4. عبرتهای عاشورا
اشاره
قال الله تعالی لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب
السلام علی مولانا سیدالشهداء منقذ الامة من الجهالة وحیرة الضلالة ابی عبدالله الحسینعلیهالسلام
و علی اولاده واهل بیته و اصحابه و انصاره.
ثم السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
جامعه و عاشورا
با تشکر و تقدیر شایان از عزیزان فرزانه و عاشقان حسینی، برگزار کنندگان محترم همایش کشوری عبرتهای عاشورا، حُسن انتخاب عنوان این همایش را به ایشان تبریک میگویم.
همان گونه که از این عنوان استفاده میشود، یکی از شعب مهم و متعددی که محققان در واقعه بینظیر و تاریخی عاشورا باید به تفصیل در آن بحث
و بررسی نمایند عبرتهای بسیاری است که از عاشورا برداشت میشود و
پیام های حوادث و وقایع آن است که دانستن آنها برای همگان از هر طبقه سودمند، معرفت بخش و آموزنده است.
تأمل در وقایع عاشورا هر چه ژرفتر و گستردهتر گردد، ثمرات فکری، تربیتی و ایمانی آن بیشتر خواهد بود.
جامعه به چیزی مانند این عبرتها، پیامها و درسهای عاشورا نیازمند است؛ این پیامها و عبرتها باید به همگان ابلاغ شود؛ درمنابر، سخنرانیها، مقالات و تألیفات و در ضمن اشعار و مراثی باید تکرار گردد؛ باید عاشورا را با این معانی عالی و با این عبرتها تبلیغ نمود، تا همگان به خصوص نسل آگاه جوان، درسهای آن را برنامه عمل و حرکت خود قرار دهند. و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
درسهای عاشورا
امتناع امام از بیعت با یزید و سخنان آن حضرت در جواب ولید، حاکم مدینه و مروان و هجرت آن یگانه تاریخ از مدینه به مکه عبرت انگیز و پر از معانی و هدایتهای عالی است. توقف آن حضرت در مکه معظمه نیز متضمن پیامهایی است که همه موضع شکستناپذیر و غیر قابل برگشت آن حضرت را اعلام میکرد. خروج امام از مکه در زمانی که مردم از اطراف، بلاد و شهرها برای حج آمده بودند و آن خطبه تاریخی و پر از ابلاغ و ارشاد و انذار، عبرتانگیز، آموزنده و سازنده بود. اعزام شخصیتی مانند مسلم بن عقیل و پذیرفتن دعوت مردم کوفه و حوادثی که در کوفه اتفاق
افتاد و به شهادت حضرت مسلم منتهی گردید و اتفاقاتی که بین راه مکه تا
کربلا و روبه روشدن با حر واقع شد و آن خطبه رسا متضمن آن جملههای پر از پیام و احیاگر روح غیرت و شهامت که هر صاحب بصیرت را تکان میدهد، هشیار و بیدار باشی است که تا این زمان و زمانهای بعد، عالم انسانیت را بیدار و آگاه میسازد و این جمله مقاومت آموز آن
انی لا اری الموت الا سعادة ولا الحیاة مع الظالمین الا برماً
همواره باید ورد زبان مردم آزادیخواه و ستمستیز باشد. اقتدای حر به امام در نماز، عاقبتِ خیر و فرجام کار او درس عبرت است. ملاقات امام با عبیدالله حرجعفی و خودداری او از قبول دعوت امام و گرایش و انقلاب فکری زهیر در یک ملاقات کوتاه با امام نیز عبرت و راهنمای مردم بر گزینش آخرت بر دنیا، و شهادت و حیات جاودانی بر حیات فانی است.
باوفاترین اصحاب
ورود امام به کربلا همراه با اهل بیت، آن شخصیتهایی که برای خدا، خلقی و بندهای عزیزتر از آنها در روی زمین نبود، ملحق شدن افرادی معدود از نخبگان و فرهیختگان عالم اسلام به آن حضرت، مواضع اصحاب تا روز عاشورا، نیل به شهادت، شور و شوق و استقامت و پایداری آنها که اگر جانشان هزار جان بود و جاننثاری در راه دین و نصرت امام هزار بار بیشتر ممکن بود شیفته و مشتاق آن بودند، همه برای عالم انسانیت، عبرت،
درس و دستور زندگی شرافتمندانه و خداپسندانه است. مواقف بیمانند و حساس و استقبال آنان از تیغ، تیر، شمشیر، مرگ و شهادت، موقف حبیب، موقف عابس، موقف مسلم بن عوسجه، مواقف آن رجال بینظیر که خود امام در وصف آنها فرمود: «من اصحابی با وفاتر و نیکوکارتر از اصحاب خود نمیشناسم»
، مواقف بنیهاشم، موقف و بلکه مواقف حضرت ابیالفضل، موقف حضرت علی اکبر و موقف قاسم هر کدام مواقفی است که تاریخ بشریت به آن افتخار مینماید و آیه کریمه:
انی اعلم ما لا تعلمون
را تفسیر میکند. در این میان، مواقف بانوان هم بزرگ و عظیم بود؛ همه کوه استقامت و صبر و تحمل، ذلت ناپذیر، پا برجا، امیدوار بر غلبه حق و موفقیت خود و مغلوبیت حقیقی دشمن بودند.
عبرت از سپاه سیاه
آن سی هزار یا بیشتر لشکر خون آشام، اگر چه همه اصحاب را به شهادت رساندند اما از رخنه در قدرت روحی آنها ناتوان ماندند. این مواضع برای بشر، عبرت است باید در طول قرون و اعصار بگویند و بنویسند، در مدرسهها و مکتبها این ایستگاههای درخشان را بیاموزند و درس بدهند تا بشر، خود و گوهر پاکش را بشناسد و خود را به جیفه دنیا نفروشد و معنای این کلام بزرگ علوی را درک کند:
الا حرّ یدع هذه اللماظة لاهلها انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنة فلا تبیعوها الا بها
آفتاب نینوا
امّا زبان وقلم از بیان عظمت موقف شخص الهی امامعلیهالسلام
و آن قهرمان بزرگ فضایل ملکوتی، خصایص قدوسی و مقامات سبوحی، عاجز و ناتوان است و مثل توصیف ذرّه و کمتر از آن از آفتاب جهان تاب، و سراب از اقیانوسهای آب است. نواحی عظمت و موجبات بصیرت و عبرت در وجود امام، کار، قیام، مواضع و مواقف عالی و متعالی آن حضرت، بسیار و بیشمار است. اتصال قدرت امام به قدرت لایزال الهی در آن موضعگیریهای محیر العقول مشهود است و حقیقت معنای صانع «وجهاً واحداً یکفیک الوجوه» از آن ظاهر و معلوم است.
در این سیر الی الله، اوج علو قدر انسان خلیفة الله که از ملائکه، ارفع و انبل است آشکار میگردد. حقیقت آن سیر و حرکت، سیر به سوی کمال بینهایت و تقرب بیشتر و بیشتر از کسی بود که حائز عالیترین رتبه کمال و تقرب به اوست.
تمام آن چه افتخار انسانیت است؛ مانند ایمان، اخلاص، صبر، ایثار، پاسداری از شرف، عزت، حمیت، حقوق ضعفا، نفی استبداد، ظلم، استکبار و استحقار عبادالله در این برنامه الهی درخشان است.
امام علیهالسلام و بیداری انسان
امامعلیهالسلام
برای حفظ دین خدا و نجات امت، مصائب جانکاهی را از داغ جوانان و برادران، اسارت بانوان و شهادت اصحاب، پذیرا شد و میان آخرت، دنیا، خدا، خلق، عزت و ذلت و در نهایت میان بهشت و دوزخ و بین شهادت خود و همه بستگان عزیز اسارت اهل بیت و بیعت و تسلیم، مخیّر شد و با آن تصمیم قاطع و عزم راسخ و غیر قابل بازگشت، خدا، قرآن، اسلام و حمایت از حقوق جامعه و شهادت خود و همه آن مصیباتی را که هر کدامش برا ی اینکه تهمتنترین افراد را به تسلیم وادار کند، اختیار فرمود و صدای بلند و رسای او
أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّة وَ الذِّلَّة وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّة یَأْبَی اللّهُ لَنا ذلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیَّة وَ نُفُوسٌ آبِیَة مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَة اللِّئامِ عَلی مَصارِعِ الْکِرامِ
عالم به خواب خفته اسلام را بیدار کرد.