آيه(5) و ترجمه
(
اهدنا الصرط المستقيم
)
(5)
ترجمه:
ما را به راه راست هدايت فرما.
تفسير:
پيمودن صراط مستقيم
پس از اظهار تسليم در برابر پروردگار و وصول به مرحله عبوديت و استعانت و استمداد از ذات پاك او نخستين تقاضاى بنده اين است كه او را به راه راست، راه پاكى و نيكى، راه عدل و داد، و راه ايمان و عمل صالح هدايت فرمايد، تا خدائى كه همه نعمتها را به او ارزانى داشته نعمت هدايت را نيز بر آن بيفزايد.
گر چه اين انسان در چنين شرائط مؤ من است، و با خداى خود آشنا ولى امكان دارد كه هر آن اين نعمت به خاطر عواملى از او سلب گردد، و از صراط مستقيم منحرف و گمراه شود.
پس بايد هر شبانه روز لااقل ده بار از خداى خود بخواهد كه لغزش و انحرافى براى او پيش نيايد.
بعلاوه اين صراط مستقيم كه همان آئين حق است مراتب و درجاتى دارد كه همه افراد در پيمودن اين درجات يكسان نيستند، هر مقدار از اين درجات را انسان طى نمايد، باز درجات بالاتر و والاترى وجود دارد كه انسان با ايمان بايد از خدا بخواهد تا او را به آن درجات هدايت كند.
در اينجا اين سؤ ال معروف كه چرا ما همواره در خواست هدايت به صراط مستقيم از خدا مى كنيم مگر ما گمراهيم؟ مطرح مى شود.
وانگهى به فرضى كه اين سخن از ما زيبنده باشد از پيامبر و امامان كه نمونه انسان كامل بودند چه معنى دارد؟!
در پاسخ اين ايراد مى گوئيم:
اولا: همانطور كه اشاره شد انسان در مسير هدايت هر لحظه بيم لغزش و انحراف درباره او مى رود، به همين دليل بايد خود را در اختيار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را بر راه راست ثابت نگهدارد.
ما نبايد فراموش كنيم كه وجود و هستى و تمام مواهب الهى، لحظه به لحظه از آن مبدء بزرگ به ما مى رسد.
سابقا گفتيم مثل ما و همه موجودات (از يك نظر) مثل لامپهاى برق است، اگر مى بينيم نور لامپ، متصل و يكنواخت پخش مى شود به خاطر آنست كه لحظه به لحظه نيرو از منبع برق به او مى رسد منبع برق هر لحظه نور جديدى توليد مى كند و بوسيله سيمهاى ارتباطى به لامپ تحويل مى گردد.
هستى ما نيز همانند نور اين لامپها است گر چه به صورت يك وجود ممتد جلوه گر است، ولى در حقيقت لحظه به لحظه وجود تازه اى از منبع هستى آفريدگار فياض، به ما مى رسد.
بنابر اين همانگونه كه هر لحظه وجود تازهاى به ما مى رسد، به هدايت جديدى نيز نيازمنديم بديهى است اگر موانعى در سيمهاى معنوى ارتباطى ما با خدا ايجاد شود، كژيها، ظلمها، ناپاكيها و... پيوند ما را از آن منبع هدايت قطع مى كند، و همان لحظه از صراط مستقيم منحرف خواهيم شد.
ما از خدا طلب مى كنيم كه اين موانع پيش نيايد و ما بر صراط مستقيم ثابت بمانيم.
ثانيا: هدايت همان پيمودن طريق تكامل است كه انسان تدريجا مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد.
اين را نيز مى دانيم كه طريق تكامل نامحدود است و به سوى بى نهايت همچنان پيش مى رود.
بنابر اين جاى تعجب نيست كه حتى پيامبران و امامان از خدا تقاضاى هدايت صراط مستقيم كنند، چه اينكه كمال مطلق تنها خدا است، و همه بدون استثناء در مسير تكاملند چه مانع دارد كه آنها نيز تقاضاى درجات بالاترى را از خدا بنمايند.
مگر ما بر پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) صلوات و درود نمى فرستيم؟ مگر مفهوم صلوات، تقاضاى رحمت تازه پروردگار براى محمد و آل محمد نيست؟
مگر خود پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) نمى فرمود: رب زدنى علما خدايا علم (و هدايت ) مرا بيشتر كن!
مگر قرآن نمى گويد:(
و يزيد الله الذين اهتدوا هدى
)
: خداوند هدايت هدايت يافتگان را افزون مى كند (مريم 76).
و نيز مى گويد:(
و الذين اهتدوا زادهم هدى و آتاهم تقواهم
)
: آنها كه هدايت يافته اند خداوند بر هدايتشان مى افزايد، و تقوا به آنها مى دهد محمد 17).
و از اينجا پاسخ سؤ الى كه مربوط به درود بر پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) و امامان است نيز روشن كه اين درود و صلوات در حقيقت تقاضاى مقام بالاتر و والاتر براى آن بزرگواران است.
براى روشن شدن آنچه گفتيم به دو حديث زير توجه فرمائيد:
1- امير مؤ منان على (عليهالسلام
) در تفسير جمله اهدنا الصراط المستقيم مى فرمايد، يعنى(
ادم لنا توفيقك الذى اطعناك به فى ماضى ايامنا، حتى نطيعك كذلك فى مستقبل اعمارنا
)
:خداوندا توفيقاتى را كه در گذشته بر ما ارزانى داشتى و به بركت آن تو را اطاعت كرديم، همچنان ادامه ده تا در آينده عمرمان نيز تو را اطاعت كنيم.
2- امام صادق (عليهالسلام
) مى فرمايد: يعنى(
ارشدنا للزوم الطريق المؤدى الى محبتك، و المبلغ الى جنتك،والمانع من ان نتبع اهوائنا فنغطب، او ان ناخذ بارائنا فنهلك
)
: يعنى خداوندا ما را بر راهى كه به محبت تو مى رسد و به بهشت واصل مى گردد، و مانع از پيروى هوسهاى كشنده و آراء انحرافى و هلاك كننده است، ثابت بدار.
صراط مستقيم چيست؟
آنگونه كه از بررسى آيات قرآن مجيد بر مى آيد صراط مستقيم همان آئين خدا پرستى و دين حق و پايبند بودن به دستورات خدا است چنانكه در سوره
انعام آيه 161 مى خوانيم:(
قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقيم دينا قيما ملة ابراهيم حنيفا و ما كان من المشركين
)
: بگوخداوند مرا به صراطمستقيم هدايت كرده: به دين استوار،آئين ابراهيم كه هرگز به خداشرك نورزيد.
در اينجا دين ثابت و پا بر جا و آئين توحيدى ابراهيم و نفى هر گونه شرك به عنوان صراط مستقيم معرفى شده كه اين جنبه عقيدتى را مشخص مى كند.
اما در سوره يس آيه 61 و 62 چنين مى خوانيم:(
الم اعهد اليكم يا بنى آدم الا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين و ان اعبدونى هذا صراط مستقيم
)
: (اى فرزندان آدم مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را پرستش نكنيد (به دستورات او عمل ننمائيد) و مرا پرستش كنيد اين همان صراط مستقيم است ).
در اينجا به جنبه هاى عملى آئين حق اشاره شده كه نفى هر گونه كار شيطانى و عمل انحرافى است.
و به گفته قرآن در سوره آل عمران آيه 101 راه رسيدن به صراط مستقيم پيوند و ارتباط با خدا است(
و من يعتصم بالله فقد هدى الى صراط مستقيم
)
.
ذكر اين نكته نيز لازم به نظر مى رسد كه راه مستقيم همى شه يك راه بيشتر نيست زيرا ميان دو نقطه تنها يك خط مستقيم وجود دارد كه نزديكترين راه را تشكيل مى دهد.
بنابر اين اگر قرآن مى گويد صراط مستقيم، همان دين و آئين الهى در جنبه هاى عقيدتى و عملى است به اين دليل است كه نزديكترين راه ارتباط با خدا همانست.
و نيز به همين دليل است كه دين واقعى يك دين بيشتر نيست(
ان الدين عند الله الاسلام
)
:(دين در نزد خدا اسلام است ) (آل عمران آيه 19).
به خواست خدا بعدا خواهيم ديد كه اسلام معنى وسيعى دارد كه هر آئين توحيدى را در آن عصر و زمان كه رسميت داشته و با آئين جديد نسخ نشده است شامل مى شود.
و از اينجا روشن مى شود تفسيرهاى مختلفى كه مفسران در اين زمينه نقل كرده اند همه در واقع به يك چيز باز مى گردد:
بعضى آن را به معنى اسلام.
بعضى به معنى قرآن.
بعضى به پيامبر و امامان راستين.
و بعضى آنرا به آئين الله كه جز آن را قبول نمى كند، تفسير نموده اند تمام اين معانى بازگشت به همان دين و آئين الهى در جنبه هاى اعتقادى و عملى مى كند.
همچنين رواياتى كه در منابع اسلامى در اين زمينه وارد شده و هر كدام به زاويه اى از اين مساءله اشاره كرده همه به يك اصل باز مى گردد، از جمله: از پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) چنين نقل شده:(
الصراط المستقيم صراطالانبياء و هم الذين انعم الله عليهم
)
: (صراط مستقيم راه پيامبران است و همانها هستند كه مشمول نعمتهاى الهى شده اند).
از امام صادق (عليهالسلام
) مى خوانيم كه در تفسير آيه( اهدنا الصراط المستقيم) فرمود: الطريق و معرفة الامام: (منظور راه و شناخت امام است.)
و نيز در حديث ديگرى از همان امام نقل شده:(
و الله نحن الصراط المستقيم
)
: (به خدا سوگند مائيم صراط مستقيم ).
در حديث ديگرى باز از همان امام مى خوانيم كه فرمود: صراط مستقيم، امير مؤ منان على (عليهالسلام
) است.
مسلم است كه پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) و على (عليهالسلام
) و ائمه اهل بيت (عليهماالسلام
) همه به همان
آئين توحيدى خدا دعوت مى كردند، دعوتى كه جنبه هاى اعتقادى و عملى را در بر مى گرفت.
جالب اينكه (راغب ) در كتاب (مفردات ) در معنى صراط مى گويد:(صراط) راه مستقيم است، بنابر اين مستقيم بودن در مفهوم صراط افتاده، و ذكر آن به صورت توصيف، براى تاءكيد هر چه بيشتر روى اين مسأله است.