تفسیر نمونه جلد ۴

تفسیر نمونه0%

تفسیر نمونه نویسنده:
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسیر نمونه

نویسنده: آية الله مکارم شيرازي
گروه:

مشاهدات: 23340
دانلود: 2459


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5 جلد 6 جلد 7 جلد 8 جلد 9 جلد 10 جلد 11 جلد 12 جلد 13 جلد 14 جلد 15 جلد 16 جلد 17 جلد 18 جلد 19 جلد 20 جلد 21 جلد 22
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 108 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 23340 / دانلود: 2459
اندازه اندازه اندازه
تفسیر نمونه

تفسیر نمونه جلد 4

نویسنده:
فارسی

فهرست مطالب

آيه (71)و ترجمه: 11

تفسير: 11

آيه (72) و (73)و ترجمه: 14

تفسير: 14

آيه (74)و ترجمه: 16

تفسير: 16

آيه (75)و ترجمه: 18

تفسير: 18

آيه(76) و ترجمه: 21

تفسير: 21

آيه (77)و ترجمه: 23

شان نزول: 23

تفسير: 24

آيه (78) و (79)و ترجمه: 27

تفسير: 27

آيه (80) و (81) و ترجمه: 34

تفسير: 34

آيه (82) و ترجمه: 37

تفسير: 37

آيه (83)و ترجمه: 39

تفسير: 39

آيه (84) و ترجمه: 42

شان نزول: 42

تفسير: 42

آيه (85) و ترجمه: 46

تفسير: 46

آيه (86) و ترجمه: 50

تفسير: 50

آيه (87)و ترجمه: 55

تفسير: 55

آيه (88)و ترجمه: 57

شان نزول: 57

تفسير: 58

آيه (89) و ترجمه: 60

تفسير: 60

شان نزول: 63

تفسير: 64

آيه (91)و ترجمه: 66

شان نزول: 66

تفسير: 66

آيه (92)و ترجمه: 69

شان نزول: 69

تفسير: 70

آيه (93)و ترجمه: 75

شان نزول 75

تفسير: 75

آيه (94) و ترجمه: 80

شان نزول: 80

تفسير: 81

آيه (95) و (96) و ترجمه: 84

تفسير: 84

آيه (97) تا (99) و ترجمه: 90

شان نزول: 90

تفسير: 91

نكته ها 92

1 - استقلال روح 92

2 - فرشته قبض روح يا فرشتگان؟ 93

3 - مستضعف كيست! 94

آيه (100) و ترجمه: 96

تفسير: 96

تفسير: 101

آيه (102)و ترجمه: 105

شان نزول: 105

تفسير: 106

آيه (103)و ترجمه: 109

تفسير: 109

آيه(104) و ترجمه: 112

شان نزول: 112

تفسير: 114

آيه (105) و (106)و ترجمه: 115

شان نزول: 115

تفسير: 116

آيه (107) تا (109)و ترجمه: 119

تفسير: 119

آيه (110) تا (112)و ترجمه: 122

تفسير: 122

آيه (113) و ترجمه: 126

تفسير: 126

آيه (114)و ترجمه: 129

تفسير: 129

آيه (115)و ترجمه: 132

شان نزول: 132

تفسير: 132

آيه (116)و ترجمه: 135

تفسير: 135

آيه (117) تا (120) و ترجمه: 137

تفسير: 137

آيه (122)و ترجمه: 142

تفسير: 142

آيه (123) و (124)و ترجمه: 144

شان نزول: 144

تفسير: 145

آيه (125) (126) و ترجمه: 147

تفسير: 147

آيه (127)و ترجمه: 150

تفسير: 150

آيه (128) و ترجمه: 152

شان نزول: 152

تفسير: 152

آيه (129) و (130)و ترجمه: 155

تفسير: 155

آيه (131) تا (134) و ترجمه: 159

تفسير: 159

آيه (135)و ترجمه: 163

تفسير: 163

آيه (136)و ترجمه: 166

شان نزول: 166

تفسير: 166

آيه (137) تا (139)و ترجمه: 168

تفسير: 168

آيه (140) و ترجمه: 171

شان نزول: 171

تفسير: 171

آيه (141) و ترجمه: 174

تفسير: 174

آيه (142) و (143)و ترجمه: 177

تفسير: 177

آيه (144) تا (146)و ترجمه: 180

تفسير: 180

آيه (147)و ترجمه: 183

تفسير: 183

آيه (148) و (149)و ترجمه: 185

تفسير: 185

آيه (150) تا (152)و ترجمه: 189

تفسير: 189

آيه (153) و(154)و ترجمه: 193

شان نزول: 193

تفسير: 193

آيه (155) تا (158) و ترجمه: 196

تفسير: 196

آيه (159)و ترجمه: 202

تفسير: 202

آيه (160) تا (162)و ترجمه: 206

تفسير: 206

آيه (163) تا (166)و ترجمه: 209

تفسير: 209

آيه (167) تا (169)و ترجمه: 214

تفسير: 214

آيه (170)و ترجمه: 216

تفسير: 216

آيه (171)و ترجمه: 218

تفسير: 218

آيه (172) و (173)و ترجمه: 227

شان نزول: 227

تفسير: 227

آيه (174)و (175) و ترجمه: 230

تفسير: 230

آيه (176)و ترجمه: 232

شان نزول: 232

تفسير: 233

سوره مائده 236

آيه (1)و ترجمه: 237

تفسير: 237

آيه (2)و ترجمه: 243

تفسير: 243

آيه (3)و ترجمه: 249

تفسير: 249

آيه (4)و ترجمه: 262

شان نزول: 262

تفسير: 262

آيه (5)و ترجمه: 266

تفسير: 266

آيه (6) و ترجمه: 273

تفسير: 273

آيه (7)و ترجمه: 283

تفسير: 283

آيه (8) تا (10) و ترجمه: 286

تفسير: 286

آيه (11)و ترجمه: 291

آيه (12) و ترجمه: 293

تفسير: 293

آيه (13)و ترجمه: 297

تفسير: 297

آيه (14)و ترجمه: 301

تفسير: 301

آيه (15) و (16) و ترجمه: 305

تفسير: 305

آيه (17)و ترجمه: 309

تفسير: 309

آيه (18)و ترجمه: 313

تفسير: 313

آيه (19)و ترجمه: 316

تفسير: 316

آيه (20) تا (26)و ترجمه: 319

تفسير: 320

آيه (27) تا (29) و ترجمه: 329

تفسير: 329

آيه (30) و (31)و ترجمه: 333

تفسير: 333

آيه (32)و ترجمه: 337

تفسير: 337

آيه (33) و (34)و ترجمه: 341

تفسير: 342

آيه (35)و ترجمه: 346

تفسير: 346

آيه (36) و (37) و ترجمه: 353

تفسير: 353

تفسير: 355

آيه (41)و ترجمه: 361

شان نزول: 362

تفسير: 363

آيه (43)و ترجمه: 368

تفسير: 368

آيه (44)و ترجمه: 370

تفسير: 370

آيه (45)و ترجمه: 372

تفسير: 372

آيه (46)و ترجمه: 375

تفسير: 375

تفسير: 377

آيه (48)و ترجمه: 379

تفسير: 379

آيه (49) و (50)و ترجمه: 382

شان نزول 382

تفسير: 383

آيه (51) تا (53)و ترجمه: 386

شان نزول: 386

تفسير: 387

آيه (54) و ترجمه: 392

تفسير: 392

آيه (55)و ترجمه: 397

تفسير: 398

آيه (56)و ترجمه: 407

تفسير: 407

آيه (57) و (58)و ترجمه: 409

شان نزول 409

تفسير: 410

آيه (59) و (60) و ترجمه: 414

شان نزول: 414

تفسير: 415

آيه (61) و(63) و ترجمه: 417

تفسير: 417

آيه (64) و ترجمه: 422

تفسير: 422

آيه (65) و (66)و ترجمه: 426

تفسير: 426

بسم الله الرحمن الرحيم

آيه (71)و ترجمه:

( يأ يها الذين أمنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات أو انفروا جميعا ) (71)

ترجمه:

71 - اى كسانى كه ايمان آورده ايد آمادگى خود را (در برابر دشمن ) حفظ كنيد و در دسته هاى متعدد يا به صورت دسته واحد (طبق شرايط موجود) به سوى دشمن حركت نمائيد.

تفسير:

آماده باش دائمى

(حذر) بر وزن (خضر) به معنى بيدارى و آماده باش و مراقبت در برابر خطر است و گاهى به معنى وسيله اى كه بكمك آن با خطر مبارزه مى شود نيز آمده است.

(ثبات ) جمع (ثبة ) بر وزن (گنه ) به معنى دسته جات پراكنده است و در اصل از ماده (ثبى ) به معنى جمع گرفته شده. در آيه فوق قرآن خطاب به عموم مسلمانان كرده و دو دستور مهم، براى حفظ موجوديت اجتماعشان به آنها مى دهد.

نخست مى گويد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد با كمال دقت مراقب دشمن باشيد مبادا غافلگير شويد و از ناحيه آنها خطرى به شما برسد.)

( يا ايها الذين آمنوا خذوا حذركم) .

سپس دستور مى دهد كه براى مقابله با دشمن از روشها و تاكتيكهاى مختلف استفاده كنيد و (در دسته هاى متعدد يا به صورت اجتماع، براى دفع دشمن حركت كنيد.)

( فانفروا ثبات او انفروا جميعا ) .

آنجا كه لازم است در دسته هاى مختلف و پراكنده حركت كنيد از اين طريق وارد شويد و آنجا كه ايجاب مى كند همگى به صورت يك ارتش بهم پيوسته به ميدان دشمن بشتابيد، اجتماع را فراموش نكنيد.

بعضى از مفسران (حذر) را در آيه فوق تنها به معنى اسلحه تفسير كرده اند، در حاليكه (حذر) معنى وسيعى دارد و مخصوص ‍ (اسلحه ) نيست به علاوه در آيه 102 همين سوره دليل روشنى است كه حذر با اسلحه تفاوت دارد آنجا كه مى فرمايد:...

( ان تضعوا اسلحتكم و خذوا حذركم ) .

(مانعى ندارد كه به هنگام ضرورت، در موقع نماز در ميدان جنگ سلاح خود را به زمين بگذاريد، ولى حذر يعنى مراقبت و آماده باش را از دست ندهيد!)

اين آيه دستور جامع و همه جانبه اى به تمام مسلمانان، در همه قرون و اعصار، مى دهد كه براى حفظ امنيت خود و دفاع از مرزهاى خويش، دائما مراقب باشند، و يكنوع آماده باش مادى و معنوى به طور دائم بر اجتماع آنها حكومت كند.

جالب اينكه معنى (حذر) بقدرى وسيع است كه هر گونه وسيله مادى و معنوى را در بر مى گيرد، از جمله اينكه مسلمانان بايد در هر زمان از موقعيت دشمن، و نوع سلاح، و روشهاى جنگى، و ميزان آمادگى، و تعداد اسلحه و كارائى آنها با خبر باشند، زيرا تمام اين موضوعات در پيش گيرى از خطر من و حاصل شدن مفهوم (حذر) مؤ ثر است.

و از طرف ديگر براى دفاع از خويشتن نيز هرگونه آمادگى از نظر روانى و معنوى، و از نظر بسيج منابع فرهنگى، اقتصادى و انسانى، و همچنين استفاده از كاملترين نوع سلاح زمان و طرز بكار گرفتن آن را فراهم سازند.

مسلما اگر مسلمانان همين يك آيه را در زندگى خود پياده كرده بودند در طول تاريخ پر ماجراى خويش هرگز گرفتار شكست و ناكامى نمى شدند.

و همانطور كه آيه فوق اشاره مى كند نبايد در استفاده كردن از روشهاى مختلف مبارزه جمود به خرج داد، بلكه بايد با توجه به مقتضيات زمان و مكان، و چگونگى موقعيت دشمن اقدام نمايند، آنجا كه وضع دشمن طورى است كه بايد در دسته جات مختلف به سوى او بروند از اين روش استفاده كنند و هر كدام برنامه مخصوص به خود در مقابله با او داشته باشند، و آنجا كه ايجاب مى كند همه با برنامه واحد، تهاجم را شروع كنند در يك صف به ايستند.

از اينجا روشن مى شود اينكه بعضى از افراد اصرار دارند كه مسلمانان در مبارزات اجتماعى خود همه روش واحدى را انتخاب كنند و هيچگونه تفاوتى در تاكتيكها نداشته باشند علاوه بر اينكه با منطق و تجربه، سازگار نيست با روح تعليمات اسلام نيز موافق نمى باشد.

و شايد آيه فوق اشاره اى به اين معنى نيز در بر داشته باشد كه مسئله مهم پيشبرد اهداف واقعى است، خواه موقعيت ايجاب كند كه همه از يك روش استفاده كنند و يا از روشهاى گوناگون.

ضمنا از كلمه (جميعا) استفاده مى شود كه براى مقابله با دشمن همه مسلمانان بدون استثنأ بايد شركت جويند و اين حكم اختصاص به دسته معينى ندارد.

آيه (72) و (73)و ترجمه:

( و إن منكم لمن ليبطئن فإن أصبتكم مصيبة قال قد انعم الله على اذ لم أكن معهم شهيدا ) (72)( و لئن أصبكم فضل من الله ليقولن كأن لم تكن بينكم و بينه مودة يليتنى كنت معهم فأفوز فوزا عظيما ) (73)

ترجمه:

72 - در ميان شما افرادى (منافق ) هستند كه هم خودشان سستند و هم ديگران را سست مى نمايند. اگر مصيبتى به شما برسد مى گويند: خدا به ما نعمت داد كه با مجاهدان نبوديم تا شاهد (آن مصيبت ) باشيم!

73 - و اگر غنيمتى به شما برسد، درست مثل اينكه هرگز ميان شما و آنها مودت و دوستى نبوده، مى گويند: اى كاش ما هم با آنها بوديم و به رستگارى و پيروزى بزرگى نائل ميشديم!

تفسير:

به دنبال فرمان عمومى جهاد و آماده باش در برابر دشمن كه در آيه سابق بيان شد در اين آيه اشاره به حال جمعى از منافقان كرده مى فرمايد: (اين افراد دو چهره كه در ميان شما هستند با اصرار مى كوشند از شركت در صفوف مجاهدان راه خدا خوددارى كنند.)

( و ان منكم ( 1 ) لمن ليبطئن )( 2 ) .

(ولى هنگامى كه مجاهدان از ميدان جنگ باز مى گردند و يا اخبار ميدان جنگ به آنها مى رسد، در صورتى كه شكست و يا شهادتى نصيب آنها شده باشد، اينها با خوشحالى مى گويند چه نعمت بزرگى خداوند به ما داد كه همراه آنها نبوديم تا شاهد چنان صحنه هاى دلخراشى بشويم ).

( فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم الله على اذلم اكن معهم شهيدا ) .

ولى اگر باخبر شوند كه مومنان واقعى پيروز شده اند، و طبعا به غنائمى دست يافته اند، اينها همانند افراد بيگانه اى كه گويا هيچ ارتباطى در ميان آنها و مومنان برقرار نبوده از روى تاسف و حسرت مى گويند: اى كاش ما هم با مجاهدان بوديم و سهم بزرگى عائد ما مى شد!

( و لئن اصابكم فضل من الله ليقولن كان لم تكن بينكم و بينه مودة ياليتنى كنت معهم فافوز فوزاعظيما ) .

گرچه در آيه فوق سخنى از غنيمت به ميان نيامده ولى روشن است كسى كه شهادت در راه خدا را يك نوع بلا مى شمرد، و عدم درك شهادت را يك نعمت الهى مى پندارد، پيروزى و فوز عظيم و رستگارى بزرگ از نظر او چيزى جز پيروزى مادى و غنائم جنگى نخواهد بود.

اين افراد دو چهره كه متاسفانه در هر اجتماعى بوده و هستند در برابر پيروزى و شكستهاى مومنان واقعى فورا قيافه خود را عوض ‍ مى كنند، هرگز در غمها با آنها شريك نيستند و در مشكلات و گرفتاريها همكارى نمى كنند، ولى انتظار دارند در پيروزيهاى آنان سهم بزرگى داشته باشند و همانند مومنان و مجاهدان واقعى امتيازاتى پيدا كنند.

آيه (74)و ترجمه:

( فليقاتل فى سبيل الله الذين يشرون الحيوة الدنيا بالاخرة و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل أو يغلب فسوف نوتيه أ جرا عظيما ) (74)

ترجمه:

74 - آنها كه زندگى دنيا را به آخرت فروختهاند بايد در راه خدا پيكار كنند، و آن كس كه در راه خدا پيكار كند و كشته شود يا پيروز گردد پاداش بزرگى به او خواهيم داد.

تفسير:

آماده ساختن مؤ منان براى جهاد

به دنبال بحثى كه در آيات قبل درباره خوددارى منافقان از شركت در صفوف مجاهدان بود، در اين آيه و چند آيه ديگر كه به دنبال آن مى آيد افراد با ايمان با منطق موثر و هيجان انگيزى دعوت به جهاد در راه خدا شده اند، و با توجه به اينكه اين آيات در زمانى نازل شد كه دشمنان گوناگونى از داخل و خارج، اسلام را تهديد مى كردند، اهميت اين آيات در پرورش روح جهاد در مسلمانان روشنتر ميگردد.

در آغاز آيه ميفرمايد: (آنهائى بايد در راه خدا پيكار كنند كه آماده اند زندگى پست جهان ماده را با زندگى ابدى و جاويدان سراى ديگر مبادله نمايند.)

( فليقاتل فى سبيل الله الذين يشرون الحياة الدنيا بالاخرة ) .

يعنى تنها كسانى مى توانند جزء مجاهدان واقعى باشند كه آماده چنين معاملهاى گردند، و به راستى دريافته باشند كه زندگى جهان ماده آن چنان كه از كلمه دنيا (به معنى پست تر و پائين تر) بر مى آيد در برابر مرگ افتخارآميز در مسير زندگى جاويدان اهميتى ندارد، ولى آنها كه حيات مادى را اصيل و گرانبها و بالاتر از اهداف مقدس الهى و انسانى مى دانند هيچگاه مجاهدان خوبى نخواهند بود.

سپس در ذيل آيه مى فرمايد: (سرنوشت چنين مجاهدانى كاملا روشن است، زيرا از دو حال خارج نيست يا شهيد مى شوند و يا دشمن را در هم مى كوبند و بر او پيروز مى گردند، در هر صورت پاداش بزرگى به آنها خواهيم داد).

( و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نؤ تيه اجرا عظيما ) .

مسلما چنين سربازانى شكست در قاموسشان وجود ندارد و در هر دو صورت خود را پيروز مى بينند، چنين روحيه اى به تنهائى كافى است كه وسائل پيروزى آنها را بر دشمن فراهم سازد، تاريخ نيز گواهى مى دهد كه يكى از عوامل پيروزى سريع مسلمانان بر دشمنانى كه از نظر تعداد و تجهيزات و آمادگى رزمى، به مراتب بر آنها برترى داشتند، همين روحيه شكست ناپذيرى آنها بوده است.

حتى دانشمندان بيگانه اى كه درباره اسلام و پيروزيهاى سريع مسلمين، در زمان پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) و بعد از آن، بحث كرده اند، اين منطق را يكى از عوامل مؤ ثر پيشرفت آنها دانسته اند.

يكى از مورخان معروف غرب در كتاب خود چنين مى گويد: مسلمانان از بركت مذهب جديد و مواهبى كه در آخرت به آنها وعده داده شده بود اصلا از مرگ نمى ترسيدند و دوام و اصالتى براى اين زندگى (منهاى جهان ديگر) قائل نبودند و لذا از آن در راه هدف و عقيده چشم مى پوشيدند.

قابل توجه اينكه در آيه فوق همانند بسيارى ديگر از آيات قرآن، جهادى مقدس شمرده شده است كه (فى سبيل الله )، در راه خدا و نجات بندگان خدا

و زنده كردن اصول حق و عدالت و پاكى و تقوى باشد، نه جنگهائى كه به خاطر توسعه طلبى، تعصب، توحش، استعمار و استثمار صورت گيرد.