فضايل و سيره امام رضا (علیه السلام) عالم آل‌ محمد در آثار استاد علامه حسن‌زاده آملي مد ظله العالی

فضايل و سيره امام رضا (علیه السلام) عالم آل‌ محمد  در آثار استاد علامه حسن‌زاده آملي مد ظله العالی0%

فضايل و سيره امام رضا (علیه السلام) عالم آل‌ محمد  در آثار استاد علامه حسن‌زاده آملي مد ظله العالی نویسنده:
گروه: امام رضا علیه السلام

فضايل و سيره امام رضا (علیه السلام) عالم آل‌ محمد  در آثار استاد علامه حسن‌زاده آملي مد ظله العالی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عباس عزيزى
گروه: مشاهدات: 3104
دانلود: 2899

توضیحات:

فضايل و سيره امام رضا (علیه السلام) عالم آل‌ محمد در آثار استاد علامه حسن‌زاده آملي مد ظله العالی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 50 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3104 / دانلود: 2899
اندازه اندازه اندازه
فضايل و سيره امام رضا (علیه السلام) عالم آل‌ محمد  در آثار استاد علامه حسن‌زاده آملي مد ظله العالی

فضايل و سيره امام رضا (علیه السلام) عالم آل‌ محمد در آثار استاد علامه حسن‌زاده آملي مد ظله العالی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

عدم رؤيت خدا

كليني قدس سره از «احمد بن ادريس» از «محمد بن عبدالجبار» از «صفوان بن يحيي» مي‌گويد: «ابو قره» محدث از من خواست تا او را خدمت امام رضاعليه‌السلام ببرم. من هم از آن حضرت اجازه گرفتم و ايشان هم اجازه دادند. ابو قره خدمت امام رسيد و از حلال و حرام و احكام شرعي سؤال كرد، تا آنكه به بحث توحيد رسيد و گفت: ما رواياتي داريم كه خداوند ديدن و سخن گفتن با خودش را ميان پيامبرانصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تقسيم كرده است و سخن گفتن را به موسيعليه‌السلام داده است و ديدن را به حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عنايت كرده است.

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: «پس كيست كه از جانب خداوند اين پيام را براي جن و انس تمام جهانيان آورده است كه هيچ چشمي خداوند را نمي‌بيند و هيچ كس با علم به خداوند احاطه پيدا نمي‌كند و هيچ چيز همانند خداوند نيست، آيا آن كس حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيست؟!»

ابو قره پاسخ داد: آري!

امام رضاعليه‌السلام دوباره فرمود: «چگونه مي‌شود انساني به سوي تمام مردم فرستاده شود و بگويد كه از جانب خداوند آمده و به دستور خداوند مردم را هدايت مي‌كند و بگويد: هيچ چشمي او را در نمي‌يابد و هيچ كس به او با علم احاطه پيدا نمي‌كند و هيچ كس همانند او نيست، ولي بعد بگويد: من با چشمم او را ديدم و به او علم پيدا كردم و با علم به او احاطه پيدا كردم و خداوند به شكل يك انسان است! آيا خجالت نمي‌كشيد! زنادقه و كفار جرأت نكردند كه چنين نسبتي را به حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بدهند و بگويند كه اين پيامبر از جانب خداوند چيزي مي‌آورد، اما خودش چيزهاي ديگري مي‌گويد؟»

ابو قره گفت: خداوند متعال در قرآن مي‌فرمايد:«و لقد رآه نزلة اخري ؛[29] [30].

يعني و يكبار ديگر هم او را مشاهده كرد.»

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: «بعد از اين آيه، آيه ديگري هست كه دلالت بر آنچه پيامبر ديده است، مي‌كند؛ آنجا كه خداوند مي‌فرمايد: «ما كذب الفؤاد ما رأي ؛ يعني آنچه را كه چشم محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ديده بود، دل پذيرفت و تكذيب نكرد.»

سپس از آنچه كه ديده است، خبر مي‌دهد:«و لقد رأي من آيات ربه الكبري ؛ يعني آن حضرت آيات بزرگ پروردگارش را

ديد و آيات خداوند غير از خداوند است و خداوند مي‌فرمايد: «و لا يحيطون به علما؛ [31] [32] يعني خلق را به هيچ به او احاطه و آگاهي نيست.

حال اگر چشم‌ها بتوانند خداوند را ببينند، به او علم و احاطه علمي نيز پيدا خواهند كرد و او را خواهند شناخت.»

ابو قره گفت: پس بگوييم روايات دروغ است و آنها را تكذيب كنيم؟

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: «هرگاه روايات با قرآن مخالف باشد، مي‌گوييم آنها دروغند و همچنين آن روايات، مخالف با اجماع مسلمانان است كه مي‌گويد: هيچ كس به خداوند احاطه و آگاهي پيدا نمي‌كند و چشم‌ها او را در نمي‌يابند و هيچ چيز همانند او نيست.»[33].

اوهام قلوب بزرگ‌تر از ديدگان چشم است

كليني در باب «ابطال الروية» از كتاب كافي، از «محمد بن يحيي» و او از «احمد بن محمد» از «ابي هاشم جعفري» از امام رضاعليه‌السلام نقل مي‌كند كه از آن حضرت درباره خدا پرسيدم كه: آيا به وصف درمي‌آيد؟

فرمود: «آيا قرآن نخوانده‌اي؟»

گفتم: آري! خوانده‌ام.

فرمود: «اين آيه را نخوانده‌اي كه مي‌فرمايد: «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار» [34].

گفتم: چرا خوانده‌ام.

فرمود: «مي‌دانيد «ابصار» يعني چه؟»

گفتم: آري.

فرمود: «يعني چه؟»

گفتم: ابصار، يعني ديدگان (ديدن چشمان)

فرمود: «اوهام قلوب بزرگ‌تر از ديدگان چشم است. پس اوهام نمي‌توانند او را درك كنند، ولي او اوهام را درك مي‌كند.»[35].

بر غريبي حسين و درد او گريه كنيد

ثقه جليل ريان بن شبيب گفت: در روز اول محرم بر امام ابي الحسن رضاعليه‌السلام وارد شدم، به من فرمود: «اي پسر شبيب! آيا روزه داري؟»

گفتم: نه.

گفت: «اين روز، روزي است كه زكرياي پيامبر در آن پروردگار خود را خواند و گفت:«رب هب لي من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعاء» [36].

يعني «اي پروردگار من! مرا از نزد خويش ذُريتي پاك

ببخش، همانا كه تو دعا را شنونده‌اي.»

پس خداي تعالي دعاي او را مستجاب كرد، و ملائكه را فرمود تا زكريا را در حالتي كه وي در محراب ايستاده بود و نماز مي‌گزارد، ندا كردند كه: «خداوند تو را به يحيي مژده مي‌دهد!»

پس هر كس اين روز را روزه بدارد و خداي تعالي را بخواند، خداي تعالي او را اجابت كند، چنان كه زكريا را.»

آن گاه گفت: «اي پسر شبيب! محرم آن ماه است كه مردم جاهليت در گذشته حرمت آن ماه را نگاه مي‌داشتند، اما اين امت نه حرمت ماه را شناختند و نه حرمت پيمبر خود را. و در اين ماه ذريه او را كشتند، و زنان او را اسير كردند، و اثاث او را به تاراج بردند، خداوند هرگز آنان را نيامرزد!

اي پسر شبيب! اگر براي چيزي گريه خواهي كرد، براي حسين بن علي بن ابي‌طالبعليهم‌السلام گريه كن، براي آن كه او را مانند گوسفند ذبح كردند، و هيجده مرد از خاندان او با او كشته شدند كه روي زمين مانند آنها نبود.

اي پسر شبيب! اگر خوشحال مي‌كند تو را كه در درجات بلند بهشت با ما باشي، براي اندوه ما، اندوهناك باش و از فرح ما شادمان.

و بر تو باد دوستي ما كه اگر مردي سنگي را دوست بدارد، خدا او را روز قيامت با آن سنگ محشور گرداند.»[37].

به غم ما غمين باش، در شادي ما شاد

در حديث ريان بن شبيب از امام رضاعليه‌السلام نقل است كه آن حضرت فرمود: «اي پسر شبيب! اگر مي‌خواهي كه به درجات اعلاي بهشت رسي، با ما باش! به غم ما غمگين باش و به شادي ما شاد! و بر تو باد ولايت ما! كه هر كس سنگي را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت با آن محشور ش كند».

شبي در حشر و معاد خود فكر مي‌كردم و به نامه‌ي اعمال خويش نظر مي‌افكند م، و اين‌كه چگونه به اعمالم رسيدگي خواهد شد كه ديدم چيزي، لازمه نفسم شده، با آن محشور گشته و از آن جدا نمي‌شود، وقتي دقت كردم ديدم كتابي خطي است كه آن‌را به شدت دوست دارم. در اين وقت اين حديث را به ياد آوردم كه: «هر كس سنگي را هم دوست داشته باشد با آن محشور مي‌شود.» و كتاب هم مانند سنگ، از جمادات است و از اين جهت با آن فرقي ندارد. [38].

حجاب خدا

در باب 36 توحيد صدوق كه «باب الرد علي الثنوية و الزنادقة» است، روايت شده است كه:

دخل رجل من الزنادقة علي الرضاعليه‌السلام - مردي از زنادقه نزد حضرت رضاعليه‌السلام آمد، تا اين كه گويد - قال الرجل: فلم احتجب؟

فقال ابوالحسنعليه‌السلام: «ان الاحتجاب عن الخلق لكثرة ذنوبهم … »

آن مرد مي‌پرسد كه: چرا خدا از خلق پوشيده است؟

امام فرمود: «گناهانشان حجابند.» شيخ اجل سعدي گويد:

سعدي! حجاب نيست، تو آيينه پاك دار

زنگار خورده چون بنمايد جمال دوست؟[39].

وصف خدا با خود خدا

در تفسير صافي فيض - قدس سره - در ضمن كريمه:«ذهب الله بنورهم و تركهم في ظلمات لا يبصرون » [40] در عيون از امام رضاعليه‌السلام آمده كه: «ان الله لا يوصف بالترك كما يوصف خلقه» الخبر، يعني: «خداي تعالي به ترك موصوف نمي‌شود، آنگونه كه خلقش به آن موصوف مي‌گردند.»

و ثقة الاسلام كليني - رضوان الله تعالي عليه - در باب نهي از وصف كردن حق به غير آنچه كه خود وصف كرده در اصول كافي به اسنادش از ابوالحسن رضا - عليه الصلوة و السلام - روايت كرده است كه فرمود: «اللهم لا اصفك الا بما وصفت به نفسك؛ يعني خدايا! تو را جز به آنچه خود، خودت را وصف كردي وصف نمي‌كنم.»[41].

خلق آدم علي صورته

صدوق (ره) در عيون اخبار الرضاعليه‌السلام با اسنادش به حسين بن خالد روايت كرده كه مي‌گويد: «از حضرت رضاعليه‌السلام پرسيدم: اي فرزند رسول خدا! نقل مي‌كنند كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است: «ان الله عزوجل خلق آدم علي صورته».

فرمود: خدايشان بكشد! آنان ابتداي حديث را حذف كرده‌اند. روزي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دو مرد را ديد كه به يكديگر ناسزا مي‌گفتند. يكي از آنها، ديگر را مي‌گفت: «خداوند تو و هر كه را شبيه توست زشت گرداند!» از اين‌رو پيامبر فرمود: «اي بنده‌ي خدا! به برادرت چنين مگو! زيرا خداوند عزوجل، آدم را بر صورت او خلق فرمود». [42].

عبادت چيست

معمر بن خلاد گويد: از امام رضاعليه‌السلام شنيدم كه فرمود: «عبادت تنها كثرت نماز و روزه نيست، بلكه عبادت، تفكر در أمر خداي عزوجل است.»

احتجاج در باب خداوند

مرحوم طبرسي مي‌فرمايد: «صفوان بن يحيي» مي‌گويد: «ابو قره» محدث از پيروان «شبرمه» از من خواست تا او را خدمت امام رضاعليه‌السلام برسانم. من هم از آن حضرت اجازه

گرفتم. ايشان نيز اجازه دادند. ابو قره خدمت امام رسيدند و سوالاتي در مورد حلال و حرام و احكام شرعي و واجبات پرسيدند، تا آن كه سؤالش به توحيد رسيد.

ابو قره پرسيد: خداوند مرا فدايت كند! در مورد كلام خداوند متعال با حضرت موسيعليه‌السلام برايم بفرماييد!

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: خداوند و پيامبرش آگاه‌ترند كه با چه زبان خداوند با موسيعليه‌السلام سخن گفت؛ به زبان سرياني، يا به زبان عبري.

ابو قره دست بر زبان خود گذاشت و گفت: من از اين زبان سؤال مي‌كنم.

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: سبحان الله از آنچه تو مي‌گويي!

و پناه بر خدا از اين كه خداوند شبيه به خلق خود شود و همچنان كه آنان سخن مي‌گويند، سخن گويد. و خداوند متعال هيچ مثل و مانندي ندارد و هيچ گوينده و انجام دهنده‌اي همانند او نيست.

ابو قره گفت: سخن خدا چگونه است؟

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: سخن گفتن آفريننده با مخلوقات، همانند سخن گفتن مخلوقات با يكديگر نيست و نيازي به باز كردن دهان و حركت دادن زبان ندارد و همين كه خداوند بگويد: باش، ايجاد مي‌گردد. سخن گفتن خداوند با حضرت موسيعليه‌السلام و امر و نهي الهي كه به ايشان ابلاغ مي‌شد،

همين گونه است.

ابو قره گفت: در مورد كتاب‌هاي آسماني چه مي‌فرماييد؟

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: تورات و انجيل و زبور و قرآن و هر كتابي كه از جانب خداوند نازل شده، كلام خدا و نور و هدايتي است براي جهانيان و همه آنها حادث هستند، يعني زماني نبوده و بعد موجود شده‌اند و همه‌ي آنها غير از ذات خداوند متعال هستند؛ زيرا خداوند در قرآن مي‌فرمايد:

«او يحدث لهم ذكرا» [43].

يعني: يا اين كه براي آنها ذكري را ايجاد كند.

و در جاي ديگر مي‌فرمايد:

«ما يأتيهم من ذكر ربهم محدث الا استمعوه و هم يلعبون» [44].

يعني: «اين مردم غافل هيچ پند و موعظه‌اي از جانب پروردگارشان نيايد و حادث نشود، مگر آن كه آن پند را شنيده و باز به بازي و لهو و لعب عمر مي‌گذرانند.»

پس خداوند تمام كتاب‌هايي را كه نازل فرموده ايجاد كرده است.

ابو قره گفت: پس آيا آنها فاني مي‌شوند و از بين مي‌روند.

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: تمام مسلمانان اتفاق دارند كه هر چيزي غير از خداوند متعال از بين رفتني است و هر چيزي غير از خدا، فعل خداوند و مخلوق اوست و تورات و انجيل و زبور

و قرآن نيز فعل خدا و مخلوق او هستند. آيا نشنيده‌اي كه مردم مي‌گويند: «پروردگار قرآن» و اين‌كه روز قيامت قرآن مي‌گويد: «پروردگارا! اين فلاني است» و او را بهتر از خود او مي‌شناسد و مي‌گويد: «او روز و شب خود را مشغول من كرد. حال خدايا! تو هم شفاعت من را در مورد او بپذير؟»

و همچنين تورات و انجيل و زبور، همه حادث شده‌اند و خدايي كه هيچ كس همانند او نيست، آنها را آفريده و حادث كرده است تا براي ملتي كه عقل خود را به كار مي‌برند، هدايتي باشد.

و هر كس گمان كند كه اين كتاب‌هاي آسماني هميشه بوده‌اند، معنايش اين است كه خداوند اول و قديم و يكي نيست! بلكه كلام هم هميشه با او بوده و شريك و همراه او بوده است.

ابو قره گفت: ما روايتي داريم كه در روز قيامت كتاب‌هاي آسماني همه در برابر چشمان مردم به سوي خداوند، كه پروردگار جهانيان است، باز خواهند گشت؛ زيرا اين كتاب‌ها از خداوند و جزئي از او هستند، پس به سوي او باز خواهند گشت.

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: مسيحيان نيز در مورد حضرت مسيحعليه‌السلام همين گونه گفتند كه مسيح روح خدا و جزئي از اوست و به سوي خدا بازمي‌گردد و همچنين آتش پرست ها

(زرتشتيان) نيز در مورد آتش و خورشيد همين چيزها را گفتند كه آنها جزئي از خداي اند و به سوي او بازمي‌گردند، در حالي كه خداوند متعالي بري از آن است كه جزء داشته باشد و يا مختلف باشد، و چيزي كه جزء دارد، مختلف و يا همانند مي‌شود؛ زيرا هر متجزي‌اي، متوهم است و قلت و كثرت نيز مخلوق هستند كه بر خالقي دلالت مي‌كنند كه آنها را آفريده است.

ابو قره گفت: ما روايتي داريم كه خداوند ديدن و كلام را ميان پيامبران تقسيم كرده است و كلام را به حضرت موسي عنايت كرده و ديدن را نصيب حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كرده است (تا آخر روايتي كه قبلا ذكر كرديم)

و همچنين در مورد اين آيه‌ي شريفه سؤال كرد كه خداوند مي‌فرمايد:

«سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجدالحرام الي المسجدالاقصي »[45].

يعني: پاك و منزه است خداوندي كه بنده‌اش را در يك شب از مسجدالحرام (مكه) به مسجد الاقصي (بيت‌المقدس) برد.

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: خداوند از اين سفر پيامبر خبر مي‌دهد و دليل آن را اين گونه بيان مي‌فرمايد:«لنريه من آياتنا»؛ «تا آيات و نشانه‌هاي الهي را به او نشان دهيم.»

پس آيات خداوند غير از خداوند هستند و دوباره خداوند متعال دليل اين سفر و چيزي را كه آن حضرت ديده است، اين گونه بيان مي‌فرمايد:«فباي حديث بعد الله و آياته يؤمنون»

يعني: «پس به كدام سخن بعد از خداوند و آيات و نشانه‌هاي او ايمان مي‌آورند؟» پس آيات الهي غير از خداوند هستند.

ابو قره گفت: پس خداوند كجاست؟

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: كجا، مكان است و در فرق ميان حاضر و غايت مطرح مي‌گردد، كه حاضر در اين مكان است و غايب در مكان ديگر، ولي خداوند نه غايب است و نه حاضري بر خداوند سبقت مي‌گيرد و خداوند در هر مكاني هست و همه چيز را تدبير مي‌كند و آفريننده هر چيز است و آسمان و زمين را نگه مي‌دارد.

ابو قره گفت: آيا خداوند در آسمان نيست؟

امامعليه‌السلام فرمودند: او خداوند در آسمان‌ها و زمين است و هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست و خداوند شما را در رحم‌هاي مادرانتان، هرگونه كه بخواهد، شكل و قيافه مي‌دهد و هر جا كه باشيد، خداوند با شماست و خداوند بر آسمان‌ها تسلط يافت، در حالي كه آسمان‌ها به شكل دود بود. و خداوند بر آسمان‌ها تسلط يافت و آنها را به هفت آسمان تقسيم كرد.

و او خدايي است كه بر عرش تسلط يافت، در حالي كه خداوند بود، اما هيچ آفريده‌اي نبود و او همانگونه كه خداوند است، زماني كه آفريده‌اي نبود نيز خداوند بود و همانند مخلوقات نيست كه از حالتي به حالت ديگر انتقال يابد.

ابو قره گفت: پس چرا شما هنگامي كه دعا مي‌كنيد، دست‌هاي تان را به سوي آسمان دراز مي‌كنيد.

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: خداوند به شكل‌هاي مختلف عبادت، آفريدگانش را به بندگي دعوت كرده است و براي خداوند جايگاه‌هايي است براي پناه بردن به آن و او عبادتگاهي است براي عبادت او. خداوند از راه سخن گفتن و علم و عمل و توجه به سوي خداوند و ديگر راه‌ها بندگانش را به عبادت دعوت كرده است؛ مثل اين‌كه نماز رو به قبله باشد و براي حج و عمره بايد به سوي كعبه رفت.

و يكي ديگر از راه‌هايي كه خداوند بندگانش را به آن دعوت كرده است، اين است كه به هنگام دعا و درخواست و تضرع، دست‌ها را بگشاييم و به سوي آسمان دراز كنيم؛ زيرا اين حالت گدايان است و علامت بندگي و ذلت و خواري در پيشگاه خداوند است.

سپس امام رضاعليه‌السلام فرمودند: اگر مراد تو كف دست و ساعد است، پس همه چيزها فعل خداوند و آفريده‌ي او هستند و خداوند به واسطه هيچ يك از مخلوقات از ديگري غافل

نمي‌گردد. بالاترين آفريده‌ها را از همان جهت اداره مي‌كند كه پايين‌ترين مخلوقات را اداره مي‌كند و اولين آنها را از همان جهت اداره مي‌كند كه آخرين آنها را اداره مي‌كند، بدون هيچ سختي و زحمتي و بدون هيچ خرج و نياز به مشورت و يا درد سري.

و اگر تو مي‌گويي كه هر كس بيشتر خداوند را اطاعت كند، به او نزديك‌تر است و همچنين روايت داريد كه نزديك‌ترين حالت‌هاي انسان نسبت به خداوند، در حالت سجده است.

و باز روايتي داريد كه چهار ملائكه هستند كه با هم ملاقات كردند، كه يكي از طرف بالا و ديگري از طرف پايين مخلوقات و سومي از جانب شرق و چهارمي از جانب غرب مخلوقات مي‌آيند و از همديگر مي‌پرسند و آنان جواب مي‌دهند كه: از نزد خدا مي‌آئيم و او ما را فرستاده است.

پس تمام اين روايت‌ها دليل آن مي‌شود كه تمام اين نزديك بودن‌ها به معناي منزلت و مقام است؛ نه اين‌كه تشبيه و تمثيل براي خداوند متعال باشد.

ابو قره گفت: آيا اقرار مي‌كني كه خداوند حمل مي‌شود؟

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: هر چيزي كه حمل شود، كاري روي آن انجام شده است و به غير از خود اضافه شده و به آن احتياج پيدا كرده است و لفظ محمول، نقضي در شأن خداوند متعال است.

و همين گونه است اگر كسي بگويد: خداوند بالا است و پايين و بالاترين و پايين‌ترين است.

و خداوند متعال مي‌فرمايد:«و له الاسماء الحسني فادعوه بها» [46] براي او نام‌هاي زيباست پس خداوند را با آن نام‌ها بخوانيد.» و خداوند در هيچ يك از كتاب‌هاي آسماني نفرموده كه خداوند محمول است؛ بلكه خداوند حمل كننده در خشكي‌ها و درياها است و نگه‌دارنده آسمان‌ها و زمين است و حمل كننده هر چيزي است كه غير از خداوند است، و هيچ گاه شنيده‌ايم كه كسي به خداوند ايمان بياورد و او را بزرگ شمارد و در دعاي خود بگويد: اي كسي كه حمل مي‌شود!

ابو قره گفت: پس آيا اين روايت را تكذيب مي‌كنيد: «هنگامي كه خداوند غضبناك مي‌گردد، و فرشتگاني كه عرش خداوند را حمل مي‌كنند، از سنگيني عرش كه بر دوششان احساس مي‌كنند، متوجه خشم خداوند مي‌گردند و براي همين مي‌افتند و هنگامي كه خشم خداوند فرونشست، عرش دوباره به حال اول بازمي‌گردد و فرشتگان نيز به جاي خود بازمي‌گردند»؟

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: بگو ببينم از زماني كه خداوند شيطان را لعنت كرد تا امروز و از امروز تا روز قيامت، آيا از شيطان و يارانش خشمگين بوده و خواهد بود يا راضي و

خشنود است؟

ابو قره پاسخ داد: آري بر آنها خشمگين است.

امام رضاعليه‌السلام فرمودند: پس هرگاه خداوند خشنود گردد، عرش سبك مي‌شود، ولي با جوابي كه تو دادي، خداوند هميشه بر شيطان و يارانش خشمگين است.

پس امام رضاعليه‌السلام فرمودند: واي بر تو! چگونه جرأت مي‌كني و خداوند را به تغيیر از حالتي به حالت ديگر وصف مي‌كني و اين‌كه هر چه بر مخلوقات جاري مي‌گردد، بر خداوند نيز جاري مي‌شود؟ سبحان الله! خداوند هميشه بوده است؛ اگر چه ديگران از بين مي‌روند و با تغيير كنندگان هيچ تغييري نكرده است.

صفوان مي‌گويد: بعد از جواب امامعليه‌السلام رنگ ابو قره تغيير كرد و ديگر پاسخي نداشت تا بگويد و بلند شد و از خدمت امام بيرون رفت. [47].

سخنان گرانقدر امام رضا

تو خود حجاب خودي از ميان برخيز

از ثامن‌الائمهعليه‌السلام سئوال شد كه: چرا خداوند از خلق در حجاب است؟

در جواب فرمود: «حجاب از بسياري گناهان مردم است.»[48].

عصمت حضرت زهرا

جعفر بن محمد بن زيد گويد:

در بغداد بودم كه محمد بن مندة بن مهريزد مرا گفت: آيا خواهي كه به خدمت حضرت محمد بن علي الرضاعليها‌السلام رسي؟

گفتم: آري!

پس بر او داخل شديم و سلام كرده، نشستيم، حضرت گفت: رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «فاطمهعليها‌السلام ، عفيف و پاك بود؛

پس خداوند آتش را بر ذريه او حرام گردانيد، و اين، خاص حسن و حسينعليها‌السلام است.»[49].

حال خردمندان

امام هشتمعليه‌السلام فرموده است: «خردمندان مي‌دانند كه آن چه در ماوراي اين نشأه عالم طبيعت است، از همين نشأه كه آيت و مثال آن است دانسته مي‌شود.»[50].

علت استواري آسمان و زمين

در روايت از حضرت ثامن الحجج امام رضاعليه‌السلام آمده است كه: «قامت السموات و الارض بالحجة.» اين حجت دليل است كه تمام آسمان‌ها و زمين از روي دليل و برهان صورت گرفته است. هيچ كلمه‌اي از كلمات كتاب بزرگ غير متناهي عالم بي‌دليل نيست. همه از روي حجت است و در هيچ وضع و حالت و نظم و نضد آن جاي انگشت اعتراض كسي نيست. عقل از تماشاي نظم أحسن و وحدت صنع آن سرگشته است. خلقت ما به حجت است و براي آن غرض و غايت است.[51] .

حيات ويژه شهدا

قرآن كريم مي‌فرمايد:«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله

امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» (169 آل عمران) با توجه به مسئله بقاي ارواح پس از مرگ كه در مورد همه‌ي افراد بشر صادق است، بنابراين، حيات خاصي كه در آيه‌ي مذكور براي شهداي راه خدا، مطرح مي‌شود به چه معناست؟ آيا چيزي غير از بقاي روح آنهاست؟ اگر چنين حيات مراد است، بنابراين، اختصاص به شهدا ندارد؟

استاد: البته جنبه‌ي بقاي نفوس، امر عامي است، اختصاص به نفوس شهيد و غير شهيد ندارد، ما برهان داريم كه «عام» بر قرارند و ارواح پس از بدن، باقي هستند، بنابراين، حيات شهدا يك جنبه‌ي روحي و معنوي خاصي دارد. اين، يك حيات تشريفي فوق آنهاست. در همين دنيا، مي‌گوييم فلاني زنده است، زندگي دارد، اما در واقع مرگ تدريجي است.

همه «احياء» هستند، اما آن قيد «عند ربهم» احياء را مي‌خواهند، درست است كه همه‌ي اشياء عندالله محشورند، اما اين يك تشريف مقامي است، اعلام رتبه‌ي وجودي شي‌ء است.

در باب علم كتاب كافي، حديثي از امام صادقعليه‌السلام است كه: «من علم لله و عمل لله و علم لله دعي في الملكوت عظيما» درست است كه يك پشه هم عظيم است، موريانه و مورچه هم عظيمند، اما اين «عظيم»، عنوان ديگري است، به هر حال،«عند ربهم» حساب ديگري است: عند ربهم يرزقون . در دنيا عندالله بودند، در آن جا هم هستند، تا در اينجا عند اللهي

نشوند، آنجا عندالله نيستند، اينجا«في مقعد صدق» اند، آنجا هم«في مقعد صدق» اند.

تا اينجا كس وقف حق نباشد، آنجا عندالله نيست، ريشه‌ي مقامات آنجا اينجاست. كسي ممكن است شب و روز را به سر برد و ما ندانيم چه كار مي‌كند، اما عندالله است.

آنچه كه اينجا مي‌فهمد به همين فهم و بينش اش، آنجا هم محشور است.«الدنيا مزرعه الآخرة» خوب حرفي است. هر كس اينجا هر چه كاشت، فردا همان را درو مي‌كند.

امام رضاعليه‌السلام به شخصي در روايتي كه ما آن را روي منبرها مي‌خوانيم فرمودند: «هر چه را دوست داري، با آن محشور ي، ولو محبوب تو، سنگي باشد» ببينيد چه كسي را دوست داريد، با هر كس محشور ي، با هم او خواهي بود. خوشا به حال كساني كه با خدا همنشين اند، آنجا هم با خدا همنشين اند.[52] .

رؤياي صادق

درس اشارات ما در محضر استادم در علوم عقلي و نقلي و رياضيات و غير آن، علامه ذوالفنون معلم عصر العلوم آيةالله حاج ميرزا ابوالحسن شعراني - روحي له الفداء و جزاء الله عنا خير جزاء المعلمين - به ابتداي امر سوم در بحث از اطلاع

انسان بر غيب در حالت خواب رسيد و تاريخ اين درس و گفتگو عصر روز يك‌شنبه هشتم ذي‌الحجه‌ي سال هزار و سيصد و هفتاد و سه از هجرت حضرت خاتمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مطابق با هفدهم ماه خرداد سال هزار و سيصد و سي و سوم هجري شمسي در تهران بود و مدرس بلند و محضر اعلايش نيز بيت شريف ايشان در تهران بود، خانه‌اي كه به منزله‌ي بيت المعمور راقم بود، شگفت اين‌كه هم اكنون نيز اين واقعه را در شب يك‌شنبه نهم ذي‌الحجه هزار و چهارصد و هشت مطابق با ماه مرداد سال هزار و سيصد شصت و هفتم هجري شمسي بعد از گذشت سي و پنج سال قمري مي‌نويسم.

خلاصه اين‌كه جناب شعراني - قدس سره الشريف - فرمود: در سالي كه دست‌هاي ستم به جسارت و اهانت مرقد ثامن الحجج امام علي بن موسي الرضاعليهما‌السلام را به توپ بست، من قبل از آن واقعه هائله به چند شب در خواب ديدم: دودي غليظ سياه مسموم از جانب مشرق متصاعد شد، آنگاه همانند غباري مسموم در هوا منتشر شد تا اين كه به همه‌ي دنيا رسيد و تمام فضا را احاطه كرد و همه‌ي مردم را دربر گرفت، پس هر صالح و مؤمني از آن مسموم گرديد و هلاك شد، اما دود به ديگران ضرري نمي‌رساند و به آنها نمي‌رسيد، چند روزي گذشت كه اين واقعه‌ي هائله اتفاق افتاد و ما به تعبير آن رؤياي

عجيب دهشت آور منتقل شديم.[53].

دعا، سلاح پيامبران

از امام رضاعليه‌السلام نقل شده كه همواره به اصحاب خود مي‌فرمود: بر شما باد سلاح پيامبران، از او پرسيده شد كه سلاح انبياء چيست؟

فرمود: سلاح انبياء دعا مي‌باشد. [54].

بخشيده شده از رحمت

امام رضاعليه‌السلام فرمود:

«الصلوة صلة الله للعبد بالرحمة؛

نماز عطيه و احساني است از طرف خداوند براي بنده، كه از راه رحمت و عنايت بخشيده است.»[55].

بهترين شيوه‌ي زندگي

امام رضاعليه‌السلام فرمود:

شيعيان و پيروان ما را به سه مسأله امتحان كنيد:

1- اهميت به اوقات نماز، كه آيا اول وقت نماز را برپاي مي‌دارند يا خير؟

2- حفظ اسرار، يعني در حفظ اسرار و مسايل محرمانه

كوشا هستند يا خير؟

3- و از حيث توانمندي‌هاي مالي، يعني آيا در مال خود براي برادران ديني سهمي قائلند و دست آنها را مي‌گيرند يا خير؟[56] .

بعد از معرفت خدا

امام رضاعليه‌السلام فرمودند:

«اعلم ان افضل الفرائض بعد معرفة الله - جل و عز - الصلوة الخمس؛

بدان كه افضل واجبات بعد از معرفت خداي عزوجل نماز پنجگانه است.»[57].

حكمت حمد و سوره

امام رضاعليه‌السلام فرمود:

«امر الناس بالقاءة في الصلوة لئلا يكون القران مهجورا مضيعا؛

مردم به خواندن حمد و سوره در نماز به اين جهت موظف شده‌اند كه قرآن مجيد متروك و ضايع نشود.»[58].

مانع وقت نماز

امام رضاعليه‌السلام فرمود:

«حافظوا علي مواقيت الصلوات، فان العبد لا يأمن الحوادث؛

مراقب وقت‌هاي نماز باشيد (كه تا وقتش فرارسيد انجام دهيد)؛ چرا كه انسان از حوادثي كه مانع انجام نماز در وقت گردد، ايمن نيست.»[59] .

تأخير نماز عمدا

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «حافظوا علي مواقيت الصلوات فان العبد لا يأمن الحوادث و من دخل عليه وقت فريضة فقصر عنها عمدا متعمدا فهو خاطي؛ محافظت بر اوقات نماز كنيد، پس همانا انسان از حوادث در امان نيست و كسي كه وقت نماز فريضه بر او داخل شد و عمدا كوتاهي كرد، خطا كننده است.»[60].

غافل از اوقات نماز

امام رضاعليه‌السلام فرمود:

من قوله تعالي: «ويل للمصلين، الذينهم عن صلاتهم ساهون»، يقول عن وقتهم يتغافلون؛

در تفسير اين آيه: «واي بر نمازگزاران، آنهايي كه از نماز خويش غافلند»، مي‌فرمايد: ساهون آنهايي هستند كه غافل از اوقات نمازهاي واجب خود هستند.»[61].

فلسفه‌ي نماز جماعت

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «انما جعلت الجماعة لئلا يكون الاخلاص و التوحيد و الاسلاك و العبادة لله الا ظاهرا مكشوفا مشهورا؛ نماز جماعت قرار داده شده است، تا اخلاص و يگانگي و اسلام و عبادت براي خداوند آشكار، بارز و ظاهر باشد.»[62].

رضوان خدا

امام رضاعليه‌السلام فرمود:

«رضوان الله الصلواة بالليل؛

نماز شب، رضوان (خشنودي) خدا را به همراه دارد.»[63].

تميز كردن مسجد

امام رضاعليه‌السلام فرمود:

«ان الجنة و الحور لتشتاق الي من يكسح المسجد او يأخذ منه القدي؛

بهشت و حوريان بهشتي مشتاق كسي هستند كه مسجد را تميز كند، يا آلودگي‌هاي آن را بگيرد.»[64].