راه شناختن آن به طوری که مرحوم شیخ انصاری رضوان الله علیه در رساله عدالت مرقوم فرمودهاند پنج راه است:
راه اول: روایت معتبر است که در آن تصریح شده باشد که فلان گناه از گناهان بزرگ است. در فصل دوم این کتاب قسمتی از آن روایات و ترجمه آنها بیان شد.
راه دوم: آیه یا روایت معتبری است که مثلا در مورد فلان گناه بگوید خدای متعال برای انجامدهنده این گناه آتش جهنم را واجب کرده است.
راه سوم: خدای متعال در قرآن مجید به خصوص تصریح کند که برای انجامدهنده فلان گناه عذاب مهیا شده. چنانکه در ذیل روایت صحیحه حضرت عبد العظیم که در فصل دوم یاد شد به این آیات اشاره گردید.
راه چهارم: شناختن گناهان کبیره آن است که عقل یا نقل دلالت کند بر اینکه فلان گناه از فلان گناه که کبیره بودنش ثابت شده بالاتر و شدیدتر است.
مثل اینکه بما میگویند «الغیبة اشدّ من الزّنا» بدگوئی کردن پشت سر مؤمنین از زنا کردن بالاتر است، ما میفهمیم که غیبت کردن و بدگوئی نمودن پشت سر مؤمنین هم از گناهان کبیره است
سه رساله، ص: 57
اگرچه در هیچ روایتی تصریح نشده باشد که غیبت از گناهان کبیره است زیرا چون زنا کردن برای ما معلوم شده که از گناهان کبیره است تا در روایت دیدیم که غیبت کردن از زنا نمودن بالاتر و شدیدتر است یقین میکنیم که غیبت کردن هم از گناهان کبیره است.
و همچنین اگر مسلمانی جاسوسی کند و مطالبی را از مسلمانان به کفّار خبر دهد تا باعث شود که دشمنان بر مسلمین غلبه پیدا کنند یا خون مسلمان را بریزند، این موضوع اگرچه در روایات ما بعنوان گناه کبیره یافت نشود اما بعد از اینکه دیدیم در روایات فرمودند یکی از گناهان کبیره فرار از جنگ است برای ما به حکم عقل معلوم میشود که مسلما جاسوسی که ضررش به مراتب برای مسلمانها از فرار نمودن در جنگ بیشتر است از گناهان کبیره میباشد.
مؤلّف گوید چقدر پست است کسی که برای لقمه نانی و ریاست چند روزه دنیا از دشمنان ما پولی بگیرد و خبرهائی به آنها بدهد و به نفع آنها کارهائی در وطن خود انجام دهد نیست اینها همه مگر از نداشتن دین و ایمان و پاک نبودن نطفه آنها، پناه میبریم به خدا از اینکه خدای متعال در روز قیامت با ایندسته از مردم چه معامله بنماید و چه عذابی از برای آنها معلوم فرماید.
راه پنجم از راههای شناختن گناهان کبیره این این است که به ما بگویند فلان گناه اگر از کسی صادر شد شهادة او قبول نمیشود از این مطلب میفهمیم که آن گناه از گناهان کبیره است. یا مثلا وقتی بما گفتند که اگر کسی فلان گناه را کرد پشت سر او
سه رساله، ص: 58
بجماعت نماز نخوانید برای ما معلوم میشود که آن گناه از گناهان بزرگ است.
مثل اینکه در روایت وارد شده که ما را نهی کردهاند از نماز خواندن پشت سر کسی که عاقّ والدین باشد البتّه از این نهی ما یقین میکنیم که عقوق والدین و اذیت به پدر و مادر از گناهان کبیره است اگرچه فرضا در هیچ روایتی نباشد که عقوق والدین از گناهان کبیره است.
سه رساله، ص: 59
بدانکه سعید بن جبیر و مجاهد میگویند: گناه کبیره هر گناهی است که خدای متعال وعده عذاب در آخرت برای بجاآورنده آن داده است و در دنیا هم حدّی و مجازاتی برای او مقرّر فرموده است.
قول دیگر قول ابن عباس و بعضی علماء شیعه است و آن این است که هر کاری را که خدای متعال نهی فرموده است کبیره میباشد. لکن بعضی از آنها بزرگترند نسبت به بعض دیگر، مثلا نگاه کردن به نامحرم از گناهان بزرگ است، اما نسبت به بوسیدن نامحرم کوچک است، و همچنین بوسیدن نامحرم گناه بزرگی است، اما نسبت به زنا کردن کوچکتر است، و همچنین زنا کردن با زن نامحرم گناه بزرگی است، اما گناه زنا با زن شوهردار به مراتب بیشتر است از زنای با زن بیشوهر، و لذا حدّش سنگسار است اما حدّ زنا با زن بیشوهر صد تازیانه است. نه اینکه بعضی از گناهان ذاتا کوچک باشند که بدون مانع انسان آنها را بجا آورد و حال آنکه در روایت وارد شده در موقع معصیت به کوچکی گناه نگاه مکن بلکه تأمل و فکر کن که گناه چه کسی را و چه خدائی را میکنی و از او شرم کن و در مقابل نعمتهای او شاکر باش.
خدایا ما را توفیق بده که معصیت و نافرمانی تو را نکنیم زیرا توئی
سه رساله، ص: 60
توفیقدهنده، برای اینکه ما از عهده سئوال و پرسش مأمورین تو برنمیآییم و طاقت آتش جهنّم تو را هم نداریم خدایا بر بدن ضعیف ما ترحّم کن و ما را به آتش جهنّمت مسوزان.
شیخ بهائی رحمة اللّه علیه فرموده بزرگان را در تحقیق گناهان کبیره اختلاف است.
1- هرگناهی که خدا در قرآن برای آن عقاب معیّن کرده است.
2- هرگناهی که برای آن حدّ معیّن شده.
3- هر گناهی که ارتکاب آن دلالت بر بیاعتنائی به دین دارد.
4- هر گناهی که حرمتش به دلیل قطعی ثابت است.
5- هرچه در قرآن و سنّت به شدّت مورد تهدید واقع شده است.
6- ابن مسعود گفته که هرچه از اول سوره نساء تا آیه 31 از آن نهی شده است.
7- همه گناهان، کبیره هستند چون خلاف دستور خدایند و بزرگی و خردی آنها نسبت به هم است مرحوم طبرسی این قول را در مجمع البیان به علمای شیعه نسبت داده است.
8- جمعی از علماء کبائر را هفت شمردهاند.
9- جمعی از علماء گناهان بزرگ را بیست گفتهاند.
10- بعضی از بزرگان چهل گناه را کبیره شمردهاند.
سه رساله، ص: 61