سیری در الغدیر

سیری در الغدیر22%

سیری در الغدیر نویسنده:
گروه: کتابخانه حدیث و علوم حدیث

سیری در الغدیر
  • شروع
  • قبلی
  • 119 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 20938 / دانلود: 5659
اندازه اندازه اندازه
سیری در الغدیر

سیری در الغدیر

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

سیری در الغدیر

نویسنده: محمد امینی نجفی

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشگفتار

این نوشتار پرتوی است از کتاب شریف الغدیر (تألیف علامه امینی ره) که به یاد آن مرحوم وبه مناسبت هزار و چهار صدمین سالروز عید خجسته غدیر نگارش یافته است.

علامه شیخ عبد الحسین احمد امینی نجفی به سال ۱۳۲۰ هجری قمری در شهر تبریز دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی ودوره سطح علوم دینی را نزد افاضل تبریز از جمله پدر بزرگوارش فرا گرفت. در عنفوان جوانی به نجف اشرف عزیمت کرد وپس از اتمام مرحله دیگری از تحصیل، مجددا به تبریز بازگشت. چند سالی را در موطن خویش به تدریس وتحقیق پرداخت، ولی دیری نپایید که جذبه دیار ملکوتی نجف اشرف، دیگر بار او را به سوی آن سامان کشانید.

علامه به نجف رفت وبرای همیشه در آن سرزمین مقدس رحل اقامت افکند. اساتید وآیات عظام بزرگواری چون: میرزا علی شیرازی، میرزای نائینی، سید ابو الحسن اصفهانی، شیخ محمد حسین کاشف الغطا وشیخ محمد حسین غروی اصفهانی از جمله اساتید مهم علامه در نجف بودند.

جدیت وتلاش خستگی ناپذیر علامه - به مدد توفیقات الهی - خیلی زود او را به مقام والای اجتهاد رسانید. از آن پس بود که امر تحقیقات شبانه روزی وتألیفات گسترده، تمامی اوقات حیات آن مرحوم را اشغال نمود. کتبی چون تفسیر فاتحه الکتاب، شهداء الفضیله، سیرتنا وسنتنا، ثمرات الاسفار، ریاض الانس والغدیر از جمله آثار جاویدان اوست.

علامه برای تألیف کتاب الغدیر، منابع مورد نیاز موجود در کتابخانه های عمومی و خصوصی نجف اشرف را به دقت بررسی نمود وسپس برای تکمیل تحقیقات خویش به ایران، هند، سوریه وترکیه سفر کرد ومصادر مربوطه موجود در کتابخانه ها را با تلاشی تحسین برانگیز ودر عین حال حیرت آور مطالعه واحیانا استنساخ نمود.

مجاهد بزرگوار ما که در آخرین سالهای حیات خود - از فرط مطالعات بی وقفه و پیگیر - اسیر بستر بیماری گردیده بود، در روز جمعه (۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ هجری قمری مطابق با ۱۲ تیرماه ۱۳۴۹ شمسی) هنگام اذان ظهر در تهران دار فانی را بدرود گفت. او آنگاه که چشم از دنیا فرو می بست زیر لب این عبارت را با خود زمزمه می کرد: «اللهم إن هذِهِ سَکَراتُ المَوتِ قَدْ حَلتْ فَأَقْبَلْ اِلَيّ بِوَجْهِکَ الکَريمِ ...».

جنازه شریفش پس از انتقال به نجف اشرف در کتابخانه عمومی امیرالمؤمنین - که در حقیقت بوستان معرفتی بود که اساس آن را خود آن مرحوم پی ریخته بود - به خاک سپرده شد. روح پرفتوحش شاد وغریق رحمت الهی باد.

مقدمه

فروغ حیات دنیوی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در روز دوشنبه ۲۸ صفر(۱) سال دهم هجرت خاموش شد وپس از سه روز(۲) بدن مبارکش مظلومانه در دل شب(۳) دفن گردید. به روایت تاریخ، در این سه روز گورکنی(۴) ابو عبیده نام به مدد دلالی که چارپا می فروخت(۵) همت کردند ومردی را به بهانه اینکه از همه پیرتر است(۶) خلیفه مسلمین نمودند.(۷)

____________________

۱. در خصوص تاریخ وفات پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله اقوال دیگری نیز مطرح شده است.

۲. البدایه والنهایه ج ۵ / ۲۷۱، تاریخ ابی الفداء ۱ / ۱۵۲، تاریخ طبری ج ۳ / ۲۰۴، السیره الحلبیه ج ۳ / ۴۰۳، تاریخ الخمیس ج ۲ / ۱۹۲، الغدیر ج ۷ / ۷۵.

۳. البدایه والنهایه ج ۵ / ۲۷۰، ۲۷۱، طبقات ابن سعد ج ۲ / قسمت دوم / ۷۹، انساب الاشراف ج ۱ / ۵۶۷، ۵۶۸، ۵۷۳، امتاع الاسماع ص ۵۵۱، العقد الفرید ج ۲ / ۲۵۱، تاریخ الخمیس ج ۲ / ۱۹۲، العبر ج ۱ / ۱۱، تاریخ ابن خلدون ج ۲ / قسمت دوم / ۶۴، الغدیر ج ۷ / ۷۵.

۴. سیره ابن هشام ج ۴ / ۳۱۳، تاریخ طبری ج ۳ / ۲۰۴، البدایه والنهایه ج ۵ / ۲۶۶ - ۲۶۸، امتاع الاسماع ج ۵۴۸، السیره الحلبیه ج ۳ / ۴۰۲، انساب الاشراف ج ۱ / ۵۷۳، الغدیر ج ۵ / ۳۶۷.

۵. تاج العروس ج ۴ / ۲۸۱، النهایه فی غریب الحدیث ج ۱ / ۸۸ [ذیل کلمه برطش]، الغدیر ج ۷ / ۱۳۵.

۶. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۱۳۴، ج ۲ / ۱۸، ۲۰ ط قدیم [= ج ۲ / ۵۷، ج ۶ / ۴۳، ۴۵، ۵۱، ۵۲ ط جدید]، المحاضرات (تألیف راغب) ج ۲ / ۲۱۳، کنز العمال ج ۶ /۳۹۱، الامامه والسیاسه ج ۱ / ۱۱، انساب الاشراف ج ۱ / ۵۷۹، الغدیر ج ۱ / ۳۸۹، ج ۷ / ۸۰.

۷. تاریخ طبری ج ۳ / ۱۹۹، الصواعق المحرقه ص ۷، السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۹۵، ۳۹۶، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۱۲۸ ط قدیم [= ج ۲ / ۳۹ ط جدید]، کنز العمال ج ۳ / ۱۴۰، العقد الفرید ج ۲ / ۲۵۲، الغدیر ج ۷ / ۷۵.

آن شب که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را به خاک می سپردند، مردم در خانه های خود از فرط خستگی در خوابی سنگین غنوده بودند.(۱) تنها، دختری بر سر گور با دو کودک خردسالش اشک ریزان زمزمه ها بر لب داشت: «یا ابت، یا رسول الله! ماذا لقینا بعدک من فلان وفلان ».(۲)

مردم خسته، سه روز است که فریاد کشیده اند. سه روز است که دستشان مشت وپایشان لگد به مخالفان خلیفه حواله کرده. نه پایشان یارای آن دارد که لطفی کرده تا بقیع بیایند ونه دستشان نای کندن قبری برای عزیز از دست رفته را دارد. حتی شیخین هم فرصت حضور در مراسم تدفین را نیافته اند.(۳) مردم آنقدر در دهان مخالفین خلیفه خاک پر کرده اند(۴) که لزومی ندارد ماتم ریختن خاک بر قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را داشته باشند. حنجره ها آنقدر در کشتن مخالفین «اقتلوا فلانا »(۵) ویا «قاتلوهم » یا «نضرب عنفک »(۶) گفته اند که دیگر طمع نوحه سرایی برای پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را نباید از آنها داشت.

____________________

۱. طبقات ابن سعد ج ۲ / قسمت دوم / ۷۸، الغدیر ج ۷ / ۷۵.

۲. الامامه والسیاسه ج ۱ / ۱۳، اعلام النساء ج ۴ / ۱۱۵، الامام علی (تألیف عبد الفتاح عبد المقصود) ج ۱ / ۱۹۰، الغدیر ج ۷ / ۷۷. ۳. کنز العمال ج ۳ / ۱۴۰، الغدیر ج ۷ / ۷۵.

۴. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۲ / ۱۶ ط قدیم [= ج ۶ / ۴۰ ط جدید]، الغدیر ج ۷ / ۷۵، ۷۶.

۵ - مسند احمد بن حنبل ج ۱ / ۵۶، تاریخ طبری ج ۳ / ۲۱۰، الامامه والسیاسه ج ۱ / ۱۰، السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۹۶، الریاض النضره ج ۱/ ۲۱۴، انساب الاشراف ج ۱ / ۲۵۸، العقد الفرید ج ۲ / ۲۵۳، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۵۸ ط قدیم [= ج ۱ / ۱۷۴ ط جدید]. الغدیر ج ۷ / ۷۶.

۶. الامامه والسیاسه ج ۱ / ۱۳، العقد الفرید ج ۲ / ۲۵۳، تاریخ ابی الفدا ج ۱ / ۱۵۶... الغدیر ج ۷ / ۷۶. ۷۸.

بدن ها خسته است وچشم ها از دود آتش خانه وحی(۱) افسرده. ای کلنگ هایی که قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را حفر می کنید، بی صدا باشید! بی صدا، که دخت خلیفه - در سایه خلافت پدر - در خواب ناز خفته است.(۲) ای کلنگ ها بی صدا باشید که مردم خفته اند و فردا وفرداهای دیگر بسی مشغله ها دارند. فردا روز غارت اموال مردم است. فردا در نماز، خلیفه با خالد قرار ترور دارد.(۳) فردا بر منبر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله خلیفه سنت فحاشی به نوامیس پیامبر را بدعت می گذارد.(۴)

فردا بقیع، دوباره شاهد دفنی شبانه است.(۵) فردا باید از فاطمه پوزش طلبید.(۶) از فردا کسی را حق آن نیست که بر فرزندش نام

____________________

۱. تاریخ طبری ج ۳ / ۱۹۸، الامامه والسیاسه ج ۱ / ۱۲، ۱۳، تاریخ ابی الفدا ج ۱ / ۱۵۶، العقد الفرید ج ۲ / ۲۵۳، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۱۳۴ ط قدیم [= ج ۲ / ۵۶ ط جدید]، اعلام النساء ج ۴ / ۱۱۴ - ۱۱۶، اثبات الوصیه ص ۱۲۴، انساب الاشراف ج ۱ / ۵۸۶، روضه المناظر ج ۱۱ / ۱۱۳ الغدیر ج ۷ / ۷۷.

۲. طبقات ابن سعد ج ۲ / قسمت دوم / ص ۷۸، ۷۹، (الغدیر ج ۷ / ۷۵). تاریخ الخمیس ج ۲ / ۱۹۱، البدایه والنهایه ج ۵ / ۲۷۰.

۳. اثبات الوصیه ص ۱۲۴

۴. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۴ / ۸۰ ط قدیم [= ج ۱۶ / ۲۱۵ ط جدید].

۵. مستدرک الصحیحین ج ۳ / ۱۶۳، السیره الحبیه ج ۳ / ۳۹۹، مطالب السئول ص ۱۰، الریاض النضره ج ۱ / ۱۵۶.

۶. الامامه والسیاسیه ج ۱ / ۱۳، ۱۴، الریاض النضره ج ۱ / ۱۵۶، ۱۵۷، البدایه والنهایه ج ۵ / ۲۸۹، اعلام النساء ج ۴ / ۱۲۳، ۱۲۴، الغدیر ۷ / ۲۲۸، ۲۲۹.

«محمد» گذارد(۱) ویا از محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت برخواند.(۲) فردا شجره رضوان را باید از ریشه برکند(۳) که یاد آور بیعت مردم با پیامبر است. فردا سر مالک بن نویره ها را باید به تیغ سپرده، ناموس آنها را به کابین در آورد.(۴)

____________________

۱. مجمع الزوائد ج ۸ / ۴۸، ۴۹... الغدیر ج ۶ / ۳۰۹، ۳۳۱.

۲. سنن دارمی ج ۱ / ۸۵، سنن ابن ماجه ج ۱ / ۱۶، مستدرک الصحیحین ج ۱ / ۱۰۲، تذکره الحفاظ ج ۱ / ۶، ۷، مجمع الزوائد ج ۱ / ۱۴۹، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳ / ۱۲۰ ط قدیم [= ج ۱۲ / ۹۳ ط جدید]، البدایه والنهایه ج ۸ / ۱۰۶، ۱۰۷، کنز العمال ج ۵ / ۲۳۹، تلخیص المستدرک ج ۱ / ۱۴۹، الغدیر ج ۶ / ۲۹۴ - ۲۹۷.

۳. طبقات ابن سعد ج ۲ / قسمت اول / ۷۳، سیره عمر ص ۸۷، السیره الحلبیه ج ۳ / ۲۹، ۳۰، شرح المواهب اللدنیه ج ۲ / ۲۰۷، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۵۹، ۶۰، ج ۳ / ۱۲۲ ط قدیم [= ج ۱ / ۱۷۸، ج ۱۲ / ۱۰۱ ط جدید] فتح الباری ج ۷ / ۳۶۱، ارشاد الساری ج ۶ / ۳۵۰، در المنثور ج ۶ / ۷۳، الغدیر ج ۶ / ۱۴۶، ۱۴۸.

۴. تاریخ ابن عساکر ج ۵ / ۱۱۲، البدایه والنهایه ج ۶ / ۳۲۱ - ۳۲۳، روضه المناظر ج ۱۱ / ۱۱۳، ۱۱۴، تاریخ الخمیس ج ۲ / ۲۳۳ اسد الغابه ج ۳ / ۳۹، ج ۴ / ۲۹۵، تاریخ ابی الفدا ج ۱ / ۱۵۸، الاصابه ج ۱ / ۴۱۴، ۴۱۵، ج ۲ / ۲۰۹، ج ۳ / ۳۵۷، صواعق المحرقه ص ۲۱، تاج العروس ج ۸ / ۷۵، تاریخ طبری ج ۳ / ۲۱، [صفحه ۲۴۱ در چاپ افست بیروت (مکتبه خیاط) بطور کامل تحریف وحذف شده است. ضمن مقابله با نسخه اصلی الحسینیه رجوع بفرمایید به تاریخ طبری ج ۳ / ۲۷۷ - ۲۸۰ تصحیح محمد ابو الفضل ابراهیم]، کامل ابن اثیرج ۳ / ۱۳۶، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱ / ۶۰ ط قدیم [= ج ۱ / ۱۷۹ ط جدید]، الغدیر ج ۷ / ۱۰۶، ۱۵۸ - ۱۶۹.

فردا سگان حوئب(۱) بر شتری پارس می کنند.(۲) فردا برای اعتلای دین اسلام، علی را با تیغ اجتهاد(۳) سر می زنند. فردا حسنعليه‌السلام آزرده از خنجر کینه توزان ماهها در بستر از درد می نالد.(۴) فردا سبط نبی، با جگر پاره پاره خویش نجوا دارد.(۵) فردا سر حسینعليه‌السلام در طشت طلا،(۶) از خلیفه ضربت عصا می خورد.(۷) فردا فردای خزان باغ نبی است. فردا فردای خالدها ومروانهاست. فردا روز سلطه شجره ملعونه وفرزندان طلقاست. فردا وفرداهای دیگر روز کشتار حجر بن عدی ها(۸) و محمد بن ابی بکرهاست.(۹)

____________________

۱. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به عایشه می فرمود: « ای عایشه! روزی بیاید که سگان حوئب بر تو پارس کنند وتو با علی جنگ می کنی ودر حق او ظلم می نمایی». العقد الفرید ج ۲ / ۲۸۸، (الغدیر ج ۳ / ۱۸۹). احادیث دیگری قریب به این مضمون از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل شده است که کلیه آنها در کتاب الغدیر با ذکر بیش از سی مصدر درج است. [الغدیر ج ۳ / ۱۸۸ - ۱۹۱].

۲. تاریخ طبری ج ۵ / ۱۷۸، تاریخ ابی الفدا ج ۱ / ۱۷۳، معجم البلدان - ذیل کلمه حوئب - ج ۳ / ۳۵۵، ۳۵۶، العقد الفرید ج ۲ / ۲۸۰ - ۲۸۸، الغدیر ج ۳ / ۱۹۰، ۱۹۱.

۳. المحلی ج ۱۰ / ۴۸۴ مسأله ۲۰۷۹، الغدیر ج ۱ / ۳۲۳ - ۳۲۸، ج ۹ / ۳۹۳.

۴. مناقب ابن مغازلی ص ۳۸۲، ۳۸۳، سیر اعلام النبلاء ج ۳ / ۲۶۹، صواعق المحرقه ص ۱۳۷....

۵. الاستیعاب ج ۱ / ۱۴۱، الاصابه ج ۱ / ۳۳۱، سیر اعلام النبلاء ج ۳ / ۲۷۳، ۲۷۴، حلیه الاولیاء ج ۲ / ۳۸، صواعق المحرقه ص ۸۴، ربیع الابرار ج ۴ / ۲۰۸، ۲۰۹. السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۲۴. ۶. مرآه الجنان ج ۱ / ۱۳۵، تذکره الخواص ص ۲۶۷.

۷. تاریخ طبری ج ۶ / ۲۶۷، کامل ابن اثیر ج ۴ / ۳۳۰، البدایه والنهایه ج ۸ / ۱۹۲، مجمع الزوائد ج ۹ / ۱۹۵، الاتحاف ص ۲۳، صواعق المحرقه ص ۱۳۱، رسائل جاحظ ص ۲۹۵.

۸. تاریخ طبری ج ۶ / ۱۴۱ - ۱۶۰، الاغانی ج ۱۶ / ۲ - ۱۱، تاریخ ابن عساکر ج ۲ / ۳۷۰ - ۳۸۱، البدایه والنهایه ج ۸ / ۴۹ - ۵۵ الغدیر ج ۹ / ۱۱۷ - ۱۲۰، ج ۱۱ / ۳۷ - ۷۰.

۹. تاریخ طبری ج ۶ / ۵۸ - ۶۲، کامل ابن اثیر ج ۳ / ۱۴۰ - ۱۴۳، البدایه والنهایه ج ۷ / ۳۱۳، ۳۱۴، مروج الذهب ج ۲ / ۳۹، الاستیعاب ج ۲ / ۲۳۵، تهذیب التهذیب ج ۹ / ۸۱، الغدیر ج ۱۱ / ۶۴ - ۷۰.

فردا دنده های عبد الله بن مسعودها خرد می شود.(۱) فردا روز تدارک ربذه هاست.(۲)

فردا وفرداهای دیگر عمارها را باید زیر مشت ولگد گرفت.(۳) فردا مسجد کوفه انباشته از دستهای قطع شده است.(۴) فردا در دار الاماره برای هر سر بریده ۵۰۰ درهم جایزه می دهند.(۵) فردا درخت زیبا، بدن مثله شده میثم را در آغوش(۶) می کشد.(۷) فردا بر سر قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، سر از تن جدای زید را نصب می کنند.(۸) فردا به مدت شش سال بدن بی سر(۹) یحیی رابه دار می کشند. ۴۱ فردا فردای غربت دین پیمبر است.(۱۰)

____________________

۱. انساب الاشراف ج ۵ / ۳۶، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۲۳۵ - ۲۳۷ ط قدیم [= ج ۳ / ۴۰ - ۴۴ ط جدید]، الغدیر ج ۹ / ۳ - ۶.

۲. صحیح بخاری - کتاب زکات وتفسیر - ج ۳ / ۷، ج ۷ / ۹۴، ۹۵ انساب الاشراف ج ۵ / ۵۲ - ۵۴، طبقات ابن سعد ج ۴ / قسمت اول / ۱۶۶، ۱۶۷، مروج الذهب ج ۱ / ۴۳۸ - ۴۴۰، تاریخ یعقوبی ج ۲ / ۱۴۸ - ۱۵۰، فتح الباری ج ۳ / ۲۱۲، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۲۴۰ - ۲۴۲ ط قدیم [= ج ۳ / ۵۲ - ۵۹ ط جدید]، کامل ابن اثیر ج ۳ / ۴۳، العقد الفرید ج ۲ / ۲۷۶، الغدیر ج ۸ / ۲۹۲ - ۳۳۰.

۳. انساب الاشراف ج ۵ / ۴۸، ۴۹، الامامه والسیاسه ج ۱ / ۳۳، طبقات ابن سعد ج ۳ / قسمت اول / ۱۸۵، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۲۳۹ ط قدیم [= ج ۳ / ۴۷ - ۵۲ ط جدید]، الاستیعاب ج ۲ / ۴۲۲، الغدیر ج ۹ / ۱۵ - ۲۰.

۴. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۲۸۶ ط قدیم [= ج ۳ / ۱۹۹ ط جدید]، کامل ابن اثیر ج ۳ / ۱۸۳ الغدیر ج ۱۱ / ۳۱، ۳۲.

۵. تاریخ طبری ج ۸ / ۲۷۶ [= ج ۷ / ۱۸۸ تصحیح محمد ابو الفضل ابراهیم].

۶.الاصابه ج ۳ / ۵۰۴.

۷. الغدیر ج ۳ / ۷۵، الاعلام ج ۳ / ۵۹ [= ج ۳ / ۹۹ ط قدیم].

۸. المحبر ص ۴۸۲. ۹. المحبر ص ۴۸۴.

۱۰. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله خود می فرمود: «إنّ الإسلامَ بَدأ غَرِ يبا و سَيَعُودُ غَريبا كما بَدأ » سنن ابن ماجه ج ۲ / ۴۷۷، سنن ترمذی ج ۵ / ۱۳، مسند احمد ج ۱ / ۳۹۸، ج ۴ / ۷۳.

فردا وفرداهای دیگر ولیدها - مست و مخمور - در نماز جماعت، امامت می کنند.(۱)

فردا مغیره بن شعبه ها پس از زنا با امثال ام جمیل(۲) به محراب مسجد آمده، اظهار تقدس می کنند. فردا روز تلاش افسانه پردازان است.(۳) فردا معاویه روات را برای ساخت اکاذیب، به کاخ خضراء فرا می خواند.(۴) فردا خلیفه سوگند یاد می کند که نام پیامبر را نیز دفن کند.(۵) فردا.... الغدیر الغدیر، تاریخ این فرداهاست. الغدیر، زبان سیلی خوردگان اسلام است که از نیام خاموشی برآهیخته است. الغدیر، شکوائیه آن عزیزی است که خاری در چشم واستخوانی در گلو داشت. الغدیر، پالایش داستان اسلام از جعلیات قصه گویان است.

____________________

۱. انساب الاشراف ج ۵ / ۳۳، الاصابه ج ۳ / ۶۳۸، تاریخ الخلفاء ص ۱۵۵، الاغانی ج ۴ / ۱۷۶ - ۱۷۸، العقد الفرید ج ۲ / ۲۷۷، الغدیر ج ۸ / ۱۲۰ - ۱۲۵.

۲. سنن بیهقی ج ۸ / ۲۳۴، ۲۳۵، الاغانی ج ۱۴ / ۱۴۰، تاریخ طبری ج ۴ / ۲۰۶، ۲۰۷، فتوح البلدان ص ۳۴۴، ۳۴۵، کامل ابن اثیر ج ۲ / ۲۰۹، وفیات الاعیان ج ۲ / ۴۵۵، الغدیر ج ۶ / ۱۳۷ - ۱۴۴.

۳. رجوع شود به الغدیر ج ۵ / ۲۰۸ - ۳۷۸.

۴. الغدیر ج ۱۱ / ۷۳، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۳۵۸ ط قدیم [= ج ۴ / ۶۳ ط جدید].

۵. مروج الذهب ج ۲ / ۳۴۱، ۳۴۲، الاخبار الموفقیات ص ۵۷۶، ۵۷۷، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ / ۴۶۳ ط قدیم [= ج ۵ / ۱۲۹، ۱۳۰ ط جدید]، الغدیر ج ۱۰ / ۲۸۳، ۲۸۴.

انگیزه نگارش کتاب الغدیر

( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ) (۱) راز تفوق مسلمین در پرهیز از تفرق وتشعب بوده وبنیان سعادتشان در تمسک به «حبل الله» خلاصه می گردد. همانطوریکه برخی از حضرات علمای اهل سنت نقل فرموده اند، مراد از «حبل الله» در آیه فوق الذکر ولایت علی بن ابی طالبعليه‌السلام است.(۲)

شافعی (امام شافعیان) در ابیاتی که در این خصوص سروده است تصریح می کند که «حبل الهی» ولای اهل بیت است:

ولما رأیت الناس قد ذهبت بهم

مذاهبهم فی ابحر الغی والجهل

رکبت علی اسم الله فی سفن النجا

وهم اهل بیت المصطفی خاتم الرسل

وامسکت حبل الله وهو ولاؤهم

کما قد أمرنا بالتمسک بالحبل(۳)

- یعنی: آنگاه که دیدم مذاهب مردم، آنها را در دریای گمراهی وجهل فرو برده است، - با نام خدا بر کشتی های نجات - که اهل بیت پیامبر هستند - نشستم - وبه حبل الله که ولای اهل بیت است چنگ زدم، چرا که ما به تمسک به «حبل الله» امر شده ایم. حاکم حسکانی نیز که از حفاظ بزرگ حنفی مذهب است در کتاب «شواهد التنزیل» فصلی را به این موضوع اختصاص داده وبه نقل احادیث متعددی در خصوص شأن نزول این

____________________

۱. سوره آل عمران ۱۰۳.

۲. رجوع بفرمایید به العمده ص ۱۵۰، اسعاف الراغبین ص ۱۱۲، رشفه الصادی ص ۲۵، ۷۰، ینابیع الموده ص ۱۱۸، ۱۱۹، اهل البیت (تألیف توفیق ابو علم) ص ۶۱، ۶۲، شواهد التنزیل ج ۱ / ۱۳۰.... یکی از روایاتی که نقل شده است حدیث ذیل می باشد: ابن عباس روایت می کند: در خدمت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بودیم که فردی اعرابی آمد وبه پیامبر گفت: ای رسول خدا! ما از شما شنیدیم که فرمودید: به «حبل الله» چنگ زنید. این «حبل الله» که ما باید بدان چنگ زنیم چیست؟ پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با دستشان به دست علیعليه‌السلام زدند وگفتند: به این علی تمسک کنید، اوست که «حبل الله المتین» است. ینابیع الموده ص ۱۱۹، اهل البیت ص ۶۱، ۶۲.

۳. رشفه الصادی ص ۲۵، الغدیر ج ۲ / ۳۰۱.

آیه پرداخته است. از جمله روایاتی که حسکانی - به نقل از عبد الله بن عمر - در کتاب خویش بدان اشاره نموده، حدیث قدسی «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی »(۱) است. مرحوم علامه امینی بمنظور اعتلای اسلام، ایمان آورندگان به این دین حنیف را به سوی حبل الهی می خواند وکتاب الغدیر را با حدیث شریف «عنوان صحیفه المؤمن حب علی بن ابی طالب» آغاز می نماید. جویندگان جاه وقدرت وپویندگان مال وثروت، پس از فوت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله - با این که در زمان حیات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با علیعليه‌السلام بعنوان جانشنین وی بیعت کرده بودند - این ریسمان الهی را رها کردند وپیشگامان طریق تفرق واضمحلال اتحاد مسلمین گشتند.

بعدها ما پول معاویه وامثال او، تاریخ زندگانی وسنت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله دستخوش تحریف گردید، احادیث ساختگی ودروغین در منقبت خلفا ساخته شد وحتی روایات بسیاری در خصوص موضوع خلافت از زبان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله جعل گردید. در پی تغییر احکام الهی وجعل احادیث، کتب بسیاری در زمینه های مختلف از جمله حدیث، تاریخ، تفسیر، فقه و... تدوین شد که اساس آنها بیشتر بر پایه همین روایات ساختگی استوار بود. رفته رفته مذاهب - که سنگ بنای آنها در دوره حکومت خلفای اولیه گذاشته شده بود - یکی پس از دیگری ظهور یافت ومسلمین را بیش از پیش دچار تشتت وتفرق نمود.

راه دستیابی مجدد به اتحاد مسلمین - یعنی همان اتحاد واتفاقی که در زمان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله حاکم بود - تنها از طریق شناخت دقیق وقایع مذکور میسر است و تحصیل این حقایق مستلزم تلاشی گسترده وپیگیر می باشد تا با تحقیق وتفحص در دریای بیکران کتب، مرواریدهای حقیقت صید گردد. از اینروست که مرحوم علامه خود می فرماید: «کتاب الغدیر کوششی است برای کشف حقیقت».

____________________

۱. شواهد التنزیل ج ۱ / ۱۳۱.

در نشریه کتابخانه امیر المؤمنینعليه‌السلام - که تحت اشراف علامه امینی تنظیم می شد - آمده است که: «وحدت اسلامی بر مبنای اظهار حقایق در بین امت می باشد (حقایق قرآنی وسنت پیامبر)، نه وحدت سیاسی که استعمارگران به دست عمال خود آن را علم می کنند ووقتی نتیجه مطلوب را گرفتند آن را بهم می زنند».(۱)

____________________

۱. نشریه سالیانه مکتبه الامام امیر المؤمنینعليه‌السلام العامه - شماره ۳، سال ۱۳۸۳ - صفحه ۲۲، ۲۳.

بحث ولایت در الغدیر

در یک نگاه کلی، تمامی مطالب الغدیر را می توان در دو موضوع خلاصه کرد. موضوع اول عبارت است از: اثبات ولایت مطلقه ائمه معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) - از طریق تثبیت خلافت بلافصل امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) -، ودوم: نفی ولایت غیر معصوم در اسلام وبررسی آثار شوم وخانمانسوز ولایت غیر معصوم بر جامعه اسلامی. مرحوم علامه در جلد هفتم الغدیر در ذیل مبحثی تحت عنوان (الخلافه عندنا إمره الهیه) می فرمایند:

«به نظر شیعه جایز نیست امر خلافت را در اختیار افراد امت، یا افرادی از امت که اهل حل وعقد هستند واگذار نمود، زیرا عقل سلیم حکم می کند که امام باید ویژگیها وشرایطی داشته باشد که عصمت وقداست روحی وسرشت پاک از جمله آنهاست».

علامه در طی همین مبحث اشاره می فرمایند که تعیین امام معصومی که بتوان ولایت عامه ومطلقه جامعه اسلامی را بدو سپرد تنها از جانب خداست ومردم تحت هیچ عنوانی حق انتخاب امامی که دارای ولایت الهی باشد ندارند. مرحوم علامه درباره قاعده همیشگی جریان اینگونه انتخابات می فرمایند:

«چه بسیار آبروها که به سبب اینگونه انتخابات ریخته شده، ومقدسات مورد اهانت قرار گرفته، وحقایق ضایع گشته و حق ثابت رو به تباهی رفته است. در این انتخابات، مصالح عمومی پایمال گردیده، آئینهای درستی که باید جهان را به راهی شایسته اندازد رو به زوال ونابودی نهاده، اساس سازش درهم ریخته، ودرهای صلح وصفا به روی بشر بسته شده است ودر اثر جنگ های خانمانسوز، خونهای پاکی بر زمین جاری گشته وبنیان وپیکره اسلام راستین سست گردیده واز هم گسیخته شده است...

وخلاصه اینهمه بدبختی ها وفجایع که در اثر انتخاب مردم بوجود آمد کار را به جایی رساند که فرومایگانی همچون آن فرد بی شخصیت کفن فروش،(۱) وآن دلال چارپا که معاملات بازار او را به خود مشغول داشته بود،(۲) وآن بزازی(۳) که برادران (ودیگر اقاربش) را برگرده مردم تحمیل می نمود،(۴) وآن گورکنی(۵) دادگر و غاصب،(۶) وآن شرابخوار باده پیما،(۷) وآن آزمند آشوبگر بی پروا،(۸) همگی چشم خود را به منصب فرمانروایی بر مسلمانان دوختند. بله، همینان بودند که بندگان خدا را بردگان خویش قرار داده واموال بیت المال را جزء دارایی خود شمرده وکتاب خدا (قرآن) را وسیله نیرنگ ودغلکاری قرار دادند ودین خدا را دستاویز تبهکاریهای خویش ساختند».(۹)

که عرض خود را از طولش باز نمی شناخت، وآن اسیر آزاده شده تازه کار ونادان بی مبنای تحقیقی مرحوم علامه امینی حدود چهل سال است که از تاریخ تدوین کتاب الغدیر می گذرد وبه جرأت می توان گفت که در دنیای تحقیقات اسلامی کسی نیست که با نام الغدیر وبا نام علامه امینی ناآشنا باشد، این کتاب در ۲۰ جلد به زبان عربی، با نثر بسیار پخته وادبی نگارش یافته که تاکنون (۱۱) جلد آن به طبع رسیده است. آیه الله العظمی سید محسن حکیم و آیه الله سید حسین حمامی درباره این کتاب گفته اند:

____________________

۱. طبقات ابن سعد ج ۳ / قسم اول / ۱۳۰، ۱۳۱.

۲. تاج العروس ج ۴ / ۲۸۱، النهایه فی غریب الحدیث ج ۱ / ۸۸.

۳. المعارف ص ۵۷۵.

۴. تفصیل موضوع در صفحات ۱۲۵ تا ۱۳۹ کتاب حاضر - با مصادر مربوطه - آمده است.

۵. مراجعه بفرمایید به مصادر متعددی که در صفحه ۱۷ در ذیل پانویسهای ۴ و ۷ ذکر شده است.

۶. بحث ومصادر مربوطه در صفحات ۱۴۶ تا ۱۵۶ خواهد آمد.

۷. الاغانی ج ۴ / ۱۷۸، اسد الغابه ج ۵ / ۹۱، مروج الذهب ج ۱ / ۴۳۵.

۸. اجمال سیره مروان در صفحه ۱۲۶ کتاب حاضر وتفصیل آن در الغدیر ج ۸ / ۲۵۷ - ۲۶۷ آمده است.

۹. الغدیر ج ۷ / ۱۳۵.

( لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ ) (۱) و آیات عظام سید عبد الهادی شیرازی وشیخ محمد رضا آل یاسین وعلامه اردوباری گفته اند:( لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ‌ ) .(۲) با آن که مطالب الغدیر به مذاق بسیاری خوشایند نیست، از آنجائیکه با اتکاء به منابع ومآخذ متقن نوشته شده است تا کنون ظرف این مدت چهل سال کسی یا گروهی نتواسته نقدی یا ردی بر کتاب الغدیر ویا حتی نقدی بر صفحه ای از الغدیر بنگارد. مرحوم علامه خود می فرمود: «من برای نوشتن الغدیر، ۱۰ هزار کتاب را (که ممکن است هر کتاب در چندین مجلد باشد) از بای بسم الله تا تای تمت خوانده ام(۳) وبه ۱۰۰ هزار کتاب مراجعات مکرر داشته ام».

مصادر ومنابعی که در کتاب الغدیر مورد استناد قرار گرفته همگی از منابع علمای اهل سنت است، واین بدین معنا نیست که کتب اهل سنت در نظر علامه امینی دارای اعتبار، ویا کتب علمای مذهب شیعه غیر قابل اعتماد است. یکی از قواعد اساسی منطقی در جدل، احتجاج از طریق ارائه مسلمات طرف مقابل است. مرحوم علامه با عنایت به همین قاعده منطقی، مطالب الغدیر را با استناد به اقوال وآراء اهل سنت استوار ساخته اند وخود می فرمایند: «مطالبی که ما در الغدیر گفته ایم مذهبی نیست بلکه اسلامی است»، یعنی مسائلی نیست که فقط مذهب شیعه بدان معتقد باشد بلکه مطالبی است که در میان جمیع مذاهب اسلامی متفق علیه است.

اسلامی از یکدیگر می گردد، کسانی که این تصور را دارند نه تنها الغدیر را مطالعه نکرده اند

____________________

۱. الغدیر ج ۵ صفحه د، ه.

۲. الغدیر ج ۳ صفحه ر، ز، ح، ج ۸ صفحه ب، فهرس ملحقات احقاق الحق صفحه ۷.

۳. در نشریه کتابخانه امیر المؤمنین نیز به این موضوع اشاره شده است. رجوع بفرمایید به نشریه سالیانه کتابخانه - شماره ۱، سال ۱۳۷۳ - صفحه ۲۸.

برخی تصور باطلی از الغدیر دارند ومی پندارند الغدیر باعث تفرقه وجدایی مذاهب بلکه از تأثیر الغدیر در ممالک اسلامی بی اطلاع هستند. اولا هر کس که الغدیر را بخواند در می یابد که مؤلف کتاب از حسن نیت کاملی برخوردار است ومنظور وی از تدوین این کتاب تنها اظهار حقایق تاریخ اسلام می باشد. ثانیا مطالب الغدیر چیزی نیست که نظرات شخصی مرحوم امینی باشد وکثرت منابعی که در الغدیر بدانها اشاره شده است شاهد این مدعاست. تقریبا می توان گفت جمله ای بدون دلیل وبدون مأخذ در الغدیر نوشته نشده است.

لذا اگر کسی بخواهد ادعا کند که کتاب دارای تأثیر تفرقه کلمه می باشد، باید بپذیرد تمامی کتابهایی که در الغدیر به آنها ارجاع شده است ریشه های اصلی این تأثیر است وما می دانیم که مآخذ الغدیر عبارت است از امهات کتب اسلامی غیر شیعی از جمله صحاح سته. ثالثا پس از انتشار الغدیر، مقالات متعددی در مجلات فرهنگی مصر وسوریه وعراق و... در تجلیل از این کتاب درج گردید(۱) وسیل نامه های تقدیر از سراسر ممالک اسلام جاری شد.

اکثر نویسندگان این نامه ها از علمای بزرگ اهل سنت هستند از ملوک ووزرای کشورهای اسلامی گرفته تا ائمه جمعه وجماعات واساتید دانشگاهها برای الغدیر تقریظ نوشتند وبه قدردانی از زحمات مؤلف آن پرداختند. از میان این نامه ها واین تقاریظ، نزدیک به ۵۰ نمونه در مقدمه مجلدات الغدیر درج گردیده است. این نامه ها واین مقالات همگی بیانگر این مطلب است که الغدیر کتابی است که کلیه فرق اسلامی بر مطالب مستند آن اتفاق نظر دارند.

اینک برای آشنایی اجمالی با این کتاب، به معرفی اهم عناوین آن می پردازیم. این عناوین فقط ذکر جلوه هایی از کتاب الغدیر می باشد

____________________

۱. مراجعه بفرمایید به مقدمه جلد هشتم الغدیر.

وبه این معنا نیست که به کل موضوعات آن اشاره شده است. همچنین باید توجه داشت ارجاعاتی که در این نوشتار به الغدیر داده ایم، به متن عربی کتاب است ونه ترجمه های فارسی. شایان ذکر است که کلیه مطالبی که پس از این بیان می گردد مبتنی بر مصادر ومنابع علمای اهل سنت می باشد که تفصیل آن در الغدیر آمده است. ذیحجه سال ۱۴۱۰ هجری قمری مطابق با تیرماه ۱۳۶۹ شمسی ممحمد امینی نجفی ما خصوصیات کلیه منابعی را که در پانویس های کتاب حاضر بدانها ارجاع شده است در آخر همین کتاب بطور دقیق ذکر کرده ایم. محققینی که مایلند بطور مستقیم به مآخذ پانویس ها مراجعه بفرمایند شایسته است به محل و سال چاپ منابع مربوطه عنایت لازم را مبذول بدارند.

تذکر این نکته نیز لازم است که مصادر در پانویس های این کتاب در بسیاری از موارد یا چاپ ارجاع شده در الغدیر متفاوت است.

بحث هائی از جلد اول الغدیر

داستان غدیر

در سال دهم هجرت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در مدینه اعلام فرمود که عازم سفر حج است. هنگامی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مدینه را به سوی مکه ترک می فرمود جمعیت کثیری او را همراهی می کردند. تعداد این جمعیت از ۹۰ هزار تا بیش از ۱۲۰ هزار نفر ثبت شده است. علاوه بر این تعداد، افراد بسیاری نیز از بلاد دیگر به سوی سرزمین مکه شتافتند. پس از انجام مناسک حج، در راه بازگشت از مکه در وادی غدیر خم - که محل جدا شدن راههای مدینه ومصر وعراق از یکدیگر است - جبرئیل وحی آورد که( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ...) (ای رسول خدا، آن چیزی را که از سوی خداوند (درباه علی) به تو نازل شده است به مردم ابلاغ نما، که اگر چنین نکنی رسالت خدای را ابلاغ نکرده ای).(۱)

حضرت در آن وادی فرود آمد وتمامی مردم را در آن گرمای سوزان برگرد خویش جمع نمود وپس از اقامه نماز ظهر به ایراد خطبه ای طولانی پرداخت. ودر ضمن آن - به منظور ابلاغ مهمترین امر الهی - چنین فرمود: «خداوند مولای من است ومن مولای تمامی مؤمنین... هر کس که من بر او ولایت دارم علی نیز مولای اوست». بعد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله دعا فرمود که «خدایا دوستان علی را دوست بدار ودشمنانش را دشمن باش...» پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله سپس به مردم دستور دادند که: تمامی کسانی که در این جا حضور دارند باید این خبر را (این ولایت علی را) به غائبین ابلاغ کنند.

____________________

۱. سوره مائده ۶۷.

پس از آنکه حضرت خطبه خویش را تمام کرد جبرئیل از جانب خدا وحی آورد( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ) (امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم).(۱) بعد پیامبر فرمودند. «الولایةِ لِعلیٍّ بَعدی ؛ بعد از من ولایت با علی است».

پس از ایراد خطبه پیامبر، مردم آمدند ویک یک به علیعليه‌السلام تهنیت گفتند وبیعت نمودند، از جمله ابو بکر وعمر آمده وگفتند: «ای پسر ابوطالب! مبارک باد، از امروز تو مولای ما و مولای تمامی مؤمنین ومؤمنات گشتی.» واقعه غدیر خم که اجمالا ذکر گردید یکی از برجسته ترین حوادث تاریخ اسلام می باشد و بنابر اعتقاد جمیع مذاهب عید غدیر از مهمترین اعیاد اسلامی است.(۲) با اینحال بسیاری از افراد در طول تاریخ برای تحریف این واقعه نهایت تلاش خویش را نمودند. برخی نوشتند: «اصلا علیعليه‌السلام در آن سال به حج نرفته بود».(۳) برخی دیگر مانند ابن تیمیه گفتند: « حدیث الولایه غدیر بدون شک دروغ است».(۴) برخی هم مانند ابن حزم گفتند: «هیچ فرد موثقی، حدیث غدیر را روایت نکرده است».(۵) عاقبت کار به جائی رسید - که برای تحریف جریان غدیر خم - فردی چون «دکتر ملحم ابراهیم اسود» در تعلیقه خود بر «دیوان ابی تمام» ادعا کرد که: «واقعه غدیر یکی از جنگ های معروف است»!(۶) بررسی سند حدیث غدیر واقعه غدیر را باید از دو جنبه بررسی نمود. نخست باید صحت وقوع ماجرای غدیر

____________________

۱. سوره مائده ۳.

۲. مطالب السؤول ص ۱۶، وفیات الاعیان - ذیل شرح زندگانی ابو القاسم احمد بن نصر (مستعلی ابن مستنصر)، و ابو تمیم محمد بن علی (مستنصر بالله عبیدی) - ج ۱ / ۶۰، ج ۲ / ۲۲۳، دمیه القصر ص ۳۹، التنبیه والاشراف ص ۲۲۱، ۲۲۲، فرائد السمطین - باب ۱۳ - ج ۱ / ۷۷، الغدیر ج ۱ / ۲۶۷ - ۲۷۰.

۳. طحاوی سخن این عده را مطرح نموده ونظر آنان را رد کرده است. مشکل الاثار ج ۲ / ۳۰۸.

۴. منهاج السنه ج ۴ / ۸۵.

۵. المفاضله بین الصحابه ص ۲۶۴.

۶. دیوان ابی تمام ص ۱۴۳.

را اثبات کرد وسپس در مرحله دوم باید دید الفاظی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در غدیر فرموده اند بر چه موضوعی دلالت دارد. به عبارت دیگر حدیث غدیر باید از حیث سند ودلالت مورد مطالعه قرار گیرد.

اسناد حدیث غدیر به گونه ای است که افزون از حد تواتر است وبه قول ضیاء الدین مقبلی (متوفی ۱۱۰۸): «اگر بنا باشد حدیث غدیر را (با اینهمه مدارک) محرز ومسلم ندانیم، باید قبول کنیم که هیچ واقعه ای در دین اسلام قابل اثبات نیست».(۱) حدیث غدیر را ۱۱۰ نفر از صحابه نقل کرده اند. در میان این ۱۱۰ نفر، افرادی وجود دارند که با علیعليه‌السلام چنان درگیریهایی داشتند که حتی با وی وارد جنگ شدند. اگر این حدیث ساخته برخی از صحابه بود، لا اقل معاندین علیعليه‌السلام نباید آن را روایت می کردند. در میان این ۱۱۰ تن به اسامی افرادی چون: ابوبکر، عمر، عایشه، خالد بن ولید، سعد بن ابی وقاص، عبد الله بن عمر، طلحه وزبیر برمی خوریم. تابعینی که حدیث غدیر را نقل نموده اند ۸۵ نفر می باشند. یعنی سند حدیث غدیر در حلقه دوم، ۱۹۵ نفر را وی از صحابه وتابعین دارد.

حضرات علمای عامه، از جمله برخی از صاحبان صحاح، حدیث غدیر را در کتب خویش نقل کرده اند وآن را تا ابد بر پهنه تاریخ اسلامی جاودانه نموده اند. تعداد این علماء ۳۶۰ نفر می باشد که اسامی آنها با مصادر مربوطه در جلد اول کتاب الغدیر درج است. بسیاری از علمای طراز اول اهل سنت از جمله ترمذی (صاحب جامع الصحیح)، طحاوی، حاکم نیسابوری وچهل تن دیگر پس از نقل حدیث غدیر، آن را از احادیث صحیحه دانسته اند وراویان آن را توثیق نموده اند. شمس الدین جزری منکران حدیث غدیر را بی اطلاع قلمداد می کند.(۲)

____________________

۱. تعلیق هدایه العقول الی غایه السؤول ج ۲ / ۳۰، الغدیر ج ۱ / ۳۰۷.

۲. اسنی المطالب (تألیف جزری) ص ۴۸.

حافظ عاصمی می گوید: «حدیث غدیر را تمامی فرق اسلامی پذیرفته اند».(۱) ابن مغازلی از قول استادش (ابو القاسم فضل بن محمد اصفهانی) می گوید: «حدیث صحیح غدیر را حدود یکصد نفر از صحابه، از جمله تمامی عشره مبشره روایت کرده اند. لذا صحت این حدیث مسلم ومحرز است ومن هیچ ضعفی در استواری آن نمی بینم».(۲) نورالدین حلبی نیز سخنان شبهه کنندگان در صحت حدیث غدیر را غیر قابل اعتنا می داند.(۳) شایان ذکر است که تعداد بسیاری از محدثین برجسته قرن سوم - که از راویان مورد اعتماد بخاری ومسلم محسوب می شوند - حدیث غدیر را نقل کرده اند. نام برخی از این

محدثین از این قرار است: یحیی بن آدم (متوفی ۲۰۳)، شبابه بن سوار (متوفی ۲۰۶)، اسود بن عامر (متوفی ۲۰۸)، عبد الرزاق بن همام (متوفی ۲۱۱)، عبد الله بن یزید (متوفی ۲۱۲)، عبید الله بن موسی (متوفی ۲۱۳)، حجاج بن منهال (متوفی ۲۱۷)، فضل بن دکین (متوفی ۲۱۸)، عفان بن مسلم (متوفی ۲۱۹)، علی بن عیاش (متوفی ۲۱۹)، محمد بن کثیر (متوفی ۲۲۳)، موسی بن اسماعیل (متوفی ۲۲۳)، قیس بن حفص (متوفی ۲۲۷)، هدبه بن خالد (متوفی ۲۳۵)، عبد الله بن ابی شیبه (متوفی ۲۳۵)، عبید الله بن عمر (متوفی ۲۳۵)، ابراهیم بن المنذر (متوفی ۲۳۶)، ابن راهویه بن اسحاق (متوفی ۲۳۷)، عثمان بن ابی شیبه (متوفی ۲۳۹)، قتیبه بن سعید (متوفی ۲۴۰)، حسین بن حریث (متوفی ۲۴۴)، ابو الجوزاء احمد (متوفی ۲۴۶)، ابو کریب محمد (متوفی ۲۴۸)، یوسف بن عیسی (متوفی ۲۴۹)، نصر بن علی (متوفی ۲۵۱)، محمد بن بشار (متوفی ۲۵۲)، محمد بن المثنی (متوفی ۲۵۲)، یوسف بن موسی (متوفی ۲۵۳)، محمد صاعقه (متوفی ۲۵۵)، ودیگران.(۴)

____________________

۱. «زین الفتی فی شرح سوره هل أتی». رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۲۹۵، ۳۱۴.

۲. مناقب ابن مغازلی ص ۲۷.

۳. السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۰۸.

۴. رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۸۲ - ۹۳.

برای اثبات واقعه غدیر وهمچنین اثبات امامت وخلافت بلا فصل حضرت امیر سلام الله علیه مطلب دیگری نیز قابل توجه است وآن اینکه: حضرت امیر المؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن وامام حسینعليه‌السلام وبرخی از دیگر صحابه همواره در مقابل مخالفان به حدیث غدیر استناد واحتجاج نموده اند.(۱) حدیث غدیر وآیات قرآنی در خصوص واقعه غدیر سه آیه نازل شده است(۲) که به قرار زیر است:

۱ - «آیه تبلیغ»:( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ) «ای پیامبر آنچه را که از جانب خدا بر تو نازل شده است به خلق برسان که اگر چنین نکنی رسالت خویش را تبلیغ نکرده ای، وخدا تو را (در این راه) از شر مردم حفظ خواهد کرد - مائده - ۶۷ - ».(۳)

۲ - «آیه اکمال»:( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ) «امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم - مائده ۳ -».(۴)

۳ - «آیه سأل سائل»:( سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ ) «سائلی از عذاب حتمی قیامت سؤال کرد، کافرین عذاب قیامت را دفع نتوانند نمود، چرا که عذاب قیامت از سوی خداوند آسمانهاست - معارج ۱ - ۳».(۵)

____________________

۱. تفصیل این موضوع بهمراه مصادر مربوطه در الغدیر ۱ / ۱۵۹ - ۲۱۳ درج است.

۲. رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۲۱۴ - ۲۶۶.

۳. اسباب النزول ص ۱۶، شواهد التنزیل ج ۱ / ۱۵۶ - ۱۶۰ تفسیر فخر رازی ج ۳ / ۶۳۶، کنز العمال ج ۶ / ۱۵۳، الفصول المهمه (ابن صباغ) ص ۲۴، تفسیر نظام الدین نیسابوری ج ۶ / ۱۷۰، الدر المنثور ج ۲ / ۲۹۸، ینابیع الموده ص ۱۲۰، تفسیر منار ج ۶ / ۴۶۳، فتح القدیر ج ۲ / ۵۷ العمده ص ۴۹....

۴. تفسیر فخر رازی ج ۳ / ۵۲۸، ۵۲۹، البدایه والنهایه ج ۵ / ۲۱۴، تفسیر ابن کثیر ج ۲ / ۱۴، تاریخ بغداد ج ۸ / ۲۹۰، شواهد التنزیل ج ۱ / ۱۸۷، ۱۹۳، مناقب خوارزمی ص ۸۰، تذکره الخواص ص ۳۴، فرائد السمطین - باب ۱۲ - ج ۱ / ۷۳، الا تقان ج ۱ / ۲۳، در المنثور ج ۲ / ۲۵۸، ۲۵۹....

۵. اجمال شأن نزول آیه «سأل سائل...» این است که روزی پس از واقعه

غدیر، جابر بن نضر (و برخی نوشته اند حارث بن نعمان) نزد پیامبر آمد و گفت: ای محمد! تو از طرف خدا به ما امر کردی که به یگانگی خداوند و رسالت تو شهادت دهیم، ما هم قبول کردیم. بعد ما را به نماز و روزه و حج و زکات امر نمودی، باز هم پذیرفتیم، حال به اینها راضی نشده ای، دست پسر عمویت (علی) را بلند می کنی و او را بر تر از ما قرار می دهی و می گویی «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ ». ای محمد! این چیزی که درباره علی گفتی از جانب خودت بود

بررسی دلالت حدیث غدیر

عده معدودی گفته اند: واقعه غدیر مورد قبول است ولی بیانات پیامبرعليه‌السلام در غدیر خم خصوصا عبارت «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ » دلالت بر ولایت و امامت علیعليه‌السلام ندارد. در جواب این افراد اختصارا باید گفت که در ادب عرب، برای کلمه مولی ۲۷ معنی را ذکر نموده اند که بعضی از آنها عبارت است از: پسر، پسر عمو، بنده، دوست، یاور، اولی بالشئ و غیره، که منظور پیامبرعليه‌السلام از این معانی بیست وهفتگانه قطعا «اولی بالشئ» بوده که به معنی ولایت مطلقه است. برای اثبات این موضوع فقط کافی است اندکی به قرائن موجود در واقعه غدیر خم توجه نمائیم.

با عنایت به این قرائن پی می بریم که منظور پیامبر از عبارت «علی مولای شماست» این بوده که «علی بر شما ولایت دارد و امام شماست». در کتاب الغدیر به بیست قرینه اشاره شده است که ما در اینجا اجمالا به سه مورد آن اشاره می نماییم:

قرینه اول: در غدیر خم پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نخست از مردم سؤال کردند که: «ألست أولی بکم من انفسکم ؟؛ آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟» یعنی آیا من بر شما ولایت مطلقه ندارم؟ مردم تأیید نمودند و گفتند: «آری» (تو بر ما ولایت داری). سپس پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: «فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ ؛ پس هر کسی که من مولای او هستم (و بر او ولایت دارم) علی نیز مولای اوست».

قرینه دوم: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله از مردم سؤال فرمودند: «ای مردم، شما به چه چیزی یا از طرف خدا؟ پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: به یگانگی خدا سوگند، این امر خداوند بود. جابر (یا حارث) وقتی این سخن را شنید - در حالی که به طرف شترش می رفت - گفت:

خدایا «اگر محمد راست می گوید بر ما از آسمان سنگ بباران یا ما را به عذابی دردناک مبتلا کن. پس از گفتن این سخنان، وی هنوز به شترش نرسیده بود که سنگ کوچکی از آسمان بر سر او فرو افتاد و از دبر وی خارج شد. اینجا بود که این آیات نازل شد:( سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ...) .(۱) شهادت می دهید؟» گفتند: «به یگانگی خدا و رسالت پیامبرش». حضرت پرسیدند: «ولی شما کیست؟» همه گفتند: «خدا و رسول او». پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بازوی علیعليه‌السلام را گرفتند و او را بلند کردند - و در حالی که علی ایستاده بود - پیامبر فرمودند: «هر کسی که خدا و رسولش مولای اوست، علی نیز مولای او می باشد.»

قرینه سوم: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پس از ایراد خطبه فرمودند: «ای مردم به من تبریک بگویید، چرا که خداوند مرا به نبوت و اهل بیت مرا به امامت مخصوص گردانید.» از همه اینها گذشته، پس از ایراد خطبه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، تمامی حاضرین از جمله شیخین آمدند و به دستور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با علی بیعت نمودند.

____________________

۱. رجوع شود به شواهد التنزیل ج ۲ / ۲۸۶ - ۲۸۹، تفسیر قرطبی ج ۱۸ / ۲۷۸، ۲۷۹، تذکره الخواص ص ۳۶، ۳۵، فرائد السمطین - باب ۱۵ - ج ۱ / ۸۲، ۸۳، تفسیر ابی السعود ج ۸ / ۲۹۲، السراج المنیر ج ۴ / ۳۶۴، ۳۶۵، فیض القدیر ج ۶ / ۲۱۸، نزهه المجالس ج ۲ / ۲۲۰، السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۰۸، ۳۰۹، شرح المواهب اللدنیه ج ۷ / ۱۳، نور الابصار ص ۱۲۸، الفصول المهمه ص ۲۴....

بحث هایی از جلد دوم الغدیر

شعر در دنیای اسلام

آنچه که مسلم است پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله عنایتی تام به شعر داشته اند و همواره شاعرانی را که در یاری اسلام شعر می سروده اند مورد تشویق قرار داده اند، و لذا بسیاری از صحابه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در قصیده سرائی ضرب المثل گشتند. صدر اسلام زنان شاعره ای چون خدیجه (همسر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ) را نیز به خود دیده است.

در غدیر خم - پس از خطبه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله - حسان بن ثابت نخستین ابیات را در ثبت این واقعه سرود و از تفقدات حضرت ختمی مرتبت برخوردار گردید. از آن روز تاکنون، شعراء چکامه های بلندی درباره حدیث غدیر سروده اند. این اشعار - به ترتیب سال وفات شاعران - در خلال مطالب مجلدات دوم تا هفتم و همچنین در جلد یازدهم کتاب الغدیر نقل شده است. غدیریه های قرن اول و دوم ده غدیریه در جلد دوم الغدیر ذکر گردیده است. منظور از غدیریه شعری است که در آن به واقعه غدیر اشاره شده باشد. شاعران این ده غدیریه عبارتند از:

۱ - امیر المؤمنین علیعليه‌السلام ۲ - حسان بن ثابت ۳ - قیس بن سعد بن عباده ۴ - عمروعاص ۵ - محمد بن عبد الله حمیری ۶ - کمیت ۷ - سید حمیری ۸ - عبدی کوفی ۹ - ابو تمام طائی ۱۰ - دعبل خزاعی.

اجمال برخی از این غدیریه ها بدین قرار است:

غدیریه امیر المؤمنینعليه‌السلام

مولای مؤمنان علیعليه‌السلام همواره در مقابل مخالفین ومعارضین خویش به واقعه غدیر اشاره می فرمودند و از آنان می خواستند که این واقعه سترگ تاریخ اسلام را با تعهداتی که در آن روز به پیامبر سپرده اند به یاد آورند. غدیریه حضرت نیز نمونه ای از همین احتجاجات می باشد که اکنون ابیاتی از آن را می خوانید:

محمد النبی اخی وصنوی

وحمزه سید الشهداء عمی

وبنت محمد سکنی وعرسی

منوط لحمها بدمی ولحمی

فأوجب لی ولایته علیکم

رسول الله یوم غدیر خم

(محمد پیغامبر، برادر مهربان و همتای من است، وحمزه - سرور شهیدان - عموی من، دختر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، مایه آرامش من و همسر من است. خون و گوشت او با خون و گوشت من بستگی دارد، در روز غدیر خم رسول خدا، ولایت خویش را - که به من تفویض کرده بود - بر شما واجب کرد.)

غدیریه حسان

غدیریه حسان بن ثابت در همان روز غدیر - پس از ایراد خطبه پیامبر - سروده شده است. در میان اشعار حسان تلمیحات بسیاری در خصوص مناقب اهل بیت وجود دارد که ما در اینجا به ذکر برخی از آنها می پردازیم.

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم

بخم واسمع بالرسول منادیا

یقول: فمن مولاکم وولیکم؟

فقالوا ولم یبدوا هناک التعامیا

إلهک مولانا وانت ولینا

ولم ترمنا فی الولایه عاصیا

قال له: قم یا علی فإننی

رضیتک من بعدی إماما وهادیا

(پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در غدیر خم مردم را - با بانگی رسا - چنین ندا در داد: - (ای مردم!) مولی و ولی شما کیست؟ همه به صراحت پاسخ گفتند: - مولای ما خدای تو می باشد و ولی ما تو هستی، و تو در فرمانبری ما تاکنون عصیانی ندیده ای. - پیامبر به علی فرمود: ای علی برخیز! من از اینکه تو امام و هادی پس از من باشی خرسندم.)

حسان در اشاره به غزوه خیبر می گوید:

فقال سأعطی الرایه الیوم ضاربا

کمیا محبا للرسول موالیا

یحب الهی و الا له یحبه

به یفتح الله الحصون الأوابیا

(پیامبر (در روز خیبر) فرمود: امروز درفش (نبرد) را به شمشیر زنی دلاور خواهم سپرد که دوست رسول خداست. - او (علی) خدای مرا دوست دارد و خدا نیز دوست دار اوست. به دست اوست که خداوند دژهای نفوذ ناپذیر را فتح می کند.)

برخوردی میان علیعليه‌السلام و ولید

مشاجره ای میان امیر المؤمنینعليه‌السلام و ولید بن عقبه(۱) در گرفت. ولید گفت: «ای علی من از تو سخنورتر هستم...». علیعليه‌السلام در پاسخ فرمود: «تو فاسقی بیش نیستی». سپس این آیه نازل شد:( أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا ) «آیا کسی که مؤمن بوده به مانند کسی است که فاسق بوده است؟».(۲)

حسان نیز در اشاره به این قضیه می گوید:

انزل الله والکتاب عزیز

فی علی وفی الولید قرانا

لیس من کان مؤمنا عرف الله

کمن کان فاسقا خوانا

سوف یجزی الولید خزیا ونارا

وعلی لاشک یجزی جنانا

(کتاب خدا عزیز (و لازم الاجرا) می باشد و خداوند درباره علی و ولید (آیه ای از) قرآن را نازل نموده است. - خدا می فرماید: مؤمنی که خدا را شناخته است با یک فاسق خائن برابر نیست.)(۳) درباره ولید طی مطالب جلد هشتم نیز سخنی خواهیم داشت.

(به زودی ولید به جزای خویش که خواری و آتش (دوزخ) است خواهد رسید و تردیدی نیست که پاداش علی بهشت است.)

____________________

۱. تفسیر طبری ج ۲۱ / ۶۲، اسباب النزول ص ۲۶۳، ذخائر العقبی ص ۸۸، مناقب خوارزمی ص ۱۹۷، کفایه الطالب ص ۵۴، ۵۵ الدر المنثور ج ۵ / ۱۷۸، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۲ / ۱۰۳ ط قدیم (= ج ۶ / ۲۹۲، ۲۹۳ ط جدید)....

۲. سوره سجده: آیه ۱۸.

۳. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج ۲ ص ۱۰۳.

غدیریه قیس بن سعد

قیس بن سعد بن عباده کسی است که در برخی از غزوات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پرچمدار انصار بوده است. در جلد دوم الغدیر درباره زندگانی و شخصیت وی بطور مبسوط تحقیق شده است. قیس در غدیریه خویش می گوید:

وعلی إمامنا وإمام

لسوانا اتی به التنزیل

یوم قال النبی من کنت مولاه

فهذا مولاه خطب جلیل

(علی امام ما و امام همه می باشد و در این خصوص (در روز غدیر آیاتی از) قرآن نازل شده است، همان روزی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله گفت: هر کس که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست. و این (واقعه) حادثه ای بود بس سترگ.)

غدیریه عمروعاص

غدیریه عمرو بن عاص به قصیدهجلجلیه معروف است. عمروعاص از طرف معاویه به حکمرانی مصر گمارده شده بود. وی از ارسال خراج مصر به شام که مرکز حکومت معاویه بود - امتناع می جست. معاویه نامه ای برای او نوشت و ضمن سرزنش عمروعاص، وی را تهدید نمود. عمروعاص در جواب معاویه نامه ای به نظم نوشت که به قصیده جلجلیه معروف شد. جلجل به معنای زنگوله است. منظور عمروعاص این است که ای معاویه، این من بودم که تو را به این جا رساندم، و اگر چنانچه سر به سر من بگذاری، زنگوله را بدین گونه به صدا در می آورم و آبرویت را می برم.(۱) شاید هم منظور عمروعاص این باشد که: «ای معاویه! در جریان تثبیت حکومت تو، زنگوله به گردن من بود و تمامی کارها را من بودم که به سامان رسانیدم...»

____________________

۱. عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد ۳ صفحه ۲۰۲.

قصیده جلجلیه ۶۶ بیت دارد و در آن به حقایقی اشاره شده است که هر مسلمان آزاده و با شرافتی از خواندن آن متأثر می گردد. مضمون ترجمه برخی از ابیات قصیده جلجلیه از این قرار است:

عمروعاص می گوید: «ای معاویه، قضایا را فراموش مکن/ این من بودم که به مردم گفتم نمازشان بدون وجود تو قبول نیست/ این من بودم که آنها را برانگیختم تا با سید اوصیاء علیعليه‌السلام به بهانه خونخواهی آن مرد احمق [= عثمان] جنگ کنند/ و این من بودم که به لشکریانت یاد دادم که هر گاه دیدید علیعليه‌السلام چون شیر برای کشتن شما به سویتان می آید شلوارتان را در بیاورید و پشت به او کنید تا او از شرم از کشتن شما منصرف شود/ ای معاویه، مگر گفت و گوی من و ابوموسی اشعری را فراموش کرده ای؟/ مگر یادت رفته که در آن روز چطور جامه خلافت را از قامت علیعليه‌السلام در آوردم، بقدری راحت این کار را کردم که انگار دمپایی از پای در می آورم/ و مگر یادت رفته که جامه خلافت را - مانند انگشتری که به انگشت می کنند - بر تو پوشانیدم/ ای معاویه این من بودم که تو را بدون جنگ و دعوا بر فراز منبر نشاندم، گرچه به خدا لیاقت آن را نداشتی و نداری/ این من بودم که تو را در شرق و غرب پرآوازه نموده/ اگر من نبودم، تو مانند زنها در خانه نشسته بودی و بیرون نمی آمدی/ ای پسر هند، ما - از روی نادانی - تو را علیه علی یاری نمودیم وعلی کسی بود که خدا از او به عنوان نبأ عظیم یاد نموده است/ وقتی تو را بر سر مسلمین بالا بردیم به اسفل سافلین فرو افتادیم/ ای معاویه، یادت هست که چقدر پیامبر مصطفی درباره علی وصیت می کرد، یادت هست که پیامبر در غدیر خم بر منبر رفت و در حالی که دست علی در دست او بود به امر خداوند گفت: «ای مردم، آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم [آیا من بر شما ولایت ندارم؟]». همه گفتند: «تو بر ما ولایت داری». آنگاه پیامبر گفت: «پس هر کسی که من مولا و ولی او هستم، علی نیز ولی اوست». یادت می آید پیامبر در آن روز دعا کرد که «خدایا، علیعليه‌السلام برادر پیامبر و فرستاده توست، پس دوست او را دوست بدار و دشمنش را دشمن باش»/ در آن روز وقتی استاد تو [ابو بکر] دید دیگر گردنبند خلافت علی پاره شدنی نیست، آمد و به علی تبریک گفت/ ای معاویه ما جایمان در آتش، در درک اسفل جهنم خواهد بود/ و در فردای قیامت - که روز شرمندگی ماست - خون عثمان ما را نجات نخواهد داد/ بخواهم، همان بلائی را که بر سر مخالفین تو آوردم بر سر خود تو نیز در خواهم آورد/ فردا خصم ما علی است و او نزد خدا و رسولش عزیز است/ در آن روز که پرده (از کارهای ما) برافتد، عذر ما چیست؟!/ پس وای بر تو و وای بر من/ ای معاویه چه نسبتی می تواند میان تو وعلی باشد؟!/ علی چون شمشیری (بران) است و تو بمانند داسی (کند)/ علی که چون ستاره آسمانست کجا و تو که چون ریگی بیش نیستی کجا؟!/ ای معاویه آگاه باش که در گردن من زنگوله ای است که اگر گردنم را تکان بدهم، زنگوله به صدا در خواهد آمد».

اینک ابیاتی از متن قصیده جلجلیه:

معاویه الحال لاتجهل

وعن سبل الحق لاتعدل

نسیت احتیالی فی جلق

علی اهلها یوم لبس الحلبی؟

و قولی لهم: ان فرض الصلاة

بغیر وجودک لم تقبل

فبی حاربوا سید الأوصیاء

بقولی: دم طل من نعثل

وعلمتهم کشف سوءاتهم

لرد الغضنفره المقبل

نسیت محاوره الأشعری

ونحن علی دومه الجندل

خلعت الخلافه من حیدر

کخلع النعال من الأرجل

والبستها فیک بعد الایاس

کلبس الخواتیم بالأنمل

ورقیتک المنبر المشمخر

بلا حد سیف ولا منصل

ولو لم تکن انت من اهله

ورب المقام ولم تکمل

ولو لای کنت کمثل النساء

تعاف الخروج من المنزل

نصرناک من جهلنا یا بن هند

علی النبأ الأعظم الأفضل

وحیث رفعناک فوق الرؤوس

نزلنا إلی اسفل الأسفل

وکم قد سمعنا من المصطفی

وصایا مخصصه فی علی؟

وفی یوم «خم» رقی منبرا

یبلغ والرکب لم یرحل

وفی کفه کفه معلنا

ینادی بامر العزیز العلی

الست بکم منکم فی النفوس

باولی؟ فقالوا: بلی فافعل

فقال: ومن کنت مولی له

فهذا له الیوم نعم الولی

فوال موالیه یا ذا الجلال

وعاد معادی اخ المرسل

فبخبخ شیخک لما رأی

غری عقد حیدر لم تحلل

وإنا وما کان من فعلنا

لفی النار فی الدرک الأسفل

ومادم عثمان منج لنا

من الله فی الموقف المخجل

وإن علیا غدا خصمنا

ویعتز بالله والمرسل

فما عذرنا یوم کشف الغطا

لک الویل منه غدا ثم لی

فان کان بینکما نسبه

فأین الحسام من المنجل؟

واین الحصامن نجوم السما؟

واین معاویه من علی؟

فان کنت فیها بلغت المنی

ففی عنقی علق الجلجل

بیش از ۵۰ صفحه از مطالب جلد دوم الغدیر به معرفی شخصیت عمروعاص اختصاص دارد.


3

4

5

6

7

8

9