آيه (48) تا (51) و ترجمه
(
و إذ زين لهم الشيطن أعملهم و قال لا غالب لكم اليوم من الناس و إنى جار لكم فلما ترأت الفئتان نكص على عقبيه و قال إنى برى ء منكم إنى أرى ما لا ترون إنى أخاف الله و الله شديد العقاب
)
(48)(
إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض غر هؤ لاء دينهم و من يتوكل على الله فإن الله عزيز حكيم
)
(49)(
و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم و ذوقوا عذاب الحريق
)
(50)(
ذلك بما قدمت أيديكم و أن الله ليس بظلم للعبيد
)
(51)
ترجمه:
48- و (به ياد آور) هنگامى را كه شيطان اعمال آنها (مشركان ) را در نظرشان جلوه داد، و گفت هيچكس از مردم بر شما پيروز نمى گردد و من همسايه (و پناه دهنده ) شمايم، اما هنگامى كه دو گروه (جنگجويان و حمايت فرشتگان از مومنان ) را ديد به عقب بازگشت و گفت من از شما (دوستان و پيروانم ) بيزارم! من چيزى را مى بينم كه شما نمى بينيد، من از خدا مى ترسم و خداوند شديد العقاب است!.
49- به هنگامى كه منافقان و آنها كه در دلهايشان بيمارى بود مى گفتند اين گروه (مسلمانان ) را دينشان مغرور ساخته و هر كس بر خدا توكل كند (پيروز مى گردد) خداوند عزيز و حكيم است.
50- و اگر ببينى كافران را به هنگامى كه فرشتگان (مرگ ) جان آنها را مى گيرند و
و پشت آنها مى زنند و (مى گويند) بچشيد عذاب سوزنده را (به حال آنها تاسف خواهى خورد).
51- اين در مقابل كارهائى است كه از پيش فرستاده ايد و خداوند نسبت به بندگانش هرگز ستم روا نمى دارد.
تفسير
مشركان و منافقان و وسوسه هاى شيطانى
باز در اين آيات صحنه ديگرى از جنگ بدر به تناسب آياتى كه قبلا در اين زمينه گذشت و يا به تناسب آيه اخير كه سخن از اعمال شيطانى مشركان در جنگ بدر ميگفت ترسيم شده است.
همانگونه كه مردان حق در مسيرى كه در پيش دارند مورد تاييد پروردگار و فرشتگان او هستند باطلگرايان و بدانديشان در زير چتر وسوسه هاى شيطانى و اغواى شياطين خواهند بود.
در بعضى از آيات گذشته چگونگى حمايت فرشتگان از جنگجويان بدر با تفسيرش گذشت، در اينجا در اولين آيه مورد بحث سخن از حمايت نافرجام شيطان نسبت به مشركان به ميان آمده است.
نخست مى گويد: (و در آن روز شيطان اعمال آنها را در برابرشان آرايش و زينت داد) تا به كرده هاى خود خوشبين و دلگرم و اميدوار باشند(
و اذ زين لهم الشيطان اعمالهم
)
.
تزيين و آرايش شيطان اين چنين است كه از طريق تحريك شهوات و هوسها و صفات زشت و ناپسند انسان چهره عملش را در نظرش آنچنان جلوه مى دهد كه سخت مجذوب آن مى شود و آن را از هر جهت عملى عاقلانه و منطقى و دوست داشتنى فكر مى كند.
(و به آنها چنين فهماند كه با داشتن اينهمه نفرات و ساز و برگ جنگى هيچ كس از مردم امروز بر شما غالب نخواهد) شد و شما ارتشى شكست ناپذيريد
(
و قال لا غالب لكم اليوم من الناس
)
.
به علاوه من نيز همسايه شما و در كنار شما هستم و همچون يك همسايه وفادار و دلسوز به موقع لزوم از هيچگونه حمايتى دريغ ندارم(
و انى جار لكم
)
.
اين احتمال نيز در تفسير اين جمله داده شده است كه منظور از كلمه (جار) همسايه نيست بلكه كسى است كه امان و پناه مى دهد، زيرا عادت عرب بر اين بود كه افراد و طوائف نيرومند در موقع لزوم به دوستان خود پناهندگى مى دادند، و در اين موقع با تمام امكانات خويش از وى دفاع مى نمودند، (شيطان ) به دوستان مشرك خود پناهندگى و امان نامه داد.
(اما به هنگامى كه دو لشكر با هم در آويختند و فرشتگان به حمايت لشكر توحيد برخاستند و نيروى ايمان و پايمردى مسلمانان را مشاهده كرد به عقب باز گشت و صدا زد من از شما يعنى مشركان بيزارم )(
فلما ترأت الفئتان نكص على عقبيه و قال انى برى ء منكم
)
.
و براى اين عقب گرد وحشتناك خويش دو دليل آورد: نخست اينكه:
(گفت من چيزى مى بينم كه شما نمى بينيد)(
انى ارى ما لا ترون
)
.
من به خوبى آثار پيروزى را در اين چهره هاى خشمگين مسلمانان با ايمان مى نگرم، و آثار حمايت الهى و امدادهاى غيبى و يارى فرشتگان را در آنها مشاهده مى كنم، اصولا آنجا كه پاى مددهاى خاص پروردگار و نيروهاى غيبى او به ميان آيد من عقب نشينى خواهم كرد.
ديگر اينكه (من از مجازات دردناك پروردگار در اين صحنه مى ترسم ) و آن را به خود نزديك مى بينم(
انى اخاف الله
)
.
مجازات خداوند هم چيز ساده اى نيست كه بتوان در برابرش مقاومت كرد
بلكه كيفر او شديد و سخت است )(
و الله شديد العقاب
)
.
آيا شيطان از طريق وسوسه يا از طريق تشكل ظاهر شد؟
در اينكه نفوذ شيطان در دل مشركان و طرح اين گفتگوها با آنها در صحنه جنگ بدر به چه صورت بوده در ميان مفسران پيشين و امروز گفتگو است، و رويهمرفته دو عقيده وجود دارد.
1- جمعى معتقدند كه اين كار از طريق وسوسه هاى باطنى صورت گرفته است، او با وسوسه هاى خويش و استفاده از صفات منفى و زشت شيطانى مشركان اعمالشان را در نظرشان جلوه داد و به آنها چنين وانمود كرد كه نيروى شكست ناپذيرى در اختيار دارند، و يك نوع پناهگاه و اتكاء باطنى در آنها توليد كرد.
اما پس از مجاهده سرسختانه مسلمانان و حوادث اعجاز آميزى كه سبب پيروزى آنها گرديد آثار اين وسوسه ها از دل آنان بر چيده شد، و احساس كردند كه شكست در برابر آنها قرار گرفته و هيچ تكيه گاهى براى آنها نيست بلكه كيفر و مجازات سختى از طرف خدا در انتظار آنهاست.
2- جمع ديگرى كه معتقدند كه شيطان به شكل انسانى مجسم شد و در برابر آنها آشكار گرديد، در روايتى كه در بسيارى از كتب نقل شده مى خوانيم: قريش به هنگامى كه تصميم راسخ براى حركت به سوى ميدان بدر گرفت از حمله طائفه بنى كنانه بيمناك بودند، زيرا قبلا نيز با هم خصومت داشتند، در اين موقع ابليس در چهره (سراقة بن مالك ) كه از سرشناسهاى قبيله بنى كنانه بود به سراغ آنها آمد و به آنها اطمينان داد كه با شما موافق و هماهنگم و كسى بر شما غالب نخواهد شد و در ميدان بدر شركت كرد.
اما به هنگامى كه نزول ملائكه را مشاهده كرد عقب نشينى نموده، فرار كرد، لشكر نيز به دنبال ضربت هاى سختى كه از مسلمانان خورده بودند و با مشاهده كار ابليس پا به فرار گذاشتند و به هنگامى كه به مكه باز گشتند گفتند سراقة بن مالك سبب فرار قريش شد، اين سخن به گوش سراقه رسيد و سوگند ياد كرد كه من به هيچ وجه از اين موضوع آگاهى ندارم، و به هنگامى كه نشانه هاى مختلف وضع او را در ميدان بدر به او يادآورى كردند همه را انكار كرد و قسم خورد كه چنين چيزى حتما نبوده و او از مكه حركت نكرده، به اين ترتيب معلوم شد كه آن شخص سراقة بن مالك نبوده است.
دليل طرفداران تفسير اول اين است كه ابليس نمى تواند در شكل انسانى ظاهر گردد در حالى كه طرفداران تفسير دوم مى گويند دليلى بر محال بودن اين موضوع در دست نيست، به خصوص كه نظير آن را در داستان هجرت پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) و آمدن پير مردى در شكل مردم نجد در دار الندوة نيز نقل كرده اند، به علاوه ظاهر تعبيرات و گفتگوهائى كه در آيه فوق گذشت با مجسم شدن ابليس سازگارتر است.
ولى در هر حال آيه فوق نشان مى دهد كه مخصوصا در برنامه هاى گروهى، و جمعى، در صورتى كه در مسير حق يا باطل باشد يك سلسله امدادها و نيروهاى الهى و يا نيروهاى شيطانى فعاليت مى كنند و آنها در هر چهرهاى خودنمائى مى كنند و پويندگان راه خدا بايد مراقب اين موضوع باشند.
در آيه بعد اشاره به روحيه جمعى از طرفداران لشگر شرك و بت پرستى در صحنه بدر مى كند و مى گويد: در آن هنگام منافقان و آنهائى كه در دل آنها بيمارى بود مى گفتند: (اين مسلمانان به آئين خود مغرور شده اند و با اين گروه كم و اسلحه ناچيز بگمان پيروزى، و يا به خيال شهادت در راه خدا و زندگى جاويدان، در اين صحنه خطرناك كه به مرگ منتهى مى شود گام نهاده اند)!
(
اذ يقول المنافقون و الذين فى قلوبهم مرض غر هؤ لاء دينهم
)
.
ولى آنها بر اثر عدم ايمان و عدم آگاهى از الطاف پروردگار و امدادهاى غيبى او از اين حقيقت آگاهى ندارند كه (هر كس بر خدا توكل كند و پس از بسيج تمام نيروهايش خود را به او بسپارد خداوند او را يارى خواهد كرد، چه اينكه خداوند قادرى است كه هيچ كس در مقابل او ياراى مقاومت ندارد، و حكيمى است كه ممكن نيست دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد)(
و من يتوكل على الله فان الله عزيز حكيم
)
.
در اينكه منظور از (منافقان ) و (الذين فى قلوبهم مرض ) چه كسانى بوده اند مفسران گفتگوى بسيارى كرده اند، ولى بعيد نيست كه هر دو عبارت اشاره به گروه منافقان مدينه باشد، زيرا قرآن مجيد درباره منافقان كه شرح حال آنها در آغاز سوره بقره آمده است مى گويد(
فى قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا
)
. (در دل هاى آنان بيمارى است و خدا نيز بر بيمارى آنها مى افزايد). (بقره آيه 10).
و اين گروه يا منافقانى هستند كه در مدينه به صفوف مسلمانان پيوسته بودند و اظهار اسلام و ايمان مى كردند اما در باطن با آنها نبودند، و يا آنها كه در مكه ظاهرا ايمان آورده اند، ولى از هجرت به مدينه سرباز زدند و در ميدان بدر به صفوف مشركان پيوسته، و به هنگامى كه كمى نفرات مسلمانان را در برابر لشكر كفر ديدند در تعجب فرو رفتند و گفتند اين جمعيت مسلمانان فريب دين و آئين خود را خوردند و به اين ميدان گام گذاردند و در هر حال خداوند از نيت باطنى آنها خبر مى دهد و اشتباه آنان و همفكرانشان را روشن مى سازد، آيه بعد صحنه مرگ كفار و پايان زندگى شومشان را مجسم مى كند، نخست روى سخن را به پيامبر كرده مى گويد: (اگر وضع عبرت انگيز كفار را به هنگامى كه فرشتگان مرگ به صورت و پشت آنها مى زدند و به آنها مى گفتند
عذاب سوزنده را بچشيد، مشاهده مى كردى، از سرنوشت رقت بار آنان آگاه مى شدى )
(
و لو ترى اذ يتوفى الذين كفروا الملائكة يضربون وجوههم و ادبارهم و ذوقوا عذاب الحريق
)
.
گرچه (ترى ) فعل مضارع است ولى با وجود (لو) معنى ماضى مى بخشد، بنابر اين آيه فوق اشاره بوضع گذشته كافران و مرگ دردناك آنان است، بهمين جهت جمعى از مفسران اشاره به مرگ آنها در ميدان بدر بدست فرشتگان مى دانند و بعضى از روايات تاءييد نشده نيز در اين زمينه نقل كرده اند، ولى همانگونه كه سابقا اشاره كرديم قرائنى در دست است كه فرشتگان در ميدان بدر مستقيما در جنگ دخالت نكردند، بنابر اين آيه فوق اشاره به فرشتگان مرگ، و لحظه قبض روح و مجازات دردناكى است كه در اين لحظه بر دشمنان حق و گنهكاران بى ايمان وارد مى سازند.
(عذاب الحريق ) اشاره به مجازات روز قيامت است، زيرا در آيات ديگر قرآن مانند آيه 9 و 22 سوره حج، و 10 بروج نيز به همين معنى آمده است.
سپس مى گويد به آنها گفته مى شود: اين مجازات دردناك كه هم اكنون مى چشيد به خاطر امورى است كه دستهايتان پيش از شما فراهم ساخته و به اين جهان فرستاده است(
ذلك بما قدمت ايديكم
)
.
تعبير به (دست ) به خاطر آن است كه انسان غالب اعمال خويش را به كمك دست انجام مى دهد و گر نه آيه فوق همه اعمال بدنى و روحى را شامل مى گردد.
و در آخر آيه اضافه مى كند خداوند هيچ گاه ظلم و ستم به بندگانش روا نمى دارد و هر گونه مجازات و كيفرى در اين جهان و جهان ديگر دامان آنها را بگيرد از ناحيه خود آنها است(
و ان الله ليس بظلام للعبيد
)
.
واژه (ظلام ) صيغه مبالغه و به معنى بسيار ظلم كننده است، علت انتخاب اين واژه را در اينجا و مانند آن و هم چنين بحثهاى ديگرى پيرامون ظلم در جلد سوم تفسير نمونه صفحه 195 بيان كرديم.