20%

قرآن شفاعت مى كند

كافى در كتاب شريف خود از يوسف بن عمار نقل مى كند كه او مى گويد: امام صادقعليه‌السلام فرمود:

در قيامت سه نوع دفتر ثبت وجود دارد كه نعمتهاى خدا در آن ثبت شده است و دفترى كه حسنات در آن است و نامه اى كه سيئات در آن نوشته شده است دفتر نعمتها و حسنات در مقابل هم قرار مى گيرند و نعمتها، حسنات را در خود غرق مى كنند. (زيرا هرچه انسان انجام داده باشد، در مقابلش خداوند نعمتى عطا كرده است و نعمتهاى اضافى نيز بخشيده است ، علاوه بر اينكه هرچه حسنه انجام داده است با نعمتهاى خداوند انجام داده است).

دفتر سيئات نيز تنها و بدون مقابل باقى مى ماند (كه فرد بايستى به محاسبه كشيده شود و درباره آنها از او سؤ ال شود)، آنگاه از فرزندان آدم آن كه مؤ من است براى حساب دعوت مى شود.

قرآن در اينجا، در بهترين حالت پيشاپيش او قرار مى گيرد و مى گويد:

پروردگارا!من قرآنم و اين بنده توست ، كه خود را با تلاوت من رنج داده و شبهاى دراز، مرا به ترتيل خوانده و در بيدارى صبحگاهان ، اشك از ديدگانش جارى شده ، پس او را خشنود كن همانگونه كه او مرا خشنود نموده است

در اينجا امام صادقعليه‌السلام فرمودند: پس خداوند با عزت و جبروت مى فرمايد:

اى بنده من ، دست راستت را باز كن پس آن را از رضوان و خشنودى خود پر مى كند و دست چپش را از رحمت خود مملو مى سازد. سپس گفته مى شود: اين بهشت براى توست ، پس قرآن بخوان و بالارو، و هنگامى كه آيه اى قرائت مى كند، درجه اى اوج مى گيرد.(٣)

اهتمام حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى به قرآن كريم

اين مرجع بزرگوار به قرائت قرآن كريم بسيار مقيد بودند و قرائت قرآن هنگام صبح و پايان شب جزء برنامه هاى تخلف ناپذير ايشان بوده است يعنى روزشان را با قرآن آغاز و بيدارى خود را نيز با قرآن به پايان مى رساندند.

هيچگاه مطالعه ، رسيدگى به امور و كارهاى ديگر مانع اين كار ايشان نشده و در ساعت مخصوص قرائت - كه بعضى از دوستان و آشنايان ، نزديكان و خويشاوندان قصد حضور داشتند - صريحا مى گفتند: مى خواهم قرآن بخوانم و اين برنامه ايشان از دوران كودكى و نوجوانى بوده و روزى به تعويق مى گفتند: يك وقتى از ايشان شنيدم كه مى فرمود: اين قرآنها را كه از كشورهاى مختلف برايم مى فرستند - به عنوان دارلقرآن - توفيقى است كه هر كدام را مى خوانم و تلاوت مى نمايم

معظم له بسيارى از سوره ها و آيات نورانى قرآن را حفظ بوده و در موارد گوناگون حتى مطالب عرفى ، به آيه اى يا قسمتهايى از آن متمثل مى شدند.

پيامهاى آن جناب مشحون از آيات قرآن بوده و حتى در برخى اعلاميه ها بيش از پنج آيه به چشم مى خورد كه اين كمال تسلط بر معانى قرآن و حضور ذهن قوى ايشان را نشان مى دهد. يكى از مؤ سسات وابسته به ايشان دارالقرآن كريم است كه نشانگر اهتمام و احترام به قرآن مى باشد. اين مؤ سسه كه سالها پيش به خواست ايشان و همت والاى مرحوم حجه الاسلام مهدى گلپايگانى بنا گذاشته شد، به امر نشر و ترويج و ترجمه و گردآورى نسخه هاى خطى و چاپى و طبع و تشكيل كتابخانه تخصصى قرآن و ديگر كوششهاى قرآنى مى پردازد و هم اينك يكى از مؤ سسات موفق و پيشرفته قرآنى كشور به شمار مى رود.(٤)

حره ، پاسدارى از حريم ولايت با سلاح قرآن

وى دختر حليمه سعديه ، از دوستان و مواليان امير المؤ منينعليه‌السلام است و در برابر پيشواى ستمگر، با زبان جهاد كرد. مناظره اى دارد با حجاج بن يوسف ثقفى ، كه با تكيه بر آيات قرآنى ، حريم ولايت را پاس مى دارد.

شرح ماجرا:

وقتى بر حجاج وارد شد، حجاج پرسيد: تو حره دختر حليمه هستى ؟

حره گفت : فراست از غير مؤ من !

حجاج گفت : خدا تو را اينجا آورد، مى گويند تو على را از ابوبكر، عمر و عثمان برتر مى دانى گفت ، دروغ گفته اند، آنان كه گفته اند من على عليه‌السلامرا تنها از اينها برتر مى دانم حجاج گفت : ديگر از چه كسانى او را برتر مى دانى ؟

گفت : از آدم ، نوح ، لوط، ابراهيم ، داوود، سليمان و عيسى بن مريمعليهم‌السلام

حجاج گفت : واى بر تو! او را از صحابه و هفت پيامبر بزرگ برتر مى دانى ؟ اگر دليل اقامه نكنى ، سرت را از تنت جدا مى كنم

گفت : خداوند در قرآن او را بر اين پيامبران مقدم داشته ، من از خود نگفتم خدا درباره آدمعليه‌السلام فرمود:

و عصى آدم ربه فغوى(٥)

آدم عصيان پروردگار كرد، پس گمراه شد.

و در حق على فرمود:

و كان سعيكم مشكورا(٦)

سعى على ، فاطمه ، حسن ، حسين ، و فضه مشكور و مقبول است(٧)

حجاج گفت : آفرين ! به چه دليل او را بر نوح و لوط ترجيح مى دهى ؟

گفت : خدا درباره آن دو پيغمبر فرموده است :

ضرب الله مثلا للذين كفروا امراه نوح و امراه لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا فخانتاهما فلم يغنيا عنهما من الله شيئا و قبل ادخلا النار مع الداخلين .

تحريم / ١٠.

خدا براى كافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد كه تحت فرمان دو بنده صالح ما بودند و به آنها خيانت كردند و آن دو شخص نتوانستند آن زنان را از قهر خدا برهانند و حكم شد آن دو زن را با دوزخيان به آتش درافكنيد.

اما همسر علىعليه‌السلام فاطمه است كه خدا با خشنودى او خشنود مى گردد و از خشم او به خشم مى آيد.

حجاج گفت : آفرين ! به چه دليل او را از ابراهيم برتر مى بينى ؟

گفت : خدا فرموده است :

و اذ قال ابراهيم رب ارنى كيف تحى الموتى قال او لم نومن ، قال : بلى و لكن ليطمئن قلبى

و چون ابراهيم گفت : پروردگارا، به من نشان ده كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟ خداوند فرمود آيا ايمان ندارى ؟ گفت : چرا، ليكن مى خواهم مطمئن شوم

اما مولايم امير المؤ منين فرمود:

لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا.

اگر پرده ها كنار رود، بر يقين من افزوده نخواهد شد.

و اين سخن را نه كسى قبل از او گفت و نه بعد از او.

حجاج گفت ، آفرين ! چرا او را بر موسى مقدم مى دارى ؟

گفت : خداوند فرموده :

فخرج منها خائقا يترقب

موسى از شهر مصر با حال ترس و نگرانى از دشمن به جانب شهر مدين روآورد.

اما فرزند ابوطالب ، ليله المبيت بر بستر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله خوابيد و هراس در او راه نيافت و خدا در حقش اين آيه را نازل كرد:

و من الناس من يشرى نفسه ائتغاء مرضات الله

برخى از مردم ، در راه خشنودى خدا، از جان خود در مى گذرند.

حجاج گفت : آفرين بر تو اى حره !، چرا او را بر داوود و سليمان ترجيح مى دهى ؟

گفت : خداوند او را برتر دانسته است در كتابش فرموده :

انا جعلناك خليفه فى الارض فاءحكم بين الناس بالحق و لا نتبع الهوى فليضلك عن سبيل الله

اى داوود ما تو را خليفه در زمين قرار داديم ، پس ميان مردم به حق قضاوت كن ، و از هوا پيروى مكن تا تو را از راه خدا گمراه نكند.

حجاج سؤ ال كرد: اين آيه اشاره به كدام قضاوت داوود است ؟

گفت : مردى باغ انگورى داشت و ديگرى گوسفند داشت گوسفندان به باغ انگور رفته و آنجا چريدند. اين دو مرد نزد داوود براى شكايت آمدند، داوود چنين قضاوت كرد كه گوسفند را بفروشند و پول آن را در بهبودسازى باغ انگور صرف كنند تا به شكل اول بازگردد، فرزند داوود گفت : پدر، از شير گوسفندان به صاحب باغ دهند، تا باغ را آباد كند، خداوند فرموده است: قفهنمناها سليمان (ما آن را به سليمان فهمانديم).

اما اميرالمؤ منين فرموده است : از من بپرسيد از مطالب فوق عرش ، از من سؤ ال كنيد درباره زير عرش ، سؤ ال كنيد از من قبل از آنكه مرا از دست بدهيد.

و نيز روز فتح خيبر، به حضور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد، رسول خدا به حاضرين فرمود: برترين شما، داناترين شما و بهترين قضاوت كننده على است

حجاج گفت ، آفرين ! چرا او را از سليمان برتر مى دانى ؟

گفت : سليمان از خدا خواست :

رب هب لى ملكا لاينبغى لاحد من بعدى

پرودگارا به من مملكتى ده كه بعد از من سزاوار كسى نباشد.

اما علىعليه‌السلام فرمود: اى دنيا، من تو را سه بار طلاق داده ام ، و نيازى به تو ندارم آنگاه اين آيه در موردش نازل شد:

تلك الدار الاخره نجغلها للذين لايريدون علوا فى الارض و لافسادا اين خانه آخرت را، براى كسانى كه اراده علوم سركشى در زمين را ندارند اختصاص داده ايم

حجاج او را تحسين كرد و گفت : چرا او را از عيسى برتر مى دانى ؟

گفت خدا درباره عيسى گفته است :

اذ قال يا عيسى بن مريم اءنت قلت للناس اءتخذونى و امى الهين من دون الله ؟ قال : سبحانك ما يكون لى ان اقول ما ليس الى بحق ان كنت قلته فقد علمنه تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علام الغيوب ماقلت لهم الا ما امرتنى به

و ياد كن آنگاه كه خدا به عيسى بن مريم گفت : آيا تو مردم را گفتى كه من و مادرم را دو خداى ديگر سواى خداى عالم اختيار كنيد، عيسى گفت : خدايا تو منزهى ، هرگز مرا نرسد كه چنين سخنى ناحق گويم چنانچه من اين گفته بودم تو مى دانستى ، كه تو از اسرار من آگاهى و من از سر تو آگاه نيستم ، همانا تويى كه به همه اسرار غيب جهانيان كاملا آگاهى ، من به آنها هرگز چيزى نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر كردى

عيسى قضاوت درباره كسانى كه او را از خدا دانستند به قيامت واگذاشت ، اما علىعليه‌السلام كسانى كه را درباره او غلو كردند، محاكمه كرد و قتل رسانيد.

اينها فضايل على است و ديگران را با او قياس نيست

حجاج او را تحسين كرد و گفت : خوب پاسخ گفتى وگرنه تو را مجازات مى كردم ، آنگاه او را گرامى داشت و به او هديه داد.