تفسیر نمونه جلد ۲

تفسیر نمونه5%

تفسیر نمونه نویسنده:
گروه: شرح و تفسیر قرآن

جلد ۱ جلد ۲ جلد ۳ جلد ۴ جلد ۵ جلد ۶ جلد ۷ جلد ۸ جلد ۹ جلد ۱۰ جلد ۱۱ جلد ۱۲ جلد ۱۳ جلد ۱۴ جلد ۱۵ جلد ۱۶ جلد ۱۷ جلد ۱۸ جلد ۱۹ جلد ۲۰ جلد ۲۱ جلد ۲۲
  • شروع
  • قبلی
  • 113 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44152 / دانلود: 4209
اندازه اندازه اندازه
تفسیر نمونه

تفسیر نمونه جلد ۲

نویسنده:
فارسی

فهرست مطالب

سوره بقره ۱۷

آيه(۱۸۸) و ترجمه ۱۷

تفسير: ۱۷

خطوط اصلى اقتصاد اسلامى ۱۷

نكته: ۲۰

آيه(۱۸۹) و ترجمه ۲۴

شان نزول: ۲۴

تفسير: ۲۵

نكته ها ۲۹

۱- سؤ الات مختلف از شخص پيامبر ( صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) ۲۹

۲ - نظام زندگى ۲۹

آيه(۱۹۰) تا (۱۹۳) و ترجمه ۳۱

شان نزول: ۳۲

تفسير: ۳۳

نكته ها ۴۱

۱ - مساله جهاد در اسلام ۴۱

۲ - اهداف جهاد در اسلام ۴۱

۳ - چرا فرمان جهاد در مدينه نازل شد؟ ۴۶

آيه (۱۹۴) و ترجمه ۴۷

تفسير: ۴۷

آيه (۱۹۵)و ترجمه ۵۱

تفسير: ۵۱

نكته ها ۵۳

۱ - انفاق سبب پيشگيرى از هلاكت جامعه ها ۵۳

۲ - سوء استفاده از مضمون آيه ۵۴

۳ - منظور از احسان چيست؟ ۵۶

آيه (۱۹۶)و ترجمه ۵۷

تفسير: ۵۷

نكته ها ۶۳

۱ - اهميت حج در ميان وظايف اسلامى! ۶۳

۲ - اقسام حج و فهرست اعمال حج تمتع ۶۴

۳ - چرا بعضى حج تمتع را به فراموشى سپرده اند؟ ۶۶

آيه(۱۹۷) تا (۱۹۹) و ترجمه ۶۸

تفسير: ۶۹

نكته ها ۷۵

۱ - نخستين موقف حج ۷۵

۲ - مشعر الحرام - دومين موقف حج ۷۷

۳ - درس يگانگى و اتحاد ۷۷

۴ - ارتباط آيات ۷۹

آيه(۲۰۰) تا (۲۰۲) و ترجمه ۸۰

شان نزول: ۸۰

تفسير: ۸۱

آيه(۲۰۳) و ترجمه ۸۶

تفسير: ۸۶

آيه(۲۰۴) تا (۲۰۶) و ترجمه ۸۹

شان نزول: ۸۹

تفسير: ۹۰

آيه (۲۰۷) و ترجمه ۹۳

شان نزول: ۹۳

تفسير: ۹۴

آيه (۲۰۸)و (۲۰۹) و ترجمه ۹۷

تفسير: ۹۷

آيه(۲۱۰) و ترجمه ۱۰۱

تفسير: ۱۰۱

نكته: ۱۰۴

آيه (۲۱۱) و ترجمه ۱۰۶

تفسير: ۱۰۶

آيه (۲۱۲)و ترجمه ۱۰۸

شان نزول: ۱۰۸

تفسير: ۱۰۸

نكته: ۱۱۰

آيه (۲۱۳)و ترجمه ۱۱۱

تفسير: ۱۱۱

نكته ها ۱۱۴

۱ - دين و اجتماع ۱۱۴

۲ - آغاز پيدايش شريعت ۱۱۵

۳ - خاورميانه مركز پيدايش مذاهب بزرگ ۱۱۵

۴ - پايان دادن به اختلافات، يكى از مهمترين اهداف دين و مذهب ۱۱۶

۵ - دليلى بر عصمت پيامبران ۱۱۶

آيه(۲۱۴) و ترجمه ۱۱۸

شان نزول: ۱۱۸

تفسير: ۱۱۸

آيه (۲۱۵) و ترجمه ۱۲۲

شان نزول: ۱۲۲

تفسير: ۱۲۲

نكته: ۱۲۴

آيه(۲۱۶) و ترجمه ۱۲۵

تفسير: ۱۲۵

نكته ها ۱۲۷

۱ - چگونه جهاد ناخوشايند است؟ ۱۲۷

۲ - يك قانون كلى ۱۲۸

آيه(۲۱۷) و (۲۱۸) و ترجمه ۱۲۹

شان نزول: ۱۲۹

تفسير: ۱۳۱

نكته: ۱۳۳

آيه(۲۱۹) و (۲۲۰) و ترجمه ۱۳۵

شان نزول: ۱۳۶

نكته ها ۱۴۲

۱ - رابطه احكام چهارگانه بالا ۱۴۲

۲ - زيانهاى نوشابه هاى الكلى ۱۴۳

۳ - آثار شوم قمار ۱۴۶

۴ - اعتدال در مساله انفاق ۱۴۹

۵ - انديشه در همه چيز ۱۴۹

آيه (۲۲۱) و ترجمه ۱۵۰

شان نزول: ۱۵۰

تفسير: ۱۵۱

نكته ها ۱۵۲

۱ - فلسفه تحريم ازدواج با مشركان ۱۵۲

۲ - مشركان چه اشخاصى هستند؟ ۱۵۳

۳ - اين آيه منسوخ نشده است ۱۵۴

۴ - تشكيل خانواده بايد با دقت و مطالعه باشد ۱۵۴

آيه(۲۲۲) (۲۲۳)و ترجمه ۱۵۶

شان نزول: ۱۵۶

تفسير: ۱۵۷

نكته: ۱۶۳

آيه(۲۲۴) و(۲۲۵) و ترجمه ۱۶۵

شان نزول: ۱۶۵

تفسير: ۱۶۵

نكته: ۱۶۸

آيه(۲۲۶) و(۲۲۷) و ترجمه ۱۷۰

تفسير: ۱۷۰

نكته ها ۱۷۲

۱ - ايلاء يك حكم استثنائى است ۱۷۲

۲ - مقايسه حكم اسلام و دنياى غرب ۱۷۲

۳ - اوصاف الهى در پايان هر آيه ۱۷۳

آيه(۲۲۸) و ترجمه ۱۷۴

تفسير: ۱۷۴

نكته ها ۱۸۰

۱ - عده، وسيله اى براى صلح و بازگشت ۱۸۰

۲ - عده، وسيله حفظ نسل ۱۸۱

۴ - سرگذشت دردناك زنان در طول تاريخ ۱۸۲

۵ - مرحله نوين در زندگى زن ۱۸۳

آيه (۲۲۹) و ترجمه ۱۸۷

شان نزول: ۱۸۷

تفسير: ۱۸۸

نكته ها ۱۹۱

۱ - لزوم تعدد مجالس طلاق ۱۹۱

۲ - مفتى اعظم اهل تسنن و نظر شيعه در مساله طلاق ۱۹۱

۳ - مرزهاى الهى ۱۹۲

آيه(۲۳۰) و ترجمه ۱۹۳

شان نزول: ۱۹۳

تفسير: ۱۹۳

نكته: ۱۹۵

آيه(۲۳۱) و ترجمه ۱۹۷

تفسير: ۱۹۸

آيه (۲۳۲)و ترجمه ۲۰۱

شان نزول: ۲۰۱

تفسير: ۲۰۲

آيه(۲۳۳) و ترجمه ۲۰۵

تفسير: ۲۰۵

آيه (۲۳۴) و(۲۳۵)و ترجمه ۲۱۲

تفسير: ۲۱۳

آيه(۲۳۶) و ترجمه ۲۱۹

تفسير: ۲۱۹

آيه(۲۳۸) و (۲۳۹) و ترجمه ۲۲۵

شان نزول: ۲۲۵

تفسير: ۲۲۶

نكته: ۲۲۹

آيه(۲۴۰) تا (۲۴۲) و ترجمه ۲۳۰

تفسير: ۲۳۰

نكته: ۲۳۲

شان نزول: ۲۳۷

تفسير: ۲۳۸

نكته ها: ۲۴۰

۱ - آيا اين ماجرا يك حادثه تاريخى بوده ياتمثيل است؟ ۲۴۰

۲ - درس عبرت ۲۴۱

۳ - مساله رجعت و بازگشت به دنيا ۲۴۱

شان نزول: ۲۴۳

تفسير: ۲۴۴

نكته: ۲۴۶

آيه (۲۴۶) تا (۲۵۲) و ترجمه ۲۴۷

تفسير: ۲۴۹

نكته ها ۲۵۹

۱ - تابوت يا صندوق عهد چه بود؟ ۲۵۹

۲ - منظور از حمل كردن فرشتگان (تحمله الملائكة ) چيست؟ ۲۶۱

آيه(۲۵۳) و ترجمه ۲۷۱

تفسير: ۲۷۱

نكته: ۲۷۵

آيه(۲۵۴) و ترجمه ۲۷۸

تفسير: ۲۷۸

تفسير: ۲۸۳

نكته: ۲۸۸

نكته ها ۲۹۴

۱ - منظور از عرش و كرسى چيست؟ ۲۹۴

۳ - دليل اهميت آية الكرسى ۲۹۹

شان نزول: ۳۰۰

تفسير: ۳۰۱

نكته: ۳۰۳

آيه(۲۵۷) و ترجمه ۳۰۷

تفسير: ۳۰۷

نكته ها ۳۰۸

آيه(۲۵۸) و ترجمه ۳۱۰

تفسير: ۳۱۰

نكته ها ۳۱۳

آيه (۲۵۹)و ترجمه ۳۱۷

تفسير: ۳۱۸

آيه(۲۶۰) و ترجمه ۳۲۶

تفسير: ۳۲۶

نكته ها ۳۳۱

آيه(۲۶۱) و ترجمه ۳۳۸

تفسير: ۳۳۸

نكته: ۳۴۱

آيه(۲۶۲) و ترجمه ۳۴۳

تفسير: ۳۴۳

آيه (۲۶۳)و ترجمه ۳۴۷

تفسير: ۳۴۷

نكته ها ۳۴۷

آيه (۲۶۴) و (۲۶۵)و ترجمه ۳۵۱

تفسير: ۳۵۱

آيه(۲۶۶) و ترجمه ۳۵۶

تفسير: ۳۵۶

نكته ها ۳۵۸

آيه (۲۶۷)و ترجمه ۳۶۰

شان نزول: ۳۶۰

تفسير: ۳۶۱

نكته: ۳۶۴

آيه (۲۶۸)و ترجمه ۳۶۵

تفسير: ۳۶۵

آيه (۲۶۹)و ترجمه ۳۶۹

تفسير: ۳۶۹

آيه (۲۷۰) و (۲۷۱)و ترجمه ۳۷۲

تفسير: ۳۷۲

نكته ها ۳۷۴

آيه (۲۷۲)و ترجمه ۳۷۷

شان نزول: ۳۷۷

تفسير: ۳۷۸

نكته ها ۳۷۹

نكته ۱ ۳۷۹

۲ - هدايت اقسام گوناگونى دارد: ۳۷۹

۳ - اثر انفاق در زندگى انفاق كنندگان ۳۸۳

۴ - وجه الله چه معنى دارد؟ ۳۸۴

آيه(۲۷۳) و ترجمه ۳۸۵

شان نزول: ۳۸۵

تفسير: ۳۸۶

نكته: ۳۸۸

آيه (۲۷۴)و ترجمه ۳۹۰

شان نزول: ۳۹۰

تفسير: ۳۹۰

آيه(۲۷۵) تا (۲۷۷) و ترجمه ۳۹۳

تفسير: ۳۹۴

آيه (۲۷۸) تا (۲۸۱) و ترجمه ۴۰۳

شان نزول: ۴۰۴

تفسير: ۴۰۴

نكته ها ۴۰۹

تفسير: ۴۱۲

نكته ها ۴۲۰

آيه(۲۸۳) و ترجمه ۴۲۲

تفسير: ۴۲۲

آيه(۲۸۴) و ترجمه ۴۲۶

تفسير: ۴۲۶

نكته ها ۴۲۷

تفسير: ۴۲۹

آيه (۲۸۶)و ترجمه ۴۳۲

تفسير: ۴۳۲

نكته ها ۴۳۷

سوره آل عمران ۴۳۹

آيه (۱) تا (۴) و ترجمه ۴۴۱

شان نزول: ۴۴۱

تفسير: ۴۴۴

نكته ها ۴۵۲

آيه (۵) و (۶) و ترجمه ۴۵۸

تفسير: ۴۵۸

نكته ها ۴۵۹

آيه (۷)و ترجمه ۴۶۲

شان نزول: ۴۶۲

تفسير: ۴۶۳

نكته ها ۴۶۴

آيه(۸)و(۹) و ترجمه ۴۷۶

تفسير: ۴۷۶

آيه (۱۰) و (۱۱)و ترجمه ۴۷۸

تفسير: ۴۷۸

آيه(۱۲) و ترجمه ۴۸۱

شان نزول: ۴۸۱

تفسير: ۴۸۲

نكته: ۴۸۲

آيه (۱۳) و ترجمه ۴۸۴

شان نزول: ۴۸۴

تفسير: ۴۸۵

آيه (۱۴)و ترجمه ۴۸۸

تفسير: ۴۸۸

نكته ها ۴۸۹

نكته آخر ۴۹۲

آيه (۱۵) تا (۱۷)و ترجمه ۴۹۳

تفسير: ۴۹۳

نكته ها ۴۹۷

آيه (۱۸)و ترجمه ۴۹۹

تفسير: ۴۹۹

نكته ها ۵۰۰

آيه (۱۹)و ترجمه ۵۰۳

تفسير: ۵۰۳

نكته: ۵۰۶

آيه (۲۰)و ترجمه ۵۰۸

تفسير: ۵۰۸

نكته ها ۵۱۰

آيه (۲۱) و (۲۲)و ترجمه ۵۱۱

تفسير: ۵۱۱

نكته ها ۵۱۳

آيه (۲۳) تا (۲۵)و ترجمه ۵۱۵

شان نزول: ۵۱۵

تفسير: ۵۱۶

نكته ها ۵۱۹

آيه (۲۶) و(۲۷)و ترجمه ۵۲۱

شان نزول: ۵۲۱

تفسير: ۵۲۳

نكته ها ۵۲۷

آيه (۲۸)و ترجمه ۵۳۲

تفسير: ۵۳۲

نكته ها ۵۳۴

آيه (۲۹)و ترجمه ۵۳۷

تفسير: ۵۳۷

آيه (۳۰)و ترجمه ۵۳۹

تفسير: ۵۳۹

آيه (۳۱) و (۳۲)و ترجمه ۵۴۷

شان نزول: ۵۴۷

تفسير: ۵۴۷

نكته: ۵۵۰

آيه (۳۳) و(۳۴)و ترجمه ۵۵۲

تفسير: ۵۵۲

نكته ها ۵۵۳

آيه (۳۵)و (۳۶) و ترجمه ۵۵۷

تفسير: ۵۵۷

آيه (۳۷)و ترجمه ۵۶۲

تفسير: ۵۶۲

آيه (۳۸) تا (۴۰)و ترجمه ۵۶۷

تفسير: ۵۶۷

نكته ها ۵۷۰

آيه (۴۰)و ترجمه ۵۷۳

تفسير: ۵۷۳

نكته: ۵۷۵

آيه (۴۲) و (۴۳)و ترجمه ۵۷۷

تفسير: ۵۷۷

آيه (۴۴)و ترجمه ۵۸۰

تفسير: ۵۸۰

آيه (۴۵) و (۴۶)و ترجمه ۵۸۳

تفسير: ۵۸۳

نكته ها ۵۸۴

تفسير: ۵۸۷

آيه (۴۸)و(۴۹) و ترجمه ۵۸۹

تفسير: ۵۸۹

نكته ها ۵۹۲

آيه (۵۰)و (۵۱) و ترجمه ۵۹۶

تفسير: ۵۹۶

آيه (۵۲) تا (۵۴)و ترجمه ۵۹۹

تفسير: ۵۹۹

نكته ها ۶۰۱

آيه (۵۵) و ترجمه ۶۰۵

تفسير: ۶۰۵

نكته: ۶۰۸

آيه(۵۶) (۵۸) و ترجمه ۶۱۰

تفسير: ۶۱۰

آيه (۵۹) و(۶۰) و ترجمه ۶۱۳

شان نزول: ۶۱۳

تفسير: ۶۱۴

آيه (۶۱)و ترجمه ۶۱۶

شان نزول: ۶۱۶

تفسير: ۶۱۸

نكته ها ۶۱۸

آيه (۶۲) و (۶۳)و ترجمه ۶۳۰

تفسير: ۶۳۰

آيه (۶۴)و ترجمه ۶۳۲

تفسير: ۶۳۲

نكته: ۶۳۵

آيه (۶۵) تا (۶۸)و ترجمه ۶۴۳

شان نزول: ۶۴۴

تفسير: ۶۴۴

نكته: ۶۴۷

آيه و(۶۹) ترجمه ۶۴۹

شان نزول: ۶۴۹

تفسير: ۶۴۹

آيه (۷۰) و (۷۱)و ترجمه ۶۵۱

تفسير: ۶۵۱

آيه (۷۲) تا (۷۴)و ترجمه ۶۵۳

شان نزول: ۶۵۴

تفسير: ۶۵۴

نكته: ۶۵۷

آيه (۷۵) و (۷۶)و ترجمه ۶۵۹

شان نزول: ۶۵۹

تفسير: ۶۶۰

نكته ها ۶۶۳

آيه (۷۷)و ترجمه ۶۶۵

شان نزول: ۶۶۵

تفسير: ۶۶۵

نكته: ۶۶۷

آيه (۷۸)و ترجمه ۶۶۹

شان نزول: ۶۶۹

تفسير: ۶۶۹

آيه (۷۹) و (۸۰) و ترجمه ۶۷۱

شان نزول: ۶۷۱

تفسير: ۶۷۲

نكته: ۶۷۵

آيه (۸۱) و (۸۲)و ترجمه ۶۷۸

تفسير: ۶۷۸

نكته ها ۶۸۰

تفسير: ۶۸۳

آيه (۸۶) تا (۸۹)و ترجمه ۶۸۹

شان نزول: ۶۸۹

تفسير: ۶۹۰

آيه (۹۰) (۹۱)و ترجمه ۶۹۵

شان نزول: ۶۹۵

تفسير: ۶۹۶

سوره بقره

آيه(188) و ترجمه

و لا تاكلوا اموالكم بينكم بالبطل و تدلوا بها الى الحكام لتاكلوا فريقا من اموال الناس بالا ثم و انتم تعلمون (188)

ترجمه:

188 - و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق ) در ميان خود نخوريد! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه ) به قضات ندهيد، در حالى كه مى دانيد (اين كار، گناه است )!

تفسير:

خطوط اصلى اقتصاد اسلامى

اين آيه اشاره به يك اصل كلى و مهم اسلامى مى كند كه در تمام مسائل اقتصادى حاكم است، و به يك معنى مى شود تمام ابواب فقه اسلامى را در بخش اقتصاد، زير پوشش آن قرار داد، و به همين دليل فقهاى بزرگ ما در بخشهاى زيادى از فقه اسلامى به اين آيه تمسك مى جويند، مى فرمايد: اموال يكديگر را در ميان خود به باطل و ناحق نخوريد( و لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل ) .

در اينكه منظور از (باطل ) در اينجا چيست، تفسيرهاى مختلفى ذكر كرده اند، بعضى آن را به معنى اموالى كه از روى غصب و ظلم به دست مى آيد دانسته اند.

و بعضى اشاره به اموالى كه از طريق قمار و مانند آن فراهم مى گردد.

و بعضى آن را اشاره به اموالى مى دانند كه از طريق سوگند دروغ (و انواع پرونده سازيهاى دروغين به دست مى آيد).

ولى ظاهر اين است كه مفهوم آيه عموميت دارد و همه اين مسائل و غير اينها را شامل مى شود، زيرا (باطل ) كه به معنى زايل و از بين رونده است، همه را در بر مى گيرد، و اگر در بعضى از روايات، از امام باقرعليه‌السلام تفسير به (سوگند دروغ )، و در روايتى از امام صادقعليه‌السلام تفسير به (قمار) شده است، در واقع از قبيل بيان مصداقهاى روشن است.

بنابراين هر گونه تصرف در اموال ديگران از غير طريق صحيح و به ناحق مشمول اين نهى الهى است.

تمام معاملاتى كه هدف صحيحى را تعقيب نمى كند و پايه و اساس عقلائى ندارد مشمول اين آيه است.

همين معنى در سوره نساء آيه 29 با توضيح بيشترى خطاب به مؤ منان آمده است، مى فرمايد:( يا ايها الذين آمنوا لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل الا ان تكون تجارة عن تراض منكم ) : (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اموال يكديگر را به باطل و از طرق نامشروع نخوريد مگر اينكه تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام گيرد.

استثناء تجارت، توأ م با تراضى، در واقع بيان يك مصداق روشن از طرق مشروع و حلال است، و هبه و ميراث و هديه، وصيت و مانند آن را نفى نمى كند، زيرا آنها نيز از طرق مشروع عقلائى است.

جالب اينكه بعضى از مفسران گفته اند: قرار گرفتن آيه مورد بحث بعد از آيات روزه (آيات 182 - 187) نشانه يك نوع همبستگى در ميان اين دو است، در آنجا نهى از خوردن و آشاميدن به خاطر انجام يك عبادت الهى مى كند، و در اينجا نهى از خوردن اموال مردم به ناحق كه اين هم نوع ديگرى از روزه و رياضت نفوس است، و در واقع هر دو شاخه هائى از تقوا محسوب مى شود، همان تقوايى كه به عنوان هدف نهايى روزه معرفى شده است.

ذكر اين نكته نيز لازم است كه تعبير به (اكل ) (خوردن ) معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هر گونه تصرفى را شامل مى شود، و در واقع اين تعبير كنايه اى است از انواع تصرفات، و (اكل ) يك مصداق روشن آن است.

سپس در ذيل آيه، انگشت روى يك نمونه بارز (اكل مال به باطل ) (خوردن اموال مردم به ناحق ) گذاشته كه بعضى از مردم، آن را حق خود مى شمرند به گمان اينكه به حكم قاضى، آن را به چنگ آورده اند، مى فرمايد: (براى خوردن قسمتى از اموال مردم به گناه، بخشى از آن را به قضات ندهيد در حالى كه مى دانيد)( و تدلوا بها الى الحكام لتاكلوا فريقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون ) .

(تدلوا) از ماده (ادلاء)، در اصل به معنى فرستادن دلو در چاه براى بيرون آوردن آب است و اين تعبير زيبائى است كه در مواقعى كه انسان تسبيب اسبابى مى كند كه به منظور خاصى نايل گردد به كار مى رود.

در تفسير اين جمله دو احتمال وجود دارد:

نخست اينكه: منظور آن است كه بخشى از مال را به صورت هديه يا رشوه (و هر دو در اينجا يكى است ) به قضات دهند كه بقيه را تملك كنند، قرآن مى گويد: گر چه ظاهرا در اينجا به حكم قاضى مال را به چنگ آورده ايد، ولى اين اكل مال به باطل است و گناه.

دوم اينكه: منظور آن است كه مسائل مالى را براى سوء استفاده به نزد حكام نبريد، مثل اينكه امانتى، يا اموال يتيم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامى كه طرف مطالبه مى كند، او را به نزد قاضى ببرند، و چون دليل و شاهدى ندارد، اموالش را به حكم قاضى تملك كند، اين كار نيز گناه است و اكل مال به باطل.

مانعى ندارد كه آيه مفهوم گستردهاى داشته باشد كه هر دو در جمله لا تدلوا جمع باشد، هر چند هر يك از مفسران در اينجا احتمالى را پذيرفته اند.

جالب اينكه در حديثى از پيامبر اكرم (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) مى خوانيم كه فرمود: انما انا بشر و انما ياتينى الخصم فلعل بعضكم ان يكون الحن بحجته من بعض فاقضى له فمن قضيت له بحق مسلم، فانما هى قطعة من نار فليحملها او ليذرها.

(من بشرى مثل شما هستم (و مامورم طبق ظاهر ميان شما داورى كنم ) گاه نزاعى نزد من طرح مى شود، و شايد بعضى در اقامه دليل از ديگرى نيرومندتر باشد و من به مقتضاى ظاهر دليلش به سود او قضاوت مى كنم اما بدانيد چنانكه من حق كسى را (بر حسب ظاهر) براى ديگرى قضاوت كنم (و در واقع مال او نباشد فكر نكنيد چون پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) به نفع او حكومت كرده، براى او حلال است ) آن قطعه اى از آتش است، اگر آتش را مى خواهد، آن را بپذيرد، و گرنه آن را رها سازد

نكته:

رشوه خوارى بلاى بزرگ جامعه ها!

يكى از بلاهاى بزرگى كه از قديم ترين زمانها دامنگير بشر شده و امروز با شدت بيشتر ادامه دارد، بلاى رشوه خوارى است كه يكى از بزرگترين موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و سبب مى شود قوانين كه قاعدتا بايد حافظ منافع طبقات ضعيف باشد به سود مظالم طبقات نيرومند كه بايد قانون آنها را محدود كند به كار بيفتد.

زيرا زورمندان و اقويا، همواره قادرند كه با نيروى خود، از منافع خويش دفاع كنند، و اين ضعفا هستند كه بايد منافع و حقوق آنها در پناه قانون حفظ شود، بديهى است اگر باب رشوه گشوده شود قوانين درست نتيجه معكوس خواهد داد، زيرا اقويا هستند كه قدرت بر پرداختن رشوه دارند و در نتيجه قوانين بازيچه تازهاى در دست آنها براى ادامه ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا خواهد شد.

به همين دليل در هر اجتماعى، رشوه نفوذ كند، شيرازه زندگى آنها از هم مى پاشد و ظلم و فساد و بيعدالتى و تبعيض در همه سازمانهاى آنها نفوذ مى كند و از قانون عدالت جز نامى باقى نخواهد ماند لذا در اسلام مساله رشوه خوارى با

شدت هر چه تمامتر مورد تقبيح قرار گرفته و محكوم شده است و يكى از گناهان كبيره محسوب مى شود.

ولى قابل توجه اين است كه زشتى رشوه سبب مى شود كه اين هدف شوم در لابلاى عبارات و عناوين فريبنده ديگر انجام گيرد و رشوه خوار و رشوه دهنده از نامهايى مانند هديه، تعارف، حق و حساب، حق الزحمه و انعام استفاده كنند ولى روشن است اين تغيير نامها به هيچ وجه تغييرى در ماهيت آن نمى دهد و در هر صورت پولى كه از اين طريق گرفته مى شود حرام و نامشروع است.

در نهج البلاغه در داستان هديه آوردن اشعث بن قيس مى خوانيم كه او براى پيروزى بر طرف دعواى خود در محكمه عدل على (عليه‌السلام ) متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفى پر از حلواى لذيذ به در خانه على (عليه‌السلام ) آورد و نام آن را هديه گذاشت على (عليه‌السلام ) بر آشفت و فرمود: (هبلتك الهبول اعن دين الله اتيتنى لتخدعنى؟... و الله لو اعطيت الاقاليم السبعة بما تحت افلاكها على ان اعصى الله فى نملة اسلبها جلب شعيرة ما فعلته و ان دنياكم عندى لاهون من ورقة فى فم جرادة تقضمها ما لعلى و لنعيم يفنى و لذة لا تبقى.)

(سوگواران بر عزايت اشك بريزند، آيا با اين عنوان آمده اى كه مرا فريب دهى و از آيين حق باز دارى؟... به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاى آنها است به من دهند كه پوست جوى را از دهان مورچه اى به ظلم بگيرم هرگز نخواهم كرد، دنياى شما از برگ جويده اى در دهان ملخ براى من كم ارزشتر است على را با نعمتهاى فانى و لذتهاى زودگذر چه كار؟...)

اسلام رشوه را در هر شكل و قيافه اى محكوم كرده است، در تاريخ زندگى پيغمبر اكرم (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) مى خوانيم كه: به او خبر دادند يكى از فرماندارانش رشوه اى در شكل هديه پذيرفته، حضرت بر آشفت و به او فرمود:كيف تاخذ ما ليس لك بحق؟!

(چرا آنچه حق تو نيست مى گيرى او در پاسخ با معذرت خواهى گفت: (لقد كانت هدية يا رسول الله ) آنچه گرفتم هديه بود اى پيامبر خدا.

پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمود: (ارأ يت لو قعد احدكم فى داره و لم نوله عملا اكان الناس يهدونه شيئا؟.)

اگر شما در خانه بنشينيد و از طرف من فرماندار محلى نباشيد آيا مردم به شما هديه اى مى دهند؟ سپس دستور داد هديه را گرفتند و در بيت المال قرار دادند و وى را از كار بركنار كرد.

اسلام حتى براى اينكه قاضى گرفتار رشوه هاى مخفى و ناپيدا نشود، دستور مى دهد قاضى نبايد شخصا به بازار برود مبادا تخفيف قيمتها بطور ناخود آگاه روى قاضى اثر بگذارد و در قضاوت جانبدارى تخفيف دهنده را كند، چه خوب است مسلمانان از كتاب آسمانى خود الهام بگيرند و همه چيز خود را در پاى بت رشوه خوارى قربانى نكنند.

مساله رشوه در اسلام به قدرى مهم است كه امام صادق (عليه‌السلام ) درباره آن مى فرمايد: (و اما الرشا فى الحكم فهو الكفر بالله العظيم )، اما رشوه در قضاوت، كفر به خداوند بزرگ است.

و در حديث معروفى كه از رسول خدا نقل شده چنين مى خوانيم: (لعن الله الراشى و المرتشى و الماشى بينهما)، خداوند گيرنده و دهنده رشوه و آن كس را كه واسطه ميان آن دو است از رحمت خود دور گرداند.

آيه(189) و ترجمه

( يسلونك عن الا هلة قل هى موقيت للناس و الحج و ليس البر بأ ن تأ توا البيوت من ظهورها و لكن البر من اتقى و أ توا البيوت من أ بوبها و اتقوا الله لعلكم تفلحون ) (189)

ترجمه:

189 - درباره (هلالهاى ماه ) از تو سؤ ال مى كنند، بگو: (آنها، بيان اوقات (و تقويم طبيعى ) براى (نظام زندگى ) مردم و (تعيين وقت ) حج است.) و (آن چنان كه در جاهليت مرسوم بود كه به هنگام حج، كه جامه احرام مى پوشيدند، از در خانه وارد نمى شدند، و از نقب پشت خانه وارد مى شدند، نكنيد!) كار نيك، آن نيست كه از پشت خانه ها وارد شويد، بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد! و از در خانه ها وارد شويد و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد!

شان نزول:

در حديثى مى خوانيم كه معاذ بن جبل خدمت پيغمبر اكرم (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) رسيد و گفت بسيار از ما سؤ ال مى كنند كه اين هلال ماه چيست؟ و چه فايده دارد (چرا ماه تدريجا به صورت بدر كامل در مى آيد و باز به حالت اول بر مى گردد) خداوند آيه فوق را نازل فرمود و به آنان پاسخ گفت.

در روايت ديگرى آمده است كه جمعى از يهود از رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) پرسيدند هلال ماه براى چيست؟ و چه فايده دارد آيه فوق نازل شد و فوايد مادى و معنوى آن را در نظام زندگى انسانها بيان كرد.

تفسير:

تقويم طبيعى

همانطور كه در شان نزول آمده است گروهى در مورد هلال ماه از پيغمبر اسلام (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) پرسشهائى داشتند و از علت و نتايجى كه اين موضوع در بر دارد

جويا مى شدند كه قرآن سؤ ال آنها را به اين صورت منعكس كرده است.

(درباره هلالهاى ماه از تو سؤ ال مى كنند) (يسئلونك عن الاهلة ).

(اهله ) جمع (هلال ) به معنى ماه در شب اول و دوم است و بعضى گفته اند در سه شب نخستين (هلال ) نام دارد و بعدا به آن (قمر) مى گويند و بعضى بيش از آن را هلال ناميده اند.

مرحوم (طبرسى ) در (مجمع البيان ) و بعضى ديگر از مفسران بزرگ معتقدند كه اين واژه در اصل از استهلال صبى يعنى گريه كودك در آغاز تولد گرفته شده سپس براى آغاز ماه به كار رفته و نيز در آنجا كه حاجيان صداى خود را به لبيك بلند مى كنند (اهل القوم بالحج ) گفته مى شود.

ولى از كلمات راغب در مفردات عكس اين استفاده مى شود كه اصل اين واژه را همان هلال ماه مى داند كه (استهلال صبى ) (گريه كردن كودك ) از آن گرفته شده است.

بر هر حال از جمله (يسئلونك ) كه به صورت فعل مضارع به كار رفته معلوم مى شود اين سؤ ال كرارا از رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) شده است.

سپس مى فرمايد: (بگو اينها بيان اوقات (طبيعى ) براى مردم و حج است ) (قل هى مواقيت للناس و الحج ).

هم در زندگى روزانه از آن استفاده مى كنند و هم در عبادتهايى كه وقت معينى در سال دارد در حقيقت ماه يك تقويم طبيعى براى افراد بشر محسوب مى شود كه مردم اعم از باسواد و بيسواد و در هر نقطه اى از جهان باشند مى توانند از اين تقويم طبيعى استفاده كنند نه تنها آغاز و وسط و آخر ماه را مى توان با آن شناخت بلكه با دقت شبهاى ماه را نيز مى توان تشخيص داد و بديهى است نظام زندگى اجتماعى بشر بدون تقويم يعنى يك وسيله دقيق و عمومى براى تعيين تاريخ امكانپذير نيست به همين دليل خداوند بزرگ براى نظام زندگى اين تقويم جهانى را در اختيار همگان قرار داده است.

اصولا يكى از امتيازات قوانين اسلام اين است كه دستورات آن بر طبق مقياسهاى طبيعى قرار داده شده است زيرا مقياسهاى طبيعى وسيله اى است كه در اختيار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثرى بر آن نمى گذارد.

اما به عكس مقياسهاى غير طبيعى در اختيار همه نيست حتى در عصر ما هنوز همه مردم نتوانسته اند از مقياسهاى جهانى استفاده كنند.

لذا مى بينيم اسلام مقياس را گاهى وجب، گاهى گام و گاهى بند انگشتان و گاهى طول قامت و در مورد تعيين وقت، غروب آفتاب و طلوع فجر و گذشتن خورشيد از نصف النهار و رؤ يت ماه قرار داده است.

و از اين جا امتياز ماههاى قمرى بر شمسى روشن مى شود گرچه هر دو از حركات كواكب آسمان گرفته شده ولى ماههاى قمرى براى همه قابل مشاهده است در حالى كه ماههاى شمسى را فقط منجمان با وسايلى كه دارند تشخيص مى دهند كه مثلا در اين ماه خورشيد در مقابل كدام يك از صورتهاى فلكى و كدام برج آسمانى است.

در اين جا اين سؤ ال مطرح است كه آيا پرسش كنندگان از هلال ماه هدفشان سؤ ال از فايده اين تغييرات بوده يا سؤ ال از چگونگى پيدايش هلال و دگرگونيهاى هلال تا بدر كامل، بعضى از مفسران احتمال اول را پذيرفته اند و بعضى احتمال دوم را، و افزوده اند چون سؤ ال از علل پيدايش آن فايده اى براى آنان در بر نداشته و شايد فهم جواب آن براى بسيارى مشكل بوده قرآن به بيان نتايج آن پرداخته تا به مردم بياموزد همه جا به دنبال نتيجه ها بروند.

سپس در ذيل آيه به تناسب سخنى كه از حج و تعيين موسم به وسيله هلال ماه در آغاز آيه آمده به يكى از عادات و رسوم خرافى جاهليت در مورد حج اشاره نموده و مردم را از آن نهى مى كند، مى فرمايد: (كار نيك آن نيست كه از پشت خانه ها

وارد شويد بلكه نيكى آن است كه تقوا پيشه كنيد و از در خانه ها وارد شويد و از خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد) ( و ليس البر بان تاتوا البيوت من ظهورها و لكن البر من اتقى و أ توا البيوت من ابوابها و اتقوا الله لعلكم تفلحون ) .

بسيارى از مفسران گفته اند در زمان جاهليت هنگامى كه لباس احرام به تن مى كردند از راه معمولى و در خانه، به خانه خود وارد نمى شدند و معتقد بودند اين كار براى محرم ممنوع است به همين دليل در پشت خانه نقبى مى زدند و هنگام احرام فقط از آن وارد مى شدند، آنها معتقد بودند كه اين عمل يك كار نيك است چون ترك عادت است و احرام كه مجموعه اى از ترك عادات است بايد با اين ترك عادت تكميل شود.

و بعضى گفته اند اين كار به خاطر آن بود كه در حال احرام زير سقف نروند زيرا گذشتن از سوراخ ديوار در مقايسه با گذشتن از در براى اين منظور بهتر بود ولى قرآن صريحا مى گويد نيكى در تقوا است نه در عادات و رسوم خرافى و بلافاصله دستور مى دهد حتما از همان طريق عادى به خانه ها وارد شويد.

اين آيه معنى وسيع تر و عمومى ترى نيز دارد و آن اينكه براى اقدام در هر كار خواه دينى باشد يا غير دينى بايد از طريق صحيح وارد شويد نه از طرق انحرافى و وارونه چنانكه جابر همين معنى را از قول امام باقر (عليه‌السلام ) نقل كرده است.

و از اينجا مى توان پيوند ديگرى ميان آغاز و پايان آيه پيدا كرد و آن اينكه هر كار بايد از طريق صحيح آن باشد و عبادتى همچون حج نيز بايد در وقت مقرر كه با هلال ماه تعيين مى شود انجام گيرد.

تفسير سومى براى آيه ذكر شده است و آن اينكه براى يافتن نيكى ها بايد به سراغ اهلش رفت و از غير اهل طلب نكرد ولى اين تفسير را مى توان در تفسير دوم

درج كرد در روايات اهل بيت از امام باقر (عليه‌السلام ) نقل شده: آل محمد ابواب الله و سبله و الدعاة الى الجنة و القادة اليها و الادلاء عليها الى يوم القيامة، (خاندان پيغمبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) درهاى الهى و طرق وصول به او و دعوت كنندگان به سوى بهشت و راهنمايان و دليلان آن مى باشند تا روز قيامت.)

اين حديث مى تواند اشاره اى به يكى از مصداقهاى مفهوم كلى آيه باشد زيرا مى گويد در تمام امور مذهبى خويش از طريق اصلى يعنى اهل بيت پيامبر كه طبق حديث ثقلين قرين قرآنند وارد شويد و برنامه هاى خود را از آنها بگيريد چرا كه وحى الهى در خانه آنان نازل شده و آنها پرورش يافتگان مكتب قرآنند.

جمله (ليس البر...) ممكن است اشاره به نكته لطيف ديگرى نيز باشد كه سؤ ال شما از اهله ماه به جاى سؤ ال از معارف دينى همانند عمل كسى است كه راه اصلى خانه را گذاشته و از سوراخى كه پشت ديوار خانه زده وارد مى شود چه كار نازيبائى.

ضمنا توجه به اين نكته نيز لازم است كه مى فرمايد:(لكن البر من اتقى ) (بلكه نيكى اين است كه تقوا پيشه كنيد) زيرا وجود پرهيزگاران سرچشمه جوشان نيكى هاست به گونهاى كه گوئى خود آنها عين نيكى هستند.

نكته ها

1- سؤ الات مختلف از شخص پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم )

در پانزده مورد از آيات قرآن جمله يسئلونك آمده كه نشان مى دهد مردم كرارا سؤ الات مختلفى در مسائل گوناگون از پيغمبر اكرم داشتند و جالب اينكه پيامبر نه تنها از اين سؤ الات ناراحت نمى شد بلكه با آغوش باز از آن استقبال مى كرد

و از طريق آيات قرآنى به آنها پاسخ مى داد.

اصولا سؤ ال كردن يكى از حقوق مردم در برابر رهبران است حتى اين حق را به دشمنان نيز بايد داد كه سؤ الات خود را به طور معقول طرح كنند، سؤ ال كليد حل مشكلات است، سؤ ال دريچه علوم است، سؤ ال وسيله انتقال دانشهاست.

اصولا طرح سؤ الات مختلف در هر جامعه نشانه جنب و جوش افكار و بيدارى انديشه هاست و وجود اين همه سؤ ال در عصر پيامبر نشانه تكان خوردن افكار مردم آن محيط در پرتو قرآن و اسلام است.

از اينجا روشن مى شود كسانى كه با طرح سؤ الات منطقى در جامعه مخالفت مى كنند كارشان با روح تعليمات اسلام ناسازگار است.

2 - نظام زندگى

زندگى فردى و اجتماعى بدون يك نظم صحيح به سامان نمى رسد

تقويم و نظام زندگى زندگى فردى و اجتماعى، هيچكدام بدون يك نظم صحيح به سامان نمى رسد، نظم در برنامه ريزى و نظم در مديريت و اجرا، و يك نگاه به عالم آفرينش از منظومه هاى جهان بالا گرفته تا ساختمان بدن انسان و اعضاى مختلف آن براى پى بردن به اين اصل عمومى كه حاكم بر كل آفرينش است كافى به نظر مى رسد.

بر همين اساس خداوند، اسباب اين نظم را در اختيار انسان قرار داد و حركات منظم كره زمين به دور خود و به دور خورشيد، و همچنين گردش منظم ماه را وسيله اى براى نظام زمانبندى قرار داده، تا برنامه هاى زندگى اعم از مادى و معنوى، تحت نظام درآيد.

فكر كنيد اگر نظم معين روز و شب و خورشيد و ماه نبود و مقياسى براى سنجش زمان در دست نداشتيم چه آشفتگى در سراسر زندگى ما پيدا مى شد و لذا خداوند از اين معنى به صورت يكى از مواهب مهم خويش در آيه 5 سوره يونس ياد كرده، مى فرمايد: هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نورا و قدره منازل لتعلموا

عدد السنين و الحساب ما خلق الله ذلك الا بالحق يفصل الايات لقوم 0يعلمون.

(او كسى است كه خورشيد را روشنائى، و ماه را نور قرار داد، و براى آن منزلگاههايى مقدر فرمود، تا عدد سالها و حساب را بدانيد خداوند آن را جز به حق نيافريد، او آيات خود را براى گروهى كه اهل دانش اند شرح مى دهد.)

شبيه همين معنى در آيه 12 سوره اسراء در مورد نظام حاكم بر شب و روز آمده است.


3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40