پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم :
أدنی الکُفر أن یَسمَعَ الرَّجُلُ مِن أخیهِ الکَلِمَةَ فَیَحفَظَها عَلَیهِ یُریدُ أن یَفضَحَهُ بِها.
کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آن سخن رسوا کند.
وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۲۱۱
پیامبر خداصلىاللهعليهوآلهوسلم :
اللّهُمّ إنّی أعوذُ بکَ مِن الکُفرِ والفَقرِ ، فقالَ رجُلٌ : أیَعدِلانِ ؟ قالَ : نَعَم؛
بار خدایا ! من از کفر و فقر به تو پناه میبرم. مردی عرض کرد: آیا این دو با هم برابرند ؟ فرمودند: آری
کنز العمّال : ۱۶۶۸۷
پیامبر خداصلىاللهعليهوآلهوسلم :
لولا رَحمَهُ ربِّی علَی فُقَراءِاُمَّتِی کادَ الفَقرُ یَکونُ کُفرا؛
اگر رحمت پروردگار من به فقرای امّت من نبود ، نزدیک بود که فقر به کفر بینجامد.
جامع الأخبار : ۳۰۰ / ۸۱۷
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
بین الایمان و الکفر ترک الصلاة ؛
فاصله میان ایمان و کفر، نماز نخواندن است
(میزان الحکمه ، ج ۵، ص ۴۰۲. کنزالعمال ، حدیث ۱۸۸۶۹)
قال الصادق -عليهالسلام -:
ان تارک الصلوة کافر ؛
همانا ترک کننده نماز واجب ، کافر است
(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۲۸)
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر؛
هرکس عمدا نمازش را ترک کند، کفر ورزیده است
(لئالی الاخبار، ص ۳۹۴)
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
ما بین المسلم و بین ان یکفر الا ان یترک الصلاة الفریضة متعمدا او یتهاون بها فلا یصلیها؛
فاصله بین مسلمان و بین کفرش چیزی جز ترک نماز واجب نیست که یا عمدا ترک نماید و اصلا قبول نداشته باشد و یا از بی اعتنایی نماز نخواند.
(بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۱۶. میزان الحکمه ، ج ۵، ص ۴۰۲)
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
تارک الصلاة ملعون فی التوراة ملعون فی الانجیل ملعون فی الزبور ملعون فی القران ملعون فی لسان جبرئیل ملعون فی لسان میکائیل ملعون فی لسان اسرافیل ملعون فی لسان محمد ؛
ترک کننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم ملعون است
(انوار الهدایة ، ص ۱۹۷، الحکم الزاهره ، ص ۲۹۴)
امام علیعليهالسلام :
إنّ فیهِ شِفاءً مِن أکبَرِ الداءِ ، وهُو الکُفرُ والنِّفاقُ ، والغَیُّ والضَّلالُ ؛
در قرآن، درمان بزرگترین دردهاست : درد کفر و نفاق و تباهی و گمراهی
نهج البلاغة : الخطبة ۱۷۶ منتخب میزان الحکمة : ۴۵۸
امام صادقعليهالسلام فرمودند:
اِیّـاکُـم اَن یَحسُـدَ بَعضُکـُم بَعضـاً فَـاِنَّ الکُفـرَ اَصلُه الحَسَـد؛
از حسـد ورزی به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.
(تحف العقول، ص ۳۱۵)
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم وسلم فرمودند:
أدنی الکُفر أن یَسمَعَ الرَّجُلُ مِن أخیهِ الکَلِمَةَ فَیَحفَظَها عَلَیهِ یُریدُ أن یَفضَحَهُ بِها؛
کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آن سخن رسوا کند.
(وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۲۱۱)
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند:
من رمی مؤمنا بکفر فهو کقتله؛
هر که مؤمنی را به کفر نسبت دهد چنان است که او را کشته باشد.
نهج الفصاحه
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند:
کاد الفقر أن یکون کفرا؛
بیم آن است که فقر به کفر انجامد.
نهج الفصاحه
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند:
قتال المسلم کفر و سبابه فسوق و لا تحلّ لمسلم أن یهجر أخاه فوق ثلاثه أیّام؛
جنگ با مسلمان کفر است و ناسزا گفتنش گناه است و روا نیست که مسلمانی بیش از سه روز با برادر خود قهر کند.
نهج الفصاحه
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند:
الجفاء کلّ الجفاء و الکفر من سمع منادی اللَّه تعالی ینادی بالصّلاه و یدعوه إلی الفلاح فلا یجیبه؛
نشان خشونت و کفر نفاق آن است که کسی منادی خدا را بشنود که به نماز ندا می دهد و وی را به رستگاری می خواند و دعوت او را اجابت نکند.
نهج الفصاحه
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند:
الجدال فی القرآن کفر؛
مجادله در باره قرآن کفر است.
نهج الفصاحه
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند:
التّحدّث بنعم اللَّه شکر و ترکه کفر و من لا یشکر القلیل لا یشکر الکثیر و من لا یشکر النّاس لا یشکر اللَّه و الجماعه خیر و الفرقه عذاب؛
گفتگو از نعمتهای خداوند شکر است و ترک آن کفر است و هر که نعمت کم سپاس نگذارد، سپاس نعمت بسیار را نخواهد گذاشت و هر که مردم را سپاس ندارد سپاس خدا را نخواهد داشت اجتماع مایه نیکی است و تفرقه موجب رنج و عذاب است.
نهج الفصاحه
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند:
بین العبد و بین الکفر ترک الصّلوه؛
میان بنده و کفر ترک نماز فاصله است.
نهج الفصاحه
پیامبراکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند :
الجفاء کل الجفاء و الکفر من سمع منادی الله تعالی ینادی بالصلاة و یدعوه الی الفلاح فلا یجیبه؛
نشانه ستمکاری و کفر آن است که کسی منادی خدا را بشنود که به نماز ندا می دهد و وی را به رستگاری می خواند و دعوت او را اجابت نکند.
( نهج الفصاحه ، ص ۲۷۹ )
امام علی(عليهالسلام ) می فرمایند:
سرانجام کافر ، دوزخ است.
غررالحکم ، باب دوزخ
پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند:
أرکانُ الکُفر أربَعَةٌ الرَّغبَةُ وَ الرَّهبَةُ وَ السَّخَطُ وَ الغَضَبُی
پایه های کفر چهار چیز است : میل و خواهش، ترس و بیم ، ناخشنودی و خشم.
(جهاد با نفس، ح ۴۷۵)
امام صادقعليهالسلام فرمودند:
اُصُولُ الکُفر ثَلاثَهٌ الحِرصُ وَ الاِستِکبارُ وَ الحَسَدُی
ریشه های کفر سه چیز است: حرص و خود بزرگ بینی و حسد ورزیدن.
(جهاد با نفس، ح ۴۷۴)
امام صادقعليهالسلام فرمودند:
ایـاکـم ان یحسـد بعضکـم بعضـا فـان الکفـر اصله الحسـد.
از حسـد ورزی به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.
(تحف العقول ، ص ۳۱۵)
قال الامام علیعليهالسلام : قَلبُ الکَافِرِ أَقسَی مِنَ الحَجَرِ.
امام علیعليهالسلام فرمودند: دل کافر، سخت تر از سنگ است.
«جامع الأخبار، ص ۳۸۳، ح ۱۰۷۱»
حدیث - ۱
قال الامام علیعليهالسلام : الصّبرُ ثمرةُ الایمان.
امام علیعليهالسلام فرمودند: صبر، ثمره و نتیجه ایمان است.
«تصنیف غررالحکم، ص ۲۸۰، ح ۶۲۱۷»
قال الامام الصادقعليهالسلام : إذَا اِتَّهَمَ المُؤمِنُ أخَاهُ اِنمَاثَ الإیمَانُ مِن قَلبِهِ کَمَا یَنمَاثُ المِلحُ فی المَاءِ.
امام صادقعليهالسلام فرمود : هرگاه مؤمن به برادر (دینی) خود تهمت زند، ایمان در قلب او ناپدید می شود همچنان که نمک در آب حلّ میشود.
«الکافی، ج ۲، ص ۳۶۱»
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم : لا یَبلُغُ العَبدُ صَرِیحَ الإِیمَانِ حَتَّی یَدَعَ المِزَاحَ وَالکذبَ وَیَدَعَ المِرَاءَ وَإِن کانَ مُحِقّاً.
پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند: بنده به ایمان ناب نرسد، مگر آن گاه که شوخی و دروغ را ترک گوید و مجادله را رها کند، هر چند بر حق باشد.
«الکافی، ج ۳، ص ۵۹۴»
قال الإمام علیعليهالسلام : مجالسة أهل الهوی منساة للإیمان و محضرة للشیطان.
امام علیعليهالسلام فرمودند: همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان و حاضر شدن شیطان است.
«نهج البلاغه، خطبه ۸۶»
پیامبر خداصلىاللهعليهوآلهوسلم می فرمایند:
الوُضوءُ شَطرُ الإیمانِ ، والسِّواکُ شَطرُ الوُضوءِ
وضو ، بخشی از ایمان است و مسواک زدن بخشی از وضو
کنزالعمّال : ۲۶۲۰۰
رسولُ اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم :
مَن أمسی وأصبحَ وعِندَهُ ثَلاثٌ فقد تَمَّت علَیهِالنِّعمَةُ فی الدُّنیا : مَنأصبَحَ وأمسی مُعافیً فی بَدَنِهِ ، آمِنا فی سَرْبهِ ، عِندَهُ قُوتُ یَومِهِ ، فإن کانَت عِندَهُ الرّابِعَةُ فَقد تَمَّت علَیهِ النِّعمَةُ فی الدُّنیا والآخِرَةِ ؛ وهُو الإیمانُ
پیامبر خداصلىاللهعليهوآلهوسلم :
هر که شب و روز خود را سپری کند و از سه چیز برخوردار باشد نعمت دنیا بر او تمام شده است : کسی که صبح و شامش را در تندرستی و آسایش خاطر گذراند و خوراک روز خود را داشته باشد و اگر چهارمین نعمت را هم داشته باشد ، نعمت دنیا و آخرت را کامل دارد و آن(چهارمین) نعمت ایمان است
تحف العقول : ۳۶
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم : علیٌّ اَوّلُ مَنْ آمَنَ بی وَ اَوّلُ مَنْ یُصافِحُنیِ یوم القیامةِ.
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند: علیعليهالسلام نخستین کسی بود که به من ایمان آورد و اولین کسی است که در قیامت با من مصافحه میکند.
«بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۵۵»
قال الله عزّوجلّ:
چنانکه هیچ درختی بدون میوه کامل نیست، ایمان نیز بدون کنارگذاشتن کارهای حرام کامل نمیشود.
(عللالشرایع۱/۲۵۰)
قال الامام الصادقعليهالسلام :
لا یُمَحِّضُ رجلٌ الایمانَ باللهِ حتّی یکونَ اللهُ احبُّ الیهِ من نفسِهِ و ابیهِ و امّهِ و ولدِهِ و اهلِهِ وَ مالِهِ و من الناسِ کُلُّهِمِ.
امام صادقعليهالسلام فرمودند:
ایمان انسان پاک و خالص نمی گردد مگر اینکه خداوند در نزد او محبوبتر و دوست داشتنی تر از جان، مال، پدر، مادر، فرزند و خانواده اش و همه مردم باشد.
«بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۵»
. قال الامام الرضاعليهالسلام : مَن قَرَء قل هو الله احد و أمَنَ بها فَقد عَرَفَ التوحیدَ.
امام رضاعليهالسلام فرمودند: کسی که قل هو الله احد (سوره توحید) را بخواند و به آن ایمان داشته باشد به درستی که توحید را شناخته است.
«الکافی، ج ۱، ص ۱۲۴»
قال الامام الصادقعليهالسلام :
إنَّ الرَّجعَةَ لَیسَ بِعَامَّةٍ، وَهِیَ خَاصَّةٌ لا یَرجِعُ إلا مَن مَحَّضَ الإیمَانَ مَحضاً أو مَحَّضَ الشِّرک مَحضاً.
امام صادقعليهالسلام فرمودند:
رجعت برای همه نیست بلکه اختصاص به عده خاصی دارد. رجعت نمی کند مگر کسی که ایمان خالص داشته باشد یا شرک خالص.
«بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۳۹»
امام صادقعليهالسلام :
إذا اتَّهَمَ المؤمنُ أخاهُ انْماثَ الإیمانُ مِن قلبِهِ کما یَنْماثُ المِلحُ فی الماءِ
هرگاه مؤمن به برادر خود تهمت زند ایمان در قلب او آب شود همچنان که نمک در آب حلّ میشود
الکافی : ۲ / ۳۶۱ / ۱
امام علیعليهالسلام :
لا یَجِدُ عَبدٌ طَعمَ الإیمانِ حتّی یَترُکَ الکذبَ هَزلَهُ وجِدَّهُ
هیچ بندهای طعم ایمان را نچشد ، مگر آن گاه که دروغ ، شوخی یا جدّی آن را ترک گوید
بحار الأنوار : ۷۲ / ۲۴۹ / ۱۴
امام باقرعليهالسلام :
إنّ الکذبَ هُو خَرابُ الإیمانِ
براستی که دروغ ویران کننده ایمان است
بحار الأنوار : ۷۲ / ۲۴۷ / ۸
پیامبر خداصلىاللهعليهوآلهوسلم :
کُلَّما ازدادَ العَبدُ إیمانا ازدادَ حُبّا للنِّساءِ ؛
هر چه ایمان بنده بیشتر شود، زن دوستی او فزونتر میشود
النوادر للراوندیّ : ۱۲ منتخب میزان الحکمة : ۵۱۰
پیامبر خداصلىاللهعليهوآلهوسلم :
إنَّ مِن تَمامِ إیمانِ الْعَبدِ أن یَستَثنِیَ فی کُلِّ شَیءٍ؛
نشانه کامل بودن ایمان بنده این است که در هر کاری «ان شاء اللَّه» بگوید.
میزان الحکمة، ح ۹۹۱۰
امام صادقعليهالسلام :
الصَّبرُ رَأسُ الإیمانِ؛
شکیبایی، سرِ ایمان است.
میزان الحکمة: ح ۱۰۲۲۱
پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم :
خَصلَتانِ لیسَ فَوقَهُما مِنَ البِرِّ شَیءٌ الإیمانُ بِاللّه و النَّفعُ لِعبادِ اللّه؛
دو خصلت است که هیچ کار خوبی بالاتر از آن دو نیست : ایمان به خدا و سود رساندن به بندگان خدا
میزان الحکمة، ج ۵ ، ص ۵۰۲
امام علیعليهالسلام :
الْإِیثارُ أَحسَنُ الإِحسانِ، وأعلی مَراتِبِ الإِیمانِ؛
ایثار، بهترین احسان و بالاترین مرتبه ایمان است.
میزان الحکمه، ح ۱۵
پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند:
خداوند چهارچیز را در چهار چیز قرار داده است :
۱ - .برکت علم را در احترام به استاد
۲ - .بقای ایمان را در تعظیم خدا به وسیله انجام بی چون چرای دستوراتش
۳ - .لذت و برکت زندگی را در نیکی به پدر و مادر
۴ - .و آزادی از جهنم را در آزار ندادن مردم.
نصایح، صفحه ۲۳۰
امام کاظمعليهالسلام فرمودند:
رجلٌ مِن قم یدعو الناس الی الحقِّ، یجتمع معه قومٌ کُزبُرالحدید لا تزلهمالریاحُ العواصف و لا یملّون مِنَالحرب و لا یجبُنون و علی الله یتوکلون والعاقبه للمُتَّقینَ؛
مردی از قم، مردم را به سوی حق دعوت میکند. جماعتی همانند پارههای آهن گرد او جمع میشوند که طوفانهای سهمگین آنان را به لرزه درنمیآورد، از جنگ نمیهراسند و ترسی به دل راه نمیدهند، بر خدا توکل دارند و سرانجام، پیروزی با پارسایان است.
بحارالانوار؛ ج۶۰، ص۲۱۶.
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم :
من اسبع وضوءه و احسن صلوته و ادی الزکوة ماله و خزن لسانه و کف غضبه و استغفر لذنبه و ادی النصیحة لاهل بیت رسوله فقد الستکمل حقائق الایمان و ابواب الجنة مفتحة له؛
هر که خوب وضو سازد و نمازش را درست بخواند و زکات مالش را بپردازد و زبانش را نگاه دارد و خشمش را فرو برد و برای گناهانش طلب آمرزش کند و حقوق دوستی خاندان پیغمبر را ادا کند، حقیقت ایمان را کامل کرده و درهای بهشت برایش باز است
(ثواب الاعمال ، ص ۶۴).
قال الامام الباقرعليهالسلام :
اِنَّ الکذِبَ هُوَ خرابُ الایمانِ؛
دروغگوئی، مایه ویرانی ایمان است.
«اصول کافی، ج ۲، ص ۳۳۹»
قال الامام الباقرعليهالسلام :
ما أخلَصَ العبدُ الایمانَ باللهِ عزّ و جلّ اربعینَ یوماً، اِلّا زهَّدَهُ اللهُ عزّ و جلّ فی الدّنیا و بصّره داءَها و دواءَها ؛
هیچ بنده ای، چهل روز ایمانش را به خدا خالص نکرد، مگر اینکه خداوند او را نسبت به دنیا بی رغبت گرداند و درد دنیا و داروی آن را به او بنمایاند و سپس حکمت را در دلش قرار دهد و زبانش را به سخنان حکیمانه گویا سازد.
«اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶»
قال الامام الکاظمعليهالسلام :
المؤمِنُ مثلُ کَفّتَیِ المیزانُ کُلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بلائِهِ؛
انسان مؤمن همانندِ دو کفّه ترازو است که هر چه بر ایمانش افزوده شود، بلاها و امتحاناتش بیشتر می گردد.
«تحف العقول، ص ۴۰۸»
قال الامام الصّادقعليهالسلام :
من زَنی خَرَجَ من الایمانِ و مَنْ شرِبَ الخَمرَ خرَج من الایمانِ ؛
کسی که زنا کند و کسی که شراب بنوشد و کسی که در روز ماه رمضان، عمداً روزه خود را افطار کند، اینها از حوزه ایمان خارج شده اند.
«بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۹۷»
قال الامام الصّادقعليهالسلام :
مَنْ خَلَع جماعَةَ المسلمین قدرَ شبرٍ، خَلَعَ ربقَةَ الایمانِ مِنْ عُنُقِهِ؛
کسی که از اجتماع مسلمین به اندازه یک وجب دوری گزیند، ریسمان ایمان را از گردن خود برداشته (ایمان خود را از دست داده).
«وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۷۷»
سُئِلَ عن الامام الصّادقعليهالسلام :
ما الّذی یُثبِتُ الایمانَ فی العَبدِ؟ قال: الّذی یُثبتُه فیه الوَرعُ و الّذی یُخرِجُهُ منه الطَّمع؛
از امام صادقعليهالسلام پرسیدند: چه چیزی ایمان انسان را پا برجا و ثابت می کند؟ حضرت فرمودند:
پرهیزگاری و تقوا، ایمان را در انسان تثبیت می کند و طمع، ایمان را از دل آدمی خارج می سازد.
«بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۰۴»
قال الامام الصّادقعليهالسلام :
انّ الایمانَ عَشرُ درجاتٍ بمنزلةِ السُّلَّم یُصعَدُ منه مِرقاةً بعدَ مرقاةٍ ؛
همانا ایمان ده درجه دارد، همانند پلّکانی که پلّه پله از آن بالا می روند مقداد در درجه هشتم، ابوذر در درجه نهم و سلمان در دهمین درجه قرار داشت.
«بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۶۶»
مَنْ أحبَّ لِلّهِ و أبغَضَ لِلّهِ و أعطَی لِلّهِ فهُوَ ممَّنْ کَمُلَ ایمانُهُ؛
کسی که دوستی و دشمنی او فقط برای خدا باشد و به خاطر رضای خدا عطا و بخشش نماید، از کسانی است که ایمانشان به درجه کمال رسیده است.
«وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۳۱»
قال الامام الصّادقعليهالسلام :
لا یَکمُلُ ایمانُ العبدِ حتّی تکونَ فیهِ اربَعُ خصالٍ، یُحسِنَ خُلقَهُ وَ تسخو نفسُهُ ؛
ایمان انسان کامل نمی گردد مگر آنکه چهار خصلت در او وجود داشته باشد: ۱. اخلاقش نیکو باشد. ۲. نفس او نرم و پذیرا باشد. ۳. کنترل سخن داشته باشد و بیهوده سخن نگوید. ۴. اضافی ثروتش را در راه خدا بدهد.
«امالی شیخ طوسی، ص ۱۲۵»
حدیث - ۳۲
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم :
لا ایمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَه؛
انسانی که امانتدار نیست، ایمان ندارد.
«بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۱۹۸»
قال النبیّصلىاللهعليهوآلهوسلم :
لا یجتمع الشحُّ و الایمانُ فی قلبِ عبدٍ أبداً؛
هرگز بخل و ایمان در قلب بنده ای، با هم جمع نمی شوند.
«بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۳۰۲»
قال النبیصلىاللهعليهوآلهوسلم :
ما آمَنَ بی مَن باتَ شعْبانَ و جارُهُ طاویاً، ما آمَنَ بی مَنْ باتَ کاسیاً و جارُه عاریاً؛
کسی که سیر بخوابد در حالی که همسایه اش گرسنه باشد و نیز کسی که پوشیده بخوابد در حالی که همسایه اش برهنه باشد، به من ایمان نیاورده است.
«المستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۹»
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم :
الغَضَبُ یُفسِدُ الایمانَ، کما یفسِدُ الخلّ العَسَل؛
خشم و غضب ایمان را فاسد می کند، چنانچه سرکه عسل را تباه می سازد.
«اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۲»
قال النبیّصلىاللهعليهوآلهوسلم :
مَن کانَ أکثرُ همهِ نِیلَ الشهواتِ، نزَعَ من قلبهِ حلاوَةُ الایمانِ؛
کسی که بیشترین همتش رسیدن به خواسته های نفسانی باشد، شیرینی ایمان از قلبش بیرون می رود.
«مجموعة ورّام، ص ۳۵۷»
قال النبیصلىاللهعليهوآلهوسلم :
مداراةُ النّاسِ نِصفُ الایمانِ؛
مدارا کردن با مردم نیمی از ایمان است.
«تحف العقول، ص ۳۵»
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم :
خصلَتان لیسَ فوقَهُما من البرِّ شیءٌ: الایمانُ باللهِ و النّفعُ لعبادِ الله؛
دو خصلت است که هیچ عمل خیری بالاتر و برتر از آنها نیست؛ ایمان به خدا و سود رساندن به بندگان او.
«تحف العقول، ص ۳۵»
سُئِلَ عن رسولِ اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم فَما علامَةُ الایمانِ؟ فقالَ رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم : أمّا علامَةُ الایمانِ فأربَعةٌ: الاِقرارُ بِتَوحیدِ الله و الایمانُ بِهِ و الایمانُ بکُتُبهِ و الایمانُ بِرُسُلِهِ؛
از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم سؤال شد: نشانه ایمان چیست؟ حضرتصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند:
نشانه ایمان چهار چیز است: ۱ - اقرار به یگانگی خداوند متعال، ۲ - اعتقاد و ایمان به آن، ۳ - ایمان به کتب آسمانی، ۴ - و ایمان به پیامبران الهی.
«تحف العقول، ص ۱۹»
قال الامام علیعليهالسلام :
الایمانُ معرفَةٌ بالقَلبِ و اقرارٌ باللِسانِ و عَمَلٌ بالأرکانِ؛
ایمان عبارت است از شناخت ومعرفت قلبی، اقرار با زبان و عمل با اعضاء و جوارح.
«نهج البلاغه، حکمت ۲۱۸»
قال الامام علیعليهالسلام :
أصلُ الایمانِ حُسنُ التّسلیم لأمر اللهِ؛
اصل و اساس ایمان، به نیکوئی تسلیم امر خدا شدن است.
«تصنیف غررالحکم، ص ۸۷، ح ۱۴۴۴»
قال الامام علیعليهالسلام :
لا شَرَف اَعلی من الایمان؛
هیچ شرافتی بالاتر از ایمان نیست.
«تصنیف غرر الحکم، ص ۸۷، ح ۱۴۶۵»
قال الامام علیعليهالسلام :
أقربُ النّاس مِنَ اللهِ سبحانَهُ أحْسَنُهم ایماناً؛
نزدیک ترین مردم به خداوند سبحان، کسانی هستند که ایمانِ نیکوتری دارند.
«تصنیف غرر الحکم، ص ۸۷، ح ۱۴۵۸»
قال الامام علیعليهالسلام :
لا نَجاةَ لِمَن لا ایمانَ له؛
کسی که ایمان ندارد نجات نخواهد یافت.
«تصنیف غرر الحکم، ص۸۷، ح ۱۴۶۶»
الایمانُ علی أربعة أرکانٍ: اَلتوکّلُ علی الله، و التفویضُ اِلیَ اللهِ، و التسلیمُ لأمرِ اللهِ و الرّضا بقضاءِ اللهِ؛
ایمان بر چهار رکن استوار است: توکّل بر خدا، واگذاری کارها به پروردگار، تسلیم امر و فرمان خدا بودن و راضی بودن به قضایِ الهی.
«بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۶۳»
قال الامام علیعليهالسلام :
اکمَلُکُم ایماناً أحسَنُکُم خُلقاً؛
کامل ترین شما از نظر ایمان، نیکوترین شما از حیث اخلاق است.
«بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۳۸۷»
قال الامام علیعليهالسلام :
وَ علیکُم بالصّبر فانَّ الصّبرَ من الایمان کالرّأسِ من الجَسَدِ، و لا خیرَ فی جَسَدٍ لا رأسَ مَعَهُ و لا فی ایمانٍ لا صبرَ مَعَهُ؛
بر شما باد به صبر و شکیبائی، زیرا نقش صبر در ایمان همانند سر است برای بدن، و همان طور که بدن بدون سَر فایده ای است، در ایمانِ بدون صبر نیز خیری وجود ندارد.
«نهج البلاغه، حکمت ۷۹»
قال الامام علیعليهالسلام :
خَفضُ الصَّوت و غَضُّ البَصرِ و مشیُ القَصْد من أمارَةِ الایمانِ و حُسنِ التّدین؛
پائین آوردن صدا، فروبستن چشم و اعتدال در راه رفتن از نشانه های ایمان و دینداری نیکو است.
«تصنیف غرر الحکم، ص ۸۹، ح ۱۴۹۹»
قال الامام علیعليهالسلام :
حیاءُ الرّجلِ من نَفسِهِ ثمرةُ الایمان؛
حیاءِ انسان از خودش ثمره ایمانِ به خداست.
«تصنیف غرر الحکم، ص ۸۹، ح ۱۴۹۸»
قال الامام علیعليهالسلام :
ثمرةُ الایمانِ الفوزُ عند الله؛
ثمره و نتیجه ایمان، رستگاری در نزد خداوند است.
«تصنیف غررالحکم، ص ۸۸، ح ۱۴۹۱»
قال الامام علیعليهالسلام :
الایمانُ شجرةٌ، اصلُهَا الیقینُ و فَرعُهَا التّقی و نورُهَا الحیاءُ و ثَمَرُها السّخاءُ؛
ایمان درختی است که ریشه اش یقین، شاخه اش تقوی، نور و شکوفه اش حیاء و میوه آن سخاوت است.
«تصنیف غررالحکم، ص ۸۷، ح ۱۴۴۱»
قال الامام علیعليهالسلام :
المؤمِنُ دائم الذِّکرِ، کَثیرُ الفکرِ عَلیَ النّعماءِ شاکِرٌ وَ فِی البلاءِ صابرٌ؛
انسان با ایمان دائماً مشغول به ذکر خداوند، بیشتر اوقات در حال تفکّر بر نعمت های الهی، شاکر (بر نعمات) و در موقع بلاء و سختی نیز صبور و بردبار است.
«تصنیف غررالحکم، ص ۹۰، ح ۱۵۳۳»
قال الامام علیعليهالسلام :
بالایمانِ یُرتَقی الی ذِروَةِ السعادَةِ و نِهایةِ الحبورِ؛
انسان به واسطه ایمان، به بلندترین قلّه سعادت نائل می گردد و از سرور کامل برخوردار می شود.
«تصنیف غررالحکم، ص ۸۹، ح ۱۴۹۶»
قال الامام علیعليهالسلام :
هُدِیَ مَنْ أخْلصَ ایمانه؛
کسی که ایمان او به پرودگارش خالصانه باشد، اهل هدایت است.
«تصنیف غررالحکم، ص ۸۹، ح ۱۵۰۶»
قال الامام علیعليهالسلام :
ما مِنْ شیءٍ یحصل بِهِ الاَمانُ أبلغُ من ایمانٍ و احسانٍ؛
هیچ چیزی بهتر از ایمان به خدا و نیکوکاری، امنیت در دنیا و آخرت را برای انسان حاصل نمیکند.
«تصنیف غررالحکم، ص ۸۸، ح ۱۴۸۸»
قال الامام علیعليهالسلام :
ما آمَنَ باللهِ مَنْ سکنَ الشَکُّ قَلْبَه؛
کسی که در قلب او شک و تردید ساکن است، به پروردگار عالم ایمان ندارد.
«تصنیف غرر الحکم، ص ۸۷، ح ۱۴۴۶»
قال الامام علیعليهالسلام :
«آفةُ الایمانِ الشِّرکُ؛
شرک به خدا، آفت ایمان است.
«تصنیف غرر الحکم، ص ۸۹، ح ۱۵۰۸»