14%

حیا ، کم‌رویی و بی شرمی ؛ تفاوت‌ها و شباهت‌ها

حیا ، عبارت است از ترک فعل قبیح به احترام فرد ناظر دو عنصر محوری باید در این تعریف ، مورد توجّه قرار گیرند : فعل قبیح و ناظر محترم در کم‌رویی ، عنصر ناظر ، وجود دارد ؛ ولی عنصر اوّل ـ که «کار قبیح» باشد ـ جای خود را به «کار نیک» داده است در حیا از کار قبیح ، شرم می‌شود و در کم‌رویی ، از کار نیک ؛ ولی هر دو در مسئله وجود ناظر و شرم از ناظر ، مشترک‌اند بی شرمی (بی‌حیایی) ، از این جهت که در آن ، صحبت از فعل قبیح است ، شبیه حیاست ؛ ولی از این جهت که فرد بی شرم از حضور ناظران ، شرم نمی‌کند ، با حیا و کم‌رویی تفاوت دارد .

فصل دوم : ویژگی‌های بی‌حیایی

بی‌حیایی دارای ویژگی‌های روانشناختی‌ای است که در این مجال ، به بیان آنها می‌پردازیم :

1 متأثّر نشدن

فرد باحیا از این که در حال ارتکاب فعل قبیح دیده شود ، متأثّر می‌شود ؛ امّا فرد بی‌حیا ، هیچ گونه تأثّری پیدا نمی‌کند و از این که در آن حال دیده شود ، ناخشنود نمی‌گردد گاه ممکن است کسی در خلوت به گناهی مشغول باشد و از این کار ، ناخرسند نبوده ، از نظر روانی هیچ احساس ناخوشایندی نداشته باشد همین شخص ، اگر بداند که در منظر دیگران بوده است ، ممکن است با حالت انقباض (گرفتگی) و انکسار (آسیب‌پذیری) روانی رو به رو شود به بیان دیگر ، شخص باحیا ، نسبت به نظارت و حضور دیگران ، حسّاس است ؛ امّا شخص بی‌حیا نسبت به نظارت دیگران ، به هیچ عنوان حسّاس نیست و از این که در حال انجام دادن رفتاری زشت دیده شود ، ناراحت و نگران نمی‌شود چنین افرادی ، هیچ اهمّیت نمی‌دهند که در حضور دیگران ، چه می‌گویند و یا دیگران ، چه قضاوتی درباره آنان دارند به همین جهت ، در احادیث ، از این گونه افراد با تعابیر : «باکی ندارد که مردم ، او را در حال انجام دادن کار زشت ببینند» ، 1 «باکی ندارد که  امام علی علیه‌السلام : می‌فرماید : «قیل للعبد الصالح لقمان : أی الناس أشر ؟ قال : الّذی لایبالی أن یراه الناس مسیئا ؛ از بنده صالح خدا لقمان پرسیده شد : بدترینِ مردم کیست ؟ گفت : کسی که باکی ندارد مردم او را در حال انجام دادن کاری زشتی مشاهده کنند» (قصص الأنبیاء ، ص 197 ، ح 248 ؛ بحار الأنوار ، ج 13 ، ص 42 همچنین ، ر .ک : غررالحکم ودررالکلم ، ح 5702) چه می‌گوید و چه درباره‌اش می‌گویند» 1 و «از آنچه گفته است یا درباره‌اش گفته‌اند ، شرمی ندارد» 2 و «از آنچه می‌گوید و یا درباره‌اش می‌گویند ، شرم نمی‌کند» 3 یاد شده است .

2 گستاخی و بی‌باکی

ویژگی دیگر این گروه ، گستاخی و بی باکی آنان است که از آن ، با عنوان «جری شدن» یاد می‌شود افراد باحیا ، برای نظارت دیگران اهمیّت ویژه‌ای در نظر می‌گیرند و هنگام حضور آنان ، پروا دارند و ملاحظاتی را در رفتارهای خود ، رعایت می‌کنند ؛ امّا فرد بی‌حیا ، هیچ ارزشی برای حضور و نظارت دیگران ، قائل نیست و هیچ پروایی از دیده شدن ندارد و لذا با گستاخی تمام ، در حضور دیگران ، به رفتار زشت ، اقدام می‌کند این گونه افراد ، هرگز به جهت آنچه انجام می‌دهند ، دچار اضطراب نمی‌شوند بخش مهمّی از روایات منقول از امامان معصوم علیهم‌السلام ، به این مبحث اختصاص دارد و در سخنان آنان ، گاهی به رفتارهای زشت ، از این دریچه نگاه شده و این گونه رفتارها مورد بررسی قرار گرفته است .

3 راضی بودن

ویژگی دیگر افراد گستاخ ، «رضایت» آنان از انجام دادن فعل قبیح است 1 - رسول خدا می‌فرماید : «إن اللّه حرّم الجنة علی کلّ فحاش بذی‌ء قلیل الحیاء ، لایبالی ما قال ولا ما قیل فیه ؛ خداوند ، بهشت را بر هر ناسزاگویِ بد دهانِ کم حیا حرام کرده است ؛ کسی که باکی ندارد که چه می‌گوید و چه درباره‌اش می‌گویند» (الکافی ، ج 2 ، ص 323 ؛ تحف‌العقول ، ص44) 2 - ر .ک : الفردوس ، ج 3 ، ص 623 (ح 5947) ؛ المعجم الکبیر ، ج 7 ، ص 376 ؛ اُسد الغابة ، ج 3 ، ص 6 3 - ر .ک : مستدرک الوسائل ، ج 18 ، ص 89 ؛ مجمع الزوائد ، ج 10 ، ص 284 ؛ المعجم الکبیر ، ج 7 ، ص 315 ؛ الإصابة ، ج 3 ، ص 296 .

افراد عادی شاید مرتکب فعل قبیح شوند ؛ امّا معمولاً از انجام دادن آن ، اظهار رضایت نمی‌کنند رضایت از کار ناشایست ، ویژه افراد بی‌حیاست اینان ، نه تنها از آنچه کرده‌اند و می‌کنند ، متأثّر و شرمنده نمی‌شوند ، بلکه نسبت به آن ، راضی‌اند به همین جهت ، در احادیث ، رضایت از گناه ، بزرگ‌تر از خودِ گناه دانسته شده است 1 ممکن است یک رفتار زشت ، در اثر بی‌توجّهی و غفلت و لغزش شخص صورت گیرد ؛ امّا رضایت از آن ، نشانه بی‌اهمّیت بودن آن کار نزد وی است .

4 خرسند بودن

ویژگی دیگر افراد بی‌حیا ، خرسند بودن آنان از انجام دادن کار ناشایست است افراد بی‌حیا ، نه تنها از کاری که انجام می‌دهند ، ناراحت نیستند ، بلکه از انجام دادن آن ، خرسندند خرسندی از انجام دادن فعل قبیح ، ویژگی افراد بی‌حیاست انجام دادن گناه ، زشت است و خرسند بودن از آن ، زشت‌تر اگر کسی مرتکب خطا شود ، ولی از آن خرسند نباشد ، شاید بی‌حیا نباشد ؛ امّا کسی که مرتکب خطا می‌شود و از آنچه انجام داده ، خرسند نیز است ، این نشانه بی‌حیایی اوست ارتکاب قبیح همراه با شرمساری ، بهتر از خرسندی از ارتکاب آن است در بخشی از روایات معصومان علیهم‌السلامبه مسئله خرسندی از گناه ، پرداخته شده و این امر ، مورد نهی قرار گرفته است 2  1 - امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید : « إیّاک والرضا بالذنب ؛ فإنّه أعظم من رکوبه ؛ بپرهیز از خرسندشدن به گناه ؛ چرا که این کار ، بزرگتر از انجام دادن گناه است» (أعلام الدین ، ص 299 ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 161) 2 - امام علی علیه‌السلام می‌فرماید : «التبجّح بالمعاصی أقبح من رکوبها ؛ خرسندی از گناه ، زشت ‌تر از انجام دادن گناه است» (غررالحکم ودررالکلم : ح 2045) همچنین آن حضرت فرموده است : «لا وزر أعظم من التبجّح بالفجور ؛ هیچ گناهی بزرگ‌تر از خرسندی از بدکاری نیست» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 10762) نیز می‌فرماید : «لایفلح من یتبجَّح بالرذائل ؛ کسی که از رذایلْ خرسند گردد ، رستگار نمی‌شود» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 10705) خرسندی ، نشانه نبود غم و اندوه است وجود حیا ، انسان را نسبت به انجام دادن خطا حسّاس می‌کند و نسبت به خطای انجام شده ، غمگین و ناراحت امّا اگر کسی نه تنها احساس ناراحتّی ندارد ، بلکه خرسند نیز هست ، این ، نشانه گستاخی و بی‌حیایی اوست .

5 خندیدن

یکی دیگر از ویژگی‌های افراد بی‌حیا ، خندیدن به هنگام ارتکاب کار قبیح است برخی افراد بی‌حیا ، به گاه خطا ، قهق ای مستانه سر می‌دهند و بدین وسیله ، خوش‌حالی خود را آشکار می‌سازند رسول خدا ، این حالت را بدتر از خودِ گناه دانسته 1 و فرموده است : مَن أذنَبَ ذَنبا وهُوَ ضاحِکٌ ، دَخَلَ النّارَ وهُوَ باکٍ 2 هر که با لب خندان مرتکب گناه شود ، با چشم گریان ، وارد دوزخ می‌شود .

6 لذّت بردن

ویژگی دیگر افراد بی‌حیا ، لذّت بردن از ارتکاب کار زشت است لذّت بردن از هر کار ، نشانه آن است که هیچ عامل دردآوری برای شخص وجود ندارد و او به هیچ عنوان ، تحت فشار نیست حیا ، عاملی است که فرد را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و کار خطا را نزد وی ، تلخ می‌سازد و لذا اگر کسی از خطا کاری خود لذّت ببرد ، نشان از نبود حیا در وجود اوست به همین جهت ، در روایات منقول از معصومان علیهم‌السلام ، لذّت‌بردن از گناه ، مورد نکوهش قرار گرفته و به پیامدهای آن  1 - کنزالعمال ، ج 4 ، ص 261 (ح 10432) 2 - ثواب الأعمال ، ص 266 ؛ تنبیه الخواطر ، ج 1 ، ص 18 ؛ حلیة الأولیاء ، ج 4 ، ص 96 ؛ جامع الصغیر ، ج 2 ، ص 56 (ح 8382) ؛ الفردوس ، ج3 ، ص 578 (ح 5810) ؛ إرشاد القلوب ، ج 1 ، ص 185 اشاره شده است 1