همان گونه كه مى دانيم شيخ مفيد از چهره هاى بسيار درخشان شيعه است ابوعلى جعفرى كه داماد مفيد و يكى از شاگردان اوست ، گفته است شبها مختصرى مى خوابيد و باقى را به نماز يا مطالعه يا تدريس يا تلاوت قرآن مجيد مى گذرانيد؛ما كان ينام من الليل الا هجعه ثم يقوم يصلى او يطالع اويدرس اويتلو القرآن (١٣٧)
امام رضاعليهالسلام هنگامى كه كنار سفره مى نشست و مى خواست غذا بخورد، دستور مى داد سينى بزرگى كنار سفره مى گذاشتند، آنگاه از هر غذايى كه در سفره بود، از بهترين آنها برمى داشت ، و در آن سينى مى گذاشت ، سپس دستور مى داد آنها را براى نيازمندان ببرند.
آنگاه آيه ١١ به بعد سوره بلد را قرائت مى فرمود:
فلا اقتحم العقبه و ماادراك ماالعقبه فك رقبه او اطعام فى يوم ذى مسغبه يتيما ذا مقربه او مسكينا ذا متربه
ولى او (انسان ناسپاس) از گردنه مهم بالا نرفت - و تو نمى دانى آن گردنه چيست ؟ - آزادكردن برده است - يا اطعام كردن در روز گرسنگى يتيمى از خويشاوندان را، يا مستمندى به خاك افتاده را.
سپس مى افزود:
خداى متعال مى دانست كه همه به آزادكردن بردگان قادر نيستند. از اين رو، راه ديگرى (مانند غذارسانى به مستمندان) به سوى بهشتش قرار(١٣٨) داد
و ما محمد الارسول قد خلت من قبله الرسل اءفان مات اءو قتل انقلبتم على اءعقابكم و من ينقلب على عقيبه فلن بضرالله شيئا و سيجزى الله الشاكرين(١٣٩).
محمدصلىاللهعليهوآله فقط فرستاده خدا بود و پيش از او فرستادگان ديگرى نيز بودند، آيا اگر او بميرد يا كشته شود شما به عقب برمى گرديد؟ و هر كس به گذشته بازگردد، هرگز ضررى به خدا نمى زند و بزودى خداوند شاكران را پاداش خواهد داد.
آيه فوق ، ناظر به يكى از فرازهاى جنگ احد است ؛ لحظاتى كه آتش جنگ ميان مسلمانان و مشركان به شدت شعله مى كشيد، ناگهان آوايى بلند شد و كسى فرياد زد: محمدصلىاللهعليهوآله كشته شد... و اين درست همان لحظه اى بود كه مردى به نام عمر وبن قميئه حارثى سنگى به سوى پيامبرصلىاللهعليهوآله پرتاب كرد و نتيجه اصابت آن ، پيشانى و دندان آن حضرت شكست و لب پايين وى شكافت و خون صورتش را فراگرفت در اين موقع ، دشمن درصدد برآمد كه پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله را به قتل برساند كه مصعب بن عمير يكى از پرچمداران ارتش اسلام ، جلو حملات آن را گرفت و خود در اين ميان به فوز شهادت نائل آمد. شباهت زياد وى به پيامبرصلىاللهعليهوآله ، دشمن را بدين توهم دچار ساخت كه پيامبرصلىاللهعليهوآله در خاك و خون غلطيده است و از اين رو فرياد برآوردند و خبر شهادت حضرت را با صدايى بلند به همه لشگرگاه رسانيدند.
انتشار اين خبر به همان اندازه كه در تقويت و روحيه مشركان مؤ ثر واقع شد در صفوف مسلمانان تزلزل و ضعف پديد آورد! جمعى كه اكثريت را تشكيل مى دادند به دست و پا افتاده و گريز از ميدان نبرد را به پايدارى و مقاومت ترجيح دادند و به سرعت صحنه نبرد را ترك كردند، حتى در انديشه برخى ، پناه آوردن به اردوى شرك و امان خواستن از سران مشركان به طور جدى مطرح گرديد! تنها اقليتى فداكار و پايدار همچون علىعليهالسلام و و ابودجانه و طلحه و برخى ديگر بودند كه با استقامت و جانفشانى ، ديگران را نيز به استوارى و ثبات در راه عقيده دعوت كردند. از جمله انى بن نصر به ميان آنان آمد و گفت : اى مردم ، اگر محمدصلىاللهعليهوآله كشته شده خداى محمدصلىاللهعليهوآله كشته نشده است ، بايستيد و پيكار كنيد و در راه آرمان الهى پيامبرصلىاللهعليهوآله شربت شهادت بنوشيد! و در پى اين سخنان به دشمن حمله كرد و شهيد شد. ديرى نگذشت كه زنده بودن پيامبرصلىاللهعليهوآله بر همگان روشن شد و برگ برنده دشمن باطل گشت و مسلمانان به سوى پيامبرصلىاللهعليهوآله بازگشتند.
آيه فوق ، در چنين زمينه اى نازل گرديده و مسلمانان سست ايمان و زودباور را مورد نكوهش و سرزنش قرار داد(١٤٠) .