انتظار يعنى، چشم به راه (بنيانگذار حكومت جهانى اسلامى) كه براى اولين بار، پرچم پرافتخار اسلام را در سراسر شرق و غرب عالم به اهتزاز در مى آورد.
«يفتح الله له شرق الارض و غربها... حتى لا يبقى الا دين محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم »( ۲۰ )
و به دوران كفر جهانى و شرك بين المللى خاتمه داده و اختلاف بين مذاهب و اديان را پايان مى بخشد.
«ليرفع عن الملل و الاديان الاختلاف .»( ۲۱ )
و بساط طرفداران دروغين مذهب و مكتب الهى را در هم مى پيچد:
«يرفع الله المذاهب من الارض فلا يبقى الاالدين الخالص .»( ۲۲ )
و بانگ رساى توحيد و نبوت را در سراسر عالم طنين انداز خواهد نمود:
«لا يبقى قرية الا نودى فيها بشهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله بكرة و عشيا »( ۲۳ )
انتظار يعنى: چشم به راه (مصلح كل و مؤ سس حكومت عدل الهى) و (انقلابى بزرگ تاريخ بشريت) كه با انقلاب بى نظيرش، بساط ستم و بيداد را در جهان برچيده و حكومت عدل و داد را جايگزين آن كرده و سراسر گيتى را از عدل و داد پر خواهد نمود آن چنان كه از ظلم و بيداد مملو گشته؛ و تمام تشنگان عدالت، با جان و دل، اگر چه با سينه خيز رفتن از روى برفها، بسوى او خواهند شتافت:
«فيملاها قسطا و عدلا كما ملاوها جورا فمن ادراك منكم فلياءتهم ولو حبوا على الثلج .»( ۲۴ )
انتظار يعنى: چشم به راه طلوع سپيده اميد، شكافتن فجر نور عدالت، نورباران شدن سراسر گيتى و همه گير شدن عدل و مساوات در تمام محورها آنچنان كه پرندگان در آشيانه هاى خود ابراز خوشحالى نموده و ماهيان در اندرون درياها اظهار شادمانى كنند:
«فعند ذلك يفرح الطيور فى او كارها و الحيتان فى بحارها ».( ۲۵ )
انتظار يعنى: چشم به راه خورشيد فروزان امامت كه با درخشيدن او، دوران ظلمت غم افزاى ظلم و بيداد پايان پذيرفته و كاخ ستم و ستمگرى ويران گشته، ايام دادخواهى مظلومان و بيچارگان فرا رسيده و از ستمديدگان آنچنان رفع ستم خواهد نمود كه اگر ستمديده اى، زير دندان ستم پيشه اى باشد آن را باز ستاند و به صاحبش برگرداند:
«يبلغ رد المهدى المظالم حتى ولو كان تحت ضرس انسان شى ء انتزعه حتى يرده .»( ۲۶ )
انتظار يعنى چشم به راه چشمه سار عدالت و جلوه گاه ولايت كه با حاكميت مطلق عدل، ظلم و بيداد براى هميشه از تاريخ بشر محو شده و عدل و داد آنچنان بال و پرش را بر سر ساكنان زمين مى گسترد كه نسلهاى آينده جز عدل چيزى نمى شناسند و به غير از داد، به چيزى عمل نمى كنند:
«حتى يولد قوم لا يعرفون الا العدل و لا يعملون الا به .»( ۲۷ )
انتظار يعنى: چشم به راه بنيانگذار حكومت عدل و داد و برهم زننده بساط ظلم و بيداد كه در سايه شمشير عدالت او تمامى ستمگران جنايتكار و منكران طغيانگر و دشمنان تجاوزگر و مخالفان عنادگر، از صفحه گيتى محو خواهد شد:
«فلا يبقى على وجه الارض جبار قاسط ولا جاحد غامط ولا شانى مبغض و لا معاند كاشح .»( ۲۸ )
و در عرصه زمين نشانى از ظلم اثرى از بدعت به چشم نخواهد خورد:
«حتى لا يرى اثر من الظلم. »( ۲۹ )
و ابر عدالت و دادگرى سايه خود را بر روى ساكنان كره خاكى مى گسترد كه كسى را جرئت تجاوز و ستم به حريم ديگرى نخواهد بود:
«...و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم احد احدا »( ۳۰ )
انتظار يعنى: چشم به راه سمبل فضيلت و الگوى كرامت كه ثروت خدادادى را به رايگان در اختيار همگان قرار داده بر مسئولين كشورى و لشكرى بسيار سختگير و به بينوايان بسيار مهربان است:
«المهدى سمح بالمال شديد على العمال، رحيم بالمساكين .»( ۳۱ )
انتظار يعنى: چشم به راه پديد آورنده تحول بزرگ جهانى كه فقر و نيازمندى را براى هميشه از جوامع بشرى ريشه كن كرده همگان را در سايه فضل و رحمت الهى بى نياز خواهد نمود آنچنانكه مردم، كسى را نمى يابند كه هدايا و زكات خود را به وى بپردازند:
«يطلب الرجل من يصله بماله و ياءخد زكاته فلا يجد احدا تاءخذ ذلك استغناء بما عندالناس من فضله .»( ۳۲ )