افتراق در جامعه اسلامی
هنوز پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
از دنیا رحلت نکرده بود که بادهای فتنه ها و اختلافات در میان امت اسلامی وزیدن گرفت و ریشه های فکری و عقیدتی و اجتماعی و سیاسی را که آن حضرت با زحمات طاقت فرسا و فراوان محکم کرده بود به لرزه درآورد.
این درد جانکاه که بدن امت اسلامی را فرا گرفت در قرآن و سنت نبوی به طور صریح به آن اشاره شده است. خداوند متعال می فرماید:(
وما مُحَمَّد الّا رسُولٌ قَد خَلَتْ مِنْ قَبْلِه الرسُلُ افَانْ ماتَ او قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی اعْقابِکمْ
)
؛
«محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
فقط فرستاده خداست، و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر می گردید؟ ».
این آیه گر چه بعد از معرکه احد بر پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
نازل شد آن هنگامی که بین مسلمانان شایع شد که رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
کشته شده است ولی به حقیقت تلخی اشاره می کند که جای انکار آن نیست و آن عقب گرد به مواضع قبلی و ایجاد اختلاف بین صفوف مسلمین است.
در روایات نبوی نیز به اینده این امت و تفرقه و افتراقی که در آن ایجاد می شود اشاره بلکه تصریح شده است.
پیامبر گرامی اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
در حدیثی اشاره می کند که این امت از امت های پیشین مستثنی نیست و هرچه در امت های پیشین از تفرقه و اختلاف پدید آمده در این امت نیز به وقوع خواهد پیوست.
بخاری در صحیح به سندش از ابی سعید خدری از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «لتتبعنّ سنن من کان قبلکم شبرا شبرا وذراعا بذراع حتی لو دخلوا جحر ضبّ تبعتموهم قلنا یا رسول اللَّه! الیهود والنصاری؟ قال: فمن؟ »؛
«به طور حتم شما از سنت های پیشینیان وجب به وجب و ذراع به ذراع پیروی خواهید کرد، حتی در صورتی که آنان داخل سوراخ سوسماری شوند شما نیز کار انها را دنبال خواهید کرد. عرض کردیم: ای رسول خدا! مقصود شما یهود و نصارا است؟ حضرت فرمود: پس چه کسی غیر از آن است؟».
حال امت های پیشین بر کسی مخفی نیست که در اختلاف و تشتت و تفرقه گرفتار شدند و در نتیجه بدعت ها و انحرافات جامعه اسلامی را فراگرفت.
خداوند متعال می فرماید:(
تِلْک الرسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهمْ مَنْ کلَّمَ اللَّه ورفَعَ بَعْضَهمْ درجاتٍ و اتَینا عیسَی بْنَ مَریمَ الْبَیناتِ و ایدناه بِروحِ الْقُدسْ و لَو شاءَ اللَّه مَا اقْتَتَلَ الَّذینَ مِنْ بَعْدهمْ مِنْ بَعْد ما جاءَتْهمُ الْبَیناتْ ولکنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهمْ مَنْ امَنَ ومِنْهمْ مَنْ کفَر...
)
؛
«برخی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم، برخی از انها خدا با او سخن می گفت، و بعضی را درجاتی برتر داد، و به عیسی بن مریم نشانه های روشن دادیم و او را با روح القدس تایید نمودیم (ولی فضیلت و مقام آن پیامبران مانع اختلاف امت ها نشد) و اگر خدا می خواست کسانی که بعد از انها بودند پس از آن همه نشانه های روشن که برای انها آمد جنگ و ستیز نمی کردند (اما خدا مردم را مجبور نساخته و انها را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است)، ولی این امت ها بودند که با هم اختلاف کردند بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند... ».
روایات هم مضمون
با مراجعه به مصادر حدیثی پی به وجود روایاتی می بریم که هم مضمون با احادیث افتراق امت بوده و به مساله افتراق و اختلاف در امت اسلامی اشاره کرده است. اینک به برخی از انها اشاره می کنیم:
1- بخاری به سندش از ابوسعید خدری از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «لتتعبنّ سنن من کان قبلکم شبرا شبرا وذراعا بذراع حتی لو دخلوا جحر ضبّ تبعتموهم. قلنا: یا رسول اللَّه! الیهود والنصاری؟ قال: فمن؟ »؛
«به طور حتم شما از سنت های پیشینیان وجب به وجب و ذراع به ذراع پیروی خواهید کرد، حتی در صورتی که آنان داخل سوراخ سوسماری شوند شما نیز کار آنان را دنبال خواهید کرد. عرض کردیم: ای رسول خدا! مقصود شما از آنان یهود و نصارا است؟ حضرت فرمود: پس چه کسی غیر از آنان است؟ ».
2- عُقبة بن عامر می گوید: روزی رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
از مدینه به طرف احد حرکت کرد و بر اهل احد آن گونه که نماز بر میت می خواند نماز به جای آورد، انگاه بر روی منبر رفت و فرمود: «انّی فَرط لکم وانا شهید علیکم، وانّی واللَّه لانظر الی حوضی الان، وانّی اعطیت مفاتیح خزائن الارض (او مفاتیح الارض)، وانّی واللَّه ما اخاف علیکم آن تشرکوا بعدی، ولکن اخاف علیکم آن تنافسوا فیها»؛
«من به جهت شما زودتر می ایم و من گواه برشمایم و به خدا سوگند که من الان به حوضم نظر میکنم. به من کلیدهای خزینه های زمین (یا فرمود کلیدهای زمین) داده شده است. به خدا سوگند! بر شما نمی ترسم که بعد از من به شرک روی اورید، ولی بر شما می هراسم که در روی زمین اختلاف نمایید».
3- هیثمی در «مجمع الزوائد» از نافع بن خالد خزاعی از پدرش نقل کرده که گفت: «کان رسول اللَّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
اذا صلّی والناس حوله صلّی صلاة خفیفة تامة الرکوع والسجود، فجلس یوما فاطال الجلوس حتی اوما بعضنا الی بعض آن اسکتوا، فانّ رسول اللَّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
یوحی الیه، فلمّا فرغ قال بعض القوم: یا رسول اللَّه! اطلت الجلوس حتی اوما بعضنا الی بعض انّه ینزل علیک. قال: لا، ولکنها صلاة رغبة ورهبة. سالت اللَّه فیها ثلاثا فاعطانی اثنتین ومنعنی واحدة. سالته آن لایعذّبکم بعذاب عذّب به من کان قبلکم. وسالته آن لایسلّط علی عامّتکم عدوا یستبیحها فاعطانیهما. وسالته آن لایلبسکم شیعا ویذیق بعضکم باس بعض فمنعنیها... »؛
«هرگاه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نماز به جای می آورد در حالی که مردم بر دور او بودند نماز را خفیف و مختصر به جای می آورد ولی رکوع و سجود را تمام می کرد. روزی که حضرت نشسته بودند چنان جلوس خود را طول دادند که برخی به دیگری می گفت: ساکت باشید چون به رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
وحی می شود. چون حضرت فارغ شد، برخی از مردم به او عرض کردند: ای رسول خدا! انقدر جلوس را طولانی کردی که برخی اشاره کردند که بر شما وحی نازل می شود. حضرت فرمود: خیر ولی این نماز رغبت و ترس بود. از خدا سه چیز خواستم دوتای آن را به من عطا نمود و یکی را از من امتناع ورزید. از او درخواست کردم که شما را به عذابی که پیشینیان را عذاب کرده مبتلا نسازد. و نیز درخواست نمودم که بر عامه شما دشمنی را مسلّط نکند که حرمت آنان را مباح گرداند، خداوند این دو خواسته مرا به من عطا فرمود. و نیز خواستم لباس تفرقه و تشتت را به شما نپوشاند و بین شما نزاع و خصومت ایجاد ننماید که این را نپذیرفت... ».
4- مسلم به سندش از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «لاتزال طائفة من امّتی قائمة بامر اللَّه لایضرهم من خذلهم او خالفهم حتی یاتی امر اللَّه وهم ظاهرون علی الناس»؛
«همیشه طایفه ای از امت من قیام کننده به امر خداست و کسانی که درصدد خار کردن یا مخالفت با انها هستند هرگز نمی توانند ضرری به انها برسانند تا این که امر خدا فرا رسد و حال آن که انها بر مردم غالبند».
احادیث افتراق امت
احادیث افتراق امت را می توان به چند دسته تقسیم نمود:
1 - تقسیم به دو فرقه
برخی از احادیث اشاره به تقسیم امت اسلامی به دو فرقه نموده است. از آن جمله روایتی است که احمد بن حنبل در مسند
، نسائی در السنن الکبری
، ابویعلی در مسند
، خطیب بغدادی در تاریخ بغداد
و ابن کثیر در البدایة و النهایه
از ابی سعید خدری نقل کرده که رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «تفترق امّتی فرقتین یخرج بینهما مارقة یقتلها اولی المؤمنین حقا»؛ «امّتم به دو فرقه تقسیم می شوند و از بین آن دو گروهی سر در خواهند آورد که طائفه بر حق با آنان قتال خواهند نمود».
غالب شارحان این حدیث از اهل سنت تصریح کرده اند که مقصود از طایفه به حق امام علی بن ابی طالبعليهالسلام
است که با معاویه و اصحاب جمل و خوارج نهروان به جنگ پرداخت.
نووی در شرح این حدیث می گوید: «هذه الروایة صریحة فی آن علیا - رض - کان هو المصیب للحقّ، والطائفة الاخری اصحاب معاویة کانوا بغاة متاولین»؛ «این روایت صریح است در این که علی - رض - بر حق بوده است و طایفه دیگر همان اصحاب معاویه است که ظالم و اهل تاویل بوده اند».
2 - تقسیم به سه فرقه
دسته ای دیگر از احادیث است که امت اسلامی را به سه فرقه تقسیم نموده است ولی از حیثیتی غیر از حیثیاتی که در روایات دیگر آمده است.
طبرانی به سند خود از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «اذا کان یوم القیمة صارت امّتی ثلاث فِرق: فرقة یعبدون للَّه خالصا، وفرقة یعبدون اللَّه ریاءً، وفرقة یعبدون اللَّه یصیبون به دنیا... »؛
«چون روز قیامت فرا رسد امّتم بر سه فرقه می گردند: فرقه ای که خداوند را با اخلاص عبادت می کنند، و فرقه ای که خدا را ریا کارانه می پرستند، وفرقه ای که خدا را به جهت رسیدن به مال دنیا می پرستند... ».
سید بن طاووس به سندش از ابوذر و مقداد بن اسود و سلمان فارسی نقل کرده که گفتند: ما تنها نزد رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
بودیم که سه دسته از مهاجرین بدری بر ما وارد شد. رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «تفترق امّتی بعدی ثلاث فرق: فرقة اهل حقّ لایشوبه بباطل، مثلهم کمثل الذهب کلّما فتنته بالنار ازداد جودة وطیبا، وامامهم هذا احد الثلاثه، وهو الذی امر اللَّه به فی کتابه «اماما ورحمة»، وفرقة اهل باطل لایشوبونه بحق، مثلهم کمثل خبث الحدید کلّما فتنته بالنار ازداد خبثا وامامهم هذا احد الثلاثة. وفرقة اهل ضلالة مذبذبین بین ذلک لا الی هؤلاء ولا الی هؤلاء وامامهم هذا احد الثلاثة. فسالتهم عن اهل الحقّ وامامهم فقال: هذا علی بن ابی طالب، امام المتقین. وامسک عن الاثنین، فجهدت آن یسمّیهما فلم یفعل»؛
«امتم بعد از من به سه فرقه تقسیم می شوند: فرقه ای اهل حقند که آنان با باطل مخلوط نمی باشند. مثل آنان همانند طلا است که هر چه در آتش گداخته شود خالصی و اصالت آن بیشتر خواهد شد، و امام آنان یکی از این سه نفر است. و آن کسی است که خداوند در کتابش به آن امر کرده: «اماما و رحمة». و فرقه ای اهل باطل اند که از هر حقّی به دورند. مثل آنان همانند اهن فاسد شده ای است که هر چه در آتش گداخته شود خباثت آن بیشتر خواهد شد، و امام آنان یکی از این سه نفر است. و فرقه ای است اهل ضلالت که بین این دو می باشد نه به سوی آن طرف و نه این طرف، و امام آنان یکی از این سه نفر است. از حضرت راجع به اهل حق و امام آنان سؤال کردم؟ فرمود: آن علی بن ابی طالب، امام پرهیزگاران است، ولی از ذکر نام دو رهبر دیگر خودداری کرد. اصرار کردم که نام آن دو را ببرد که امتناع نمود».
3 - تقسیم به هفتاد و چند فرقه
طایفه ای از روایات اشاره به افتراق امت اسلامی بعد از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
به هفتاد و چند فرقه دارد که این روایات بسیار زیاد بوده و معروف به احادیث فرقه ناجیه است. این احادیث در کتب شیعه و اهل سنت موجود می باشد که ما به برخی از انها اشاره می کنیم:
الف - روایات اهل سنت
اهل سنت اینگونه احادیث را با تعبیرات مختلف و طرق بسیار در کتب حدیثی خود نقل کرده اند:
1- ابوهریره از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «افترقت الیهود علی احدی - او اثنتین - وسبعین فرقة، و تفرقت النصاری علی احدی - او اثنتین - و سبعین فرقة، و تفترق امّتی علی ثلاث و سبعین فرقة»
؛ «یهود بر هفتاد و یک یا هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و نصارا بر هفتاد و یک یا دو فرقه. و امت من بر هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد».
2- ابو عامر عبداللَّه بن لُحَی می گوید: ما با معاویة بن ابی سفیان حج به جای آوردیم، چون به مکه رسیدیم هنگام نماز ظهر معاویه ایستاد و گفت: رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «انّ اهل الکتابین افترقوا فی دینهم ثنتین و سبعین ملة، و آن هذه الامّة ستفترق علی ثلاث و سبعین ملّة - یعنی الاهواء - کلّها فی النار الّا واحدة، و هی الجماعة... »؛
«همانا اهل کتاب تورات و انجیل (یعنی یهود و نصارا) در دینشان به هفتاد و دو ملّت تقسیم شدند، و زود است که این امت به هفتاد و سه ملت یعنی هواهای مختلف تقسیم شود، به جز یک فرقه تمام آنان در دوزخند، و آن جماعت است... ».
3- عوف بن مالک می گوید: رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «افترقت الیهود عل احدی و سبعین فرقة، فواحدة فی الجنّة و سبعون فی النار. و افترقت النصاری علی ثنتین و سبعین فرقة، فاحدی و سبعون فی النار و واحدة فی الجنة، و الذی نفس محمّد بیده لتفترقنّ امتی علی ثلاث و سبعین فرقة، واحدة فی الجنّة و ثنتان و سبعون فی النار. قیل: یا رسول اللَّه! من هم؟ قال: الجماعة»؛
«یهود بر هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند، یکی در بهشت و هفتاد فرقه دیگر در آتش دوزخ است. و نصارا بر هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، هفتاد و یک فرقه در آتش دوزخ و یکی در بهشت است. قسم به کسی که جان محمّد به دست اوست به طور حتم امّتم بر هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که یکی در بهشت و هفتاد و دو فرقه در آتش دوزخ است. عرض شد: ای رسول خدا! آنان کیانند؟ حضرت فرمود: همان جماعت».
4- عوف بن مالک می گوید: رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «ستفترق امّتی علی بضع وسبعین فرقة اعظمها فتنة علی امّتی قوم یقیسون الامور برایهم، یحرمون الحلال ویحللّون الحرام»؛
«زود است که امّتم بر هفتاد و چند فرقه تقسیم شوند که فتنه انگیزترین آنان بر امّتم قومی است که امور را به رای خود قیاس می کنند، حلال را حرام کرده و حرام را حلال می نمایند».
5- عوف بن مالک می گوید: رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «کیف انت - یا عوف - اذا افترقت هذه الامّة علی ثلاث و سبعین فرقة: واحدة فی الجنة وسائرهنّ فی النار... »؛
«چگونه ای تو - ای عوف - هنگامی که این امت بر 73 فرقه متفرق شوند: یکی در بهشت و بقیه در دوزخ خواهند بود».
6- عبداللَّه بن عمرو بن عاص از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «لیاتینّ علی امّتی ما اتی علی بنی اسرائیل حذو النعل بالنعل حتی آن کان منهم من اتی امتی علانیة لکان فی امّتی من یصنع ذلک. وانّ بنی اسرائیل تفرقت علی ثنتین و سبعین ملّة وتفترق امّتی علی ثلاث و سبعین ملّة، کلّهم فی النار الّا ملّة واحدة. قالوا: ومن هی یا رسول اللَّه؟ قال: ما انا علیه و اصحابی»؛
«بر امت من آنچه بر قوم بنی اسرائیل وارد شده خواهد آمد بدون کم و زیاد، حتی اگر یکی از بنی اسرائیل با مادرش به طور اشکار خلافی آنجام دهد در امتم نیز چنین خواهد شد. و همانا بنی اسرائیل بر 72 ملت متفرق شدند و امّت من بر 73 ملت متفرق خواهد شد. تمام انها به جز یک ملت در دوزخند. گفتند: آنان چه کسانی هستند ای رسول خدا! حضرت فرمود: آنچه که من و اصحابم بر آن است».
7- انس بن مالک از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «انّ بنی اسرائیل افترقت علی احدی و سبعین فرقة، و آن امّتی ستفترق علی ثنتین و سبعین فرقة کلّها فی النار الّا واحدة و هی الجماعة»؛
«همانا بنی اسرائیل بر 71 فرقه تقسیم شدند، ولی امت من به 72 فرقه متفرق می شوند، تمام آنان در دوزخند به جز یک فرقه که همان جماعت باشد».
8- ابوامامه می گوید: «افترقت بنو اسرائیل علی احدی وسبعین فرقة - او قال: اثنتین و سبعین فرقة - وتزید هذه الامة فرقة واحدة، کلّها فی النار الّا السواد الاعظم»؛
«قوم بنی اسرائیل به هفتاد و یک فرقه متفرق شدند، یا این که فرمود: به هفتاد و دو فرقه - ولی بر این امت یک فرقه اضافه می شود، همه آنان در دوزخند به جز سیاهی بزرگ».
9- سعد بن ابی وقاص از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «افترقت بنو اسرائیل علی احدی وسبعین ملّة ولن تذهب اللیالی والایام حتی تفترق امّتی علی مثلها»؛
«بنی اسرائیل بر 71 ملت متفرق شدند، و شبانه روز نمی گذرد تا اینکه امت من بر همین مقدار متفرق گردد».
10- ابو درداء و ابوامامه و واثلة بن اسقع و انس بن مالک از پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده اند که فرمود: «ذروا المراء فانّ بنی اسرائیل افترقوا علی احدی وسبعین فرقة، والنصاری علی ثنتین و سبعین فرقة، کلّهم فی الضلالة الّا السواد الاعظم. قالوا: یا رسول اللَّه! ومن السواد الاعظم؟ قال: من کان علی ما انا علیه و اصحابی، من لم یمار فی دین اللَّه ولم یکفّر احدا من اهل التوحید بذنب غفر له»؛
«جدال را رها کنید؛ زیرا بنی اسرائیل به 71 فرقه و نصارا به 72 فرقه متفرق شدند، تمام آنان به جز سواد اعظم در گمراهی هستند. گفتند: ای رسول خدا! سواد اعظم کیست؟ فرمود: هر کس که بر آن چیزی است که من و اصحاب من بر آن است. کسی که در دین خدا جدال نکند و کسی از اهل توحید را به گناهی که برای او بخشوده شود تکفیر ننماید».
11- جابر بن عبداللَّه از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «تفرقت الیهود علی واحدة وسبعین فرقة، کلّها فی النار، وتفرقت النصاری علی ثنتین وسبعین فرقة، کلّها فی النار، وانّ امّتی ستفترق علی ثلاث وسبعین فرقة کلّها فی النار الّا واحدة. فقال عمر بن الخطاب: یا رسول اللَّه! اخبرنا من هم؟ قال: السواد الاعظم»؛ «یهود بر 71 دسته متفرق شدند تمام آنان در آتش اند. و نصارا به 72 فرقه متفرق شدند و تمام آنان در آتش اند. و همانا امّت من زود است که بر 73 فرقه متفرق شوند، تمام آنان به جز یک فرقه در آتش اند. عمر بن خطاب گفت: ای رسول خدا! خبر بده مرا که آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: سواد اعظم».
12- کثیر بن عبداللَّه بن عمرو بن عوف بن زید از پدرش، از جدش نقل کرده که گفت: ما نزد رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در مسجدش نشسته بودیم که حضرت فرمود: «لتسلکنّ سنن من قبلکم حذو النعل بالنعل، ولتاخذنّ مثل اخذهم، آن شبرا فشبر وان ذراعا فذراع وان باعا فباع، حتی لو دخلوا جحر ضبّ دخلتم فیه. الا آن بنی اسرائیل افترقت علی موسی علی احدی وسبعین فرقة کلّها ضالة الّا فرقة واحدة: الاسلام وجماعتهم. وانّما افترقت علی عیسی بن مریم علی احدی وسبعین فرقة کلّها ضالة الّا فرقة واحدة: الاسلام وجماعتهم. ثمّ انّهم یکونون علی اثنتین وسبعین فرقة، کلّها ضالّة الّا فرقة واحدة: الاسلام وجماعتهم»؛
«به طور حتم شما روش های پیشینیان را بدون کم و زیاد خواهید پیمود، و همانند آنان امور را خواهید گرفت. اگر یک وجب، شما هم یک وجب، اگر یک ذراع، شما هم یک ذراع، و اگر یک متر، شما هم یک متر، حتی اگر آنان داخل سوراخ سوسماری شدند شما نیز داخل خواهید شد. اگاه باشید! همانا بنی اسرائیل برخلاف دستور موسی به 71 فرقه متفرق شدند که همه انها بر ضلالت اند به جز یک فرقه و آن اسلام و جماعت مسلمین است. و همانا بنی اسرائیل برخلاف حضرت عیسی بن مریم بر 71 فرقه متفرق شدند، تمام انها بر ضلالت اند به جز یک فرقه و آن اسلام و جماعت مسلمین است. انگاه آنان بر 72 فرقه متفرق خواهند شد که تمام انها بر ضلالت اند به جز یک فرقه که همان اسلام و جماعت اسلام باشد».
شاید مقصود به بخش اخر حدیث پیروان پیامبر اسلام محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
باشند گرچه ضمیر به طور مذکر آمده است.
بررسی سند احادیث
حدیث اول به جهت وجود محمّد بن عمرو در آن حسن است، گرچه به جهت شواهد آن صحیح می باشد، و لذا ترمذی، حاکم نیشابوری، ابن حبّان، شاطبی، و سیوطی و البانی آن را تصحیح نموده اند».
حدیث دوم نیز به جهت وجود ازهر بن عبداللَّه در سند آن حسن است گرچه به جهت شواهدی که دارد صحیح می باشد. و لذا حاکم نیشابوری و ذهبی آن را تصحیح نموده اند.
حدیث سوم به جهت عباد بن یوسف در سند آن حسن است.
حدیث چهارم را حاکم نیشابوری تصحیح کرده است.
حدیث پنجم به جهت وجود عبد الحمید بن ابراهیم در سند آن نزد برخی ضعیف است گرچه ابن حبّان و ابن حجر او را توثیق کرده اند.
حدیث ششم به جهت وجود عبد الرحمان بن زیاد بن انعم افریقی در سند ان، ضعیف است؛ زیرا حافظه او ضعیف بوده و راوی احادیث منکر است.
حدیث هفتم تمام طرق آن به انس بن مالک ضعیف است.
حدیث هشتم به جهت جهالت یکی از راویان آن به نام قطن بن عبداللَّه ضعیف است.
حدیث نهم به جهت وجود موسی بن عبیده در سند آن ضعیف است.
حدیث دهم به جهت وجود کثیر بن مروان شامی در سند آن باطل است؛ زیرا او جدا ضعیف می باشد.
حدیث یازدهم به نظر حافظ ابن حجر ضعیف است؛ زیرا در سند آن شخصی وجود دارد که نام آن برده نشده است.
حدیث دوازدهم نیز به جهت وجود کثیر بن عبداللَّه در سند آن ضعیف است.
ب - احادیث افتراق امت در مصادر شیعه
در مصادر حدیثی شیعه نیز به احادیث افتراق امت و فرقه ناجیه اشاره شده است. اینک به برخی از انها اشاره می کنیم:
1- شیخ صدوقرحمهالله
به سندش از امام حسینعليهالسلام
از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «انّ امّة موسی افترقت بعده علی احدی و سبعین فرقة، فرقة منها ناجیة و سبعون فی النار، و افترقت امّة عیسی بعده علی اثنتین و سبعین فرقة، فرقة منها ناجیة و احدی و سبعون فی النار، و آن امّتی ستفترق بعدی علی ثلاث و سبعین فرقة، فرقة منها ناجیة واثنتان وسبعون فی النار»؛
«همانا امت موسی بعد از او به 71 فرقه متفرق شدند، فرقه ای از آنان بر حق و هفتاد فرقه دیگر در آتش دوزخند. و امت عیسی بعد از او بر 72 فرقه تقسیم شدند، یک فرقه از انها بر حق و 71 فرقه در آتش دوزخند. و همانا امت من بعد از من بر 73 فرقه متفرق شوند، یک فرقه اهل نجات و 72 فرقه در آتش دوزخند».
2- علی بن محمّد خزاز به سندش از امام علیعليهالسلام
نقل کرده که رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «ستفترق امّتی علی ثلاث و سبعین فرقة، منها فرقة ناجیة و الباقون هالکة، و الناجیة الذین یتمسکون بولایتکم و یقتبسون من عملکم و لایعملون برایهم فاولئک ما علیهم من سبیل»؛
«زود است که امتم بر هفتاد و سه فرقه متفرق شوند، از انها یک فرقه اهل نجات است و بقیه هلاک خواهند شد. و فرقه ناجیه کسانی هستند که به ولایت شما - اهل بیت - تمسک کرده و از علم شما بهره گیرند و به رای خود قیاس نکنند. آنان کسانی هستند که مؤاخذه نخواهند شد».
3- شیخ طوسیرحمهالله
به سندش از امام علیعليهالسلام
نقل کرده که به بزرگ یهود فرمود: «به چند دسته تقسیم شدید؟ او گفت: به فلان و فلان دسته. حضرت فرمود: دروغ گفتی ای برادر یهود. انگاه رو به مردم کرده و فرمود: «واللَّه لو ثنیت لی الوسادة لقضیت بین اهل التوراة بتوراتهم و بین اهل الانجیل بانجیلهم و بین اهل الزبور بزبورهم و بین اهل القرآن بقرآنهم. آیها الناس! افترقت الیهود علی احدی و سبعین فرقة، سبعون منها فی النار و واحدة ناجیة فی الجنة و هی التی اتّبعت یوشع بن نون وصی موسیعليهالسلام
. وافترقت النصاری علی اثنتین و سبعین فرقة، احدی و سبعین فی النار و واحدة فی الجنة، و هی التی اتبعت شمعون وصی عیسیعليهالسلام
. و ستفترق هذه الامة علی ثلاث و سبعین فرقة، اثنتان و سبعون فرقة فی النار و فرقة فی الجنة، و هی التی اتبعت وصی محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
، و ضرب بیده علی صدره. ثم قال: ثلاث عشر فرقة من الثلاث و السبعین کلّها تنتحل مودتی، واحدة منها فی الجنة و هی النمط الاوسط، و اثنتا عشرة فی النار»؛
«به خدا سوگند! اگر برای من کرسی پهن کنند هر اینه بین اهل تورات به تورآتشان و بین اهل انجیل به انجیلشان و بین اهل زبور به زبورشان و بین اهل قرآن به قرآنشان حکم خواهم کرد. ای مردم! یهود به 71 فرقه متفرق شدند، هفتاد فرقه از آنان در آتش دوزخ و یک فرقه اهل نجات و در بهشت است. و آن فرقه ای است که یوشع بن نون وصی موسیعليهالسلام
را پیروی کرده است. و نصارا بر 72 فرقه متفرق شدند، 71 فرقه در آتش دوزخ و یک فرقه در بهشت است، و آن فرقه ای است که شمعون وصی عیسیعليهالسلام
را پیروی نموده است. و زود است که این امت بر 73 فرقه متفرق شوند، 72 فرقه از انها در آتش دوزخ و یک فرقه در بهشت است. و آن فرقه ای است که وصی محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
را پیروی نموده است. در این هنگام حضرت دست خود را بر سینه اش زد. سپس فرمود: سیزده فرقه از 73 فرقه همگی ادعای محبّت مرا دارند، ولی یک فرقه از آنان در بهشت است و آنان کسانی اند که در راه مستقیم قرار دارند، و دوازده فرقه دیگر در آتش دوزخ است».
4- شیخ مفید به سندش از ابی عقیل نقل کرده که گفت: ما نزد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالبعليهالسلام
بودیم که حضرت فرمود: «لتفترق هذه الامة علی ثلاث و سبعین فرقة، و الذی نفسی بیده آن الفرق کلّها ضالّة الّا من اتبعنی و کان من شیعتی»؛
«به طور حتم این امت بر 73 فرقه متفرق خواهند شد. قسم به کسی که جانم به دست قدرت اوست تمام فرقه ها بر ضلالت اند جز کسانی که مرا متابعت کرده و از پیروان من باشند».
5- اربلی به سندش از امام علیعليهالسلام
نقل کرده که فرمود: «تفترق هذه الامة علی ثلاث و سبعین فرقة: اثنتان و سبعون فی النار و واحدة فی الجنّة و هم الذین قال اللَّه عزوجل: «ومِمَّنْ خَلَقْنا امَّةٌ یهدونَ بِالْحَقِ وبِه یعْدلُونَ»، و هم انا و شیعتی»؛
«این امت بر 73 فرقه متفرق خواهند شد، 72 فرقه از آنان در آتش دوزخ و یکی در بهشت است و آنان کسانی هستند که خداوند عزوجل در حقّشان فرمود: (و از جمله کسانی که خلق کردیم امتی است که به حق هدایت یافته و به حق باز می گردند)، و انها من و شیعیان من می باشند».
6- شیخ صدوقرحمهالله
به سندش از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «انّ بنی اسرائیل تفرقت علی عیسی احدی و سبعین فرقة، فهلک سبعون فرقة و تخلّص فرقة، و آن امّتی ستفترق علی اثنتین و سبعین فرقة، یهلک احدی و سبعون و یتخلّص فرقة. قالوا: یا رسول اللَّه! من تلک الفرقة؟ قال: الجماعة الجماعة الجماعة»؛
«همانا بنی اسرائیل بر 71 فرقه متفرق شدند، هفتاد فرقه از انها هلاک شده و یک فرقه نجات یافتند. و همانا امت من بر هفتاد و دو فرقه متفرق شود، 71 فرقه از انها هلاک شود و یکی نجات یابد. گفتند: ای رسول خدا! آن یک فرقه کیست؟ فرمود: جماعت، جماعت، جماعت».
شیخ صدوقرحمهالله
در توضیح ذیل حدیث می فرماید: «مقصود به جماعت، اهل حق است گرچه کم باشند؛ زیرا از پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
روایت شده که فرمود: «المؤمن من وحده حجة، والمؤمن وحده جماعة»؛ «مؤمن به تنهایی حجت است، و مؤمن به تنهایی جماعت است».
7- عیاشی به سندش از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «تفرقت امّة موسی علی احدی و سبعین ملّة (فرقة)، سبعین منها فی النار و واحدة فی الجنة، و تفرقت امّة عیسی علی اثنتین و سبعین فرقة، احدی و سبعین فرقة فی النار و واحدة فی الجنة و تعلو امّتی علی الفرقتین جمیعا بملة، واحدة فی الجنة و ثنتان و سبعون فی النار. قالوا: من هم یا رسول اللَّه! قال: الجماعات الجماعات»؛
«امت موسی بر 71 ملت (فرقه) تقسیم شدند، هفتاد فرقه از انها در آتش و یکی در بهشت است. و امت عیسی بر 72 فرقه متفرق شدند، 71 فرقه در آتش دوزخ و یکی در بهشت است. و امت من از آن دو فرقه به یک فرقه بالاترند، یکی در بهشت و 72 فرقه دیگر در آتش دوزخ است گفتند: ای رسول خدا! انها کیانند؟ فرمود: جماعات، جماعات».
8- شیخ صدوقرحمهالله
به سندش از عبداللَّه بن عمر از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «سیاتی علی امّتی ما اتی علی بنی اسرائیل مثل بمثل، و انّهم تفرقوا علی اثنتین و سبعین ملّة، و ستفترق امّتی علی ثلاث و سبعین ملة، تزید علیهم واحدة، کلّها فی النار غیر واحدة. قال: قیل یا رسول اللَّه! وما تلک الواحدة؟ قال: هو ما نحن علیه الیوم انا واصحابی»؛
«زود است که بر سر امتم آنچه بر بنی اسرائیل درآمده فرود اید، مثل همان. بنی اسرائیل بر 72 ملت متفرق شدند. و زود است که امتم بر 73 ملت تقسیم شوند با اضافه یک ملت بر انها، تمام انها در آتش دوزخند به جز یک ملت. به حضرت عرض شد: آن یک ملت کدام است؟ فرمود: آن ملتی که من و اصحابم امروز برانیم».
مجلسیرحمهالله
این حدیث را از صدوقرحمهالله
نقل کرده ولی در اخر آن اینچنین آمده است: «هو ما نحن علیه الیوم انا و اهل بیتی»؛
«ان ملت دسته ای است که من و اهل بیتم امروز برانیم».
راویان حدیث از صحابه
تعداد بسیاری از صحابه احادیث افتراق امت را نقل کرده اند از قبیل:
1- امام علیعليهالسلام
2- امام حسینعليهالسلام
3- ابوهریره
4- عوف بن مالک
5- عبداللَّه بن عمرو بن عاص
6- انس بن مالک
7- ابوامامه
8- سعد بن ابی وقاص
9- ابوالدرداء
10- واثلة بن اسقع
11- جابر بن عبداللَّه انصاری
12- عمرو بن عوف بن زید
13- عبداللَّه بن عمر
راویان حدیث افتراق در مصادر فریقین
احادیث افتراق امت در مصادر حدیثی بسیاری از علمای فریقین آمده است از قبیل:
1- الجامع الصحیح، ترمذی ج 5 ص 25، 41، کتاب الایمان
2- سنن ابی داود، ج 5 ص 4، 34
3- سنن ابن ماجه ج 2 ص 1321، کتاب الفتن
4- مسند احمد بن حنبل ج 2 ص 332
5- المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 1 ص 61
6- صحیح ابن حبّان ج 7 ص 62، ح 6731
7- صحیح ابن یعلی، مسند ابی هریره، 541 - 542
8- السنة، ابن ابی عاصم ج 1 ص 33، رقم 66
9- السنة، مروزی، ص 17
10- السنن الکبری، بیهقی ج 10 ص 208، الاعتقاد ص 307
11- الابانة الکبری، ابن بطّه ج 1 ص 228، رقم 252
12- الشریعة، اجری ص 15
13- الفَرق بین الفِرق، عبدالقاهر بغدادی ص 6
14- تلبیس ابلیس ص 18
15- الاعتصام، شاطبی ج 2 ص 189
16- الجامع الصغیر، سیوطی، ج 2 ص 20
17- سنن دارمی، ج 2 ص 158، رقم 2521
18- المعرفة و التاریخ، یعقوب بن ابی سفیان، ج 2 ص 31
19- المعجم الکبیر، طبرانی ج 19 ص 376 - 377
20- شرح الاصول الاعتقاد، اللالکائی ج 1 ص 101، رقم 150
21- الکامل فی الضعفاء ابن عدی ج 7 ص 2483، ترجمه نعیم بن حماد خزاعی
22- تاریخ مدینه دمشق، ابوزرعه دمشقی ج 1 ص 622، رقم 1783
23- تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 13 ص 307 - 308
24- مجمع الزوائد، هیثمی، ج 7 ص 323
25- الضعفاء الکبیر، عقیلی، ج 2 ص 262
26- الخصال، شیخ صدوق، ص 585، کمال الدین ص 662
27- الرسائل العشر، شیخ طوسی، ص 127، الامالی، ص 523
28- کفایة الاثر، خزاز قمی، ص 155
29- الاحتجاج، طبرسی ج 1 ص 392
30- کافی، کلینی ج 8 ص 224
31- کتاب سلیم بن قیس ص 332
32- الامالی، شیخ مفید ص 213
33- کشف الغمة، اربلی ج 1 ص 328
34- تفسیر عیاشی ج 2 ص 43
35- بحار الانوار، مجلسی ج 28 ص 4
و...
تصریح به صحت حدیث
عده ای از علمای اهل سنت تصریح به صحت حدیث افتراق امت نموده اند از قبیل:
1- ترمذی، الجامع الصحیح. او می گوید: «هذا حدیث حسن صحیح».
2- حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین. او می گوید: «هذا حدیث کثر فی الاصول»؛ «این حدیثی است که در کتب اصول حدیثی بسیار یافت می شود».
3- ذهبی، تلخیص المستدرک.
4- ابن حبان، الصحیح.
5- شاطبی، الاعتصام
6- سیوطی، الجامع الصغیر
7- البانی، سلسلة الاحادیث الصحیحة
8- ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، ج 1 ص 118
9- طبرانی، المعجم الکبیر
10- علامه مناوی، فیض الغدیر، که تصریح به تواتر آن کرده است
11- سفارینی، لوامع الانوار البهیة
تواتر حدیث افتراق امت نزد فریقین
برخی از علمای شیعه و اهل سنت حدیث افتراق امت را متواتر دانسته اند از قبیل:
1- مقبلی، العلم الشامخ.
او می گوید: «حدیث افتراق الامّة الی ثلاث و سبعین فرقة روایاته کثیرة یشد بعضها بعضا بحیث لاتبقی ریبة فی حاصل معناه»؛ «حدیث افتراق امت به 73 فرقه روایاتش بسیار است به حیثی که برخی از انها بعضی دیگر را تقویت و محکم می کند و در نتیجه شکی در حاصل معنای آن باقی نمی گذارد».
2- محمد بن عقیل، تقویة الایمان.
او می گوید: «حدیث افتراق الامة علی ثلاث و سبعین فرقة قدروی من طرق عدیدة و خرجه غیر واحد من ائمة الحدیث، فشد بعض الروایات بعضها و حصل من المجموع قوة تفید اصل اصیل للحدیث»؛ «حدیث افتراق امت بر 73 فرقه از طرق مختلفی روایت شده است. و بسیاری از ائمه حدیث آن را تخریج نموده اند و برخی از روایات بعضی دیگر را تقویت و محکم می کند. و از مجموع روایات قوتی استفاده می شود که دلالت بر ثبوت اصل اصیلی برای حدیث دارد».
3- سیوطی، الجامع الصغیر.
4- کتّانی، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر.
5- سید نعمت اللَّه جزایری، الانوار النعمانیة.
معنای حقیقی یا مجازی
در معنا و مفهوم این احادیث چند احتمال داده شده است:
1 - این که رقم 71، 72 و 73 عددی حقیقی است، و حقیقتا امت پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
به این تعداد فرقه تقسیم شده اند. لذا برخی از مؤلفان درصدد شمارش آن ها تا 73 بر آمده و عقاید هر کدام و نام آن ها را ذکر کرده اند.
2 - این که مقصود از این عدد حقیقی است ولی هنوز کامل نشده و تا عصر ظهور حضرت مهدیعليهالسلام
وقت دارد تا به این عدد برسد.
3 - این که مقصود از این عدد به معنای مجازی و برای مبالغه است؛ زیرا عدد هفتاد را عرب به جهت مبالغه در امری استفاده می کند. قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
کرده و می فرماید: «ان تستغفر سبعین مرة فلن یغفر اللَّه لهم»؛ «اگر بر منافقان هفتاد بار استغفار کنی خداوند آنان را نمی امرزد». مشخص است که این عدد به جهت مبالغه در استغفار است و خصوصیت ندارد. و عدد سه که به آن اضافه شده به جهت مبالغه در مبالغه نسبت به تفرقه است و دلالت دارد بر این که تفرقه در امت اسلامی نسبت به دو امت گذشته بیشتر بوده است.
بررسی کلّی احادیث افتراق امت
از مجموعه این احادیث نکاتی استفاده می شود:
1- از این که این احادیث با الفاظ و تعبیرات مختلف از طرق متعددی نقل شده پی به شهرت و معروف بودن آن می بریم. و لذا مشاهده می کنیم که این احادیث در اغلب کتاب های حدیثی معتبر نزد اهل سنت آمده است، و حتی برخی از محدثین برای آن بابی خاص قرار داده اند.
2- با مراجعه به طرق ضعیف و مجعول آن پی می بریم که این احادیث مورد تعرض برخی از فرصت طلبان و دروغ گویان قرار گرفته و لذا در ذیل آن مطابق میل خود اضافاتی نموده اند تا با مرام و اهداف خودشان سازگاری داشته باشد، و این به جهت شهرت و اهمیت این احادیث نزد عموم مردم است.
از جمله احادیثی که در ذیل آن جمله ای از طرف راوی اضافه شده حدیثی است که ابن ابی عاصم در کتاب «السنة» نقل کرده که در ذیل آن آمده است: «و آن من اضلّها و اخبثها من یتشیع او الشیعة».
و این در حالی است که ناصر الدین البانی، محقق کتاب «السنة» در تعلیقه خود بر این حدیث می گوید: «اسناده ضعیف و رجاله ثقات غیر لیث و هو ابن ابی سلیم، فانّه ضعیف کان اختلط. و الحدیث صحیح دون ذکر الشیعة فیه»؛
«سند آن ضعیف است و رجال آن به جز لیث بن ابی سلیم ثقه می باشند؛ زیرا او ضعیف و اهل خلط بوده است. و حدیث بدون ذکر شیعه در آن صحیح است».
و نیز ابن بطّه در کتاب «الابانة» این حدیث را نقل کرده و در اخر آن چنین آمده است: «... و اضلّها فرقة و شرها الداعیة الینا - اهل البیت - ایة ذلک انّهم یشتمون ابابکر وعمر».
در حالی که در طریق آن سوادة بن سلمه قرار دارد که عین و اثری از او در کتب رجال نیست، و لذا سند آن شدیدا ضعیف است.
پاسخ به شبهات
در مورد احادیث افتراق امت شبهات مختلفی وارد شده است که به برخی از انها اشاره می کنیم:
1- ابن حزم در مورد این حدیث می گوید: «این حدیث از جهت اسناد هرگز صحیح به نظر نمی رسد».
پاسخ: از آنچه گذشت به دست می آید که سند برخی از روایات افتراق امت از اعتبار لازم و کافی برخوردار است، خصوصا آن که برخی از علمای اهل سنت تصریح به صحّت آن کرده و سندهای مختلف آن می تواند یکدیگر را تقویت نماید.
2- این حدیث از حیث متن مضطرب بوده و الفاظ آن مختلف است و متون آن کم و زیاد دارد، و بدین جهت از اعتبار ساقط است.
پاسخ: گرچه متن این حدیث به جهت نقل به معنا در آن مختلف است ولی یک مطلب در تمام این روایات است که همگی بر آن اتفاق دارند و آن افتراق و تفرقه امّت اسلامی به فرقه های مختلف و گوناگون است.
3- شوکانی می گوید: «آنچه در ذیل این احادیث آمده که به جز یک فرقه تمام فِرق اسلامی در دوزخند، را جماعتی از محدثان تضعیف کرده اند، بلکه ابن حزم گفته که این زیادتی جعلی است».
پاسخ: انصاف آن است که این عبارت در برخی از روایات صحیح السند آمده است و لذا نمی توان آن را جعلی دانست.
4- برخی می گویند: این حدیث مستلزم آن است که از این امت افراد بسیاری هلاک شوند و اختلاف و تشتّت بین مسلمانان تا روز قیامت برقرار باشد و این مستلزم آن است که حکم به جهنمی بودن اغلب افراد امت اسلامی گردد.
پاسخ: بعد از آن که حدیث از حیث سند تمام بود باید التزام به مفاد آن داد و در مفاد آن هیچ استبعادی وجود ندارد؛ زیرا نظیر آن در امت های پیشین وجود داشته است همانگونه که در قوم حضرت نوحعليهالسلام
مشاهده می کنیم.
5- عبد الرحمن بدوی می گوید: «از این حدیث ذکری در مؤلّفات قرن دوم و حتی قرن سوم مشاهده نمی نماییم و اگر این حدیث صحیح می بود باید در کتاب های قدما یافت می شد».
پاسخ: این اشکال سهو قلم از ایشان است؛ زیرا این حدیث را ابی داود متوفای سنه (275ه ق) و ترمذی، متوفای (279 ه ق) و ابن ماجه متوفای (276ه ق) و احمد بن حنبل، متوفای (241 ه ق) ، نقل کرده اند. و این ها همگی در قرن سوم می زیسته اند.
6- این احادیث با احادیث «امت مرحومه» منافات دارد. احمد بن حنبل به سندش از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که فرمود: «انّ امّتی امّة مرحومة لیس علیها فی الاخرة عذاب، انّما عذابها فی الدنیا القتل والبلابل»؛
«همانا امت من امّتی است که مورد رحمت واقع شده و بر او در اخرت عذاب نخواهد بود و تنها عذاب انها در دنیا کشتار و نزاع است».
پاسخ: اولا: احادیث افتراق امت بنابر تصریح برخی از علمای فریقین متواتر است ولی احادیث «امت مرحومه» خبر واحد می باشد و در صورت تعارض، خبر واحد نمی تواند با خبر متواتر مقابله نماید.
ثانیا: حدیث امّت مرحومه دلالت بر نفی عذاب در برزخ از برخی افراد ندارد.
ثالثا: مگر عذاب در دنیا، کم عذابی است که انسان به آن مبتلا می شود؟
رابعا: شاید مقصود از نفی عذاب در اخرت این باشد که بالاخره افراد این امت همگی به بهشت خواهند رفت؛ گرچه عده ای بعد از تطهیر در جهنم از آن خارج شده و به بهشت می روند.
خامسا: احادیث امت مرحومه را اگر بخواهیم به عمومش عمل کنیم با عقل و نقل قطعی سازگاری ندارد؛ زیرا این حدیث مردم را به گناه تشویق می کند و نیز با آیات قرآنی سازگاری ندارد؛ زیرا خداوند متعال نسبت به این امت عتاب ها و تهدیدها در صورت نافرمانی دارد. بالاتر از این ها در احادیث «حوض» به طور صریح آمده است که تعداد بسیاری از اصحاب پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
را به جهنم می برند و حتی هنگامی که پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
واسطه گری می کند فایده ای نمی بخشد.
سادسا: در حدیث «امت مرحومه» پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
می فرماید: «امت من مرحومه است... »، ولی از احادیث افتراق امت که 72 فرقه را اهل آتش دوزخ می داند و تنها یک فرقه را اهل نجات می شمارد دلالت دارد که تنها این فرقه حقیقتا از امت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
است؛ زیرا کسی حقیقتا از امت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
است که پیرو و مطیع او باشد نه این که تنها اسم مسلمانی را بر خود گذاشته باشد.
7- از ظاهر برخی احادیث استفاده می شود که اختلاف بین امت منشا رحمت خواهد بود نه عذاب. از ابن عباس نقل شده که پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «... و اختلاف اصحابی لکم رحمة»؛
«... و اختلاف اصحاب من برای شما رحمت است».
پاسخ: اولا: این روایت سند معتبری ندارد و حتی بنابر نقل ابن حزم این کلام حدیث نیست.
البانی می گوید: «حدیث (اختلاف امتی رحمة) اصلی ندارد. و محدثان کوشش فراوانی کرده اند تا برای آن سندی بیابند ولی موفق نشدند... سبکی گفته: این حدیث نزد محدثان معروف نیست و من برای آن سند صحیح و یا ضعیف و یا موضوع نیافتم... ».
ثانیا: بر فرض سند داشتن این حدیث و صحت آن می توان معنای برای آن نمود که با احادیث افتراق امت سازگاری داشته باشد.
محمد بن شربینی در «مغنی المحتاج» می گوید: در حدیث آمده که اختلاف امتم رحمت است. حلیمی آن را به اختلاف مقاصد و حرفه ها و شغل ها تفسیر کرده است».
و نیز ممکن است که مقصود از اختلاف امت آمد و شد امت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
به جهت ملاقات و کسب فیض از یکدیگر باشد. و این معنایی است که در برخی از روایات اهل بیتعليهمالسلام
به آن اشاره شده است.
شیخ صدوقرحمهالله
به سندش از عبد المؤمن انصاری نقل کرده که گفت: به امام صادقعليهالسلام
عرض کردم: قومی روایت از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل می کنند که حضرت فرمود: اختلاف امتم رحمت است. امام صادقعليهالسلام
فرمود: راست گفته اند. عرض کردم: اگر اختلافشان رحمت است پس اجتماعشان عذاب است؟ حضرت فرمود: «لیس حیث تذهب و ذهبوا، و انّما اراد قول اللَّه عزوجل: «فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقّهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون»، فامرهم آن ینفروا الی رسول اللَّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
و یتخلفوا الیه فیتعلّموا، ثمّ یرجعوا الی قومهم فیعلّموهم. انّما اراد اختلافهم من البلدان لا اختلافا فی دین اللَّه، انّما الدین واحد»؛
«مطلب آن چیزی نیست که ذهن تو و دیگران به سوی آن رفته است، بلکه مطلب همان چیزی است که در قول خداوند عزوجل اشاره شده که فرمود: (چرا از هر فرقه طایفه ای کوچ نمی کند تا در دین تفقه کرده و هنگام بازگشت به قوم خود آنان را انذار کند شاید انها برحذر شوند)، پس خداوند آنان را امر کرده که به سوی رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
کوچ کنند و نزد او رفت و آمد داشته باشند تا علم فرا گیرند و سپس به سوی قوم خود بازگشته و آنان را تعلیم دهند. مقصود، رفت و آمد از کشورها و شهرهاست نه اختلاف در دین خدا؛ زیرا به طور حتم دین خدا یکی است».
8- در برخی از روایات آمده است که پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
همه امت خود را اهل بهشت معرفی کرده است.
هیثمی از عبید اللَّه بن عمرو و او از پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل کرده که پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «ما من امة الّا و بعضها فی النار و بعضها فی الجنة الّا امّتی کلّها فی الجنة»؛
«هیچ امتی نیست جز آن که برخی از افراد آن در آتش دوزخ و برخی دیگر در بهشت است به جز امت من که تمام افراد آن در بهشت خواهند بود».
پاسخ: اولا: این حدیث به جهت وجود احمد بن محمد بن حجاج بن رشدین در سند آن به اعتراف ابن حجر هیثمی ضعیف است.
و ذهبی در «میزان الاعتدال» او را کذّاب معروف می داند.
ثانیا: اشکالاتی که در مورد حدیث «امت مرحومه» وارد کردیم در این حدیث نیز وارد است.
فرقه ناجیه از دیدگاه اهل سنت
اهل سنت فرقه ناجیه در این احادیث را بر خود منطبق کرده و خود را اهل نجات می دانند، و بر مدعای خود به ذیل برخی از این روایات تمسک کرده اند؛ زیرا در برخی از انها چنین آمده بود: «ما انا علیه و اصحابی»، «الجماعة»، «السواد الاعظم»، «الاسلام و جماعتهم». اینک جواب هایی را به صورت کلّی و نسبت به فرد فرد این گونه روایات خواهیم داد.
1- این کلمات زیادی در غالب روایات افتراق امت نیآمده است، و از آنجا که جنبه توضیحی داشته و مهم به نظر می رسد اگر قصد پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
بیان انها بود باید در همه موارد بیان می کرده است و از آنجا که در غالب این روایات نیآمده به دست می آید که این کلمات از زیادتی راویان حدیث بوده است.
2- عموم روایاتی که در انها کلمات زیادی آمده از حیث سند ضعیف به نظر می رسد، همانگونه که قبلا به آن اشاره کردیم.
3- در آیات بسیاری اکثریت مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته شده و به این نکته اشاره شده که همیشه کمی از بندگان خداوند شکر گزارند. و لذا نمی توان سواد اعظم و سیاهی لشکر و جماعت را محور حقانیت دانست.
4- در مورد حدیثی که در ذیل آن جمله «ما انا علیه و اصحابی» آمده البانی می گوید: «عقیلی آن را در ضعفا آورده و او این روایت را از یحیی به توسط عبداللَّه بن سفیان نقل کرده است. عقیلی گفته که حدیثش متابعت نمی شود».
5- از برخی آیات و روایات صحیح السند استفاده می شود که برخی از صحابه مشکل داشته و از عدالت برخوردار نبوده اند و لذا نمی توان همه آنان را داخل در فرقه ناجیه دانست.
6- در مستدرک حاکم چنین آمده است: «ما انا علیه الیوم و اصحابی» آنچه که من و اصحابم امروز بر آن هستیم، یعنی قبل از وفاتم. و این به نوبه خود دلالت بر اختلاف بین امت اسلامی دارد. و می دانیم که صحابه بعد از پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
هرگز بر یک طیف و دسته نبوده اند.
7- در مورد روایتی که در ذیل آن لفظ «الجماعة» آمده می گوییم: مقصود از جماعت، اهل حق است گر چه در اقلیت باشند؛ همانگونه که از امیرالمؤمنینعليهالسلام
نقل شده که فرمود: «... الجماعة اهل الحقّ و آن کانوا قلیلا... »؛
«مقصود از جماعت اهل حق است گرچه کم باشند».
از عبداللَّه بن مسعود نیز نقل شده که گفت: «انّما الجماعة ما وافق الحقّ و آن کنت وحدک»؛
«همانا جماعت کسی است که موافق با حق باشد گرچه تو به تنهایی باشی».
این معنا با آیات قرآن نیز سازگاری دارد؛ زیرا دلالت دارد بر این که تمسک کننده به حق کم است. خداوند سبحان می فرماید: «لقد جئناکم بالحقّ و لکنّ اکثرکم للحقّ کارهون»؛
«ما حق را برای شما آوردیم ولی بیشتر شما از حق کراهت داشتید».
پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «بدا الاسلام غریبا وسیعود کما بدا غریبا، فطوبی للغرباء»؛
«اسلام غریبانه ظهور کرد و زود است که همانند ظهور غریبانه دوباره غریبانه بازگردد. پس خوشا به حال غریبان».
8- روایاتی که در انها کلمه «السواد الاعظم» آمده همگی ضعیف السنداند همان گونه که قبلا به آن اشاره شد.
فرقه ناجیه از دیدگاه شیعه
همان گونه که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر می کنند، احادیث نیز می توانند مفسّر هم باشند. با این بیان که مثلا روایتی ولو از حیث مصداق مجمل است، ولی روایات دیگر مصداق آن را روشن کند. اکنون به برخی از روایاتی که بیانگر مصداق حدیث سابق است اشاره می کنیم:
1 - حدیث ثقلین: پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «ای مردم! همانا در میان شما دو شی ء گران بها قرار می دهم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم، که همان اهل بیت من می باشند. »
در این حدیث شریف که با سندهای صحیح در مصادر فریقین وارد شده، پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
تنها فرقه نجات یافته از گمراهی را گروهی می داند که متمسّک به قرآن و عترت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
شده اند تا از این راه به سعادت دائمی نایل ایند.
امام حافظ حسن بن محمّد صنعانی
در کتاب «الشمس المنیرة» از پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل می کند که فرمود: «افترقت امّة اخی موسی احدی و سبعین فرقة، و افترقت امّة اخی عیسی علی اثنتین و سبعین فرقة، و ستفترق امّتی علی ثلاث و سبعین فرقة، کلّها هالکة الّا فرقة واحدة. فلمّا سمع ذلک منه ضاق المسلمون ذرعا، و ضجّوا بالبکاء و اقبلوا علیه و قالوا: یا رسول اللَّه! کیف لنا بعدک بطریق النجاة؟ و کیف لنا بمعرفة الفرقة الناجیة حتّی نعتمد علیها؟ فقالصلىاللهعليهوآلهوسلم
: انّی تارک فیکم ما آن تمسکتم به لن تضلّوا من بعدی ابدا، کتاب اللَّه و عترتی اهل بیتی. آن اللطیف الخبیر نبانی انّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض»؛
«قوم برادرم موسی به هفتاد و یک فرقه متفرق شدند و امت برادرم عیسی به هفتاد و دو فرقه تقسیم گشتند. و زود است که امّتم بر هفتاد و سه فرقه متفرق گردند، همه آنان به جز یک یک فرقه هلاک خواهند شد. هنگامی که این سخن از حضرت شنیده شد مسلمانان صدایشان بلند شد و بلند گریه کردند و رو به حضرت کرده و عرض کردند: ای رسول خدا! ما چگونه بععد از شما راه نجات را پیدا کنیم؟ و چگونه به فرقه ناجیه معرفت یابیم تا بر آن اعتماد نماییم؟ حضرتصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: من در میان شما چیزی قرار دآدم که اگر به آن بعد از من تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم. همانا لطیف خبیر مرا خبر داده که آن دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض به من بازگردند».
2 - حدیث سفینه: پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «اگاه باشید! همانا مثل اهل بیتم در میان شما، همانند کشتی نوح است در قومش، هرکس که بر آن سوار شود نجات یابد و هرکس که از آن تخلف جست غرق شده و هلاک خواهد گشت».
این حدیث که با سند صحیح به حد تواتر در کتاب های شیعه و سنّی وارد شده، دلالت دارد بر این که تنها فرقه ای اهل نجاتند که به اهل بیت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
بعد از او پناه برده، و آنان را امام و مقتدای خود قرار دهند.
3 - حدیث امان: پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: «ستارگان نگه دارنده اهل زمین از غرق شدن هستند. و اهل بیت من امان امت من از اختلافند، پس هرگاه گروهی از عرب با اهل بیتم مخالفت کنند بین آن ها اختلاف افتاده و در نتیجه در زمره حزب ابلیس قرار می گیرند.
در این حدیث شریف و صحیح السند، پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
مردم را به منظور پرهیز از اختلاف و تفرقه و ضلالت، به پیروی از اهل بیتعليهمالسلام
دعوت کرده است، و پیروان اهل بیت را فرقه و گروه ناجی بر می شمارد.
4 - احادیث دوازده خلیفه: جابر بن سمره می گوید: از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
شنیدم که فرمود: دوازده امیر در میان شما خواهند بود. سپس کلمه ای را گفت که من نفهمیدم، آنگاه از پدرم پرسیدم؛ پدرم گفت: پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: همه آن ها از قریش هستند.
این حدیث دلالت دارد بر این که تنها فرقه و گروهی اهل نجاتند که تا روز قیامت دوازده امامی بوده و برای خود دوازده رهبر را برگزیده اند، و به طور حتم اینان غیر از شیعه دوازده امامی نیستند.
5 - احادیث بشارت بر شیعیان امام علیعليهالسلام
: از اهل سنت ابن حجر هیتمی و دیگران نقل می کنند که بعد از نزول آیه:(
انَّ الَّذِینَ امَنُوا وعَمِلُوا الصّالِحاتِ اولَئِک همْ خَیر الْبَریةِ
)
پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
خطاب به علیعليهالسلام
کرده و فرمود! «مقصود از آیه، تو و شیعیان تو هستند. »
در این حدیث و احادیث دیگر که به این مضمون از حضرت وارد شده، پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرقه شیعه را تنها فرقه ای معرفی کرده که مصداق «خیرالبریه» هستند.
6 - علامه میر محمّد صالح کشفی ترمذی در «مناقب مرتضوی» از کتاب «بحرالمناقب» و مناقب ابن مردویه از زاذان رضی الله عنه نقل کرده که علی - کرم اللَّه وجهه - فرمود: «این امّت به 73 فرقه متفرق خواهند شد: 72 گروه از آنان در آتش و یک فرقه در بهشت است، و آنان کسانی اند که خداوند در شانشان فرمود: «و از خلقی که افریدیم فرقه ای به حقّ هدایت می یابند و[ از باطل همیشه به حقّ برمی گردند»
آنگاه علیعليهالسلام
فرمود: «اینان من و شیعیان من هستند».