آيه (۱۲۶) تا (۱۲۷)و ترجمه
(
فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للاسلم و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كأ نما يصعد فى السمأ كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون
)
(۱۲۵)(
و هذا صرط ربك مستقيما قد فصلنا الايت لقوم يذكرون
)
(۱۲۶)(
لهم دار السلم عند ربهم و هو وليهم بما كانوا يعملون
)
(۱۲۷)
ترجمه:
۱۲۵ - آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند سينهاش را براى (پذيرش ) اسلام گشاده مى سازد و آن كس را كه (بخاطر اعمال خلافش ) بخواهد گمراه سازد سينهاش را آنچنان تنگ مى سازد كه گويا مى خواهد به آسمان بالا برود، اينچنين خداوند پليدى را بر افرادى كه ايمان نمى آورند قرار ميدهد.
۱۲۶ - و اين راه مستقيم (و سنت جاويدان ) پروردگار تو است، ما آيات خود را براى كسانى كه پند مى گيرند بيان كرديم.
۱۲۷ - براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود، و او ولى و يار و ياور آنها است بخاطر اعمال (نيكى ) كه انجام مى دادند.
تفسير:
امدادهاى الهى:
در تعقيب آيات گذشته كه در زمينه مؤ منان راستين، و كافران لجوج، بحث مى كرد در اين آيات مواهب بزرگى را كه در انتظار دسته اول، و بى توفيقيهائى را كه دامنگير دسته دوم مى شود شرح مى دهد نخست مى گويد: هر كس را خدا بخواهد هدايت كند سينهاش را براى پذيرش حق گشاده مى سازد و آن كس را كه بخواهد گمراه سازد سينهاش را آنچنان تنگ و محدود مى كند كه گويا مى خواهد به آسمان بالا رود(
فمن يرد الله ان يهديه يشرح صدرة للاسلام و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كانما يصعد فى السمأ
)
.
و براى تاكيد اين موضوع اضافه مى كند خداوند اينچنين، پليدى و رجس را، بر افراد بى ايمان قرار مى دهد و سراپاى آنها را نكبت و سلب توفيق فرا خواهد گرفت(
كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤ منون
)
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱ - كرارا گفته ايم كه منظور از هدايت و اضلال الهى فراهم ساختن يا از ميان بردن مقدمات هدايت در مورد كسانى است كه آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذيرش حق با اعمال و كردار خويش اثبات كرده اند.
آنان كه پويندگان راه حقند و جويندگان و تشنگان زلال ايمان، خداوند چراغهاى روشنى فرا راه آنها قرار مى دهد تا براى بدست آوردن اين آب حيات در ظلمات گم نشوند، اما آنها كه بى اعتنائى خود را نسبت به اين حقايق ثابت كرده اند از اين امدادهاى الهى محروم و در مسير خود با انبوهى از مشكلات روبرو مى گردند و توفيق هدايت از آنها سلب مى شود.
نابراين نه دسته اول در پيمودن اين مسير مجبورند و نه دسته دوم در كار خود، و هدايت و ضلالت الهى در واقع مكمل چيزى است كه خودشان خواسته اند و انتخاب كرده اند.
۲ - منظور از صدر (سينه ) در اينجا روح و فكر است و اين كنايه در بسيارى از موارد به كار ميرود، و منظور از شرح (گشاده ساختن ) همان
وسعت روح و بلندى فكر و گسترش افق عقل آدمى است، زيرا پذيرا شدن حق، احتياج به گذشتهاى فراوانى از منافع شخصى دارد كه جز صاحبان ارواح وسيع و افكار بلند آمادگى براى آن نخواهند داشت.
۳ - حرج (بر وزن حرم ) به معنى تنگى فوق العاده و محدوديت شديد است، و اين حال افراد لجوج و بى ايمان است كه فكرشان بسيار كوتاه و روحشان فوق العاده كوچك و ناتوان است، و كمترين گذشتى در زندگى ندارند.
۴ - يك معجزه علمى قرآن:
تشبيه اينگونه افراد به كسى كه مى خواهد به آسمان بالا رود از اين نظر است كه صعود به آسمان كار فوق العاده مشكلى است، و پذيرش حق براى آنها نيز چنين است.
همانطور كه در گفتار روزمره گاهى مى گوئيم اين كار براى فلانكس آنقدر مشكل است كه گويا مى خواهد به آسمان برود يا مى گوئيم: به آسمان بروى از اين كار آسانتر است.
البته آنروز پرواز به آسمان براى بشر يك تصور بيش نبود ولى حتى امروز كه سير در فضا عملى شده است باز از كارهاى طاقت فرساست و هميشه فضانوردان با انبوهى از مشكلات شديد روبرو هستند.
ولى معنى لطيفترى براى آيه نيز به نظر مى رسد كه بحث گذشته را تكميل مى كند و آن اينكه: امروز ثابت شده كه هواى اطراف كره زمين در نقاط مجاور اين كره كاملا فشرده و براى تنفس انسان آماده است، اما هر قدر به طرف بالا حركت كنيم هوا رقيقتر و ميزان اكسيژن آن كمتر مى شود به حدى كه اگر چند كيلومتر از سطح زمين به طرف بالا (بدون ماسك اكسيژن ) حركت كنيم تنفس كردن براى ما هر لحظه مشكل و مشكلتر مى شود و اگر به پيشروى ادامه دهيم تنگى نفس و كمبود اكسيژن سبب بيهوشى ما مى گردد، بيان
اين تشبيه در آن روز كه هنوز اين واقعيت علمى به ثبوت نرسيده بود در حقيقت از معجزات علمى قرآن محسوب ميگردد.
۵ - شرح صدر چيست؟
در آيه فوق سعه صدر (گشادگى سينه ) يكى از مواهب بزرگ و ضيق صدر (تنگى سينه ) يكى از كيفرهاى الهى شمرده شده است همانطور كه خداوند در مقام بيان يك موهبت عظيم به پيامبر خود ميگويد، الم نشرح لك صدرك: آيا سينه تو را وسيع و گشاده نساختيم.
و اين موضوعى است كه با مطالعه در حالات افراد به خوبى مشاهد مى شود، بعضى روحشان آنچنان باز و گشاده است كه آمادگى براى پذيرش هر واقعيتى - هر چند بزرگ باشد - دارند، اما به عكس بعضى روحشان آنچنان تنگ و محدود است كه گويا راهى و جائى براى نفوذ هيچ حقيقتى در آن نيست. افق ديد فكرى آنها محدود به زندگى روزمره و خواب و خور آنها است، اگر به آنها برسد همه چيز درست است و اگر كمترين تغييرى در آن پيدا شود گويا همه چيز پايان يافته و دنيا خراب شده است!.
هنگامى كه آيه فوق نازل شد از پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) پرسيدند شرح صدر چيست؟ پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) فرمود: نور يقذفه الله فى قلب من يشأ فينشرح له صدره و ينفسح:نورى است كه خدا در قلب هر كس بخواهد مى افكند و در پرتو آن، روح او وسيع و گشاده مى شود.
پرسيدند: آيا نشانهاى دارد كه با آن شناخته شود؟
فرمود: نعم، الانابة الى دار الخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزول الموت: آرى نشانهاش توجه به سراى جاويدان و دامن بر چيدن از زرق و برق دنيا و آماده شدن براى مرگ است (با ايمان و عمل صالح و تلاش و كوشش در راه حق ) پيش از آنكه مرگ فرا رسد.
در آيه بعد به عنوان تاكيد بحث گذشته مى گويد:(اين مطلب كه مددهاى الهى شامل حال حق طلبان ميگردد و سلب موفقيت به سراغ دشمنان حق ميرود يك سنت مستقيم و ثابت و دگرگونيناپذير الهى است )(
هذا صراط ربك مستقيما
)
.
اين احتمال در تفسير آيه نيز هست كه (هذا) اشاره به اسلام و قرآن بوده باشد زيرا صراط مستقيم و راه راست و معتدل است.
در پايان آيه باز تاكيد مى كند كه: ما نشانهها و آيات خود را براى آنها كه دلى پذيرا و گوشى شنوا دارند شرح داديم(
قد فصلنا الايات لقوم يذكرون
)
.
در آيه بعد دو قسمت از بزرگترين موهبتهائى را كه به افراد بيدار و حق طلب مى دهد بيان مى كند نخست اينكه:(براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است )(
لهم دار السلام عند ربهم
)
.
و ديگر اينكه:(ولى و سرپرست و حافظ و ناصر آنها خدا است )(
و هو وليهم
)
.
(و تمام اينها به خاطر اعمال نيكى است كه انجام مى دادند)(
بما كانوا يعملون
)
.
چه افتخارى از اين بالاتر كه سرپرستى و كفالت امور انسان را خداوند بر عهده گيرد و او حافظ و يار و ياورش باشد. و چه موهبتى از اين عظيمتر كه (دار السلام ) يعنى خانه امن و امان است. محلى كه نه در آن جنگ است نه خونريزى، نه نزاع است و نه دعوا، نه خشونت است و نه رقابتهاى كشنده و طاقت فرسا، نه تصادم منافع است و نه دروغ و افترا و تهمت و حسد و كينه و نه غم و اندوه، كه از هر نظر قرين آرامش است، در انتظار انسان باشد.
ولى آيه مى گويد اينها را با حرف و سخن به كسى نمى دهند بلكه در برابر عمل، آرى در برابر عمل!