تفسیر نمونه جلد ۱۷

تفسیر نمونه0%

تفسیر نمونه نویسنده:
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسیر نمونه

نویسنده: آية الله مکارم شيرازي
گروه:

مشاهدات: 25381
دانلود: 2090


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5 جلد 6 جلد 7 جلد 8 جلد 9 جلد 10 جلد 11 جلد 12 جلد 13 جلد 14 جلد 15 جلد 16 جلد 17 جلد 18 جلد 19 جلد 20 جلد 21 جلد 22
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 25381 / دانلود: 2090
اندازه اندازه اندازه
تفسیر نمونه

تفسیر نمونه جلد 17

نویسنده:
فارسی

آيه (1) تا (3) و ترجمه

بسم الله الرحمن الرحيم

( ياايها النبى اتق الله و لا تطع الكافرين و المنافقين ان الله كان عليما حكيما ) (1)( و اتبع ما يوحى اليك من ربك ان الله كان بما تعملون خبيرا ) (2)( و توكل على الله و كفى بالله وكيلا ) (3)

ترجمه:

بنام خداوند بخشنده بخشايشگر

1 - اى پيامبر تقوى الهى پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت منما، خداوند عالم و حكيم است.

2 - و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مى شود پيروى نما كه خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.

3 - و توكل بر خدا كن، و همين بس كه خدا حافظ و مدافع انسان باشد

شان نزول:

مفسران در اينجا شان نزولهاى مختلفى نقل كرده اند كه تقريبا همه يك موضوع را تعقيب مى كند.

از جمله اينكه گفته اند اين آيات در مورد (ابوسفيان ) و بعضى ديگر از سران كفر و شرك نازل شد كه بعد از جنگ (احد) از (پيامبر اسلام ) (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) امان گرفتند و وارد مدينه شدند، و به اتفاق عبد الله بن ابى و بعضى ديگر از دوستانشان خدمت رسولخدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) آمدند و عرض كردند: (اى محمد! بيا و از بدگوئى به خدايان ما - بتهاى لات و عزى و منات - صرف نظر كن، و بگو آنها براى پرستش كنندگانشان شفاعت مى كنند تا ما هم از تو دست بر داريم، و هر چه مى خواهى در باره خدايت توصيف كن آزاد هستى ).

اين پيشنهاد پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) را ناراحت كرد، عمر برخاست و گفت: اجازه ده تا آنها را از دم شمشير بگذرانم! پيغمبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمود: (من به آنها امان دادم چنين چيزى ممكن نيست ) اما دستور داد آنها را از مدينه بيرون كنند، آيات فوق نازل شد و به پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) دستور داد كه به اين گونه پيشنهادها اعتنا نكند.

تفسير:

تنها از وحى الهى پيروى كن

از خطرناكترين پرتگاههائى كه بر سر راه رهبران بزرگ قرار دارد مساله پيشنهادهاى سازشكارانه اى است كه از ناحيه مخالفان مطرح مى گردد، و در اينجا است كه خطوط انحرافى بر سر راه رهبران ايجاد مى شود و سعى دارد آنها را از مسير اصلى بيرون برد، و اين آزمون بزرگى براى آنها است.

مشركان (مكه ) و منافقان (مدينه ) بارها كوشيدند كه با طرح پيشنهادهاى سازشكارانه پيامبر گرامى اسلام (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) را از خط توحيد منحرف سازند، از جمله همان بود كه در شان نزول فوق خوانديم.

اما نخستين آيات سوره احزاب نازل شد و به توطئه آنها پايان داد و پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) را به ادامه روش قاطعانه اش در خط توحيد بدون كمترين سازش دعوت نمود.

اين آيات مجموعا چهار دستور مهم به پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) مى دهد:

دستور اول در زمينه تقوى و پرهيزكارى است كه زمينه ساز هر برنامه ديگرى مى باشد مى فرمايد: (اى پيامبر تقواى الهى پيشه كن )( يا ايها النبى اتق الله )

حقيقت (تقوى ) همان احساس مسئوليت درونى است و تا اين احساس مسئوليت نباشد انسان به دنبال هيچ برنامه سازنده اى حركت نمى كند.

تقوى انگيزه هدايت، و بهره گيرى از آيات الهى است، چنانكه در آيه دوم سوره بقره مى خوانيم( هدى للمتقين ) (اين قرآن مايه هدايت پرهيزكاران است ).

درست است كه مرحله نهائى تقوى بعد از ايمان و عمل به دستورات خدا حاصل مى شود ولى مرحله ابتدائى آن قبل از همه اين مسائل قرار داد. چرا كه انسان اگر احساس مسئوليتى در خود نكند به دنبال تحقيق از دعوت پيامبران نمى رود، و نه گوش به سخنان آنها فرا مى دهد، حتى مساله (دفع ضرر محتمل ) را كه علماى كلام و عقائد آن را پايه تلاش براى معرفة الله ذكر كرده اند در حقيقت شاخه اى از تقوى است.

دستور دوم نفى اطاعت كافران و منافقان است، مى فرمايد: (از كافران و منافقان اطاعت مكن )!( و لا تطع الكافرين و المنافقين ) .

و در پايان اين آيه براى تاكيد اين موضوع مى گويد: (خداوند عالم و حكيم است )( ان الله كان عليما حكيما ) .

اگر فرمان ترك پيروى آنها را به تو مى دهد روى علم و حكمت بى پايان او است، زيرا مى داند در اين تبعيت و سازشكارى چه مصائب دردناك و مفاسد بى شمارى نهفته است.

به هر حال، بعد از تقوا و احساس مسؤ ليت، نخستين وظيفه شستشوى صفحه دل از اغيار و ريشه كن نمودن خارهاى مزاحم از اين سرزمين است.

در سومين دستور مساله بذر افشانى توحيد و تبعيت از وحى الهى را مطرح مى كند مى گويد: (از آنچه از طرف پروردگارت به تو وحى مى شود پيروى كن )( و اتبع ما يوحى اليك من ربك ) .

و مراقب باش و بدان كه (خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است )( ان الله كان بما تعملون خبيرا ) .

بنابر اين نخست بايد ديو را از درون جان بيرون راند تا فرشته در آيد.

خارها را بر چيد تا بذر گلها برويد.

بايد طاغوتزدائى كرد تا حكومت الله و نظام الهى جانشين آن گردد.

و از آنجا كه در ادامه اين راه مشكلات فراوان است و تهديد و توطئه و كار شكنى بسيار زياد، چهارمين دستور را به اين صورت صادر مى كند: (بر خدا توكل كن و از توطئه هاشان نترس )!( و توكل على الله ) .

(و همين بس كه خداوند ولى و حافظ و مدافع انسان باشد)( و كفى بالله وكيلا ) .

اگر هزار دشمن قصد هلاكت تو را دارند، چون من دوست و ياور تواءم از دشمنان باكى نداشته باش.

گر چه مخاطب در اين آيات شخص پيامبر است، ولى پيدا است كه دستورى است براى همه مؤ منان، و همه مسلمانان جهان، نسخه اى است نجاتبخش و معجونى است حيات آفرين براى هر عصر و هر زمان.

بعضى از مفسران گفته اند خطاب (يا ايها) مخصوص مواردى است كه هدف جلب توجه عموم به مطلب است، هر چند مخاطب يك نفر باشد بخلاف خطاب به (يا) كه معمولا در مواردى گفته مى شود كه منظور شخص مخاطب است.

و چون در آيات مورد بحث خطاب با (يا ايها) شروع شده عموميت هدف اين آيات را تاكيد مى كند.

شاهد ديگر براى تعميم اين است كه جمله( ان الله كان بما تعملون خبيرا ) به صورت جمع آمده، مى گويد: (خدا به اعمال همه شما آگاه است، و اگر تنها پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) مخاطب بود ميبايست گفته شود خدا به عمل تو آگاه است ) (دقت كنيد).

ناگفته پيدا است، مفهوم اين دستورات به پيامبر اين نيست كه او در مساله تقوا و ترك اطاعت كافران و منافقان كوتاهى داشته، بلكه اين بيانات از يكسو جنبه تاكيد در مورد وظائف پيغمبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) دارد، و از سوى ديگر درسى است براى همه مؤ منان.