کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران0%

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی اکبر صمدی یزدی
گروه: مشاهدات: 15456
دانلود: 2179

توضیحات:

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 193 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15456 / دانلود: 2179
اندازه اندازه اندازه
کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

3) پیمان شکنی و قطع رحم‌

یکی از اموری که در مکتب مقدّس اسلام، بسیار مورد سفارش و تأکید قرار گرفته است مسأله «صله رحم و رابطه خویشاوندی» است. روایات فراوانی از معصومینعليهم‌السلام در این موضوع رسیده است که جهت رعایت اختصار تنها به ذکر یک حدیث اکتفا می‌کنیم: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «أُوصِی الشّاهِدَ مِنْ أُمَّتِی وَالْغآئِبَ مِنْهُمْ وَمَنْ فِی أَصْلابِ الرِّجالِ وَأَرْحامِ النِّسآءِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ أَنْ یَصِلَ الرَّحِمَ وَإِنْ کانَتْ مِنْهُ عَلی مَسِیَرةِ سَنَةٍ فَإِنَّ ذلِکَ مِنَ الدِّینِ»؛ «سفارش می‌کنم امّت خود را چه کسانی که حضور دارند و چه آنان که غایب هستند - حتّی آن کسانی که هنوز در پشت پدران و رحم مادرانند تا روز قیامت (به مرور زمان می‌آیند) به صله رحم و رابطه خویشاوندی ولو لازم باشد به اندازه یک سال مسافرت کنند؛ زیرا صله رحم از امور دینی است».

اهمیّت صله رحم از این سخن پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به خوبی روشن می‌شود؛ چرا که آن حضرت، صله رحم را جزء وظایف دینی دانسته که همگان باید به آن توجّه کنند.

یقیناً وقتی یک مسأله‌ای این قدر اهمیّت دارد، ترک آن نیز گناه و معصیت است، آن هم معصیت بزرگ. بر این اساس، می‌بینیم قرآن کریم آن را از گناهانی ذکر کرده که صاحب آن مشمول لعن قرار گرفته است.

خداوند متعال می‌فرماید:«وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَیَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدّارِ» ؛(36) «آنان که عهد الهی را پس از محکم کردن، می‌شکنند و پیوندهایی را که خداوند دستور برقراری آن را داده، قطع می‌کنند و در روی زمین فساد می‌نمایند، لعنت خدا و بدی (و مجازات) سرای آخرت بر آنان است».

بنابراین، رعایت نکردن مسأله صله رحم و ترک آن نیز گناهی است که سبب لعنت و دوری از رحمت خدا می‌شود و کسی که این گناه را انجام دهد، مشمول لعن خداوند است.

امام سجادعليه‌السلام فرمود: «إِیّاکَ وَمُصاحِبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ، فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی ثَلاثِ مَواضِعَ، قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ:«فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ * أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَی أَبْصارَهُمْ» .(37) وَقَالَ عَزَّوَجَلَّ:«وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَیَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ». (38) وَقَالَ فِی الْبَقَرَةِ:«الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَیَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»»؛ (39) «از دوستی و همراهی با قاطع رحم پرهیز نمایید، زیرا چنین دیده‌ام که او در قرآن کریم در سه موضع مورد لعن قرار گرفته است:

خداوند می‌فرماید: اگر از (این دستورات) روی گردان شوید، جز این انتظار نمی‌رود که در زمین، فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید، آنان کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، گوش‌هایشان کر و چشم‌هایشان را کور کرده است.

- خداوند در سوره مبارکه رعد می‌فرماید: آنان که عهد الهی را پس از محکم کردن می‌شکنند و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده، قطع می‌کنند و در روی زمین فساد می‌نمایند لعنت و بدی (و مجازات) سرای آخرت بر آنان است.

- خداوند در سوره مبارکه بقره می‌فرماید: (فاسقان) کسانی هستند که پیمان خدا را پس از محکم ساختن آن می‌شکنند و پیوندهایی را که خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع نموده و در روی زمین فساد می‌کنند، اینان زیانکارانند».

4) ترک امر به معروف و نهی از منکر

«امر به معروف و نهی از منکر» از واجبات مهمّ دینی است که در آیات قرآن کریم و روایات معصومینعليهم‌السلام بسیار مورد سفارش و تأکید قرار گرفته است و برای ترک آن، پیامدهای ناگوار زیاد و آثار سوء فراوان ذکر شده است.

دو امر واجبی که متأسفانه امروز در جوامع اسلامی به دست فراموشی سپرده شده و کمتر کسی به آن‌ها عمل می‌کند و همین امر سبب شده و می‌شود که گناه و مسائل منافی عفّت در جامعه گسترش پیدا نموده، و آثار مخرّب و ویرانگری را بر جای گذارد.

امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام در سفارشات خویش به فرزندانش امام حسن و امام حسین‌عليه‌السلام می‌فرماید: «لا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْروُفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلِّی عَلَیْکُمْ شِرارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا یُسْتَجابُ لَکُمْ»؛(40) «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که اشرار بر شما مسلّط می‌شوند، آن‌گاه هر چه دعا کنید مستجاب نمی‌شود».

بحث امر به معروف و نهی از منکر، یک بحث دامنه داری است که در جای خود فراوان بحث و بررسی شده، آنچه در اینجا بیان می‌شود این است که ترک این واجب مهمّ، گناهی است که عقوبت دارد و تارک آن مشمول لعن و دوری از رحمت الهی قرار خواهد گرفت.خداوند متعال می‌فرماید: «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلی لِسانِ دَاوُدَ وَعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَکانُوایَعْتَدُونَ* کانُوا لَا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُّنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ» ؛(41) «کسانی که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعن شدند، این به خاطر آن بود که گناه و تجاوز می‌نمودند و آنان از اعمال زشتی که انجام می‌دادند یکدیگر را نهی از منکر نمی‌کردند، چه بد کاری انجام می‌دادند».

مطابق این آیه شریفه، آنچه باعث شد این گروه از بنی اسرائیل، توسّط پیامبرانشان لعن شوند، گناه و از جمله ترک «نهی از منکر» بود.

5) آزار اهل بیتعليهم‌السلام‌

از جمله گناهانی که سبب لعن و دوری از رحمت خداوند می‌شود، «آزار و اذیّت اهل بیتعليهم‌السلام » است. خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِیناً»؛ (42) «آنان که خدا و پیامبرش را آزار دهند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت از رحمت خود دور می‌سازد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده کرده است».

کسی که خدا را آزار می‌دهد یعنی کسی که خدا را به خشم می‌آورد؛ چرا که آزار خداوند، جز ایجاد خشم، مفهوم دیگری نمی‌تواند داشته باشد.

این احتمال نیز وجود دارد که آزار خداوند، همان آزار پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و مؤمنان است و ذکر آزار خداوند، برای اهمیّت و تأکید است؛ امّا آزار پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مفهوم وسیع و گسترده‌ای دارد و هرگونه کاری که را آزار دهد را شامل می‌شود؛ اعّم از کفر و الحاد، مخالفت با دستورات خدا، گناه و معصیت، نسبت‌های ناروا و .

گرچه آزار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مصادیق فراوانی دارد و در آیات و روایات بیان شده است؛ به عنوان مثال در آیه 53 از سوره مبارکه احزاب، دو مصداق از آزار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ذکر شده است که ما جهت رعایت اختصار، از ذکر آن‌ها خودداری نموده و تنها به ذکر یک نمونه بسنده می‌کنیم.

آزار اهل بیتعليهم‌السلام آزار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله است

شکّی نیست که آزار اهل بیتعليهم‌السلام از بارزترین مصادیق آزار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله است که سبب دوری از رحمت خدا نیز می‌گردد.

زید بن علیّ بن الحسین از پدر بزرگوارشعليهم‌السلام نقل می‌کند که فرمود: «روز جمعه‌ای بود، امام حسین‌عليه‌السلام به مسجد آمد، دید عمر بن خطّاب روی منبر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نشسته است، امام حسین‌عليه‌السلام خطاب به وی فرمود: از منبر پدرم پایین بیا. عمر گریه کرد و گفت: راست می‌گویی منبر پدر تو است نه منبر پدر من. امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام - که حضور داشت - فرمود: به خدا سوگند! این حرف من نبود (حرف خود حسین بود). عمر گفت: من شما را متهّم نمی‌کنم. سپس از منبر به زیر آمد و امام حسین‌عليه‌السلام را در کنار خود نشانید و خطاب به مردم گفت: «أَیُّهَا النّاسُ سَمِعْتُ نَبِیَّکُمْ یَقُولُ: إِحْفَظُونِی فِی عِتْرَتِی وَذُرِّیَّتِی فَمَنْ حَفِظَنِی فِیهِمْ حَفِظَهُ اللَّهُ، أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلی مَنْ آذانِی فِیهِمْ ثَلاثاً»؛ «ای مردم! خودم از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله شنیدم که فرمود: حرمت مرا از طریق عترت و ذریّه‌ام رعایت کنید، کسی که مرا حفظ کند، خدا را حفظ کرده است، آگاه باشید از رحمت خدا دور است کسی که با رفتار بد نسبت به آنان، مرا آزار دهد، این مطلب را سه بار تکرار نمود».(43)

جالب این است که بدانیم این سخن را کسی از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می‌کند که خود پس از رحلت جانسوز پیامبر اکرم‌صلى‌الله‌عليه‌وآله از آزار دهندگان ذریّه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بود و جریانات پس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و حمله به خانه حضرت زهراعليها‌السلام را به وجود آورد، سیلی به روی دختر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله زد و قاتل محسن و عامل مصیبت‌های فراوان دیگر بود.

اعتراف عُمر نسبت به آزار اهل بیتعليهم‌السلام

حاکم حسکانی ذیل آیه شریفه:«وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ....» (44) می‌گوید: «این آیه در مورد علیّ بن ابی طالب نازل شده است آن هنگامی که برخی از منافقین او را آزار داده و تکذیب می‌کردند».

سپس اضافه می‌کند: «إِنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ فِی خِلافَتِهِ قالَ لِأُبَیِ‌ّ بْنِ کَعْبِ: إِنِّی قَرَأْتُ هذِهِ الْآیَةَ فَوَقَعَتْ مِنِّی کُلُّ مَوْقِعٍ وَاللَّهِ إِنِّی لَأَضْرِبُهُمْ وَأُعاقِبُهُمْ. فَقَالَ لَهُ أُبَیّ إِنَّکَ لَسْتَ مِنْهُمْ إنَّکَ مُؤَدِّبٌ مُعَلِّمٌ»؛(45) «عمر در زمان خلافت خود، به ابیّ بن کعب گفت: من وقتی این آیه را می‌خوانم، به یاد جریانات (خود) می‌افتم، به خدا سوگند! من آنان را زده‌ام و آزار داده‌ام؟! ابیّ بن کعب گفت: تو خیر خواه بودی!! قصد سوئی نداشتی!».

یونس بن یعقوب از امام صادق‌عليه‌السلام روایت می‌کند که حضرت فرمود: جدّم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله می‌فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ یَظْلِمُ بَعْدِی فاطِمَةَ بِنْتِی وَیَغْصِبُها حَقَّها وَیَقْتُلُها»؛(46) «ملعون است! ملعون است! کسی که پس از من به دخترم فاطمه ستم کند، حقّ او را غصب نموده و او را به شهادت برساند...».

نیز فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مُبْغِضٌ عَلِیَّ بنَ أَبِی طالِبٍ فَإِنَّهُ ما أَبْغَضَهُ حَتّی أَبْغَضَ رَسُولَ اللَّهَ‌صلى‌الله‌عليه‌وآله وَمَنْ أَبْغَضَ رَسُولَ اللَّهَ‌صلى‌الله‌عليه‌وآله لَعَنَهُ اللَّهُ فِی الدُّنیا وَالْآخِرَةِ...»؛ «ملعون است! کسی که علیّ بن ابی طالب را به خشم آورد (با او دشمنی کند)؛ کسی که با علی دشمنی کند، با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله دشمنی کرده و کسی که با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله دشمنی کند، خداوند او را در دنیا و آخرت لعنت می‌کند».

در این زمینه، روایات فراوان است، آنچه ذکر شد از باب نمونه بود و تنها روایاتی نقل شد که دوری از رحمت خدا در آن ذکر شده است. آیاتی که گنهکاران را مشمول لعن دانسته نیز بیش از این‌هاست و آنچه ذکر شد از باب نمونه بود.

6) شرابخواری و...

در روایات اسلامی شرابخواری نیز از گناهانی نام برده شده است که صاحبان آن‌ها مورد لعن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله قرار گرفته‌اند. در روایتی می‌خوانیم که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله تنها در مورد شراب، ده طایفه را مورد لعن قرار داد:

«لَعَنَ رَسُولُ الله اِ‌صلى‌الله‌عليه‌وآله فِی الْخَمْرِ عَشَرَةَ: غارِسَها وَحارِسَها وَبائعَها وَمُشْتَریها وَشارِبَها وَآکِلَ ثَمَنِها وَعاصِرَها وَحامِلَها وَالْمَحْمُولَ إِلَیْهِ وَساقِیها»؛(47) «رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در مورد شراب، ده گروه را لعن کرد:

1) کسی که درخت آن را (به منظور استفاده برای شراب) کاشته است. 2) کسی که آن درخت را حرس و اصلاح نموده. 3) کسی که شراب را می‌فروشد. 4) کسی که شراب را می‌خرد. 5) کسی که شراب می‌خورد. 6) کسی که پول شراب را می‌خورد. 7) کسی که آب انگور را برای شراب می‌گیرد. 8) کسی که شراب را حمل می‌کند. 9) کسی که شراب را برای او می‌برند. 10) و کسی که ساقی شراب است».

امام صادق‌عليه‌السلام نیز فرمود: «إِنَّهُ مَنْ شَرِبَ جُرْعَةً مِنْ خَمْرٍ لَعَنَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَمَلائِکَتُهُ وَرُسُلُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ فَاِنْ شَرِبَها حَتّی یَسْکُرَ مِنْها نُزِعَ رُوحُ الإِیمانِ مِنْ جَسَدِهِ وَرَکِبَتْ فِیهِ رُوحٌ سَخِیفَةٌ خَبِیْثَةٌ مَلْعُونَةٌ فَیَتْرُکُ الصَّلوةَ فَاِذا تَرَکَ الصَّلوةَ عَیَّرتْهُ الْمَلآئکَةُ...»(48)؛ «کسی که جرعه‌ای از شراب بنوشد، مورد لعن خداوند، فرشتگان، پیامبران و مؤمنین خواهد بود. و اگر شراب بخورد تا مست شود، روح ایمان از او جدا می‌شود و به جایش، روح کثیف و ناپاک شیطانی قرار می‌گیرد، در این هنگام است که نماز را ترک می‌کند، هنگامی که نماز را ترک کرد، مورد سرزنش فرشتگان واقع خواهد شد و ...».

شراب و شراب‌خواری تا جایی مذموم و زشت است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده است: «بر سر سفره‌ای که در آن شراب است ننشینید، همچنین با شرابخوار، نشست و برخاست نداشته باشید و کسی که چنین کند، او هم مشمول لعنت است».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلی مائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ»؛(49) «معلون است، ملعون است! کسی که بر سر سفره‌ای بنشیند که در آنجا شراب خورده می‌شود».

همچنین فرمود: «لا تُجالِسُوا شُرّابَ الْخَمْرِ فَإِنَّ اللَّعْنَ إِذا نُزِلَتْ عَمَّتْ مَنْ فِی الْمَجْلِسِ»؛(50) «با افرادی که اهل شرب خمر هستند، نشست و برخاست و همنشینی نداشته باشید؛ زیرا وقتی لعنت نازل شد، دامن هر کس را که در آن مجلس هست نیز می‌گیرد».

7) عاق والدین‌

گروه دیگری که بر اثر گناه، مورد لعن قرار گرفته‌اند، کسانی هستند که پدر و مادر از آنان ناراضی بوده و به اصطلاح، «عاق والدین» باشند.

در روایت است که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:«مَنْ آذی والِدَیْهِ فَقَدْ آذانِی وَمَنْ آذانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ وَمَنْ آذَی اللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ»؛(51) «کسی که پدر و مادر خویش را آزار دهد، مرا آزار داده است و کسی که مرا آزار دهد، خدا را آزار داده است و کسی که خدا را آزار دهد، از رحمت خداوند دور است».

در بیان دیگری شبیه همین بیان فرمود: «مَنْ أَسْخَطَ والِدَیْهِ فَقَدْ أَسْخَطَ اللَّهَ وَمَنْ أَغْضَبَهُما فَقَدْأَغْضَبَ اللَّهَ»؛(52) «کسی که پدر و مادر را برنجاند، خدا را رنجانده است و کسی که آنان را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است».

8) ربا خواری‌

«ربا خواری» از گناهان بسیار بزرگ و ناپسندی است که در آیات قرآن کریم، شدیداً مورد مذمّت و نکوهش قرار گرفته؛ چنان که خداوند متعال می‌فرماید: «ربا خوار، در حقیقت با خدا و رسول اعلام جنگ می‌کند».

روایاتی هم که در مورد ربا و ربا خواری نقل شده، بسیار فراوان است و چنانچه جمع‌آوری گردد، کتاب مستقلّی را تشکیل می‌دهد.

حضرات معصومینعليهم‌السلام گناه ربا خواری را در ردیف هفتاد زنا آن هم زنای با محارم ذکر کرده‌اند. آثار بسیار سوئی برای ربا و ربا خواری بیان شده است که یکی از آن‌ها دوری از رحمت خداست؛ یعنی ربا خوار نیز مورد لعنت است.

علیّ بن ابی طالب‌عليها‌السلام می‌فرماید: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ‌صلى‌الله‌عليه‌وآله آکِلَ الِرّبا وَمَؤکِلُهُ وَبایِعَهُ وَمَشْتَرِیهِ وَکاتِبَهُ وَشاهِدَیْهِ»؛(53) «رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ربا خوار و کسی که ربا می‌دهد و نویسنده سند و دو شاهد آن را مورد لعن قرار داده است».

در بیان دیگر فرمود: «منْ أَکَلَ الِرّبا مَلَأَ اللَّهُ بَطْنَهُ ناراً بِقَدْرِ ما أَکَلَ مِنْهُ فَإِنْ کَسَبَ مِنْهُ مالاً لَمْ یَقْبِلِ اللَّهُ مِنْ عَمَلِهِ وَلَمْ یَزَلْ فِی لَعْنَةِ اللَّهِ وَالْمَلآئِکَةِ مادَامَ عِنْدَهُ قِیراطٌ»؛(54) «خداوند، شکم ربا خوار را به اندازه‌ای که ربا خورده است پر از آتش می‌کند و چنانچه از مال ربا درآمدی کسب کند، خداوند عمل او را قبول نخواهد کرد و تا هنگامی که قیراطی (درهمی) از پول ربا نزد او باشد، مورد لعن خدا و فرشتگان است».

لازم به ذکر است که در مورد گناهانی که ذکر شد، آیات و روایات فراوانی وجود دارد. و آثار و تبعات سوء بسیار زیادی ذکر شده است و لکن در اینجا سعی شد از آیات و روایاتی استفاده شود که لعنت و دوری از رحمت الهی را برای این گناهان به طور صریح ذکر کرده است.

9) فتوای بی‌سند

از اموری که سبب لعن و دوری از رحمت الهی می‌شود «فتوای بدون مستند محکم شرعی» است.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: «مَنْ أَفْتَی النّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلا هُدیً لَعَنَتْهُ مَلآئِکَةُ الرَّحْمَةِ وَمَلآئِکَةُ الْعَذابِ وَلَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْیاهُ»؛(55) «کسی که بدون آگاهی لازم برای مردم فتوا دهد، ملائکه رحمت و ملائکه عذاب او را لعنت می‌کنند و گناه تمام کسانی که به این فتوا عمل می‌کنند، بر عهده اوست».کسی که اهلیّت فتوا دادن را نداشته باشد، نباید به فتوا دادن اقدام نماید، به خصوص که آن فتوا برخلاف کتاب خدا، سنّت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله خلاف عقل و اجماع مشهور باشد و این کار، گناه بزرگی است که ملائکه عذاب و ملائکه رحمت، او را مورد لعنت قرار می‌دهند. آنچه ذکر شد، نمونه‌هایی از گناهانی است که سبب لعن و دوری از رحمت خداوند می‌شوند. مواردی از گناهان که واژه «لعن» در آن‌ها نقل شده است، فراوان است و ما به همین مقدار بسنده نمودیم. با ذکر موارد یاد شده، روشن شد که یکی از آثار و تبعات گناه، دور شدن از رحمت و لطف خداوند است؛ بنابراین هر کس خود را به رحمت خداوند، محتاج و نیازمند می‌داند، باید سعی و تلاش کند تا دامن خویش را به گناه آلوده نسازد.

فصل سوّم:گناه و زوال نعمت‌

یکی دیگر از آثار و تبعات سوء گناه، «از دست دادن نعمت‌های الهی» است. آنچه مسلّم است، فیض و رحمت پروردگار، عمومی و همگانی، و دریای رحمتش گسترده است. به تناسب شایستگی‌ها و ظرفیّت‌ها، نعمت را به افراد و اقوام می‌دهد و چنانچه از نعمت‌های الهی درست استفاده کردند و آن‌ها را وسیله تکامل و سعادت خویش قرار دادند و از نعمت‌های الهی برای رسیدن به مقام قرب خدا مدد گرفتند و شکر آن را به جا آوردند، خداوند نیز نعمتش را افزایش داده و گسترش می‌بخشد؛ امّا اگر نعمت‌های الهی را وسیله گناه، عیّاشی، ظلم، ستم، طغیان، سرکشی، آلودگی و هرزگی قرار دادند، در این صورت، نه تنها خداوند، نعمت را از آنان سلب می‌کند بلکه آنان را گرفتار بلا و عذاب نیز می‌نماید:«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ» ؛(56) «به خاطر بیاورید هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر شکر گزاری کنید، نعمت خود را بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازات من شدید است».

از دست دادن نعمت، عکس العمل گناه

در حقیقت، از دست دادن نعمت، عکس العمل کارهای ناشایست خود ماست، که عدم شایستگی ما را برای برخورداری از نعمت‌های الهی ثابت می‌کند و در نتیجه، نعمت از ما سلب می‌شود و گرنه خداوند تبارک و تعالی، کریم‌تر از آن است نعمتی را که به فرد یا گروهی عطا کرده، باز پس بگیرد.

این مطلب چیزی است که در قرآن کریم به عنوان یکی از سنّت‌های الهی از آن یاد شده است:«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنفُسِهِمْ...»؛ (57) «خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی‌دهد، جز آن که آنان خودشان را تغییر دهند».

بنابراین، هنگام از دست دادن نعمت، نباید به دنبال علّت‌های انحرافی رفت، باید علت را در وجود خود جست و جو کنیم، ببینیم چه اعمالی از ما سرزده که موجب از دست دادن نعمت الهی شده است.

از بعضی از آیات شریفه قرآن، چنین استفاده می‌شود که بین تقوا، نزول برکات آسمانی و نعمت‌های الهی، رابطه‌ای مستقیم بر قرار است.

قرآن کریم می‌فرماید:«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمآءِ وَالأَْرْضِ وَلکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوایَکْسِبُونَ»؛ (58) «اگر مردمی که در شهرها و آبادی‌ها زندگی می‌کنند، ایمان می‌آورند و تقوا پیشه می‌کردند، ما برکات آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم؛ ولی (آنان حقایق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم».

منظور از برکات چیست؟

در این که منظور از برکات زمین و آسمان چیست، در میان مفسّران. گفت و گوی فراوان وجود دارد. بعضی آن را به «نزول باران و روییدن گیاهان» تفسیر کرده‌اند و برخی «به اجابت دعا و حلّ مشکلات زندگی»؛ ولی این احتمال وجود دارد که منظور از برکات آسمانی، برکات معنوی و منظور از برکات زمینی، برکات مادّی بوده باشد، امّا تفسیر اوّل، مناسب تر به نظر می‌رسد.(59)

همان گونه که ایمان و تقوا سبب نزول باران و افزایش نعمت‌های آسمانی و زمینی می‌گردد، گناه و معصیت نیز موجب کم شدن یا از بین رفتن نعمت می‌شود.

گناه و کم شدن باران

ابو حمزه ثمالی می‌گوید: «شنیدم که امام باقرعليه‌السلام می‌فرمود: باران هر سال یک اندازه می‌بارد و هیچ سالی کمتر از سال دیگر نیست؛ امّا وقتی مردمی، گناه و معصیت کنند، خداوند سهمیّه باران آن سال آنان را برای دیگران قرار می‌دهد و یا به بیابان‌ها، دریاها و کوه‌ها می‌فرستد...».(60)

در روایتی از امام علیّ بن موسی الرضاعليه‌السلام چنین می‌خوانیم: «أَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلی نَبِیٍ‌ّ مِنَ الْأَنْبِیآءِ إِذا أُطِعْتُ رَضِیتُ وَإِذا رَضِیتُ بارَکْتُ وَلَیْسَ لِبَرِکَتِی نَهایَةٌ وَإِذا عُصِیتُ غَضِبْتُ وَإِذا غَضِبْتُ لَعَنْتُ وَلَعْنَتِی یَبْلُغُ السّابِعَ مِنَ الْوَراءِ»؛(61) «خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد و فرمود: وقتی اطاعت شوم، راضی می‌شوم و هنگامی که راضی باشم، برکت می‌دهم و برای برکت من نهایتی نیست و هنگامی که معصیت شوم، غضب می‌کنم، وقتی غضب کردم، رحمتم را دور می‌کنم و دوری از رحمت من به نسل هفتم نیز می‌رسد».

آری، این اثر گناه است که گاهی سبب می‌شود، هفت نسل از رحمت خدا و نعمت‌های بی‌پایان او محروم شوند؛ یعنی گناه، چنین اثر ویرانگری از خود به جای می‌گذارد.

یک پرسش

ممکن است کسی سؤال کند که جرم نسل‌های بعدی چیست که به خاطر گناه گذشتگان، گرفتار می‌شوند؟

بعضی پاسخ داده‌اند که اینان کسانی هستند که به اعمال پدرانشان راضی هستند، همان گونه که درباره حضرت مهدی‌عليه‌السلام است که فرزندانِ قاتلان امام حسین‌عليه‌السلام را می‌کشد؛ به خاطر این که آنان به کار پدرانشان راضی بودند.

مقدار تأثیر گناه در زوال نعمت

تأثیر گناه در زوال نعمت به اندازه‌ای است که امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام می‌فرماید: «وَأَیْمٌ اللَّهِ ما کانَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضٍّ مِنْ عَیْشٍ فَزالَ عَنْهُمْ إِلّا بِذُنُوبٍ اِجْتَرَحُوها لِأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدٍ...»؛ «به خدا سوگند! هیچ ملّتی از آغوش ناز و نعمت زندگی گرفته نشد، مگر به واسطه گناهانی که مرتکب شدند؛ زیرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمی‌دارد».

سپس افزود: «وَلَوْ أَنَّ النَّاسَ حِینَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ، وَتَزُولُ عَنْهَمُ النِّعَمُ، فَزَعُوا إِلی رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِیّاتِهِمْ وَوَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ، لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ رِشادٍ وَأَصْلَحَ لَهُمْ کُلَّ فَسادٍ»؛(62) «اگر مردم موقعی که بلاها نازل می‌شود و نعمت‌های الهی از آنان سلب می‌گردد، با صدق نیّت رو به درگاه خدا آورند و با قلب‌های آکنده از عشق و محبّت به خدا، از او در خواست حلّ مشکل کنند، خداوند آنچه از دستشان رفته به آنان باز می‌گرداند و هر گونه فسادی را برای آنان اصلاح می‌کند».

از این بیان نورانی، مقدار تأثیر گناه در زوال نعمت و رابطه گناهان با سلب نعمت‌ها به خوبی آشکار می‌شود.

امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: پدرم امام باقرعليه‌السلام مکرّر می‌فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَضی قَضاءً حَتْماً لا یُنْعِمُ عَلَی الْعَبْدِ بِنِعْمَةٍ فَیَسْلُبُها إِیّاهُ حَتّی یُحْدِثَ الْعَبْدُ ذَنْباً یَسْتَحِقُّ بِذلِکَ النِّقْمَةَ»؛(63) «خداوند بر خود قضای حتم نموده است که وقتی نعمتی را به بنده‌ای بخشید، از او باز پس نگیرد، مگر این که گناهی از آن بنده سر بزند و به خاطر آن گناه، مستحقّ سلب آن نعمت شود».

باز حضرت در بیان دیگری فرمود: «خداوند پیامبری را مأمور کرد که این سخن را به قوم خود بگوید: هیچ جمعیّت و گروهی که در پرتو اطاعت من در خوشی و آسایش بوده‌اند، از آنچه موجب رضایت من است تغییر حالت نداده‌اند، مگر این که من هم آنان را از آنچه دوست می‌دارند، به آنچه خوش ندارند، تغییر داده‌ام و هر گروه و خانواده‌ای که به خاطر گناه و معصیت، گرفتار ناراحتی بوده‌اند، از آنچه موجب عدم رضایت من است، تغییر موضع داده‌اند، من هم آنان را به آنچه دوست می‌دارند رسانده و تغییر موضع داده‌ام».(64)

از آنچه ذکر شد، روشن می‌شود که حتّی اگر کسی به امور اخروی هم توجّه ندارد و از عذاب قیامت به خاطر گناه و معصیتی که مرتکب شده، غافل است و تنها به امور مادّی و نعمت‌های دنیوی می‌نگرد، باز باید مراقب خویش باشد تا مرتکب گناه نشود؛ زیرا گناه، نعمت را از انسان سلب می‌کند و اگر مرتکب گناهی شده، از خداوند طلب آمرزش نماید؛ زیرا گناه در تغییر نعمت، اثر مستقیم دارد؛ چنان که امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام در دعای پر فیض کمیل در پیشگاه خداوند عرضه می‌دارد: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ»؛ «بار خدایا! بر من ببخش آن گناهانی را که موجب تغییر نعمت می‌شود».

امام زین العابدین و امام صادق‌عليها‌السلام فرمودند: «اَلذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ الْبَغْیُ عَلَی النّاسِ»؛(65) «آن گناهی که نعمت را تغییر می‌دهد، ظلم و ستم بر مردم است».

پرسش دیگر

در پایان این بحث، بجاست به این پرسش توجّه شود و آن این که ممکن است این سؤال به ذهن کسی بیاید که اگر گناه موجب از دست دادن نعمت است پس چرا برخی از گنهکاران، ستمگران و افراد آلوده، این همه در ناز و نعمت هستند؟ و گناه آنان موجب زوال نعمت نمی‌شود؟

پاسخ این پرسش را قرآن کریم داده است، آنجا که می‌فرماید: اینان افراد غیر قابل اصلاحی هستند که طبق سنّت آفرینش و اصل آزادی اراده و اختیار، به حال خود واگذار شده‌اند تا به آخرین مرحله سقوط رسیده و مستحقّ حداکثر مجازات شوند:«وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ»؛ (66) «آنان که کافر شدند (و راه طغیان را پیش گرفتند) تصوّر نکنند که اگر به آنان مهلت می‌دهیم، این مهلت به سود آن‌هاست، ما به آنان مهلت می‌دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند و عذاب خرد کننده‌ای برای آنان باشد».

علاوه بر این، خداوند گاهی به این گونه افراد، نعمت فراوانی می‌دهد و هنگامی که غرق لذّت و سرور شدند، ناگهان همه چیز را از آنان می‌گیرد تا حدّاکثر شکنجه را در زندگی دنیا ببینند؛ زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفّهی، بسیار ناراحت کننده و شکننده خواهد بود همان گونه که فرموده است:

«فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِ‌ّ شَیْ‌ءٍ حَتّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُم بَغْتَةً فَإِذا هُم مُبْلِسُونَ»؛ (67) «وقتی پندهایی را که به آنان داده شده بود، فراموش کردند، درهای هر خیری بر روی آنان گشودیم تا شاد شوند، ناگهان هر آنچه داده بودیم از آنان باز گرفتیم، لذا فوق العاده ناراحت و غمگین شدند».

فصل چهارم:گناه و نزول بلا

توضیح

اثر دیگری که برای گناه ذکر شده است، «نزول عذاب الهی» است. وقتی گناه فراوان شد، موجب خشم خداوند شده و خشم خدا باعث نزول بلا می‌گردد.

خداوند تبارک و تعالی همان گونه که داری صفت رحمانیّت است، صفت قهّاریّت نیز دارد. همان‌گونه که عنایت، تفضّل، کرم، مغفرت و...دارد، سخط، غضب، خشم، قهر و...نیز دارد.

در دعای افتتاح چنین می‌خوانیم: «وَأَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَأَشَدُّ الْمُعاقِبینَ فِی مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ...»؛(68) «و من یقین دارم که تو ارحم الراحمین هستی در موردی که جای عفو و رحمت است و سخت‌ترین کیفر دهندگانی، در جایگاه بلا و عذاب».

خداوند متعال، در جای خود، اهل رحم و تفضّل و به جایش نیز اهل عذاب و بلا است، همان گونه که وعده داده و فرموده: «اگر اهل آبادی‌ها ایمان و تقوا داشته باشند، درهای برکات آسمان و زمین را بر روی آن‌ها می‌گشاییم»، همین گونه هم در برابر گناه و معصیت، تهدید به عذاب و عقوبت نموده است.