اوّلين روش: تفكر و انديشيدن
يكى از عوامل پرورش عقل و تربيت خرد فكر نمودن و انديشيدن در آيات و نعمت هاى بزرگ الهى است قرآن به دو طريق مردم را دعوت و تشويق به تفكر و انديشيدن نموده است :
1. گاهى به صورت مستقيم، امر به تفكر نموده است
2. گاهى مسايل برهانى واستدلالى را بيان كرده كه محتاج به تفكر و است
اما طريق اول را كه امر به تفكر نموده است در اين آيات ملاحظه مى كنيم :(
قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا للّه مثنى و فردى ثم تتفكروا
)
بگو تنها شما را به يك چيز اندرز مى دهم و آن اين كه دو نفر دو نفر يا به تنهايى براى خدا قيام كنيد سپس فكر خود را به كار گيريد و انديشه نماييد جالب اين است در اينجا قرآن مى فرمايد(
تتفكروا
)
( بيانديشيد) اما در چه چيز؟ از اين نظرمطلق است و به اصطلاح ( حذف متعلق دليل بر عموم است ) يعنى در همه چيز، در زندگى معنوى و مادى. در مسايل مهم زندگى و در مسايل كوچك زندگى و در همه آيات و نشانه هاى الهى فكر كنيد ولى از همه بهتر، انديشه براى پيدا كردن اين چهار سؤ ال است: از كجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به كجا مى روم؟ و اكنون در كجا هستم؟
گاهى مى فرمايد: ما آيات خود را براى شما بيان كرديم، شايد فكر خود را به كار اندازيد(
كذلك يبين اللّه لكم الايات لعلكم تتفكرون
)
گاهى مى فرمايد : چرا فكر خود را به كار نمى اندازيد؟(
افلا تتفكرون
)
گاهى سرزنش مى نمايد كه چرا انسان ها فكر نمى كنند؟(
اولم يتفكروا
)
آيا اين ها فكر نكردند؟ از اين تعبيرات مختلف مى فهميم كه قرآن اهميت فوق العاده اى براى تفكر و انديشيدن كه وسيله اى است براى تربيت عقلانى قايل شده است و اين تفكر انواع مختلف دارد از حيث متعلق، مانند تفكر در آسمان و زمين و خلقت انسان و مانند آن كه بدان اشاره مى شود
1. تفكر در خلقت آسمان ها و زمين
قرآن در آيات متعدد مى فرمايد: در آفرينش آسمان ها وزمين، نشانه هاو آياتى از ذات پروردگار است براى افرادى كه انديشه خود را به كار بياندازند(
ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار و الفلك التى تجرى فى البحر بما ينفع الناس و ما انزل اللّه من السماء من ماء فاحيى به الارض بعد موتها و بث فيها من كل دابّة و تصريف الرياح و السحاب المسخربين السماء و الارض لايات لقوم يعقلون
)
در آفرينش آسمان و زمين و گردش شب و روز و حركت كشتى ها در دريا به سود مردم و بارانى كه خداوند از آسمان فرو مى فرستد و زمين هاى مرده را زنده مى كند و انواع جنبندگان را در روى زمين پخش كرده است و چرخش بادها و ابرهايى كه در ميان زمين و آسمان به كار گماشته شده اند در اين امور نشانه هايى براى خردمندان است
نشانه هايى كه خداوند متعال، در اين آيه شريفه براى خداشناسى مطرح نموده از باب نمونه است نه اين كه آيات الهى منحصر به اين ها باشد، زيرا آيات حق و آثار قدرت او بيش از اين است كه بتوان شمارش كرد(و فى كل شئ له آية تدلّ على انه واحد)
از اين رو حضرت علىعليهالسلام
مى فرمايد :(ما راءيت شيئا الاّ و راءيت اللّه قبله و بعده و معه)
هيچ چيز را نديدم مگر اين كه پيش از آن و بعد از آن و همراه آن خدا را مشاهده كردم. تنها رشد عقلى و فكرى لازم است كه انسان در هر چيز آيات حق را مشاهده كند
برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقش دفترى است معرفت كردگار
سعدى گويد :
آفرينش همه تنبيه خداوند دل است
دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار
كوه و دريا و درختان همه در تسبيحند
نه همه مستمعى فهم كند اين اسرار
عقل حيران شود از خوشه زرّين عنب
فهم عاجز شود از حبّه ياقوت انار
پاك وبى عيب خدايى كه به تدبير عزيز
ماه و خورشيد مسخّر كند و ليل و نهار
(
ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولى الالباب الذين يذكرون اللّه قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النار
)
همانا در آفرينش آسمان ها و زمين و از پى يكديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانه هايى وجود دارد، آنان كه خدا را در همه حالت ها ايستاده و نشسته و خفته ياد مى كنند و درباره آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند و مى گويند: پروردگارا! اين جهان را بيهوده نيافريدى، تو پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب دوزخ در امان دار
راستى اين همه سفارش براى چيست؟ مگر آگاهى و اطلاع از نظام آفرينش آسمان ها و زمين براى بشر چه سودى دارد؟
پاسخ اين كه اسلام بر انديشه و خرد استوار است و بناى عقيدتى دين مبين اسلام چنان است كه هر چه انسان بر حقايق طبيعى، آگاهى يابد ايمانى آگاهانه تر و قلبى راسخ تر خواهد يافت
عطاءبن ابى رياح مى گويد: روزى نزد عايشه رفتم واز او پرسيدم: شگفت انگيزترين چيزى كه در عمرت از پيامبر اسلام ديدى چه بود؟
گفت: كار پيامبر همه اش شگفت انگيز بود ولى از همه عجيب تر اين كه: شبى از شب ها كه پيامبر در منزل من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود كه از جا برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاصّ الهى اشك ريخت كه جلو لباسش از اشك چشمش تر شد، سپس سر به سجده نهاد و چندان گريست كه زمين از اشك چشمش تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گريان بود. هنگامى كه (بلال ) او را به نماز صبح فرا خواند، پيامبر را گريان ديد. عرض كرد: چرا چنين گريانيد شما كه مشمول لطف خدا هستيد؟ فرمود : ( افلا اكون للّه عبدا شكورا ) آيا نبايد بنده شكر گذار خدا باشم؟ چرا نگريم؟ خداوند در شبى كه گذشت آيات تكان دهنده اى بر من نازل كرد؛ سپس شروع به خواندن آيه فوق و آيات چهارگانه بعد از آن نمود و در پايان فرمود :(ويل لمن قرئها و لم يتفكر فيها)
واى به حال آن كس كه آن ها را بخواند و در آن ها نيانديشد در روايات اهل بيت عليهم السلام نيز دستور داده شده كه هر كس براى نماز شب بر مى خيزد اين آيات را تلاوت كند و در روايتى از حضرت علىعليهالسلام
نقل شده كه پيامبر خدا هرگاه براى نماز شب برمى خواست نخست مسواك مى كرد و سپس نظرى به آسمان مى افكند و اين آيات را مى خواند
.
فريد وجدى در دائرة المعارف خود از قول ( نيوتن ) دانشمند معروف غربى چنين نقل مى كند كه مى گويد :
در باره آفريدگار جهان و خداوند، هرگز شك نكنيد زيرا معقول نيست ضرورت و علت و معلول فاقد شعور، به تنهايى رهبر وجود باشد، چون ضرورت كور و يكسان در هر مكان و در هر زمان متصوّر نيست كه اين همه كاينات متنوع و موجودات رنگارنگ از او صادر گردد بلكه همه اين امور حتما بايد از يك مبداء داراى علم وحكمت واراده سرچشمه گيرد
2. تفكر در آفرينش انسان
قرآن به مساءله آفرينش انسان، بسيار عنايت دارد واز مسلمانان مى خواهد كه پيرامون چگونگى پيدايش انسان ومراحل رشد وتكامل جسمى وى بررسى و مطالعه كنند زيرا دقّت وتفكّر در خلقت پيچيده جسم انسان و برتر از آن روح آدمى، در تربيت وپرورش نيروى عقلانى انسان نقش مؤ ثّرى دارد(
هوالذى خلقكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم يخرجكم طفلاً ثم لتبلغوا اشدكم ثم لتكونوا شيوخا ومنكم من يتوفى من قبل و لتبلغوا اجلاً مسمى و لعلكم تعقلون
)
او كسى است كه شما را از خاك آفريد سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده ) سپس شما را به صورت طفلى (از شكم مادر) بيرون مى فرستد، بعد به مرحله كمال قوت مى رسيد، بعد از آن پير مى شويد و (در اين ميان ) گروهى از شما پيش از رسيدن به اين مرحله مى ميرند به پايان عمر خود مى رسيد و شايد تعقل كنيد
قرآن در بعضى آيات مى فرمايد: انسان به دقت بنگرد ونظر كند كه از چه چيز خلق شده است واين نظر كردن در پرورش وتربيت عقل وخرد او مؤثر است(
فلينظر الانسان ممّ خلق، خلق من ماء دافق يخرج من بين الصّلب و الترائب
)
انسان بايد درباره آغاز پيدايش خود بيانديشد، او از آب جهنده اى كه از ميان صلب پدر و سينه مادر بيرون مى آيد خلق شده است. به راستى تفكر در خلقت موجودات جهان - خصوصا انسان - باعث پرورش خرد و هدايت انسان به راه راست مى شود چنان كه اميرالمؤمنينعليهالسلام
نسبت به گمراهان مى فرمايد :(و لو فكّروا فى عظيم القدرة و جسيم النعمة لرجعوا الى الطريق)
اگر در بزرگى قدرت الهى فكر مى كردند به راه راست باز گشتند
3. تفكر در عالم گياهان
قرآن كريم براى تربيت عقلانى و پرورش نيروى خرد انسان نه تنها مسلمانان را به شناخت و تفكر در ويژگى هاى جسمى و روحى انسان فرا مى خواند بلكه آنان را به تحقيق پيرامون گياهان و جانوران نيز تشويق مى كند و از آنان مى خواهد كه با بررسى در مورد اين پديده هاى طبيعى حقانيت معارف الهى را باور كنند و از روى آگاهى ايمان بياورند
(
فلينظر الانسان الى طعامه انا صببنا الماء صبا ثم شققنا الارض شقا فانبتنا فيها حبا و عنبا و قضبا و زيتونا و نخلاً و حدائق غلبا و فاكهة و ابّا متاعا لكم و لانعامكم
)
انسان بايد خوراك خود را به چشم خرد بنگرد كه ما آب باران را فرو ريختيم، پس خاك زمين را شكافتيم و از دل زمين گياهان را رويانديم درختان انگور، ميوه پر بار، درختان زيتون و خرما، باغ هاى پر درخت، ميوه هاى گوناگون و چراگاه ها را در اختيار شما و چهارپايانتان قرار داديم
4. تفكر در زندگى زنبور عسل
(
و اوحى ربك الى النحل ان اتخذى من الجبال بيوتا و من الشجر و مما يعرشون ثم كلى من كلّ الثمرات فاسلكى سبل ربك ذللاً يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للناس ان فى ذلك لاية لقوم يتفكرون
)
پروردگار تو به زنبور الهام كرد كه در كوه ها و درختان و داربست هايى كه مردم مى سازند منزل برگزين، سپس از ميوه هاى شيرين تغذيه كن، و راه هايى كه پروردگارت براى تو تعيين كرده است بپيما. از درون دل اين زنبورها شربت گوارا و رنگارنگى بيرون مى آيد كه در آن براى مردمان شفاست، همانا در اين امر براى انسان هاى انديشمند نشانى از قدرت خداست
در اين جا اين سؤال پيش مى آيد: با اين كه الهام غريزى منحصر به زنبوران عسل نيست و در همه حيوانات وجود دارد چرا تنها اين تعبير آمده است؟ امّا با توجه به يك نكته پاسخ اين سؤال روشن مى شود و آن اين كه: امروز كه زندگى زنبوران عسل دقيقا از طرف دانشمندان مورد بررسى عميق قرار گرفته، و ثابت شده است كه اين حشره شگفت انگيز آن چنان تمدّن و زندگى اجتماعى شگفت انگيزى دارد كه از جهات زيادى بر تمدن انسان و زندگى او پيشى گرفته است لذا قرآن به طرز اعجاز آميزى با كلمه ( وحى ) به اين موضوع اشاره نموده است؛ تا اين واقعيت را روشن سازد كه زندگى زنبوران عسل را هرگز نبايد با انعام و چهارپايان و مانند آن ها مقايسه كرد لذا قرآن كريم فقط زندگى و خانه ساختن او را و چگونه از ثمرات استفاده كردن را كه در نتيجه اين برنامه منظم عمل عسل كه در آن شفا قرار داده شده مورد عنايت و ذكر قرار داده است و بعد بيان مى كند جريان زنبور عسل را ذكر كرديم تا نشانه روشنى از عظمت و قدرت خداوند باشد براى آن هايى كه تفكر و انديشه مى كنند(
ان فى ذلك لاية لقوم يتفكّرون
)
5. تفكر در تاريخ گذشتگان
يكى از عوامل بيدارى انسان و رشد و پرورش خرد بشر تفكر و انديشه در تاريخ زندگى امت هاى گذشته است. قرآن كريم به پيامبر گويد :(
فاقصص القصص لعلهم يتفكرون
)
اين داستان ها را براى آن ها بازگو كن شايد درباره آن بيانديشند و مسير صحيحى را پيدا كنند. آگاهى از سر انجام كار ملت ها به انسان مى فهماند كه چه روشى پسنديده است و چه روشى ناپسند. كدام يك از ملت ها و امتها در اثر پيمودن راه حق و عدل، به نيك بختى و سعادت رسيدند و كدام يك از آنان به علت گناه و معصيت در ورطه هلاكت و نابودى قرار گرفتند و ازآن جا كه آگاهى از تاريخ گذشتگان تاءثير فراوانى در پرورش خرد و عقل انسان دارد قرآن فقط به بيان رويدادهاى مهم در امت هاى گذشته اكتفا نكرده بلكه انسان ها را فرا مى خواند كه در زمين گردش كنند و عاقبت تبهكاران و ستمگران را مشاهده كنند
(
لقد كان فى قصصهم عبرة لاولى الالباب
)
در سرگذشت هاى آن ها درس عبرتى براى صاحبان انديشه است(
الم تر كيف فعل ربك بعاد ارم ذات العماد
)
آيا نديدى پروردگارت با عاد آن شهر پر قدرت چه كرد؟(
الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل
)
آيا نديدى پروردگارت با اصحاب فيل (لشكر ابرهه ) چه كرد؟(
افلم يسيروا فى الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم دمرّ اللّه عليهم و للكافرين امثالها
)
آيا در زمين، سير نكردند تا ببينند عاقبت كار كسانى كه قبل از آن ها بودند به كجا رسيد؟ خداوند آن ها را هلاك كرد و براى كافران، امثال اين مجازات ها خواهد بود
قرآن كريم جريان قوم حضرت نوح و صالح و موسى و ديگر انبيا را مطرح مى كند و مى فرمايد: اگر اين ها هلاك شدند به خاطر گناهانشان بود و اين هلاكت و نابودى اقوام گذشته براى نسل بعدى درس عبرت خواهد بود چه اين كه مى فرمايد: سران كفر و ستم را اگر از بين برديم چون گناه فراوان كردند(
فاهلكناهم بذنوبهم
)
يا اين كه به پيامبر مى فرمايد: به اقوام خود بگو: اگر تو را تكذيب كنند خداوند آن ها را عذاب و نابود مى كند، چون خداوند كسانى را از قبل بر اثر ستم و ظلم و تكذيب نابود كرده است و شما يك دهم آنان به حساب نمى آييد(
و كذب الذين من قبلهم و ما بلغوا معشار ما آتيناهم فكذبوا رسلى فكيف كان نكير
)
حضرت علىعليهالسلام
در موعظه به فرزندش امام مجتبىعليهالسلام
مى فرمايد : پسرم درست است كه من به اندازه همه كسانى كه قبل از من مى زيسته اند عمر نكرده ام اما در كردار آن ها نظر افكندم و در اخبارشان تفكر نمودم و در آثارشان به سير و سياحت پرداختم تا آن جا كه همانند يكى از آن ها شدم بلكه گويى به خاطر آنچه از تاريخشان به من رسيده با همه آن ها از اول جهان تا امروز بوده ام. من قسمت زلال و مصفاى زندگى آنان را از بخش كدر و تاريك باز شناختم و سود و زيانش را دانستم و از ميان تمام آن ها قسمت هاى مهم و برگزيده را برايت خلاصه نمودم
(اى بنى انّى و ان لم اكن عمرّت عمر من كان قبلى فقد نظرت فى اعمالهم و فكّرت فى اخبارهم و سرت فى آثارهم حتى عدت كاحدهم بل كانّى بما انتهى الىّ من امورهم قد عُمّرت مع او لهم الى آخرهم فعرفت صفو ذلك من كدره و نفعه من ضرره فاستخلصت لك من كل امر نخيله)
و نيز مى فرمايد :(السعيد من وعظ بغيره)
سعادتمند كسى است كه از ديگران پند و عبرت گيرد
آرى؛ تفكر و انديشيدن در نظام هستى و خلقت آسمان ها و زمين و انسان و ساير موجودات باعث پرورش خرد و تربيت نيروى عقلانى انسان مى گردد و در نتيجه باعث سير و سلوك انسان به مقاصد عالى مى گردد و سعادت ابدى را براى انسان تضمين مى كند و عاقبت انسان به نيكى تمام مى شود. چنان كه حضرت علىعليهالسلام
مى فرمايد :(من كثرت فكرته حسنت عاقبته)
آثار ديگرى نيز در روايات براى فكر نمودن ذكر شده است مثلاً :
1. تفكر سرچشمه عمل نيك است. قال علىعليهالسلام
:(ان التفكر يدعوا الى البر و العمل به)
2. فكر باعث پرورش خرد است و انسان را به سعادت و كمال هدايت مى كند :( الفكر يهدى الى الرشاد)
.
3. فكر نمودن موجب بصيرت و بينايى مى شود :(افكر تستبصر)
4. تفكر موجب ايمنى از لغزش هاست :(دوام الفكر و الحذر يؤ من الزلل و ينجى من الغير)
امام خمينى قدس سره در بيان تفكر وفضيلت آن مى فرمايد: يكى از درجات تفكر انديشيدن در لطايف صنعت واتقان و دقايق خلقت است به قدرى كه در طاقت بشر است ونتيجه آن علم به مبداء كامل وصانع حكيم است... بالجمله تفكر در لطايف ودقايق صنعت واتقان نظام خلقت از علوم نافعه و از فضايل اعمال قلبيه وافضل از جميع عبادات است زيرا كه نتيجه آن اشرف نتايج است