علی با حق و حق با علی
حق با علیعليهالسلام
است
ابو بکر محمد بن الحسن اجری- شاگرد ابی بکر و پدر ابو داود سجستانی- در کتاب «الشریعه» به سند خود از «علقمه بن قیس» و «اسود بن یزید» روایت کرده که این دو نفر گفتند: خدمت ابو ایوب انصاری آمدیم و گفتیم خداوند به وجود محمدصلىاللهعليهوآله
ترا گرامی داشته، زیرا که به شتر او وحی کرد تا بر در خانه تو فرود آمد و پیامبر میهمان تو شد و این فضیلتی است که خداوند افتخار آن را به تو داده بعد خارج شدی و در رکاب علی(عليهالسلام)
جهاد کردی.
ابو ایّوب انصاری گفت: آفرین بر شما، خوش آمدید، من قسم می خورم برای شما که پیامبر در همین خانه بود که الان شما دو تا در آن نشسته اید، و در خانه جز رسول خدا و علی کسی نبود، علی هم در دست راست پیامبر نشسته بود، من و انس هم پیش روی او ایستاده بودیم که ناگهان در کوبیده شد، پیغمبر فرمود: انس نگاه کن ببین کیست که در می زند انس نگاه کرد و بر گشت و گفت عمار است.
ابو ایوب گفت: شنیدم از رسول خدا که فرمود: ای انس در را به روی عمار- که طیّب و طاهر است- بگشای تا داخل شود.
عمار داخل شد بر پیامبر سلام کرد، پیامبرصلىاللهعليهوآله
جواب سلام او را داد و به او خوش آمد گفت: و به او فرمود: ای عمار! به زودی بعد از من در میان امت من اختلاف و کشمکش به وجود می آید و به حدی که به روی همدیگر شمشیر می کشند و حتی بعضی از آنان بعضی دیگر را می کشند و بعضی از بعض دیگر بیزاری می جویند آنگاه که این وضع را دیدی، از این مردی که طرف راست من نشسته، دست برندار- یعنی علی بن ابی طالب- فرمود: عمار! اگر تمام مردم به راهی بروند ولی علی(عليهالسلام)
تنها به راهی برود، تو از همان راهی برو که علی(عليهالسلام)
است و مردم را ترک کن.
«یا عمّار انّ علیا لا یزال علی هدی یا عمّار طاعه علیّ طاعتی و طاعتی طاعه اللَّه عزّ و جلّ»
ای عمار! علی پیوسته در هدایت است ای عمار! پیروی و اطاعت از علی(عليهالسلام)
پیروی و اطاعت از من است و اطاعت از من، اطاعت از خدا است.
و همچنین علامه بدخشی از ابو ایوب انصاری و عمار یاسر روایت کرده که پیامبر فرمود:
«یا علی انّ الحقّ معک، و الحقّ علی لسانک و فی قلبک و فی عینک»
.
ای علی حق با توست و بر زبان و قلب و چشمانت حق نمایان است.
«عبدری» در کتاب «الجمع بین الصحاح السته» در باب مناقب امیر المؤمنین(عليهالسلام)
از صحیح بخاری از پیامبرصلىاللهعليهوآله
روایت کرده که فرمود:
«رحم اللَّه علیّا اللّهمّ أدر الحقّ معه حیث دار»
.
رحمت خدا بر علی باد، خدایا حق را با علی(عليهالسلام)
بگردان هر کجا که او بگردد.
احمد بن موسی بن مردویه در کتاب «المناقب» از چند طریق از جمله به سند خود از «محمد بن ابی بکر» روایت کرده که گفت:
حدّثتنی عایشه ان رسول اللَّه قال: «الحقّ مع علیّ و علیّ مع الحقّ لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض»
عایشه به من روایت کرد که رسول خدا فرمود: حق پیوسته با علی است و علی(عليهالسلام)
هم پیوسته با حق است و این دو از هم جدا نشوند تا نزد من بر حوض وارد شوند.
ابن قتیبه دینوری می نویسد: هنگامی که علی(عليهالسلام)
در جنگ جمل پیروز شد و عایشه شکست خورد، برادر وی محمد بن ابی بکر که یکی از همراهان علی(عليهالسلام)
بود، به دیدن او رفت محمد به عایشه گفت: آیا نشنیدی که رسول خدا فرمود:
«علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ ثمّ خرجت تقاتلینه بدم عثمان؟!»
.
علی با حق است و حق با علی است تو اکنون به عنوان خونخواهی عثمان خروج نموده و با او به پیکار پرداخته ای؟!.
حافظ ابن مردویه اصفهانی در «مناقب» و دیلمی در «فردوس» روایت را چنین نقل کرده اند که محمد به عایشه گفت: ترا به خدا سوگند به یاد می آوری که گفته بودی پیامبر فرمود:
«الحقّ لن یزال مع علیّ و علیّ مع الحقّ لن یختلفا و لن یفترقا»
(حق پیوسته با علی است و علی هم با حق است این دو هیچ وقت از همدیگر جدا نمی شوند) عایشه گفت: آری
حافظ ابن مردویه از ابو حسن (تمیم بن عمرو و یا تمیم بن عبد عمرو) روایت کرده که گفت: بر امّ المؤمنین عایشه وارد شدم، از من پرسید: چه کسی با خوارج پیکار نمود؟ گفتم: علی بن ابی طالب.
عایشه گفت: بغض و کینه درونی من نسبت به علی(عليهالسلام)
مانع از گفتن حق نخواهد بود شنیدم پیامبر خداصلىاللهعليهوآله
فرمود: بهترین فرد امت پس از من آنها (خوارج) را به قتل خواهد رسانید و شنیدم که فرمود:
«علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ»
خطیب در تاریخ بغداد به سند خود از ابو ثابت مولای ابو ذر روایت کرده که گفت: وارد شدم بر اسلمه دیدم گریه می کند و نام علی(عليهالسلام)
را می برد. و می گوید: از رسول خدا شنیدم می فرمود: علی با حق است و حق با علی است و یک چشم برهم زدن از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر مرا ببینند.
«علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ و لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض یوم القیامه»
حافظ ابن عساکر با سند خود از «مالک بن جعونه» از ام سلمه روایت کرده است که گفت: «و اللَّه انّ علیا مع الحقّ قبل الیوم و بعد الیوم عهدا معهودا و قضاء مقضیا»
(به خدا سوگند که علی بر حق است پیش از امروز و بعد از امروز و این پیمانی مستحکم و حکمی روا شده است).
باز طبق نقل ابن عساکر، ام سلمه ام المؤمنین به ابو ثابت فرمود: سوگند به خدائی که جانم در دست قدرت اوست، از رسول خداصلىاللهعليهوآله
شنیدم که می فرمود:
«علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ و القرآن مع علیّ و لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض»
. علی با حق و قرآن است و حق و قرآن نیز با علی است و از همدیگر جدا نشوند تا (روز قیامت) سر حوض بر من وارد شوند.
از آن جمله روایتی است که ابی بکر احمد بن موسی بن مردویه به سند خود از «اصبغ بن نباته» روایت کرده که گفت: چون زید بن صوحان در جنگ جمل به شدت زخمی شد و از پشت اسب به زمین افتاد علی(عليهالسلام)
بر بالین او آمد و هنوز نیمه جانی از او مانده بود فرمود: ای زید رحمت خدا بر تو باد به خدا قسم من ترا نشناختم مگر این که مئونه و مشقت و تعلقات دنیوی تو اندک بود و معاونت و کمک کردن تو در دین بسیار بود.
همان موقع، زید سر خود را به جانب آن حضرت برداشت و گفت: تو مولای من هستی و خدا به تو جزای خیر بدهد و اللَّه نشناختم ترا مگر این که به خدا عالم و به آیات او عارف بودید، به خدا سوگند که به همراهی تو با دشمنان تو از روی جهل جنگ نکردم و لیکن شنیدم که «حذیفه بن یمان» می گفت: شنیدم رسول خداصلىاللهعليهوآله
می فرمود:
«علیّ امیر البرره و قاتل الفجره منصور من نصره و مخذول من خذله الا و انّ الحقّ معه و یتّبعه الا فمیلوا معه»
.
علی امیر نیکوکاران و قاتل تبهکاران است و یاری کرده شده است کسی که به او کمک کند، و سر افکنده است کسی که او را سر افکنده سازد بدانید حق با علی است و تابع او است آگاه باشید و به او تمایل نشان دهید.
ترمذی در صحیح حدیثی با سند خود از رسول خدا آورده که فرمود:
«رحم اللَّه علیّا»
خدا علی را رحمت کند، آنگاه عرض کرد بار الها حق و علی را همواره با هم به جریان انداز، آن را معرف این، و این را معرف آن قرار بده
حاکم نیز این روایت را در «مستدرک الصحیحین» آورده و گفته است که:
این حدیث از نظر مسلم واجد شرایط صحت است.
حاکم به سند خود از «عمره» دختر عبد الرحمن روایت کرده که گفت: وقتی علی(عليهالسلام)
می خواست به طرف بصره (جهت خاموش کردن غائله ای که عایشه به راه انداخته بود) برود وارد بر ام سلمه همسر رسول خداصلىاللهعليهوآله
شد تا با او خداحافظی کند، ام سلمه گفت: برو در پناه خدا و در کنف او، به خدا سوگند تو (هر جا باشی) بر حقی، و حق (هر جا باشد) با تو است و اگر نبود که من می خواهم از نافرمانی خدا و رسول پرهیز کنم و دستور او را که باید در خانه خود بنشینم و اطاعت کنم، حتما با تو می آمدم و لیکن به خدا سوگند کسی را با تو می فرستم که از جان خودم عزیزتر و او فرزندم است
حاکم پس از نقل این حدیث می گوید: این حدیث همه شرایط صحت را واجد است چه از نظر مسلم و چه از نظر بخاری.
«هیثمی» در مجمع خود می گوید: از محمد بن ابراهیم تیمی روایت شده که گفت فلانی- یعنی معاویه- در سفر حج به مدینه آمد، مردم هم به دیدارش رفتند، چون سعد داخل شد سلام کرد، معاویه گفت: این مرد نسبت به حق ما، در برابر باطل دیگران اعتنائی ندارد (یعنی من حقم علی(عليهالسلام)
باطل است).
سعد چیزی نگفت: معاویه پرسید: چرا حرف نمی زنی؟ گفت: فتنه ای بپا شده و ظلمتی عالم را فرا گرفته و به شتر من گفته اخ اخ- یعنی بخواب- شتر من فعلا خوابیده، تا فضا روشن شود.
مرد- معاویه- گفت: من همه جای کتاب خدا را خواندم، هیچ در آن اخ اخ ندیدم.
سعد گفت: سند گفته من کلامی است که از رسول خدا شنیدم می فرمود:
«علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ و الحقّ یدور حیث ما دار علیّ»
. (علی پیوسته با حق است و یا حق با علی است هر جا که باشد و هر کار که بکند، معاویه پرسید: آیا غیر از تو کسی دیگر نیز این حدیث را از رسول خداصلىاللهعليهوآله
شنیده؟ گفت: آری، این کلام را در خانه امّ سلمه فرمود).
معاویه گفت: بفرستید ام سلمه بیاید. ام سلمه را آوردند، معاویه از او پرسید: در باره این سخن چه می گوئی؟ گفت: این کلام را رسول خداصلىاللهعليهوآله
در خانه من فرمود.
هیثمی پس از نقل این جریان اضافه کرده است که معاویه پس از شنیدن شهادت ام سلمه به سعد گفت: هیچ وقت مثل امروز در نظرم مستحق ملامت و سرزنش نبودی.
سعد گفت: چه ملامتی؟
گفت: این کلام را از رسول خداصلىاللهعليهوآله
شنیدی و علی(عليهالسلام)
را تنها گذاشتی؟
اگر من شنیده بودم تا زنده بودم به علی خدمت می کردم تا مرگم فرا رسد و مقصود معاویه از تنها گذاشتن علی این بود که سعد در جنگ صفین او را یاری نکرد.
باز هیثمی در همان کتاب از ام سلمه روایت کرده است که گفت:
«کان علیّ علی الحقّ من اتّبعه، اتّبع الحقّ و من ترکه ترک الحقّ عهد معهود قبل یومه هذا».
علی(عليهالسلام)
با حق بوده و هر که او را پیروی کند از حق پیروی کرده و هر که ترک او گوید حق را ترک کرده است این عهدی است که از پیش معهود بوده
و نیز از ابو سعید خدری روایت کرده که گفت: با جمعی از مهاجرین و انصار جلو خانه رسول خداصلىاللهعليهوآله
بودیم که علی بن ابی طالب عبور کرد، رسول خدا مکرر فرمود:
«الحقّ مع ذا، الحقّ مع ذا»
: حق با این است، حق با این است ».
این روایت را ابو یعلی و مناوی در «کنوز الحقائق» و متقی در «کنز العمال» آورده اند
ابن مردویه در «المناقب» و حاکم در «مستدرک الصحیحین» به سند خود از «ابی ثابت» مولای ابو ذر روایت کرده اند که گفت: در جنگ جمل در لشکر علی(عليهالسلام)
بودم، همین که عایشه را در لشکر دشمن دیدم، شکی در دلم افتاد که در هنگام نماز ظهر زائل شد و تا آخر در قتال دشمن شرکت کردم، همین که جنگ پایان یافت به مدینه نزد ام سلمه رفتم و گفتم به خدا سوگند برای آب و نان نیامده ام و لکن من مولای ابوذرم و جریانم این طور است وقتی مرا شناخت آفرین گفت و فرمود: دلها به کجا پرواز می کند؟
گفتم هر جا رفت در موقع ظهر، خدا آن را برگردانید، گفت: احسنت من ازرسول خدا شنیدم که می فرمود:
«علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ لا یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض»
(علی با قرآن است و قرآن با علی(عليهالسلام)
است از هم جدا نمی شوند، تا کنار حوض کوثر مرا ببینند)
.
حاکم بعد از نقل این حدیث گفته: سندش صحیح است و این روایت را مناوی هم در «فیض القدیر» و متقی در «کنز العمال نیز آورده اند
.
ابو جعفر اسکافی معتزلی آورده است که عمار یاسر ضمن ایراد خطبه ای از کارشکنی های ابو موسی اشعری در کوفه و تشویق مردم به همکاری با امیر المؤمنین(عليهالسلام)
در جنگ با معاویه و نقل پیشگوئی پیامبر اکرم از کشتار ناکثین و قاسطین و مارقین به دست علی(عليهالسلام)
گفت که: شنیدم رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمود:
«علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ لا یفترقان حتّی یردا علیّ الحوض یوم القیامه»
(علی با حق است و حق با علی و از هم جدا نشوند تا در روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند).
و نیز ابن عساکر و دیگران با ذکر سند به نقل از عمار یاسر آورده اند که گفت:
شنیدم پیامبرصلىاللهعليهوآله
می فرماید:
«یا علی ستقاتلک الفئه الباغیه و انت علی الحقّ فمن لم ینصرک یومئذ فلیس منّی»(ای علی به زودی گروه تجاوزگر با تو پیکار می کند و تو بر حق هستی، پس کسی که در آن روز تو را یاری نکند از من نخواهد بود).