2%

پيشگامان امتها

اما شيعيان كه شمارشان در سراسر جهان نيمى از مسلمانان را تشكيل مى دهد، روشن است كه اينان از پيشتازان و پيشگامان ملتها و امتهايى هستند كه بر گرد آن خورشيد جهان افروز حلقه مى زنند، و زير پرچم او كه براستى پرچم عزت، استقلال، آزادگى، عدالت، پاكى، سعادت، نيكبختى، قدرت، قوت و رفاه، و معنويت است قرار مى گيرند.

و اينگونه اسلام و صلح و آزادى بر سراسر جهان سايه آرامش بخش و سعادت آفرين خويش را مى افكند و تدبير امور جامعه بشرى را به كف مى گيرد و ملتها و دولتها، همه و همه، فوج فوج به دين خدا وارد مى گردند.

آنچه آمد در صورتى خواهد بود كه ظهور و قيام امام عصرعليه‌السلام پيش از سومين جنگ جهانى كه چون كابوسى سايه افكنده است رخ دهد، اما اگر جنگ سوم جهانى اتفاق افتد و ظهور آن اصلاحگر بزرگ جهانى پس از آن باشد، ديگر مى توان پيش بينى كرد كه چه شمار از انسانها با بكار گرفته شدن بمبهاى هسته اى و هيدروژنى و ديگر سلاحهاى مرگ آور و ويران كننده، نابود مى گردند و چه شمار باقى مى مانند.

مفهوم اين سخن اين است كه: امام مهدىعليه‌السلام پس از نابود شدن ۶۰ درصد از انسانها در روى زمين، ظهور مى كند آن هم در شرايطى كه باقيمانده از خانواده بشرى را نيز ترور، ارعاب و هيولاى مرگ و نابودى به سختى در هم نورديده و زندگى به دوزخ طاقت فرسايى تبديل شده است.

در آن شرايط است كه بشريت از همه تمدنهاى پوشالى و تمامى ديدگاهها و بافته ها و تئوريهاى شكست خورده اقتصادى، اجتماعى، سياسى و... سرخورده و ماءيوس و خسته شده و از آن زندگى سياه نكبت بارى كه مرگ به مراتب بهتر و شريفتر از آن است متنفر مى گردد و درست در همان حال و هواى نوميدى و واماندگى و فشار است كه بشريت انتظار فرشته نجات و اصلاحگرى بزرگ و راستين را مى كشد كه سر رسد، و او را از آن فجايع غمبار و مصائب هستى سوز و از آن نظامها و قوانين ساخته ذهن و بافته انديشه نارسا و مغز عليل و ناتوان جاه طلبان كه جز بر زيان و رنج او نيافزوده است نجات بخشد.

آنگاه انتظار فرج اصلاحگر بزرگى را مى كشند كه تباهى زندگى جامعه انسانى را از بين ببرد، بافته ها و نظامها و مقرراتى را كه تراوش يافته از مغزهاى جباران و طغيانگران است، نابود سازد. و بيدادگران سنگدلى را كه شب و روز همواره بر اين مى انديشند كه چگونه راه تنفس توده هاى دربند را تنگتر ساخته و چگونه بندهاى عبوديت و بردگى را، بر دست و پاى آنان سخت تر كشند و چگونه آزادى، اين نعمت گرانبها و پرارجى را كه خدا به انسانها ارزانى داشته است پايمال سازند؛ آرى! اين ديوانگان قدرت و انحصارگران امكانات توده ها را، از سر راه بردارد.

آرى! بشريت هنگامى كه دريافت، بخاطر فشار و سركوبى و استبدادى كه در همه ميدانهاى زندگى بر او حاكم است، ديگر نه كرامتى برايش مانده است و نه شرافت و عزت و آزادگى، ديگر در آن وضعيت است كه با همه وجود انتظار مى كشد تا نجات بخشى براى رهايى اش بپاخيزد و بشريت را از آن شرايط نكبت بار نجات بخشد.

در اين موارد روايتى از امام باقرعليه‌السلام آمده است كه:

«دولتنا آخر الدول و لم يبق أهل بيت لهم و دولة الا ملكوا قبلنا، لئلا يقولوا اذا رأوا سيرتنا: و هو قول الله عزوجل :( وَ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ )

يعنى:( ۶۵۶ ) دولت و حكومت ما خاندان وحى و رسالت، آخرين دولت خواهد بود. هيچ خاندان و گروهى نخواهند بود جز اينكه پيش از ما، زمام امور جامعه بدست آنان مى افتد تا هنگامى كه راه و رسم عادلانه و بشر دوستانه و حيات بخش ما را ديدند، ادعا نكنند كه اگر آنان نيز مديريت و زمام امور جامعه را به كف مى گرفتند همچون حكومت عادلانه و انسانساز و افتخارآفرين خاندان وحى و رسالت عمل مى كردند.

آرى! اين همان سخن خداست كه مى فرمايد:

( وَ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ) ( ۶۵۷ )

و فرجام شكوهمند تاريخ و آينده بشريت در پرتو حكومت ماست.

بنابراين، از روايات، اين واقعيت دريافت مى گردد كه: با ظهور امام مهدىعليه‌السلام شرايط جهانى به گونه اى است كه همگان از اوضاع غمبار و پريشان بشريت و شكست تئوريها و مكاتب و مرامها و سيستمهاى بشرى خسته و نوميد گشته و همگان در انتظار اصلاحگرى نجاتبخش، هستند.

به همين جهت، در برابر امام مهدىعليه‌السلام سر خضوع فرود مى آورند و زمام امور خويش را به دست توانمند و كارگشاى او مى سپارند، بدان اميد كه نجات و نيكبختى بشريت را، او تضمين نمايد.

ممكن است مهدى نجات بخش از راه ديگرى زمام امور جامعه ها و تمدنها و رهبرى كره زمين را بدست گيرد و در برابر بيدادگران جهانى كه حاضر نشوند حق و عدالت را گردن نهند، از سلاح بسيار پيشرفته تر و مخربتر از سلاحهاى تجاوزكاران، بهره جويد.

چه مانعى دارد كه آن اصلاحگر بزرگ آسمانى، در پرتو قدرت و دانش و آموزش الهى، سلاحى وصف ناپذير در برابر سلاحهاى تجاوزكاران بسازد، به گونه اى كه از همه سلاحهاى موجود در دست زورمندان حق ستيز، پرتوانتر و عملكرد آن سريعتر و با شدت بيشترى زرادخانه هاى آنان را در هم بكوبد و نابود سازد؟

ما در امكان وقوع اين ديدگاهها، مى توانيم بحثهاى گسترده اى را طرح كنيم امام به منظور پرهيز از گستردگى بحث و رعايت اختصار به همين مقدار بسنده مى كنيم.