از خجالت رو نكرد اندر حرم !
آن علمدار ار نبد در كار زار
بهر آبى از صغيرى شرمسار
آن علمدار ار دو دستش شد قلم
از خجالت رو نكرد اندر حرم
آن علمدار شه خير الاءنام
كشته شد، ليكن نبودى تشنه كام
در لب نهر اين علمدار حسين
داد جان ، لب تشنه ، از تيغ و سنين
آن علمدار رسول كبريا
نعش پاكش كدر طيران در هوا
اين علمدار عزيز ذوالجلال
نعشش از سم فرس شد پايمال
آرامگاه مطهر قمر بنى هاشم عليه السلام درطول تاريخ
از تواريخ به دست مى آيد كه قبر مطهر قمر بنى هاشم عليه السلام از دوره اموى به بعد داراى آثار و قبر ورودى و روضه و سرداب بوده است .
مثلا، بر پايه نقل كفعمى در بلد الاءمين - كه مجلسى هم در مزار بحار آورده است - در روايت صفوان بن مهران شيخ مفيد نقل كرده هر كجا دستور توقف بيرون درب براى اول دخول هست ، براى حضرت عباس عليه السلام هم همان دستور صادر شده كه معلوم مى شود در قرن اول تا دوره امام صادق عليه السلام قبر آن حضرت روضه و درب ورودى داشته است .
مرحوم آيت الله سيد حسن صدر قدس سره در رساله اى كه در اين زمينه نوشته آورده است : در روز ١١ محرم ٦١ هجرى ، كه خبر شهادت امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش به كوفه رسيد، زنان كوفه جمع شدند به حدى كه تعداد آنان به ده هزار نفر رسيد و از آنجا كه عمال ابن زياد مانع از تجمع مردها مى شدند و ضمنا زنان نيز از اين فاجعه عظمى سخت ناراحت بودند، با هم قرار گذاشتند كه در ششمين روز شهادت امام حسين عليه السلام همه با هم به طرف كربلا حركت كنند تا كسى نتواند جلو آنها را بگيرد.
بديهى است ، با حرمتى كه بويژه اعراب به زن مى گذارند، جلوى يك زن را نمى توان گرفت ، چه رسد ده هزار زن آنان در هفتمين روز شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا حاضر شدند و در خلال حركت اين گروه كثير، زنان ناظر و شام كوفه و قبايل و عشاير اطراف نينوا و قادسيه و كربلا نيز به آنها پيوستند و جمع بسيار انبوهى را تشكيل دادند كه تعدا آنها تا صد هزار نفر گفته اند. زنان مزبور بر سر قبر سيدالشهدا و حضرت عباس عليه السلام سايبانى زدند و به عزادارى پرداختند و هيچ نيرويى نتوانست از آنها جلوگيرى كند. آنان همان روز هفتم بر مزار سيدالشهدا عليه السلام و اصحاب و ياران وى سايبان و اثر قبرى پديد آوردند و يك هفته به عزادارى مشغول بودند. (٢٦١)
بر پايه اين نقل تاريخى معلوم مى شود كه از همان دوران اموى آثار قبر موجود بوده و شدت بروز احساسات و پاك و جريحه دار شده مردم به حدى بوده كه مثال يزيد و ابن زياد هم قادر بر منع و جلوگيرى از تجمع چنين جمعيتى نبوده اند.
در خصوص قبر ابوالفضل عليه السلام ، بايد گفت كه علاوه بر زنان دوستدار آل محمد صلى الله عليه و آله ، قبيله بنى كلاب هم - كه ام البنين سلام الله عليه از آنها بود - و قبيله بنى اسد و ساير قبايل براى آبادى و عمران اين روضه بارگاه كوشا بودند و بنى اميه نيز به سبب دوستى و نسبتى كه با طايفه ام البنين سلام الله عليه داشتند، اگر در بناى قبر روضه حضرت عباس عليه السلام شركت نمى كردند مخالفتى هم نمى كردند. بناى بين ٦٤ تا ٧٢ را تكميل نموده و در سال ٢٧٣ ق منتصر عباسى براى جلب توجه علويين ساختمان مختصرى در مزارت كربلا بنا نمود و براى پنجمين بار، زيد داعى ، مبالغى هنگفت براى ساختمان قبه حضرت عباس عليه السلام اختصاص داد و روضه را تعمير كرد. پس از وى ديالمه در سال ٣٧١ه به فرمان سلطان عضد الدوله ديلمى قبور شهداى كربلا و قبر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام را تجديد بنا كردند و سلطان رسما اعلام تشيع داد.
پس از ديلميان ، سلطان جلاير ايلكانى قبه و بارگاه را تجديد بنا كرد و از سال ٣٧٣ ق تا ٩٠٧ ق ، كه آغاز عصر صفوى است يعنى قريب ٥٣٤ سال ، بنا ساختمان مزبور مورد زيارت و سياحان و زوار بوده است در دوره صفويه ، سال ١٠٣٢ بناهاى ايلكانى تكميل و تعمير و مرمت و نوسازى شد. تا در عصر افشاريه در سال ١١١٧ نادر شاه به زيارت كربلا رفت و در سال ١١٥٥ حرم حضرت عباس عليه السلام آيينه كارى شده و گنبد مطهر ايشان مجددا كاشيكارى گرديد.