مسجدها در سراسر گيتى بسيارند و از نظر مساحت و ساختمان با هم متفاوتند و در بيشتر آنها، روزهاى جمعه و ايام هفته، نماز جمعه و جماعت برپا مى گردد.
مذاهب چهارگانه اهل سنت، نماز جماعت و اقتداى به هر فردى، خواه نيكوكار و عدالت پيشه باشد يا بدكار و فاجر، جايز مى دانند اما مذهب شيعه كه مذهب اهل بيت پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم است در امام جماعت، عدالت را كه به مفهوم (پرواپيشگى و انجام واجبات و ترك محرمات دينى) است، شرط مى داند و بر اين اساس است كه سيره شيعيان بر اين بوده است كه نمازهاى خويش را به دانشوران، مجتهدين، فضلا و مراجع تقليد، اقتدا مى كنند و با هر كس نماز جماعت نمى خوانند.
روشن است كه امام جماعت به هر ميزان از نظر دانش، عدالت و تقوا برجسته تر باشد، درجه مقبوليت نماز او در پيشگاه خدا بيشتر و به بارگاه حق نزديكتر مى باشد و نماز با چنين انسانى، پاداش و ثواب بيشتر و پرشكوهترى دارد.
به همين جهت، نماز به امامت پيشواى معصوم كه براستى مجمع تمامى فضايل و كمالات و مظهر همه ارزشها و والاييهاست از نظر پاداش، وصف ناپذير است و هيچ ترديدى نيست كه نماز با اقتداى به او نماز ديگرى است. اما متاءسفانه امت اسلامى از هنگام رحلت پيشواى بزرگ توحيد، پيامبر گرامىصلىاللهعليهوآلهوسلم تاكنون از اين پاداش بزرگ عبادى و ثواب وصف ناپذير و اثرات شكوهمند آن محروم گشته است.
آرى! زمان امیرمؤمنانعليهالسلام گروهى از مسلمانان آگاه از اين نعمت بزرگ بهره ور شده و به پاداش نماز با پيشواى معصوم به مدت چندين سال كامياب گشتند و حضرت مجتبىعليهالسلام نيز امكان يافت مدتى اين فريضه بزرگ اسلامى را به جماعت و امامت خويش بپا دارد و مردم به بركت امامت او و نمازش مفتخر گردند.
اما! دريغ كه دوران كوتاهى بود و آنگاه اين باب رحمت و بركت بسته شد و امامت نمازهاى جمعه و جماعت بدست مدعيان خلافت و امراى دست نشانده استبداد و ارتجاع افتاد، مسجدها در انحصار آنان قرار گرفت و زشت كارانى بسان فرزند آن زن جگرخواره، پسرش آن عنصر بدمست و تبهكار و آلوده دامن، (وليد بن عقبه) امير پليدى كه در حال مستى، نماز صبح را به جماعت، چهار ركعت خواند و از شدت مستى و زياده روى در ميخوارگى به محراب خويش استفراغ كرد و در حال نماز ياوه سرايى نمود... و بسيارى ديگر از همين قماش عناصر پليد و فريبكارى كه هم پستها و امكانات و قدرت ملى را به انحصار خويش درآوردند و هم دين، آيين، مسجد، محراب و معبدها را در خدمت جنايات خويش خواستند.
آرى! هيچيك از امامان معصوم از حضرت سجادعليهالسلام گرفته تا حضرت امام حسن عسكرىعليهالسلام نتوانستند نماز جماعت بخوانند، حتى حضرت رضاعليهالسلام از سوى استبداد حاكم، اجازه و امكان آن را نيافت كه نماز را براى يك مرتبه هم كه شده است، اقامه نمايد با اينكه به اصطلاح و لايتعهد بود و به نام گراميش، سكه زده بودند.
اما پس از ظهور حضرت مهدىعليهالسلام و استقرار در كوفه، همه دلهاى تشنه حق و عدالت و ايمان و تقوا بدانجا توجه مى يابد، بيشتر شيعيان در سراسر كره زمين چشم بدانجا مى دوزند و مى كوشند كه بدانجا هجرت كنند.
و در بحثهاى گذشته در روايت خوانديم كه كوفه از هر سو گسترش خواهد يافت و با اينكه فاصله آن با كربلا بيش از ۶۰ كيلومتر است، بدان شهر متصل خواهد گشت.
امام مهدىعليهالسلام در مسجد جامعه كوفه، نماز جمعه را برپا خواهد ساخت و طبيعى است كه مسجد مملو از نمازگزاران خواهد گشت چرا كه با وجود گستردگى مسجد در آن روزگار، باز هم گنجايش انبوه، انبوه توده هاى نمازگزارانى را كه براى اقتداى به آن حضرت مى شتابند، نخواهد داشت.
و سبب اين ازدحام جمعيت آن است كه تمامى مردم از هر قشر و طبقه اى بدون استثناء، براى اقتداى به امامعليهالسلام از خود اشتياق وصف ناپذيرى نشان مى دهند و جز كسانى كه زمينگيرند و توان حركت ندارند، كسى از نماز به امامت حضرت بقية الله تخلف نمى ورزد.
اينك نمونه اى از روايات را در اين مورد مى آوريم:
۱. امام باقرعليهالسلام در روايتى طولانى در اين مورد مى فرمايد:
(... حضرت مهدىعليهالسلام وارد كوفه مى گردد، سه پرچم براى او در اهتزاز است كه براى او آرام مى گردند، در آنجا وارد مسجد مى گردد و براى توده هاى گرد آمده و مشتاق، خطبه مى خواند و مردم در چنان شور و حالى هستند كه سخنان آن حضرت در ميان گريه هاى آنان شنيده نمى شود.
در جمعه دوم، مردم مى گويند كه: (هان: اى فرزند گرامى پيامبر! نماز به امامت شما با نماز به امامت پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم برابرى مى كند و مسجد پاسخگوى سيل شيفتگان به نماز و نيايش و سخنرانى شما نيست.)
امامعليهالسلام پاسخ مى دهد كه: (مسجدى براى شما خواهم ساخت كه گنجايش جمعيت شما را داشته باشد.)
آنگاه به سوى نجف خارج مى گردد و نقشه مسجد شكوهبار و بى نظيرى را مى كشد كه ۱۰۰۰ درب دارد و پاسخگوى همه مازگزاران....)( ۶۳۱ )
نظير همين روايت از امام صادقعليهالسلام نيز آمده است.( ۶۳۲ )
البته روشن است كه نسبت دادن كشيدن نقشه مسجد به آن حضرت، بدين معناست كه به دستور او اين برنامه انجام مى شود نه اينكه خود مباشر كار باشد.
به هر حال آنچه از اين روايت دريافت مى گردد اين است كه آن حضرت خود به دشت و صحرا، گام مى گذارد و دستور نقشه و بنياد و تكميل مسجدى را مى دهد كه در تاريخ بشر بى نظير است و ۱۰۰۰ درب دارد.
اگر ساختمان مسجد را بدين صورت تصور كنيم كه از هر سو ۲۵۰ درب دارد، طبيعى است كه دربها هر كدام براى ورود و خروج انبوه انسانها گسترده است و در اين صورت كمتر از سه متر نمى تواند باشد، با اين حساب تنها عرض دربها، از هر سو، به ۷۵۰ متر مى رسد، طبيعى است كه فاصله ميان هر دربى با درب ديگر نيز بايد ديوار شود و آن هم كمتر از ده متر نمى تواند باشد.
در اينصورت است كه طول ديوارها در ميان دربها از هر سو به ۲۵۰۰ متر مى رسد و اگر ۷۵۰ متر، طول دربهاى را از هر سو بدان بيافزاييم طول هر سمت مسجد ۳۲۵۰ متر مى گردد و اگر براى بدست آوردن مساحت مسجد اين عدد را در خود آن، ضرب كنيم، رقمى چون ۱۰۵۶۱۵۰۰ متر مربع حاصل ضرب و مساحت مسجد است.
طبيعى است كه نزديك چنين شكوهمند و براى سيل نمازگزاران آن، بايد وضوخانه و مراكز نظافت و بهداشت نيز ساخت. اينجاست كه بزرگترين مسجد در جهان ساخته مى شود و در كنارش همه امكانات و تاءسيسات لازم براى پاسخگويى به اين سيل جمعيت نمازگزار، آماده مى گردد.
و اين يكى از دستاوردهاى بزرگ و يكى از طرحهاى عمرانى و فرهنگى و مذهبى آن گرامى است كه در عصر درخشان حكومتش در كنار ديگر طرحها و برنامه پياده مى شود.
امام مهدىعليهالسلام در سرزمين قدس
در بحث از جنبش (سفيانى) گذشت كه امام مهدىعليهالسلام براى درهم كوبيدن بساط فريب و دجالگرى و بيداد سفيانى پس از استقرار حكومت عادلانه اش در جزيرة العرب و عراق، از كوفه بسوى شام حركت مى كند و در آن روزگاران (سفيانى) در (رمله) در سرزمين فلسطين و شمال شرقى قدس خواهد بود.
امام مهدىعليهالسلام با لشكر شكوهمند خويش به فلسطين مى رسد و پيكارى سخت ميان دو نيروى حق و باطل رخ مى دهد كه سرانجام با پيروزى نيروهاى امام عصرعليهالسلام و شكست و نابودى جنبش، سفيانى، جنگ به پايان مى رسد.
روايات در اين مورد، بيانگر اين مطلب است كه حضرت مهدىعليهالسلام به دروازه شهر (لد)( ۶۳۳ ) در فلسطين مى رسد و موضع رژيمهاى حاكم بر فلسطين و اردن در آن روزگار روشن نيست جز اينكه بى ترديد آن گرامى تمامى حكومتهاى سياهكار و ستم پيشه را در هم مى كوبد و همه استبدادگران منحرف را نابود مى سازد و مردم را از بند فريب و دجالگرى و اسارت آنها رهايى مى بخشد.
در دروازه همان شهر لد در فلسطين است كه عيسى بن مريمعليهالسلام براى بيعت با آن حضرت از آسمان به زمين فرود مى آيد كه بحثهاى آينده توضيح بيشتر آن را مى خوانيم.