شکوه یک نماز در تاریخ
همه مسلمانان در صفهای منظّم ایستادهاند و منتظرند ظهر بشود تا با پیامبر نماز بخوانند
آنها میدانند که پیامبر میخواهد برایشان سخنرانی مهمّی بکند.
در این میان به پیامبر خبر میرسد که عدّهای از مردم از جمعیّت فاصله گرفتهاند و در این اجتماع بزرگ شرکت نکردهاند
خدایا ! مگر آنها سخن پیامبر را نشنیدهاند که همه باید برای نماز جمع شوند ؟!
آری ، فرستادگان پیامبر بارها و بارها در میان جمعیّت اعلام کردهاند که همه باید در نماز شرکت کنند
آنها از بزرگان قریش هستند ، پس چرا آنها از مسلمانان جدا شدهاند ؟
من فکر میکنم که آنها فهمیدهاند پیامبر امروز چه هدفی دارد ، برای همین میخواهند بهانهای برای فردای خود داشته باشند
چه بهانهای بهتر از اینکه بگویند ما سخنان پیامبر را در روز غدیر نشنیدیم ؟ !
همسفرم ! به نظر شما باید چه کرد ؟
من به سمت آنها میروم تا با آنها سخن بگویم ، امّا وقتی به آنها میرسم ، میبینم آدمهای معمولی نیستند ، اینها بزرگان قریش هستند
در این میان ،پیامبر علیعليهالسلام
را به حضور میطلبد و به او میگوید : «علی جان ! به سوی آن گروه برو و آنها را به سوی ما بیاور»
علیعليهالسلام
حرکت میکند و به سمت آنها میرود
بعد از لحظاتی . همه آنها نزد پیامبر هستند
نمیدانم چه میشود که آنها به این زودی از تصمیم خود منصرف میشوند !
آنها از هیبت و شجاعت علیعليهالسلام
میترسند ، میدانند که علیعليهالسلام در اجرای دستور پیامبر کوتاهی نمیکند
اکنون دیگر همه مسلمانان جمع شدهاند و آماده خواندن نماز هستند
پیامبر سجّاده خویش را کنار منبر میگستراند و آماده نماز میشود
اللّه اکبر !
این صدای اذان است که به گوش میرسد
چه منظره زیبایی !
یک بِرکه آب ، درختان با شکوه و شکوه نماز جماعت!
اینجا غدیر خم است ، ظهر روز هجدهم ماه ذی الحجّه ، سال دهم هجری
عترت پاک مرا بشناسید!
نماز ظهر غدیر به پایان میرسد !
و پیامبر از جای خود برمیخیزد ، از چند نفر میخواهد که سخنان او را با صدای بلند تکرار کنند تا همه ، سخنان او را بشنوند
پیامبر بالای منبر میرود و رو به مردم میایستد ، همه ، منتظر شنیدن سخنان پیامبر هستند
او ابتدا از مردم سوال میکند :«ای مردم ! آیا صدای مرا میشنوید ؟ من پیامبر شما هستم»
وقتی او مطمئن میشود که همه مردم به سخنان او گوش میکنند ، سخنان خود را آغاز میکند.
او ابتدا خدا را به یگانگی یاد میکند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ ستایش خدایی که یکتاست و شریکی ندارد ، خدایی که به همه چیز آگاهی دارد ، آفریننده آسمانها و زمین است من به یگانگی او شهادت میدهم و به بندگی او اعتراف میکنم ای مردم ! خدا آیهای را به من نازل کرده است ، گوش کنید ، این سخن خدا میباشد :یَـأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ
أُنزِلَ إِلَیْکَ ای پیامبر ! آنچه را که به تو نازل کردهایم به مردم بگو و اگر این کار را نکنی وظیفه خود را انجام ندادهای و خداوند تو را از فتنهها حفظ میکند مردم ! من میخواهم علّتِ نازل شدن این آیه را برای شما بگویم : جبرئیل بر من نازل شده و از طرف خدا دستور مهمّی را به من داده است ای مردم ! من به زودی به دیدار خدا خواهم شتافت و از میان شما خواهم رفت ، اکنون از شما میپرسم من چگونه پیامبری برای شما بودم ؟».
اشک از چشمان ما جاری میشود ، آخر چگونه باور کنیم که پیامبر به زودی از میان ما خواهد رفت ؟
پیامبر سکوت کرده است و منتظر جواب است ، مردم ، همه با صدای بلند جواب میدهند : «ما شهادت میدهیم که در حقّ ما دلسوزی زیادی نمودی و پیامبر خوبی برای ما بودی ، خداوند به تو بهترین پاداشها را بدهد !»
اکنون پیامبر علیعليهالسلام
را صدا میزند ، و از او میخواهد به بالای منبر بیاید ، علیعليهالسلام
از منبر بالا میرود و طرف راست پیامبر میایستد
پیامبر رو به جمعیّت میکند و میگوید : «ای مردم ! من قرآن و عترت خود را به عنوان دو یادگار ارزشمند در میان شما باقی میگذارم
میخواهم بدانم شما بعد از من با این دو یادگار ، چگونه رفتار خواهید کرد ».
همسفر خوبم !
من یک سوال به ذهنم میرسد : چرا قبل از این سخن ، پیامبر علیعليهالسلام
را کنار خود فرا خواند ؟
شاید پیامبر میخواست که عترت خود را به مردم نشان دهد ، او میخواست به مردم بگوید که علیعليهالسلام
، محور عترت اوست ! عترت پیامبر کسانی هستند که در خانه علیعليهالسلام
هستند ، علی و فاطمه و حسن و حسینعليهالسلام
عزیزان پیامبر میباشند.
حتما یادت هست که پیامبر در سرزمین منا ، همین سخن را برای مردم بیان کردند
برای همین عدّهای در فکر هستند تا عایشه ، دختر ابوبکر را که همسر پیامبر است به عنوان عترت پیامبر معرّفی کنند !!
آنها قصد دارند تا با تبلیغات وسیع خود ، عایشه را کنار قرآن قرار دهند !
امّا امروز پیامبر ، علیعليهالسلام
را کنار خود آورد تا عترت خود را به همه نشان بدهد ، اگر دیروز مردم در تشخیص عترت پیامبر دچار شک بودند ، امروز دیگر برای همه روشن شد که منظور پیامبر از عترت خود (که مقامی همچون قرآن دارند) چه کسانی است
سخن پیامبر ادامه مییابد : «ای مردم ! در رفتار خود با عترت من ، خدا را فراموش نکنید ، مبادا حقّ آنها را از بین ببرید !»
خوب گوش کن ! پیامبر این جمله را سه بار تکرار میکند
چه کسی روی دست آسمان است؟
محمّد و علیعليهالسلام
بر بالای منبر ایستادهاند و همه چشمها به آنها خیره شده است
صدای پیامبر بار دیگر سکوت را میشکند : «ای مردم ! چه کسی بر شما ولایت دارد ؟»
پیامبر ، منتظر جواب مردم است ، همه فریاد میزنند : «خدا و پیامبر او»
برای بار دوم پیامبر سوال میکند : «چه کسی بر شما ولایت دارد ؟»
مردم در جواب میگویند : «خدا و پیامبر او»
و بار سوم هم پیامبر همان سوال را میکند و مردم همین جواب را میدهند
همه مسلمانان ، اطاعت از خدا و پیامبر را بر خود واجب میدانند ، هیچ کس در ولایت خدا و پیامبر شک ندارد
همسفرم ! نگاه کن !
پیامبر دست علیعليهالسلام
را در دست میگیرد ، و تا آنجا که میتواند دست او را بالا میآورد و با صدای بلند میگوید :«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌّ مَوْلاهُ؛
هر کس من مولای او هستم این علی، مولای اوست ».
سپس پیامبر چنین دعا میکند: «خدایا ! هر کس علی را دوست دارد تو او را دوست بدار ویاری کن ، و هر کس با علی دشمنی کند با او دشمن باش و او را ذلیل کن ».
پیامبر این سخن خود را سه بار تکرار میکند
پیامبر میخواهد همه مردم ، علیعليهالسلام
را ببینند ، برای همین ، بازویِ علیعليهالسلام
را با مهربانی میگیرد و او را بلند میکند
اکنون علیعليهالسلام
یک سر و گردن از پیامبر بالاتر قرار گرفته است
ببین چگونه علیعليهالسلام
، روی دست آسمان است !!
به راستی چرا پیامبر علیعليهالسلام
را اینگونه بلند کرده است ؟
او میخواهد همه مردم ، امام خود را به خوبی ببینند
صدای پیامبر به گوش میرسد : «ای مردم ! این علی است که برادر و جانشین من است ، او امیرمومنان است و به همه دانشهای من آگاه است ».
و بعد از آن پیامبر میگوید : «ای مردم آیا شنیدید ؟»
همه صدا میزنند : «آری ، ای رسول خدا !»
پیامبر بار دیگر میگوید : «آیا شنیدید ؟»
بار دیگر مردم جواب میدهند : «آری، ای رسول خدا !»
اکنون پیامبر رو به آسمان میکند و میگوید : «خدایا ! تو شاهد باش که من وظیفه خود را انجام دادم ، من سخن تو را برای همه این مردم گفتم»
و بعد از آن میگوید : «ای جبرئیل ! تو هم شاهد باش»
در این میان ، مردی از میان جمعیّت برمیخیزد و میگوید : «ای رسول خدا ! منظور شما از این که علی ، مولای ماست ، چیست ؟»
من با تعجّب به او نگاه میکنم ، سخن پیامبر خیلی واضح و روشن بود ، به نظر شما آیا جمله «هر کس من مولای او هستم ، علی مولای اوست» توضیح بیشتری میخواهد ؟
امّا پیامبر با روی باز جواب او را میدهد و میگوید : «هر کس من پیامبر او هستم این علی امیر اوست»
علیعليهالسلام
امیر و آقای همه مسلمانان است
با این سخنِ پیامبر ، دیگر برای هیچ کس شکّی نمانده است
پیامبر بار دیگر مردم را مورد خطاب قرار میدهد
این سخنان پیامبر است:
ای مردم ! هر دانشی که خدا به من داده بود به علی آموختم ، بدانید فقط او میتواند شما را به سوی رستگاری رهنمون کند ، از شما میخواهم هرگز با او مخالفت نکرده و از قبول ولایت او ، سرپیچی نکنید
ای مردم ! آیا میدانید علی ، اوّلین کسی بود که به من ایمان آورد ؟ آیا آن روز را به یاد میآورید که فقط من و علی ، به خدای یگانه ایمان داشتیم و هیچ کس همراه ما نبود ؟ علی کسی است که بارها و بارها در مقابل دشمنان من ، جان خویش را به خطر انداخته است، علی ، پیش من از همه، عزیزتر است، او یاری کننده دین خدا و هدایت کننده شماست
ای مردم ! بدانید که عترت و خاندان هر پیامبری از نسلِ خود او بوده است ، امّا عترت و خاندان من از نسلِ علی میباشد
من راه مستقیم را به شما نشان میدهم ، بدانید که علی و فرزندان او ، راه مستقیم هستند
مردم ! خداوند میفرماید: (فَـٔامِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنزَلْنَا )
«به خدا و پیامبر و نوری که نازل شده است ، ایمان بیاورید ».
ای مردم ! بدانید آن نوری که شما باید به آن ایمان بیاورید ، علی و فرزندان او میباشد
ای مردم ! خوبیهای علی بیش از آن است که بتوانم آن را برای شما بگویم ، آن قدر بگویم که هر کس از او اطاعت کند به رستگاری بزرگی رسیده است
من پیامبر خدا هستم و علی جانشین من و فرزندان او ، امامانِ شما هستند و آخرینِ آنها، مهدی است.
مهدی همان کسی است که یاری کننده دین خدا میباشد و پیامبران قبل از من به او بشارت دادهاند، او از جانب خدا انتخاب شده است و وارث همه علمها و دانشها میباشد، او ولیّ خدا در روی زمین میباشد.118
ای مردم ، سخنان مرا به کسانی که در شهر و دیار خود هستند ، برسانید
سخنان پیامبر به پایان میرسد. پیامبر میخواهد این سخنان او به گوش همه مردم برسد.
آری، این همان خطبه غدیر است که تاریخ را مبهوتِ عظمت خود کرده است.
خطبه غدیر، فریادِ بلندِ ولایت است
بعد از لحظاتی . .صدای اللّه اکبرِ پیامبر در غدیر میپیچد
خدایا چه خبر شده است ؟
گویا جبرئیل آمده و آیه جدیدی را آورده است: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاْءِسْلامَ دِینًا:
امروز دین را بر شما کامل کرده و نعمت خود را تمام نمودم و به این راضی شدم که اسلام ، دین شما باشد ».
پیامبر این آیه را برای مردم میخواند ، همه مردم میفهمند که اسلام با ولایتِ علیعليهالسلام
کامل میشود
اسلام بدون ولایت ، دین ناقصی است که هرگز نمیتواند انسان را به کمال برساند