فریاد در نیمه شب شهر
از قیافه شما معلوم است که مسافر هستید، گویا در شهر طوس آشنایی هم ندارید. درست است؟
آری! من به شهر شما آمدهام و به دنبال جایی میگردم تا در آن اقامت کنم.
افتخار بدهید امشب، مهمان خانه ما باشید.
نه. من مزاحم شما نمیشوم.
چه مزاحمتی؟ ما مردمان این شهر بسیار مهماننواز هستیم.
من وسایل خود را برداشتم و همراه او به سوی خانهاش رفتم. خدا را شکر کردم که من را غریب و تنها در این شهر رها نکرد و همین که به دروازه این شهر رسیدم، این برادر مرا به خانه دعوت کرد.
جای شما خالی! صاحبخانه آن شب چه شام خوشمزهای تهیّه کرده بود، من که بعد از مدّتها پیادهروی خیلی گرسنه بودم، شام مفصّلی خوردم و برای خواب آماده شدم. از صاحبخانه عذرخواهی کردم و به خواب ناز فرو رفتم.
فکر کنم چند ساعتی خوابیده بودم که صدایی به گوشم رسید: «ای شاهزادگان دنیا! کجایید؟ کجایید؟ بیایید ببینید که من چه لذّتی میبرم!».
از جای خود بلند شدم، هوا هنوز تاریک بود، گویا ساعتی تا اذان صبح باقی مانده بود، با خود گفتم: در این نیمه شب، کیست که اینگونه سخن میگوید؟
دوباره به زیر رختخواب رفتم، شاید نیم ساعتی گذشت که دوباره همان صدا به گوشم رسید: «ای شاهزادگان! کجایید...».
دیگر خواب از سرم پریده بود، بلند شدم وضو گرفتم و نماز شب خواندم. بعد از مدّتی صدای اذان صبح به گوشم رسید. صاحبخانه بیدار شده بود و میخواست به مسجد برود، به سویش رفتم، سلام کرده و گفتم:
این چه کسی بود که نیمه شب آن گونه فریاد میزد؟
چگونه او را نمیشناسی؟ او مردی است که افتخار ایران زمین است. خدا به من این سعادت را داده است که همسایه او باشم.
او چه کسی است؟
دیشب تو آن قدر خسته بودی که حال و حوصله نداشتی برایت سخن بگویم. همسایه ما، خواجه نصیرالدین طوسی، همان عالم بزرگ است.
عجب! خوب برای چه او نیمه شب آن گونه سخن میگوید؟
او معمولاً شبها تا به صبح مشغول مطالعه و تحقیق است، او هرگز دست از کسب دانش برنمیدارد، او در سکوت شب برای خود دنیایی دارد، در حین مطالعه به او لذّتی دست میدهد که ناخودآگاه فریاد برمیآورد: «ای شاهزادگان کجایید؟».
آن شب من به فکر فرو رفتم. لذّتی را که خواجه نصیرالدین طوسی از کسب علم و دانش میبرد، بهتر از همه لذّتهای دنیاست. علم و دانش برای او، آنقدر شیرین و لذّتبخش است که ناخودآگاه اینگونه فریاد برمیآورد.
به راستی که این صدای او، فریادی است که تاریخ هیچگاه آن را فراموش نخواهد کرد، فریاد او برای همیشه بر سر کسانی که برای لذّت به دنبال پول و ثروت و مقام هستند، خواهد بود، ای مردمی که به دنبال پول و مقام هستید؛ بدانید که لذّت شما زودگذر است، به زودی شما از پست و مقام و پول خود جدا میشوید، امّا کسی که به دنبال علم و دانش بوده است، هیچگاه از لذّت خود جدا نمیشود. لذّت او از درون و عمق وجود اوست، و لذّت شما از بیرون!