شيخ صدوق رحمه الله عليه به اسناد خود از حضرت اميرالمؤ منينعليهالسلام روايت نمود كه فرمودند: چون حضرت عيسىعليهالسلام متولد شد يكروز او به اندازه يك ماه رشد داشت و چون هفت ماهه شد گويى هفت ساله بود. مادرش دست او را گرفت و نزد معلم و مؤ دب و كاتب برد.
معلم گفت : بگو بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت عيسىعليهالسلام تقرير نمود: بسم الله الرحمن الرحيم
مؤ دب گفت ، بگو ابجد.
حضرت عيسىعليهالسلام سر بلند كرد و گفت : آيا مى دانى معنى ابجد چيست ؟
مؤ دب چوبدستى را بلند كرد و بر او بزند.
حضرت عيسى گفت : اى معلم اگر مى دانى مرا چرا مى زنى و اگر نمى دانى بپرس تا من بگويم و تفسير كنم
معلم گفت : بگو ببينم
حضرت عيسى گفت : الف نام الله است ب نام بهجت الله است جيم جمال الله است دال دين الله است هوز ه هول جهنم است و ويل اهل آتش است ز زفير جهنم است ح حط و محود و محق خطاياى بندگان توبه كننده است (كلمن) كلام خدا كه هيچ بدلى از كلمات ندارد و هيچ كس جاى آن را نمى گيرد. (سعفض) صاع به صاع و جزا به جزا است(٨٨)