آيه (114) و (115) و ترجمه
(
و أقـم الصـلوة طـرفـى النـهـار و زلفـا مـن اليـل إن الحـسـنـت يذهبن السيات ذلك ذكرى للذكرين
)
(114)(
و اصبر فإن الله لا يضيع أجر المحسنين
)
(115)
ترجمه:
114 - نماز را در دو طرف روز و اوائل شب برپا دار، چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) بـر طـرف مـى سـازنـد، ايـن تـذكـرى اسـت بـراى آنـهـا كـه اهل تذكرند.
115 - و شكيبائى كن كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد.
تفسير:
(نماز) و (صبر).
در اين آيات، انگشت روى دو دستور از مهمترين دستورات اسلامى كه در واقع روح ايمان و پايه اسلام است گذارده شده:
نـخـسـت فـرمـان بـه اقـامـه نـمـاز داده مـى گـويـد: نـمـاز را در دو طـرف روز، و در اوائل شـب بـر پـا دار(
و اقـم الصـلوة طـرفـى النـهـار و زلفـا مـن الليل
)
.
ظاهر تعبير طرفى النهار (دو طرف روز) اين است كه نماز صبح و مغرب را بيان مى كند، كـه در دو طـرف روز قرار گرفته و (زلف ) كه جمع (زلفه ) به معنى نزديكى اسـت بـه قـسـمـتهاى آغاز شب كه نزديك به روز است گفته مى شود بنا بر اين منطبق بر نماز عشا مى گردد.
هـمـين تفسير در روايات ائمه اهلبيت (عليهماالسلام
) نيز وارد شده كه آيه فوق اشاره به سه نماز (صبح و مغرب و عشا) است.
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه چرا از نمازهاى پنجگانه تنها در اينجا اشـاره بـه سـه نـماز صبح و مغرب و عشا شده و از نماز ظهر و عصر سخن به ميان نيامده است.
پيچيده بودن پاسخ اين سؤ ال سبب شده است كه بعضى از مفسران (طرفى النهار) را آنـچـنـان وسـيـع بـگـيـرنـد كـه هـم نـمـاز صـبـح و هـم ظـهـر و عـصـر و هـم مـغـرب را شـامل شود و با تعبير به (زلفا من الليل ) كه اشاره به نماز عشا است همه نمازهاى پنجگانه را در بر مى گيرد.
ولى انـصـاف ايـن اسـت كـه (طرفى النهار) تاب چنين تفسيرى را ندارد مخصوصا با تـوجـه بـه ايـنـكـه مـسـلمـانـان صـدر اول مـقـيـد بـودنـد كـه نـمـاز ظـهـر را در اول وقت و نماز عصر را حدود نيمه وقت (ميان ظهر و غروب آفتاب ) انجام دهند.
تـنـهـا چـيـزى كـه مى توان اينجا گفت اين است كه در آيات قرآن گاهى هر پنج نماز ذكر شـده مـانـنـد(
اقـم الصـلوة لدلوك الشـمـس الى غـسـق الليـل و قـرآن الفجر
)
(اسراء - 78) و گاهى سه نماز مانند آيه مورد بحث و گاهى تنها يـك نـمـاز ذكـر شـده اسـت، مـانند(
حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى و قوموا لله قانتين
)
(بقره - 238).
بـنـابـرايـن لزومـى نـدارد كـه در هـر مورد هر پنج نماز با يكديگر ذكر شود بخصوص ايـنـكـه گـاهـى مناسبات ايجاب مى كند كه تنها روى نماز ظهر (صلوة وسطى ) به خاطر اهـمـيتش تكيه شود، و گاهى روى نماز صبح و مغرب و عشا كه گاهى بخاطر خستگى و يا خواب ممكن است در معرض فراموشى قرار گيرد.
سـپـس بـراى اهـمـيـت نـمـاز روزانـه خصوصا و همه عبادات و طاعات و حسنات عموما چنين مى گويد: (حسنات، سيئات را از ميان مى برند)(
ان الحسنات يذهبن السيئات
)
.
(و اين تذكر و يادآورى است براى آنها كه توجه دارند)(
ذلك ذكرى للذاكرين
)
.
آيـه فـوق هـمـانـنـد قـسـمـتـى ديـگـر از آيـات قـرآن تـاثـيـر اعمال نيك را در از ميان بردن آثار سوء اعمال بد بيان مى كند، در سوره نساء آيه 31 مى خـوانـيـم(
ان تـجـتـنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم
)
: (اگر از گناهان بزرگ دورى كنيد گناهان كوچك شما را مى پوشانيم ).
و در آيـه (7 عنكبوت ) مىخوانيم
(
و الذين آمنوا و عملوا الصالحات لنكفرن عنهم سيئاتهم
)
: (كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دارند گناهان آنانرا مى پوشانيم ).
و بـه ايـن تـرتـيـب اثـر خـنـثـى كـنـنـده گـنـاه را در طـاعـات و اعمال نيك تثبيت مى كند.
از نـظـر روانـى نيز شك نيست كه هر گناه و عمل زشتى، يك نوع تاريكى در روح و روان انـسـان ايـجاد مى كند كه اگر ادامه يابد اثرات آنها متراكم شده، به صورت وحشتناكى انسان را مسخ مى كند.
ولى كار نيك كه از انگيزه الهى سر چشمه گرفته به روح آدمى لطافتى مى بخشد كه آثـار گـنـاه را مـى تـوانـد از آن بـشـويـد و آن تـيـرگـيـهـا را بـه روشـنـائى مبدل سازد.
امـا از آنـجـا كـه جـمله فوق(
ان الحسنات يذهبن السيئات
)
بلا فاصله بعد از دستور نماز ذكـر شـده يـكى از مصداقهاى روشن آن، نمازهاى روزانه است و اگر مى بينيم در روايات تنها تفسير به نمازهاى روزانه شده دليل بر انحصار نيست، بلكه همانگونه كه بارها گفته ايم بيان يك مصداق روشن قطعى است.
اهميت فوق العاده نماز
در روايـات مـتـعـددى كـه ذيـل آيات فوق از پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) و ائمه معصومين (عليهمالسلام
) نقل شده تعبيراتى ديده مى شود كه از اهميت فوق العاده نماز در مكتب اسلام پرده بر مى دارد.
ابـو عـثمان مى گويد: من با سلمان فارسى زير درختى نشسته بودم، او شاخه خشكى را گـرفـت و تـكـان داد تـا تـمـام بـرگـهـايـش فـرو رفـت، سـپـس رو بـه مـن كـرد و گـفـت سئوال نكردى چرا اين كار را كردم.
گفتم: بگو ببينم منظورت چه بود؟
گـفـت: اين همان كارى بود كه پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) انجام داد هنگامى كه خـدمـتـش زيـر درخـتـى نـشـسـتـه بـودم، سـپـس پـيـامـبـر ايـن سـؤال را از مـن كـرد و گـفـت سـلمـان نـمـى پـرسـى چـرا چـنـين كردم؟ من عرض كردم بفرمائيد چـرا؟فـرمـود: ان المـسـلم اذا تـوضـا فـاحـسن الوضوء ثم صلى الصلوات الخمس تحاتت خـطـاياه كما تحات هذا الورق ثم قرء هذه الاية و اقم الصلوة...: هنگامى كه مسلمان وضو بـگـيـرد و خـوب وضـو بـگـيرد، سپس نمازهاى پنجگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ريـزد، هـمانگونه كه برگهاى اين شاخه فرو ريخت، سپس همين آيه (اقم الصلوة...) را تلاوت فرمود.
در حديث ديگرى از يكى از ياران پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) بنام (ابى امامه ) مـى خـوانـيـم كه مى گويد: روزى در مسجد خدمت پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) نـشـسـتـه بـوديم كه مردى آمد و عرض كرد يا رسول الله من گناهى كرده ام كه حد بر آن لازم مى شود، آن حد را بر من اجرا فرما، فرمود: آيا نماز با ما خواندى؟ عرض كرد آرى، اى رسولخدا، فرمود: خداوند گناه تو - يا حد تو - را بخشيد.
و نـيـز از عـلى (عليهاالسلام
) نقل شده كه مى فرمايد: با رسولخدا در مسجد در انتظار نماز بوديم كه مردى برخاست و عرض كرد: اى رسولخدا من گناهى كرده ام پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) روى از او بـرگـردانـد، هـنـگـامـى كـه نـمـاز تمام شد همان مرد برخاست و سخن اول را تكرار كرد، پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) فرمود: آيا با مـا ايـن نـمـاز را انـجـام نـدادى؟ و بـراى آن بـخوبى وضو نگرفتى؟ عرض كرد: آرى، فرمود اين كفاره گناه تو است!.
و نـيـز از عـلى (عليهاالسلام
) از پـيـامـبـر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) نـقل شده كه فرمود: انما منزلة الصلوات الخمس لامتى كنهر جار على باب احدكم فما يظن احدكم لو كان فى جسده درن ثم اغتسل فى ذلك النهر خمس مرات كان يبقى فى جسده درن فكذلك و الله الصلوات الخمس لامتى:
نـمـازهاى پنجگانه براى امت من همچون يك نهر آب جارى است كه بر در خانه يكى از شما باشد، آيا گمان مى كنيد اگر كثافتى در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل كند آيا چيزى از آن بر جسد او خواهد ماند (مسلمانه ) همچنين است بخدا سوگند نمازهاى پنجگانه براى امت من.
بـه هر حال جاى ترديد نيست كه هر گاه نماز با شرائطش انجام شود، انسانرا در عالمى از مـعـنـويت و روحانيت فرو مى برد كه پيوندهاى ايمانى او را با خدا چنان محكم مى سازد كه آلودگيها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو مى دهد.
نـمـاز انـسـانـرا در بـرابـر گـنـاه بـيـمـه مـى كـنـد، و نـيـز نماز زنگار گناه را از آئينه دل مى زدايد.
نماز جوانه هاى ملكات عالى انسانى را در اعماق جان بشر مى روياند، نماز اراده را قوى و قـلب را پـاك و روح را تـطهير مى كند، و به اين ترتيب نماز در صورتى كه بصورت جسم بيروح نباشد مكتب عالى تربيت است.
اميد بخشترين آيه قرآن
در تـفـسـيـر آيـه مـورد بـحـث حـديـث جـالبـى از عـلى (عليهاالسلام
) بـه ايـن مـضـمـون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما اميد بخشترين آيه قـرآن كـدام آيـه است؟ بعضى گفتند(
آيه ان الله لا يغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمـن يـشـاء
)
(خـداونـد هـرگـز شـرك را نـمـى بـخشد و پائين تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد).
امـام فـرمـود: خـوب اسـت، ولى آنـچـه مـن مـيـخـواهـم نـيـسـت، بـعـضـى گـفـتـنـد آيـه(
و مـن يـعـمـل سـوء او يـظـلم نـفـسـه ثـم يـسـتـغـفـر الله يـجـد الله غـفـورا رحـيـمـا
)
(هـر كـس عـمـل زشـتـى انـجام دهد يا بر خويشتن ستم كند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحيم خواهد يافت ) امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نيست.
بعضى ديگر گفتند آيه(
قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله
)
(اى بندگان من كه اسراف بر خويشتن كرده ايد از رحمت خدا مايوس نشويد) فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نيست!
بـعـضـى ديگر گفتند آيه(
و الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذنوب الا الله
)
(پرهيزكاران كسانى هستند كه هنگامى كه كار زشتى انـجـام مى دهند يا به خود ستم مى كنند به ياد خدا مى افتند، از گناهان خويش آمرزش مى طـلبـنـد و چه كسى است جز خدا كه گناهان را بيامرزد) باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نيست.
در ايـن هـنـگـام مـردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آيه ديگرى در اين زمينه سراغ نداريم.
امـام فرمود: از حبيب خودم رسولخدا شنيدم كه فرمود: اميد بخشترين آيه قرآن اين آيه است(
و اقـم الصـلوة طـرفـى النـهـار و زلفـا مـن الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذاكرين
)
.
البـتـه هـمـانگونه كه در ذيل آيه 48 سوره نساء گفتيم در حديث ديگرى آمده است كه اميد بـخـشترين آيه قرآن: آيه(
ان الله لا يغفران يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء
)
مى باشد.
اما با توجه به اينكه هر يك از اين آيات به زاويه اى از اين بحث نظر دارد و يك بعد از ابعاد آنرا بيان مى كند، تضادى با هم ندارد:
در واقع آيه مورد بحث از كسانى سخن مى گويد كه نمازهاى خود را به خوبى انجام مى دهـنـد، نـمـازى بـا روح و بـا حـضـور قـلب كـه آثـار گـنـاهـان ديـگـر را از دل و جانشان مى شويد.
امـا آيـه ديـگر از كسانى سخن مى گويد كه داراى چنين نمازى نيستند و تنها از در توبه وارد مى شوند پس اين آيه براى اين گروه و آن آيه براى آن گروه اميد بخش ترين آيه است.
چـه امـيـدى از ايـن بـيـشـتر كه انسان بداند هر گاه پاى او بلغزد و يا هوى و هوس بر او چيره شود (بدون اينكه اصرار بر گناه داشته باشد پايش به گناه كشيده شود) هنگامى كه وقت نماز فرا رسيد، وضو گرفت و در پيشگاه معبود به راز و نياز برخاست احساس شـرمـسـارى كـه از لوازم تـوجـه بـه خـدا اسـت نـسـبـت بـه اعمال گذشته به او دست داد گناه او بخشوده مى شود و ظلمت و تاريكيش از قلب او بر مى خيزد.
به دنبال برنامه انسانساز نماز و بيان تاثيرى كه حسنات در زدودن سيئات دارد در آيه بـعـد فرمان به (صبر) مى دهد، و مى گويد: (شكيبا باش كه خدا اجر نيكوكاران را ضايع نمى كند)(
و اصبر فان الله لا يضيع اجر المحسنين
)
.
گرچه بعضى از مفسران خواسته اند معنى صبر را در اينجا محدود به مورد نماز و يا اذيت و آزارهاى دشمنان در برابر پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) كنند.
ولى روشن است كه هيچگونه دليلى بر محدود ساختن معنى صبر، در آيه مورد بحث نداريم بـلكـه يك مفهوم كلى و جامع را در بر دارد كه هر گونه شكيبائى را در برابر مشكلات، مـخـالفـتـهـا، آزارهـا، هـيـجـانـهـا، طـغـيـانـهـا و مـصـائب گـونـاگـون را شامل مى شود و ايستادگى در برابر تمام اين حوادث در مفهوم جامع صبر مندرج است.
(صـبـر) يـك اصـل كـلى و اسـاس اسلامى است كه در موردى از قرآن با نماز همراه ذكر شـده اسـت شـايـد بـه اين دليل كه نماز در انسان (حركت ) مى آفريند و دستور صبر، مـقاومت ايجاب مى كند، و اين دو يعنى (حركت ) و (مقاومت ) هنگامى كه دست به دست هم دهند عامل اصلى هر گونه پيروزى خواهند شد.
اصـولا هـيچگونه نيكى بدون ايستادگى و صبر ممكن نيست، چون بپايان رساندن كارهاى نـيـك حـتـمـا اسـتـقـامـت لازم دارد، و بـه هـمـيـن جـهـت در آيـه فـوق بـه دنـبـال امـر بـه صـبـر مـى فـرمـايـد خـداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى كند، يعنى نيكوكارى بدون صبر و ايستادگى ميسر نيست.
ذكـر ايـن نـكـته نيز لازم است كه مردم در برابر حوادث ناگوار به چند گروه تقسيم مى شوند.
1 - گروهى فورا دست و پاى خود را گم مى كنند و به گفته قرآن بنا بر جزع و فزع مى گذارند اذا مسه الشر جزوعا (معارج - 20).
2 - گـروه ديـگـرى دسـت و پـاى خـود را گـم نـمـى كـنـنـد و بـا تحمل و برد بارى در برابر حادثه مى ايستند.
3 - گروه ديگرى هستند كه علاوه بر تحمل و برد بارى، شكر گزارى هم دارند.
4 - گروه ديگرى هستند كه در برابر اينگونه حوادث عاشقانه به تلاش و كـوشـش بـر مـى خـيـزند و براى خنثى كردن اثرات منفى حادثه، طرح ريزى مى كنند، جـهـاد و پـيـكـار خـسـتـگـى نـاپـذيـر بـه خـرج مـى دهـنـد و تـا مشكل را از پيش پا بر ندارند آرام نمى گيرند.
خداوند به چنين صابرانى وعده پيروزى داده(
ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا ماتين
)
- انفال: 65).
و نـعمتهاى بهشتى را پاداش سراى ديگر آنها شمرده(
و جزا هم بما صبروا جنة و حريرا
)
- انسان: 12).