آيه (9) تا (13) و ترجمه
(
و على الله قصد السبيل و منها جائر و لو شأ لهدئكم أجمعين
)
(9)(
هو الذى أنزل من السمأ مأ لكم منه شراب و منه شجر فيه تسيمون
)
(10)(
ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الا عنب و من كل الثمرت إن فى ذلك لاية لقوم يتفكرون
)
(11)(
و سخر لكم اليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرت بأ مره إن فى ذلك لايت لقوم يعقلون
)
(12)(
و ما ذرأ لكم فى الارض مختلفا ألونه إن فى ذلك لاية لقوم يذكرون
)
(13)
ترجمه:
9 - و بر خداست كه راه است را به بندگان نشان دهد، اما بعضى از راهها بيراهه است و اگر خدا بخواهد همه شما را (به اجبار) هدايت مى كند (ولى اجبار سودى ندارد).
10 - او كسى است كه از آسمان آبى فرستاد كه شرب شما از آن است، و گياهان و درختان كه حيوانات خود را در آن به چرا مى بريد نيز از آن است.
11 - خداوند با آن (آب باران ) براى شما زراعت و زيتون و نخل و انگور مى روياند، و از همه ميوه ها، مسلما در اين نشانه روشنى است براى گروهى كه تفكر مى كنند
12 - او شب و روز و خورشيد و ماه را مسخر شما ساخت، و نيز ستارگان به فرمان او مسخر شمايند، در اين نشانه هائى است (از عظمت خدا) براى گروهى كه عقل خود را بكار مى گيرند.
13 - (علاوه بر اين ) مخلوقاتى را كه در زمين آفريده نيز مسخر (فرمان شما) ساخت، مخلوقاتى با رنگهاى مختلف در اين نشانه روشنى است براى گروهى كه متذكر مى شوند.
تفسير:
همه چيز در بند تسخير تو است اى انسان
به دنبال نعمتهاى مختلفى كه در آيات گذشته بيان شد، قسمت ديگرى از نعمتهاى مهم الهى در آيات مورد بحث آمده است نخست به يكى از نعمتهاى بسيار مهم معنوى اشاره كرده مى فرمايد: (بر خدا است كه راه راست و صراط مستقيم را كه هيچگونه انحراف و كژى در آن نيست در اختيار بندگان بگذارد)(
و على الله قصد السبيل
)
(قصد) به معنى صاف بودن راه است، و بنابراين قصد السبيل به معنى راه راست مى باشد راهى كه انحراف و ضلالت در آن وجود ندارد.
در اينكه اين راه راست اشاره به جنبه تكوينى يا تشريعى مى كند، مفسران تفسيرهاى مختلفى دارند، ولى هيچ مانعى ندارد كه هر دو جنبه را شامل شود.
توضيح اينكه: خداوند انسان را با نيروهاى مختلفى مجهز ساخته، و استعدادهاى گوناگونى به او داده تا در مسير تكامل كه هدف آفرينش است به او كمك كند، و از اين نظر همانند گياهان و يا انواع جانداران است، كه نيروها و غرائز لازم براى رسيدن به اين هدف در اختيارشان گذارده شده است، با اين تفاوت كه انسان با اراده خود و آزادانه تصميم مى گيرد ولى حيوانات و گياهان بى اختيار به سوى هدفشان پيش مى روند، و قوس صعودى تكامل انسان نيز قابل مقايسه با جانداران ديگر نيست
به اين ترتيب از نظر خلقت و آفرينش و تكوين انسان را مجهز به عقل و استعداد و نيروهاى لازم براى پيمودن اين صراط مستقيم كرده است.
و از سوى ديگر، خدا پيامبران را با وحى آسمانى و تعليمات كافى و قوانين مورد نياز انسان فرستاده است، تا از نظر تشريع، راه را از چاه مشخص كرده و با انواع بيانها او را تشويق به پيمودن اين راه كنند و از مسيرهاى انحرافى باز دارند.
و جالب اينكه خداوند در آيه فوق اين امر را به عنوان فريضه اى بر خود لازم شمرده و با كلمه على الله (بر خدا لازم است ) از آن ياد كرده است كه همانند آنرا در آيات ديگر قرآن نيز مى خوانيم(
ان علينا للهدى
)
: (بر ما است كه انسان را هدايت كنيم ) (ليل - 12)،
اگر ما، در وسعت مفهوم على الله قصد السبيل و مجموعه نيروهاى مادى و معنوى كه در آفرينش انسان و تعليم و تربيت او به كار رفته دقيق شويم، به عظمت اين نعمت بزرگ كه از همه نعمتها برتر است، آگاه خواهيم شد.
سپس از آنجا كه راههاى انحرافى فراوان است، به انسانها هشدار مى دهد و مى گويد (بعضى از اين راهها منحرف و بيراهه است )(
و منها جائر
)
.
و از آنجا كه نعمت اختيار و آزادى اراده و انتخاب، يكى از مهمترين عوامل تكامل انسان مى باشد با يك جمله كوتاه به آن اشاره كرده مى گويد (اگر خدا مى خواست همه شما را به اجبار به راه راست هدايت مى كرد به گونه اى كه نتوانيد گامى از آن فراتر بگذاريد)(
و لو شأ لهداكم اجمعين
)
.
ولى اين كار را نكرد، چرا كه هدايت اجبارى، نه افتخار است و نه تكامل، بلكه به شما آزادى داد تا اين راه را با پاى خود بپيمائيد و به بالاترين اوج تكامل برسيد.
جمله فوق ضمنا به اين واقعيت اشاره مى كند كه گام نهادن گروهى از انسانها در طريق جائر و راه منحرف، نبايد اين توهم را ايجاد كند كه خدا در برابر آنها مغلوب شده است بلكه اين خواست او است و مقتضاى حكمت است كه انسانها آزاد باشند.
در آيه بعد باز به سراغ مادى مى رود تا حس شكرگزارى انسانها را برانگيزد، آتش عشق خدا را در دلهايشان بيفروزد، و آنها را به شناخت بيشتر بخشنده اين نعمتها دعوت كند.
مى گويد: (او كسى است كه از آسمان آبى فرو فرستاد)(
هو الذى انزل من السمأ مأ
)
.
آبى حياتبخش، زلال، شفاف، و خالى از هر گونه آلودگى (كه شما از آن مى نوشيد)(
لكم منه شراب
)
.
(و نيز گياهان و درختانى از آن به وجود مى آيد كه حيوانات خود را در آن به چرا مى فرستيد)(
و منه شجر فيه تسيمون
)
.
(تسيمون ) از ماده (اسامه ) به معنى چراندن حيوانات است و مى دانيم حيوانات هم از گياهان زمين استفاده مى كنند هم از برگهاى درختان، و اتفاقا (شجر) در لغت عرب معنى وسيعى دارد كه هم به درخت گفته مى شود و هم به گياه.
بدون شك منافع آب باران تنها نوشيدن انسان و روئيدن درختان و گياهان نيست، بلكه شستشوى زمينها، تصفيه هوا، ايجاد رطوبت لازم براى طراوت پوست تن انسان و راحتى تنفس او، و مانند آن همه از فوائد باران است، ولى از آنجا كه دو قسمت ياد شده، از اهميت بيشترى برخوردار بوده روى آن تكيه شده.
باز همين مسأله را چنين ادامه مى دهد (به وسيله اين آب باران براى شما زراعت را مى روياند، و همچنين زيتون و نخل و انگور را)(
ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الاعناب
)
.
(و خلاصه از تمام ميوه ها)(
و من كل الثمرات
)
.
(مسلما در آفرينش اين ميوه هاى رنگارنگ و پر بركت و اين همه محصولات كشاورزى نشانه روشنى است از خدا براى كسانى كه اهل تفكرند)(
ان فى ذلك لاية لقوم يتفكرون
)
.
(زرع ) هر گونه زراعتى را شامل مى شود، (زيتون ) هم نام آن درخت مخصوص است و هم نام ميوه آن (ولى به گفته بعضى از مفسران (زيتون ) فقط نام درخت است، و (زيتونه ) نام ميوه آن در حالى كه در آيه 35 سوره نور زيتونه به خود درخت اطلاق شده است ).
(نخيل ) (درخت خرما) هم به معنى مفرد و هم به معنى جمع استعمال مى شود، و اعناب جمع (عنبه ) به معنى انگور است.
در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه چرا از ميان همه ميوه ها، قرآن مجيد، تنها روى اين سه ميوه تكيه كرده است، زيتون و خرما و انگور، دليل آنرا به خواست خدا در ذيل همين آيات مى خوانيد.
سپس به نعمت تسخير موجودات مختلف جهان در برابر انسان اشاره كرده، مى فرمايد: (خداوند شب و روز را براى شما مسخر كرد و همچنين خورشيد و ماه را)(
و سخر لكم الليل و النهار و الشمس و القمر
)
.
(ستارگان نيز به فرمان او مسخر شما هستند)(
و النجوم مسخرات بامره
)
.
(مسلما در اين امور نشانه هائى است از عظمت خدا و بزرگى آفرينش براى آنها كه انديشه مى كند)(
ان فى ذلك لايات لقوم يعقلون
)
.
در ذيل آيات سوره رعد و ابراهيم گفتيم كه مفهوم واقعى تسخير موجودات براى انسان آنست كه در خدمت منافع او باشند، و به نفع او كار كنند، و به او امكان بهره گيرى دهند، به همين جهت شب و روز و خورشيد و ماه و ستارگان كه هر كدام به نوعى در زندگى انسان اثر دارند و مورد بهره بردارى او قرار مى گيرند در تسخير اويند.
اين تعبير جالب (مسخر بودن موجودات براى انسان به فرمان خدا) علاوه بر اينكه شخصيت و عظمت واقعى انسان را از ديدگاه اسلام و قرآن روشن مى سازد، و به او عظمتى مى بخشد كه درخور مقام خليفة اللهى است، نعمتهاى گوناگون خدا را به خاطرش مى آورد، حس قدردانى را در او بر مى انگيزد، و از نظام بديعى كه در چگونگى اين تسخير به كار رفته، وى را به خدا نزديك مى سازد.
و به همين جهت در پايان آيه مى گويد: در اين تسخير نشانه هائى است براى آنها كه انديشه مى كنند.
براى آگاهى بيشتر از اسرار اين تسخير به شرح مبسوطى كه در سوره ابراهيم آيات 32 و 33 آورديم مراجعه فرمائيد.
علاوه بر اينها (مخلوقاتى را كه در زمين آفريده نيز مسخر فرمان شما ساخت )(
و ما ذرأ لكم فى الارض
)
.
(مخلوقاتى گوناگون و رنگارنگ )(
مختلفا الوانه
)
.
از انواع پوششها، غذاها، همسران پاك، وسائل رفاهى گرفته تا انواع معادن و منابع مفيد زير زمينى و روى زمينى و ساير نعمتها.
(در اينها نيز نشانه اى است آشكار براى مردمى كه متذكر مى شوند)(
ان فى ذلك لاية لقوم يذكرون
)
نكته ها:
1 - نعمتهاى مادى و معنوى
جالب اينكه در آيات فوق نعمتهاى مادى و معنوى آنچنان به هم آميخته شده است كه نمى توان آنها را از يكديگر تفكيك كرد، با اين حال لحن آيات مزبور در زمينه نعمتهاى معنوى با مادى متفاوت است.
در هيچ مورد نمى گويد بر خدا است كه فلان رزق و روزى را براى شما بيافريند، اما در مورد هدايت، راه راست مى گويد (بر خدا است كه راه راست را به شما نشان دهد)، و نيروهاى لازم را براى پيمودن اين راه از نظر تكوين و تشريع در اختيارتان بگذارد.
اصولا بحثهاى يك بعدى از روش قرآن دور است، حتى آنجا كه سخن از آفرينش درختان و ميوه ها و تسخير خورشيد و ماه به ميان مى آورد باز آن را در مسير يك هدف معنوى قرار مى دهد و مى گويد: (اين نعمتهاى مادى نيز نشانه اى است از عظمت آفرينش و آفريدگار).
2 - چرا تنها زيتون و نخل و انگور؟!
ممكن است چنين به نظر آيد كه اگر قرآن در آيات فوق از ميان انواع ميوه ها روى زيتون و خرما و انگور تكيه كرده به خاطر وجود آنها در محيط نزول قرآن بوده است، ولى با توجه به جهانى و جاودانى بودن قرآن، و عمق تعبيراتش روشن مى شود كه مطلب از اين فراتر است.
غذاشناسان و دانشمندان بزرگى كه ساليان دراز از عمر خود را در راه مطالعه خواص گوناگون ميوه ها صرف كرده اند به ما مى گويند كمتر ميوه اى است كه براى بدن انسان از نظر غذائى به اندازه اين سه ميوه، مفيد و مؤ ثر باشد.
همانها مى گويند (روغن زيتون ) براى توليد سوخت بدن ارزش بسيار فراوان دارد، كالرى حرارتى آن بسيار بالا است، و از اين جهت يك نيروبخش است و آنها كه مى خواهند همواره سلامت خود را حفظ كنند، بايد به اين اكسير علاقمند شوند.
روغن زيتون دوست صميمى كبد آدمى است، و براى رفع عوارض كليه ها و سنگهاى صفراوى و قولنج هاى كليوى و كبدى و رفع يبوست بسيار مؤ ثر است.
به همين دليل در روايات اسلامى نيز از آن مدح و تمجيد فراوان شده، در حديثى از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام
) درباره زيتون چنين مى خوانيم: (غذاى خوبى است، دهان را خوشبو و بلغم را بر طرف مى سازد، صورت را صفا و طراوت مى بخشد، اعصاب را تقويت نموده و بيمارى و درد را از ميان مى برد و آتش خشم و غضب را فرو مى نشاند).
و از آن مهمتر اينكه در خود قرآن از درخت زيتون به عنوان شجره مباركه (درخت پر بركت ) ياد شده است.
با پيشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى اهميت داروئى (خرما) نيز به ثبوت رسيده است. در خرما كلسيم وجود دارد كه عامل اصلى استحكام استخوانها است و نيز فسفر وجود دارد كه از عناصر اصلى تشكيل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگى است، و قوه بينائى را مى افزايد.
و نيز پتاسيم موجود است كه فقدان آنرا در بدن علت حقيقى زخم معده مى دانند، و وجود آن براى ماهيچه ها و بافتهاى بدن بسيار پر ارزش است.
اين سخن امروز در ميان غذاشناسان معروف است كه خرما از سرطان جلوگيرى مى كند، زيرا آمارهائى كه در اين زمينه تهيه شده نشان مى دهد در مناطقى كه خرما بيشتر مى خورند ابتلاى به سرطان كمتر است، و اعراب و صحرا نشينانى كه در فقر غذائى به سر مى برند بواسطه خوردن خرما هرگز مبتلا به سرطان نمى شوند، عامل اين موضوع را وجود (منيزيم ) مى دانند.
قند فراوانى كه در خرما وجود دارد از سالمترين قندها است كه حتى در بسيارى از موارد مبتلايان به بيمارى قند نيز مى توانند براحتى از آن استفاده كنند.
دانشمندان در خرما سيزده ماده حياتى و پنج نوع ويتامين كشف كرده اند كه آنرا به صورت يك منبع غذائى غنى و بسيار پر ارزش در آورده است.
به همين دليل در روايات اسلامى نيز روى اين ماده غذائى تأكيد فراوان ديده مى شود، از على (عليهاالسلام
) نقل شده كه فرمود: كل التمر فان فيه شفأ من الادوأ: (خرما بخوريد كه شفاى بيماريها است ).
و نيز روايت شده كه در بسيارى از اوقات غذاى على (عليهاالسلام
) را نان و خرما تشكيل مى داد.
و در روايت ديگر مى خوانيم: خانه اى كه در آن خرما نيست اهل آن خانه در واقع گرسنه اند!.
در آيات سوره مريم نيز خواهد آمد كه خداوند مريم را در آن بيابان كه فاقد وسيله بود هنگامى كه عيسى را به دنيا آورده بود از رطب تازه روزى داد، و اين اشاره اى است به اينكه يكى از بهترين غذاها براى مادرى كه فرزند به دنيا آورده رطب تازه است، و حتى در رواياتى كه ذيل آيه آمده مى خوانيم بهترين دارو براى چنين زنان همين ميوه است.
و اما در مورد (انگور) به گفته دانشمندان غذاشناس بقدرى عوامل مؤ ثر دارد كه مى توان گفت، يك داروخانه طبيعى است؟ علاوه بر اين انگور از نظر خواص، بسيار نزديك به شير مادر است، يعنى يك غذاى كامل محسوب مى شود انگور دو برابر گوشت، در بدن حرارت ايجاد مى كند، و علاوه بر اين ضد سم است، براى تصفيه خون، دفع رماتيسم، نقرس، و زيادى اوره خون، اثر درمانى مسلمى دارد، انگور معده و روده را لايروبى مى كند، نشاط آفرين و بر طرف كننده اندوه است، اعصاب را تقويت كرده، و ويتامينهاى مختلف موجود در آن به انسان نيرو و توان مى بخشد.
انگور علاوه بر اينكه غذاى بسيار پر ارزشى است قدرت ميكرب كشى قابل ملاحظه اى دارد و حتى عامل مؤ ثرى است براى مبارزه با بيمارى سرطان.
به همين دليل در حديثى از پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلم
): خير طعامكم الخبز و خير فاكهتكم العنب: (بهترين طعام شما نان و بهترين ميوه شما انگور است ).
اگر ما بخواهيم آنچه را غذاشناسان در زمينه اين ميوه ها گفته اند و روايات
فراوانى كه در منابع اسلامى در اين رابطه نقل شده در اينجا بياوريم مسلما از روش تفسير خارج خواهيم شد، مقصود اين بود روشن سازيم كه تكيه كردن قرآن بر اين سه نوع ميوه بى دليل نيست، و شايد در آن روز قسمت مهمى از آن بر مردم پوشيده بوده است.
3 - تفكر، تعقل، تذكر
در آيات فوق، بعد از بيان سه بخش از نعمتهاى الهى مردم را دعوت به انديشه كرده منتها در يك مورد مى گويد: در اينها نشانه هائى است براى قومى كه تفكر مى كنند، در مورد ديگر مى گويد براى قومى كه تعقل دارند، و در مورد سوم براى قومى كه متذكر مى شوند.
اين اختلاف تعبير مسلما جنبه تفنن در عبارت ندارد، بلكه آنچه از روش قرآن مى دانيم هر كدام اشاره به نكته اى است، و شايد نكته اين تفاوت آن باشد كه در مورد الوان نعمتهاى موجود در زمين آنقدر مسأله روشن است كه تنها تذكر و يادآورى كافى است، ولى در مورد زراعت و زيتون و نخل و انگور و به طور كلى ميوه ها كمى بيشتر انديشه لازم است، تا به خواص غذائى و درمانى آنها آشنا شويم، به همين جهت تعبير به (تفكر) مى كند.
اما در مورد تسخير خورشيد و ماه و ستارگان و اسرار شب و روز باز هم انديشه بيشترى لازم است، لذا تعبير به (تعقل ) كه گوياى سطح بالاترى از انديشه است فرموده.
در هر حال روى سخن قرآن همه جا با انديشمندان و متفكران و صاحبان مغز و عقل است، و با توجه به اينكه قرآن از محيطى بر خاسته كه در آنجا جز جهل حكومت نمى كرد، عظمت اين تعبيرات آشكارتر مى شود و هم پاسخى است دندانشكن به آنها كه به خاطر بعضى از مذاهب خرافى خط سرخ روى همه مذاهب راستين كشيده اند و مى گويند مذهب، وسيله تخدير و از كار انداختن انديشه ها است و ايمان به خدا مولود جهل آدمى است!.
اينگونه آيات قرآن تقريبا در همه سوره ها گسترده است، به وضوح مى گويد مذهب راستين زائيده انديشه و تفكر و تعقل است و اسلام در همه جا سر و كار با متفكران و انديشمندان و اولوا الالباب دارد، نه با جاهلان و خرافاتيان، يا روشنفكر نمايان بى منطق.