طب الرضا عليه السلام

طب الرضا عليه السلام0%

طب الرضا عليه السلام نویسنده:
گروه: امام رضا علیه السلام

طب الرضا عليه السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مرتضی عسکری
گروه: مشاهدات: 6729
دانلود: 3634

توضیحات:

طب الرضا عليه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 79 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6729 / دانلود: 3634
اندازه اندازه اندازه
طب الرضا عليه السلام

طب الرضا عليه السلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تشرين دوم

سي روز است (23 آبان تا 22 آذر) باران فصلي در اين ماه قطع مي‌شود، شب نبايد آب خورد، حمام بايد كم رفت و جماع كم كرد، هر صبح بايد يك ليوان آب گرم سر كشيد، كرفس، نعناع و جرجير نبايد خورد.

كانون اول

سي و يك روز است (23 آذر تا 23 دي) در اين ماه بادهاي شديد مي‌وزد سرما زيادتر مي‌شود و همه آن چيزهائي را كه در ماه تشرين دوم

گفتيم در اين ماه به كار مي‌بندند، در اين ماه نبايد غذاهاي مرطوب خورد و نبايد حجامت كرد و نبايد خون گرفت، بلكه بايد غذاهاي گرم خورد كه هم ظاهرش گرم باشد و هم طبعش.

كانون دوم

سي و يك روز است (24 دي تا 24 بهمن) در اين ماه بلغم زياد مي‌شود و بهتر است در اين ماه آب گرم را يك مرتبه سر كشيد، جماع خوب است و خوردن حبوبات گرم و كرفس و جرجير و سير و پياز كوهي خوبست، استحمام در صبح خوبست و بدن را هم با روغنهاي خوشبو مالش دادن خوبست در اين ماه شيريني جات و ماهي تازه و شير ن ب ايد خورد.

شباط

آخرين ماه سال رومي شباط و بيست و هشت روز مي‌باشد (25 بهمن تا 22 اسفند) در اين ماه بادهاي مختلفي مي‌وزد ريزش باران زياد مي‌شود و در اواخر اين ماه علفها سر از خاك در مي‌آورند از درختان عود آب جاري مي‌شود (يعني پوست همه درختان نرم و در داخلشان آب پديد مي‌آيد) خوردن پياز، سير، گوشت، پرنده، شكار و ميوه خشك خوبست، شيريني بايد كمتر خورد، جماع زياد در اين ماه بد نيست، حركت و ورزش هم خوبست.

شراب حلال

عبارت از شرابي است كه خوردن آن در اسلام حلال است و قبل از

طعام يا بعد از آن خورده مي‌شود، البته در بيان فصول سال فوايد مشروبات توضيح داده شد، كه كدام يك از آنها مطابق حفظ بهداشت بايد استعمال شود.

اين شراب از انگور پاك شده تهيه مي‌گردد، بدين نحو كه ده رطل آن را براي شراب آماده مي‌كنند. [7].

طرز تهيه اين شراب چنين است كه انگور را شسته، داخل ظرفي ريخته و آنقدر روي آن آب صاف مي‌ريزند بطوريكه آب، چهار انگشت بالاتر از دانه‌هاي انگور قرار بگيرد، سپس در فصل پائيز يا زمستان در روزهاي باراني ظرف را در سه روز در معرض باران قرار مي‌دهند تا آب صاف باران به داخل آن به مقدار يك رطل بريزد، اگر باران صاف نباشد، داخل آن ظرف از آب چشمه به همان مقدار مي‌ريزند و خصوصيات آب چشمه اين است كه بايد از سمت مشرق جاري شود و زلال، سفيد و سبك باشد، اين آب به زودي سردي و گرمي را قبول مي‌كند و همين خاصيت دليل بر صاف بودن آب مي‌باشد، بعد از آن صبر مي‌كنند تا انگور باد كند سپس آن را در پارچه نظيف مي‌فشارند تا آبش از انگور جدا شود بعد هم آن آب را دوباره جلو باران مي‌گذارند تا مقداري آب باران در آن ببارد، سپس با عود آنرا روي آتش ملايم مي‌گذارند تا جوش بخورد و دو سوم آن آب بخار شود و فقط يك سوم آن باقي بماند بعد هم از عسل پاك يك

رطل توي آن مي‌ريزند و دوباره آن را مي‌جوشانند تا كمي سفت شود بعد هم عقاقير كه عبارت است از زنجبيل، زعفران، قرنفل، دارچين، سنبل الطيب، هندبا و مصطكي را تهيه نموده به نسبت‌هاي، زنجبيل و زعفران هر كدام به وزن يك درهم- قرنفل، دارچين، سنبل الطيب، هندبا و مصطكي هر كدام به وزن نصف درهم را جداگانه كوبيده داخل پارچه نظيف مي‌ريزند و اطراف آن را محكم مي‌بندند بعد آن پارچه را داخل آن شراب قرار مي‌دهند، ضمن آنكه ظرف را به ملايمت حرارت داده پارچه را هم مي‌فشارند تا قواي همه‌ي آن دواها به داخل شراب بچكد بعد هم شراب را بهم مي‌زنند و پس از سرد شدن آن سه ماه به آن دست نمي‌زنند تا همه مواد آن داخل هم شوند بعد آن را مصرف مي‌كنند.

مقدار مصرف اين شراب يك ليوان يا دو ليوان آب نوشيدني مي‌باشد اي خليفه هرگاه خواستي از اين شراب مصرف كني پس از خوردن طعام لازم سه قدح از اين شراب بخور، اگر اين كار را ادامه دهي، به اذن خداوند شب و روزت را از دردهاي رطوبتي مزمن مانند نقرس و بادهاي ديگر و دردهاي اعصاب، مغز و معده و بعضي از بيماريهاي كبد، طحال و روده ايمن ساخته‌اي.

اگر بعدا ميل به آب كردي از همان شربت به اندازه نصف اين كه مي‌خوري بخور چون اين شراب براي بدن خليفه و اغلب مردم مفيد است چون سلامتي بدن بسته به طعام و نوشيدنيها است و فساد بدن هم

به وسيله اين دو مي‌باشد، پس اگر اين دو را خوب مصرف كردي بدنت سالم مي‌ماند و اگر اين دو فاسد باشند بدنت هم فاسد مي‌شود.

منابع اصلي غذاها

1 - منبع حيواني - مانند گوشتها، چربيها، روغن، شير و مشتقات آن

2 - منبع نباتي - مانند ميوه‌ها، سبزيجات و روغنهاي نباتي

3 - منبع معدني - كه شامل مواد معدني شيميائي، كه در تركيب غذاها داخلند مانند آهن، فسفر، كلسيم و …

نسبت عناصر اصلي در غذاي كامل بايد شامل مواد زير به نسبت هاي معين باشد.

1 - كاربوهيدرات كه عبارتند از مواد رشد دهند و سكريات.[8].

2 - چربيها

3 - پروتئين ها

4 - مواد معدني و ويتامين‌ها

پس غذاي كامل عبارت از غذائي است كه حاوي همه‌ي اين مواد به نسبت معين باشد، اگر اين مواد به مدت طولاني به بدن انسان داخل نشوند، سبب بروز امراض و علتها مي‌شوند چون هيچ غذائي نيست كه داراي همه اين مواد اوليه باشد، بلكه در غذاهاي مختلف همه اين مواد

وجود دارند، غذائي خوب و متناسب براي بدن است كه شامل بيشتر اين مواد باشد، چون آن غذا هم زود هضم و هم زود جذب مي‌شود.

بيشتر غذاها هنگامي كه براي خوردن تهيه مي‌شوند، مزايا و عناصر اصلي خود را از دست مي‌دهند مثلا حرارت زياد تخم‌مرغ را سفت و دير هضم مي‌كند و مقداري هم از ويتامينهاي آن را از بين مي‌برد ولي اگر طبق روش درست تهيه شود (نيم پخته در آتش ملايم) بيشتر عناصر غذائي خود را حفظ مي‌كند و زود هضم مي‌شود.

امامعليه‌السلام در توصيف شراب حلال و طرز تهيه آن براي ما شروط اساسي و مفيدي در مورد تهيه آن بيان كرده‌اند كه امروز هم بايد از همان دستورها پيروي نمود اما اگر در تهيه همين شراب دقت لازم نشود، مواد ضروري را از دست مي‌دهد و فوايد طبي هم ندارد، مثلا مويز بهترين منبع براي مسكرات زود هضم و زود جذب مي‌باشد، عسل هم همين طور است اما مواد ديگر كه به آن شراب اضافه مي‌شود، بدين جهت است كه چون قسمت اعظم آن مواد شامل عناصر زود هضم مي‌باشند مانند عناصر طبيعي كه زود هضم هستند، و امروزه در بيشتر دواها استعمال مي‌شوند يعني در دواها بيماري جهاز هاضمه و امراض كبدي و روده به كار مي‌روند.

قبل از اينكه پاستور كاشف معروف، روش تهيه اين عصاره ها را كشف كند مردم يا آنها را بدون جوشاندن مي‌خوردند كه مسلما در اثر مصرف

آنها مبتلا به سل گاوي مي‌شدند يا اينكه آن را با روش غير فني مي‌جوشاندند يعني حرارت زياد و طولاني به آنها مي‌دادند كه مسلما در اين حالت بيشتر عناصر مفيد خود را از دست مي‌داد تا اينكه پاستور كشف كرد كه بايد اين مواد تا درجه معين و مدت معلوم پخته شوند و با هم مخلوط گردند و با اعمال اين روش هم ميكروبها از بين مي‌روند و هم عناصر تركيبي آن مواد از بين نمي‌روند.

اما امامعليه‌السلام در اين روش از پاستور هم پيشقدم بوده است، چنانكه ديديم در بيان طرز تهيه شراب حلال مي‌فرمود آن را با آتش ملايم بجوشانند تا دو سوم آب آن خشك شود بديهي است كه با اين روش مواد غذائي آن مشروب حفظ مي‌شود و آن عناصري كه زود از بين مي‌روند باقي مي‌ماند.

امامعليه‌السلام در چند جا هنگام آماده كردن شراب يا غذا، رعايت نظافت را هم در انتخاب بهترين مواد و هم هنگام عمل توصيه كرده‌اند و فرموده‌اند از كشمش پاكيزه ده رطل انتخاب شود، بعد آنرا كاملا مي‌شويند و … بعد هم مي‌فرمايد اگر آب باران نباشد از آب گوارا به آن اضافه كنيد، بعد هم در صفت آب گوارا چنين بيان مي‌كند آب گوارا، براق، سفيد و سبك است كه به سرعت نيروي گرمي و سردي را قبول مي‌كند.

امامعليه‌السلام در توصيف آب خوب و سبك به علماي فيزيك پيش دستي كرده و آن را از لحاظ علمي از آب سنگين تميز داده، كه اخيرا تحقيقات

علمي براي اثبات صحت اين مسئله متوسل به آزمايشات متعدد شده‌اند.

براي اين شراب ارزش غذائي زيادي هست، زيرا محتوي عناصر مفيد بسياري مي‌باشد كه همه آنها منبع توليد نيروهاي حرارتي كه جسم در تمام مدت حيات به خصوص در فصلهاي سرد، احتياج دارد مي‌باشند.

اما سهولت هضم اين شراب از اين جهت است كه محتوي مواد قندي است كه از حيث هضم جزو ساده‌ترين عناصر مي‌باشد وانگهي اين شراب محتوي عناصر غذائي است كه استفاده از آنها، ممكن است شخص را از بيشتر غذاهاي ديگر بي‌نياز كند.

چون همه اين مواد به آساني تبديل به ماده‌ي كلايكوژن مي‌شود كه در كبد ذخيره مي‌گردد يعني يك نوع غذاي احتياطي براي جسم است كه بدن در مواقع ضروري از آن استفاده مي‌كند.

مويز داراي مقدار زيادي از اين ماده است كه گلبولهاي قرمز خون را توليد مي‌كند و براي معالجه كم خوني مفيد است.

عوامل ديگري كه اين شراب را براي بدن مفيد مي‌كند وجود آن عقاقير است كه براي مداواي امراض زيادي مانند سوء هاضمه و بعضي از حالات التهاب معده و توليد گازهاي مفيدي در معده و روده و معالجه بعضي از بيماريهاي كبدي، صفرا و تنبلي امعاء مفيد مي‌باشد.

و اينك ترجمه متن رساله

بدان اي خليفه كه نيروي بدني انسانها بستگي به مزاج آنان دارد و مزاج ها هم تابع هوا هستند كه در مكانهاي مختلف، بر حسب تغيير هوا تغيير پيدا مي‌كنند مثلا وقتي كه هوا يك مرتبه سرد مي‌شود و دفعه ديگر گرم، به وسيله‌ي اين تغيير سردي و گرمي مزاج ها هم تغيير پيدا مي‌كنند و اين تغيير در عمل مكانيكي اعضاي بدن مؤثر مي‌باشد.

مثلا وقتي كه هوا معتدل باشد مزاج ها هم معتدل مي‌شوند و مزاج ها براي هضم و تنظيم حركات طبيعي ديگر مانند جماع، هضم، خواب، تحرك و ساير كارها صالح و آماده مي‌گردند.

خداوند متعال بدن انسانها را روي چهار طبيعت بنا نهاده است كه آن چهار طبيعت عبارتند از:

1 - خون 2 - بلغم

3 - صفرا 4 - سودا

اين چهار عنصر كه دو تايش گرم و دو تايش سرد مي‌باشد بناي ساختمان بدن آدمي مي‌باشند، ميان اين چهار عنصر اساسي، دو به دو اختلاف كامل برقرار است بدين معنا، آن دو عنصر كه گرم هستند،نرم و خشك مي‌باشند و آن دو عنصر ديگر سرد مي‌باشند، ترد و خشكند بعد هم خداوند بدن انسان را چهار قسمت نمود كه در هر قسمت يكي از اين چهار عنصر هستند و آن چهار قسمت بدن كه عبارتند از:

1 - سر

2 - سينه

3 - قسمتهاي مياني و داخلي بدن (روده و جهاز هاضمه)

4 - قسمتهاي پائين شكم.

بدان اي خليفه كه سر و گوشها و چشمها و دهان و بيني در منطقه خون قرار دارند ولي بلغم در سينه قرار دارد و قسمتهاي مياني و داخلي بدن به صفرا و قسمتهاي پائين بدن به سودا مربوط مي‌باشند.

باز هم خليفه بداند كه خواب سلطان مغز است و قوام و دوام نيروهاي بدني بسته به خواب مي‌باشد بنابراين هنگامي كه خليفه به خواب مي‌رود، بهتر است ابتدا بر پهلوي راست بخوابد و پس از چندي از پهلوي راست به پهلوي چپ بغلطد، پس از مدتي باز هم به پهلوي راست بغلطد اما بامدادان كه مي‌خواهد از خواب برخيزد، بهتر است از پهلوي چپ به راست بغلطد، همانطور كه در ابتداي خواب بود، سپس از رختخواب بيرون آيد و خوبست كه خليفه خود را عادت دهد كه شبها بعد از خوردن شام دو ساعت بيدار باشد و هنگامي كه مستراح مي‌رود، بيشتر از زمان قضاي حاجت در آنجا نماند، زيرا توقف زياد در مستراح سبب بروز بيماري داء الفيل مي‌شود.

مسواك زدن دندانها

بدان اي خليفه بهترين چيزي كه براي مسواك مفيد مي‌باشد پوست

شاخه‌هاي اراك مي‌باشد، زيرا مسواك دندانها را شفاف و دهان را خوشبو و لثه‌ها را محكم مي‌كند، اين مسواك از فاسد شدن بيخ دندانها جلوگيري مي‌كند البته بايد روش اعتدال را در زدن مسواك رعايت نمود زيرا مسواك زدن زياد هر چند دندانها را براق مي‌كند و آنها را جلا مي‌دهد ليكن ريشه دندان را نيز سست و شل مي‌كند و من اكنون دوائي براي شستن دندانها و حفظ آنها مي‌دهم تا كسي كه مي‌خواهد دندانهايش از آفت فرسودگي و خرابي ايمن بماند، از اين دارو استفاده كند.

1 - قرن الايل (رازيانه آبي) را در ظرف در بسته روي آتش بسوزانيد و خاكسترش را جمع كنيد (به مقدار يك واحد).

2 - ميوه درخت گز (دانه‌هاي كوچك آن به مقدار يك واحد).

3 - گل سرخ (به مقدار يك واحد).

4 - سنبل الطيب (به مقدار يك واحد).

5 - نمك آندراني كه شبيه بلور است (به مقدار يك چهارم واحد).

همه را مخلوط نموده بكوبيد، تا كاملا نرم شود اين گرد را براي شستن دندان به كار بريد، چون اين كار لثه را محكم و مينا را شفاف و رنگ زرد دندانها را از بين مي‌برد و دندان را از آفت و خرابي مصون مي‌دارد.

هر كس بخواهد دندانش سفيد و براق باشد، مقداري از نمك آندراني را با مقداري از كف دريا به نسبت مساوي بكوبد و نرمش كند و به وسيله مسواك به دندانها بكشد تكرار اين كار موجب سفيد شدن دندانها مي‌گردد.

اندرزهاي متفرقه بهداشتي

در اين قسمت از نامه امامعليه‌السلام چند دستور مفيد طبي و بهداشتي گنجانيده شده كه در عين داشتن تنوع مانند يك دستور واحد از موجبات تندرستي و بهداشت سخن مي‌گويد و شامل نكات جالبي مي‌باشد.

1 - در قسمت اول اين دستورات حضرت توصيه مي‌فرمايد كه بدن را هرگز در معرض سرما و گرماي ناگهاني قرار ندهيد زيرا اين سرماي ناگهاني در ميان گرما و گرماي آني در ميان سرما به طور ناگهاني سبب بروز بيماريهاي خطرناك مي‌گردد كه به طور عموم در همه ارگانيسم بدن و روي دستگاه تنفس شخص اثر سريع خواهد داشت.

به عبارت ديگر اگر انساني كه تمام وجودش را مدتي به گرماي شديد سپرده اگر بي‌مقدمه خود را از اين ازدحام خارج ساخته، خود را به سرماي شديد بسپارد، بيماري زكام و التهاب لوزتين و التهاب گلو و ورم ريه با تمام انواعش سراغ او خواهد آمد.

البته شدت و ضعف اين امراض در بدن شخص بسته به ميزان وجود ميكروبهائي است كه در آن هنگام در جو موجودند و همچنين رابطه كامل با قابليت جسم و نيروي مزاجي او دارد بديهي است كه گرماي شديد و ناگهاني هم پس از سرماي شديد و طولاني عوارضي در وجود شخص ظاهر خواهد نمود.

2 - در قسمت دوم آن دستورها، امامعليه‌السلام درباره خواب سخن مي‌گويند و

مي‌فرمايند در فصل گذشته من درباره خواب دستور دادم و نياز هر شخص به خواب را بيان كردم و تعداد ساعات لازم براي خواب را هم گفتم و توضيح دادم كه خواب نسبت به سن ها و فصل ها متفاوت است، اما آنچه كه امامعليه‌السلام در اين رساله تأكيد بر آن داشته‌اند كيفيت خواب مي‌باشد كه دستور مي‌دهند، هنگامي كه انسان با معده پر به رختخواب برود بايد از پهلوي راست به پهلوي چپ بغلطد چون در اين صورت است كه معده سنگين او آرام مي‌شود و به قلب فشار نمي‌آورد اما وقتي معده خالي شد، شخص مي‌تواند به هر پهلو كه بخواهد بخوابد.

3 - اما نصيحت سوم اين است كه در كتابهاي طبي مسئله مستراح رفتن مسئله مهمي تلقي شده، زيرا با سلامتي مزاج انسان ارتباط بسيار مستقيم دارد.

مردمان زيادي هستند كه در اثر تنبلي و سهل‌انگاري در انجام اين وظيفه حياتي اهمال مي‌كنند و به موقع در وقت ضرورت به درخواست مزاج خود جهت اخراج فضولات توجه نمي‌كنند در نتيجه روده هاي خود را از فعاليت باز مي‌دارند در واقع به جهاز دروني خويش درس تنبلي مي‌آموزند كه نتيجه اين اهمال كاري به شكل ناراحتيهاي زير ظاهر مي‌شود:

1 - ناراحتي دستگاه هاضمه

2 - بيماريهاي كبدي و امعاء و احشاء

3 - بيماري بواسير و تنبلي وريد ها، كه منجر به سكون خون در وريد ها مي‌شود.

4 - بسته شدن مجاري رگهاي لنفاوي كه منتهي به بروز مرض داء الفيل مي‌گردد.

حضرت در آخرين قسمت نصايح خود، توجه به دندانها و پاكيزه نگهداشتن آنها به طور دائم معطوف فرموده و توصيه كرده‌اند كه در پاك كردن دندانها از مواد سفت كه توليد خراش در دندانها و يا لثه مي‌كنند خودداري شود و توجه كامل به دندانها و لثه ها و بافتهاي حساس لثه ها و عنايت به بهداشت دهان به طور عموم مانند خودداري از خوردن موادي كه به سلامتي دهان لطمه وارد مي‌كند مثل طعام‌هاي خيلي گرم، مواد سوزاننده، خراش دهنده در مقابل استفاده از كوبيده هاي مفيد و آزمايش شده در پاك كردن و درخشان ساختن ميناي دندان.

در قسمت بعدي، كه مربوط به وظايف الاعضاء (فيزيولوژي) مي‌باشد، امامعليه‌السلام آنها را مبتني بر اساس همان طبيعت چهارگانه فصلي دانسته‌اند كه عبارتند از:

1 - صفراء كه مشتمل بر جهاز هاي هاضمه، كبد، زهره، طحال، پانكراس و توابع آن مي‌باشد.

2 - سوداء كه مشتمل بر كليه ها و مجاري ادرار، جهازات تناسلي، رحم و توابع آن مي‌باشد.

3 - خون كه شامل قلب، رگها، عروق خوني، عروق لنفاوي و غيره است.

4 - بلغم كه شامل جهاز تنفسي، ريتين، عصب هاي ريه و توابع آن است.

امامعليه‌السلام اين چهار طبيعت را بر حسب خلقت آنان به گرم، سرد، تر و خشك تقسيم كرده‌اند، به عبارت ديگر اين طبيعت چهارگانه بر حسب بهره‌اي كه از آب مي‌بردند، به چهار قسمت (سرد، گرم، خشك و تر) تقسيم مي‌شوند، زيرا عنصر اصلي كه در تشكل و تكوين اجزاي بدن انسان دخالت دارد آب است[9] باز هم امامعليه‌السلام از لحاظ انجام وظيفه، بدن آدمي را به چهار قسمت بزرگ تقسيم فرموده است كه عبارتند از سر، سينه، شكم و قسمتهاي پائين شكم و همه جهازات بدن انسان را بر حسب همين تقسيمات چهارگانه بخش كرده‌اند بدين ترتيب كه: گوشها، چشم‌ها، بيني، منخرين و دهان كه در دستگاه سر هستند تحت حكومت خون واقع شده‌اند - سينه و ريه را به بلغم كه رمز جهاز تنفس مي‌باشد - شكم را به صفرا - كبد و جهازات تناسلي و اعضاي پائين تنه آدمي را به سودا مربوط دانسته‌اند با اين تقسيم، ترتيب وظايف الاعضاء (فيزيولوژي) را به طور دقيق تنظيم فرموده است.

دورانهاي مختلف عمر انسان

خليفه بايد بداند كه آدميزاد به مقتضيات خلقتش كه خداوند آن را بنا نهاده در دوران عمر خويش به تدريج به چهار حالت مختلف تغيير و تحول پيدا مي‌كند.

1 - دوران كودكي اين حالت از آغاز تولد تا سن پانزده سالگي دوام

دارد در اين دوره از عمر، هر چه هست جز نشاط، زيبائي، جست و خيز و سبك‌سري هاي كودكانه نيست در اين حالت قدرت خون بر بدن انسان نسبت به ساير طبايع تسلط دارد.

2 - دوران جواني كه از پانزده سالگي تا سن سي و پنج سالگي ادامه دارد، در اين دوره مزاج صفرا بر بدن غالب است و با تسلط شگرفي بدن را اداره مي‌كند.

3 - دوران جا افتادگي كه بين سي و پنج تا شصت سالگي است و حيات مزاج آدمي تحت تسلط سودا اداره مي‌شود اين دوره، دوره‌ي آرامش، دانش، حكمت، تنظيم امور حيات و صاحب نظر بودن در عواقب امور مي‌باشد.

4 - دوران كهولت كه در اين دوره از شصت و يك سالگي پديدار مي‌شود كه دوران نكبت، سستي، ذلت و پژمردگي است، در اين دوره طبيعت بلغمي به مزاج آدمي حكومت مي‌كند و هر چه از شصت و يك سالگي بگذرد قواي بدن بيشتر فرسوده مي‌شود و به فرتوتي مي‌گرايد در اين دوران آدمي در محفل دوستان چرت مي‌زند و به خواب مي‌رود اما وقتي بر تختخواب مي‌رود خوابش نمي‌برد.

در اين ايام مغز آدمي، گذشته‌هاي دور را به ياد مي‌آورد اما حوادث روزانه را فراموش مي‌كند تنش فرسوده، استخوانش خشكيده، چهره‌اش پژمرده و چشمانش فرو رفته مي‌شود، موهاي سرش مي‌ريزد و

ناخن هايش ديگر رشد نمي‌كند، انسان در آخرين روزهاي زندگي به صورت نخستين دوره حيات خود برمي‌گردد كه مي‌توان آن را دوره «حيات معكوس» ناميد، در اين دوره هر چه آدمي زنده بماند به همان حال ركود و قهقرا خواهد بود، بلغم با برودت و ضعف و زبوني خود، انسان را به سوي فنا و انهدام مي‌كشاند، زيرا بلغم سرد است و جامد، جمود و برودت اساس فنا و انهدام است.

كسي را كه عمر زياد مي‌دهم به روز نخستينش بر مي‌گردانم

قرآن كريم

يكي ديگر از آيات پروردگار توانا و قدرت خارق العاده او خلقت انسان و كيفيت تناسل و توليد مثل اوست خداوند آدمي را به دو دسته نر و ماده تقسيم كرده و نطفه‌ها را در رحم ها پرورش مي‌دهد.

پرورش نطفه در رحم نتيجه اختلاط تخم كوچكي است كه در محيط رحم به ثمر مي‌رسد و به صورت يك حيوان اهلي شده كامل در مي‌آيد.

هنگامي كه زن به سن رشد مي‌رسد و دستگاه توليد بچه‌اش به حد كمال مي‌رسد تخمدان هايش مانند زمين حاصلخيز و سيراب مستعد پرورش تخم مي‌گردد به طور عادي از اين تخمدان يك تخم به وجود مي‌آيد ولي گاهي بيش از يك تخم را هم مي‌روياند، حتي پنج تخم را هم به جنب و جوش مي‌اندازد.

نطفه ماده در دل رحم، ميان ماده‌اي كه مايه حيات اوست شنا مي‌كند،

آن انگشتان مرموزي كه در اين بين محرمانه كار مي‌كند، نطفه‌ها را از فضاي آزاد رحم به سوي لوله‌هاي رحمي مي‌راند و از آنجا هم به جدارهاي رحمي مي‌رساند، وقتي كه نطفه در جدار رحم قرار مي‌گيرد، در انتظار سرنوشت خود چشم به راه مي‌ماند، تا چه وقت موجبات تكميل آن فرا مي‌رسد و آن را به حيوان كامل مبدل سازد.

مرد هم هنگامي كه به كمال رشد خود مي‌رسد، بيضه‌ها و دستگاه تناسلي‌اش رشد مي‌يابد در اين هنگام از اين دستگاه تناسلي در اوقات متناسب مني ترشح مي‌كند اين مواد كه بهتر است نام آن حيوان را بالقوه بگذاريم از لوله‌هاي مخصوص خود از پروستات عبور كند.

پروستات غده تناسلي است و ترشحات همين غده ذرات مني را به فعاليت و تلاش وا مي‌دارد تا آنها بتوانند خود را به تخم ماده برسانند و هر بار كه عمل مقاربت ميان زن و مرد صورت بگيرد ميليونها حيوانات مني (سلولهاي سازنده اسپرماتزوئيد) از لوله رحم داخل شده به سوي جدار رحم حمله مي‌آورند ولي در اين ميان فقط يكي و گاهي تا پنج تاي از آنان موفق مي‌شوند، به سوي آن تخمي كه بر جدار رحم چشم به راه مانده است، مشتاقانه پيش رود تا در آغوش آن بنشيند.

تخم ماده هم با همان قدرت جاذبه خويش اين امانت را از داخل مهبل به سوي جدار رحم مي‌كشاند و از امتزاج اين دو نطفه مايه تكوين جنين به وجود مي‌آيد.

پرورش نطفه در جدار رحم با سرعت شگفت انگيزي صورت مي‌پذيرد تا پس از گذشت نه ماه جنين كامل شده آماده تولد گردد.

تخم‌هاي ديگري كه نتوانسته‌اند به تخم ماده برسند،مانند بيگانگان كه از حريم خانواده‌اي رانده مي‌شوند همراه با خون حيض زن به خارج فرو مي‌ريزند.

خون حيض (عادت ماهانه) كه نتيجه انفجار پرده مخاطي رحم است به خاطر رحم از كيسه‌ي سنگيني كه به آن آويخته شده است صورت مي‌گيرد.

عاقبت جنين از رحم مادر خارج مي‌شود چون او موجود كامل الخلقه شده و از هر جهت مستعد رشد و مستحق زندگي است.

تنها نقصي كه او دارد، عجز و ناتواني اوست، آن هم عجزي كه او را از كوچكترين و ساده‌ترين فعاليت حياتي نيز باز مي‌دارد و او را سراپا به مذلت و احتياج مي‌اندازد.

بديهي است كه كودك نوزاد، در اين فصل از زندگي خود يك موجود نيازمند است و بس كه مادرش بايد براي رفع اين نياز به وي شير دهد، تر و خشكش كند و شب و روز در كنار بسترش باشد، سال اول و دوم او به پايان برسد و پستان از دهانش بيفتد، كم‌كم رشد و رونق بگيرد و پا به ميدان زندگي بگذارد و مادرش با كمال فداكاري او را بر ضد بيماريها حمايت كند

اين كودك صحيح و سالم در سايه حمايت پروردگار متعال كه مجهز به جميع وسايل دفاعي است، راه خود را در محيط سخت حيات باز مي‌كند و قواي بدني او به تدريج رشد و نمو مي‌كند، تا دوران بلوغش آغاز شود يعني پا به پانزدهمين سال عمر خود مي‌گذارد، در اين هنگام است كه عهد كودكي را پشت سر مي‌گذارد و به فصل جديدي از عمرش كه نامش فصل جواني است يعني فصل رشد، فصل كار، فصل فعاليت و بالاخره فصل توليد مثل مي‌رسد.

فصل جواني از اين جهت زيباترين و مبارك‌ترين و درخشان‌ترين فصول حيات به شمار مي‌رود كه دوران كمال وجودي در ذات آدمي فرا مي‌رسد.

اين ايام همان روزهائي هستند كه شعرا درباره آن شعرها مي‌گويند و حلاوت آن را كساني مي‌فهمند كه از اين دوره گذشته به عصر پيري نفرت انگيز رسيده‌اند.

دوره‌ي جواني از پانزدهمين سال عمر آغاز مي‌شود و در سي و پنج شالگي پايان مي‌پذيرد، در اين عصر طلائي است كه روزهاي جواني با رونق و رواج خود مي‌گذرد و آدمي در اين دوره قوام و استقامت پيدا مي‌كند و قد و قامتش به حد نهايي خود كشيده مي‌شود.

عقلش كامل مي‌شود، فكرش نمو مي‌كند و خلاصه همه چيز آدمي تكامل مي‌يابد تا تكاليف وجودي خود را انجام دهد.

حضرت امام رضاعليه‌السلام ادوار عمر كامل شخص را به چهار قسمت تقسيم فرموده‌اند بدين نحو كه حصه جواني را ده سال مقرر كرده كه از سن پانزده شروع و به بيست و پنج سال ختم مي‌شود.

امامعليه‌السلام اين دوره را دوره‌ي درخشان عمر، عهد غلبه حكومت خون بر عناصر ديگر خوانده و عهد رشد، اعتلاء كار و كوشش و احتياج شديد بدن به دوران خون و نيروي قلب به خاطر حفظ نظم حيات در گردشهاي خون به همه جاي جسم، حتي داخل همه وريد ها و شريانها و رگهاي موئي مي‌دانند بعد هم دوره دوم عمر را كه دوره حكومت صفرا است از بيست و پنج سال تا سي و پنج سال معرفي نموده‌اند كه آخرين دوره‌ي جواني و اولين عهد كهولت مي‌باشد در اين دوره قواي بدني، به تدريج در مغز متمركز مي‌شود و به جاي نيروي جسمي فكر آدمي قوت و توان مي‌يابد.

به جاي دست و پا، فكرش كار مي‌كند و آموخته‌هاي گذشته‌اش تجربه‌هاي سودمند مي‌برد تا اين كه به دوره سوم مي‌رسد كه دوره كهولت مي‌باشد و امامعليه‌السلام آن را ميان سي و پنج سالگي تا شصت سالگي دانسته در اين سن، عنصر سوداوي بر مزاج آدمي حكومت مي‌كند.

در حقيقت سن شصت سالگي، سن حكمت و فضيلت و دوران معرفت و درايت و تكامل فكري و انتظام و استحكام قواي مغزي مي‌باشد، در اين دوره از سن و سال، آدمي موجودي دور انديش،

صاحب نظر و عاقبت انديش مي‌شود تا سرانجام نوبت به پيري و فرتوتي برسد، در اين دوره عنصر بلغم بر وجود انسان مسلط مي‌شود و از اين تاريخ به بعد، موسم سرازيري عمر خواهد رسيد.

نيروي حياتي آدمي رو به فرسودگي مي‌گذارد و فعاليت جسمي كمتر مي‌شود و جهازات هاضمه او به طرف ضعف مي‌رود، دستها و پاها، قلب و دوران خون او و بالاخره همه قواي بدنيش راه قهقرا در پيش مي‌گيرند.

نخستين چيزي كه علائم ناتواني در اين دوره در آن ظاهر مي‌شود قلب و ريه‌ها مي‌باشند و همين ناتواني قلب اعضاي ديگر را هم ضعيف مي‌كند، در نتيجه به تدريج قدرت جريان خون در بدن انسان به سستي مي‌گرايد و وقتي كه خون كه يگانه عنصر تغذيه كننده جميع اجزاي بدن مي‌باشد در بدن كم شد حيات رو به كاهش مي‌گذارد.

مهمترين علامات پيري كه تنگي نفس، سرفه دائم و بلغم هستند در وجود او ظاهر مي‌شوند و پشت اينها هم علامات ديگر پيري خود را نشان مي‌دهد.

به همين جهت است كه امامعليه‌السلام فرموده: در دوران پيري سلطنت بدن به دست بلغم خواهد افتاد و اين سلطه تا مرگ ادامه خواهد يافت.

با فرسوده شدن سلولها و ركود فعاليت گوارشي و بروز اختلال در دستگاه ادرار (كليه و مثانه) و دستگاه عصبي، به مرور ايام آن جوان تناور

و برومند به پيري ناتوان و زمين‌گير تبديل مي‌شود.

امامعليه‌السلام ايام اين دوره را با كلمات بديع چنين توصيف مي‌فرمايد: تني فرسوده، استخواني خشكيده، چهره‌اي پژمرده، چشماني گود شده، موهاي سرش ريخته و ناخن هايش ديگر رشد نمي‌كنند و در آخرين روزهاي حياتش به صورت نخستين عهد زندگي خود باز مي‌گردد، كه مي‌توان نام اين برگشت را (حيات معكوس) گذاشت بدين جهت است كه پروردگار متعال در قرآن كريم مي‌فرمايد آن را كه روزگار درازي زنده بداريم خلقت او را واژگون مي‌سازيم.