بهترین هدایا
مرحوم ( ملا آقا دربندی ) در کتاب ( سعادت ناصریّه ) نقل کرده که : ( عمر پاشا ) حاکم بغداد در حدود حکمرانی خود تعدّی و ظلم میکرد در آن زمان ( یعقوب افندی ) حاکم ( هندیه ) بود ، او که در باطن از امامیّه بود از آخوند در بندی خواهش کرد که حاکم بغداد را موعظه و نصیحت کند که از ستم و اذیّت زوّار دست بردارد
آخوند میگوید : من دیر رسیدم وقتی رفتم حاکم خودش نبود و دفتردار افندی را نایب خود قرار داده بود ، من به ملاقات او رفتم ، و باو گفتم : خواستم تحف و هدایائی که از همه هدایا بهتر و اشرف باشد نزد شما بیاورم
گفت : آن هدایا چیست ؟ گفتم از فضائل ( آل محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
خصوصاً ( سیّدالموحّدین امیرالمؤ منینعليهالسلام
) آن وقت گفتم اشرف کتب اخبار در نزد شما کدام است ؟ گفت جامعه صحیحه امام بخاری پس من از احوال بخاری و کیفیّت اطلاع او از بعضی از علوم در سن ده سالگی و مسافرت او به مکّه و مدینه و حجاز و یمن و بلاد مغرب و شامات برای اخذ حدیث واینکه هفتصد هزار حدیث حفظ بود و کیفیّت تدریس او در بغداد گفتم ، و چند حدیث از کتاب صحیح او در فضیلت(
علیعليهالسلام )
بیان کردم دفتر دار با ادب تمام نشست و خود را بفکر فرو برد
پس گفتم قدری از ( فضائل امام حسینعليهالسلام
) را نیز بشنو ، گفت : بیان کن گفتم : اولاً این حدیث که(
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم)
فرمود : ضَرْبَةُ عَلِی یَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَقَلَیْن یعنی : ضربت علی در روز خندق که به ( عمرو بن عبدود ) زد فضیلت و ثوابش افضل از عبادت جنّ وانس است ، آیا از علماء اهل سنّت کسی منکر این حدث هست ؟ گفت : نه گفتم : پس عبادت جمیع انبیاء داخل در عبادت ثقلین است و این یک ضربت از عبادت جمیع انبیاء جز ( خاتم الانبیاء )صلىاللهعليهوآلهوسلم:
افضل است چه به این درجه بودن این ضربت بواسطه اطاعت امر پیغمبر و شریعت اوست
پس گفتم : آیا پیغمبر هرگز اغراق و دروغ میگوید ؟ گفت : نه ، بجهت آنکه: وَما یَنْطَقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی
گفتم : آیا ثواب یک حج پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
: بالاتر است یا ثواب ضربت علیعليهالسلام
در خندق ؟
دفتردار سکوت کرد گفتم : جای سکوت نیست بلکه حج پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
افضل است ، بدلیل آنکه قبلاً ذکر شد آنوقت گفتم در صحیح بخاری نوشته یک روز حسین در نوبت عایشه به نزد پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
آمد و آهسته آهسته راه میرفت پیغمبر او را در آغوش کشید و بسیار بوسید و بوئید
عایشه گفت : یا رسول اللّه چقدر این پسرت را دوست داری ؟ فرمود : مگر تو نمیدانی که این پاره جگر من است ؟ پس آن حضرت بسیار گریست ، عایشه از علّت گریه سؤ ال کرد :
فرمود : جای شمشیرها و نیزه هاست که میبوسم عایشه عرض کرد : مگر او را میکشند ؟
فرمود : بلی با لب تشنه ، پس فرمود : خوشا بحال آن کسی که بعد از شهادت او را زیارت کند که خداوند یک حج مرا بآن کس میدهد عایشه با تعجّب سؤ ال کرد : بقدر ثواب یک حج تو ؟ فرمود : بلکه ثواب دو حج من پرسید : دو حج تو ؟ فرمود : چهار حج پس عایشه هر چه تعجب کرد و سؤ ال نمود حضرت بالاترش را فرمود ، تا آنکه فرمود : بلکه به قدر ثواب نود حج وعمره من خداوند اجر وثواب به زائر حسین من میدهد عایشه سکوت نمود
پس آن دفتر دار گفت : مولای من ، اینجا من اشکالی دارم و آن اینکه پیغمبر اغراق و کذب نمی گوید پس این جوابهای گوناگون در برابر سؤ ال عایشه چیست ؟ چرا اول یک حج را فرمود و بعد بتدریج حرفش را عوض کرد و بالاتر گفت تا به نود حج رسید ؟
من گفتم این اشکال جوابش این است که مراتب زائرین از حیث معرفت به امام و قرب و بعد مسافت زائرین و کثرت و قلّت حمت و در نتیجه ، ثواب زیارت فرق می کند ، دفتر دار بسیار مسرور شد و گفت خداوند به تو جزای خیر بدهد و گریه شدیدی کرد و خود را بپای من انداخته ومکررّاً بوسید
سپس گفتم : واللّه مؤ اخذه خواهید شد پس رنگش متغیّر شد و گفت : چرا ؟ گفتم : به زوّار امام حسینعليهالسلام
اذیت میکنند و مزاحم میشوند واموالشان را میگیرند و میبرند کسی بدادشان نمیرسد دفتر دار گفت : حکم میکنم که از این پس دیگر اذیّت نکنند