حدیث معراج (مناجاه الرحمن فی لیله المعراج

حدیث معراج (مناجاه الرحمن فی لیله المعراج 0%

حدیث معراج (مناجاه الرحمن فی لیله المعراج نویسنده:
گروه: کتابخانه حدیث و علوم حدیث

  • شروع
  • قبلی
  • 31 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3451 / دانلود: 3840
اندازه اندازه اندازه
حدیث معراج (مناجاه الرحمن فی لیله المعراج

حدیث معراج (مناجاه الرحمن فی لیله المعراج

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حدیث معراج (مناجاه الرحمن فی لیله المعراج

محمدرضا غیاثی کرمانی

تقدیم

به : جوانان ، که تشنگان حقیقت اند ومعلّمان و مربّیان ، که پاسداران امانت اندو عالمان و مبلّغان ، که بیانگر معارف شریعت اندو همه آنان که جویای سعادت اند .

مقدّمه مؤلّف

«معراج» ، از حوادث بزرگی است که در دفتر زندگی پر افتخار پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ثبت رسیده است

معراج از پیچیده ترین مسائلی است که مباحث علمی و فکری فراوانی را برانگیخته است

قرآن کریم دوبار از معراج یاد کرده است :

1 - سُبْحانَ الَّذِی أسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الاَْقْصَی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا

2- لَقَدْ رَآی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری

وامّا روایات در این مورد به حدّ تواتر رسیده است و صرف نظر از اختلافاتی که در جزئیات این سفر آسمانی دارند ، موجب یقین در تحقق این امر عظیم میگردند

البته در روایات معراج جمله های پیچیده و اسرار آمیزی وجود دارد که کشف معنا و محتوای آن آسان نیست

در بررسی جریان معراج به روایاتی برخورد میکنیم که مطالب دلنشینی را نقل میکنند که در آن شب ملکوتی از مصدر عزّت - جَلَّ جَلالُهُ - خطاب به رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صادر شده است و عنوان «مناجات در شب معراج» را به خود گرفته است

در آغاز این خطابها کلمه یا اَحْمَد وجود دارد که نام آسمانی آن حضرت است ، در مقابل محمّد ، نام زمینی آن بزرگوار

در این مناجات ، معارف بلندی نهفته است که در آن اوج آسمانها بسان خود آسمانها در اوج است

و برای زمینیان از رهاوردهای عظیم این معراج مقدّس محسوب میگردد

این مناجات در کتاب بحارالانوار ، جلد 77 ، صفحه 21 موجود است که چون علامه مجلسی «رضوان الله علیه» از ارشاد القلوب دیلمی ، باب 54 نقل نموده به همان مدرک مراجعه و استنساخ گردیده است و اگر تفاوتی در جملات دیده میشود به همین دلیل است در پایان ، علّو درجات روح عرشی پیشوای راحل ، حضرت امام خمینی و سلامتی رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی را از خدای بزرگ خواستارم

تابستان 1376

سید محمدرضا غیاثی کرمانی

برترین اعمال

رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنیِنَعليه‌السلام : إنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ سَألَ رَبَّهُ فِی لَیْلَهِ الْمِعْراجِ فَقالَ : یا رَبِّ ! أیُّ الاْعْمالِ أفْضَلُ ؟ فَقالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ : لَیْسَ شَیْءٌ عِنْدِی أفْضَلَ مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ وَالرِّضا بِما قَسَمْتُ

از امیر مؤمنانعليه‌السلام روایت شده است که : پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در شب معراج از پروردگارش پرسید : پروردگارا ! برترین و شریفترین کارها کدام است ؟ خداوند عزّوجلّ در پاسخ فرمود : هیچ عملی نزد من بالاتر از توکل بر من و راضی بودن به آنچه که من قسمت کرده ام ، نیست

شایستگان محبّت خداوند

یا مُحَمَّدُ ! وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَحابِّینَ فِیَّ ، وَوَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَواصِلِینَ فِیَّ وَوَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیَّ ، وَلَیْسَ لَِمحَبَّتِی عَلَمٌ وَلا نِهایَهٌ ، وَکُلَّما رَفَعْتُ لَهُمْ عَلَماً وَضَعْتُ لَهُمْ عَلَماً

أُولئِکَ الَّذِینَ نَظَرُوا إلَی الَْمخْلُوقِینَ بِنَظَرِی إلَیْهِمْ وَلَمْ یَرْفَعُوا الْحَوائِجَ إلَی الْخَلْقِ

بُطُونُهُمْ خَفِیفَهٌ مِنْ أکْلِ الْحَرامِ

نَعِیمُهُمْ فِی الدُّنْیا ذِکْرِی وَمَحَبَّتِی وَرِضائِی عَنْهُمْ

ای محمد ! محبّت من شامل کسانی است که به خاطر من محبّت میکنند ، و به خاطر من عطوفت و مهربانی میکنند ، و به خاطر من با دیگران میپیوندند ، و محبّت من شامل کسانی است که بر من توکّل میکنند

و برای محبت من نه نشانه مخصوصی است و نه پایان و نهایتی

هرگاه که یک نشانه را از سر راه محبوبان خویش بر دارم نشانه دیگری را قرار خواهم داد

اینان کسانی هستند که به مردم به همان گونه که من نگاه میکنم ، مینگرند و دست نیاز به سوی خلق دراز نمیکنند

شکم آنها از مالحرام خالی است

خوشی و کامرانی آنها در دنیا ذکر و محبّت و رضایت من از ایشان است

پارساترین مردمان

یا أحْمَدُ ! إنْ أحْبَبْتَ أنْ تَکُونَ أوْرَعَ النّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیا وَارْغَبْ فِی الاْخِرَهِ

فَقالَ : یا إلهی ! کَیْفَ أزْهَدُ فِی الدُّنْیا ؟ فقالَ : خُذْ مِنَ الدُّنْیا حَفْناً مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَاللِّباسِ وَلا تَدَّخِر لِغَد وَدُمْ عَلی ذِکْرِی

فَقالَ : یا رَبِّ ! کَیْفَ أدُومُ عَلی ذِکْرِکَ ؟ فَقالَ : بِالْخَلْوَهِ عَنِ النّاسِ وَبُغْضِکَ الْحُلْوَ وَالْحامِضَ وَفَراغِ بَطْنِکَ وَبَیْتِکَ مِنَ الدُّنْیا

ای احمد ! اگر دوست داری که پارساترین مردمان باشی ، نسبت به دنیا زهد پیشه کن و نسبت به آخرت رغبت داشته باش

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت : خداوندا ! چگونه نسبت به دنیا زهد بورزم ؟ خداوند فرمود : از خوراک و آشامیدنی و پوشاک دنیا به اندازه خیلی کم (دو کف دست) استفاده کن و برای فردا چیزی ذخیره مکن و همواره به یاد من باش

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسید : خداوندا ! چگونه همواره به یاد تو باشم ؟ خداوند فرمود : با دوری از مردم و کینه نسبت به ترش و شیرین و خالی نگهداشتن شکم و خانه از دنیا

دوری از خوی بچگانه

یا أحْمَدُ ! اِحْذَرْ أنْ تَکُونَ مِثْلَ الصَّبِیِّ إذا نَظَرَ إلَی الاْخْضَرِ وَالاْصْفَرِ أحَبَّهُ وَإذا أُعْطِیَ شَیْئاً مِنَ الْحُلْوِ وَالْحامِضِ اِغْتَرَّ بِهِ

ای احمد ! بپرهیز از اینکه مانند بچّه باشی که هرگاه به سبز و زرد نظر می افکند ، به آنها دل میبندد و یا ترش و شیرین در اختیارش قرار میگیرد ، نسبت به آن فریفته میشود

عوامل تقرب به پروردگار

فَقالَ : یارَبِّ ! دُلَّنِی عَلی عَمَل أتَقَرَّبُ بِهِ إِلَیْکَ

قالَ : اجْعَلْ لَیْلَکَ نَهاراً وَنَهارَکَ لَیْلاً

قالَ :

یارَبِّ ! کَیْفَ ذلِکَ ؟ قَالَ : اجْعَلْ نَوْمَکَ صَلاهً وَطَعامَکَ الْجُوعَ

یا أحْمد ! وَعِزَّتی وَجَلالِی ما مِنْ عَبْد ضَمِنَ لِی بِأَرْبَعِ خِصال إِلاّ أدْخَلْتُهُ الْجَنّهَ ، یَطْوِی لِساَنهُ فَلا یَفْتَحُهُ إِلاّ بِما یَعْنِیهِ وَیَحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الْوَسْواسِ وَیَحْفَظُ عِلْمی وَنَظَری إِلَیْهِ وَتَکُونُ قُرَّهُ عَیْنَیْهِ الْجُوعُ

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد : خداوندا ! مرا راهنمایی کن که با چه کاری به تو تقرّب جویم ؟ خداوند فرمود : شب خود را روز و روز خود را شب قرار بده

عرض کرد : چگونه چنین کنم ؟ فرمود : خوابت را نماز و غذایت را گرسنگی قرار بده

ای احمد ! به عزّت و جلالم سوگند که هر بنده ای که چهار صفت را برای من ضمانت کند ، من نیز او را به بهشت وارد میکنم : زبانش را در کام بپیچد و حرف نزند مگر آنکه آن سخن برای او مفید و ثمر بخش باشد قلب خود را از وسوسه های اهریمنی حفظ کند

همواره بیاندیشد که من به او آگاه و بر کارهایش ناظر هستم

و گرسنگی ، نور چشمانش باشد (گرسنگی را دوست بدارد)

گرسنگی و سکوت ، خلوت و سجود

یا أحْمَد ! لَوْ ذُقْتَ حَلاوَهَ الْجُوعِ وَالصَّمْتِ وَالخَلْوَهِ وَما وَرِثُوا مِنْها

قالَ : یا رَبِّ ! ما مِیراثُ الجُوعِ ؟ قالَ : الْحِکْمهُ وَحِفْظُ الْقَلْبِ وَالتَّقَرُّبُ إلَیَّ وَالْحُزْنُ الدّائِمُ وَخِفَّهُ الْمَؤُنَهِ بَیْنَ النّاسِ وَقَوْلُ الْحَقِّ وَلا یُبالِی عاشَ بِیُسْر أمْ بِعُسْر

ای احمد ! ای کاش میدانستی که گرسنگی و سکوت و تنهایی چه لذّت و آثاری دارند ! عرض کرد : خداوندا ! گرسنگی چه اثراتی دارد ؟ فرمود : حکمت ، حفظ قلب ، تقرّب به من ، حزن همیشگی ، کم خرج بودن بین مردم ، حق گویی ، بی اعتنایی به سختی یا آسانی زندگی

یا أحْمَدُ ! هَلْ تَدْرِی بِأَیِّ وَقْت یَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إلَیَّ ؟ قالَ : لا یا رَبِّ

قالَ : إذا کانَ جائِعاً أوْ ساجِداً

ای احمد ! آیا میدانی چه هنگامی بنده به من نزدیک میشود ؟ عرض کرد : خیر ، ای پروردگار من ! فرمود : وقتی که گرسنه یا در حال سجده باشد

تعجّب از سه گروه

یا أحْمَدُ ! عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَهِ عَبِید; عَبْد دَخَلَ فِی الصَّلاهِ وَهُوَ یَعْلَمُ إلی مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَقُدّامَ مَنْ هُوَ وَهُوَ یَنعَسُ

وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لَهُ قُوتُ یَوْم مِنَ الْحَشیشِ أوْ غَیْرِهِ وَهُوَ یَهْتَمُّ لِغَد وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لا یَدْرِی أنِّی راض عَنْهُ أوْ ساخِطٌ عَلَیْهِ وَهُوَ یَضْحَکُ

ای احمد ! از سه بنده خود تعجب می کنم : بنده ای که به نماز ایستاده و می داند که دستهای خودرا به جانب چه کسی دراز کرده و در پیشگاه چه کسی ایستاده و در عین حال خواب آلود است

و تعجّب می کنم از بنده ای که روزیِ امروز خود را از سبزی مختصری دارد ولی برای فردایش به فکر فرو رفته است

و تعجّب میکنم از بنده ای که نمیداند آیا من از او راضی هستم یا بر او غضبناکم ، ولی خندان است

اوصاف و مقام اولیای خداوند

یا أحْمَدُ ! إنَّ فِی الْجَنَّهِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤ فَوْقَ لُؤْلُؤ وَدُرَّه فَوْقَ دُرَّه لَیْسَ فِیها قَصْمٌ وَلا وَصْلٌ ، فِیهَا الْخَواصُّ ، أنْظُرُ إلَیْهِمْ کُلَّ یَوْم سَبْعِینَ مَرَّهً فَأُکَلِّمَهُمْ کُلَّما نَظَرْتُ إلَیْهِمْ ، وَأزِیدُ فِی مُلْکِهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَإذا تَلَذَّذَ أهْلُ الْجَنَّهِ بِالطَّعامِ وَالشَّرابِ تَلَذَّذُوا أُولئِکَ بِذِکْرِی وَکَلامِی وَحَدِیثِی

قالَ : یا رَبِّ ! ما عَلامَهُ أُولئِکَ ؟ قالَ : مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکَلامِ وَبُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعامِ

ای احمد ! در بهشت قصری است از لؤلؤ بر فراز لؤلؤ ، و مروارید بزرگ درخشان روی مروارید که در آنها قطع و وصلی وجود ندارد (یکپارچه است) در این کاخ ، دوستان خاصّ من هستند که هر روز هفتاد بار (به لطف و مهر) به آنان نظرمی افکنم و هربار با آنها سخن میگویم و هفتاد بار بر قلمرو و مقامشان می افزایم

و آنگاه که اهل بهشت از خوردن و آشامیدن لذّت میبرند اینان از ذکر و سخن و گفتار من لذّت میبرند

عرض کرد : خداوندا ! نشانه های اینها چیست ؟ فرمود : زندانیانی هستند که زبانهای خود را از حرفهای غیر ضروری و شکمهای خود را از غذای غیر لازم ، محفوظ و حبس کرده اند

اوصاف درویشان راستین

یا أحْمَدُ ! إنَّ الَْمحَبَّهَ للهِِ هِیَ الَْمحَبَّهُ لِلْفُقَراءِ وَالْتَقَرُّبُ إلَیْهِمْ

قالَ : فَمَنِ الْفُقَراءُ ؟ قالَ : الَّذِینَ رَضُوا بِالْقَلِیلِ وَصَبَرُوا عَلَی الرَّخاءِ وَلَمْ یَشْکُوا جُوعَهُمْ وَلا ظَمَأَهُمْ وَلَمْ یَکْذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِم وَلَمْ یَغْضَبُوا عَلی رَبِّهِمْ وَلَمْ یَغْتَمُّوا عَلی ما فاتَهُمْوَلَمْ یَفْرَحُوا بِما آتاهُمْ

یا أحْمَدُ ! مَحَبَّتِی مَحَبَّهُ الْفُقَراءِ فَأَدْنِ الْفُقَراءَ وَقَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْکَ وَأبْعِدِ الاْغْنِیاءَ وَأبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْکَ لاِنَّ الْفُقَراءَ أحِبّائِی

ای احمد ! محبّت من در گرو محبّت درویشان و تقرّب به ایشان است

عرض کرد : درویشان کیانند ؟ فرمود : آنانکه به کم ، راضی و بر گرسنگی ، صابر و در نعمت ، شاکر هستند; از گرسنگی و تشنگی خود شکایتی ندارند و هرگز دروغ بر زبان خود جاری نمیکنند و نسبت به پروردگارشان غضب نمینمایند و برای چیزی که از دستشان رفت ، غمگین نیستند و نسبت به چیزی که به دست میآورند ، فرحناک و شادمان نمیباشند

ای احمد ! محبّت من در گرو محبّت درویشان است ، پس به آنها نزدیک شو و همنشینی با آنان را اختیار کن و از ثروتمندان و مجلسشان فاصله بگیر ، چراکه درویشان دوستان من هستند

نفس ، چونان شترمرغ !

یا أحْمَدُ ! لا تَزَیَّنْ بِلَبْسِ اللِّباسِ وَطِیبِ الطَّعامِ وَلِینِ الْوَطاءِ

فَإنَّ النَّفْسَ مَأوی کُلِّ شَرٍّ وَرَفِیقُ کُلِّ سُوء

تَجُرُّها إلی طاعَهِ اللهِ وَتَجُرُّکَ إلی مَعْصِیَتِهِ ، وَتُخالِفُکَ فِی طاعَتِهِ ، وَتُطِیعُکَ فِی ما تَکْرَهُ ، وَتَطْغی إذا شَبِعَتْ ، وَتَشْکُو إذا جاعَتْ ، وَتَغْضَبُ إذَا افْتَقَرَتْ ، وَتَتَکَبَّرُ إذَا اسْتَغْنَتْ ، وَتَنْسی إذا کَبُرَتْ ، وَتَغْفُلُ إذا أمِنَتْ وَهِیَ قَرِینَهُ الشَّیْطانِ

وَمَثَلُ النَّفْسِ کَمَثَلِ النَّعامَهِ تَأْکُلُ الْکَثِیرَ وَإذا حُمِلَ عَلَیْها لا تَطِیرُ

وَکَمَثَلِ الدِّفْلی لَوْنُهُ حَسَنُ وَطَعْمُهُ مُرٌّ

ای احمد ! با لباس جذّاب و غذای لذیذ و بستر نرم ، خود آرایی مکن چرا که نفس ، خاستگاه هر بدی و رفیق هر نادرستی است

تو نفس را به اطاعت خدا می خوانی ولی او تو را به نافرمانی می کشاند

هر گاه که می خواهی اطاعت خدا کنی با تو مخالفت می کند و هرگاه که بخواهی نافرمانی از خدا کنی با تو همراهی می کند

هرگاه که سیر شود ، طغیان می کند و هرگاه که گرسنه شود ، فریاد و فغان سر میدهد

هرگاه که بی نوا شود ، غضب می کند و هرگاه که بی نیاز شود ، تکبّر و بزرگی می ورزد

هرگاه که بزرگ شود ، فراموشکار می شود و هرگاه که در امنیّت باشد ، غفلت می ورزد

نفس آدمی ، مثل شتر مرغ است که فراوان میخورد ولی وقتی که بر آن سوار می شوند (بار می گذارند) نمی پرد

و مانند خرزهره است که رنگش زیبا ولی مزّه اش تلخ است

اوصاف دنیا زدگان

یا أحْمَدُ ! أبْغِضِ الدُّنْیا وَأهْلَها وَأحِبَّ الاْخِرَهَ وَأَهْلَها

قالَ : یا رَبِّ ! وَمَنْ أهْلُ الدُّنْیا وَمَنْ أهْلُ الاْخِرَه ؟ قالَ : أهْلُ الدُّنْیا مَنْ کَثُرَ أکْلُهُ وَضِحْکُهُ وَنَوْمُهُ وَغَضَبُهُ ، قَلِیلُ الرِّضا ، لا یَعْتَذِرُ إلی مَنْ أساءَ إلَیْهِ وَلا یَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إلَیْهِ

کَسْلانُ عِنْدَ الطّاعَهِ وَشُجاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِیَهِ

أَمَلُهُ بَعِیدٌ وَأجَلُهُ قَرِیبٌ لا یُحاسِبُ نَفْسَهُ

قَلِیلُ الْمَنْفَعَهِ ، کَثِیرُ الْکَلامِ ، قَلِیلُ الْخَوْفِ ، کَثِیرُ الْفَرَحِ عِنْدَ الطَّعامِ ، وَإنَّ أهْلَ الدُّنْیا لا یَشْکُرُونَ عِنْدَ الرَّخاءِ وَلا یَصْبِرُونَ عِنْدَ الْبَلاءِ

کَثِیرُ

النّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِیلٌ

یَحْمِدُونَ أنْفُسَهُمْ بِما لا یَفْعَلُونَ وَیَدَّعُونَ بِما لَیْسَ لَهُمْ وَیَتَکَلَّمُونَ بِما یَتَمَنُّونَ

وَیَذْکُرُونَ مَساوِئَ النّاسِ وَیُخْفُونَ حَسَناتِهِمْ

فَقالَ : یا رَبِّ ! کُلُّ هذَا الْعَیْبِ فِی أهْلِ الدُّنْیا ؟ قالَ : یا أحْمَدُ ! إنَّ عَیْبَ أهْلِ الدُّنْیا کَثِیرٌ ، فِیهِمُ الْجَهْلُ وَالْحُمْقُ ، لا یَتَواضَعُونَ لِمَنْ یَتعَلَّمُونَ مِنْهُ وَهُمْ عِنْدَ أنْفُسِهِمْ عُقَلاءٌ وَعِنْدَ الْعارِفِینَ حُمَقاءٌ

ای احمد ! دنیا و اهل آن را دشمن بدار و آخرت و اهل آن را دوست بدار

عرض کرد : ای خدای من ! اهل دنیا و اهل آخرت چه کسانی هستند ؟ فرمود : اهل دنیا کسی است که خوردن و خندیدن و خواب و غضبش زیاد و رضایت او کم می باشد

اگر به کسی بدی کرد از او پوزش نمی طلبد و عذر کسی را که از او عذر خواهی می کند نمی پذیرد

هنگام عبادت ، کسل و هنگام معصیت ، شجاع است

آرزویش دور و دراز و مرگش نزدیک است

به حساب خود نمی پردازد

نفعش به دیگران کم میرسد

حرف زیاد میزند

ترس کم دارد

هنگام رسیدن به غذا ، بسیار شادمان می شود

اهل دنیا هنگام نعمت ، شکر و هنگام بلا ، صبر نمی کنند

به کارهایی که انجام نداده اند خودستایی می کنند و چیزی را ادّعا می کنند که واجد آن نیستند و از روی آرزو و هوس سخن می گویند

عیوب دیگران را بازگو ولی خوبی های آنها را مخفی می کنند

عرض کرد : آیا اهل دنیا این همه عیب دارند ؟ فرمود : ای احمد ! اهل دنیا عیب فراوان دارند

جاهلند ،

احمقند ، در مقابل استاد خود تواضع نمی کنند ، خود را عاقل می پندارند در حالی که نزد اهل معرفت احمق هستند

اوصاف اهل آخرت

یا أحْمَدُ ! إنَّ أهْلَ الْخَیْرِ وَأهْلَ الاْخِرَهِ رَقِیقَهٌ وُجُوهُهُمْ ، کَثِیرٌ حَیاؤُهُمْ ، قَلِیلٌ حُمْقُهُمْ ، کَثِیرٌ نَفْعُهُمْ قَلِیلٌ مَکْرُهُمْ ، اَلنّاسُ مِنْهُمْ فِی راحَه وَأنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی تَعَب ، کَلامُهُمْ مَوْزُونُ ، مُحاسِبینَ لاِنْفُسِهِمْ ، مُتْعِبِینَ لَها ، تَنامُ أعْیُنُهُمْ وَلا تَنامُ قُلُوبُهُمْ

أعْیُنُهُمْ باکِیَهٌ وَقُلُوبُهُمْ ذاکِرَهٌ ، إذا کُتِبَ النّاسُ مِنَ الْغافِلِینَ کُتِبُوا مِنَ الذّاکِرینَ

فِی أوَّلِ النِّعْمَهِ یَحْمَدُونَ ، وَفِی آخِرِها یَشْکُرُونَ

دُعاؤُهُمْ عِنْدَ اللهِ مَرْفُوعٌ وَکَلامُهُمْ مَسْمُوعٌ

تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلائِکَهُ وَیَدُورُ دُعاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ یُحِبُّ الرَّبُّ أنْ یَسْمَعَ کَلامَهُمْ کَما تُحِبُّ الْوالِدَهُ الْوَلَدَ

وَلا یَشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَهَ عَیْن وَلا یُرِیدُونَ کَثْرَهَ الطَّعامِ وَلا کَثْرَهَ الْکَلامِ وَلا کَثْرَهَ اللِّباسِ

النّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتی وَاللهُ عِنْدَهُمْ حَیٌّ کَرِیمٌ

یَدْعُونَ الْمُدْبِرِینَ کَرَماً وَیُرِیدُونَ الْمُقْبِلِینَ تَلَطُّفاً

قَدْ صارَتِ الدُّنْیا وَالاْخِرَهُ عِنْدَهُمْ واحِدَهً

ای احمد ! اهل خیر و آخرت شرم گیناند

حیای آنها زیاد و حماقتشان کم و نفع آنان فراوان و حیله آنها اندک است

مردم از دست آنها در رفاهند ولی خودشان از دست خویش در رنجند

کلامشان سنجیده است

به حساب خود می پردازند

خود را به زحمت می افکنند

چشمهایشان می خوابد ولی قلبشان نمی خوابد

چشمانشان گریان و قلبهایشان به یاد خداست

هنگامی که دیگر مردمان در غفلت به سر میبرند آنها در ذکر و یاد حق هستند

در آغاز نعمت ، ستایش الهی و در پایان آن شکر خدا را به جای می آورند

دعایشان نزد خدا مقبول و سخن ایشان نزد پروردگار پذیرفته است و

وجود آنها مایه مباهات و خشنودی فرشتگان است

و دعای آنها زیر حجابها می چرخد

خداوند دوست دارد کلام آنان را بشنود آنگونه که مادر دوست دارد به کلام فرزند خود گوش دهد

از خداوند لحظه ای غافل نمی شوند

پر خوری و پرگوئی و پوشیدن لباسهای متنوع و زیاد و رنگارنگ را دوست ندارند

مردم نزد آنها مردگانند و خداوند ، زنده کریم

آنهایی را که از ایشان رخ برتافتند با بزرگواری فرا میخوانند و آنان را که به اینان روی آورده اند با مهربانی می پذیرند

دنیا و آخرت نزد آنها یکسان است

پاداش زاهدان

یا أحْمَدُ ! هَلْ تَعْرِفُ ما لِلزّاهِدِینَ عِنْدِی ؟ قالَ : لا یا رَبِّ

قالَ : یُبْعَثُ الْخَلْقُ وَیُناقَشُونَ الْحِسابَ وَهُمْ مِنْ ذلِکَ آمِنُونَ

إنَّ أدْنی ما أُعْطِی الزّاهِدِینَ فِی الاْخِرَهِ أن أُعطِیَهُمْ مَفاتِیحَ الجِنانِ کُلَّها حَتّی یَفْتَحُوا أیَّ باب شاءُوا وَلا أحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِی وَلاَنْعَمَنَّهُمْ بِألْوانِ التَّلَذُّذِ مِنْ کَلامِی وَلاَُجْلِسَنَّهُمْ فِی مَقْعَدِ صِدْق وَأُذَکِّرَهُمْ ما صَنَعُوا وَتَعِبُوا فِی دارِ الدُّنْیا وَأفْتَحُ لَهُمْ أرْبَعَهَ أبْواب ، باباً یَدْخُلُ عَلَیْهِمُ مِنْهُ الْهَدایا بُکْرَهً وَعَشِیّاً مِنْ عِنْدِی ، وَباباً یَنْظُرُونَ إلَی الظّالِمِینَ کَیْفَ یُعَذَّبُونَ ، وَباباً یَدْخُلُ عَلَیْهِمْ مِنْهُ الْوَصائِفُ وَالْحُورُ الْعِینُ

ای احمد ! آیا میدانی که پاداش زاهدان نزد من چیست ؟ عرض کرد : خیر ، ای پروردگار من

فرمود : مردم محشور میشوند و در حساب آنها مناقشه و دقّت میشود ولی آنان از این امر در امان هستند

کمترین چیزی که به زاهدان میدهم آن است که کلیدهای بهشت را عطایشان میکنم تا از هر دری که خواستند وارد بهشت شوند

و میان جمال خودم و آنان پردهای قرار نمیدهم

لذّتهای گوناگون گفتگوی با خودم را به آنان می چشانم و آنها را در جایگاه صادقان می نشانم و کارهای دنیا و رنجهایی را که کشیدهاند به یادشان می آورم و چهار در به رویشان می گشایم; از یک در هدایای من به آنها میرسد ، از در دیگر به من هرگونه که بخواهند و بدون هر مانعی نگاه می کنند و از یک در به آتش دوزخ و ظالمانی که عذاب می شوند می نگرند و از در دیگر نیز دختران نوجوان و حورالعین (زنان فراخ چشم) بر آنان وارد می شوند

اوصاف زاهدان

فَقالَ : یا رَبِّ ! مَنْ هؤُلاءِ الزّاهِدُونَ الَّذِینَ وَصَفْتَهُمْ ؟ قالَ : اَلزّاهِدُ هُوَ الَّذِی لَیْسَ لَهُ بَیْتٌ یَخْرَبُ فَیَغْتَمَّ لِخَرابِهِ وَلا لَهُ وَلَدٌ یَمُوتُ فَیَحْزُنَ لِمَوْتِهِ وَلا لَهُ شَیْءٌ یَذْهَبُ فَیَحْزُنَ لِذِهابِهِ وَلا یَعْرِفُهُ إنْسانٌ لِیَشْغَلَهُ عَنِ اللهِ طَرْفَهَ عَیْن وَلا لَهُ ثَوْبٌ لَیِّنٌ

یا أحْمَدُ ! إنَّ وُجُوهَ الزّاهِدِینَ مُصْفَرَّهٌ مِنْ تَعَبِ اللَّیْلِ وَصَوْمِ النَّهارِ وَألسِنَتَهُمْ کَلالٌ مِنْ ذِکْرِ اللهِ تَعالی

قُلُوبُهُمْ فِی صُدُورِهِمْ مَطْعُونَهٌ مِنْ کَثْرَهِ صَمْتِهِمْ

قَدْ أعْطَوُا الَْمجهُودَ مِنْ أنْفُسِهِمْ لا مِنْ خَوْفِ نار وَلا مِنْ شَوْقِ جَنَّه

وَلکِنْ یَنْظُرُونَ فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَالاْرْضِ فَیَعْلَمُونَ أنَّ اللهَ سُبْحانَهُ أهْلٌ لِلْعِبادِه

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد : خداوندا ! این زاهدان که توصیفشان کردی چه کسانی هستند ؟ فرمود : زاهد آن کسی است که خانه ای ندارد که اگر خراب شد ، غم بخورد

فرزندی ندارد که اگر مُرد ، محزون شود و هیچ چیز ندارد که اگر از دست رفت ، غصه بخورد و هیچکس را نمی شناسد که او را لحظه ای از یاد خدا غافل کند

غذای اضافی ندارد که از او بطلبند و لباس نرم نمی پوشد

ای احمد ! چهره اهل زهد ، از شب زنده داری و روزه ، زرد و زبان آنها از شدّت ذکر خداوند ، خسته شده است

قلبهاشان در سینه هایشان ، از مداومت سکوت ، مجروح شده است

آنان هرچه در توان دارند (در عبادت) کوشش میکنند ولی نه به خاطر ترس از جهنم یا شوق بهشت ، بلکه در ملکوت آسمان و زمین مینگرند و مییابند که خداوند سبحان شایسته عبادت است

زاهدان امّت پیامبر و بنی اسرائیل

قالَ : یا رَبِّ ! أیُّ الزُّهّادِ أکْثَرُ ؟ زُهّادُ أُمَّتی أمْ زُهّادُ بَنِی إسْرائِیلَ ؟ قالَ : إِنَّ زُهّادَ بَنِی إسْرائِیلَ مِنْ زُهّادِ أُمَّتِکَ کَشَعْرَه سَوْداءَ فِی بَقَرَه بَیْضاءَ

فَقالَ : یا رَبِّ ! وَکَیْفَ ذلِکَ وَعَدَدُ بَنِی إسْرائِیلَ أکْثَرُ ؟ قالَ : لاِنَّهُمْ شَکُّوا بَعْدَ الْیَقِینِ وَجَحَدُوا بَعْدَ الاْقْرارِ

قالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ : فَحَمِدْتُ اللهَ تَعالی وَشَکَرْتُهُ وَدَعْوَتُ لَهُمْ بِالْحِفْظِ وَالرَّحْمَهِ وَسائِرِ الْخَیْراتِ

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد : خداوندا ! آیا زاهدان امّت من بیشترند یا زُهّاد بنی اسرائیل ؟ فرمود : مقدار زاهدان بنی اسرائیل در مقام مقایسه با زُهّاد امّت تو ، به اندازه یک موی سیاه در بدن یک گاو سفید است

عرض کرد : چگونه چنین است در حالی که تعداد بنی اسرائیل بیشتر از تعداد امّت من است ؟ فرمود : چون آنها پس از یقین ، شک کردند و بعد از اقرار به حقیقت ، آن را انکار کردند

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : من شکرو حمد خدای تعالی را بجا آوردم و دعا کردم که خداوند آنها را حفظ و رحمت فرماید و سایر خیرات را بر آنان نازل کند

تشبیه تقوا

یا أحْمَدُ ! عَلَیْکَ بِالْوَرَعِ فَإنَّهُ رَأْسُ الدِّینِ وَوَسطُ الدِّینِ وَآخِرُ الدِّینِ

إنَّ الْوَرَعَ بِهِ یُتَقَرَّبُ إلَی اللهِ تَعالی

یا أحْمَدُ ! إنَّ الْوَرَعَ زَیْنُ الْمُؤْمِنِ وَعِمادُ الدِّینِ

مَثَلُهُ کَمَثَلِ السَّفِینَهِ کَما أنَّ فِی الْبَحْرِ لا یَنْجُو إلاّ مَنْ کانَ فِیها وَکَذلِکَ لا یَنْجُو الزّاهِدُونَ إلاّ بِالْوَرَعِ

یا أحْمَدُ ! ما عَرَفَنِی عَبْدٌ وَخَشَعَ لِی إلاّ وَخَشَعَ لَهُ کُلُّ شَیْء

یا أحْمَدُ ! اَلْوَرَعُ یَفْتَحُ عَلَی الْعَبْدِ أبْوابَ الْعِبادَهِ فَیُکْرَمُ بِهِ الْعَبْدُ فِی الْخَلْقِ وَیَصِلُ بِهِ إلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ

ای احمد ! بر تو باد به تقوا ، که صدر و ساقه و ذیل دین ، تقوا است و به وسیله آن ، بنده می تواند به خداوند تعالی تقرّب یابد

ای احمد ! تقوا ، زینت مؤمن و پایه و ستون دین است

تقوا ، چونان کشتی است; همان گونه که از دریا جز با کشتی نمیتوان نجات یافت زاهدان نیز جز با تقوا نمی توانند نجات یابند

ای احمد ! هیچکس نیست که مرا عبادت کند و در مقابل من خشوع کند مگر آنکه همه چیز در برابر او خاشع شود

ای احمد ! تقوا درهای عبادت را به روی بنده می گشاید; در نتیجه ، بنده ، نزد خلق گرامی می شود و به وسیله آن به قرب خدای عزّوجلّ می رسد

ارزش سکوت

یا أحْمَدُ ! عَلَیْکَ بِالصَّمْتِ فَإنَّ أعْمَرَ مَجْلِس قُلُوبُ الصّالِحِینَ وَالصّامِتِینَ وَإنَّ أخْرَبَ مَجْلِس قُلُوبُ المُتَکَلِّمِینَ بِما لا یَعْنِیهِمْ

ای احمد ! بر تو باد سکوت و کم حرفی; چرا که آبادترین مجلس و محفل ، قلبهای صالحان و ساکنان و ساکتان و خرابترین مجلس و محفل ،

قلبهای بیهوده گویان است

اجزای عبادت و آثار روزه

یا أحْمَدُ ! إنَّ الْعِبادَهَ عَشْرَهُ أجْزاء

تِسْعَهٌ مِنْها طَلَبُ الْحَلالِ فَإنْ طَیَّبْتَ مَطْعَمَکَ وَمَشْرَبَکَ فَأَنْتَ فِی حِفْظِی وَکَنَفِی

قالَ : یا رَبِّ ! وَما أوَّلُ الْعِبادَهِ ؟ قالَ : أوَّلُ الْعِبادَهِ الصَّمْتُ وَالصَّوْمُ

قالَ : یا رَبِّ ! وَما مِیراثُ الصَّوْمِ ؟ قال : اَلصَّوْمُ یُورِثُ الْحِکْمَهَ ، وَالْحِکْمَهُ تُورِثُ الْمَعْرِفَهَ ، وَالْمَعْرِفَهُ تُورِثُ الْیَقِینَ ، فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لا یُبالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْر أمْ بِیُسْر

ای احمد ! عبادت ، ده بخش است ، نُه بخش آن دنبال کسب حلال بودن است پس اگر خوردنی و آشامیدنی خود را از راه حلال تهیّه کردی در حفظ و حمایت من خواهی بود

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسید : خداوندا ! برترین و اولین عبادت چیست ؟ فرمود : آغاز عبادت ، روزه و سکوت است

عرض کرد : پروردگارا ! اثر روزه چیست ؟ فرمود : روزه باعث پدید آمدن حکمت است و حکمت موجب شناخت و شناخت موجب یقین است ، پس هرگاه که بنده به مقام یقین رسید ، در بند سختی یا آسانی زندگی نیست