آيه (9) تا (14) و ترجمه
(
اذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم انى ممدكم بالف من الملئكة مردفين
)
(9)(
و ما جعله الله إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم و ما النصر إلا من عند الله إن الله عزيز حكيم
)
(10) (اذ يغشيكم النعاس أمنة منه و ينزل عليكم من السمأ مأ ليطهركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن و ليربط على قلوبكم و يثبت به الاقدام
)
(11)(
اذ يوحى ربك إلى الملئكة انى معكم فثبتوا الذين امنوا سالقى فى قلوب الذين كفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق و اضربوا منهم كل بنان
)
(12)(
ذلك بانهم شاقوا الله و رسوله و من يشاقق الله و رسوله فإ ن الله شديد العقاب
)
(13)(
ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار
)
(14)
ترجمه:
9- (به خاطر بياوريد) زمانى را (كه از شدت ناراحتى در ميدان بدر) از پروردگارتان تقاضاى كمك مى كرديد و او تقاضاى شما را پذيرفت (و گفت ) من شما را با يك هزار از فرشتگان كه پشت سر هم فرود مى آيند يارى مى كنم.
10- ولى خداوند اين را تنها براى شادى و اطمينان قلب شما قرار داد وگرنه پيروزى جز از طرف خدا نيست خداوند توانا و حكيم است.
11- (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خواب سبكى كه مايه آرامش از ناحيه خدا بود شما را فرو گرفت و آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد تا با آن شما را پاك و پليدى شيطان را از شما دور سازد و دلهاى شما را محكم و گامها را با آن ثابت دارد.
12- (به خاطر بياوريد) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگانى وحى كرد من با شما هستم كسانى را كه ايمان آورده اند ثابت قدم بداريد. بزودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مى افكنم ضربه ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان ) فرود آريد و دست و پاى آنها را از كار بيندازيد.
13- اين به خاطر آنست كه آنها با خدا و پيامبرش (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) دشمنى ورزى خدا و پيامبرش دشمنى كند (كيفر شديدى مى بيند) خداوند شديد العقاب است.
14- اين (مجازات دنيا) را بچشيد و براى كافران مجازات آتش (در جهان ديگر) خواهد بود.
تفسير
درسهاى آموزنده در ميدان بدر
اين آيات به قسمتهاى حساسى از جنگ بدر و نعمتهاى گوناگونى كه خداوند در اين صحنه خطرناك نصيب مسلمانان كرد اشاره مى كند، تا حس اطاعت و شكرگزارى آنها را برانگيزد و راه را به سوى پيروزيها و پيشرفتهاى آينده در برابر آنها بگشايد.
نخست به يارى فرشتگان اشاره كرده مى گويد: به خاطر بياوريد زمانى را كه از شدت وحشت و اضطراب كه از كثرت نفرات دشمن و فزونى تجهيزات جنگى آنها براى شما پيش آمده بود، به خدا پناه برديد و دست حاجت به سوى او دراز كرديد و از وى تقاضاى كمك نموديد(
و اذ تستغيثون ربكم
)
.
در پاره اى از روايات آمده كه پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) نيز با مسلمانها در استغاثه و يارى طلبيدن از خداوند هم صدا بود، دست خود را به سوى آسمان بلند كرده بود و عرضه مى داشت اللهم انجز لى ما وعدتنى اللهم ان تهلك هذه العصابة لا تعبد فى الارض: خداوندا وعده اى را كه به من داده اى تحقق بخشد، پروردگارا اگر اين گروه مؤ منان نابود شوند پرستش تو از زمين بر چيده خواهد شد، و آنقدر پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) به اين استغاثه و دعا ادامه داد كه عبا از دوشش بر زمين افتاد.
در اين هنگام خداوند تقاضاى شما را پذيرفت و فرمود: من شما را با يك هزار نفر از فرشتگان كه پشت سر هم فرود مى آيند، كمك و يارى مى كنم(
فاستجاب لكم انى ممد كم بالف من الملائكة مردفين
)
.
مردفين از ماده ارداف به معنى پشت سر هم قرار گرفتن است، بنابراين مفهوم اين كلمه اين مى شود كه فرشتگان پشت سر يكديگر براى يارى مسلمانان فرود آمدند.
اين احتمال نيز در معنى آيه داده شده است كه منظور اين است كه اين گروه هزار نفرى گروههاى متعدد ديگرى را پشت سر داشتند و به اين ترتيب با آيه 124 سوره آل عمران كه مى گويد پيامبر به مؤ منان مى گفت: (آيا كافى نيست كه خداوند شما را به سه هزار نفر از فرشتگان يارى كند) تطبيق مى نمايد.
ولى ظاهر اين است كه عدد فرشتگان در بدر يكهزار نفر بوده است، و مردفين صفت آن يكهزار نفر است، و آيه سوره آل عمران وعده اى بوده است به مسلمانان كه حتى اگر لازم شود خداوند عدد بيشترى را به يارى شما مى فرستد.
سپس براى اينكه كسى خيال نكند پيروزى به دست فرشتگان و مانند آنها است، مى گويد خداوند اين كار را فقط براى بشارت و اطمينان قلب شما قرار داد(
و ما جعله الله الا بشرى و لتطمئن به قلوبكم
)
وگرنه پيروزى جز از ناحيه خداوند نيست و ما فوق همه اين اسباب ظاهرى و باطنى اراده و مشيت او است(
و ما النصر الا من عند الله
)
زيرا خداوند آنچنان قادر و قوى است كه هيچكس نمى تواند در برابر اراده و ايستادگى كند و آنچنان حكيم و دانا است كه يارى خود را جز در مورد افراد شايسته قرار نخواهد داد(
ان الله عزيز حكيم
)
آيا فرشتگان جنگيدند؟
در ميان مفسران در اين زمينه گفتگوى بسيار شده است، بعضى معتقدند كه فرشتگان رسما وارد صحنه نبرد شدند و با سلاحهاى مخصوص به خود به لشكر دشمن حمله كردند و عده اى از آنها را به خاك افكندند، پاره اى از روايات را نيز در اين زمينه نقل كرده اند.
ولى قرائنى در دست است كه نشان مى دهد نظر گروه دوم كه مى گويند: فرشتگان تنها براى دلگرمى و تقويت روحيه مؤ منان نازل شدند، به واقع نزديكتر است.
زيرا اولا: در آيه فوق خوانديم كه مى فرمود: اينها تمام براى اطمينان قلب شما بوده است كه با احساس اين پشت گرمى بهتر مبارزه كنيد، نه اينكه آنها اقدام به جنگ كرده باشند.
ثانيا: اگر بنا شود فرشتگان، شجاعانه سربازان دشمن را به خاك افكنده باشند چه فضيلتى براى مجاهدين بدر باقى خواهد ماند كه اين همه در روايات از آنها سخن به ميان آمده است.
ثالثا: تعداد مقتولين بدر 70 نفر بودند كه قسمت مهمى از آنها با شمشير على (عليكم السلام ) به خاك افتادند و قسمت ديگرى به دست جنگجويان اسلام كه غالبا قاتلين آنها در تاريخ به نام ذكر شده اند، بنابراين چه باقى مى ماند براى فرشتگان و چه كسى را آنها به خاك انداختند.
سپس دومين نعمت خود را به مؤ منان يادآور مى شود و مى گويد به خاطر بياوريد هنگامى را كه خواب سبكى شما را فرو گرفت كه مايه آرامش و امنيت روح و جسم شما از ناحيه خداوند گرديد(
اذ يغشيكم النعاس امنة منه
)
يغشى از ماده غشيان به معنى پوشاندن و احاطه كردن است، گوئى خواب همچون پرده اى بر آنها افكنده شد و آنها را پوشاند.
نعاس به ابتداى خواب و يا خواب كم و سبك و آرام بخش گفته مى شود، و شايد اشاره به اين است كه در عين استراحت آنچنان خواب عميقى بر شما مسلط نشد كه دشمن بتواند از موقعيت استفاده كرده و بر شما شبيخون بزند.
و به اين ترتيب مسلمانان در آن شب پر اضطرار، از اين نعمت بزرگى كه فرداى آن روز در ميدان مبارزه به آنها كمك فراوانى كرد بهره گرفتند.
سومين موهبتى را كه در آن ميدان به شما ارزانى داشت اين بود، كه آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد(
و ينزل عليكم من السماء ماء
)
تا بوسيله آن شما را پاك و پاكيزه كند و پليدى شيطان را از شما دور سازد(
ليطهركم به و يذهب عنكم رجز الشيطان
)
اين پليدى ممكن است وسوسه هاى شيطانى بوده و ممكن است پليدى جسمانى بر اثر جنابت بعضى در آن شب و يا هر دو، و در هر حال اين آب حياتبخش كه در گودالهاى اطراف بدر جمع شده بود، در حالى كه دشمن چاهها را در اختيار گرفته بود و مسلمانان نياز شديدى براى شستشو و رفع عطش به آن داشتند همه اين پليديها را شست و با خود برد.
به علاوه خدا مى خواست با اين نعمت دلهاى شما را محكم دارد (و ليربط على قلوبكم ) و نيز مى خواست در آن شنزار كه پاى شما فرو مى رفت، و لغزنده بود، به وسيله ريزش باران گامهاى شما را محكم كند(
و يثبت به الاقدام
)
اين احتمال نيز وجود دارد كه مراد از تثبيت اقدام تقويت روحيه و افزودن ميزان پايمردى و استقامت آنها در پرتو اين نعمت باشد و يا اشاره به هر دو قسمت بوده باشد.
ديگر از نعمتهاى پروردگار بر مجاهدان جنگ بدر، ترس و وحشتى بود كه در دل دشمنان افكند و روحيه آنها را سخت متزلزل ساخت در اين باره مى فرمايد: به خاطر بياوريد هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان وحى فرستاد، من با شما هستم و شما افراد با ايمان را تقويت كنيد و ثابت قدم بداريد(
اذ يوحى ربك الى الملائكة انى معكم فثبتوا الذين آمنوا
)
و به زودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مى افكنم،(
سالقى فى قلوب الذين كفروا الرعب
)
و اين راستى عجيب بود كه ارتش نيرومند قريش در برابر سپاه كوچك مسلمانان طبق نقل تواريخ آنچنان روحيه خود را باخته بود كه جمعى از درگير شدن با مسلمانان بسيار وحشت داشتند، گاه پيش خود فكر مى كردند اينها افراد عادى نيستند بعضى مى گفتند مرگ را بر شترهاى خويش حمل كرده و از يثرب (مدينه ) برايتان سوغات آورده اند.
شك نيست كه اين رعب افكنى در دل دشمن كه از عوامل مؤ ثر پيروزى بود بدون حساب نبود، آن پايمردى مسلمانان، آن نماز جماعت و شعارهاى گرم و داغشان، آن اظهار وفادارى مؤ منان راستين و سخنانى همچون سخنان سعد بن معاذ كه به عنوان نمايندگى از طرف انصار به پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت باد اى رسول خدا ما به تو ايمان آورده ايم و به نبوت تو گواهى داده ايم كه هر چه مى گوئى از طرف خدا است، هر دستورى را مى خواهى بده و از اموال ما هر چه مى خواهى برگير، به خدا سوگند اگر به ما فرمان دهى كه در اين دريا (اشاره به درياى احمر كه در آن نزديكى بود) فرو رويم فرو خواهيم رفت، ما آرزو داريم خداوند به ما توفيق دهد خدمتى كنيم كه مايه روشنى چشم تو شود، آرى اينگونه سخنان كه به هر حال در ميان دوست و دشمن پخش مى شد به اضافه آنچه قبلا از استقامت مردان و زنان مسلمان در مكه ديده بودند، همگى دست به دست هم داد، و وحشت براى دشمنان آفريد.
باد شديدى كه به سوى جبهه دشمن مى وزيد و رگبارى كه بر آنها فرود آمد، و خاطره وحشتناك خواب عاتكه در مكه و مانند اينها عوامل ديگرى براى وحشت و اضطراب آنها بودند.
سپس فرمانى را كه در ميدان بدر به وسيله پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) به مسلمانان داده بود، به ياد آنها مى آورد، و آن اين بود كه هنگام نبرد با مشركان از ضربه هاى غير كارى بپرهيزيد و نيروى خود را در آن صرف نكنيد، بلكه ضربه هاى كارى بر پيكر دشمن فرود آريد ضربه بر بالاتر از گردن، بر مغزها و سرهاى آنها فرود آريد(
فاضربوا فوق الاعناق
)
و دست و پاى آنها را از كار بيندازيد(
و ضربوا منهم كل بنان
)
بنان جمع بنانه به معنى سر انگشت دست يا پا و يا خود انگشتان است، و در آيه مورد بحث مى تواند كنايه از دست و پا بوده باشد و يا به معنى اصليش كه انگشتان است، زيرا قطع شدن انگشتان و از كار افتادن آنها اگر در دست باشد قدرت حمل سلاح را از انسان مى گيرد، و اگر در پا باشد، قدرت حركت را. اين احتمال نيز وجود دارد كه اگر دشمن مهاجم پياده باشد، هدف را سر او قرار دهيد و اگر سواره باشد دست و پاى او.
همانطور كه در سابق هم اشاره كرديم بعضى اين جمله را خطاب به فرشتگان مى دانند ولى قرائن نشان مى دهد كه مخاطب در اين جمله مسلمانان هستند، و اگر هم مخاطب فرشتگان باشند ممكن است هدف از ضربه زدن بر مغزها و دست و پا ايجاد رعب و وحشت در آنها باشد آنچنانكه دست و پايشان در كار بلغزد، و سرها به زير آيد. (البته اين تفسير بر خلاف ظاهر عبارت است و بايد به كمك قرائنى كه سابقا درباره جنگ نكردن ملائكه گفتيم اثبات شود)
بعد از همه گفتگوها براى اينكه كسى اين فرمانهاى شديد و دستورات قاطع و كوبنده را بر خلاف آئين جوانمردى و رحم و انصاف تصور نكند، مى فرمايد: اينها استحقاق چنين چيزى را دارند زيرا آنان از در عداوت و دشمنى و عصيان و گردنكشى در برابر خدا و پيامبرش در آمدند(
ذلك بانهم شاقوا الله و رسوله
)
شاقوا از ماده شقاق در اصل به معنى شكاف و جدائى است و از آنجا كه شخص مخالف و دشمن و عصيانگر، صف خود را جدا مى كند به عمل او شقاق گفته مى شود، و هر كس از در مخالفت و دشمنى با خدا و پيامبرش در آيد، گرفتار مجازات دردناك در دنيا و آخرت خواهد شد، زيرا خداوند (همانگونه كه رحمتش وسيع و بى انتها است ) مجازاتش شديد و دردناك است(
و من يشاقق الله و رسوله فان الله شديد العقاب
)
سپس براى تاءكيد اين موضوع مى گويد اين مجازات دنيا را بچشيد مجازات ضربه هاى سخت در ميدان جنگ و كشته شدن و اسارت و شكست و ناكامى و در انتظار مجازات سراى ديگر باشيد، زيرا عذاب آتش در انتظار كافران است(
ذلكم فذوقوه و ان للكافرين عذاب النار
)