در بعضى تفاسير نوشته شده كه فضيل بن عياض مدتى از عمرش را در طغيان و عصيان گذراند تا اينكه شبى به قصد دستبرد به قافله اى حمله كرده و قافله را تعقيب مى نمود كه ناگاه صداى خواننده قرآن به گوشش خورد كه اين آيه را مى خواند:
الم يان للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله (٧٤).
آيا نرسيده وقت آنكه كسانى كه ايمان آورده اند، دلشان براى ياد خدا خاشع شود؟
اين آيه شريفه فورا دلش را بيدار كرد و گفت : بلى ، وقتش رسيده از همان راه بازگشت و توبه كامله نمود و اداء حقوق كرد و هر كس بر او حقى داشت ، او را از خود راضى ساخت و بالاخره از نيكان روزگار شد.
شب زفاف دختر جوان و والاى پيغمبر فرا رسيده بود، بنا بود كه بانوى بزرگ اسلام را به خانه همسرش امام علىعليهالسلام ببرند، رسول اكرمصلىاللهعليهوآله پيراهنى تازه و نوين براى شب زفاف و عروسى فاطمهعليهاالسلام فراهم كرده بود زيرا فاطمهعليهاالسلام در خانه پدر بيش از زفاف پيراهنى وصله دار به تن داشت اتفاقا در شب زفاف سائلى بر درب خانه فاطمه سس اظهار نتگدستى و گرفتارى نمود و گفت :
از بيت نبوت پيراهنى كهنه مى خواهم حضرت فاطمهعليهاالسلام در آغاز تصميم گرفت كه همان پيراهن وصله دار خود را به او بدهد، ناگهان به ياد اين فرموده خداوند افتاد:لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون از اين روى پيراهن نو و زيباى خود را به آن مستمند داد و باز همان پيراهن كهنه و پيشين را به تن كرد و پوشيد، اما هنگام زفاف كه فرا رسيد جبرئيل فرود آمد و به پيغمبرصلىاللهعليهوآله فرمود:
خداوند به تو سلام مى رساند و به من امر فرموده كه به فاطمهعليهاالسلام سلام كنم و هديه اى از جامه هاى سندس سبز به وسيله من براى فاطمهعليهاالسلام فرستاده است پيامبرصلىاللهعليهوآله سلام خداوند را به فاطمهعليهاالسلام
ابلاغ نمود و آنگاه جامه اى را كه جبرئيل آورده بود بر تن او كرد. (٧٥)
در زمان پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله عده فراوانى بودند كه كمى قرآن مجيد را حفظ كرده و بخاطر سپرده بودند و از ايشان به حفاظ القران ، قراء القرآن و يا جماع القرآن ياد مى شود.
ابن نديم در كتاب الفهرست (ص ٤١، مصر، ١٣٤٨ ه .ق) تحت عنوان الجماع القرآن على عهد النبىصلىاللهعليهوآله علىعليهالسلام ، سعد بن نعمان ، ابوالدرداء، معاذ بن اوس و تنى چند از ديگر صحابه را از حافظان قرآن در زمان رسول اكرمصلىاللهعليهوآله معرفى مى كند.(٧٦)