سیری در الغدیر

سیری در الغدیر0%

سیری در الغدیر نویسنده:
گروه: کتابخانه حدیث و علوم حدیث

سیری در الغدیر

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد امینی نجفی
گروه: مشاهدات: 18834
دانلود: 5007

توضیحات:

سیری در الغدیر
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 119 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 18834 / دانلود: 5007
اندازه اندازه اندازه
سیری در الغدیر

سیری در الغدیر

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

غدیریه سید حمیری

سید حمیری (متوفی ۱۷۳) - که از استوانه های شعر عرب است - ۲۳ غدیریه دارد که همگی آنها در الغدیر موجود است. در اینجا به چهار نمونه از این غدیرها که عبارات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در آنها تضمین شده است اشاره می کنیم:

فمن اولی بکم منکم؟ فقالوا:

مقاله واحد وهم الکثیر

جمیعا: أنت مولانا واولی

بنا منا وانت لنا نذیر

فان ولیکم بعدی علی

ومولاکم هو الهادی الوزیر

وزیری فی الحیاه وعند موتی

ومن بعدی الخلیفه والأمیر

فوال الله من والاه منکم

وقابله لدی الموت السرور

وعاد الله من عاداه منکم

وحل به لدی الموت الثبور

(پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: چه کسی بر شما سزاوارتر از خودتان است؟ در پاسخ، تمامی آن جماعت انبوه یکصدا گفتند: - تو مولای ما هستی و از ما بر خودمان سزاوارتر می باشی، و تو هستی که ما را انذار می دهی. - سپس پیامبر گفت: پس (بدانید که) بعد از من ولی شما علی است و اوست که مولای شما و هدایت کننده و وزیر است. - او در طول زندگانی من تا هنگام مرگم وزیر من است و پس از من خلیفه و امیر خواهد بود. - از میان شما (مردم) هر کس که علی را دوست دارد، خداوند او را دوست باشد و هنگام مرگ شادمانی و سرور بر او باد. - و از میان شما هر کس که با علی دشمن است، خدا دشمن او باشد و در زمان مرگ با خسران و خواری مواجه گردد)

اقامه من بین اصحابه

وهم حوالیه فسماه

هذا علی بن ابی طالب

مولی لمن قد کنت مولاه

فوال من والاه یا ذا العلا

وعاد من قد کان عاداه«۱»

أوصی النبی له بخیر وصیه

یوم الغدیر بأبین الافصاح

من کنت مولاه فهذا واعلموا

مولاه قوال إشاعه وصراح«۲»

أیها المسلمون هذا خلیلی

ووزیری ووارثی وعهودی

وابن عمی الا فمن کنت مولاه

فهذا مولاه فارعوا عهودی«۳»

«۱» (پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، علی را) در میان صحابه خود - که دور او جمع شده بودند - بلند کرد و چنین فرمود: «این علی بن ابی طالب، مولای کسانی خواهد بود که من مولای آنان بودم، ای (خداوند) ذو الجلال، دوستدار او را دوست بدار و دشمن او را دشمن باش.»

«۲» پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در روز غدیر - با بیانی شیوا و رسا - بهترین وصیت خویش را درباره علی بن ابی طالب چنین اعلام نمود: «(ای مردم) آگاه باشید که علی مولای کسانی است که من مولای آنان بودم.»

«۳» (پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود): «ای مردم مسلمان (آگاه باشید که) این علی، دوست و وزیر و وارث و هم پیمان من می باشد، او پسر عم من و مولای کسانی است که من مولای آنان بودم، پس عهد خویش را با وی استوار بدارید.»

آیه انذار

سال سوم هجرت مصادف است با نزول آیه( وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ) « ای پیامبر! خاندان نزدیک خود را انذار ده».(۱) پیامبر اکرم پس از نزول این آیه، چهل تن از بنی عبدالمطلب را به منزل خویش دعوت نمودند و در آنجا آنها را به پرستش خدای تعالی فرا خواندند و فرمودند: «اولین کسی که با من بیعت کند بردار و وصی و وزیر من و خلیفه بعد از من خواهد بود.»

به روایت تاریخ: اولین فردی که با حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله بیعت نمود علی بن ابی طالبعليه‌السلام بود. مصادر مربوط به این واقعه به تفصیل در الغدیر آمده است. سید حمیری نیز در ارتباط با این موضوع شعری دارد که ابیاتی از آن را می خوانیم:

بأبی انت وامی

یا أمیر المؤمنینا

بأبی انت وامی

وبناتی والبنینا

وفدتک النفس منی

یا إمام المتقینا

وامین الله وال

وارث علم الأولینا

کنت فی الدنیا اخاه

یوم یدعو الأقربینا

لیجیبوه إلی الله

فکانوا اربعینا

بین عم وابن عم

حوله کانوا عرینا

فورثت العلم منه

والکتاب المستبینا

حاصل اشعار فوق این است که سید حمیری می گوید: ای امیر المؤمنین، ای امام متقین وای وارث علم اولین، جان من و مادرم و همه فرزندانم فدای تو باد. تو در این دنیا، در آن روزی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله چهل تن از عموها و عموزادگان خویش را برای اجابت دعوت

____________________

۱. سوره شعراء ۲۱۴

خدا فراخواند برادر پیامبر بودی. غدیریه عبدی عبدی غدیریه بلندی دارد که ۸۶ بیت آن در الغدیر آمده است. وی غیر از غدیریه، اشعار زیبای دیگری نیز در مدح اهل بیت سروده است که شعر زیر نمونه ای از آنهاست:

آل النبی محمد

اهل الفضایل والمناقب

الصادقون الناطقون

السابقون إلی الرغائب

فولاهم فرض من ال

رحمان فی القرآن واجب

وهم الصراط فمستقیم

فوقه ناج وناکب

صدیقه خلقت لصدیق

شریف فی المناسب

إختاره واختارها

طهرین من دنس المعایب

عبدی در ابیات فوق به چند منقبت از مناقب امیر المؤمنینعليه‌السلام اشاره نموده که جمیع مذاهب اسلامی اتفاق دارند که این مناقب مخصوص علیعليه‌السلام است. کلیه مصادر مربوطه در الغدیر آمده است. مناقبی چند از اهل بیت مناقبی که عبدی در شعر فوق - بر اساس احادیث صحیحه مأثور - بدانها اشاره نموده عبارت است از اینکه: آیه( وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ) (۱) یعنی: با علیعليه‌السلام باشید، وآیه( وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ ) (۲) «مقربان درگاه الهی کسانی هستند که در ایمان از همه پیشی جستند» درباره علیعليه‌السلام نازل شده است، و خداوند محبت علی، فاطمه و حسنینعليه‌السلام را در آیه شریفه( قل قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ) (۳) بر همه واجب کرده است. همچنین مراد از «صراط مستقیم» در آیه( اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ) ، صراط محمد وآل محمد است و به موجب آیه تطهیر،(۴) علیعليه‌السلام و فاطمهعليه‌السلام معصوم هستند و خداوند حضرت فاطمه را که صدیقه (معصومه) می باشد برای ازدواج با صدیقی چون علیعليه‌السلام خلق فرموده است.

____________________

۱. سوره توبه ۱۱۹. ۲. سوره واقعه ۱۰، ۱۱.

۳. سوره شوری ۲۳. ۴. سوره أحزاب ۳۳.

لقب صدیق و فاروق

لقب فاروق و صدیق اکبر مختص علیعليه‌السلام است و علمای اهل سنت احادیث متعددی در این خصوص نقل کرده اند. در یک حدیث پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره علیعليه‌السلام می فرماید: «إِنَّ هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ هَذَا أَوَّلُ مَنْ یُصَافِحُنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ هَذَا الصَّدِّیُقِ‏ الْأَکْبَرُ، وَ هَذَا فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ یُفَرِّقُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ هَذَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ الظَّالِمِینَ ؛ همانا علیعليه‌السلام اولین کسی است که به من ایمان آورد و اولین کسی خواهد بود که در روز رستاخیز با من مصافحه می کند، او صدیق اکبر و فاروق این امت است، اوست که حق را از باطل جدا می سازد و اوست پیشوای دین»(۱) . همچنین بسیاری از اکابر محدثین نظیر نسائی وابن ماجه و حاکم روایت کرده اند که علیعليه‌السلام می فرماید: «...وَاَنَا الصِّدِّیقُ الْاَکْبَرُ لَا یَقُولُهَا بَعْدِی اِلَّا کَذَّابٌ صَلَّیْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِینَ ...؛ صدیق اکبر من هستم و کسی به جز من این ادعا را نمی کند مگر آن که دروغگو باشد».(۲)

____________________

۱. مجمع الزوائد ج ۹ / ۱۰۲، کفایه الطالب ص ۷۹....

۲. تاریخ طبری ج ۲ / ۲۱۲، سنن ابن ماجه ج ۱ / ۵۷، ۵۸، خصائص نسائی ص ۳، مستدرک الصحیحین ج ۳ / ۱۱۲....

بحث هائی از جلد سوم الغدیر

غدیریه های قرن سوم و چهارم

در جلد سوم نیز ۱۱ غدیریه مربوط به قرون سوم و چهارم هجری درج گردیده است.

غدیریه وامق نصرانی

یکی از غدیریه های قرن چهارم متعلق به وامق نصرانی است که از پیشوایان بزرگ ارامنه سده سوم هجری می باشد. این شاعر با اینکه فردی مسیحی است، با این حال اشعار بسیار زیبائی در مدح اهل بیتعليه‌السلام سروده است. وی در غدیریه اش می گوید:

الیس بخم قد اقام محمد

علیا باحضار الملافی المواسم

فقال لهم: من کنت مولاه منکم

فمولاکم بعدی علی بن فاطم

فقال إلهی کن ولی ولیه

وعاد اعادیه علی رغم راغم

(مگر نه اینکه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله هنگام موسم حج، در غدیر خم در میان جمعیت علی را به پا - داشت، - و به مردم گفت: هر کس که من مولای او هستم، پس از من - علی پسر فاطمه (بنت اسد) مولای اوست. - سپس فرمود: خدایا! دوستدار علی را دوست بدار و با دشمنانش دشمن باش، هر چند که مایه ناخشنودی دیگران باشد.)

فضائل اهل بیت عليه‌السلام در اشعار برخی از بزرگان مسیحیت

در طول تاریخ اسلام مسیحیان بسیاری بوده اند که مانند وامق در مدح اهل بیتعليه‌السلام چکامه سروده اند. آنان در اشعار خود پیوسته علاقه قلبی خود را نسبت به خاندان پیامبر ابراز داشته اند. زینبا ابن اسحاق رسعنی که خود فردی مسیحی است در این باره می گوید:

یقولون ما بال النصاری تحبهم

واهل النهی من اعرب واعاجم؟!

فقلت لهم إنی لأحسب حبهم

سری فی قلوب الخلق حتی البهائم

(برخی می گویند: برای چه مسیحیان و خردمندان عرب و عجم، علی و خاندانش را دوست دارند؟! - به آنها گفتم: من چنین می پندارم که محبت آنان در دل تمامی موجودات حتی حیوانات جای گرفته است.)

ابیات زیر نیز از آن ابو یعقوب نصرانی است:

یا حبذا دوحه فی الخلد نابته

ما فی الجنان لها شبه من الشجر

المصطفی اصلها والفرع فاطمه

ثم اللقاح علی سید البشر

والهاشمیان سبطاها لها ثمر

والشیعه الورق الملتف بالثمر

(آفرین بر آن درختی که در بهشت روئیده و در فردوس درختی نظیر آن نیست. - مصطفی تنه و فاطمه ظاخه و آقای انسانها (علیعليه‌السلام ) لقاح آن درخت هستند. - دو فرزند پیامبر (حسن و حسین) که از دودمان هاشمند ثمره و میوه آن درخت می باشند و شیعیان برگهائی هستند که گرد آن میوه ها جمع شده اند.)

عبد المسیح انطاکی مصری نیز که از دانشمندان متأخر دنیای مسیحیت می باشد در قصیده مبارکه علویه اش - که شامل ۵۵۹۵ بیت است - به مدیحه سرائی امیر مؤمنان پرداخته، و در آن از امامت علیعليه‌السلام سخن رانده است. همچنین استاد بولس سلامه - که از قضات عالیرتبه جامعه مسیحیان شهر بیروت در سده اخیر می باشد - قصیده کم نظیری تحت عنوان «عید الغدیر» در ۳۰۸۵ بیت سروده است. این کتاب در ۳۱۵ صفحه می باشد وطی ۶۰ سال اخیر چندین بار به چاپ رسیده است. آنچه که از غدیریه های مسیحیان استفاده می شود این است که جامعه مسیحیت نیز از فرمایشات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ در غدیر خم چیزی جز ولایت و امامت علیعليه‌السلام استنباط نکرده اند.

تاریخ نگاری و اسلام شناسی مستشرقین!

مستشرقین در طول حیات اسلام - خصوصا در سده اخیر - کتب بسیاری پیرامون تاریخ اسلام تدوین نموده اند. هر چند که بیشتر این نوشته ها دارای ظاهری فریبنده است ولی با کمی دقت و تأمل می توان به این نتیجه رسید که تدوین بسیاری از این کتابها، یا ناشیانه و یا با القاء اغراضی خاص توأم بوده است.

در الغدیر ضمن بررسی این موضوع، یکی از این نوشته ها به نام حیات محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله (تألیف امیل درمنگام) مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. غدیریه زاهی ابیات زیر از غدیریه ابو القاسم علی زاهی (متوفی ۳۵۲) انتخاب شده است:

لا یهتدی الی الرشاد من فحص

إلا إذا والی علیا وخلص

ذاک الذی استوحش منه انس

ان یشهد الحق فشاهد البرص

إذ قال من یشهد بالغدیر لی

فبادر السامع وهو قد نکص

فقال انسیت فقال: کاذب

سوف تری ما لا تواریه القمص

(کسی که جوینده (راه کمال و) هدایت باشد - جز با دوستی خالصانه علی - هدایت نخواهد شد. -... علی کسی است که انس بن مالک از شهادت دادن حقیقت درباره او اجتناب نمود و لذا (به سبب نفرین آن حضرت) مبتلا به مرض پیسی شد. - این واقعه هنگامی بروز کرد که علی گفت: چه کسی به طرفداری از من حدیث غدیر را شهادت می دهد؟ (انس بن مالک با آنکه در غدیر خم حضور داشت) سخن علی را شنید و از شهادت دادن خودداری نمود. - انس گفت: من (غدیر را) به خاطر نمی آورم! علی (او را نفرین نمود و)

فرمود: ای دروغگو، به زودی (عیبی را در خود) بیابی که پیراهنت آن را نپوشاند. اشعاری که فوقا ذکر شد اشاره به داستانی دارد که بسیاری از حفاظ اهل سنت آن را نقل کرده اند.)(۱)

خلاصه داستان این است که: روزی علیعليه‌السلام برفراز منبر به مردم گفت: «من آن کسانی را که در میان شما هستند و در روز غدیر حاضر بودند به خدا قسم می دهم آنچه را که خودشان در روز غدیر از پیامبر شنیده اند شهادت دهند، مگر پیامبر نفرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ(۲) دوازده نفر از میان جمعیت برخاستند و گفتند: ما شهادت می دهیم که در روز غدیر با گوش خود این سخنان را از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله شنیدیم. در میان جمعیت انس بن مالک نیز حضور داشت. وی با آنکه در روز غدیر فرمایشات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را شنیده بود از شهادت دادن امتناع ورزید. علیعليه‌السلام به انس گفت: تو مگر کلام پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را در غدیر نشنیدی، چرا شهادت نمی دهی؟

انس گفت: ای امیر مؤمنان، من پیر شده ام و چنین چیزی را به خاطر نمی آورم. علیعليه‌السلام فرمود: خدایا اگر انس دروغ می گوید (پیسی و) سپیده ای در چهره اش نمایان ساز که حتی با عمامه نتواند آن را بپوشاند. در اثر همین نفرین انس بن مالک مبتلا به مرض پیسی شد و تا زمان مرگ این بیماری با وی بود.

____________________

۱. رجوع بفرماید به الغدیر ج ۱ / ۱۹۲ - ۱۹۵.

۲. یعنی هر کسی که من مولایش هستم علی نیز مولای اوست. خدایا دوست علی را دوست بدار و دشمنش را دشمن باش.

نخستین مسلمان کیست؟

ابن کثیر حدیث صحیحی را در کتاب تاریخ خویش نقل می کند مبنی بر اینکه علیعليه‌السلام نخستین شخصی است که اسلام آورده و اولین فردی است که با پیامبر نماز گزارده است. ابن کثیر بعد از نقل این حدیث می گوید: «این روایت به هیچ وجه - از هر طریق هم که باشد - درست نیست!»(۱) این نوع سخن گفتن، و این گونه در قبال وقایع مسلم تاریخی جبهه گرفتن، حاکی از اعمال غرض ورزی ها و تعصبات خاصی است که می تواند بسیاری از نوشته های تاریخی ابن کثیر و امثال او را به زیر سؤال ببرد. ابن کثیر در ادامه سخنان خود می گوید: «احادیث بسیاری وارد شده است مبنی بر اینکه علی اولین مسلمان امت است، اما هیچ یک از این احادیث نمی تواند صحیح باشد».(۲)

بدون تردید احادیثی که در این خصوص روایت شده است خارج از حد تواتر بوده واحدی توانائی رد علمی آنها را ندارد. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در مواقف متعددی به کرات فرموده اند که: «علی اولین کسی است که اسلام آورده است.» حفاظ عامه نیز این احادیث را معتبر دانسته و رجال اسناد آنها را توثیق نموده اند. تفصیل این احادیث با مصادر مربوطه در الغدیر درج است.(۳) علاوه بر این بسیاری از صحابه پیامبر از جمله انس بن مالک(۴) ، اعتراف نموده اند که علی نخستین فردی است که مسلمان شده است. آنچه که ذیلا آورده ایم برخی از احادیث پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در این خصوص می باشد:

____________________

۱ و ۲. البدایه والنهایه ج ۷ / ۳۳۵.

۳. الغدیر ج ۳ / ۲۱۹ - ۲۴۳.

۴. صحیح ترمذی ج ۵ / ۶۴۰، مستدرک الصحیحین ج ۳ / ۱۱۲، الاستیعاب ج ۲ / ۴۵۸....

زید بن ارقم،(۱) بریده،(۲) عبد الله بن عباس،(۳) عمر بن خطاب(۴) و...

۱ - پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «اولین کسی که از میان شما در حوض (کوثر) بر من وارد خواهد شد، همان کسی است که - بعنوان اولین فرد - ایمان آورد و او علی بن ابی طالبعليه‌السلام است».(۵)

۲ - پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به فاطمهعليه‌السلام فرمود: «من تو را به ازدواج کسی در خواهم آورد که پیش از همه اسلام آورده است. او در علم، اعلم از سایرین و در بردباری برتر از همه می باشد.»(۶)

۳- پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله دست علیعليه‌السلام را گرفت و فرمود: «علی اولین کسی است که به من ایمان آورده و نخستین فردی خواهد بود که روز قیامت با من مصافحه می کند... و اوست که صدیق اکبر است».(۷)

۴ - پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به فاطمهعليه‌السلام فرمود: «در میان صحابه من، علی نخستین فردی است که اسلام آورد».(۸)

____________________

۱. مسند احمد ج ۴ / ۳۶۸، مستدرک الصحیحین ج ۱ / ۱۳۶، کامل ابن اثیر ج ۲ / ۲۰....

۲. مستدرک الصحیحین ج ۳ / ۱۱۲.

۳. صحیح ترمذی ج ۵ / ۶۴۲ ، تاریخ طبری ج ۲ / ۲۱۱ ، مستدرک الصحیحین ج ۳ / ۱۱۱ ، کامل ابن اثیر ج ۲ / ۲۰.

۴. مناقب خوارزمی ص ۱۹، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳ / ۲۵۸ ط قدیم [= ۱۳ / ۲۳۰ ط جدید].

۵. مستدرک الصحیحین ج ۳ / ۱۳۶، تاریخ بغداد ج ۲ / ۸۱، الاستیعاب ج ۲ / ۴۵۷.

۶. مجمع الزوائد ج ۹ / ۱۰۱.

۷. مجمع الزوائد ج ۹ / ۱۰۲، کفایه الطالب ص ۷۹.

۸. مسند احمد ج ۵ / ۲۶، الریاض النضره ج ۲ / ۲۵۵.

۵ - پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «هفت سال فرشتگان بر من وعلی درود می فرستاند، زیرا ما دو نفر نماز می خواندیم در حالی که احدی با ما نبود.»(۱)

۶ - پیامبر فرمود: «علی نخستین فردی بود که با من نماز گزارد.»(۲)

۷ - پیامبر فرمود: «ای علی!... تو با هفت امتیاز در مقابل مردم قرار داری و کسی از قریش نمی تواند آن فضائل را انکار کند. تو اولین کسی هستی که به خدا ایمان آورده ای و...».(۳)

آوای شوم افترا

چه بسیار مفسرانی که برای قرآن تفسیر نوشتند و منظوری جز تحریف شأن نزول آیات نداشتند. چه بسیار فقیهانی که در عرصه فقه اسلامی ظهور کردند و هدفی جز بازی با احکام الهی در سر نمی پروراندند. چه بسیار محدثین و مورخینی که آمدند و قصدشان تحریف سنت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و تحریف تاریخ اسلام بود. ابن بزهکاران که از اتفاق و اتحاد مسلمین همواره در عذاب بودند با نگارش اکاذیب به ایجاد تفرقه در میان امت اسلامی پرداختند.

هر چند که از مطالعه این کتب چیزی جز رایحه متعفن افتراء و تهمت نصیب انسان نخواهد شد، با این وجود به معرفی چهار نمونه از این تألیفات می پردازیم: یاوه های «ابن عبد ربه» در «العقد الفرید» در آغاز خواندن این کتاب بر لبهای سخنوران وادی ادب لبخندی ناشی از انبساط خاطر می نشیند، ولی چندی نمی گذرد که جوانه این شکوفه در لب می خشکد و خواننده

____________________

۱. اسد الغابه ج ۴ / ۱۸، مناقب خوارزمی ص ۱۸، ۱۹، فرائد السمطین - باب ۴۷ - ج ۱ / ۲۴۲.

۲. فرائد السمطین - باب ۴۷ - ج ۱ / ۲۴۵.

۳. حلیه الأولیاء ج ۱ / ۶۶.

بی اختیار از جنایاتی که نویسنده این کتاب به نام شریف ادب نموده است شکوه می نماید. بسیاری از مطالب ادبی مذهبی این کتاب توهینی است به عالم ادب و مذهب. عبارات ذیل نمونه ای از تراوشات طبع بیمار مؤلف آن است:

۱- «یکی از رؤسای تجار می گفت: پیر مردی بد اخلاق در کشتی با ما بود که هر گاه اسم شیعه می آمد عصبانی می شد - و با چهره ای برافروخته - ابرو در هم می کشید. به او گفتم: هر دفعه که اسم شیعه آمده عصبانی شده ای، تو از چه چیز شیعه بد ت می آید؟ گفت: من از «شین» که در اول اسم «شیعه» است نفرت دارم، چون من «شین» را جز در ابتدای کلمات زشت ندیده ام، از قبیل شر، شوم، شیطان، شغب (فتنه و فساد)، شقاء (بدبختی)، شفار (نقص)، شرور، شین (عیب)، شوک (خار)، شکوی، شهره (رسوایی و افتضاح)، شتم (دشنام)، شح (بخل). ابو عثمان بحر الجاحظ که این داستان را نقل می کرد گفت: «به این ترتیب پایه و اساسی برای حقانیت شیعه وجود نخواهد داشت.»(۱)

۲- «رافضیان (شیعیان) یهود امت اسلام هستند و همانطور که یهود دشمن مسیحیت است شیعیان هم دشمن اسلام می باشند.»

۳- «رافضیان مانند یهودیان ریختن خون مسلمین را مباح می دانند.»

۴- «یهودیان تورات را تحریف کردند و شیعیان قران را»

۵- «شیعیان مانند یهودیان گوشت شتر را نمی خورند.»(۲)

____________________

۱. العقد الفرید ج ۱ / ۲۶۸، ۲۶۹.

۲. العقد الفرید ج ۱ / ۲۶۸.

چه بسیار خونهایی که با همین افتراءها بر زمین ریخته شد و چه بسیار خانه هایی که به وسیله این تهمت ها ویران گردید. ای کاش «ابن عبد ربه» قدری از مزاح و قصه گویی پا را فراتر می گذاشت و قلم خویش را با این گونه تهمت های ناروا ملوث نمی نمود، هر کسی که مختصرترین اطلاعی درباره مذهب تشیع داشته باشد، به خوبی می تواند نسبت به این سخنان «ابن عبد ربه» قضاوت نماید و میزان انصاف و ارزش علمی کتاب او را در یابد.

۲ -الفصل فی الملل والأهواء والنحل (تالیف ابن حزم) عبارت هایی که در زیر می خوانید برخی از ناسزاها و نسبت های ناروای ابن حزم به شیعه است:

۱- شیعیان، مسلمان نیستند.(۱)

۲- «شیعیان معتقدند آیات بسیاری از قرآن کاسته شده و آیات بسیاری به قرآن اضافه گردیده است.»(۲)

۳- «امامیه ازدواج دائم به ۹ زن را جائز می دانند.»(۳)

۴- «جمهور متکلمین شیعه مانند هشام بن حکم قائلند به اینکه علم خدا حادث است و این کفر است. هشام می گوید خدا هفت وجب است به وجبهای خود خدا. داود جوازی که از بزرگان متکلمین شیعه می باشد می گوید خدا مانند انسان گوشت و خون دارد»(۴) ...

در هیچ یک از کتب مخطوط ومطبوع شیعه - چه کتابهائی که قبل از زمان ابن حزم نوشته شده و چه بعد او - کلمه ای از این یاوه ها دیده نمی شود. نویسنده اراجیف فوق کسی است که در کتاب المحلی به امام حسنعليه‌السلام حمله می کند و می گوید:

حسن بن علیعليه‌السلام حق کشتن ابن ملجم را - تحت عنوان قصاص خون علیعليه‌السلام - نداشته، به دلیل اینکه ابن ملجم اجتهاد کرده بود که باید علیعليه‌السلام را کشت.

____________________

۱. الفصل ج ۴ / ۱۸۱. ۲. الفصل ج ۴ / ۱۸۲.

۳. الفصل ج ۴ / ۱۸۲. ۴. الفصل ج ۴ / ۱۸۲.

ابن حزم می گوید: اگر ابن ملجم در اجتهاد خود اشتباه کرده باشد نزد خدا یک اجر دارد و اگر اشتباه نکرده باشد دو اجر.(۱) با یک بررسی دقیق می بینیم اکثر تهمت هایی که به شیعه زده شده ناشی از دشمنی با علیعليه‌السلام بوده و شیعیان - همانند پیشوایان مظلوم خود - پیوسته قربانیان این کینه توزی گردیده اند.

۳ -افترائات شهرستانی در «الملل والنحل » کسی که درباره مذاهب می نویسد، بیش از هر کس دیگر باید مراقب باشد که مطالب نادرست و خلاف واقع در نوشته هایش راه نیابد، چرا که با نوشتن یک سخن عاری از حقیقت، آبروی ملتی بیگناه را می توان بر باد داد. شهرستانی نه تنها به این وظیفه بی توجه است بلکه در نوشته های خود دقیقا رفتاری ضد این رویه را دارد. نمونه هایی از امانتداری شهرستانی را در ذیل می خوانیم!

شهرستانی می گوید: ۱- متکلم شیعی، هشام بن حکم می گوید: علی خدایی است واجب الاطاعه.

۲- هشام بن سالم (شیعی) می گوید: خدا به صورت انسانی است که قسمت بالایش تو خالی ومجوف، و قسمت پائینش تو پر است... خدا دارای حواس پنجگانه است و دست و پا و گوش و چشم و دهان دارد.

۳- زراره بن اعین (شیعی) می گوید: خداوند قبل از خلق صفات نه عالم بوده و نه قادر، نه حی بوده و نه بصیر، نه مرید بوده و نه متکلم.

۴- ابو جعفر محمد بن نعمان (شیعی) می گوید: خدا نوری است به شکل انسان اما جسم نیست.

۵- یونس بن عبد الرحمن قمی (شیعی) فرشتگان را حامل عرش و عرش را حامل پروردگار می داند.(۲)

____________________

۱. رجوع بفرمایید به المحلی ج ۱۰ / ۴۸۴، الفصل ج ۴ / ۱۶۱.

۲. الملل والنحل ج ۲ / ۱۸۵ - ۱۸۸.

اعتقادات شیعه در کتب آنها درج است و این سؤال مطرح است که چرا شهرستانی این اقوال را به یکی از این کتاب ها ارجاع نمی دهد. کار سترگ علمی شهرستانی در این خلاصه می شود که دروغی را بسازد، سپس به فردی از جمله متکلمین شیعی نسبت بدهد، و عاقبت مانند یک دلقک، فرقه هشامیه و زراریه ویونسیه و غیره بسازد. این فرقه ها تا زمان شهرستانی کجا بودند؟!

هشام بن حکم تقریبا در سال ۱۹۰ هجری وفات یافته وشهرستانی کتاب «الملل والنحل» خود را بعد از سال ۵۰۰ هجری نوشته است. ظرف این ۳۱۰ سال جهان اسلام از فرقه ای به نام هشامیه و یا امثال آن اطلاعی نداشت! نه کسی نام این فرقه را شنیده بود و نه کسی از باطن و حقیقت آن چیزی می دانست. حتی شیعیان که لا اقل از احوال مذهب خود بیش از دیگران با اطلاعند اسمی از این فرقه نشنیده بودند.

شهرستانی درباره اعتقادات شیعه می گوید: «از مختصات شیعه، عقیده به تناسخ وحلول وتشبیه است»، و حال آن که علمای شیعه در کتب خود پیوسته معتقدین به تناسخ و حلول و تشبیه را کافر دانسته اند.

ابو محمد خوارزمی که معاصر با شهرستانی بوده، سخنانی درباره وی دارد که ما را از اطاله بحث پیرامون شهرستانی و کتابش بی نیاز می سازد. خوارزمی می گوید: «اگر شهرستانی در اعتقاداتش سردرگمی نداشت و به الحاد و بی دینی متمایل نبود امام می شد. بسیاری از اوقات ما کثرت فضل و کمال عقل او را می دیدیم و از تمایلش به چیزهای بی پایه و اساس... - که نه دلیل عقلی داشت و نه نقلی - شگفت زده می شدیم، ونعوذ بالله من الخذلان... من در بسیاری از سخنرانی های عمومی او (ومجالش وعظش) حاضر شدم، در میان گفته هایش نه یک جمله «قال الله» بود و نه یک جمله «قال رسول الله» [یعنی در میان حرف هایش نه حرف خدا بود و نه حرف پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ].(۱)

____________________

۱. معجم البلدان - ذیل کلمه شهرستان - ج ۵ / ۳۱۵.