القاب تابناک
اشاره
عالمان ادبیات عرب، لقب را لفظی می دانند که دلالت بر عظمت و رفعت مقام و یا حقارت و پستی شخصیت افراد می کند. لفظی که در مدح انسانها و یا نکوهش آنان است. اهل بیتعليهمالسلام
دارای آفاق بی کران از صفات الهی ملکوتی اند. القابی لبریز از فضیلت دارند و هیچ صفتی یا لقبی که حاکی از نکوهش باشد در دایرة المعارف شخصیت آنان یافت نمی شود. (ر. ک: بطل العلقمی، ج ۲، ص ۱۱).
قمر بنی هاشم
عباسعليهالسلام
سیمایی سپید و زیبا و سیرتی سبز و نورانی داشت. درخشش چهره و چشمگیری نگاه، ابهتی بسیار به وی بخشیده بود. به سان ماه می درخشید و چون نخلی بلند عظمتی خیره کننده داشت. در زیبایی کم نظیر بود و روشنایی جمالش روشنی بخش هر تاریکی می شد.
بهره مندی بسیار از جمال و جلال و با شکوهی صفات، لقب «قمر بنی هاشم
» را به وی بخشیده بود. زیرا همگان او را چون ماهی فروزان می دانستند که در خاندان بنی هاشم می درخشد.
باب الحوائج
باب الحوائج لقبی است که در آسمان وجود حضرت عباسعليهالسلام
به سان اختری تابناک به چشم می خورد. این لقب نشان از برآوردن خواسته ها و حاجات علاقه مندان آن حضرت دارد. آنان در طوفان سختی ها و بلاها به سوی ساحل امن لطف و کرامات «باب الحوائج
» رو می کنند و با دستانی پراز عنایت و دیدگانی سرشار از سپاس و اشتیاق بازمی گردند.
آری عباس، کریمی از دودمان کریمان است، تحفه ای از رحمت بی پایان الهی است و وسیله ای برای قرب به پیشگاه خداوند محسوب می شود. مقامی عظیم دارد و به خاطر جهاد مقدسش در راه اسلام، قاضی حاجات و باب الحوائج نام گرفته است.
از این رو قرن های بسیار است که سنی و شیعه و مسلمان و غیر مسلمان دست دعا و چشم امید به سوی او دارند و داستان رهیدن از سختیها و مشکلات زندگی را از این طریق برای دیگران نقل می کنند و از زلال کرامات حضرت عباسعليهالسلام
ناگفته های گفتنی بسیاری نزد خود دارند
.
طیار
این لقب بیانگر صحیفه ای از مقام و موقعیت حضرت عباسعليهالسلام
در بهشت جاویدان است. چرا که طیار، پرواز کننده در فضای عالم قدس و درجات و مقامات والای جنت است.
چنین واژه ی پر ارجی از لبان مبارک امام سجادعليهالسلام
تراوش کرد. روزی حضرت به عبیدالله بن عباس، پور دلبند عموی خویش، نگریست؛ سرشک غم از دیدگانش جاری شد و فرمود:
«هیچ روزی بر رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
سخت تر و طاقت فرساتر از روز شهادت عمویش حمزه و بعد از آن روز شهادت پسر عمویش جعفر بن ابیطالب نبود و هیچ روزی مانند روزی که بر حسینعليهالسلام
گذشت، دشوارتر نبود. زمانی که سی هزار نفر از امت با ریختن خون فرزند فاطمه به خدای خود تقرب جستند و سخنان آن حضرت در وجود آنها اثر نکرد.»
لحظاتی چند گذشت، آنگاه امام ادامه داد:
«خداوند عمویم عباس را رحمت فرماید که جان خویش را در راه برادرش تقدیم کرد تا اینکه دست هایش از پیکر جدا شد. خداوند به جای آنها دو بال در بهشت به وی عطا فرمود تا با آنها در سرای فردوس همراه فرشتگان به پرواز درآید، چنان که به جعفر بن ابیطالب بال عطا فرمود...»
.
اطلس
اطلس آینه ای از صفات برجسته و چشمگیر حضرت عباسعليهالسلام
است. واژه ای که دلاوری بسیار و شجاعت فراوان آن عزیز را گوشزد می کند. زیرا صفوف دشمن با دلیری حضرت شکافته می شد و انبوه سربازان و رزم آوران با یورش مردانه ی آن دلاور به تنگ می آمد.
گروهی، سرخ فامی رنگ صورت و یا چگونگی سیمای آن حضرت را علت این لقب دانسته اند و بعضی جسارت بسیار عباسعليهالسلام
در برابرزشتی های دشمن را موجب این نام شمرده اند
.
الشهید
لیاقت و ارزشمندی حضرت عباسعليهالسلام
مقام بسیار رفیع «شهادت
» را از آن او کرد و او را به مقامی رساند که امام سجادعليهالسلام
فرمود: تمامی شهدا بدان غبطه می خورند.
برخی از عالمان نسب در آثار خویش بدین لقب تصریح کرده اند و پس از بیان اولاد آن حضرت چنین گفته اند:
«...هذا آخر نسب بنی العباس السقا الشهید بن علی بن ابیطالب
عليهالسلام
.»
...این آخرین فرزند از فرزندان حضرت عباس است که سقا و شهید بود و فرزند علیعليهالسلام
است
.
سقا
چشمگیرترین القاب حضرت عباسعليهالسلام
لقب «سقا
» است که جلوه ی رحمت و عطوفت دلاوری بزرگ را به نمایش می گذارد. وقتی خاندان امام و حجت خدا در آتش جانسوز عطش می سوختند و کودکان صدای العطش سر می دادند یگانه دلاوری که چهار مرتبه، از دومین روز محرم تاآخرین شب زندگانی خویش، آب به خیمه های حسینی رساند قمر بنی هاشمعليهالسلام
بود.
او با شجاعتی کم نظیر، به سربازان اطراف فرات حمله می برد، به سان شیری، روبهان پلید را به این سو و آن سو می کشاند. آب فرات را به دست منتظران امیدوار می رساند و سرانجام در راه سقایت، خود تشنه کام، شربت شهادت نوشید
.
عبدصالح
امام صادقعليهالسلام
در زیارت عموی خود حضرت اباالفضل می فرماید:
«السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ
.» سلام بر تو ای بنده ی صالح خدا.
حضرت با این توصیف دلنشین، حلقه ای طلایی بین عباسعليهالسلام
و خداوند متعال بیان می کند تا بدین طریق اتصال او را با مبدا لایزال الهی ترسیم کرده، مقام والای وی را گوشزد کند. امامعليهالسلام
با عبد خواندن عمویش راه صلاح و رستگاری انسان را معرفی می کند و سپس با «صالح
» شمردن اعمال و کردار وی قدمگاه نگاه آدمی را به آن انسان آسمانی روشن می فرماید.
عبودیت مقامی است که خداوند حضرت محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
و دیگر انبیای بزرگ را بدان منصف دانسته است
.
آری ورای چنین لقبی مهرافروز، که امامی معصومعليهالسلام
به حضرت عباسعليهالسلام
داده است، حقایقی ژرف و مطالبی والا وجود دارد. امام ششمعليهالسلام
حضرت عباس را با صفتی مخاطب قرار داده که خداوند متعال، انبیا و مبلغان شرایع آسمانی را بدان توصیف کرده، بدین وسیله رضایت خویش از آنان را بیان کرده است
.
بطل العلقمی
«بطل
»، همان قهرمان است و «علقمه
» نام رودی است که ابوالفضلعليهالسلام
در کنار آن شهد شهادت نوشید. نبرد حضرت با صفوف به هم فشرده ی دشمن، کاری سخت و طاقت سوز بود. قهرمان کربلا چنان کار دشواری را به خوبی انجام داد و بدانجا رسید که صدای پای او لرزه بر اندام پلید سپاه عمر سعد می افکند. از این رو «قهرمان علقمی
» برای آن حضرت لقب شایسته ای شد
.
سپهسالار
لواء یا سپهسالار، لقب بزرگترین شخصیت نظامی است که بهترین معادل آن در فارسی «سرتیپ
» است. از آنجا که عباسعليهالسلام
مظهر فتوت و جوانمردی بود و از شجاعت و دلیری بهره ی فراوان داشت، در روز عاشورا، از سوی امام حسینعليهالسلام
به فرماندهی نیروهای مسلح منصوب شد، رهبری نظام سپاه حسینی را به عهده گرفت و سپهسالار لقب یافت.
تدبیر نظامی و هدایت های صحیح و بجای عباسعليهالسلام
، از آغازین لحظه های صبح عاشورا تا واپسین ساعات حمایت حضرت، مورد تحسین دوست و دشمن بود. با رهبری ابوالفضلعليهالسلام
آشفتگی دشمن و آرامش خاطر و دوستان دو چندان بود و بانوان و اطفال خیام حسینی، وجود آن حضرت را چون نسیمی روح افزا و آرامش بخش می دانستند. از این رو در لحظات سخت و طاقت فرسایی که اباعبداللهعليهالسلام
خود را بر پیکر برادر رسانید، از صمیم جان فریادی غمبار سرداد و از دست دادن عباس را مایه ی شکستن کمر خود دانست.
پرچمدار و علمدار
برقراری پرچم در هر سپاه نشان حیات و نظم سپاه است. و پرچمدار از مقامی بلند بهره مند است، زیرا نظام لشکر و رزمندگان به دست اوست.
آنگاه که علم ثابت و پابرجاست، پیام سرافرازی سربازان و برقراری سپاه نمایان است.
از این رو عادت عرب از دیر زمان، افتخار به نشانها و پرچم های خود بوده و آن را برترین دلیل پیروزی خویش می شمرده است.
مقام اول هر قبیله پس از فرماندهی کل قوا صاحب بیرق و علمدار محسوب می شد. رسم دیرینه ی رزم آوری، از سالیان دور تاکنون، بدین سان بوده است که برای برقراری علم تدبیری شایسته می اندیشیدند و برای آن که سرافرازی بیرق، حتی لحظه ای از دست نرود، جانشینانی چند برای مراحل مختلف نبرد پیش بینی و معرفی می کردند. بر این اساس، رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
در آغازین لحظات یکی از جنگ ها، جعفر بن ابیطالب را علمدار معرفی فرمود؛ آنگاه زید بن حارثه را جانشین وی ساخت و سپس عبدالله بن رواحه ی انصاری را قائم مقام او خواند تا همواره نگاه سپاه بر علم دوخته باشد و نظام لشکر برقرار بماند.
امیرمؤمنان علیعليهالسلام
نیز در صفین و جمل، از این شیوه ی ارجمند استفاده کرد و بیرق را به دست رزمندگان شجاع سپرد.
امام حسینعليهالسلام
، هنگام خروج از حجاز، بیرقی برافراشت و آن را به دست برادرش حضرت عباسعليهالسلام
داد. از آن روز تا واپسین لحظه های حیات عباسعليهالسلام
، علم همچنان برافراشته باقی ماند. آنگاه که حضور عباسعليهالسلام
در قلب سپاه نور ضرورت داشت و هجوم وی به دشمن لازم بود، حضرت با جوانمردی و دلاوری به لشکر عمر سعد حمله می کرد، با رجزهای مختلف نام علیعليهالسلام
و حماسه های جاوید علوی را زنده می ساخت و به قلب سپاه بازمی گشت.
عباسعليهالسلام
امانت داری ایثارگر بود که جان خویش را در راه حفظ امانت و برقراری بیرق فدا کرد، به طوری که گروهی «علمدار» را برجسته ترین لقب وی دانسته اند و بسیاری از شعرا و شیفتگان کوی او درباره ی این لقب ارزشمند و پر بها، شعرها سروده اند و صحیفه ای از دفتر ارادت خویش را گشوده اند
.
حامی الظعینة (حامی بانوان)
از القاب مشهور حضرت عباس «حامی الضعینه
» است. غیرت و عطوفت بسیار حضرت وی را بر آن داشت تا از بانوان حرم حسینی و خیمه های سیدالشهدا غفلت نکرده، از آغازین روزهای هجرت تا واپسین لحظه های حیات، همواره اطراف آنان باشد و در برآوردن خواسته هایشان بکوشد. آنان را از محمل ها پایین گذارد، محلی برای استراحتشان فراهم سازد، شبها به پاسداری از خیمه هایشان بپردازد و در آرامش روحی و آسایش جسمی آنها کوشا باشد.
سخن زنان و اطفال پس از شهادت عباسعليهالسلام
نشان دهنده میزان تلاش و فداکاری های آن بزرگوار در این باره است. سید جعفر حلی در قصیده ای زیبا بدین لقب اشاره کرده، عباسعليهالسلام
را برتر از ربیعه، اولین کسی که بدین لقب شهرت یافت، می داند و می فرماید:
حامی الظعینة این منه ربیعه
|
|
ام این من علیا ابیه مکدم
|
حامی بانوان کجا، ربیعه کجا، پدر او علیعليهالسلام
کجا و مکدم (پدر ربیعه) کجا؟
علامه شیخ عبدالواحد مظفر، جواب سید جعفر حلی را با بیتی دلنشین می دهد و می گوید:
حامی الضعینه کربلا بصارم
|
|
صادی الحدید رواه قحف الرأس
|
حامی بانوان در کربلا چون شیری حضور داشت، هم او که عطش شمشیر آهنین خود را از (خون) تارک دشمنان سیراب کرد
ابوقربه
کنیه ای که با هاله ای از عظمت و شجاعت همراه بوده و یادآور کربلاست «ابوقربه
»
است. واژه ای که بارش برکات وجودی عباسعليهالسلام
وجود آن را رقم زد؛ آنجا که تمامی راهها برای دستیابی به آب بسته شد وسپاه سیه سیرت دشمن، امکان رسیدن حتی قطره ای آب به خیمه ی اهل بیتعليهمالسلام
را غیر ممکن ساخته بود، همت والای «ابوقربه
»، شهامت و شجاعت وی را به نمایش گذارد و حضرتش، پیروز و سربلند، کام اطفال و زنان حرم حسینی را حلاوت آب بخشید.
آن مردانگی و دلاوری این کنیه ی زیبا را برای او به ارمغان آورد و از آن روز عباس به «ابوقربه» معروف شد.
.
لقب های زیر از دیگر القاب تابناک و معرفت آفرین حضرت عباسعليهالسلام
است؛ القابی که هر یک مظهر مردانگی و فتوت و آینه ی دلاوری و شجاعت آن پاک سرشت است:
۱۳-عمید
(یاور و کمک کننده ی دین خدا).
۱۴-سفیر
(نماینده ی حجت خدا).
۱۵-صابر
(شکیبا بر سختیهای حیات، بلاها، و دشواریهای هجرت از مدینه تا کربلا و روز عاشورا).
۱۶-محتسب
(کسی که مصایب پایداری در راه تقدس و پر نور خویش را به حساب ذات پاک پروردگار خویش گذارد).
۱۷-مواسی
(جانبازی که جان خویش را سپری برای سختیهای برادر می کرد و همواره حق دفاع از حجت خدا را ادا می کرد).
۱۸-مستعجل
(سروقامتی مهربان که برآوردن حاجات دیگران و یاری حاجتمندان از هیچ تلاشی دریغ نمی کرد).
۱۹-مضهضب
(کسی که به سان آتش در برابر ستمکاران و متجاوزان شعله ی کین برمی افروخت و آنان را خوار و ذلیل می کرد).
۲۰-ابوالشارة
(صاحب کرامتی عظیم که افرادی را که به دروغ بر نام مبارک ابوالفضل قسم می خورند دچار مرگ، بیماری و یا مصیبتی سخت و طاقت فرسا می کند).
۲۱-ابورأس
الحار
(چون عباس
عليهالسلام
به ستمگران زورگو هیچ اغماض نشان نمی داد و مجرمین را عفو نمی کرد، ابورأس الحار لقب شایسته ی وی شد).
۲۲-ابوفرجه
(سپید سیرتی که اندوه و ناراحتی دردمندان را با گشایش و کمک چشمگیر برطرف می کرد.)
۲۳-الترهب
ببنانه
(آبرومندی والامقام که از ابهتی فراوان برخوردار است و قلوب افراد لبریز از عظمت و بزرگی شخصیت باشکوه اوست)
.