تحليلى بر روشهاى تربيت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحى

تحليلى بر روشهاى تربيت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحى0%

تحليلى بر روشهاى تربيت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحى نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تحليلى بر روشهاى تربيت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحى

نویسنده: اكبر دهقان
گروه:

مشاهدات: 10926
دانلود: 2716

توضیحات:

تحليلى بر روشهاى تربيت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 186 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10926 / دانلود: 2716
اندازه اندازه اندازه
تحليلى بر روشهاى تربيت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحى

تحليلى بر روشهاى تربيت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحى

نویسنده:
فارسی

مراقبه و محاسبه

يكى از روش هاى تربيت در قرآن مراقبه و محاسبه است كه علماى اخلاق و ارباب معرفت درباره اين موضوع تاءكيد و توصيه فراوان نموده اند

( معنى محاسبه و مراقبه ) مرحوم نراقى در جامع السعادات مى فرمايد: محاسبه عبارت است از اين كه انسان در هر شبانه روز يك وقتى را معين كند كه به حساب نفس خويش برسد كه چه اعمالى را انجام داده و طاعت ها و گناهانش را موازنه و سنجش نمايد و نفس خويش را سرزنش كند اگر در طاعت الهى تقصير نموده يا مرتكب معصيت شده، و شكر نمايد خداوند را اگر واجبات را انجام داده و معصيتى از او صادر نشده و شكر زيادترى نمايد اگر موفق به بعضى اعمال خير و مستحبى شده است و مراقبه آن است كه هميشه ملاحظه كند ظاهر و باطن خود را تا اين كه اقدام به معاصى نكند و واجبات از او ترك نشود تا اين كه در موقع محاسبه ملامت و ندامت متوجه او نشود( 195)

اهميّت محاسبه نفس

قال علىعليه‌السلام :(و على العاقل ان يحصى على نفسه مساويها فى الدين و الراءى و الاخلاق و الادب فيجمع ذلك فى صورة او فى كتاب و يعمل فى ازالتها) ( 196) لازم است انسان عاقل به حساب خود رسيدگى كند و تمام عيب ها و زشتى هايى را كه دارد نسبت به دين و راءى و اخلاق و ادب اينكه ثبت و ضبط كند و آنها را به ذهن خود بسپارد يا آن كه در صفحه كاغذى بنويسد و براى برطرف نمودن آن ها فعاليت كند

حضرت رضاعليه‌السلام فرمود :(ليس منّا من لم يحاسب نفسه فى كل يوم) ( 197) آن كس كه همه روزه به حساب خويشتن رسيدگى نكند از ما نيست

راه محاسبه نفس

كنترل و اداره نفس كار آسان و ساده اى نيست بلكه به تدبير، بردبارى و تلاش فراوان نياز دارد مگر نفس امّاره به اين سادگى تسليم مى شود؟ و مگر به آسانى پاى ميز محاكمه و حساب رسى حاضر مى گردد؟

در اينكه چگونه به حساب خود بپردازيم بايد گفت: يكى از راه هايى كه در حساب رسى نفس، مؤثر و مفيد است اين است كه انسان به ياد محاسبه شديد و سخت قيامت بيافتد كه در قيامت از جن و انس حساب رسى دقيق مى كنند. قرآن مى فرمايد :( سنفرغ لكم ايّه الثقلان ) ( 198) به زودى به حساب شمامى پردازيم اى دوگروه انس و جن!

اميرالمؤمنين مى فرمايد :(حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبواو زنوها قبل ان توازنوا) ( 199) قبل از آن كه در قيامت به حساب شما برسند در دنيا به حساب خود بپردازيد و قبل از آنكه كارهاى شما رابسنجند خود رابسنجيد

قرآن در آيات متعدد موضوع حسابرسى قيامت رامطرح نموده از جمله :

1.( و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به اللّه ) ( 200) اگر آنچه را در نفس داريد ظاهر سازيد يا مخفى كنيد خدا شما را به آن حساب خواهد كرد

2.( و نضع الموازين القسط ليوم القيمة فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتينابها و كفى بناحاسبين ) ( 201) ميزان هاى عدالت را در قيامت برپا مى داريم پس هيچ كس مورد ستم قرار نخواهد گرفت و اگر به مقدار يك مثقال از دانه خردل، عمل داشته باشد آن را براى حساب خواهيم آورد و خود ما براى حساب گرى كافى هستيم

3.( ان اللّه كان على كل شئٍ حسيبا ) ( 202) همانا خدا حساب همه چيز را دارد

4.( يومئذ الناس اشتاتا ليروا اعمالهم فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرّة شرا يره ) ( 203) در قيامت مردم دسته دسته خارج مى شوند تا اعمالشان را مشاهده كنند پس هر كسى ذرّه اى كار خير انجام داده باشد آن را خواهد ديد و هر كس ذرّه اى كار شر انجام داده باشد آن را مشاهده خواهد نمود

شخصى آمد خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد :(علمنّى مما علّمك اللّه) از آنچه خداوند به تو تعليم داده به من بياموز، پيامبر او را به مردى از يارانش سپرد تا به او قرآن بياموزد. معّلم سوره( اذا زلزلت ) را به او تعليم داد. آن مرد از جا برخاست و گفت: همين مرا كافى است(يكفينى هذه الاية) وقتى از محضر پيامبر مرخص شد پيامبر فرمود آن مرد فقيه شد و بازگشت(رجع فقيها)

دليل اين سخن روشن است زيرا كسى كه مى داند اعمال انسان حتى به اندازه خردل و ذرّه هم مورد محاسبه قرار مى گيرد و در دنيا به حساب خود مى رسد و اين بزرگ ترين اثر تربيتى روى او دارد( 204)

سفارش پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اباذر درباره محاسبه

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ابى ذر مى فرمايد: اى اباذر ! قبل از آن كه در قيامت به حساب تو برسند در همين دنيا به حساب خود برس، چون حساب رسى امروز از فرداى قيامت آسان تر است و نفس خود را توزين كن، قبل از توزين قيامت و به اين وسيله براى قيامت آماده باش براى روزى كه عمل ها بر خدا عرضه مى شود و كوچك ترين چيزى بر او مخفى نخواهد بود.اى اباذر ! انسان اهل تقوانيست مگر اين كه به حساب خود برسد شديدتر از محاسبه شريك با شريكش. بايد انسان بفهمد كه خوردنى ها، نوشيدنى ها و پوشيدنى ها خود را از چه راهى به دست آورده از حلال يا حرام اگر انسان باك نداشته باشد از چه راهى كسب مى كند خداوند هم باك ندارد از چه راهى داخل دوزخش نمايد

(حاسب نفسك قبل ان تحاسب فانه اهون لحسابك غدا و زن نفسك قبل ان توزن و تجهّز للعرض الاكبر يوم لا يخفى على اللّه خافية الى ان قال يا اباذر لا يكون الرجل من المتقين حتى يحاسب نفسه اشدّ من محاسبة الشريك فيعلم من اين مطعمه و من اين مشربه و من اين ملبسه امن حلال او حرام يا اباذر من لم يبال من اين اكتسب المال لم يبال اللّه من اين ادخله النار) ( 205)

آثار محاسبه

قال علىعليه‌السلام :(من حاسب نفسه ربح) ( 206) هركس به حساب خود برسد در دنيا سود مى برد. و نيز مى فرمايد :(من حاسب نفسه وقف على عيوبه و احاط بذنوبه فاستقال الذنوب و اصلح العيوب ) ( 207) هر كس به حساب نفس خويش برسد عيوبش را درك مى كند و به گناهانش احاطه پيدا مى كند پس از گناهان توبه مى كند و عيوبش را اصلاح مى نمايد

چرا به محاسبه نفس اهميّت نمى دهيم؟

الف ) به دليل فراموشى خدا و از خودبيگانگى :

ترديدى نيست كه منشاء عدم توجه به اين موضوع مهم غفلت از خداوند است و از نظر قرآن كسانى كه خداوند را فراموش كنند، خداوند نيز آن ها را از خودشان بيگانه نموده است( و لاتكونوا كالذين نسوا للّه فانسيهم انفسهم ) ( 208) لذا خداوند خطاب به پيامبر مى فرمايد از آن كسى كه قلبش را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن چرا كه چنين فردى پيرو هواى نفس است( ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هويه ) ( 209)

ب ) به دليل غرور و اميد بى جا :

يكى ديگر از عوامل ترك محاسبه نفس، غرور و خود فريبى است: حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد :(يا ايها الانسان ما جرّاك على ذنبك و ما غرّك بربك و ما آنسك بهلكة نفسك؟ اما من دائك بلول ام ليس من نومتك يقظه؟ اما ترحم من نفسك ما ترحم من غيرك ) ( 210) اى انسان! چه چيز تو را به گناهت جراءت داده؟ چه چيز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ چه چيز تو را بر هلاكت خويش علاقمند كرده است؟ آيا اين بيمارى تو بهبودى ندارد؟ آيا اين خوابت بيدارى ندارد؟ چرا همان گونه كه به ديگران رحم مى كنى به خودت رحم نمى كنى؟

مراقبه

قرآن كريم براى تربيت بشر در چند مورد مى فرمايد: خداوند رقيب و عالم به اعمال شما است( ان اللّه كان عليكم رقيبا ) ( 211) همانا خداوند بر اعمال شما مراقب و حافظ و آگاه است( و كان اللّه على كل شئ رقيبا ) ( 212) . خداوند ناظر و نگهدار هر چيز است( فلما توفيتنى كنت انت الرقيب عليهم ) ( 213) حضرت عيسىعليه‌السلام مى گويد: هنگامى كه مرا از ميانشان گرفتى تو خود مراقب آن ها بودى. و از آيات قرآن به دست مى آيد كه همه اعمال و حركات و گفتار و حتى نفس كشيدن ها و افكار و نيت هاى انسان در نامه عملش ثبت وضبط مى شود و براى حساب قيامت باقى مى ماند. بنابر اين بر هر انسان مؤمن لازم است مواظب و مراقب نفس خويش باشد كه گناه نكند و فرائض الهى از او ترك نشود. قرآن مى فرمايد :( و وضع الكتاب فترى المجرمين مشفقين مما فيه و يقولون يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة الا احصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا يظلم ربك احدا ) ( 214) و كتاب نهاده مى شود پس مجرمين را مى بينى كه از آنچه در نامه عملشان به ثبت رسيده ترسانند و مى گويند: اى واى اين كتاب چگونه هيچ امر كوچك و بزرگ را فرو نگذاشته مگر آنكه آن را به شمار آورده است و همه اعمالشان را حاضر مى يابند و پروردگارت به هيچ كس ظلم نمى كند( يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تودلو انّ بينها و بينه امدا بعيدا ) ( 215) روز قيامت هر كسى هر عمل خيرى را انجام داده حاضر مى يابد و نيز هر عمل بدى را مرتكب شده حاضر مى يابد و آرزو مى كند كه بين او و عملش فاصله زيادى باشد( ما يلفظ من قول الالديه رقيب عتيد ) . هيچ سخنى را بر زبان نياورده جز اين كه (براى ثبت آن ) فرشته اى حاضر و مراقب است

قال علىعليه‌السلام :(رحم اللّه عبدا راقب ذنبه و خاف ربّه) ( 216) خداوند رحمت كند بنده اى را كه مواظب نفس خويش باشد (گناه نكند) و از خداوند خود بترسد

غزالى گويد: شخص مراقب بايد به حركات و سكنات خود توجه كند ببيند آيا كارهاى او براى خداوند است يا براى هوا و هوس، و كم ترين چيزى كه به آن مى رسد اين است كه بداند اگر آن كار مباح است و لكن مقصود نيست آن را ترك كند چرا كه پيامبر مى فرمايد :(من حسن اسلام المرء تركه ما لا يعنيه) ( 217)

قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(عّودوا قلوبكم الترقب و اكثروا التفكر و الاعتبار) ( 218) دل هايتان را به انتظار و مراقبت عادت دهيد و بسيار بيانديشيد و پند گيريد

مرحوم فيض كاشانى مى فرمايد مراقبت دو قسم است :

1. مراقبت كسانى كه به پايه تقرب رسيده اند و از مقربين محسوب مى شوند؛ به اين است كه از عظمت و جلال خدا كاملا مراقبت مى كنند و قلب را مستغرق جلال او مى دانند و از هيبت او شكسته حالند و نمى توانند به ديگرى توجه كنند و اين افراد كسانى اند كه به غير از خدا نظرى ندارند و خداوند كارهاى ديگر آنان را كفايت مى كند

2. مراقبت مردم پرهيزكار كه اصحاب يمين اند و آن ها مردمى هستند كه كاملاً مى دانند خدا از ظاهر و باطنشان با خبر است و ملاحظه جلال و جمال او آنان را به وحشت نيانداخته و دل هاشان به حد اعتدال باقى است و از هر عملى كه باعث افتضاح عالم آخرت آن ها مى شود خوددارى مى نمايند( 219)

تاءثير عبادات در تربيت

انسان وقتى عبادتى را خالصانه و با حضور قلب انجام مى دهد بعد از آن، نورانيت و صفاى ديگرى در قلب خويش احساس مى كند. ميل او به خوبى ها بيشتر مى شود و تنفّر او از بدى ها افزون مى گردد خود را به خوبى ها نزديك تر مى بيند و روح خضوع و تواضع و عبوديت و تسليم در برابر حق را در خود زنده مى بيند. عبادات يك اثر مشترك دارند و هر كدام يك تاءثير خاص دارند اثر مشترك آن ها پرورش روح خضوع و تزكيه جان انسان است

حضرت رضاعليه‌السلام درباره آثار عبادت به طور كلى مى فرمايد :(فان قال فلم تعبّدهم؟ قيل لئلاّ يكونوا ناسين لذكره و لا تاركين لادبه و لا لاهين عن امره و نهيه اذا كان فيه صلاحهم و قوامهم فلو تركوا بغير تعبّد لطال عليهم الامد فقست قلوبهم ) ( 220) اگر كسى بگويد: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادت داده، آيا نياز به عبادت آنها دارد؟ در پاسخ گفته مى شود: اين به خاطر آن است كه ياد خدا را به فراموشى نسپارند و ادب را در پيشگاه او ترك نكنند و از امر و نهى او غافل نشوند چرا كه در آن صلاح و قوام آن هاست و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند مدّت زيادى به آن ها مى گذرد( 221) . ( و از ياد خدا غافل مى شوند) و در نتيجه دل هاى آن ها قساوت پيدا مى كند

عن ابى عبداللّه قال: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(اعمل بفرائض اللّه تكن اتقى الناس ) ( 222) . امام صادق از پيامبر نقل مى كند كه فرمود: به واجبات خدا عمل كن تا پرهيزكارترين مردم باشى

عن ابى عبداللّه قال: قال تبارك و تعالى :(ما تحبّب الّى عبدى باحبّ ممّا افترضت عليه) ( 223) امام صادق فرمود: خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: بنده من با چيزى محبوب تر از انجام آنچه بر او واجب كرده ام به دوستى من نگرايد

بنابراين عبادت و بندگى براى خداوند و عمل به دستورات سازنده اسلام كه روشهاى عملى است از بهترين روشهاى تربيت نفس و تزكيه روح آدمى است. براى نمونه به بعضى از عبادات مانند نماز، روزه، زكات، حج، جهاد و امر به معروف و نهى از منكر كه تاءثير فراوانى در تهذيب انسان و اجتماع بشرى دارد از نظر قرآن و حديث مطالبى را ذكر مى كنيم :

نماز

از نظر قرآن، نماز انسان را از لحاظ روحى و معنوى تربيت مى كند؛ زيرا نماز بين انسان و خالق هستى، پيوند برقرار مى كند و روحيه اطاعت و سپاسگزارى را در برابر منعم حقيقى به بشر مى آموزد. نماز تاءثيرات فراوانى در تهذيب نفس دارد و انسان را از فساد و گناه باز مى دارد( ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر ) (224) بلكه اثر مهم ترى در نماز وجود دارد كه همه مردم به دنبال آن هستند و آن آرامش قلب است با توجه به دو آيه قرآن، اين حقيقت (آرامش قلب ) كه از نماز حاصل مى شود براى ما روشن مى شود( اقم الصلوة لذكرى ) ( 225) نماز را به خاطر ياد من به پادار( الا بذكر اللّه تطمئن القلوب ) ( 226) ياد من مايه آرامش قلب هاست

نماز در قرآن

1. مطرح بودن نماز در تمام اديان :

حضرت ابراهيم گويد: خداوندا! مرا برپا دارنده نماز قرارده( رب اجعلنى مقيم الصلوة ) ( 227) حضرت اسماعيل اهل خويش را به نماز فرمان مى داد( و كان ياءمر اهله بالصلوة ) ( 228) خداوند خطاب به حضرت موسى گويد نماز را به خاطر ياد من برپادار( اقم الصلوة لذكرى ) ( 229) قوم شعيب به او گفتند: آيا نماز تو ما را وادار مى كند كه آنچه را پدران ما مى پرستيدند ترك كنيم؟( يا شعيب اصلوتك تاءمرك ان نترك ما يعبد اباؤ نا ) ( 230) حضرت عيسىعليه‌السلام گويد: خداوند مرا مادامى كه زنده هستم سفارش به نماز و زكات كرده است( و اوصانى بالصلوة و الزكوة ما دمت حيّا ) ( 231)

2. نماز در رديف ايمان به غيب :( الذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة ) ( 232) متقين كسانى هستند كه داراى ايمان به غيب هستند و نماز را بر پا مى دارند

3. برپا داشتن نماز هدف هجرت ابراهيم :( ربنا انى اسكنت من ذريتى بواد غير ذى ذرع ربّنا ليقيموا الصلوة ) ( 233)

پروردگارا! من ذريه خويش را در وادى اى كه گياه در آن نمى رويد ساكن گردانيدم تا نماز برپا داشته شود

4. استمداد از نماز در مشكلات :( و استعينوا بالصبر و الصلوة ) ( 234) از صبر ( روزه ) و نماز در (مشكلات ) كمك بگيريد

5. برپا داشتن نماز از اوصاف ابرار :( و لكن البرّ من امن باللّه... و اقام الصلوة و اتى الزكوة ) ( 235)

6. خشوع در نماز از اوصاف مؤمنان :( قد افلح المؤمنون الذينهم فى صلوتهم خاشعون ) ( 236)

نماز در احاديث

1. نماز ستون دين: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(الصلاة عماد الدين) ( 237) (ان عمودالدين الصلاة) ( 238) بدرستى كه نماز ستون دين است

2. نماز معيار سنجش: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(الصلاة ميزان) ( 239) نماز وسيله سنجش و ارزيابى است

3. نماز وسيله تقرب به خدا: عن الرضاعليه‌السلام :(الصلاة قربان كل تقىّ) ( 240) نماز وسيله تقرب هر انسان پرهيز كار است

4. نماز چهره دين: قال علىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(لكلّ شى وجه و وجه دينكم الصلاة) ( 241) هر چيزى چهره اى دارد و چهره دين نماز است

5. نماز سفره مهمانى خدا: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(الا ان الصلاة ماءدبة اللّه فى الارض قد هناءها لاهل رحمته فى كل يوم خمس مرّات ) ( 242) نماز سفره مهمانى خدا است در روى زمين كه آن را در هر روزى پنج بار براى مستحقّان رحمت خود آماده و گوارا ساخته است

6. نماز كليد بهشت: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(مفاتيح الجنّة الصلاة) ( 243) كليدهاى بهشت نماز است

7. نماز دژ محكم الهى: قال علىعليه‌السلام :(الصلاة حصن الرحمن ومدحرة الشيطان) ( 244) نماز قلعه ودژ محكم خداوند رحمان ووسيله راندن شيطان است

8. نماز نور چشم پيامبر: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(جعل اللّه جلّ ثناؤ ه قرّة عينى فى الصلاة) ( 245) خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده است

9. نماز بهترين عمل: قال علىعليه‌السلام :(اوصيكم بالصلاة و حفظها فانّها خيرالعمل و هى عمود دينكم) ( 246) شما را سفارش به نماز و حفظ آن مى كنم زيرا نماز بهترين عمل و ستون دين شماست

10. نماز معيار قبولى ساير اعمال: قال الباقرعليه‌السلام :(انّ اوّل ما يحاسب به العبد الصلاة فان قبلت قبل ما سواها) ( 247) اولين چيزى كه انسان به آن بازخواست مى شود نماز است؛ اگر پذيرفته شود ساير اعمال نيز پذيرفته خواهد شد

11. نماز مايه خروج از كبر: قال علىعليه‌السلام :(فرض اللّه الايمان تطهيرا من الشرك و الصلاة تنزيها عن الكبر) ( 248) خداوند ايمان را واجب كرد از جهت پاك شدن از شرك و نماز را از جهت منزّه شدن از كبر و غرور لازم ساخت

12. خشوع در نماز: كان على بن الحسين عليهماالسلام :(اذا توضّاء للصلاة و اخذ فى الدخول فيها اصفّر وجهه و تغيّر لونه فقيل له مرة فى ذلك فقال انى اريد الوقوف بين يدى ملك عظيم) ( 249) حضرت على بن الحسينعليهما‌السلام وقتى وضو مى گرفت و وارد نماز مى شد رنگ مباركش تغيير مى كرد و زرد مى شد. از حضرت علت آن را پرسيدند، فرمود: به خاطر اين كه در محضر خداوند بزرگ مى ايستم چنين حالتى به من دست مى دهد

13. نماز اوّل وقت خواندن: قال علىعليه‌السلام :(ليس عمل احبّ الى اللّه عزوجل من الصلاة فلايشغلّنكم عن اوقاتها شئ من امور الدنيا فان اللّه عزوجل ذمّ اقواما فقال: ) ( الذين هم عن صلاتهم ساهون ) (يعنى انّهم غافلون استهانوا باوقاتها) ( 250)

هيچ عملى محبوب تر از نماز نزد خداوند نيست بنابراين امور دنيا شما را از نماز اول وقت باز ندارد و لذا خداوند گروهى را در قرآن كريم نكوهش كرد و فرمود: از نماز خود سهو دارند يعنى غفلت دارند و نسبت به اول وقت سهل انگارى مى كنند

روزه

از نظر قرآن كريم و روايات، روزه يكى از بهترين روش هاى عملى براى تربيت و تزكيه روح است زيرا با اجتناب از يك سلسله امور مانند غذا خوردن، نوشيدن و لذايذ مادى ديگر، انسان بر شهوت هاى نفسانى تسلّط پيدا مى كند و بدين وسيله اراده و عزم او تقويت مى شود. علاوه بر احساس گرسنگى و تشنگى در يك مدت معين انسان يادآور گرسنگى و نياز مستمندان در جامعه مى گردد چه اين كه ياد گرسنگى و تشنگى در روز قيامت نيز از حكمت هاى روزه شمرده شده است. جالب اين كه براى پذيرش روزه در درگاه الهى علاوه بر امساك از مفطرات مادى انسان لازم است زبان و دست و چشم و ساير اعضاى خود را نيز از گناه و معصيت باز دارد

روزه در قرآن

1. تشريع روزه :( يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلّكم تتقون ) ( 251) اى اهل ايمان روزه بر شما نوشته شد همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شده تا پرهيزگار شويد

2. وجوب روزه در ايام معين( ايّاما معدودات )

3. وجوب قضاى روزه رمضان براى معذورين :( فمن كان منكم مريضا او على سفر فعدّة من ايّام اخر ) كسانى از شما كه مريض هستند يا مسافر باشند روزهاى ديگرى را روزه بگيرند

4. خير بودن روزه براى مردم :( و ان تصوموا خير لكم ان كنتم تعلمون ) ( 252) روزه گرفتن براى شما بهتر است اگر بدانيد

5. وجوب روزه از سپيده صبح تا آغاز شب :( ثم اتمّوا الصيام الى الليل ) ( 253) پس روزه را از صبح تا شب تكميل كنيد

6. هدف از تشريع روزه :( و لتكملوا العدّة و لتكبروا اللّه على ما هديكم و لعلكم تشكرون ) ( 254) هدف از وجوب روزه اين است كه اين روزها را تكميل كنيد و خدا را بر اين كه شما را هدايت كرده بزرگ شماريد وشايد شكرگذارى نماييد

7. عدم وجوب روزه در حال سختى :( يريد اللّه بكم اليسر ولايريد بكم العسر ) ( 255) خداوند راحتى و آسانى شما را مى خواهد و نه سختى شما را

روزه در احاديث

1. اهميّت روزه: قال الصادقعليه‌السلام :(بنى الاسلام على خمس دعائم على الصلوة و الزكوة و الصوم و الحجّ و الولاية) ( 256) اسلام بر پنج پايه استوار است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت

2. فضيلت روزه داران: قال الصادقعليه‌السلام :(نوم الصائم عبادة و صمته تسبيح و عمله متقبّل و دعاؤ ه مستجاب عند افطاره دعوة لا تردّ) ( 257) خواب روزه دار عبادت و سكوت او تسبيح و عمل او پذيرفته است و دعاى او به اجابت خواهد رسيد و هنگام افطار دعاى او ردّ نخواهد شد

3. حكمت روزه: قالت فاطمة الزهرا عليهاالسلام :(فرض اللّه الصيام تثبيتا للاخلاص ) ( 258) خداوند روزه را واجب كرد تا اخلاص را در انسان ها تثبيت نمايد

4. روزه زكات بدن: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(لكل شئ زكوة و زكوة الابدان الصيام) ( 259) براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدن انسان ها روزه است

5. روزه عبادت خالص: قال علىعليه‌السلام :(الصوم عبادة بين العبد و خالقه لايطلع عليها غيره و كذلك لا يجازى عنها غيره) ( 260) روزه عبادتى است بين خداوند و انسان كه جز خداوند بر آن آگاه نيست و لذا غير از خداوند كسى پاداش روزه را عطا نمى كند

6. روزه سپر آتش: قال الصادقعليه‌السلام :(الا اخبرك بابواب الخير؟ الصوم جنّة من النار) ( 261) آيا خبر دهم شما را به درهاى نيكى؟ بعد فرمود: روزه سپر آتش است.

7. روزه محبوب پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :(انا من الدنيا احبّ ثلاثة اشياء الصّوم فى الصيف و الضرب بالسيف و اكرام الضيف ) ( 262) پيامبر اكرم فرمود: من از دنيا به سه چيز علاقه دارم. روزه در تابستان، شمشير زدن در راه خدا و گرامى داشتن مهمان

8. استمداد از روزه در مشكلات: فى الحديث فى قوله تعالى :( و استعينوا بالصبر و الصلوة ) قال: الصبر الصوم اذا نزلت بالرجل الشدة او النازلة فليصم( 263) امامعليه‌السلام در ذيل آيه مى فرمايد: منظور از صبر، روزه است. هرگاه گرفتارى اى در زندگى براى شما پيش آمد پس روزه بگيريد و از آن كمك بجوييد

9. برترين روزه: قال علىعليه‌السلام :(صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن) ( 264) روزه جان برتر از روزه زبان و روزه زبان بهتر از روزه شكم است

10. روزه حقيقى: قال علىعليه‌السلام :(الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطّعام و الشّراب ) ( 265) روزه عبارت است از پرهيز از محرمات الهى چنان كه انسان از طعام و شراب پرهيز مى كند

11. روزه بى ارزش: قال الصادقعليه‌السلام :(لاصيام لمن عصى الامام و لاصيام لعبدابق حتى يرجع و لا صيام لامراءة ناشزه حتى تتوب و لا صيام لولد عاق حتى يبرّ) ( 266) روزه چند گروه صحيح نخواهد بود: كسى كه امام معصومعليه‌السلام را نافرمانى كند. بنده اى كه از مولاى خود بگريزد. زنى كه در انجام وظيفه همسرى كوتاهى كند و فرزندى كه عاق والدين خود شود مگر آن كه عبد، بر گردد و زن، توبه كند و فرزند، نيكى كند

12. روزه يك چهارم ايمان: مرحوم فيض كاشانى گويد :(فان الصوم ربع الايمان بمقتضى قوله عليه‌السلام : الصوم نصف الصبر و بمقتضى قوله: الصبر نصف الايمان) ( 267) در حديث داريم: صبر نصف ايمان است. در حديث ديگر آمده است: روزه نصف صبر است از اين دو استفاده مى شود كه روزه يك چهارم ايمان است