عارفی از دیار خوبان از: آیة اللّه سید احمد فهری زنجانی
توضیح
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر
|
|
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
|
ماکه داریم دل و دیده به طوفان بلا
|
|
گو بیا سیل غم و خانه زبنیاد ببر
|
روز مرگم نفسی و عده دیدار بده
|
|
وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر
|
( سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق او لم یکف بربک تمه علی کل شی شهید )
(سوره فصلت (41)، آیه 53)؛ چه زود است که نشانه های خود را سراپای جهان خارج و جهان جان ، به آنان بنمایانیم تا حق تعالی برایشان به طور آشکار جلوه کند مگر نه اینست که پروردگار تو بر همه چیز و بر همه ذرات وجود، شاهد و حاضر و ناظر است ؟
دل هر ذره ای که بشکافی
|
|
آفتابش در میان بینی
|
(عوالم و اجساد با همه آنچه در آنها است ، نسبت به عالم ملکوت مانند یک لحظه از زمان است در مقابل زمان و عالم ملکوت نسبت به عالم جبروت همین نسبت را دارد، بلکه اصلا میان آن دو، نسبتی نیست (شرح دعای سحر امام خمینی )
اقبانوس پرتلاطم وجود با این همه جوش و خروش ، سرچشمه کجاست ؟ و این امواج نور که در تمام زوایای وجود نفوذ کرده است از کدام خورشید تابان است ؟
نه ادراک برکنه ذاتش رسی
|
|
نه فکرت به غور صفاتش رسید
|
نه بر اوج ذاتش پرد مرغ و هم
|
|
نه بر ذیل وصقتش رسد دست فهم
|
چه شبها نشستم در این فکر، گم
|
|
که دهشت گرفت آستینم که قم
|
در میان این همه حیرت و سرگردانی باید گفت : آفرین بر همت و الای مردانی چند که مردانه قدم در چنین میدان مرگ و خون نهادند و در راه رسیدن به مقصد اعلی از هیچ نهراسیدند و دنیای دنیای فریبا با این همه آرایش که بر چهره داردکه ( زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضة و الخیل المسومة و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیاة الدنیا)
(سوره آل عمران (3)، آیه 14)؛ یعنی دوستی خواستنی ها (گوناگون ) از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر وسیم و اسب های نشان دار و دام ها و کشت زار(ها) برای مردم آراسته شده ، (لیکن ) این جمله ، مایه تمتع زندگی دنیاست ، و (حال آنکه ) فرجام نیکو نزد خداست
نه تنها اونتوانست سیمای کریه واقعی خود را از چشم حقیقت بین آنان پوشیده بدارد و حتی گوشه خاطری از آنان را به خود مشغول سازد بلکه بهشت مینو با آن همه زیبایی و جمال و تنعمات ، آنان را قانع نتوانست کرد و شعیب وار همچنان ناله ( لست اصبر اواراک ) سر دادند ونوای :
از خویش خدایا به بهشتم مفرست
|
|
که سرکوی تو از کون و مکان ما رابس
|
نواختند و آنقدر جد و جهد نمودند و در قرع باب محبوب لجاجت ورزید تا شاهد مقصود در آغوش کشیدند و پای افتخار بر فرق فرقدان سائیدند. سلام علی ذکرهم ویاشوقا الی لقائهم
یکی از مردان پیشتاز این راه مرحوم عارف باللّه آیة اللّه حاج میرزا جواد ملکی قدس اللّه نفسه الزکیه بود که در این میدان گوی سبقت از همگان ربود.
این مرد بزرگ با اینکه در مقام عرفان مقامی بس والا دارد واز اعظم فقهای صائنا لنفسه ، حاقظا لدینه ، مخالفا لهواه و مطیعالامر مولاه به شماراست اوایل عمر شریفش و دوران شباب را در نجف اشرف در مجلس درس بزرگ حاضر شده و استادش در فقیه ، مرحوم آیة اللّه فقیه محقق حاج رضا همدانی و در اصول ، علامه مدفق استاد الاساتذة المتاخرین مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و در عرفانی واخلاق و سلوک ، آیة اللّه صاحب مقامات و کرامات مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی - رضوان اللّه علیهم اجمعین - بوده است
سال تولد ایشان در دست نیست ولی از کتابی در ( فقه ) که یکی از فضلای معاصر به آن دست یاقته و از مولفات ایشان است و در پایان آن نوشته شده :
تم الجز الاول من کتاب النکاح و یلتوه الجزء الثانی و اوله الولایة ، عبد المذنب العاصی اسیر الامانی فی یوم السابع عشر من شهر المظفر و قد مضت من الهجرة النبویة الف و ثلاث ماه و اثنی عشر
از این نوشته معلوم می شود که به سال 1312 ه ق ، مولف در عنفوان جوانی بوده است
به هر حال ؛ ایشان در حدود سال 1321 هجری قمری به ایران آمده و در زادگاه و موطن اصلی اش تبریز به ترویج و تهذیب پرداخت و در اوایل مشروطه به سال 1329 هجری قمری به خاطر نامساعد بودن اوضاع تبریز به قم هجرت فرمود و در قم به ارشاد سالکین و تربیت مستعدان مشغول بود تا آنکه مرحوم آیة اللّه العظمی آقای حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی در سال 1340 ه .ق از اراک به قم تشریف آورده و به اصرار مرحوم علامه مجاهد حاج شیخ محمد تقی بافقی که از دوستان مرحوم ملکی بوده و پس از استخاره و آمدن آیه شریفه( و اتوفی باهلکم اجمعین
(سوره یوسف (12)، آیه 93 ؛ یعنی همه نردیکان خود را نزد من بیاورید.) تصمیم به ماندن در قم و تاسیس حوزه علمی فعلی رامی گیرد و دوستان و شاگردان آیة اللّه حایری نیز که در اراک بودند به قم مهاجرت می کنند. مرحوم عالم زاهد متقی آقای حاج شیخ عباس تهرانی نیز که جزء مهاجرین بودند در قم به جمع مرحوم ملکی و باقی می پیوندد و کافی از اخلاق و تهذیب نفس تشکیل می دهند که ثمرات ارزنده ای داشته و افراد شایسته ای ترتیب یافته اند.
مرحوم ملکی ، درس فقهی داشته اند که عنوانش مفاتیح الشرایع الفقه مرحوم فیض کاشانی بوده و نیز دو مجلس درس اخلاق داشته : یکی در منازل لذای خواص بوده و دیگری در مدرسه فیضیه برای عموم که جمعی از بازاریان قم نیز در آن درس شرکت داشته اند.
نماز جماعت را در بالاسر حضرت معصومهعليهالسلام
اقامه می کرده و حضرت امام خمینی در نماز جماعت ایشان و در درس اخلاق که در منزل برای خواص می گفته اند حاضر می شدند.
سجایای نفسانی و مزایای روحی عارف بزرگوار ما بیش از آن است که شرح آن را در این مقدمه توان داد. او دارای دلی روشن و چشمی گریان و روحی پرتوان بوده است که از هر یک نمونه ای فکر می شود: