برپایی مراسم جشن
یکی از اعمالی که مسلمین در طول تاریخ در موقعیت های خاص انجام می دهند برپایی مراسم جشن و شادی در روزها یا شب های خاصی است. این کار به دلیل اهمیت و مبارک بودن آن موقعیت انجام می شود؛ خواه ولادت امام باشد یا بعثت پیامبر و مانند آن.
مسلمین به جهت استفاده معنوی در آن اوقات مقدس و کسب فیض از معصومین در چنین مجالسی شرکت کرده و با بزرگداشت آن به برکات عظیمی دست می یابند، ولی متأسفانه وهابیان در طول تاریخ علاوه بر این که از چنین برکاتی استفاده نمی کنند، دیگران را نیز در برپایی چنین مجالسی منع کرده و از این طریق خواست دشمنان اسلام را جامه عمل می پوشانند؛ زیرا دشمن هرگز نمی خواهد مسلمانان با مقدسات شان تجدید عهد نمایند. به خاطر اهمیت موضوع، آن را در اینجا بررسی می کنیم.
1 - ابن تیمیه می گوید: «... نوع دوم از ایام، روزهایی است که در آن اتفاقی افتاده است؛ همانند هجدهم ذی حجه و این که برخی آن روز را عید می گیرند اصل و اساسی ندارد؛ زیرا پیشینیان و نیز اهل بیت و دیگران آن روز را عید نگرفتند و اعیاد، شریعتی از شرایع است که در آن باید از دستور متابعت نمود، نه آن که بدعت گذاری کرد، این عمل همانند اعمال نصارا است که حوادث حضرت عیسی عليهالسلام را عید می گیرند».(2081)
2 - شیخ عبدالعزیز بن باز می گوید: «جایز نیست برای پیامبر و غیر پیامبر مراسمی برپا شود و این عمل از بدعت های در دین است؛ زیرا پیامبرصلىاللهعليهوآله و خلفای راشدین و دیگران از صحابه و تابعین، این چنین عملی انجام نداده اند».(2082)
3 - شورای دائمی فتوای وهابیان می گویند: «جایز نیست در سوگ انبیا و صالحین و نیز زنده کردن یاد آنان در روز تولد شان و برداشتن عَلَم، چراغانی و شمع نصب کردن بر قبورشان مراسمی برگزار شود؛ زیرا تمام این امور از بدعت هایی است که در دین وارد شده و از موارد شرک است و پیامبرصلىاللهعليهوآله و انبیا و صالحین گذشته این چنین نکرده اند. صحابه و هیچ یک از امامان مسلمین هم در طول سه قرن که بهترین قرن هاست چنین نکردند».(2083)
4 - ابن فوزان می گوید: «بدعت های این عصر زیاد است؛ از جمله برپایی جشن به مناسبت ولادت پیامبرصلىاللهعليهوآله در ماه ربیع الاول می باشد».(2084)
5 - ابن عثیمین می گوید: «برپایی مراسم جشن تولد برای فرزند که در آن تشبّه به دشمنان خداست، از عادت مسلمین نبوده؛ بلکه از دیگران به ارث رسیده است. پیامبرصلىاللهعليهوآله فرمود: هر کس به قومی شبیه شود از زمره آن قوم به حساب می آید».(2085)
حبّ و بغض دو امری است که بر نهاد انسان عارض شده و از آن دو به میل و عدم میل نفس انسان تعبیر می کنند.
از ادله عقلی و نقلی استفاده می شود که محبّت به برخی افراد بر انسان واجب است؛ از جمله:
خداوند متعال در رأس کسانی است که محبّت به او اصالتاً واجب است، آن هم به جهت دارا بودن جمیع صفات کمال و جمال و وابستگی همه موجودات به او. لذا خداوند می فرماید:( قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِیرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ) (2086) «[ای رسول] بگو ای مردم اگر شما پدران، پسران، برادران، زنان و خویشاوندان خود و اموالی که جمع کرده و مال التجاره ای که از کساد شدن آن بیمناکید و منازلی که به آن دل خوش داشته اید را بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست می دارید، پس منتظر باشید تا امر نافذ خدا جاری گردد و خداوند، فسّاق و بدکاران را هدایت نخواهد کرد. »
از جمله کسانی که باید به خاطر خدا دوست بداریم، رسول گرامی اسلامصلىاللهعليهوآله است؛ زیرا او واسطه فیض تشریع و تکوین است. لذا در آیه فوق در کنار نام خداوند از او هم یاد شده و به محبّت او امر شده است.
پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآله فرمود:( أحبّوا اللَّه لما یغذوکم وأحبّونی بحبّ اللَّه ) ؛(2087) «خداوند را از آن جهت دوست بدارید که به شما روزی می دهد و مرا به خاطر خدا دوست بدارید. »
مناقب و فضایل و کمالات آن حضرت نیز از جمله عواملی است که انسان را به سوی آن حضرت جذب کرده و محبّتش را در دل ایجاد می کند.
از جمله کسانی که محبّت به آن ها واجب است، اهل بیت رسول خداعليهمالسلام است؛ زیرا با قطع نظر از آن که آنان مجمع فضایل و کمالات بوده و واسطه فیض تکوین و تشریع الهی اند، پیامبرصلىاللهعليهوآله به محبّت ورزیدن به آنان امر نموده است؛ مثلاً در همان حدیث فوق پیامبرصلىاللهعليهوآله می فرماید: «وأحبّوا أهل بیتی لحبّی»؛ «و اهل بیتم را به خاطر من دوست بدارید. »
از آنجا که محبّت به پیامبرصلىاللهعليهوآله واجب است، محبّت به آل رسول نیز به جهات زیر واجب و لازم است:
1 - انتساب آنان به صاحب رسالت. لذا پیامبرصلىاللهعليهوآله فرمود: «کل سبب و نسب منقطع یوم القیامة إلّا سببی و نسبی»؛(2088) «هر سبب و نسبی در روز قیامت منقطع است مگر سبب و نسب من. »
2 - اهل بیت، محبوب خدا و رسولند؛ همان گونه که در حدیث «رایه» و حدیث «طیر» به آن ها اشاره شده است.
3 - حبّ اهل بیتعليهمالسلام اجر و مزد رسالت محمّدی است؛ همان طور که خداوند متعال می فرماید:( قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی ) .(2089)
4 - روز قیامت از محبّت آل رسول سؤال می شود:( وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُولُونَ ) .(2090) سبط بن الجوزی از مجاهد چنین نقل می کند: روز قیامت از محبّت علیعليهالسلام سؤال می شود.(2091)
5 - معصومینعليهمالسلام عِدل کتاب الهی اند؛ همان طور که پیامبرصلىاللهعليهوآله در حدیث «ثقلین» به آن اشاره فرمود:( إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه وعترتی ) .
6 - محبّت به اهل بیتعليهمالسلام شرط ایمان است؛ زیرا در احادیث صحیح از طریق شیعه و سنی وارد شده است که پیامبرصلىاللهعليهوآله خطاب به علیعليهالسلام فرمود:( لایحبّک إلّا مؤمن ولایبغضک إلّا منافق ) ؛(2092) «ای علی! دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق. »
7 - اهل بیتعليهمالسلام کشتی نجات امّتند؛ چنان که پیامبرصلىاللهعليهوآله فرمود:( مثل أهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح من رکبها نجی، ومن تخلّف عنها زخّ فی النار ) ؛(2093) «مثل اهل بیتم در میان شما همانند کشتی نوح است، هر کس سوار بر آن شد، نجات یافته و هر کس از آن تخلف کرد، غرق شده است. »
8 - حبّ اهل بیتعليهمالسلام ، شرط قبولی اعمال و عبادات است؛ زیرا پیامبرصلىاللهعليهوآله خطاب به علیعليهالسلام فرمود: «اگر امّت من آن قدر روزه بدارند که کمرشان مانند کمان خم شده و دل ها فرو رود و آن قدر نماز بدارند به حدّی که مانند تارها گردند، ولی تو را دشمن بدارند، خداوند آنان را به رو در آتش جهنّم می اندازد».(2094)
9 - اهل بیتعليهمالسلام امان اهل زمینند؛ همان گونه که پیامبرصلىاللهعليهوآله فرمود:( النجوم أمان لأهل السمآء وأهل بیتی أمان لأمّتی من الأختلاف، فإذا خالفتها قبیلة من العرب إختلفوا فصاروا حزب إبلیس ) ؛(2095) «ستارگان امان برای اهالی آسمانند و اهل بیت من امان برای امت من از اختلاف می باشند. پس هر گاه قبیله ای از عرب با اهل بیتم مخالفت کنند بین خودشان اختلاف می افتد و در نتیجه از حزب ابلیس می گردند. »
این نکته قابل توجّه است که محبّت به مثابه نیرو محرکه ای است که قوای انسان را تحریک کرده تا به سوی محبوب و اقتدای به او پر کشد.
در جمع بندی از این مطالب به این نتیجه می رسیم که برپایی مراسم، جلوه ای از جلوه های محبّت نسبت به محبوب است؛ زیرا از طرفی می دانیم که مردم در درجات محبّت مختلفند و از طرفی دیگر اثر محبّت تنها اقبال نفس و تحریک نفسانی نیست، بلکه ظهور و بروز داشته و در رفتارهای خارجی هم مؤثر است. البته اثر بیرونی آن هم تنها اطاعت و انقیاد از محبوب نیست - همان گونه که برخی می گویند - بلکه آثار و جلوه های دیگری نیز دارد که اطلاق ادله لزوم محبّت تمام آن ها را شامل می شود، مگر آن که با ادله دیگر معارضه داشته باشد؛ مثل قتل نفس در محبّت محبوب.
جلوه های حب در زندگی انسان عبارتند از:
1 - اطاعت و انقیاد؛
2 - زیارت محبوب؛
3 - تکریم و تعظیم محبوب؛
4 - برآوردن حاجات محبوب؛
5 - دفاع از محبوب؛
6 - حزن و اندوه در فراق محبوب؛ همانند حزن یعقوب در فراق یوسف.
7 - حفظ آثار محبوب؛
8 - احترام به فرزندان و نسل او؛
9 - بوسیدن آنچه به او مرتبط است؛
10 - برپایی مراسم جشن و مولودی خوانی در میلاد محبوب.
با مراجعه به قرآن پی می بریم که برپایی مراسم و یادبود، از مسائلی است که اصل آن را قرآن امضا، بلکه بدان ترغیب نموده است؛
1 - از آیات مربوط به حج پی می بریم که بیشتر آن ها در حقیقت برپایی یادبود انبیا و اولیای الهی است، که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:
خداوند متعال می فرماید:( وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّی ) (2096) «مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خداوند قرار دهید. »
خداوند متعال امر می کند که مسلمین از جای پای حضرت ابراهیم تبرک جسته و آنجا را به عنوان مصلّی انتخاب کنند تا یاد حضرت ابراهیمعليهالسلام و بنای کعبه زنده بماند.
بخاری در صحیح خود نقل می کند که هنگام ساختن خانه خدا، اسماعیل سنگ می آورد و ابراهیم نیز خانه را بنا می نمود، تا آن که ساختمان بالا رفت، سنگی را آوردند و ابراهیم بالای آن رفت و هر دو با این حالت ساختمان خانه خدا را به اتمام رساندند.(2097)
خداوند متعال می فرماید:( إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ أَنْ یطَّوَّفَ بِهِمَا ) (2098) «صفا و مروه از شعائر دین خداست، پس هر کس حج خانه کعبه یا اعمال مخصوص عمره به جای آورد، پس باکی نیست که سعی صفا و مروه نیز به جای آورد. »
خداوند متعال سعی بین صفا و مروه را از مناسک حج قرار داد تا کوشش هاجر بین صفا و مروه در خاطره ها زنده بماند.
بخاری نقل می کند: ابراهیم هنگامی که هاجر و فرزندش اسماعیل را در سرزمین مکه رها نمود، آب تمام شد و عطش شدیدی بر هر دو غلبه نمود، فرزند از شدت عطش به خود می پیچید. هاجر به طرف کوه صفا رفت تا این وضعیت فرزند را نبیند و در ضمن سعی کند تا کسی را پیدا نموده و از او آب طلب نماید، ولی مأیوس از کوه پایین آمد و با شتاب به طرف کوه مروه رفت، از کوه بالا رفت تا شاید شخصی را مشاهده نموده و از او آب طلب کند، ولی در این مکان نیز کسی را مشاهده ننمود. این عمل هفت بار تکرار شد. ابن عباس از پیامبرصلىاللهعليهوآله نقل می کند که فرمود: به این جهت است که حجاج هفت بار بین صفا و مروه طواف می نمایند.(2099)
خداوند متعال می فرماید:( فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ * فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْی قَالَ یا بُنَی إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَی قَالَ یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّابِرِینَ * فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ * وَنَادَینَاهُ أَنْ یا إِبْرَاهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ * إِنَّ هذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ * وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ) (2100) «پس مژده پسر بردباری را به او دادیم. آن گاه [که آن پسر رشدی یافت] با او به سعی و عمل شتافت. ابراهیم گفت: ای فرزند گرامی من! در عالم خواب چنین دیدم که تو را قربانی می کنم، نظرت در این واقعه چیست؟ گفت: ای پدر! هر چه مأموری انجام ده، که ان شاء اللَّه مرا از صابرین خواهی یافت. پس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند، او را برای کشتن به روی افکند، ما در آن حال خطاب کردیم که ای ابراهیم! تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی، ما نیکوکاران را چنین نیکو پاداش می دهیم، این ابتلا همان امتحانی است که حقیقت حال ایمان را روشن می کند و ما ذبح بزرگی را فدای او ساختیم. »
خداوند متعال به پاس این فداکاری، حاجیان را امر نموده تا در منا به حضرت ابراهیم اقتدا کرده و به یادبود آن عمل عظیم و امتحان بزرگ، گوسفندی را در سرزمین منا قربانی نمایند.
احمد بن حنبل و طیالسی در مسند های خود از رسول خداصلىاللهعليهوآله چنین نقل می کنند: جبرئیل ابراهیم را به سوی جمره عقبه برد، در آن هنگام شیطان بر او نمایان گشت، ابراهیم هفت سنگ به او پرتاب نمود که صدای شیطان از آن بلند شد. سپس نزد جمره وسطی آمد، باز شیطان بر او ظاهر شد، در آن هنگام نیز هفت سنگ بر او پرتاب نمود که صدای او بلند شد. آن گاه به سوی جمره قصوی آمد، باز هم شیطان بر او ظاهر شد و حضرت ابراهیم او را با هفت سنگ رمی نمود، به حدّی که صدایش درآمد.(2101)
مشاهده می نماییم که چگونه خداوند متعال به خاطر یادبود این قضیه، آن عمل را برای حجاج واجب کرده تا یاد آن واقعه، زنده بماند.
2 - خداوند متعال می فرماید:( وَمَنْ یعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ ) (2102) «و هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد، این صفت دل های با تقواست. »
کیفیت استدلال به این آیه شریفه آن است که شعائر، جمع شعیره به معنای نشانه است و شعائر خداوند به معنای نشانه های خداوند و دین اوست. لذا هر عملی که مردم را به سوی خدا و دینش رهنمون و یادآوری کند، جزء شعائر الهی است که یکی از آن ها برپایی مراسم جشن مولودی برای انبیا و اوصیا است که در آن وقت مردم با ذکر فضایل و کمالات آن ولی، به خداوند متعال نزدیک می شوند.
3 - خداوند متعال می فرماید:( وَذَكِّرْهُمْ بِأَیامِ اللَّهِ ) (2103) «و یادآوری ده آنان را به روزهای خداوند. »
مقصود از ایام خدا، ایام غلبه حق بر باطل و ظهور حق است، که ایام ولادت ولی خدا نیز یکی از مصادیق آن است؛ زیرا در روز ولادت پیامبرصلىاللهعليهوآله ، خداوند متعال حق را (پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآله ) به دنیا آورد تا با او بر باطل غلبه کند.
4 - خداوند متعال می فرماید:( قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی ) (2104) «[ای رسول خدا به امت] بگو: من از شما اجر رسالت جز این نمی خواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندانم منظور دارید. »
بنابر این با برپایی مراسم مولودی اهل بیت پیامبرعليهمالسلام و ذوی القربی و یادبود آن ها مقداری از اجر رسالت نبوی را ادا کرده ایم.
5 - خداوند متعال می فرماید:( وَالضُّحَی * وَاللَّیلِ إِذَا سَجَی ) (2105) «قسم به شب تار هنگامی که جهان را در پرده سیاه بپوشاند. »
حلبی در «سیره حلبیه» می گوید: «خداوند متعال در این آیه به شب میلاد پیامبرصلىاللهعليهوآله قسم یاد کرده است. برخی گفته اند که مراد، شب اسراء است و مانعی ندارد که قسم به هر دو باشد».(2106)
واضح است که قسم خوردن به چیزی، حکایت از اهمیت آن دارد. لذا با قسم، یاد آن را در ذهن مردم زنده کرده تا آن را مورد احترام قرار دهند.
6 - خداوند متعال در تأیید یاری رسانان و تعظیم کنندگان پیامبرصلىاللهعليهوآله می فرماید:( فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُوْلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) (2107) «پس آنان که به او گرویدند و حرمت و عزّت او را نگاه داشتند و یاری اش کردند و از نوری که به او نازل شده پیروی کردند، آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند. »
خداوند متعال در این آیه شریفه، یاری کنندگان و تعظیم کنندگان پیامبرصلىاللهعليهوآله را ستوده و به رستگاری بشارت داده است. حال آیا برپایی مراسم در روز میلاد پیامبرصلىاللهعليهوآله یا مبعث او از مصادیق تکریم و تعظیم پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآله نیست؟
7 - خداوند متعال در شأن پیامبر می فرماید:( وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ) (2108) «نام تو را بلند کردیم. »
بنابر این برپایی مراسم، نوعی بالا بردن سطح فکری مردم نسبت به رسول خداصلىاللهعليهوآله و شناساندن موقعیت پیامبرصلىاللهعليهوآله به مردم است.
اگر کسی اشکال کند که طبق مفاد آیه شریفه، نصرت و تکریم و تعظیم پیامبرصلىاللهعليهوآله اختصاص به خداوند متعال دارد.
در جواب می گوییم: خداوند در جایی دیگر می فرماید:( وَینْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً ) .(2109) آیا کسی در این مورد گمان می کند که نصرت پیامبرصلىاللهعليهوآله مخصوص به خداوند است و ما در این باره هیچ تکلیف نداریم؟
8 - همچنین خداوند می فرماید:( وَكُلاًّ نَقُصُّ عَلَیكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ ) (2110) «و ما این حکایات و اخبار انبیا را بر تو بیان می کنیم تا قلب تو را به آن قوی و استوار گردانیم. »
از این آیه به خوبی استفاده می شود که حکمت بیان سرگذشت انبیا برای پیامبرصلىاللهعليهوآله تثبیت قلب ایشان است، تا در مشکلات ثابت قدم باشد. شکّی نیست که مسلمانان در این برهه از زمان احتیاج بیشتری به تثبیت قلوب دارند. لذا جا دارد که به مناسبت های خاص؛ همانند روز میلاد پیامبرصلىاللهعليهوآله یا مبعث، مردم را در محلی مقدّس جمع کرده و آنان را به فضیلت آن روز یا شب آگاه ساخته و با سیره و فضایل پیامبرصلىاللهعليهوآله آشنا سازیم تا قلوب مردم به دین الهی تقویت شود.
استاد عیسی بن عبداللَّه بن محمّد بن مانع الحمیری - مدیر کل اداره اوقاف و شؤون اسلامی دُبی - در توضیح آیه فوق می گوید: «همان گونه که خداوند متعال قصه های انبیا را برای پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآله به جهت تثبیت قلب او بیان نمود، ولادت پیامبرصلىاللهعليهوآله نیز مشتمل بر خبرهای پیامبرصلىاللهعليهوآله است که با یادآوری آن ها، قلوب مؤمنین تثبیت خواهد شد. لذا این آیه دلالت دارد بر مطلوبیت تکرار یادبود مولد پیامبرصلىاللهعليهوآله و عنایت داشتن به آن».(2111)
9 - و نیز خداوند در قرآن می فرماید:( قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْیفْرَحُوا ) (2112) «بگو ای پیامبر در فضل و رحمت خداوند شادی نمایید. »
در جایی دیگر در شأن پیامبرصلىاللهعليهوآله می فرماید:( وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ ) (2113) «ما تو را رحمتی برای همه عالمیان فرستادیم. »
سیوطی در «درّ المنثور» از ابن عباس درباره این آیه چنین نقل می کند: مقصود از فضل خدا علم، و مراد از رحمتش، وجود پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآله است.(2114)
آلوسی نیز در ذیل آیه شریفه می گوید: یکی از صفات مشهور پیامبرصلىاللهعليهوآله رحمت است.(2115)
با جمع بین این دو آیه به این نتیجه می رسیم که باید در روزهایی که متعلق به پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآله است؛ مانند میلاد و مبعث آن حضرت، با برپایی مراسم جشن، شادی نماییم. البته می توان با همین ادلّه و ملاک ها حکم برپایی مجالس بزرگداشت را به سایر اولیای الهی نیز تعمیم داد. این نکته قابل تأمل است که شادی نباید از حدّ مشروع آن تجاوز کند.
با مراجعه به روایات نیز می توان به مشروعیت چنین مجالسی پی برد:
1 - مسلم در صحیحش از ابی قتاده نقل می کند: «إنّ رسول اللَّهصلىاللهعليهوآله سئل عن صوم یوم الإثنین فقال: ذلک یوم ولدت فیه وفیه أنزل عَلی»؛(2116) «همانا از رسول خداصلىاللهعليهوآله در مورد علّت استحباب روزه روز دوشنبه سؤال شد؟ فرمود: بدان جهت است که من در آن روز متولد شده و در آن روز بر من قرآن نازل گشت. »
2 - مسلم همچنین از ابن عباس نقل می کند: «لمّا قدم النبیصلىاللهعليهوآله المدینة وجد الیهود یصومون یوم عاشورآء، فسألوا عن ذلک، فقالوا: هو الیوم الّذی أظفر اللَّه موسی وبنی اسرآئیل علی فرعون، ونحن نصوم تعظیماً له. فقال رسول اللَّهصلىاللهعليهوآله : نحن أولی بموسی. وأمر بصومه»؛(2117) «هنگامی که پیامبرصلىاللهعليهوآله وارد مدینه شد مشاهده نمود که یهودیان روز عاشورا را روزه می گیرند، از علت آن سؤال نمود؟ گفتند: این روزی است که خداوند موسی و بنی اسرائیل را بر فرعون پیروز گردانید، لذا آن روز را تعظیم می دارند. پیامبرصلىاللهعليهوآله فرمود: ما سزاوارتر به این عمل هستیم. لذا دستور داد تا روز عاشورا را روزه بدارند. »
ابن حجر عسقلانی بنابر نقل سیوطی بدین حدیث بر مشروعیت برپایی مراسم ولادت پیامبرصلىاللهعليهوآله استدلال نموده است.(2118)
3 - حافظ بن ناصرالدین دمشقی می گوید: «قد صحّ أنّ أبالهب یخفّف عنه العذاب فی مثل یوم الإثنین، لإعتاقه ثویبة سروراً بمیلاد النبیصلىاللهعليهوآله ... »؛ (2119) «به نقل صحیح وارد شده که در روز دوشنبه به ابولهب تخفیف عذاب داده می شود، به جهت آن که کنیزش ثویبة را در میلاد پیامبرصلىاللهعليهوآله از روی خوشنودی آزاد کرد. »
از این مورد به طریق اولویت استفاده می کنیم که برپایی مراسم در مولد پیامبرصلىاللهعليهوآله و یادبود آن حضرت از طرف یک مؤمن ارزش عظیمی دارد.
4 - بیهقی از انس نقل می کند: «إنّ النبیصلىاللهعليهوآله عقّ عن نفسه بعد النبوّة، مع إنّه قد ورد إنّ جدّه عبدالمطلب عقّ عنه فی سابع ولادته»؛(2120) «پیامبرصلىاللهعليهوآله بعد از نبوّتش از طرف خود گوسفندی را عقیقه نمود، با آن که در روایات وارد شده که ابوطالب برای پیامبر در روز هفتم ولادتش گوسفندی را عقیقه کرده بود. »
سیوطی می گوید: «عقیقه هیچ گاه دو بار تکرار نمی شود، لذا باید این عمل پیامبرصلىاللهعليهوآله را بر این حمل کنیم که پیامبر به جهت اظهار شکر از این که خداوند او را آفریده و رحمت برای عالمیان قرار داده است، عقیقه نمود؛ همان گونه که آن حضرت بر خود درود می فرستاد و به همین جهت مستحب است که ما هم به جهت شکرگزاری به درگاه الهی، در روز ولادتش اجتماع نموده و با اطعام دادن و امثال این امور که جنبه تقرّبی دارد، شکر خدا را اظهار نماییم».(2121)
5 - ترمذی از پیامبرصلىاللهعليهوآله نقل می کند که درباره فضیلت روز جمعه فرمود: «وفیه خلق آدم»؛(2122) «در آن روز است که آدم خلق شد. »
از این حدیث استفاده می شود که برخی از ایام به جهت اتفاق خاص و مبارکی که در آن رخ داده، فضیلت دارد؛ چه رسد به روزی که در آن روز، میلاد پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآله باشد.
6 - احمد بن حنبل و دیگران از اسود بن سریع نقل کرده اند که گفت: به پیامبرصلىاللهعليهوآله عرض کردم: «یا رسول اللَّه! مدحت اللَّه بمدحة ومدحتک بمدحة؟ قال رسول اللَّهصلىاللهعليهوآله : هات وابدأ بمدحة اللَّه»؛(2123) «ای رسول خدا! من خدا را به گونه ای و شما را نیز به گونه ای دیگر مدح کرده ام. پیامبرصلىاللهعليهوآله فرمود: بیاور و شروع به مدح خدا کن. »
پیامبرصلىاللهعليهوآله نفرمود: مرا مدح نکن، ولی فرمود: مدح را از خدا شروع نما.
7 - احمد و دیگران از رسول خداصلىاللهعليهوآله نقل کرده اند که فرمود: «إنّ جبرئیل ذهب بإبراهیم إلی جمرة العقبة، فعرض له الشیطان فرماه بسبع حصیات، فساخ. ثمّ أتی الجمرة الوسطی، فعرض له الشیطان فرماه بسبع حصیات، فساخ، ثمّ أتی الجمرة القصوی فعرض له الشیطان، فرماه بسبع حصیات، فساخ... »؛ (2124) «جبرئیل ابراهیم را نزد جمره عقبه آورد که ناگهان شیطان بر او نمایان شد. حضرت او را هفت سنگ زد که شیطان به صدا درآمد. آن گاه ابراهیمعليهالسلام را نزد جمره وسطی آورد، آنجا نیز شیطان خودش را نمایان ساخت. حضرت هفت سنگ به او پرتاب نمود. که شیطان به صدا درآمد. باز او را به نزد جمره قصوی برد که ناگهان شیطان بر او ظاهر گشت. حضرت با هفت سنگ او را نشانه گرفت، که شیطان به صدا درآمد... ».
برخی از علمای اهل سنّت برپایی مراسم جشن به مناسبت میلاد پیامبرصلىاللهعليهوآله را ستایش کرده و آن را از اعمال نیک و مستحب برشمرده اند که در ذیل به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم:
1 - قسطلانی در «المواهب اللدنیة» می نویسد: «در طول تاریخ، مسلمانان در ماه میلاد پیامبرصلىاللهعليهوآله جشن برپا کرده و به مردم اطعام داده و به انواع صدقات، مستمندان را یاری می دهند و با اظهار سرور و توجه به قرائت مولودی آن حضرت به او اظهار ارادت می نمایند... خداوند رحمت کند کسانی را که به این عمل عظیم دست می زنند». (2125)
2 - ابن عباد می گوید: «به نظر من مولود نبوی از اعیاد مسلمین است و هر کس در آن روز شادی و سرور نموده و با پوشیدن لباس فاخر و چراغانی، شادی خود را ابراز نماید، امری مباح انجام داده است».(2126)
3 - سیوطی می گوید: «مولودی خوانی در ماه ربیع الاول مورد سؤال واقع شده که آیا از حیث شرع، امری پسندیده است یا مذموم؟ آیا کسی که انجام می دهد به او ثواب داده می شود یا خیر؟
جواب این است که اصل مولودی خوانی که عبارت است از اجتماع مردم و قرائت مقداری از قرآن و خواندن روایات در شأن پیامبرصلىاللهعليهوآله و در پایان نیز ظرف های غذا آورده می شود و بین مردم توزیع می گردد، عملی است نیکو، که بانی و شرکت کننده آن مأجور بوده و به آنان ثواب داده می شود؛ زیرا با این عمل، قدر و منزلت پیامبرصلىاللهعليهوآله تعظیم شده و در ولادت آن حضرت اظهار شادی می شود».(2127)
4 - شیخ عبداللَّه هروی معروف به «حبشی» می گوید: «برپایی مراسم و یادبود پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآله از کارهای نیکوست، و دلیلی بر انکار آن وجود ندارد، بلکه سزاوار است که آن را سنّت حسنه بنامیم».(2128)
5 - دیار بکری می گوید: «همیشه در طول تاریخ، اهل اسلام در ماه ولادت پیامبرصلىاللهعليهوآله جشن برپا می کنند، و ولیمه آماده می سازند و در شب های این ماه به انواع صدقات تصدّق می دهند، و اظهار سرور کرده و کارهای خیر را زیاد می کنند، و اعتنا و اهمیت به قرائت مولود شریف حضرت می دهند. و لذا از کرامات حضرت هر فضیلت عظیمی بر آنان ظاهر می گردد».(2129)
6- ابو شامه مقدسی می گوید: «و از جمله کارهای خوبی که در زمان ما پیدا شده، عملی است که در روز موافق با روز ولادت پیامبر صلىاللهعليهوآله از قبیل صدقات و کارهای خیر به ظاهر کردن زینت و اظهار سرور، انجام می دهند. این کارها علاوه بر این که در آن احسان و نیکی به فقرا است، شعار و اعلان محبت به ایشان نیز می باشد».(2130)
7 - رفاعی می گوید: «ادله جواز احتفال و برپایی مراسم در میلاد پیامبرصلىاللهعليهوآله بسیار است؛ مهم ترین آن ها عبارت است از:
الف) برپایی مراسم در میلاد شریف، تعبیری از شادی و سرور به مصطفیصلىاللهعليهوآله است
ب) خود حضرت، روز میلاد خود را بزرگ داشته و خدا را در آن روز بر نعمت بزرگش و تفضّلش به جهت به وجود آمدنش شکر کرده است...
ج) شادی در میلاد حضرت به امر قرآن کریم مطلوب است؛ زیرا خداوند می فرماید:( قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْیفْرَحُوا ) . خداوند ما را امر کرده که در رحمتش شادی کنیم، و پیامبرصلىاللهعليهوآله بزرگ ترین رحمت خدا است. قرآن می فرماید:( وَما أَرْسَلْناكَ إِلّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ. )
د) پیامبرصلىاللهعليهوآله همیشه به حوادث دینی مهم که وقتش گذشته و منقضی شده بود، اهتمام می ورزید. و لذا هر گاه وقت آن می رسید، مناسب می دید تا یادی از آن روز کرده و با انجام طاعتی از طاعات، آن را تعظیم کند...
ه) در وقت ولادت شریف حضرتصلىاللهعليهوآله مناسبت و فرصتی است تا انسان درود و سلام بسیاری برای پیامبرصلىاللهعليهوآله بفرستد. کاری که مطلوب خدا است؛ آنجا که می فرماید:( یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً ) .
و) در وقت ولادت حضرتصلىاللهعليهوآله انسان یادی از شمایل و معجزات و سیره ایشان می کند، امری که خداوند متعال ما را به شناخت آن سفارش کرده است، آنجا که می فرماید:( لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ یرْجُوا اللَّهَ وَالْیوْمَ الآخِرَ ) (2131) «به طور حتم برای شما در رسول خدا الگوی خوبی است، برای کسانی که امید رسیدن به خدا و روز قیامت داشته است. »
ز) برپایی مراسم فرصتی است برای ادای برخی از حقوق بزرگ آن حضرت که بر گردن ما است؛ زیرا خداوند متعال ما را به واسطه او هدایت کرده و از آتش دوزخ نجات داده و از تاریکی ها به نور هدایت کرده است...
ح) پیامبرصلىاللهعليهوآله در مورد فضیلت روز جمعه و مزایای آن فرمود: «در آن روز آدم متولد شد». از اینجا استفاده می شود، زمانی که پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآله متولد شده به طریق اولی شریف است...
ط) علما و مسلمانان از گذشته و حال در تمام شهرها و مناطق، این عمل را حسن شمرده و آن را انجام داده اند؛ و لذا بدین جهت شرعاً مطلوب است؛ زیرا ابن مسعود نقل کرده: «ما رآه المسلمون حسناً فهو عند اللَّه حسن، وما رآه المسلمون قبیحاً فهو عند اللَّه قبیح»؛ «آنچه را مسلمانان حسن شمرده اند آن عمل نزد خداوند حسن است و آنچه را که مسلمانان قبیح شمرده اند آن عمل نزد خداوند نیز قبیح است. »
ی) مراسم جشن در حقیقت اجتماع به جهت زنده کردن یاد مصطفیصلىاللهعليهوآله است، و این امری مشروع در اسلام است، همان گونه که اعمال حج، زنده کردن کارهای پسندیده است...
ک) خداوند تبارک و تعالی می فرماید:( وَكُلاًّ نَقُصُّ عَلَیكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ. ) از این آیه استفاده می شود که حکمت در قصه گویی خبرهای رسولان بر پیامبرصلىاللهعليهوآله به جهت تثبیت قلب شریف حضرت رسولصلىاللهعليهوآله است. و شکی نیست که ما نیز امروز به این مسأله احتیاج داریم تا با قرائت سیره معطّر و جهاد او و... قلوب خود را با ایمان به آن حضرت تثبیت نماییم. و برپایی مراسم نیز در راستای همین هدف است...
ل) هر کاری را که پیشینیان انجام نداده اند و در صدر اول نبوده دلیل بر آن نیست که بدعت منکر و حرام است، بلکه لازم است که هر چه را حادث می شود بر ادله شرع عرضه نمود، آنچه را که مشتمل بر مصلحت است واجب می باشد...
م) علما رحمهم الله حدیث «وکلّ بدعة ضلالة»؛ «و هر بدعتی ضلالت است. » را مقید به بدعت سیئه کرده اند. و دلیل بر این تقیید، چیزی است که از بزرگان صحابه و تابعین از امور حادث صادر شده که در زمان رسول خداصلىاللهعليهوآله نبوده است...
ن) و نیز هر نوآوری، بدعت حرام نیست، و اگر چنین بود باید کار ابوبکر و عمر و زید بن ثابت هم حرام باشد که دستور دادند قرآن جمع و تدوین شود تا با مرگ صحابه قاری آیات خدا از بین نرود! و نیز جمع و تدوین حدیث شریف در کتب صحاح و سنن و دیگر مصادر، صحیح نباشد. و نیز نباید علم فقه و تجوید و توحید و دیگر علوم از علوم شرعی که بعد از عهد نبوی شریف، تصنیف و ابتکار شد تألیف گردد.
و در آخر این که: تسامح دینی نشانه دین حنیف ما است که به آن امر شده ایم تا در حال صلح و جنگ، و هنگام مجادله و مناقشه و مخاطبه به آن رجوع نماییم».(2132)
برپایی مراسم و یادبود اولیای الهی آثار و برکاتی دارد که به برخی از آن ها اشاره می کنیم: