20%

نوشته اى از خداوند آورد و آزاد شد

نقل كرده اند كه زياد مردى از خوارج را گرفت و حبس نمود، اتفاقا آن شخص فرار كرد، زياد هم برادر او را گرفت و بجاى او زندانى نمود و تهديد كرد كه اگر برادرت را آوردى ترا رها مى كنيم وگرنه گردنت را خواهم زد. آن مرد گفت : اگر نامه اى از طرف امير و فرمانرواى مسلمانان بياورم كه برائت و بى گناهى مرا تصديق كرده باشد آيا مرا رها مى كنى ؟ زياد گفت : آرى آن مرد گفت پس من نوشته اى از خداى عزيز و رحيم مى آورم و خدا از من و از تو و از فرمانروايى مسلمين گراميتر است علاوه كه دو شاهد هم بر اين نوشته ، اقامه مى كنم و آن دو، ابراهيم و موسىعليه‌السلام هستند. خداى تبارك و تعالى كه راستگوترين گويندگان است مى فرمايد:

ام لم ينباء بما فى صحف موسى و ابراهيم الذى وفى ان لاتزر وازره وزر اخرى وان ليس للانسان الا ما سعى وان سعيه سوف يرى ثم يجزاه الجزاء الاو فى

آيا آگه نشد به آنچه در تورات موسى و صحف ابراهيم كه وفادارى كرد، آورده كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بدوش نخواهد برد و اينكه انسان نتيجه عمل خود را بزودى خواهد ديد، سپس پاداش كاملترى داده خواهد شد.

زياد گفت : خلوا سبيله فهذا رجل قد لقن حجته اين مرد را رها كنيد كه حجت و برهانش تلقين داده شده است

و حاملا لمن حمله

حامل : اسم فاعل است يعنى حمل دهنده چنانكه حمل اول صيغه ماضى و ضمير مستتر آن فاعل و ضمير ظاهر مفعول جعل است

خداوند قرآن را حامل كسى قرار داده كه او قرآن را حمل دهد. اى امت اسلامى اگر شما امروز قرآن را حمل داديد و اين بار پرمحتوا و آسمانى را بدوش گرفته با تفسير قرآن و عمل به آن خو گرفتيد، قرآن كريم هم روز رستاخيز شما را حمل داده و از مواقف مشكل و خطير قيامت مى رهاند. البته چنانكه اشاره كرديم مقصود از حمل قرآن اين نيست كه آدمى قرآنى جيبى را در بغل داشته باشد كه اين عمل ، هيچگونه مؤ نه اى

ندارد و براى هركس حتى براى انسان كافر و منحرف نيز ميسر است بلكه مقصود آنست كه محتواى قرآن و قوانين و مقررات آنرا در نهاد خويشتن جا داده و حمل دهيم و با عمل كردن و پاى بند بودن به نظامات عادلانه قرآن ، اين بار آسمانى را بدوش گرفته و حمل نماييم و خلاصه بجاى آنكه قرآن را در جيب خود بگذاريم در قلب خود جاى دهيم و با قرآن دمساز شويم (١٧٢)