کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران0%

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی اکبر صمدی یزدی
گروه: مشاهدات: 15455
دانلود: 2179

توضیحات:

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 193 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15455 / دانلود: 2179
اندازه اندازه اندازه
کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

کتاب آثار گناه در زندگی و راه جبران

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

3) پرهیز از مردم آزاری

از اموری که سبب افزایش روزی می‌شود، «دوری از آزار مردم» است. امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: «کَفُّ الْأَذی وَقِلَّةُ الصَّخْبِ یَزِیدانِ فِی الرِّزْقِ»؛(109) «ترک مردم آزاری و جار و جنجال، روزی را افزایش می‌دهد».

4) همیشه با وضو بودن

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در پاسخ به مردی که عرض کرد: دوست دارم روزی من افزایش یابد، فرمود: «دُمْ عَلَی الطَّهارَةِ یُوَسِّعْ عَلَیْکَ فِی الرِّزقِ»؛(110) «همیشه با وضو باش، روزی تو افزایش خواهد یافت».

5) ازدواج

قرآن کریم می‌فرماید:«وَأَنْکِحُوا الْأَیامَی مِنْکُمْ وَالصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَإِمآئِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛ (111) «مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکار را، اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نیز فرمود: «اِتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُمْ»؛(112) «همسر بگیرید؛ زیرا روزی شما را افزایش می‌دهد».

امام صادق‌عليه‌السلام هم فرمود: «الرِّزْقُ مَعَ النِّسآءِ وَالْعِیالِ»؛(113) «روزی، با زن و فرزند است».

6) دعا

از جمله اموری که سبب افزایش روزی می‌شود، «دعا» است. دعا اثرات فراوانی دارد و در هر زمینه‌ای، کلید گشایش کار است،از جمله در زمینه افزایش روزی که دعاهای فراوانی برای آن ذکر شده است.

معاویة بن عمّار می‌گوید: از امام صادق‌عليه‌السلام خواستم دعایی برای ازدیاد روزی به من تعلیم کند، حضرت، دعایی را به من تعلیم داد که هیچ چیز بهتر از آن برای جلب روزی نیافتم. حضرت به من فرمود برای گشایش در روزی چنین بگو:«اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ اْلحَلالِ الْطَّیِّبِ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً بَلاغاً لِلدُّنْیا وَالْآخِرَةِ صَبَّاً صَبّاً هَنِیئاً مَرِئیاً منْ غَیْرِ کَدٍّ وَلا مَنٍ‌ّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِکَ إِلّا سِعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ فَإنِّکَ قُلْتَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ، فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ وَمِنْ عَطِیَّتِکَ أَسْأَلُ وَمِنْ یَدِکَ الْمَلآءِ أَسْأَلُ »؛(114) «پروردگارا! از فضل گسترده، حلال و طیّب خود، روزی وسیع، حلال و طیّب که برای دنیا و آخرت من کافی، دائمی و گوارا باشد، به من عطا فرما؛ روزی‌ای که بدون رنج و سختی و بدون منّت از طرف احدی از مخلوقات تو باشد و تنها رزقی باشد که با وسعت فضل تو نصیب من گردد؛ زیرا تو خود فرموده‌ای که از فضل خداوند سؤال کنید، من هم از فضل تو سؤال می‌کنم و از عطای تو در خواست می‌کنم، واز دست پر برکت تو (حاجتم را) می‌خواهم».

آنچه ذکر شد، اموری بود که سبب افزایش روزی می‌شود؛ البتّه ممکن است امور دیگری نیز باشد که قطعاً هست ما به ذکر همین موارد از باب نمونه اکتفا نمودیم.

گناه و کم شدن روزی

در مقابل اسباب و عواملی که موجب افزایش روزی بودند، گناه و معصیّت، تأثیر مهمّی بر رزق و روزی انسان گذاشته و سبب کم شدن رزق و روزی می‌گردند. خداوند تبارک و تعالی در این مورد می‌فرماید:«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» ؛(115) «هر کس از ذکر خداوند دوری کند، زندگی بر او سخت و ناگوار خواهد شد».

تأثیر گناه بر روزی از دیدگاه روایات

روایاتی که از معصومینعليهم‌السلام پیرامون نقش گناه در تنگدستی و کم شدن روزی انسان رسیده، فراوان است که به ذکر چند مورد، از باب نمونه اکتفا می‌شود:

الف) فضیل بن یسار از امام باقرعليه‌السلام نقل می‌کند که حضرت فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَزْوی عَنْهُ الرِّزْقَ»؛(116) «بنده خدا مرتکب گناهی می‌شود و در نتیجه روزی‌اش از او باز گرفته می‌شود».

ب) امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام نیز فرمود: «تَوَقُّوا الذُّنُوبَ، فَما مِنْ بَلِیَّةٍ وَلا نَقْصِ رِزْقٍ إِلّا بِذَنْبٍ حَتَّی الْخَدْشَ وَالْکَبْوَةَ وَالْمُصِیبَةَ، قَالَ اللَّهُ تَعالی «وَما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ»». (117) «از گناه پرهیز کنید؛ زیرا هیچ بلایی و کمبود رزقی نیست مگر به خاطر گناه؛ حتّی خدشه‌ای که بر بدن وارد می‌شود، پایی که به جایی بر خورد می‌کند و مصیبتی که پیش می‌آید، همه بر اثر گناه است؛ چون خداوند فرموده است: هر مصیبتی که برای شما پیش می‌آید به دلیل کاری است که انجام داده‌اید، با این که بسیاری از آن‌ها را خداوند عفو کرده است».

ج) همچنین فرمود: «اِحْذَرُوا الذُّنُوبَ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَیَذْنِبُ فَیُحْبَسُ عَنْهُ الرِّزْقَ»؛(118) «از گناه دوری کنید، چه بسا بنده‌ای گناه می‌کند و همین امر موجب می‌شود که روزی‌اش از او حبس شود».

د) امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَأْتی الذَّنْبَ فَیَحْرمُ بِهِ الرِّزْقَ»؛(119) «مؤمن گاهی گناه می‌کند و سبب محرومیّت وی از روزی‌اش می‌شود».

پرسش و پاسخ

گاهی پرسش می‌شود: اگر گناه سبب کم شدن روزی انسان و زوال نعمت می‌شود، پس چگونه است که برخی از افراد آلوده، گناهکار و بی‌تقوا، زندگی مرفّهی داشته و از امکانات فراوانی برخوردار می‌باشند و گناه آنان، تأثیری در زندگی ایشان نداشته است؟

در پاسخ باید گفت: آنچه را که بعضی به دست می‌آورند، روزی نیست بلکه مال حرامی است که باید حساب آن را به سختی پس دهند و عقوبت آن را متحمّل شوند. روزی آن است که از طریق حلال و شرعی با عنایت خدا به انسان برسد، علاوه بر این که گاهی نعمت برای گنهکاران جنبه استدراج دارد؛ یعنی خداوند به آنان نعمت و مال فراوان می‌دهد؛ امّا در نهایت آن نعمت را از آنان گرفته و دچار کیفر سختی می‌شوند.

گناه عامل گرانی

از برخی روایات استفاده می‌شود که گناه، در گرانی کالاها، سود تجارت، کم شدن باران و...تأثیر مستقیم دارد. علیّ بن ابی طالب‌عليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می‌کند که حضرت فرمود:«اِذا غَضِبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلی أُمَّةٍ وَلَمْ یَنْزِلْ بِهَا الْعَذابَ غَلَتْ أَسْعارُها وَقَصُرَتْ أَعْمارُها وَلَمْ تَرْبَحْ تُجَّارُها وَلَمْ تُزَکِّ ثِمارُها، وَلَمْ تَغْزِزْ اَنْهارُها وَحَبِسَ عَنْها أَمْطارُها وَسَلَّطَ عَلَیْها شِرارُها» ؛ (120) «هر گاه خداوند بر امّتی خشم و غضب کند و بلایی بر آنان نازل نکند، قیمت‌ها بالا می‌رود، عمرها کوتاه می‌شود، تجّار سود نمی‌برند، میوه‌ها خوب و مرغوب نمی‌شود، چشمه‌ها کم آب می‌شود، باران حبس می‌شود، و نمی‌بارد و افراد شرور و ناشایست بر مردم مسلّط می‌شوند».

پاداش سپاس و کیفر ناسپاسی

بدون شکّ، یکی از گناهان بزرگ، «کفران نعمت» است. کفران نعمت، گناهی است که در قرآن کریم نسبت به آن وعده عذاب داده شده و در چند مورد از آن به «کفر» تعبیر شده است:«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ »؛(121) «اگر (بر نعمت‌های من) سپاس گویید، به راستی که نعمت را بر شما افزون می‌کنم و اگر ناسپاسی کنید، به حقیقت عذاب من (بر ناسپاسان) سخت است».

«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِ‌ّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ»؛ (122) «خداوند (برای آنان که کفران نعمت می‌کنند) مثلی زده است: منطقه آبادی را که امن، آرام و مطمئن بوده و همواره روزی‌اش به طور فراوان از هر مکانی فرا می‌رسید، امّا نعمت خدا را کفران کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می‌دادند، لباس گرسنگی و ترس، بر اندامشان پوشانید».

بعضی گفته‌اند: این داستان مربوط به گروهی از بنی‌اسرائیل بوده است که در منطقه آبادی می‌زیستند و بر اثر کفران نعمت، گرفتار قحطی و ناامنی شدند.

شاهد این سخن، حدیثی است که از امام صادق‌عليه‌السلام نقل شده است که فرمود: «گروهی از بنی‌اسرائیل آن‌قدر زندگی مرفّهی داشتند که حتّی از مواد غذایی، مجسمه‌ای کوچک می‌ساختند و گاهی با آن بدن خود را نیز پاک می‌کردند امّا سرانجام کار آنان به جایی رسید که مجبور شدند همان مواد غذایی آلوده را بخورند».(123)

این جریان، هشداری است به همه کسانی که گرفتار کفران نعمت هستند تا بدانند که اسراف، تبذیر و تضییع نعمت‌ها، جریمه‌ای سنگین و شکننده دارد.

هشداری است به کسانی که غذای اضافی امّا سالم را به زباله می‌ریزند.

هشداری است به کسانی که مواد غذایی مورد نیاز مردم را نابود می‌کنند تا قیمت آن‌ها پایین نیاید.

بنابراین، کفران نعمت نیز گناه است و اثر آن از دست دادن نعمت و کم شدن روزی می‌شود.

گناه، آن چنان اثر مخرّبی دارد که در روایات اسلامی آمده است: «بر اثر گناه، مردم از نعمت باران (و در نتیجه برکات آسمان و زمین) محروم می‌شوند».

ابوحمزه می‌گوید شنیدم که امام باقرعليه‌السلام می‌فرماید: «ما مِنْ سَنَةٍ أَقَلُّ مَطَراً مِنْ سَنَةٍ وَلکِنَّ اللَّهَ یَضَعُهُ حَیْثُ یَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِذا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعاصِی صَرَفَ عَنْهُمْ ما کَانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِی تِلْکَ السَّنَةِ إِلی غَیْرِهِمْ وَإِلَی الْفَیافِی والسِّحارِ وَالْجِبالِ...»؛(124) «خداوند هیچ سالی باران کمتر از سال دیگر نازل نمی‌کند ولکن هر کجا بخواهد قرار می‌دهد، هرگاه قومی گناه کنند، آنچه از باران برای آنان در آن سال مقدّر کرده بود، به سوی غیر آنان به صحراها، دریاها و کوه‌ها می‌فرستد».

از این روایت به خوبی استفاده می‌شود که گناه، سبب محرومیّت انسان‌ها از باران و نزولات آسمانی و در نتیجه، جامعه گرفتار خشکسالی و کمبود آب و کم شدن ارزاق نیز موجب گرانی قیمت‌ها و مشکلات فراوان دیگر می‌گردد.

فصل ششم:گناه و عدم استجابت دعا

یکی از مسائلی که به ما سفارش شده و از عبادات محسوب می‌شود، مسأله «دعا» است. خداوند تبارک و تعالی ما را به دعا امر کرده است و خود ضمانت نموده که دعای ما را نیز مستجاب کند:

«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛( 125) «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را».

«أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»؛( 126) «اجابت می‌کنم دعای دعاکنندگان را هنگامی‌که دعا کنند».

دعا عامل رسیدن به حوایج

«دعا» علاوه بر این که عبادت و ذکر خداست، عاملی است برای رسیدن به حوایج و لذا در روایات ما سفارش شده است که در حوایج خویش به درگاه خدا روی آورده و دعا کنید. امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعاءِ فَإِنَّکُمْ لا تَتَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ وَلاتَتْرُکُوا صِغِیرِها لِصِغَرِها أَنْ تَسْئَلُوها فَاِنَّ صاحِبَ الصَّغائِرِ هُوَ صاحِبُ الْکَبائِرِ»؛(127) «بر شما باد به دعا کردن، زیرا هیچ چیز مثل دعا شما را به خدا نزدیک نمی‌کند. خواسته‌های کوچک را به دلیل این که کوچک و ناچیز است در دعا رها نکنید (آن‌ها را نیز از خداوند طلب کنید)؛ زیرا همان کسی که صاحب امور بزرگ است، صاحب امور کوچک نیز هست».

در حدیث قدسی نیز وارد شده است که خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی‌عليه‌السلام فرمود: «یا مُوسی سَلْنِی کُلَّ ما تَحْتاجُ اِلَیْهِ حَتّی عَلَفَ شاتِکَ وَمِلْحَ عَجینِکَ»؛(128) «ای موسی! هر چه نیاز داری و مورد حاجت تو است از من درخواست کن؛ حتّی علف گوسفند و نمک خمیرت را».

بنابراین، دعا قطع نظر از این که عبادت و دارای اجر و پاداش است، درخواست حوایج از خداوند تبارک و تعالی است که خود برای اجابت آن، ضمانت کرده است.

امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام در توصیه‌ای که به فرزندش امام مجتبی‌عليه‌السلام دارد می‌فرماید: «وَاعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَالْأَرضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعآء وَتَکَفَّلَ لَکَ بِالْإِجابَةِ وَأَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ...»؛(129) «آگاه باش! آن کسی که خزاین آسمان‌ها و زمین در دست اوست (خداوند تبارک و تعالی) به تو اجازه داده در پیشگاهش دعا کنی (و حوایجت را خواستار شوی) و خود نیز ضمانت کرده که دعای تو را اجابت کند، همو امر کرده است تا تو از او درخواست کنی و او به تو عطا نماید».

شرایط اجابت دعا

گرچه خداوند تبارک و تعالی وعده اجابت دعا را داده است؛ امّا همان گونه که از روایات پیشوایان دین استفاده می‌شود، استجابت دعا شرایطی دارد که در صورت حاصل شدن آن شرایط، دعا مستجاب می‌شود و اگر آن شرایط حاصل نشود، دعا به اجابت نمی‌رسد.

اکنون در صدد ذکر شرایط دعا نیستیم، این شرایط در کتب روایی ذکر شده است، علاقه‌مندان می‌توانند مراجعه کنند؛ ولی به طور اجمال باید گفت: اموری وجود دارد که در اجابت دعا کمک می‌کند و اموری نیز هست که مانع اجابت دعا می‌شود.

معاذ بن جبل از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می‌کند که حضرت فرمود: «لَوْ عَرَفْتُمُ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ لَزالَتْ لِدُعائِکُمُ الْجِبالُ»؛(130) «اگر خدا را آن گونه که حقّ اوست بشناسید، می‌توانید با دعای خود، کوه‌ها را از جای خود به حرکت در آورید».

از این بیان روشن می‌شود که شناخت و معرفت خداوند در استجابت دعا، نقش بسیار مهمّی دارد.

علت عدم اجابت دعا

چنان که گفتیم برای استجابت دعا شرایطی وجود دارد که اگر آن شرایط مهیّا نشود، دعا به اجابت نمی‌رسد، موانعی نیز بر سر راه دعا وجود دارد که برای رسیدن به مطلوب و بر آمدن حاجت، باید آن موانع را نیز از بین برد. برخی از موانع اجابت دعا عبارتند از:

الف) لقمه حرام

رسول خدا فرمود: «مَن اَکَلَ لُقْمَةَ حَرامٍ لَنْ تُقْبَلْ لَهُ صَلاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَلَمْ تَسْتَجِبْ لَهُ دَعْوَةً اَرْبَعِینَ صَباحاً...»؛ «کسی که لقمه حرامی بخورد تا چهل شب نمازش قبول نخواهد شد و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی‌شود».

نیز فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْیُطِبْ مَطْعَمَهُ وَمَکْسَبَهُ»؛(131) «کسی که دوست دارد دعایش مستجاب گردد، باید خوراک و کسب خویش را پاکیزه سازد».

همچنین در پاسخ کسی که به حضرتش عرض کرد: دوست دارم دعایم مستجاب شود، فرمود: «طَهِّرْ مَأْکَلَکَ وَلاتُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرامَ»؛(132) «خوراک خود را پاک کن و حرام را به شکم خودت داخل نکن».

ب) ظلم به بندگان خدا

امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: «إِذا أَرادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یُسْتَجابَ لَهُ فَلْیُطِبْ کَسْبَهُ وَلْیَخْرُجْ مِنْ مَظالِمِ النّاسِ، وَإِنَّ اللَّهَ لایَرْفَعُ إِلَیْهِ دُعآءَ عَبْدٍ وَفِی بَطْنِهِ حَرامٌ أَوْ عِنْدَهُ مَظْلِمَةٌ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ»؛ «هر گاه یکی از شما بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کار و کسب و راه درآمد و روزی خود را پاکیزه کند و خود را از زیر بار مظلمه‌هایی که از مردم بر عهده دارد خلاص کند؛ زیرا دعای بنده‌ای که در شکمش مال حرام باشد، به سوی خدا بالا نمی‌رود».

ج) گناه و معصیت

محمّد بن مسلم از امام باقرعليه‌السلام روایت می‌کند که حضرت فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْحاجَةَ فَیَکُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضاؤُها إلی أَجَلٍ قَرِیبٍ أوْ إِلی وَقْتٍ بَطِی‌ءٍ فَیَذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعالی لِلْمَلَکِ لا تَقْضِ حاجَتَهُ وَاحْرِمْهُ أَیّاماً فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَاسْتَوْجَبَ الْحِرْمانَ مِنِّی»؛(133) «گاهی بنده‌ای از بندگان خدا، از خداوند حاجتی طلب می‌کند که باید در زمانی کوتاه، یا در دراز مدّت مستجاب شود؛ امّا گناهی از او سر می‌زند، پس خداوند به فرشته (مأمور حاجت وی) می‌فرماید: فعلاً دست نگه دار و تا مدّتی او را از حاجتش محروم ساز؛ زیرا او موجبات خشم مرا فراهم ساخته و در نتیجه مستحقّ محرومیّت از ناحیه من گردیده است».

د) ترک امر به معروف

امر به معروف و نهی از منکر از واجبات دینی است، بلکه آن‌قدر اهمیّت دارد که جزء فروع دین به حساب آمده است. در آیات قرآن کریم و روایات معصومینعليهم‌السلام نیز بسیار مورد تأکید و سفارش قرار گرفته، طبیعی است که ترک یک واجب آن هم واجبی که دارای آن چنان اهمّیّتی است که صلاح و فساد اجتماع بستگی کامل به اجرا و عدم اجرای آن دارد، گناه و معصیت است.

این گناه، آثار و پیامدهای سوء فراوانی دارد که باید در جای خودش مورد بحث قرار گیرد؛ امّا آنچه در اینجا مورد بحث است این است که ترک امر به معرف از موانع اجابت دعا می‌باشد.

امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام در بستر شهادت، سفارشات بسیار مهمّی به فرزندانش حسن و حسین‌عليها‌السلام نمود(134) که فرازی از این وصیّتنامه چنین است: «لا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلِّی عَلَیْکُمْ شِرارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا یُسْتَجابُ لَکُمْ»؛(135) «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید و گرنه اشرار بر شما مسلّط خواهند شد، آن‌گاه دعا می‌کنید و دعای شما به اجابت نخواهد رسید».

بنابراین، عدم استجابت دعا نیز اثر دیگر گناه است که در دنیا دامن انسان را می‌گیرد و شخص یا اجتماع گناهکار، بدان مبتلا می‌گردد.

بر این اساس است که امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام در دعای شریف کمیل، ضمن درخواست‌های خویش از پروردگار عالم، عرضه می‌دارد: «أَللَّهُمَّ اغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعآءَ»؛ «پروردگارا! بر من ببخش آن گناهانی را که موجب حبس دعا می‌شود (و نمی‌گذارد دعای من به اجابت برسد».

فصل هفتم: گناه و سلب توفیق عبادت‌

فلسفه خلقت انسان، عبودیّت و بندگی خداست،(136) روی همین جهت، کمال و سعادت انسان هم در اثر بندگی پروردگار حاصل می‌شود. انسان هر چه در مسیر بندگی خدا و عبادت او گام بر دارد، به همان نسبت راه کمال را طیّ می‌کند. و برعکس، انسان هر قدر در جهات مادّی پیش برود و ترقّی کند، تا در جهت معنوی ترقی نداشته باشد، به کمال خویش دست نمی‌یابد، ترقی و رشد در جهت معنوی نیز جز با بندگی و عبادت خدا حاصل نمی‌شود.

بندگی خداوند تا به آن حدّ اهمیّت دارد که خداوند تبارک و تعالی فلسفه بعثت همه انبیا را بندگی خدا و پرهیز از طاغوت دانسته، می‌فرماید:«وَلَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِ‌ّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» ؛(137) «ما برای هر امّتی پیامبری فرستادیم که: خدا را پرستش کنید و از طاغوت پرهیز نمایید».

عبادت، سبب تقرّب انسان به خدا می‌شود، هر قدر انسان بیشتر خدا را عبادت کند، بیشتر به خدا نزدیک می‌شود، و در سایه تقرّب به خداوند تبارک و تعالی، به مقامات بالاتری دست پیدا می‌کند: قالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله : «قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ما تَقَرَّبَ اِلَیَّ عَبْدُ بِشی‌ءٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَاِنَّهُ لِیَتَقَّربُ إِلَیَّ بِالنّافِلَةِ حَتّی أُحِبُّهُ، فَإِذا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذِی یَبْصُرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَیَدَهُ الَّتِی یَیْطِشُ بِها إِنْ دَعانِی أَجَبْتُهُ وَإِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»؛(138) «رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «خداوند تبارک وتعالی می‌فرماید: بنده با هیچ چیز به من تقرّب پیدا نمی‌کند که نزد من محبوب‌تر از انجام واجبات باشد، سپس به وسیله انجام نافله، به من نزدیک می‌شود تا جایی که من او را دوست بدارم، هنگامی که او را دوست داشتم، خودم، گوش، چشم، زبان و دست او می‌شوم تا با آن بشنود، ببیند، سخن بگوید و کارهای خود را انجام دهد، (چنین بنده‌ای) وقتی دعا کند، اجابتش می‌کنم و اگر از من در خواستی داشته باشد، به او عطا خواهم کرد».

بنابراین، عبادت، انسان را به مقامات رفیع و بلند می‌رساند، اگر انسان موفّق بشود واجباتش را به نحو صحیح انجام دهد، سپس به نوافل و مستحبّات بپردازد، مورد عنایت ویژه خداوند قرار خواهد گرفت و الطاف خداوند شامل حالش خواهد شد.

نماز شب و آثار پر فیض آن

در میان نوافل، نافله شب، حساب خاصّ و ممتازی دارد که در قرآن کریم و روایات معصومینعليهم‌السلام روی آن بسیار تأکید شده و آثار و برکات زیادی برای آن ذکر شده است. خداوند متعال می‌فرماید:«وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَّکَ عَسَی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» ؛(139) «و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن و نماز بخوان، این یک وظیفه اضافی برای تو است و امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش، برانگیزد».

«یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ الَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً»؛ (140) «ای جامه (خواب) به خود پیچیده، شب را جز اندکی، به عبادت و راز ونیاز با معبود خود برخیز».

این که خداوند، نافله شب را به عنوان یک عبادت ویژه بر عهده پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله می‌گذارد و خود می‌فرماید: «پروردگار تو می‌خواهد در سایه این عبادت شبانه، تو را به مقام محمود برساند»، معلوم می‌شود یک رمز و راز و تأثیری ویژه در این نماز شب نهفته است که هر کس آن را انجام دهد، بهره‌های بزرگی خواهد برد.

خداوند در اوصاف مؤمنین می‌فرماید: «تَتَجافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَآءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» ؛(141) «اینان، شب هنگام پهلوها را از بسترها جدا می‌کنند (از خواب بر می‌خیزند) خدای خود را هم از ترس جهنّم و هم برای رسیدن به بهشت می‌خوانند و از آنچه خداوند به آنان روزی کرده انفاق می‌کنند. هیچ کس نمی‌داند چه (پاداشی) برای آنان در نظر گرفته شده است که سبب روشنی چشم‌ها می‌شود و این پاداشِ کاری است که انجام می‌دهند (نماز و تهجّد)».

نماز شب، مشعل ظلمت قبر

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت شده است که فرمود: «صَلاةُ اللّیْلِ سِراجٌ لِصاحِبها فِی ظُلْمَةِ الْقَبْرِ»؛ (142) «نماز شب، چراغی است در تاریکی قبر برای صاحب آن نماز».

نماز شب، نوری برای قیامت

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «سَبَبُ النُّورِ فِی الْقِیامَةِ الصَّلاةُ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ»؛(143) «عامل روشنایی روز قیامت، نماز در دل شب است».

انس بن مالک گوید: شنیدم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله می‌فرمود: «اَلرَّکْعَتانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُ اِلَیَّ مِنَ الدُّنْیا وَما فِیها»؛(144) «دو رکعت نماز در دل شب، برای من از دنیا و آنچه در آن است محبوب تر است».

امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: «ما مِنْ عَمَلٍ حَسَنٍ یَعْمَلُهُ الْعَبْدُ إِلّا وَلَهُ ثَوابٌ فِی الْقُرآنِ إِلّا صَلاةُ اللَّیْلِ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ یُبَیِّنْ ثَوابَها لِعِظَمِ خَطَرِها عِنْدَهُ»؛(145) «هر عمل نیکی که بنده خدا انجام می‌دهد، ثوابش در قرآن معلوم است، مگر نماز شب که به دلیل اهمّیّتی که نزد خدا دارد، آن را بیان نکرده است».

حکایتی جالب از شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر کاشف الغطاء در یکی از شب‌ها برای تهجّد و نماز شب برخاست، فرزند جوانش را نیز از خواب بیدار کرد تا او هم نماز شب بخواند، به او گفت: بیا برویم حرم مطهّر امیرالمؤمنین‌عليه‌السلام و امشب نماز شب را آنجا بخوانیم.

فرزند جوان که برخاستن از بستر گرم در آن وقت شب برایش سخت بود، در مقام عذر خواهی برآمد و گفت: من الآن عذری دارم شما منتظر من نمانید.

شیخ جعفر فرمود: من منتظر می‌مانم، شما مهیّا شوید باهم برویم. فرزند شیخ برخاست و آماده شد و دنبال پدر حرکت کرد. کنار دَرِ صحن که رسیدند، دیدند فقیری در آنجا نشسته و دست به سوی مردم دراز کرده تا پولی از مردم بگیرد.

شیخ جعفر به فرزندش گفت: این شخص برای چه این وقت شب اینجا نشسته است؟ فرزندش عرض کرد: برای گدایی! گفت: چه مقدار ممکن است به او کمک شود؟ گفت: احتمالاً یک تومان (به پول آن زمان).

شیخ فرمود: فرزندم درست فکر کن ببین این آدم برای مبلغی ناچیز در این وقت شب دست از استراحت و خواب ناز برداشته است و دست ذلّت به سوی مردم دراز می‌کند، آیا تو به اندازه این شخص به وعده‌های خدا اعتماد نداری که درباره نماز شب فرموده است:«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ»؛ (146) «هیچ کس نمی‌داند برای کسانی که نماز شب می‌خوانند چه چیزی قرار داده شده است که چشم آنان را روشن می‌سازد».

گفته‌اند: فرزند شیخ از شنیدن این سخن، چنان متنبّه شد که تا آخر عمر از سعادت نماز شب برخوردار بود.(147)

چو شب گردد اگر هوشیاری ای دوست

نباشد خوشتر از بیداری ای دوست

چو شب گردد چو شمع محفل ای جان

به دل سوز و به چشم اشکی بیفشان

چو شب گردد به ساز عشق برخیز

رها کن دل به زلف دلبر آویز

به خاک از آب چشمان آتش افروز

دل از مه طلعتان آسمان سوز

به دیده باش چون ابر گهر بار

به دل سوزان‌تر از شمع شرر بار

چو مرغ حق به دل با ناله زار

به ذکر حق سحر گردان شب تار

که بخشندت ز الطاف الهی

ز آن شب نشاط صبحگاهی(148)

بنابراین، توفیق تهجّد و نافله شب، توفیق بزرگی است، و محرومیت از آن نیز خسارت جبران ناپذیر خواهد بود.

امام ششم‌عليه‌السلام به سلیمان دیلمی فرمود: «یا سُلَیْمَانُ لاتَدَعْ قِیامَ اللَّیْلِ فَإِنَّ الْمَغبُونَ مَنْ حُرِمَ قِیامَ اللَّیْلِ»؛(149) «ای سلیمان! شب زنده‌داری را رها نکن؛ زیرا مغبون آن کسی است که از شب زنده داری و نماز شب محروم شود».

گناه و محرومیّت از نماز شب

اکنون که روشن شد نماز شب چه اهمّیّتی دارد و محرومیّت از آن، چه خسارتی، باید دید چه اموری سبب محرومیّت از نماز شب می‌شود؟

ممکن است امور مختلفی سبب محرومیّت از این توفیق شود و این ثواب بزرگ را از دست انسان خارج سازد، امّا بیش از هر چیز دیگر، گناه است که موجب سلب توفیق از این عبادت بزرگ می‌گردد.

امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: «إِنَّ الرَّجُلَ یَذْنِبُ فَیَحْرُمُ صَلاةَ اللَّیْلِ وَإِنَّ الْعَمَلَ السِّیی‌ءِ أَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْمِ»؛(150) «به راستی که مردی گناهی مرتکب می‌شود، در نتیجه از نماز شب محروم می‌شود، اثر عمل سوء در صاحبش از اثر کارد در گوشت، زیادتر و سریع‌تر است».

دروغ و سلب توفیق از نماز شب

در روایت است که: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیَکْذِبُ فَیَحْرُمُ بِها صَلاةَ اللَّیْلِ فَإِذا حَرُمَ صَلاةَ اللَّیْلِ حَرُمَ بِهَا الرِّزْقَ»؛(151) «انسان، دروغ می‌گوید و با این گناه، از نماز شب محروم می‌شود، در نتیجه از برکاتی که این عبادت بزرگ دارد محروم می‌ماند که از آن جمله توسعه در روزی است».

یعنی انسان بر اثر گناه دروغ، هم از نماز شب محروم می‌شود و هم از روزی، بی‌بهره یا کم بهره می‌گردد.