5 قضاوت و دادرسی و قوانین جزا در اسلام
اشاره
درست است که تربیت صحیح و زنده بودن روح ایمان و اصول اخلاق انسانی در یک اجتماع جلوی بسیاری از تجاوزها و تبهکاریها را میگیرد، ولی با این حال برقرار ساختن عدالت اجتماعی و تحکیم آن در جوامع انسانی بدون حمایت «یک دستگاه نیرومند و عدالتگر قضایی» امکانپذیر نیست، چرا که در هر محیطی افراد گردنکش و طغیانگری وجود دارند که شرارت آنها به قدری است که شعاع نیرومند ایمان و اخلاق برای روشن ساختن روح و فکر تاریک آنها به تنهایی کافی نبود.
و جز در برابر یک دستگاه قضایی عادل و مقتدر سر فرود نمیآورند.
به همین دلیل اسلام تنها به توصیههای اخلاقی و تربیتهای معنوی، در پیاده کردن برنامه عدالت اجتماعی خود قناعت نکرده، و تشکیلات قضایی نیرومندی را در پشت سر همه دستورات خود پیش بینی کرده است.
در مورد شخص قاضی بیش از همه چیز به دو موضوع اهمیّت داده،
اسلام در یک نگاه، ص: 106
«علم و دانش و آشنایی به تمام رموز و جزئیّات احکام الهی» و دیگری، «عدالت» «درستکاری و امانت» است.
در مسأله «مساوات» و برابری کامل همه طبقات در برابر «دادگاه» تا آنجا پیش رفته که به قاضی توصیه میکند، حتّی در سخن گفتن و تعارفات عادی و معمولی، نگاه کردن به طرفین دعوا، و همچنین در نشستن یا ایستادن آنها عدالت و مساوات را رعایت کند، و طرفین دعوا هر که باشند، و هر قدر مقام اجتماعی آنها متفاوت باشد، باید بدون کوچکترین امتیاز و تفاوت در برابر دادگاه قرار گیرند.
در کلمات پیشوایان اسلام قضاوت، به عنوان یک کار پر مسؤولیت و خطرناک و در عین حال مهم معرفی شده است، زیرا کوچکترین انحراف و تمایل خصوصی قاضی به یک طرف، برای سقوط او از مقام عدالت و طرد از مقام قضا و دادرسی کافی است.
پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآله
میفرماید:
«زبان قاضی در میان دو شعله آتش قرار گرفته است»! یعنی اگر متمایل به یک طرف شود، فوراً میسوزد!
در اسلام رشوه گرفتن و تحریف حق به سود رشوه دهنده یکی از گناهان کبیره است:
«الراشی و المرتشی و الماشی بینهما فی النار؛ رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه میان آن دو، همه در آتشند»!
آیین دادرسی اسلام بسیار دقیق و گسترده است، بگونهای که در میان آیینهای دادرسی گسترده دنیای امروز، درخشندگی و اصالت خاصی دارد.
در کتب فقه اسلامی کتاب مخصوصی تحت عنوان «کتاب القضا»
اسلام در یک نگاه، ص: 107
وجود دارد که اصول کلّی و تمام جزئیات آیین دادرسی اسلام، شرایط قاضی، شرایط شهود؛ طرز اقامه دعوا، دلایلی که طرفین دعوا میتوانند به آن استناد جویند، و مانند اینها به طور مشروح مورد بررسی قرار گرفته است. برای پی بردن به گوشهای از این دستورات، و نیز اهمیّتی که اسلام به مقام ارجمند قاضی میدهد، کافی است به چند دستور زیر که امیرمؤمنان علیعليهالسلام
در فرمان معروفی که به مالک اشتر استاندار مصر نوشته توجه کنیم:
«برای تصدّی مقام قضاوت و دادرسی میان مردم، کسی را انتخاب کن که:
از همه مردم از نظر علم، تقوا و فضیلت برتر باشد.
تراکم قضایا و هجوم مسائل گوناگون او را به تنگنا نیفکند.
به هنگام مراجعات مکرر ارباب دعوا، ناراحت و تنگ حوصله نشود.
اگر خطا و اشتباهی از او سر زد در اشتباه و خطای خود اصرار نورزد.
و از بازگشت به سوی حق آزرده خاطر نگردد.
آزمند و طمعکار نباشد.
نظرات سطحی و مطالعات ابتدایی، او را از تعمّق و باریک بینی در امور باز ندارد.
در موارد مشکوک احتیاطش از همه بیشتر، در استناد به دلیل از همه کوشاتر، در برابر مراجعات مکررّ ارباب رجوع و متداعیان از همه پر حوصلهتر، در کشف حقایق امور شکیباتر، و به هنگام روشن شدن حق
اسلام در یک نگاه، ص: 108
در دادن رأی نهایی از همه قاطعتر و برنّدهتر باشد.
کسی که نه ثنا خوانی و تملّق چاپلوسان او را بفریبد و نه تطمیع این و آن او را از جادّه حق منحرف سازد».
سپس برای این که هیچگونه بهانهای برای قاضی باقی نماند و صاحبان زر و زور نتوانند در او نفوذ کنند دو دستور دیگر صادر کرده و در همان فرمان میگوید:
«آن قدر از (بیتالمال) در اختیار او بگذار که زندگی او کاملًا تأمین گردد و نیازی به مردم نداشته باشد.
و او را از همه نزدیکان و یاران به خود نزدیکتر ساز تا افراد نزدیک تو به نفوذ در او طمع نکند». «1»