از نعمتهای خدا سخن بگو
آیا میدانید در مورد هر چه فکر کنید و سخن بگویید آن را به سوی خود جذب میکنید؟
اگر همواره از بیماری و فقر سخن بگویید آن را بیشتر به سوی خود میکشانید!
حتما در زندگی خود با افرادی روبرو شدهاید که همواره دم از یأس و ناامیدی میزنند و هر کجا مجال سخن بیابند منفیها را بیان میکنند، آنها نمیدانند با این کارشان همان بدیها را به سوی خود جذب میکنند.
امیدوارم شما از آن افرادی باشید که همواره در زندگی خود به زیباییها فکر کنید و در مورد آن سخن بگویید که از همین راه میتوانید زیباییها را در زندگی خود رشد دهید.
آری، کلام تو عصایِ معجزهگر تو میباشد، تو میتوانی با حرکت دادن این عصا شادمانی و ثروت را به جای اندوه و تنگدستی بنشانی!
امروزه ثابت شده است که واژهها با تصاویری که به همراه خود در ذهن ما ایجاد میکنند بر ضمیر ناخودآگاه ما اثر میگذارند.
ما در دنیای خارج همان را درو میکنیم که در عالم اندیشه خود کاشتهایم برای همین باید تلاش کنیم تا در ذهن خود همواره زیباییها را قرار دهیم و درِ زبان خود را به بدیها باز نکنیم.
آری، تکرار کلام زیبا بر ذهن نیمه هشیار آدمی اثر میگذارد، شاید شما در ابتدا نتوانید اندیشه خود را مهار کنید که به خوبیها بیندیشد، امّا کلام و سخن خود را میتوانید در اختیار بگیرید.
همواره سعی کنید کلام زیبا به زبان آورید تا اندیشه شما هم زیبا شود آن وقت میبینی که چگونه زیباییها یکی پس از دیگری در زندگی شما طلوع میکند.
فکر میکنم دیگر تو با ضرورت کلام مثبت آشنا شدی و دانستی که این کلام مثبت است که باعث میشود تا زیباییها در زندگی تو رشد کند و به ثمر بنشیند.
اگر امروزه بشر به ضرورت کلام مثبت پی برده است، چهارده قرن قبل اسلام به ما دستور داده است که در زندگی خود از این اصل پیروی کنیم.
در همین قرآنی که ما دهها بار آن را خواندهایم به این اصل اشاره شده است.
به راستی ما چقدر با پیامهای قرآن آشنا هستیم؟
این آیه را بخوان و در آن فکر کن:
( وَ اَمّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث ):
«و از نعمتهایی که خدا به تو داده است با مردم سخن بگو».
جامعه ما چقدر نیازمند عمل نمودن به این اصل است. اگر مردم ما عادت داشتند در مورد نعمتهایی که خدا به آنها داده است، سخن بگویند آیا دیگر این همه ناامیدی و ناشکری در جامعه ما موج میزد؟
ما عادت کردهایم از اوّل صبح که از خواب بیدار میشویم به فکر نداشتههای خود باشیم و تا شب همینطور بدویم تا شاید به نداشتههای خود برسیم.
امّا نمیدانیم که نداشتههای ما نامحدود است و هیچ وقت تمام نمیشود!
و برای همین است که جامعه به اصطلاح اسلامی ما در عطش دنیاطلبی میسوزد!
دیگر قناعت در این جامعه یک افسانه شده و برای همین است که آرامش هم به افسانهای بدل گشته است!
اما هنوز هم دیر نشده است!
ما میتوانیم بر این حرکتی که جز تشویش خاطر برای ما ندارد خاتمه ببخشیم.
بیایید تصمیم بگیریم به حرف قرآن گوش فرا دهیم!
از اوّل صبح تا آخر شب فقط در مورد نعمتهایی که خدا به ما داده است فکر کنیم و سخن بگوییم.
اگر در خانه همسر مهربانی داریم که به ما عشق میورزد، اگر فرزندان سالمی داریم، اگر بدن سالمی داریم و در مورد اینها فکر کنیم و سخن بگوییم.
جالب این است که چون زبان خود را به ذکر نعمتهای خدا باز کنی طبق قانون جذب، نعمتهای دیگر را به سوی خود میکشانی و برای همین میبینی که برکت زندگی تو زیاد و زیادتر شد.
آری، این یکی از راههای شکرگزاری است که تو در مورد نعمتهایی که خدا به تو داده است سخن بگویی!
تازه این طوری عشق و محبّت تو به خدا هم زیاد و زیادتر میشود، چرا که وقتی که نعمتهای خدا را یادآوری میکنی به طور ناخودآگاه به روح خود این پیام را میدهی که خدا چقدر در حقّ من مهربانی کرده است و همین باعث میشود که تو خدا را از صمیم قلب دوست داشته باشی!
و به راستی در این دنیا چه چیز قیمتیتر از دوستی با خدا است؟
آری، با این یادآوری نعمتها، محبّت به خداوند متعال در دل شما جوانه میزند و با استمرار این کار فکری، این جوانه تبدیل به درختی پربار میشود و هر لحظه میوه معاشقه با خدا بر این درخت به ثمر مینشیند.
رسول خدا فرمودند: «خداوند به حضرت داوودعليهالسلام
وحی کرد: ای داوود! کاری کن که مردم مرا دوست داشته باشند. و داوودعليهالسلام
چنین عرضه داشت: چگونه مردم را به سوی محبّت تو دعوت کنم؟ خطاب رسید: نعمتهای من را برای مردم یاد آوری کن، زیرا هرگاه تو مردم را به یاد نعمتهای من بیندازی، آنان به من محبّت خواهند ورزید».
آری، چقدر زیبا است انسان ساعتی بنشیند، با خود خلوت کند و یاد نعمتهای خدا کند.