بعثت تا غدیر در سیره پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

بعثت تا غدیر در سیره پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم0%

بعثت تا غدیر در سیره پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

بعثت تا غدیر در سیره پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمدرضا شریفی
گروه: مشاهدات: 7351
دانلود: 3511

توضیحات:

بعثت تا غدیر در سیره پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 77 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7351 / دانلود: 3511
اندازه اندازه اندازه
بعثت تا غدیر در سیره پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

بعثت تا غدیر در سیره پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

بعثت تا غدیر در سیره پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله

نویسنده: محمدرضا شریفی

مقدمه: بعثت تا غدیر

خداوند متعال پس از خلقت آدم تا به امروز، رسولانی را برای هدایت بشر فرستاد، تا مردم به آنها ایمان آورده، و دچار ذلّت و خواری نشوند. خداوند در قرآن کریم در این زمینه می فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی»؛ (1)

«اگر ما آنان را پیش از آن(که قرآن نازل شود) با عذابی هلاک می کردیم، (در قیامت) می گفتند: "پروردگارا! چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم، پیش از آن که ذلیل و رسوا شویم!"»

انبیاء و رسولان نیز یکی پس از دیگری، با تبلیغِ دینی واحد، همان گونه که خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» (2)؛ «همانا دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حقّ) است»، وظیفه ی خود را انجام داده، تا نوبت به خاتم الانبیاء حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله رسید و خداوند دین ایشان را، خاتم الادیان و قرآن، معجزه ی جاوید را، قانون الهی، برای بشریّت معرفی فرمود و بر این بعثت، بر مؤمنین منّت نهاد. و خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِم» (3) ؛ «خداوند بر مؤمنان منّت نهاد [نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت.»

بیست و سه سال دوره ی رسالت، سراسر حادثه، همراه با رنج و مشقت و اذیت برای پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله ، همان گونه که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: «ما أوذیَ نَبیٌ بمثلِ ما أوذیتُ»؛ «هیچ پیامبری به اندازه ی من مورد آزار قرار نگرفت.»(4)، آن هم برای دعوت و هدایت مردم، از شرک و بت پرستی به سوی توحید و یکتاپرستی و ترک عادات زمان جاهلیّت، در حال سپری شدن بود. و آخرین سال عمر شریف ایشان وقایع مهمی را در خود جای داده بود، و آن حضرت به امر الهی، در حالی خود را برای سفر آخرت آماده می نمود که، دو حکم الهی یکی حج و دیگری اعلان ولایت باقی مانده بود.

لذا اجرای این دو حکم با هم قرین گشته و بلافاصله پس از حجه الوداع و فراغت از آن، خداوند به پیامبرش فرمود:

«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»(5) ؛ «پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می شوی به مهم دیگری بپرداز.»

واقعه ی تاریخی غدیر خم، در روز هجده ذی الحجه سال دهم هجری اتفاق افتاد، و خداوند به وسیله ی پیک وحی، حضرت جبرییل، قبولی رسالتِ بیست و سه ساله ی آن حضرت، را با آن همه زحمت، در گرو انتصاب علیعليه‌السلام به عنوان جانشین خود، قرار داد. قرآن شریف به این امر مهم اشاره نموده است، آنجا که می فرماید:«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (6) ؛ «[ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) برسان!] و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای!»

پس از اجرای این حکم الهی، خداوند، بر رسالت خاتم الاوصیاء، و اسلامِ با علی بن ابی طالبعليه‌السلام ، مهر تأیید زد، و فرمود:

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» (7) ؛ «امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.»

خداوند پیامبرش را از توطئه ی منافقین در به هم زدن چنین کنگره ی عظیم جهان اسلام، در روز غدیر، حفظ نمود و فرمود:

«وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» (8) ؛ «خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می دارد.»

غدیر روز تجلی هدایتگران الهی

بسیت و سه سال مردم با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، علت محدثه ی اسلام آشنا شده بودند ولی علت مبقیه ی اسلام، حضرت علیعليه‌السلام را در آیه ی«إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (9) جستجو می کردند و پرسش داشتند.

ابن عباس می گوید: از من سؤال می شود که تفسیر این آیه چیست؟ ما «منذر» را که پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله باشد شناخته ایم، امّا «هادی» و راهنمای امت را نمی شناسیم. اگر بگویم مقصود از «هادی امّت» حضرت علیعليه‌السلام است، به راستی سخن گفته ام؛ زیرا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پیرامون این آیه فرمودند:

«انا المنذرُ و علیٌ الهادی و بکَ یا علیُ یَهتدِی المُهتَدُون»؛ «من ترساننده ی امّت و علیعليه‌السلام راهنمای آنان می باشد و [سپس فرمودند:] یا علی! به توسط تو مردم به راه راست هدایت خواهند شد.»(10)

خداوند، روز غدیر را، زمان پاسخ گویی به همه ی این سؤالات و جواب نیاز «اهدانا»، بشریت، همان گونه که فرموده است: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»؛ «ما را به راه راست هدایت کن»(11) روزِ غدیر را روزِ تجلّیِ هدایتگران الهی، قرار داد و بنابراین، آیه ی«لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (12) تفسیر شد و نیاز بشریت پاسخ داده شد.

پاورقی:

1. طه/134.

2. آل عمران/19.

3 آل عمران/164.

4 کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج 2، ص537؛ بحارالانوار، ج39، ص56.

5 انشراح/7.

6. مائده/67.

7. مائده/3.

8. مائده/67.

9. «تو فقط بیم ¬ دهنده ای! و برای هر گروهی هدایت ¬ کننده ای است.» (رعد/7.)

10. تفسیر ثعلبی، ج5، ص272؛ شواهد التنزیل، ج1، ص381؛ تفسیر رازی، ج19، ص14؛ تفسیر آلوسی، ج13، ص108؛ جامع البیان طبری، ج13، ص142.

11. فاتحه/6.

12. رعد/7.

تبیین آیات الهی در شان و فضیلت صاحب غدیر

(1)

أَلْقِیا فی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنیدٍ (24) سوره ق از «شریک» نقل شده است که پیامبر فرمود:

«اذا کان یوم القیامه قال اللَّه تبارک و تعالی لی و لعلیّ: القیا فی النّار من ابغض کما و ادخلا فی الجنّه من احبّکما فذلک قوله تعالی: و أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ

چون روز قیامت شود خداوند تبارک و تعالی به من و علی(عليه‌السلام) می فرماید به دوزخ افکنید هر کسی را که دشمن می دارید و داخل بهشت نمائید هر کسی را که دوست می دارید و این اشاره به همین آیه است که می فرماید: « (امروز هر کافر معاند را به دوزخ افکنید) و ظاهرا ابو حنیفه و همراهانش از این صحبت ناراحت شدند جلسه را ترک گفتند.

ترجمه الطرائف ،ص:197

امام

شافعی ابن مغازلی در کتاب «المناقب» به سند خود از «عبد اللَّه بن مسعود» روایت کرده که گفت: رسول خدا فرمود: من از دعای پدرم ابراهیم هستم.

گفت گفتیم: ای رسول خدا چگونه از دعای پدرت ابراهیم هستی؟

فرمود: خداوند به ابراهیم(عليه‌السلام) وحی کرد که«إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (من ترا امام و رهبر مردم قرار دادم) ابراهیم خوشحال شد و گفت: پروردگارا از دودمان من نیز امامانی مثل من قرار بده.

خداوند به ابراهیم وحی فرستاد: ای ابراهیم من عهدی به تو نمی دهم که به آن وفا نکنم، عرض کرد خدایا آن چه عهدی است که اگر به من عطا کنی وفا نکنی؟

فرمود: من پیمان امامت را به ستمکاران از دودمان تو نمی بخشم.

ابراهیم عرض کرد: ستمکارانی که این پیمان به آنها نمی رسد، کیانند؟

به او فرمود: کسی که برای بتی سجده و عبادت کند.

ابراهیم عرض کرد: «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ» .

پروردگارا من و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: دعای ابراهیم به من و علی(عليه‌السلام) منتهی شد

«لم یسجد احدنا لصنم قطّ فاتّخذنی نبیّا و اتّخذ علیّا وصیّا»

. و هیچ یک از ما در مقابل بتی هرگز سجده نکردیم پس خداوند مرا برای خود پیامبر و علی را وصی اخذ کرد

ترجمه الطرائف ،ص:208

منذر

ثعلبی در تفسیر آیه: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ : (تو تنها بیم دهنده ای و برای هر گروهی هدایت کننده) از «ابن عباس» روایت کرده است که گفت: چون این آیه نازل شد، پیامبر دستش را بر سینه خود زد و فرمود: «منم منذر» سپس به شانه علی اشاره کرد و فرمود:

«أنت الهادی یا علی بک یهتدی المهتدون من بعدی»

توئی هادی! و به وسیله تو بعد از من هدایت یافتگان هدایت می شوند.

این روایت را علمای معروف اهل تسنن چون: ابن کثیر در تفسیر خود، ابن صباغ مالکی در «فصول المهمه» و «گنجی شافعی» در «کفایه الطالب» و طبری در تفسیر خود و ابو حیان اندلسی در تفسیرش به نام «بحر المحیط» و همچنین نیشابوری در تفسیر خویش و گروه دیگری نقل کرده اند.

میر غیاث الدین مؤلف کتاب «حبیب السیر» می نویسد: «قد ثبت بطرق متعدّده انّه لما نزل قوله تعالی إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ

قال لعلیّ انا المنذر و انت الهادی بک یا علی یهتدی المهتدون من بعدی به طرق متعددی نقل شده هنگامی که آیه:«إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» نازل شد پیامبر به علی(عليه‌السلام) فرمود: من منذرم و تو هادی ای علی! به وسیله تو هدایت یافتگان هدایت می شوند.

ترجمه الطرائف ،ص:209

شاهد

از «صدق به» علی(عليه‌السلام) می باشد

ابن مغازلی در آیه شریفه:«أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ»: (آیا آن کسی که دلیل آشکاری از پروردگار خویش دارد و به دنبال آن شاهدی از سوی او می باشد، روایت کرده که پیامبر فرمود:

«انا علی بینه من ربّه و علیّ الشّاهد منه»

من دارای «بینه الهی» هستم و علی(عليه‌السلام) شاهد او است.

ترجمه الطرائف ،ص:210

گوشهای شنوا

باز ثعلبی در تفسیر آیه:«وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ»: (و گوشهای شنوا آن را نگهداری می کنند) روایت کرده که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«سألت اللَّه عزّ و جلّ ان یجعلها اذنک یا علی»

: (من از خدا خواستم که گوش علی را از این گوشهای شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد) و به دنبال آن علی(عليه‌السلام) می فرمود:

فما نسیت شیئا بعد ذلک و ما کان لی ان انساه

»: (من هیچ سخنی بعد از آن از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نشنیدم که آن را فراموش کنم، بلکه همیشه آن را به خاطر داشتم)

نظیر این روایت را ابن المغازلی در کتاب خود از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل کرده است

سؤال از ولایت امیر مؤمنان

باز حافظ محمد بن مؤمن شیرازی به سند خود از «سدی» نقل کرده که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در تفسیر:«عَمَّ یَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ» فرمود: منظور ولایت علی بن ابی طالب است که از آنها در باره آن در قبر سؤال می شود و هیچ کس در شرق و غرب عالم، در برّ و بحر از دنیا نمی رود مگر این که فرشتگان از او در باره ولایت امیر مؤمنان بعد از مرگ سؤال می کنند و به میت می گویند:

من ربّک؟ و ما دینک؟ و من نبیّک؟ و من امامک

.

خدایت کیست؟ دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ و امامت کیست؟.

اختیار و گزینش امام معصوم

همچنین محمد بن مؤمن شیرازی در کتاب مذکور در تفسیر آیه:«وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ»: (پروردگار تو هر چه را بخواهد می آفریند و هر چه را بخواهد بر می گزیند آنها (در برابر او) اختیاری ندارند، منزه است خداوند و برتر است از شریک هائی که برای او قائل می شوند) به سند خود از «انس بن مالک» روایت کرده که گفت: از رسول خدا از معنی آیه:

«وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ ...» سؤال کردم؟ فرمود: خداوند آدم را از گل هر طوری که می خواست، آفرید سپس فرمود:

«و یختار» «انّ اللَّه تعالی اختارنی و اهل بیتی علی جمیع الخلق فانتجبنا فجعلنی الرّسول و جعل علیّ بن ابی طالب(عليه‌السلام) الوصیّ»

«2».

یعنی خداوند تعالی مرا و اهل بیت مرا بر جمیع خلق اختیار کرد و ما را از میان آنها برگزید (به این ترتیب که) مرا پیغمبر و علی را وصی و جانشین قرار داد.

سپس فرمود:«ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ» یعنی برای مردم حق انتخاب قرار داده نشده است یعنی آنها حق انتخاب ندارند و حق انتخاب با من است هر که را بخواهم من انتخاب می کنم.

پس من و اهل بیت من از میان خلق او برگزیده او هستیم.

سپس فرمود:«سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ» یعنی منزه است خداوند از شریکهائی که کفار مکه برای او قائل می شوند

«و ربک یعلم»

یعنی ای محمدپروردگار تو می داند «ما تکنّ صدورهم»

آنچه را که منافقان از عداوت و کینه نسبت به تو و اهل بیت تو در سینه های خود پنهان می دارند «و ما یعلنون»

و آنچه را که با زبانهای خود از محبت و دوستی نسبت به تو و به اهل بیت تو آشکار می سازند.

و در روایاتی که از طریق اهل بیت به ما رسیده آیه فوق به مسأله اختیار و گزینش امام معصوم از سوی خدا تفسیر شده است و جمله«ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ» (آنها اختیاری در این زمینه ندارند) نیز بر همین معنی تطبیق شده و این در واقع از قبیل بیان مصداق روشن است، چرا که مسأله حفظ دین و انتخاب امام معصوم برای این هدف، جز از ناحیه خدا ممکن نیست

ترجمه الطرائف ،ص:215

صالح المؤمنین

«ثعلبی» در تفسیر آیه:«وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ» «2» .

روایت کرده است که پیامبر فرمود:

«و صالح المؤمنین هو علی بن ابی طالب(عليه‌السلام)

. منظور از

«صالح المؤمنین»

علی بن ابی طالب است

ترجمه الطرائف ،ص:217

طوبی درختی در خانه علی بن ابی طالب

ثعلبی در تفسیر خود از ابن عباس در تفسیر آیه:طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ

(1) روایت کرده که گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«طوبی شجره اصلها فی دار علیّ بن ابی طالب و فی دار کلّ مؤمن منها غصن»

: (طوبی درختی است که اصلش در خانه علی بن ابی طالب(عليه‌السلام) و شاخه های آن همه جا و بر سر همه مؤمنان و بر فراز خانه هایشان گسترده است).

بعد فرمود:

«طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ»

خوشا بر احوال آنها و مقام نیکوی آنها یعنی نیکو مکان برگشتی است

ترجمه الطرائف ،ص:219

سؤال از پیامبران

محدث ابو نعیم در کتابی که آن را از کتاب «استیعاب» استخراج کرده، در تفسیر آیه:«وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا» (از رسولانی که قبل از تو پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: در شبی که مرا بالا بردند، خداوند بین من و تمام پیامبران را جمع کرد سپس فرمود: ای محمد از پیامبران پیشین سؤال کن، بر چه مبعوث شدند؟

گفتند:

«بعثنا علی شهاده ان لا اله الّا اللَّه و الإقرار بنبوّتک و الولایه لعلیّ بن ابی طالب»(عليه‌السلام)

جواب دادند، ما مبعوث شدیم بر شهادت به وحدانیت خداوند و اقرار به نبوت تو و ولایت علی بن ابی طالب.

ترجمه الطرائف ،ص:221

بهترین مخلوقات

ابن مردویه به سند خود از «ابن عباس» روایت کرده که گفت: آیه:إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ در باره علی(عليه‌السلام) نازل شده است

ابن عباس می گوید: هنگامی که آیه:«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» نازل شد، پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به علی فرمود:

«هو انت و شیعتک تأتی انت و شیعتک یوم القیامه راضین مرضیّین و یأتی عدوّک غضبانا مقمحین»

«3» .

منظور از این آیه تو و شیعیانت هستند که در روز قیامت وارد عرصه محشر می شوید در حالی که هم شما از خدا راضی و هم خدا از شما راضی است و دشمنت خشمگین وارد محشر می شود و به زور به جهنم می رود.

در حدیث دیگر از «ابو برزه» آمده است که وقتی پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله این آیه را قرائت کرد فرمود:

«هم انت و شیعتک یا علیّ، و میعاد ما بینی و بینک الحوض»

آنها تو و شیعیانت هستند، ای علی وعده من و شما کنار حوض کوثر است

در «الدر المنثور» از «ابن مردویه» از علی(عليه‌السلام) نقل می کند که پیغمبر اکرم به من فرمود:

«ا لم تسمع قول اللَّه: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ»؟ انت و شیعتک و موعدی و موعدکم الحوض اذا جئت الامم للحساب تدعون غرّا محجّلین».

آیا این سخن خدا را نشنیده ای که می فرماید: کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، بهترین مخلوقاتند؟ این تو و شیعیان تو هستند، وعده گاه من و شما کنار حوض کوثر است، هنگامی که من برای حساب امتها می آیم و شما دعوت می شوید در حالی که پیشانی سفید و شناخته شده اید

ترجمه الطرائف ،ص:222

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا

احمد بن حنبل در مسندش به سند خود از «عبد اللَّه بن عباس» روایت کرده که گفت: شنیدم از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله که می فرمود:

«لیس من آیه فی القرآن یا ایّها الّذین آمنوا إلّا و علیّ رأسها و امیرها و شریفها»

«2» . در قرآن آیه ای نیست که مؤمنان با«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» مورد خطاب قرار گرفته اند، مگر این که علی(عليه‌السلام) در رأس آنها و امیر و شریف آنهاست و خداوند در قرآن اصحاب محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله مورد عتاب قرار داده ولی از علی ذکر نشده مگر به خیر و نیکی.

ترجمه الطرائف ،ص:222

زمینه سازی پیامبر برای وصایت صاحب غدیر در وقایع مختلف

در خانه پیامبر

در خانه پیامبر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله حضرت علیعليه‌السلام را به خانه خود می برداز آنجا که خدا می خواهد ولی بزرگ دین او در خانه پیامبر بزرگ شود وتحت تربیت رسول خدا قرار گیرد، توجه پیامبر را به این کار معطوف می دارد. مورخان اسلامی می نویسند: خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد.ابوطالب، عموی پیامبر، با عایله وهزینه سنگینی روبرو بود. پیامبر با عموی دیگر خود، عباس، که ثروت ومکنت مالی او بیش از ابوطالب بود به گفتگو پرداخت وهر دو توافق کردند که هرکدام یکی از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببرد تا در روزهای قحطی گشایشی در کار ابوطالب پدید آید. از این جهت عباس، جعفر را وپیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله حضرت علی را به خانه خود بردند.[1] این بار که امیر مؤمنان به طور کامل در اختیار پیامبر قرار گرفت از خرمن اخلاق وفضایل انسانی او بهره های بسیار برد وموفق شد تحت رهبری پیامبر به عالیترین مدارج کمال خود برسد. امام -عليه‌السلام در سخنان خود به چنین ایام ومراقبت های خاص پیامبر اشاره کرده، می فرماید: ولقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لی کل یوم من اخلاقه علما ویامرنی بالاقتداء به[2] من به سان بچه ناقه ای که به دنبال مادر خود می رود در پی پیامبر می رفتم; هر روز یکی از فضایل اخلاقی خود را به من تعلیم می کرد ودستور می داد که ازآن پیروی کنم.

حضرت علیعليه‌السلام در غار حرا

پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله پیش ازآنکه مبعوث به رسالت شود، همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت می پرداخت ودر پایان ماه از کوه سرازیر می شد ویکسره به مسجد الحرام می رفت وهفت بار خانه خدا را طواف می کرد وسپس به منزل خود باز می گشت. در اینجا این سؤال پیش می آید که با عنایت شدیدی که پیامبر نسبت به حضرت علی داشت آیا او را همراه خود به آن محل عجیب عبادت ونیایش می برد یا او را در این مدت ترک می گفت؟ قراین نشان می دهد از هنگامی که پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله حضرت علی -عليه‌السلام را به خانه خود برد هرگز روزی او را ترک نگفت.مورخان می نویسند: علی آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد وبه کوه وبیابان می رفت او را همراه خود می برد.[3] ابن ابی الحدید می گوید: احادیث صحیح حاکی است که وقتی جبرئیل برای نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت علی در کنار حضرتش بود.آن روز از روزهای همان ماه بود که پیامبر برای عبادت به کوه حرا رفته بود. امیر مؤمنان، خود د ر این باره می فرماید: «ولقد کان یجاور فی کل سنه بحراء فاراه ولا یراه غیری ...».[4] پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت می پرداخت وجز من کسی او را نمی دید. این جمله اگر چه می تواند ناظر به مجاورت پیامبر در حرا در دوران پس از رسالت باشد ولی قراین گذشته واینکه مجاورت پیامبر در حرا غالبا قبل از رسالت بوده است تایید می کند که این جمله ناظر به دوران قبل از رسالت است. طهارت نفسانی حضرت علی -عليه‌السلام وپرورش پیگیر پیامبر از او سبب شد که در همان دوران کودکی، با قلب حساس ودیده نافذ وگوش شنوای خود، چیزهایی را ببیند واصواتی را بشنود که برای مردم عادی دیدن وشنیدن آنها ممکن نیست; چنانکه امام، خود در این زمینه می فرماید: «اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه ».[5] من در همان دوران کودکی، به هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحی ورسالت را که به سوی پیامبر سرازیر بود می دیدم وبوی پاک نبوت را از او استشمام می کردم. امام صادق -عليه‌السلام می فرماید: امیر مؤمنان پیش از بعثت پیامبر اسلام نور رسالت وصدای فرشته وحی را می شنید. در لحظه بزرگ وشگفت تلقی وحی پیامبر به حضرت علی فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگی مقام نبوت را داشتی، ولی تو وصی ووارث من هستی، تو سرور اوصیا وپیشوای متقیانی.[6] امیر مؤمنان در باره شنیدن صداهای غیبی در دوران کودکی چنین می فرماید:هنگام نزول وحی بر پیامبر صدای ناله ای به گوش من رسید; به رسول خدا عرض کردم این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است وعلت ناله اش این است که پس از بعثت من از اینکه در روی زمین مورد پرستش واقع شود نومید شد. سپس پیامبر رو به حضرت علی کرد وگفت: «انک تسمع ما اسمع و تری ما اری، الا انک لست بنبی و لکنک لوزیر ».[7] تو آنچه را که من می شنوم ومی بینم می شنوی ومی بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر ویاور من هستی.

فروغ ولایت ص 18 آیت الله شیخ جعفرسبحانی [1] - سیره ابن هشام، ج 1، ص 236. [2] - نهج البلاغه عبده، ج 2، ص 182. [3] - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 208. [4] - نهج البلاغه، خطبه 187(قاصعه). [5] –

پیش از آنکه پیامبر اسلام از طرف خدا به مقام رسالت برسد وحی وصداهای غیبی را به صورت مرموزی، که در روایات بیان شده است، درک می کرد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 197.

[6] - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 310

[7] - نهج البلاغه، خطبه قاصعه.

خلقت نوری

احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده است که پیامبر فرمود: «من و علی بن ابیطالب

چهارده هزار سال پیش از آفرینش آدم، نوری در محضر خدا بودیم. هنگامی که خدا آدم را آفرید، آن نور را به دو بخش کرد، جزئی از آن منم و پاره ای علی.»«1»

در حدیث دیگری که ابن مغازلی شافعی نقل کرده آمده است. هنگامی که خدا آدم را خلق کرد، آن نور در صلب او قرار گرفت. پیوسته آن نور، یکپارچه بود تا در صلب عبد المطلب دوگانه شد. در پیامبر به پیامبری و در علی به خلافت تبدیل گشت.«2»

در روایت دیگری که ابن مغازلی از جابر نقل کرده در پایان حدیث این جمله افزوده شده است: «تا آنکه خدا نور را دو بخش کرد، پاره ای را در صلب عبد اللّه و جزئی را در صلب ابیطالب قرار داد و مرا پیامبر و علی را ولی گردانید.»«3»

ترجمه نهج الحق و کشف الصدق، ص: 224

یوم الانذار

حدیث خلافت در مسند احمد است که پس از نزول آیه «خویشاوندان نزدیکت را بترسان.» پیامبر سی تن از اهل و خاندان خویش را سه نوبت فرا خواند و آنها سه بار به میهمانی خوردند و نوشیدند. پیامبر هر بار به آنها فرمود: «چه کسی دین و وعده های مرا می پذیرد تا جانشین من و همنشین من در بهشت باشد. علی گفت:

من، و پیامبر فرمود: تو (اینگونه ای)» ثعلبی همین روایت را در تفسیر خود گفته است:

«پس از سه بار، و هر بار جز علی دیگران ساکت بودند»

ترجمه نهج الحق و کشف الصدق، ص: 225

حدیث وصیت

حدیث وصیت در مسند از سلمان روایت شده است که از پیامبر پرسید: «ای رسول خدا جانشین و وصی تو کیست؟ پیامبر فرمود: ای سلمان جانشین برادرم موسی که بود؟ سلمان پاسخ داد: یوشع بن نون. پیامبر فرمود: پس همانا جانشین و وارث من که دین مرا بجا می آورد و وعده مرا تحقق می بخشد علی بن ابیطالب است.»

گرامی نزد پیامبر

در کتاب مناقب ابوبکر احمد بن مردویه که حجت چهار مذهب سنی است، با اسناد ابوبکر از ابوذر روایت شده است که بر پیامبر وارد شدیم و پرسیدیم: کدامیک از یاران شما نزدتان گرامی ترند؟

فرمود: علی که به سلامت درون و اسلام از شما پیشتازتر است.»

وارث پیامبر

ابن مغازلی شافعی به اسناد خود در کتابش روایت کرده است که پیامبر فرمود: «هر پیامبری وصی و وارثی داشته است و وصی و وارث من علی بن ابیطالب است.»

ابلاغ برائت

در مسند احمد و جمع میان صحاح سته حدیثی وجود دارد که با نقل به معنا بازگو

می کنیم: «پیامبر ابوبکر را برای ابلاغ برائت به سوی مردم مکه فرستاد «هنگامی که او به ذی الحلیفه رسید به فرمان رسول خدا بازگشت و از پیامبر پرسید: آیا چیزی درباره من نازل شده است؟ پیامبر فرمود: نه، اما جبرئیل مرا گفت که ابلاغ برائت یا باید از سوی تو (پیامبر) باشد و یا از جانب مردی که از تو است.

ترجمه نهج الحق و کشف الصدق، ص: 226

حدیث مناجات

: در جمع میان صحاح سته و تفسیر ثعلبی و روایت ابن مغازلی شافعی آمده است که آیه مناجات مخصوص امیر المؤمنین می باشد و گفته اند «او در حال مناجات به دیناری صدقه داد و نه پیشتر و نه پس از وی هیچکس چنین نکرد» امیر المؤمنین خود فرموده اند: «در کتاب خدا آیتی است که پیش از من کسی بدان عمل نکرد و پس از من نیز نخواهد کرد: «ای کسانی که ایمان آورده اید، چون خواهید که با پیامبر نجوا کنید، پیش از نجوا کردنتان صدقه بدهید.» خداوند بوسیله من این عمل را از امت برداشت و بار ایشانرا سبک نمود و آیه، پس از من نیز درباره هیچکس نخواهد بود.»

حدیث مباهله

: آیه مباهله (از دیگر مفاخر امیر المؤمنین و اهل بیت است) در جمع میان صحیحین آمده است: «هنگامی که پیامبر آهنگ مباهله با مسیحیان نجران را نمود، حسین را در آغوش خود گرفت و دست حسن را بدست داشت. فاطمه پشت سر آن حضرت و علی پشت سر فاطمه حرکت می کردند و پیامبر به ایشان می گفت،

هرگاه دعا کردم آمین بگویید. چه فضیلتی برتر از این که پیامبر در دعای خویش از آنان یاری جوید و آنها را واسطه میان خود و خدایش قرار دهد؟»

ترجمه نهج الحق و کشف الصدق، ص: 227

حدیث منزلت

: در مسند احمد از برخی طریقه ها و در صحیح بخاری از طریقه های دیگر نقل شده است: «هنگامی که پیامبر به جنگ تبوک می رفت علی را جانشین خود و پاسدار اهل خویش، در مدینه قرار داد. علیعليه‌السلام گفت: می خواهم به هر سوی که می روی با تو باشم. پیامبر فرمود: آیا خرسند نیستی که برای من، چون هارون به موسی هستی، جز آنکه پس از من پیامبری نیست.»