کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران0%

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی اکبر صمدی یزدی
گروه: مشاهدات: 15458
دانلود: 2179

توضیحات:

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 193 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15458 / دانلود: 2179
اندازه اندازه اندازه
کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

جهاد، برترین اعمال

هر کار خیر و نیکی نزد خداوند، اجر و پاداش دارد؛ اما بعضی از اعمال، ثواب و اجر فوق العاده‌ای دارد.

به بیان دیگر: بعضی از انسان‌ها به لحاظ کاری که انجام می‌دهند، مقام و منزلت خاصّی نزد خدا پیدا می‌کنند و عمل آنان نیز ارزش خاصّی دارد.

آنچه از آیات شریفه قرآن و روایات حضرات معصومینعليهم‌السلام استفاده می‌شود این است که جهاد و شهادت در راه خدا در رأس همه اعمال است؛ زیرا قرآن کریم می‌فرماید:«فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً» ؛(349) «خداوند مجاهدین را بر قاعدین به اجر عظیم برتری داده است».

در روایات حضرات معصومینعليهم‌السلام جهاد در راه خدا در جایگاه بسیار بلندی قرار گرفته و برای آن بالاترین اجر و ثواب ذکر شده است که به بعضی از آن‌ها از باب نمونه اشاره می‌کنیم:

الف) امام علی‌عليه‌السلام می‌فرماید: «ثَوابُ الْجَهادِ أَعْظَمُ الثَّوابِ»؛(350) «ثواب جهاد، بزرگ‌تر از همه ثواب‌هاست».

یعنی اگر اجر و پاداش اعمال نیک مورد اندازه‌گیری و سنجش قرار گیرد، بالاترین آن‌ها جهاد در راه خداست.

ب) رسول مکرّم اسلام‌صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «مَثَلُ المُجاهِدِینَ فِی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ الْقائِمِ الْقانِتِ لایَزالُ فِی صَوْمِهِ وَصَلاتِهِ حَتّی یَرْجِعَ اِلی أَهْلِهِ»؛(351) «مَثَل مجاهد در راه خدا (از نظر اجر و ثواب) مَثَل انسان شب زنده داری است که دائماً در حال نماز و روزه باشد (مجاهد این چنین است) تا به خانه خویش باز گردد».

ما اگر بخواهیم اجر مجاهد را بیشتر درک کنیم، باید مقداری روی ثواب شب زنده داری و روزه داری دقّت کنیم؛ روزه‌ای که روایات ما می‌گوید ثوابش را فقط خدا می‌داند و بس، آن‌گاه این روایت می‌گوید: مجاهد در تمام مدّت حضور در میدان جهاد، تا موقعی که به خانه باز گردد، ثواب شب زنده داری و روزه داری را در نامه عملش ثبت می‌کنند.

ج) پیامبر اکرم‌صلى‌الله‌عليه‌وآله می‌فرماید: «کُلُّ حَسَناتِ بَنِی آدَمَ تُحْصِیهَا الْمَلائِکَةُ إِلّا حَسَناتُ الْمُجاهِدِینَ فَإِنَّهُمْ یَعْجِزُونَ عَنْ عِلْمِ ثَوابِها»؛(352) «تمام حسنات بنی آدم را فرشتگان شمارش می‌کنند و از شمارش آن عاجز نیستند مگر حسنات و ثواب جهادگران را (آن قدر عظیم است که) آنان از آگاهی نسبت به ثواب آن عاجز هستند».

فرشتگانی که در میان آنان فرشته‌ای است که حساب عدد دانه‌های باران را می‌داند، نمی‌توانند ثواب مجاهدان و رزمندگان را شمارش کنند. این روایت، عظمت کار این مردان خدا را به نمایش می‌گذارد.

د) امام علیّ بن موسی الرضاعليه‌السلام از پدران گرامی خود از امام حسین‌عليه‌السلام روایت می‌کند که فرمود: روزی علیّ بن ابی طالب‌عليه‌السلام در خطبه و سخنرانی خویش مردم را به امر مقدس جهاد تشویق می‌نمود که جوانی برخاست و گفت:

ای امیرمؤمنان! «أَخْبِرْنِی عَنْ فَضْلِ الْغُزاةِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ «فضیلت و ارزش جهاد گران را برای ما بیان کن».

حضرت فرمود: من ردیف رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله سوار بودم و از غزوه و جنگ ذات السلاسل باز می‌گشتیم و همین پرسش را از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نمودم، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله برای جهادگران فضایلی ذکر فرمود، (روایت مفصّل و طولانی است، در اینجا تنها یک فراز از آن که شاهد بحث ماست را ذکر می‌کنیم).

حضرت فرمود: «..وَلایَعْمَلُ حَسَنَةً إِلّا ضُعِّفَ لَهُ وَیُکْتَبُ لَهُ کُلَّ یَوْمٍ عِبادَةُ أَلْفِ رَجُلٍ یَعْبُدُونَ اللَّهَ أَلْفَ سَنَةٍ کُلُّ سَنَةٍ ثَلاثُمِأَةٍ وَسِتُّونَ یَوْماً أَلْیَوْمُ مَثْلُ عُمْرِ الدُّنْیا وَإِذا صارُوا بِحَضْرَتِهِمْ عَدُوَّهُمْ إِنْقَطَعَ عِلْمَ أَهْلِ الدُّنْیا عَنْ ثَوابِ اللَّهِ إِیّاهُمْ»؛(353) «رزمندگان هیچ عمل نیکی انجام نمی‌دهند مگر این که برای آنان به دو یا چند برابر افزایش می‌یابد و برای آنان در برابر هر روز، ثواب هزار انسان که هزار سال و هر سالی 360 روز و هر روز آن معادل عمر دنیا باشد، عبادت کند، عبادت می‌نویسند. و هنگامی که با دشمن روبه رو می‌شوند، تمام اهل دنیا از آگاهی نسبت به ثواب آنان عاجز می‌شوند و کسی توان درک ثواب آنان را ندارد».

آیا با این اجر و ثواب، باز هم گناهی برای آنان باقی می‌ماند؟ اینجاست که معنای آیه شریفه 195 سوره مبارکه آل عمران بهتر روشن می‌شود که فرمود:

«گناه کسانی که هجرت و جهاد می‌کنند و در راه خدا مشکلات را تحمّل می‌نمایند، مورد آمرزش قرار می‌گیرد».

جایگاه والای شهید

آنچه ذکر شد در مورد جهاد و پیکار با دشمنان بود، حال اگر این جهاد به شهادت منجرّ شد و رزمنده به شهادت رسید، چه مقامی پیدا نموده و چه درجه و پاداشی به او داده می‌شود، کسی نمی‌داند؛ ولی به بعضی از آیات و روایاتی که در این زمینه است اشاره می‌کنیم.

زنده بودن شهید

مطلبی که آیات قرآن به ما می‌آموزد این است که مقام شهید، آن قدر بلند و بالاست که در مورد او نباید تصوّر مرگ و مردن داشت و لذا قرآن کریم در مورد شهدا می‌فرماید:«وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَآءٌ وَلکِنْ لَّا تَشْعُرُونَ» ؛(354) «در مورد کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، آنان را مرده نپندارید بلکه اینان زنده‌اند؛ امّا شما توان درک آن را ندارید».

خداوند متعال، در سوره مبارکه آل عمران، مرتبه‌ای بالاتر را ذکر کرده می‌فرماید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» ؛(355) «(حتّی) تصوّر نکنید که شهدا مرده‌اند بلکه اینان زنده‌اند و نزد خداوند روزی می‌خورند».

مقام عند ربّ بودن و روزی خوردن نزد حضرت پروردگار، مقامی است که انسان با دید مادّی نمی‌تواند آن را درک نموده و ارزیابی کند، باید با دید و نگرشی دیگر نگریست و به امر شهادت از زاویه دیگر توجّه کرد تا گوشه‌ای از عظمت این مقام را دریافت.

شهادت مقامی است که اولیای خدا و انسان‌های الهی که عظمت آن را درک کرده و شناخته‌اند، از آن استقبال نموده و حتّی برای رسیدن به آن دعا می‌کردند و از معصومینعليهم‌السلام در خواست می‌کردند تا از خداوند برایشان طلب شهادت نمایند.

حکایتی جالب از شهادت طلبی

اسحاق بن عمّار از امام صادق‌عليه‌السلام نقل می‌کند که حضرت فرمود: روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پس از نماز صبح، رو به نمازگزاران نمود و آنان را از نظر گذراند. در صفوف نماز، جوانی را مشاهده نمود که چهره زردی داشت؛ بدنش لاغر و چشمانش به گودی فرو رفته بود. آثار خستگی و کم خوابی در چهره‌اش نمودار بود.

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «کَیْفَ أَصْبَحْتَ یافَتی » «جوان! شب را چگونه به صبح آورده‌ای؟»

گفت: «أَصْبَحْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ موُقِناً»؛ «ای پیامبر خدا! صبح کردم در حال یقین و باور!»

حضرت فرمود: «هر چیز علامت و نشانه‌ای دارد، نشانه باور تو چیست»؟.

گفت: «ای رسول خدا! یاد خدا مرا محزون ساخته، موجب بیداری من در شب گشته، آسایش مرا گرفته است...گویا عرش خدا را می‌نگرم که برای حساب آماده است و همه خلایق برای حسابرسی محشور شده‌اند، و من در میان آنان برای حساب آماده‌ام. گویا بهشت و بهشتیانی که در بهشت متنعّم هستند و بر تخت‌ها و بالش‌ها تکیه کرده‌اند را می‌بینم. گویا جهنّم و اهل آن را که در آتش معذّب هستند می‌بینم، فریاد و ناله آنان را می‌شنوم، گویا صدای زفیر جهنّم را می‌شنوم که در گوش من پرده گوشم را آزار می‌دهد!!»

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «عَبْدٌْ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمانِ»؛ «این بنده‌ای است که خدا قلبش را به نور ایمان روشن ساخته است».

«ثُمَّ قَالَ لَهُ أَلْزِمْ ما أَنْتَ عَلَیْهِ»؛ «این حالت خودت را حفظ کن».

جوان گفت: ای رسول خدا! از خداوند در خواست کن فیض شهادت در رکاب شما را نصیب من سازد!.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله برایش دعا کردند. طولی نکشید در یکی از جنگ‌ها همراه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله شرکت نمود و پس از آن که نه نفر از مسلمانان شربت شهادت نوشیدند، او دهمین نفری بود که به فیض شهادت نایل آمد.(356)

راستی مقام شهادت چه مقامی است که این جوان با آن حالت معنوی و آن درجات روحانی که حتّی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آن را امضا نمود و فرمود: «خداوند قلب او را به نور ایمان روشن ساخته است»، باز هم آرزوی فیض شهادت می‌کند و از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله درخواست می‌کند که برای شهادتش دعا کنند؟!

آری، این همان مقامی است که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره آن می‌فرماید: «فَوْقَ کُلِ‌ّ بِرٍ بِرٌّ حَتّی یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ»؛(357) «برتر و بالاتر از هر عمل نیکی، عمل نیک دیگری نیز وجود دارد تا این که شخص در راه خدا کشته شود و به شهادت برسد، هنگامی که انسان در راه خدا به شهادت رسید بالاتر از آن، کار نیک دیگری وجود ندارد».

یعنی شهادت، عالی‌ترین درجه و مقام برای انسان است.

چرا شهید آرزو می‌کند از بهشت خارج شود؟

هر انسانی، منتهای امید و آرزویش این است که به بهشت راه پیدا کرده و بهشتی بشود. عبادت خدا، کارهای نیک، پرهیز از گناه و معصیت، ایجاد محرومیّت‌ها برای خود، همه این‌ها برای رسیدن به بهشت است و کسی که به بهشت می‌رسد، یعنی به منتهای آرزوی خود رسیده است (البتّه حساب اولیای خدا که هدف و آرزویشان رسیدن به مقام رضا و قرب الهی است، جداست) وقتی هم انسان وارد بهشت شد، هرگز میل خروج از بهشت را ندارد و می‌خواهد در بهشت باقی باشد؛ امّا شهید وقتی به بهشت می‌رود، آرزو می‌کند از بهشت بیرون آید و بارها در راه خدا کشته شود؛ زیرا می‌بیند به هر مقام و منزلتی که رسیده است، به خاطر شهادت در راه خداست.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «ما مِنْ أَحَدٍ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَیَتَمَنِّی أنْ یَخْرُجَ مِنْها إِلَّا الشَّهِیدُ فَإِنَّهُ یَتَمَنِّی أَنْ یَخْرُجَ فَیُقْتَلَ عَشْرَ مَرّاتٍ مِمَّا یَرَا مِنْ کِرامَة اللَّهِ»؛(358) «هیچ کس داخل بهشت نمی‌شود که آرزوی خروج از آن را بنماید، مگر شهید که آرزو می‌کند از بهشت خارج شود تا ده‌ها بار به شهادت برسد، به خاطر عنایت‌هایی که از ناحیه خداوند (در برابر شهادت خود) می‌بیند».

پس جهاد و شهادت، نه تنها موجب آمرزش گناهان است بلکه موجب رسیدن به مقامات و پاداش‌های بسیار بزرگ است، به خاطر همین است که خداوند متعال می‌فرماید: «کسانی که هجرت کردند و از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، جنگ کردند و کشته شدند، هم گناهان آنان را می‌آمرزم و هم آنان را در بهشت‌هایی که در زیر درختان آن نهرها جاری است وارد می‌سازم، این پاداشی است از طرف خداوند و بهترین پاداش‌ها نزد خداست».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «أَلْغُزاةُ إِذا هَمُّوا بِالْغَزْوِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ بَرَاءَةً مِنَ النّارِ...فَإِذا تَجَهَّزوا لِغَزْوِهِمْ باهَی اللَّهُ بِهِمُ الْمَلائِکَةَ...وَیَخْرُجُونَ مِنَ الذَّنُوبِ کَما تَخْرُجُ الْحَیَّةُ مِنْ سَلْخِها»؛(359) «رزمندگان وقتی تصمیم بر رفتن به جبهه را می‌گیرند، خداوند برات آزادی از آتش را بر ایشان می‌نویسد... وقتی آماده جنگ و جهاد می‌شوند، خداوند به وجود آنان نزد فرشتگان مباهات می‌کند... و از گناهان خویش خارج می‌شوند آن چنان که مار از پوست خود خارج می‌شود».

سزاوار هم همین است، کسی که آن همه سختی‌ها را متحمّل شده و آماده می‌شود جان خود را به خطر بیندازد و در راه خدا پیکار نماید، معلوم می‌شود دلش مملوّ از عشق پروردگار است آن چنان که حاضر شده است در راه او جان خویش را از دست بدهد و از خداوند کریم شایسته است که گناهان چنین کسی را نادیده گرفته و او را مورد الطاف ویژه خویش قرار دهد.

فصل ششم:ایمان و عمل صالح

عامل دیگری که سبب آمرزش گناهان انسان می‌شود و در قرآن کریم نسبت به آن وعده داده شده «ایمان و عمل صالح» است.

ایمان و عمل صالح، دو نیروی قویّ و مکمّل یکدیگر هستند که وقتی با هم جمع شوند، هم موجبات کمال و سعادت انسان را فراهم ساخته و هم سبب آمرزش خطاها و گناهان می‌گردند؛ همان گونه که دو بال، به پرنده قدرت پرواز می‌دهد.

بر همین اساس، در آیات متعدّدی از قرآن کریم، ایمان و عمل صالح در کنار هم قرار گرفته است:

الف)«وَأَمّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزَآءً الْحُسْنَی وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْراً» ؛(360) «و امّا کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشی نیکوتر خواهد داشت و ما دستور آسانی به او خواهیم داد».

ب)«...وَمَنْ عَمِلَ صالِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیها بِغَیْرِ حِسابٍ»؛ (361) «و هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد؛ خواه مرد یا زن، در حالی که مؤمن باشد، وارد بهشت شده و در آن، روزی بی‌حساب به آنان داده خواهد شد».

ج)«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَواةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» ؛(362) «هر کس عمل شایسته‌ای انجام دهد؛ خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن باشد، او را در حیاتی پاک زنده می‌داریم و پاداش آنان را به نیکوترین اعمال که انجام می‌دادند خواهیم داد».

د)«وَإِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدَی ؛ (363) «و من هر که را توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد سپس هدایت شود، می‌آمرزم».

این‌ها نمونه‌هایی از آیاتی است که ایمان و عمل صالح را در کنار هم ذکر نموده است. اکنون باید دید ایمان چیست؟ و عمل صالح کدام است؟

ایمان چیست؟

آنچه از سخنان معصومینعليهم‌السلام استفاده می‌شود این است که «ایمان»، باور و اعتقاد قلبی است که زبان هم به آن اعتراف نموده و اعمال و رفتار انسان نیز آن را تأیید کند.

عمل صالح چیست؟

«عمل صالح» آن عملی است که دارای دو ویژگی و ملاک باشد:

- نخستین ملاک عمل صالح آن است که مطابق شرع مقدّس باشد؛ یعنی مطابق قرآن، روایات معتبر، یا سیره اهل بیتعليهم‌السلام باشد. هر عملی که دارای این ملاک نباشد، عمل صالح نخواهد بود، هر چند در ظاهر زیبا جلوه کند.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله که فرمود: «لا یُقْبَلُ قَوْلٌ إِلّا بِالْعَمَلِ وَلایُقْبَلُ قَوْلٌ وَعَمَلٌ إِلّا بِالنِّیَّةِ وَلایُقْبَلُ قَوْلٌ وَعَمَلٌ وَنِیَّةٌ إِلّا بِإِصابَةِ السُّنَّةِ»؛(364) «سخنی پذیرفته نمی‌شود مگر این که با عمل همراه باشد، عمل و سخنی مورد قبول واقع نمی‌شود مگر با نیّت باشد، و سخن و عمل و نیّتی قبول نمی‌شود مگر آن که مطابق سنّت باشد».

بنابراین، اگر انسان عملی انجام دهد که ریشه‌ای در شرع مقدّس نداشته، هماهنگ با قرآن و سخنان معصومینعليهم‌السلام و مطابق با رفتار و سیره اهل بیتعليهم‌السلام نباشد، عمل صالح نخواهد بود.

داستانی جالب از یک رفتار جاهلانه‌

در روایت است که امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: من شنیدم از مردی بسیار تعریف و تمجید می‌کنند. علاقه پیدا کردم او را ببینم. روزی او را در جایی دیدم که مردم دور او جمع شده‌اند. از دور او را زیر نظر گرفتم. وقتی مردم از او جدا شدند و تنها ماند، دورا دور دنبال او رفتم؛ امّا دیدم به یک نانوایی رسید، سر نانوا را گرم کرد و دو قرص نان از آنجا برداشت و در کیسه خود گذاشت و حرکت کرد. از این کار ناپسند او بسیار تعجّب کردم!!

باز دیدم به یک انار فروش رسید او را غافلگیر کرد و دو عدد انار نیز از آنجا برداشت و حرکت کرد. شگفت زده شدم و گفتم با این تعریفی که مردم از او می‌کنند، این چه کاری است که از او سرزد.

باز به دنبال او رفتم. دیدم به یک فرد بیمار رسید. نان و انارها را به آن بیمار داد و رفت!! او را صدا زدم و گفتم: ای بنده خدا! من آوازه خوبی تو را شنیده بودم، این چه کاری بود که از تو مشاهده کردم!

پرسید:تو کیستی؟

گفتم:مردی از خاندان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هستم و خود را معرّفی کردم

گفت:چه فایده که تو فرزند پیغمبر هستی و از علم جدّت بهره‌ای نبرده‌ای؟!

گفتم: منظور تو چیست؟

گفت: از قرآن چیزی نفهمیدی!! قرآن بخوان که می‌فرماید:«مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَمَنْ جَآءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَها» ؛(365) «هرکس کار نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش دارد و هرکس کار بدی انجام دهد، جزبه همان کیفر نخواهد دید».

من دو قرص نان دزدیدم، دو گناه کردم، دو انار دزدیدم، دو گناه کردم، روی هم می‌شود چهار گناه، امّا همه آن‌ها را صدقه دادم که روی هم چهل حسنه می‌شود، چهار گناه را از آن کم کنیم، سی و شش حسنه برای من باقی خواهد ماند!!

امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: به او گفتم: مادرت به عزایت گریه کند! تو آیه دیگر قرآن را نخوانده‌ای که می‌فرماید:«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» ؛(366) «خداوند تنها از پرهیزکاران می‌پذیرد».

تو نان و انار را دزدیدی، گناه کردی و چون بدون اجازه صاحبش به دیگری دادی، باز هم گناه کردی و هیچ ثوابی ننموده‌ای.(367)

بنابراین، عمل انسان باید بر طبق شرع مقدّس و مکتب اسلام باشد تا «عمل صالح» به حساب آید.

اخلاص داشتن در عمل‌

اگر عمل نیکی که انسان انجام می‌دهد همراه با خلوص نیّت باشد، مصداق عمل صالح است، و گرنه بهترین عمل نیز اگر بدون نیّت خالص باشد، عمل صالح نخواهد بود.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «إِنَّمَا الْأَعْمالُ بِالنِّیّاتِ وَلِکُلٍ‌ّ مانَوی فَمَنْ غَزا إِبْتِغَاءَ ما عِنْدَاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَمَنْ غَزا یُرِیدُ عَرَضَ الدُّنْیا أَوْ نَوی عِقالاً لَمْ یَکُنْ لَهُ إِلّا ما نَوی؛(368) «ارزش اعمال انسان به نیّت‌هاست و برای هر کسی همان چیزی است که قصد کرده است. کسی به جبهه جنگ می‌رود و هدفش رضایت خدا، یاری دین، اجر خداوندی است، اجر او با خداوند است؛ امّا کسی که به جنگ و جهاد می‌رود ولی نیّت او رسیدن به مال، غنیمت وبهره است، بیش از آنچه که نیّت کرده به او نمی‌رسد».

مسلّم است که اساسی‌ترین شرط عمل صالح، خلوص نیّت است، اخلاص هر چه بیشتر باشد، ارزش عمل را بالاتر می‌برد.

امام صادق‌عليه‌السلام عمل خالص را توضیح داده، می‌فرماید: «وَالْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذِی لا تُرِیدُ أَنْ یُحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهَ»؛(369) «عمل خالص این است که در انجام آن توقع نداشته باشی احدی غیر خدا از تو قدردانی و سپاسگزاری کند».

این گونه عمل است که سرنوشت انسان را در آخرت رقم زده و مایه نجات انسان می‌شود. حضرت امام هادی‌عليه‌السلام فرمود: «أَلنّاسُ بِأَمْوالِهِمْ فِی الدُّنیا وَبِأَعْمالِهِمْ فِی الْآخِرَةِ»؛ «مردم در دنیا به اموال و سرمایه شناخته و مورد سنجش قرار می‌گیرند؛ ولی در آخرت با اعمالشان شناخته و سنجیده شده و سرنوشت‌شان مشخّص می‌گردد».

اگر انسان بخواهد در قیامت از رحمت خداوند بهره‌مند و از بهشت و نعمت‌های آن برخوردار باشد، باید اعمال صالح همراه با ایمان داشته باشد و گرنه امید به آخرتی آباد، انتظاری بیجا و بی‌مورد است.

امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام به مردی که از حضرتش تقاضای موعظه کرد، فرمود: «لا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُوا الْآخِرَةَ بِغَیْرِ الْعَمَلِ...»؛(370) «از کسانی مباش که امید به سعادت آخرت را دارند ولی برای آن عمل صالحی انجام نمی‌دهند، (یعنی با دست خالی نمی‌شود انتظار بهشت داشت)».

کاربرد ایمان و عمل صالح در آمرزش گناهان‌

اگر ایمان با عمل صالح (با ملاک‌هایی که بیان شد) همراه گردید، آثار و برکات فراوانی خواهد داشت، چنان که برخی از آن‌ها در آیاتی که نقل گردید، بیان شد. از جمله آثار ایمان و عمل صالح، آمرزش گناهان است که در آیات فراوانی از قرآن کریم به آن وعده داده شده است.

همچنین، در روایات سفارش شده است که با عمل نیک، گناهان خویش را جبران نمایید.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به علی‌عليه‌السلام چنین سفارش کرد و فرمود: «...فَإِذا عَمِلْتَ سَیِّئَةً فَأَتْبِعْها بِحَسَنَةٍ تَمْحُها سَرِیعاً وَعَلَیْکَ بِصَنایِعِ الْخَیْرِ فَإِنَّها تَدْفَعُ مَصارِعَ السُّوءِ»؛(371) «پس هرگاه عمل سوئی انجام دادی به دنبال آن حسنه‌ای انجام بده که آن عمل سوء را به سرعت از بین می‌برد و بر تو باد به انجام کارهای خیر؛ زیرا کارهای خیر، اعمال سوء را از بین می‌برد».

همچنین فرمود: «وَإِذا عَمِلْتَ سَیِّئَةً فَاعْمَلْ حَسَنَةً تَمْحُوها»؛(372) «هرگاه عمل زشتی انجام دادی، حسنه‌ای نیز انجام ده تا آن را محو و نابود سازد».

امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام نیز می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَعالی یُکَفِّرُ بِکُلِ‌ّ حَسَنَةٍ سَیِّئَةً، قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّاتِ»؛(373) «خداوند تبارک و تعالی برای هر حسنه‌ای گناهی را می‌پوشاند، خداوند عزّوجلّ فرموده است: به درستی که حسنات، سیّئات را نابود می‌سازد».

«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ»؛ (374) «کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، گناهان آنان را می‌پوشانیم و آنان را به بهترین اعمالی که انجام داده‌اند، پاداش می‌دهیم».

تعبیر به:«أَحْسَنَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ»، با این که خداوند همه اعمال نیک را جزا می‌دهد؛ چه حسن باشد و چه احسن (چه خوب، چه خوب تر) ممکن است اشاره به این باشد که همه اعمال آنان به حساب بهترین اعمال پاداش می‌دهیم؛ اعمالی که بعضی از آن‌ها عالی، بعضی خوب و بعضی متوسّط می‌باشد، همه را به حساب عالی می‌گذاریم، این است معنای تفضّل پروردگار که در آیات متعدّد اشاره فرمود:«لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَیَزِیدَهُم مِنْ فَضْلِهِ....» ؛(375) «خداوند، جزا و پاداش می‌دهد بهترین اعمالی که انجام داده‌اند، آنان را از فضل و کرم خودش فزونی بخشد».

آمرزش گناهان بر اثر ایمان و عمل صالح، امری است که در آیات متعدّدی از قرآن کریم، ذکر و بر آن تأکید شده است.

«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَآمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَّبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بالَهُمْ» ؛(376) «و کسانی که ایمان آورده، عمل صالح انجام دادند و بر آنچه بر محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله نازل شده که حقّ و از سوی پروردگار است نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را می‌بخشد و کارشان را در دنیا و آخرت اصلاح می‌کند».

این که فرمود:«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ»؛ کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و سپس فرمود:«وَآمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلَی مُحَمَّدٍ »؛ و ایمان آوردند به آنچه بر محمّد نازل شده است؛ اشاره به این نکته دارد که تنها ایمان به خدا و قیامت کافی نیست بلکه باید ایمان به آنچه بر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نازل شده نیز داشته باشند، نظیر امر به معروف، نهی از منکر، ارزش‌های دینی، اخلاقی و...

از طرفی هم باید عمل، صالح باشد تا آمرزش گناه را به دنبال بیاورد. اگر ایمان باشد، امّا عمل، صالح نباشد ارزش ندارد، بلکه ایمان واقعی زمانی است که در عمل به اثبات برسد و اگر عمل هم باشد، امّا همراه با ایمان نباشد آن هم ارزش نخواهد داشت و نمی‌تواند کفّاره گناهان قرار گیرد. وقتی هر دو با هم باشند، اثرات فراوان به دنبال می‌آورد که یکی از آن‌ها کفّاره گناهان است.

نقش ایمان و عمل صالح در قیامت‌

قرآن کریم برای روز« قیامت» اسامی گوناگونی ذکر کرده است که هر کدام از آن‌ها بیانگر یکی از خصوصیّات و ویژگی‌های آن روز است: «یوم الحساب، یوم الجزاء، یوم الحسره، یوم الفصل، یوم الدین، یوم القیامه، یوم معلوم...».

از جمله اسامی که در قرآن کریم برای «قیامت» ذکر شده است، «یوم الجمع» و دیگری «یوم التغابن» هست که هر دو در یک آیه هم آمده است:«یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُنِ...» .(377) یوم الجمع؛ یعنی روزی که همه خلایق جمع می‌شوند و یوم التغابن؛ یعنی روزی که افراد متوجّه غبن و زیان خود می‌شوند.

در آن روز، نقش ایمان و عمل صالح و همچنین بی‌ایمانی روشن می‌شود.

در آیات هفتم تا دهم از سوره مبارکه تغابن، نقش بی‌ایمانی و ایمان و عمل صالح در روز قیامت به نمایش گذارده شده است.

در آیه هفتم می‌فرماید:«زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلَی وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ» ؛(378) «کافران پنداشته و گمان کردند که هرگز بر انگیخته نخواهند شد، بگو آری، به پروردگارم سوگند! که همه شما (در قیامت) مبعوث خواهید شد، سپس آنچه را عمل می‌کردید به شما خبر می‌دهند، و این برای خداوند آسان است».

بنابراین، اوّلاً: با لحن قاطع، ادعای بی‌دلیل منکران قیامت را نفی نموده و می‌فرماید: «کافران گمان می‌کنند قیامتی در کار نیست و مبعوث نخواهند شد». سپس با لحن همراه با تأکید و قسم می‌فرماید: «بگو به پروردگارم سوگند! همه شما برانگیخته می‌شوید و آنچه را که عمل می‌کردید به شما خبر می‌دهند و این کاری نیست که بر خدا مشکل باشد».

بر این اساس، اصل قیامت و برانگیخته شدن و با اعمال خود روبه رو شدن، مورد شکّ و تردید نیست.

در آیه هشتم می‌فرماید:«فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» ؛ «(حال که قیامت حتمی و غیر قابل انکار است) پس همه شما به خدا و رسول و نوری که نازل کردیم ایمان بیاورید و خداوند نسبت به اعمال شما مطلع و آگاه است».

یعنی خود را از طریق ایمان و عمل صالح برای قیامت آماده کنید؛ ایمان به سه اصل: خدا، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و قرآن کریم که همه چیز در آن است.

پس از این دو آیه، به نقش ایمان و عمل صالح پرداخته، می‌فرماید:«یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُنِ وَمَن یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صالِحاً یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّاتِهِ وَیُدْخِلْهُ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»؛ «(این بعث و نشور) در روزی خواهد بود که شما را در آن روز گرد هم جمع می‌کنند، آن روز، روز تغابن است (روزی که برنده از بازنده شناخته می‌شود و افراد زیادی متوجّه ضرر و زیان خویش می‌شوند) در چنین روزی، کسی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده باشند، خداوند سیّئات او را می‌پوشاند و از بین می‌برد و او را در باغ‌هایی از بهشت وارد می‌کند که زیر درختانش نهرهایی جاری است، جاودانه تا ابد در آن می‌ماند، و این سعادت و پیروزی بزرگی است».

یعنی افراد مؤمن که عمل صالح نیز دارند، در روز قیامت که روز تغابن است، نه تنها مغبون نیستند بلکه به فوز عظیم نیز می‌رسند.

در آیه دهم نتیجه بی‌ایمانی و تهیدست بودن از اعمال صالحه را ذکر کرده، می‌فرماید:«وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحَابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ...» ؛(379) «و کسانی که کافر شده و آیات ما را تکذیب کردند، اصحاب دوزخ هستند و جاودانه در آن می‌مانند و سرانجام آنان بد سرانجامی است».

از آنچه ذکر شد روشن گردید که ایمان به خدا و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآلهو انجام عمل صالح سبب می‌شود تا خداوند تبارک و تعالی گناهان را مورد بخشش قرار داده و نادیده بگیرد.

نمونه‌هایی از عمل صالح و آمرزش گناهان‌

«...لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَواةَ وَآتَیْتُمُ الزَّکَواةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّاتِکُمْ وَلَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِها الْأَنْهارُ...»؛ (380) «اگر نماز را به پا داشته و زکات را پرداخت نمایید و به رسولان من ایمان آورده، آنان را یاری کنید و به خدا قرض‌الحسنه بدهید (در راه خدا به نیازمندان کمک کنید)، گناهان شما را می‌پوشانیم و شما را در باغ‌های بهشت که نهرهایی از زیر درختان آن جاری است، وارد خواهیم کرد».

در این آیه شریفه، نماز، زکات، (واجب و مستحبّ)، ایمان به پیامبران، نصرت و یاری آنان و قرض الحسنه، از مصادیق عمل صالح ذکر شده است که کفّاره گناهان می‌شود.

بنا بر این، کسی که قیامت، پاداش و کیفر را باور دارد و می‌داند گناهانی نیز در پرونده اعمال خویش دارد که اگر نسبت به آن‌ها مجازات شود، قدرت تحمّل آن را ندارد، باید با این گونه اعمال، موجبات آمرزش خویش را فراهم سازد.