روایت شده که یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار به امام حسن عسکری (علیه السلام ) عرض کردند : عده ای از شیعیان هستند که می پندارند هاروت و ماروت دو فرشته ای هـسـتـند ، هنگامی که عصیان بنی آدم زیاد شد ، فرشتگان آن دو را انتخاب کرده و خداوند بـا نـفـر سـومـی بـه سـوی دنـیا فرستاد ، و آن دو با (زنی به نام ) زهره مورد امتحان و آزمـایـش قـرار گـرفـتـنـد و اراده زنـا با آن زن کردند ، و شراب خوردند و نفس محترمی را کـشـتند؛ خداوند نیز آن دو را در شهر بابل عذاب کرد ، و در آن جا سحر تعلیم می دادند ، و از طرفی (آن زن ) رابه صورت ستاره زهره مسخ کرد .
امـام عسکری (علیه السلام ) فرمود : پناه به خدا از ایم مطلب ، همانا فرشتگان الهی به سـبـب الطـاف خـداونـد معصوم و محفوظ از کفر و عمل قبیح هستند ، چنان که حق تعالی درباره ایـشـان فرموده: لا بعصوت الله ما امرهم و بفعلون مایومرون (255) فرموده: وله مـن فی السموات و الارض و من عنده (256) لا یستکبرون عن عبادته و لا یستحسرون یـسـبـحـون الایـل و النـهـار لا یـفـتـرون (257) در وصـف فـرشـتـگـان مـی فرماید: بل عباد مرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعلمون . مشفقون (258)
خداوند متعال این فرشتگان جانشین های خود در زمین قرار داد ، و آنها مانند پیمابران و امامان در دنـیـا هـسـتـنـد ، آیـا از پـیـامـبـران و امـامـان قـتـل نـفـس و زنـا و شـرب خـمـر صـادر مـی شود ؟ !(259)
اگـر چـه گـفـتـه شـده کـه هـاروت و مـاروت نـام دو نـفـر از سـاکـنـان شـهـر بـابـل بـوده اسـت ، ولی مـشـهـور بـیـن مـفـسران و مورخان این است که ، آنها دو فرشته از فـرشـتـگـان الهـی بـوده انـد و قـرآن نـیـز بـه ایـن تصریح دارد ، زیرا قرآن آنها را دو فـرشـتـه مـی دانـد ، در آن جـا مـی فـرمـایـد : و مـا انـزل عـلی المـکـیـن ببایل هاروت و ماروت و ما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحن فتنه فلاتکفر(260) و از آن چـه بـر دو فـرشـه بـابـل هـاروت و مـاروت نـازل گـردیـد ، به هیچ کس چیزی یاد نمی دادند مگر این که قبلا به او بگویند ما وسیله آزمایش شما هستیم ، پس کافر نشوید (و از این تعلیمات سحر سوءاستفاده نکید) .
نـیـز حـدیـثـی از امـام (عـلیـه السـلام ) رسـیده که می فرماید : و اما هاروت و ماروت دو فـرشـتـه بـودنـد کـه بـه مردم سحر (و طریق ابطال آن را) می آموختند تا به این وسیله سحر ساحران با باطل ساخته و از آزار آنان نجات پیدا کنند .. (261) .
پـس هـاروت و مـاروت دو فـرشـته الهی بودند که هیچ گاه مرتکب معصیت نشدند و داستان هـای خـرافی هیچ گونه خداشهای نمی تواند در عصمت این بندگان ارجمند (عباد مکرمون ) ایجاد کند .
امـا آن چـه در مـورد داسـتـان ایـشـان مـی تـوانـد صـحـیـح و بـا مـواریـن عـقـلی و تـاریخی قـابـل تـوجـیـه بـاشـد ، ایـن اسـت کـه ، در سـرزمـیـن بـابـل سـحـر و جـادوگری به اوج رسیده و باعث ناراحتی و آزار مردم شده بود خـداونـد دو فـرشـتـه را بـه صـورت انـسـان مـامـور سـاخـت کـه طـریـق ابـطـال سـحـر و عوامل سحر را به مردم نشان دهند ، به ، تا به این وسیله ، خودرا از شر سـاحـرات بـرکـنـار دارنـد ولی سـرانـجـام خـود ایـن تـعـلیـمـات قـابـل سـوء اسـتـفـاده بـود ، زیـرا فـرشـتـگـان نـاچـار بـودنـد بـرای ابـطـال سـحـر سـاحـران ، طـرز سحر آنها را تشریح کنند ، امردم بتوانند با آشنایی به طـرز سـحـر ، بـرای پـیـش گـیـری از آن استفاده کنند؛ ولی همین موضوع سبب سوء استفاده جـمـعـی شـد آنـهـا پـس از اطـلاع به طرز سحر ساحران ، خود نیز در ردیف ساحران قرار گرفتند و موجب مزاحمت تازه ای برای مردم شدند اما قرآن می گوید : آن دو فرشته اعلام مـی کـردنـد ، مـا بـا آمـوخـتـن سـحـر و سـریـق ابطاب آن موجب آزمایش شما هستیم ؛ یعنی این نـعـلیـمـات بـرای آن اسـت کـه شـر سـاحران مصون باشید ، ولی مواظب باشید از آن سوء اسـتـفـاده نـکـنـیـد که کافر می شوید آنان از این تعلیمات سوء استفاده نمودند و با این وسـیـله نـکـنـیـد کـه کـافـر می شوید آنان از این تعلیمات سوء استفاده نمودند و اب این وسیله بین همسران جدایی افکندند بنابراین ، آن تعلیمات برای آنان زیان آور شد .
جمله و م هم بضارین به من احد الا باذن الله(262) ؛ ساحران نمی توانستند جز به اذن پروردگار به کسی زیان برسانند به یکی از قوانین همیشگی آفرینش اشاره می کند و آن این که ، خداوند در این جهان برای هر چیز اثری قرار داده و بدون اجازه و اذن او هیچ چیزی اثر و خاصیتی ندارد و ولی نه این که در این جا دست خدا بسته شه و نتواند اثـر را از آنـهـابـگـیرد و از محیط تصرف او بیرون باشد ، نه ، چنین نیست خداوند در همه چـیـز ، اثـر گـذاشته و انسانها را آزاد قرار داده ، تا آنها از آن هر گونه خواستند استفاده کنند(263) .