شب های پیشاور جلد ۱

شب های پیشاور0%

شب های پیشاور نویسنده:
محقق: مؤسسه جهانى سبطين عليهما السلام
ناشرین: انتشارات مؤسسه سبطین علهیما السلام
گروه: مناظره ها و رديه ها
صفحات: 577

شب های پیشاور

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سلطان الواعظین شیرازی
محقق: مؤسسه جهانى سبطين عليهما السلام
ناشرین: انتشارات مؤسسه سبطین علهیما السلام
گروه: صفحات: 577
مشاهدات: 367855
دانلود: 10653


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 577 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 367855 / دانلود: 10653
اندازه اندازه اندازه
شب های پیشاور

شب های پیشاور جلد 1

نویسنده:
ناشرین: انتشارات مؤسسه سبطین علهیما السلام
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اولاً جواب این لاطائلات مکرر در ضمن بیانات مفصله در لیالی مناظرات پیشاور داده شده و در غالب اوراق این کتاب دلائل متقنه از آیات قرآن مجید و اخبار صحیحه از طرق عامه ذکر گردیده، مخصوصا در (جلسه سوم) و در (جلسه هفتم) و در (جلسه هشتم) به دلائل آیات شریفه و اخبار صریحه اشاره شده.

ثانیاً گویا این مرد شیاد قرآن نخوانده و اگر خوانده، چون معتقد نبوده، عمداً امر را بر بی خبران مشتبه نموده. مگر نه اینست که خدای متعال در آیات بسیاری این خاندان جلیل را ستوده و برای آنها امتیازاتی قائل و مصطفای از خلق قرار داده، چنانچه در آیه 30 سوره 3 (آل عمران) فرماید:( إِنَّ اللّٰهَ اصْطَفیٰ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرٰاهِیمَ وَ آلَ عِمْرٰانَ عَلَی الْعٰالَمِینَ ذُرِّیَّهً بَعْضُهٰا مِنْ بَعْضٍ ) (1) و در آیه 22 سوره 42(شوری) فرماید:( قُلْ لاٰ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبیٰ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهٰا حُسْناً ) (2)

ولی بیشتر تأثر من در اینست که اکابر علمای عامه و اهل تسنن صریحاً اقرار بولایت و برتری و مقام عالی اعلای علی و عترت طاهره پیغمبر صلّی اللّه علیه و علیهم اجمعین می نمایند، ولی این ناخلف بظاهر شیعی زاده انکار نماید فضایل آنها را!

برای جلب نظر دشمنان دین باطن فاسد خود را ظاهر نموده و با وقاحت نام آنها را برده.

کتب علماء عامه در فضائل عترت و اهل بیت طهارت

اهل اطلاع می دانند که عموم علماء اهل تسنن (به استثناء عده ای خوارج و نواصب) در هر دوره ای از ادوار، معترف بوده اند بفضائل و مناقب آل محمّد سلام اللّه علیهم اجمعین و حق تقدم آنها بر تمام امت و مخصوصاً جمع کثیری از اکابر آنها، کتاب مستقلی بنام اهل بیت طهارتعليهما‌السلام افتخاراً نوشته اند و آنچه به نظر

____________________

1- بدرستی که خدا برگزیده آدم و نوح و خانواده ابراهیم و خانواده عمرانعليهما‌السلام را بر جهانیان فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر.

2- بگو (ای پیغمبر) من از شما اجر رسالت جز این نمی خواهم که مودت و محبت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید. هر که کار نیکو انجام دهد، ما بر نیکوئیش بیفزائیم.

۶۱

داعی رسیده و الحال در کتابخانه خود حاضر دارممودة القربی میر سید علی شافعی همدانی،ینابیع المودة شیخ سلیمان بلخی حنفی،معراج الوصول فی معرفه آل الرسول حافظ جمال الدین زرندی،مناقب و فضایل اهل البیت حافظ ابو نعیم اصفهانی،مناقب اهل البیت ابن مغازلی فقیه شافعی،رشفة الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی تألیف سید ابی بکر بن شهاب الدین علوی،کتاب الاتحاف بحب الاشراف تألیف شیخ عبد اللّه بن محمّد بن عامر شبراوی،احیاء المیت بفضائل اهل البیت تألیف جلال الدین سیوطی، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و الزهراء و السبطین شیخ الاسلام ابراهیم بن محمّد حموینی(حموئی)،ذخایر العقبی امام الحرم شافعی،فصول المهمه فی معرفة الائمه نور الدین بن صباغ مالکی،تذکره خواص الامه فی معرفة الائمه یوسف سبط ابن جوزی،کفایة الطالب محمّد بن یوسف گنجی شافعی،مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول محمّد بن طلحه شافعی، مناقب اخطب الخطباء خوارزم، تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد محقق و مورخ شهیر قاضی بهلول بهجت زنگنه زوری می باشد. علاوه بر اینها در تمامی کتب معتبره و تفاسیر بزرگ علمای عامه و اهل تسنن فضایل و مناقب اهل بیت طهارتعليهما‌السلام متفرقا بسیار ثبت است.

نمی دانم چرا کسروی خجالت نمی کشید در حالتی که می دانست مغلطه می کند و گذشته از شیعیان، سنیها بر او می خندند. پس خوبست مریدان فریب خوردۀ او بخوانند این کتاب را و عوض بر انگیخته شدن، سر خجلت بزیر اندازند و متنبّه گردند و بازیگران قرن بیستم را (بقول امروزی ها) بشناسند. اگر با کتابهای عربی سر و کار زیادی نداشت، اقلاً می خواست کتاب ترکی تألیف قاضی محمّد بهلول بهجت افندی زنگنه زوری را که از اجلّه فضلا و علماء معروف قرن اخیر ترکیه و در علوم عقلیه و نقلیه و فقه و عرفان در اسلامبول و اناطولی مشهور بوده به نامتشریح و محاکمه در تاریخ آل محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بخواند که بفارسی هم ترجمه گردیده و چاپهای متعدد شده (چاپ اول ترکی و فارسی او هم در کتابخانه داعی موجود است). و واقعاً بر هر شیعه شاکّی لازم است آن کتاب مقدس را خریداری و حقایق را از بیان عالم بزرگ سنی بشنوند و نفرین بر بازیگران مغلطه کار بنمایند، و مخصوصاً برادران روشنفکر و جوانان بی خبر اهل تسنّن را توصیه بمطالعه آن کتاب می نمائیم.

۶۲

ناچارم علاوه بر آنچه در متن همین کتاب درج گردیده، در اینجا هم اغتنام فرصت نموده، به نقل اقوال بعضی از اکابر علماء اهل سنت در فضائل امیر المؤمنین علی و اهل بیت طهارتعليهم‌السلام اشاره نمایم تا خوانندگان محترم بدانند که کسروی تبریزی با احمد امین مصری و مردوخ(مردود)کردستانی و امثالهم، تنها قاضی رفته اند که نسبت جعّالی بشیعیان داده اند!!

آنها نمی دانند که شیعیان چون معتقد به مبدأ و معادند و پیرو عترت طاهرهعليهم‌السلام صادقینند، ابداً دروغ نگفته و جعل خبر نمی نمایند چه آنکه احتیاجی به جعل خبر ندارند، زیرا تمامی علمای جماعت با مادر نقل فضائل اهل بیت هم صدا هستند.

از جمله امامان بزرگ اهل تسنن که از پیشوایان و ائمه اربعه آنها می باشد، محمّد بن ادریس شافعی است که مکرر نظما و نثرا اقرار و اعتراف بفضایل و مناقب اهل البیتعليهم‌السلام نموده.

اشعار امام شافعی در اعتراف بفضائل عترت و اهل بیت طهارتعليهم‌السلام

چنانچه علامه سمهودی سید نور الدین شافعی که اعلم العلماء مصر و حجاز در اوایل قرن دهم هجری بوده، درجواهر العقدین (1) از حافظ ابو بکر بیهقی از ربیع بن سلیمان که از اصحاب امام شافعی بوده، نقل می نماید و نیز نور الدین مالکی درفصول المهمه (2) از کتاب بیهقی که در مناقب شافعی نوشته نقل نموده و خواجه سلیمان بلخی حنفی درینابیع المودة (3) از جواهر العقدین نور الدین سمهودی نویسنده تاریخ المدینه که در زمان خود اعلم علماء مصر و حجاز بوده، نقلاً از بیهقی مشروحاً ذکر نموده که گفت: روزی بامام شافعی گفتند که مردم صبر و طاقت ندارند مناقب و فضایل اهل البیت را به شنوند (مانند کسروی و احمد امین و اقرانشان) و اگر

____________________

1- جواهرالعقدین، ج2، ص185.

2- فضول المهمه، ج2، ص1354.

3- ینابیع امودة، ج3، ص97.

۶۳

مشاهده کنند که یکی از ما ذکر فضائل اهل البیتعليهم‌السلام را می نماید، یقولون هذا رافضی؛ می گویند او رافضی است. فوری شافعی فی المجلس انشاد اشعاری نموده و حقایق را آشکار ساخته گفت:

اذا فی مجلس ذکروا علیّا

و سبطیه و فاطمه الزّکیّه

فاجری بعضهم ذکری سواه

فأیقن انّه سلقلقیّه

اذا ذکروا علیّا او بنیه

تشاغل بالرّوایات العلیّه

یقال تجاوزوا یا قوم هذا

فهذا من حدیث الرّافضیّه

برئت الی المهیمن من اناس

یرون الرّفض حبّ الفاطمیّه

علی آل الرّسول صلاه ربّی

و لعنته لتلک الجاهلیه

خلاصه معنای این اشعار آنکه گوید: زمانی که در مجلسی ذکر علی و فاطمه و حسن و حسینعليهم‌السلام می شود، بعض دشمنان برای آنکه مردم را از ذکر آل محمّد منصرف کنند، ذکر دیگری به میان می آورند، پس یقین کنید آن کس که مانع ذکر این خانواده می شود، سلقلق است (یعنی زنی که از دبرش حیض شود). آنها روایات بلند نقل می کنند که ذکر علی و بچه های او نشود و گفته می شود، بگذرید ای قوم از این ذکر (یعنی ذکر علی و بچه های او) زیرا این حدیث رافضی ها است. بیزاری می جویم (من که امام شافعی هستم) به سوی خدا از مردمی که می بینند رفض را دوستی فاطمه. بر آل رسول صلوات پروردگار من است و لعنت خداوند بر این نوع جاهلیت (که دوستان آل محمّدعليهم‌السلام را رافضی بخوانند).

و سلیمان بلخی حنفی ضمن باب 62ینابیع الموده (1) و سید مؤمن شبلنجی درنور الابصار (2) نقلاً از بیهقی و نور الدین ابن صباغ مالکی درفصول المهمه (3) و نیز حافظ جمال الدین زرندی درمعراج الوصول (4) بعد از این اشعار گفته اند که شافعی گفت:

قالوا ترفّضت قلت کلاّ

ما الرفض دینی و لا اعتقادی

لکن تولّیت غیر شکّ

خیر امام و خیر هاد

ان کان حبّ الوصیّ رفضا

فانّنی ارفض العباد

____________________

1- ینابیع المودة، ج3، ص48.

2- نورالابصار، ص232.

3- فصول المهمة، ج2، ص108.

4- معراج الوصول، ص38.

۶۴

یعنی به من گفتند: رافضی شدی؟ گفتم: ابداً نیست رفض دین من و نه اعتقاد من، لکن دوست می دارم بدون شک بهترین امام و بهترین هادی را. اگر معنی رفض، دوستی وصی پیغمبر (و آل طاهرینعليهم‌السلام آن حضرت است)، پس بدرستی که من رافضی تر از همه مردم هستم.

یاقوت حموی درمعجم الادباء (1) و ابن حجر مکیصواعق (2) و امام فخر رازی درتفسیر کبیرش (3) ذیل آیه شریفه( قُلْ لاٰ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبیٰ ) و خطیب خوارزم درمقتل الحسین (4) و سید مؤمن شبلنجی درنور الابصار (5) و سلیمان بلخی حنفی در صینابیع الموده (6) از ربیع بن سلیمان که یکی از اصحاب شافعی بوده، نقل نموده اند که این اشعار را شافعی انشاد نموده و گفت:

یا راکبا قف بالمحصب من منی

و اهتف بساکن خیفها و الناهض

سحرا اذا فاض الحجیج الی منی

فیضا کملتطم الفرات الفائض

ان کان رفضا حب آل محمّد

فلیشهد الثّقلان انّی رافض(7)

و نیز علامه جلیل القدر شیخ عبد اللّه بن محمّد بن عامر شبراوی در کتابالاتحاف بحب الاشراف (8) و سید ابی بکر بن شهاب الدین علویرشفة الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی (9) .

____________________

1- معجم الادباء، ج5، ص208.

2- صواعق المحرقه، ص133.

3- تفسیر کبیر، ج27، ص166.

4- مقتل الحسین، ص146.

5- نور الابصار، ص232.

6- ینابیع المودة، ج23، ص99.

7- ما حصل این اشعار آنکه گوید ای سوار رونده بسوی مکه معظمه بایست در ریگزار منی و بساکنین مسجد خیف وقت سحر که حجاج بسوی منی می آیند(بدون تقیّه علنی و بر ملا ندا بده و بگو اگر رفض دوستی آل محمد است پس شهادت بدهند جن و انس که من(امام شافعی) رافضی هستم.

8- الاتحاف بحب الاشرف، ص29.

9- رشفئ الصادی،ص 31.

۶۵

و حافظ جمال الدین زرندی درمعراج الوصول فی معرفه آل الرسول (1) و ابن حجر مکی در صواعق محرقه(2) از امام شافعی نقل نموده که می گفت:

یا اهل بیت رسول الله حبّکم

فرض من اللّه فی القرآن انزله

کفاکم من عظیم القدر انّکم

من لم یصلّ علیکم لا صلاه له

یعنی ای اهل بیت رسول خداعليهم‌السلام ، محبت و دوستی شما واجب گردیده از جانب خدا و در قرآن مجید این واجب نازل شده (اشاره به آیه 22 سوره 42 است که قبلاً ذکر شد).

کفایت می کند در عظمت قدر شما ای آل محمدعليهم‌السلام آنکه هر کسی صلوات بر شما نفرستد، نماز او قبول نخواهد شد (اشاره بصلوات در تشهد نماز است که از واجبات نماز است و اگر کسی عمداً ترک صلوات بر محمد و آل محمد را در تشهد نماز بنماید، نمازش باطل و غیر قابل قبول است). و در آخر اشعارش (برای یادآوری امثال کسرویها و احمد امینها) سروده که اتمام حجت باشد بر آنها که:

لو لم تکن فی حبّ آل محمّد

ثکلتک امّک غیر طیب المولد

یعنی اگر نباشی در دوستی آل محمد، مادر به مرگت بنشیند قطعاً حرامزاده ای!

به مناسبت این شعر آخر امام شافعی، یک حدیث از صدها حدیثی که از طرق خاصه و عامه رسیده تقدیم امثال کسروی ها و احمد امین ها که مخالف اهل بیت اطهار و مقامات آنها هستند، می نمایم و زائد بر معنای حدیث، توضیحی نمی دهم و این حدیث را حافظ ابن حجر مکی متعصب در صواعق محرقه(3) از ابو الشیخ دیلمی نقل می نماید که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:من لم یعرف حق عترتی من الانصار و العرب فهو لاحدی ثلاث امّا منافق و امّا ولد زانیه و امّا امرؤ حملت به امّه فی غیر طهر ؛

یعنی کسی که نشناسد حق عترت مرا از انصار و عرب پس او یکی از سه چیز خواهد بود یا منافق است یا ولد الزنا است یا ولد حیض است.

____________________

1- معراج الوصول فی آل الرسول، ص16.

2- صواعق المحرقه، ص148.

3- صواعق المحرقه، ص173.

۶۶

اخبار در فضائل عترت و اهل بیت طهارت

از کوری چشم دشمنان و بدخواهان این خاندان جلیل (امثال کسروی ها) حب و بغض عترت طاهره مفتاح بهشت و دوزخ و علامت ایمان و کفر است.

چنانچه اکابر علمای عامه و اهل تسنّن با نقل اخبار بسیار از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تصدیق این معنی را نموده اند. از جمله امام احمد ثعلبی که امام اصحاب حدیث شمرده شده و از اکابر علمای عامه است، در تفسیر خود ذیل آیه مودت آورده که محبت و مودت اهل بیت طهارتعليهم‌السلام از جمله اصول دین و ارکان اسلام است و هر کس خلاف این عقیده داشته باشد، کافر و از دین اسلام خارج و ناصبی می باشد و دلیل بر این معنی، خبری است که عبد اللّه بن حامد اصفهانی باسناد خود از جریر بن عبد اللّه بجلی روایت نموده که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من مات علی حبّ آل محمّد مات شهیداً. ألا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مغفوراً له، الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات تائبا الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مؤمناً مستکمل الایمان، الا و من مات علی حبّ آل محمّد بشره ملک الموت بالجنّه ثم منکر و نکیر، الا و من مات علی حبّ آل محمّد یزفّ الی الجنّه کما تزف العروس الی بیت زوجها، الا و من مات علی حبّ آل محمّد فتح له فی قبره بابان إلی الجنّة، الا و من مات علی حبّ آل محمّد جعل الله قبره مزار ملائکه الرحمة ألا و من مات علی حبّ آل محمّد مات علی السنه و الجماعة، الا و من مات علی بغض آل محمّد جاء یوم القیمه مکتوباً بین عینیه آیس من رحمه الله، ألا و من مات علی بغض آل محمّد مات کافراً، ألا و من مات علی بغض آل محمّد لم یشمّ رائحه الجنّه (1) .

____________________

1- کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد مرده است شهید و توبه کننده از گناه و آمرزیده شده و مؤمنی که دارای ایمان کامل می باشد و رحمت گردیده و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد بشارت می دهد او را عزرائیل و منکر و نکیر ببهشت و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد می رود بسوی بهشت همچنان که عروس می رود بسوی خانه شوهرش و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد باز می شود در قبر او دو در بسوی بهشت و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد قرار می دهد خداوند قبر او را زیارتگاه ملائکه رحمت و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد مرده است بر سنت و جماعت و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد روز قیامت بین دو چشم او نوشته شده است ناامید است از رحمت خدا و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد کافر مرده است و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد استشمام نمی نماید بوی بهشت را.

۶۷

و نیز سید ابی بکر بن شهاب الدین علوی دررشفة الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی (1) ازتفسیر ثعلبی (2) و امام فخر رازی درتفسیر کبیرش (3) ذیل آیه مودت از صاحبکشاف (4) همین خبر را نقل نموده اند.

و کواشکی در تفسیر خود موسوم به تبصره از ضحاک و عکرمه که از مشاهیر مفسرین اند روایت کرده که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

لا اسئلکم علی ما ادعوکم الیه اجرا الاّ ان تحفظونی فی قرابتی علی و فاطمه و الحسن و الحسین و ابنائهما (5)

و میر سید علی همدانی شافعی درمودة القربی (6) از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل می نماید که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

توسّلوا بمحبتنا الی اللّه تعالی و استشفعوا بنا فإنّ بنا تکرمون و بنا تحبّون و بنا ترزقون فمحبّونا امثالنا غدا کلّهم فی الجنّه (7)

____________________

1- رشفة الصادی، ص45.

2- تفسیر ثعلبی، ج8، ص314.

3- تفسیر کبیر، ج27، ص165.

4- تفسیر کشاف، ج3، ص467.

5- من از برای ارشاد شما بسوی حق و حقیقت مزدی نمی خواهم مگر آنکه حفظ نمائید مقام مرا در اقارب و خویشان من یعنی برای خاطر من احترام نمائید اقارب و خویشان مرا و آنها علی و فاطمه و حسن و حسین و اولاد و ذریه آن هر دو می باشند.

6- مودة القربی، مودة دوم، ص12.

7- توسل بجوئید بدوستی ما بسوی خدای تعالی و طلب شفاعت نمائید بما پس بدرستی که بما اکرام می شوید و بوسیله ما دوست داشته می شوید و بوسیله ما روزی داده می شوید پس دوستان ما امثال ما هستند فردا(یعنی قیامت)تمامشان در بهشت اند.

۶۸

و نیز از خالد بن معدان روایت نموده که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من احبّ ان یمشی فی رحمه اللّه و یصبح فی رحمه اللّه فلا یدخلنّ قلبه شکّ بانّ ذرّیتی افضل الذرّیات و وصیّی افضل الاوصیاء .(1)

و نیز از جابر روایت نموده که آن حضرت فرمود:الزموا مودّتنا اهل البیت فانّ من اتّقی اللّه و هو یودنا دخل الجنّه معنا و الّذی نفس محمّد بیده لا ینفع عبدا عمله الاّ بمعرفه حقّنا .(2)

و ابن حجر مصری مکی در فصل دوم صواعق(3) از ابو یعلی از سلمه بن اکوع نقل نمود که آن حضرت فرمود:النّجوم أمان لاهل السّماء و أهل بیتی امان لامّتی من الاختلاف .(4)

این اخبار نمونه ای از هزاران خبر است که درباره آل محمّد -سلام اللّه علیهم اجمعین- از طرق عامه و اهل تسنن رسیده است که در مقدمه نویسی بیش از این مجال نقل ندارد.

از جمله اعتراضات کسروی و احمد امین مخصوصا در کتاب(المهدی و المهدویت) بشیعیان در اعتقاد بوجود امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه است که غائب از انظار می باشد و این معنی را در صفحات مکرره با آب و تابی تکرار کرده و هیاهوئی راه انداخته اند و نوشته اند: “این عقیده از جعلیات و ساخته های شیعیان است که می گویند امامی هست مهدی نام و از نظرها ناپیدا.” و حال آنکه خبر نداشتند و زحمت مطالعه و سیر در کتب را بخود ندادند و در مقام تحقیق بر نیامدند و الا اگر فقط در کتب علماء تسنن (گذشته از کتب شیعه) غور نموده بودند و عناد و تعصب بی جا نمی نمودند، می فهمیدند اعتقاد بوجود حضرت مهدی محمّد ابن الحسن حجه العصر و الزمان عجل اللّه تعالی فرجه که غیبت نموده و از انظار پنهان گردیده، مخصوص بشیعیان تنها نمی باشد، بلکه در کتب معتبره علماء بزرگ اهل تسنن نیز

____________________

1- کسی که دوست دارد آنکه مشی کند در رحمت خدا، و صبح کند در رحمت خدا پس داخل نکند در قلبش شکی باینکه ذریه و اولاد من بهترین ذراری هستند و وصی من بهترین اوصیاء می باشد.

2- ثابت باشید در دوستی ما اهل بیتعليهم‌السلام پس بدرستی که اهل تقوی که ما را دوست بدارند، با ما داخل بهشت می شوند. بآن خدائی که جان محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در قبضۀ قدرت اوست، هیچ عملی به بنده ای نفع نمی رساند، مگر بشناختن دوستی ما.

3- صواعق المحرقة، ص187.

4- ستارگان امانند از برای اهل آسمانها و اهل بیت من امان اند برای امت من از اختلاف.

۶۹

ثبت گردیده و اکابر علمای عامه از قبیل علاّمه سمهودی درجواهر العقدین (1) و طبرانی دراوسط (2) و احمد بن حنبل درمسند (3) و ابی داود درسنن (4) و ابن ماجه درسنن (5) و حموینی درفرائد (6) و خواجه کلان بلخی درینابیع المودة (7) و ابن حجر درصواعق (8) و امام نسائی درسنن (9) وخصائص العلوی و خواجه پارسا درفصل الخطاب (10) و محمد ابن طلحه درمطالب السؤول (11) و نور الدین جامی در شواهد النبوه و حافظ بلاذری در مسلسلات و محمّد بن یوسف گنجی در کتابالبیان فی اخبار صاحب الزمان و ابن صباغ مالکی درفصول المهمه (12) و میر سید علی همدانی شافعی درمودة القربی (13) و علامه صلاح الدین در شرح الدائره و جمال الدین شیرازی درروضه الاحباب و بیهقی درصحیح خود شعب الایمان و شیخ محی الدین عربی درفتوحات و عنقاء المغرب و ملک العلماء شهاب الدین درهدایت السعداء و سبط ابن جوزی درتذکره (14) و شیخ عبد الرحمن بسطامی در دره المعارف و شیخ محمد الصبان المصری دراسعاف الراغبین (15) و مؤید الدین خطیب خوارزمی درمناقب و علامه شعرانی دریواقیت (16) و شیخ علی متّقی درمرقاة شرح مشکاه ،(17) و دیگران از اکابر علمای

____________________

1- جواهر العقدین، ج2، ص190. 9- سنن نسائی، ج6، ص275.

2- معجم الاوسط، ج7، ص276. 10- فضل الخطاب، ج3، ص171.

3- مسند احمد، ج1، ص84. 11- مطالب السؤول، ص321.

4- سنن ابی داوود، ج4، ص106. 12- فصول المهمه، ج2، ص1095.

5- سنن ابن ماجه، ج2، ص1366. 13- مودة القربی، مودة دهم، ص38.

6- فرائد السمطین، ج2، ص310. 14- تذکرة الخواص، ص325.

7- ینابیع المودة، ج3، ص271. 15- اسعاف الرغبین، ص145.

8- صواعق المحرقة، ص167. 16- الیواقیت و الجواهر، ج2، ص127.

۷۰

اهل تسنن که این صفحات مختصر مجال نوشتن نام تمام آنها را نمی دهد، اخبار بسیاری راجع به آن حضرت نقل نموده اند و حتی بسیاری از آنها تحقیقات عمیقی در این باب کرده اند.

برای نمونه، چند خبری باقتضای مقدمه نویسی از اکابر علمای عامه جهه بینائی جوانان روشن فکر زائداً علی ما سبق در اینجا نقل می نمائیم تا بدانند این عقیده از جعلیات و ساخته های شیعیان نیست، بلکه کسروی تبریزی حیّال فریبنده و احمد امین مصری عنود و امثال آنها مغلطه کار بوده اند و امر را بر بی خبران مشتبه می نموده اند.

علاوه بر آنکه در (جلسه دهم) همین کتاب اشاراتی باخبار وارده در موضوع حضرت مهدیعليه‌السلام شده و در اینجا هم بیان دیگری می نمائیم و بعض اخبار دیگر ذکر می کنیم تا کشف حقیقت گردد.

اخبار بوجود حضرت مهدیعليه‌السلام از طرق اهل سنت

1. خواجه کلان شیخ سلیمان بلخی حنفی درینابیع المودة (1) و علامه سمهودی شافعی درجواهر العقدین (2) و ابن حجر مکی درصواعق محرقه (3) و طبرانی دراوسط (4) از ابو ایوب انصاری و علی بن هلال (به مختصر تفاوتی در الفاظ و عبارات) نقل نموده اند که در مرض موت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمه سلام اللّه علیها گریه می کرد رسول اکرم فرمود:

انّ لکرامه اللّه ایّاک زوّجک من هو أقدمهم سلما و اکثرهم علما .(5)

آنگاه فرمود خداوند متعال نظر فرمود:“بر اهل زمین، پس مرا اختیار نمود پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مرسل، آنگاه نظر دیگر فرمود، علی عليه‌السلام را برگزید به وصایت. پس بمن وحی نمود که تو را تزویج نمایم باو و قرار دهم او را وصی خودم.”

____________________

1- مرقاح شرح مشکوة، ج5، ص179.

2- ینابیع المودة، ج1، ص240.

3- جواهر العقدین، ج2، ص196.

4- صواقع العقدین، ص165.

5- معجم اوسط، ج7، ص276.

6- از جمله کرامتهای پروردگار بتو آنست که تزویج کرد تو را بکسی که اقدم مردم است اسلاما و بیشتر آنها از حیث علم و دانش.

۷۱

یا فاطمه منّا خیر الانبیاء و هو أبوک و منا خیر الاوصیاء و هو بعلک و منّا خیر الشّهداء و هو حمزه عمّ ابیک و منّا من له جناحان یطیر بهما فی الجنّه حیث شاء و هو جعفر ابن عمّ ابیک و منّا سبطا هذه الامّه و سیّدا شباب اهل الجنّه الحسن و الحسین و هما ابناک و الّذی نفسی بیده منّا مهدی هذه الامّه و هو من ولدک. (1)

2. شیخ الاسلام حموینی درفرائد السمطین (2) و شیخ سلیمان بلخی حنفیینابیع الموده (3) از عبایه بن ربعی از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل می نمایند که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

انا سید النبیّین و علیّ سید الوصیّین و انّ اوصیائی بعدی اثنا عشر اولهم علیّ و آخرهم القائم المهدی عليه‌السلام . (4)

3. و از سلیم بن قیس هلالی از سلمان فارسی نقل می کنند که گفت وارد شدم بر رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دیدم حسین بر پای آن حضرت نشسته و پیوسته دو طرف صورتش را می بوسید و می فرمود:(انت سیّد بن السیّد اخو السید و انت امام بن الامام و انت حجّه بن الحجّه أخو الحجّه ابو حجج تسعه تاسعهم قائمهم المهدیّ عليه‌السلام ) .(5)

4. و نیز شیخ الاسلام حموینی درفرائد (6) از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می کند که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

____________________

1- یا فاطمه از ماست بهترین انبیاء و او پدر تو می باشد و از ماست بهترین اوصیاء و او شوهر تو می باشد؛ و از ما است بهترین شهداء و او حمزه عموی پدر تو می باشد؛ و از ما است کسی که برای او است دو بال که پرواز می کند با آن ها در بهشت و او جعفر پسر عموی پدر تو می باشد؛ و از ما است دو سبط این امت و دو سید جوانان اهل بهشت حسن و حسین عليهما‌السلام و آنها پسرهای تو هستند. با آن خدائی که جان من درید قدرت او است از ما است مهدی این امت و او از اولاد تو می باشد.

2-فرائد السمطین، ج2، ص313.

3-ینابیع المودة، ج2، ص316.

4- من آقای انبیاء و علیعليه‌السلام آقای اوصیاء می باشد و بدرستی که اوصیاء من، بعد از من دوازده نفرند؛ اول آنها علیعليه‌السلام و آخر آنها قائم مهدیعليه‌السلام می باشد.

5- توئی سید پسر سید و توئی امام پسر امام، برادر امام و توئی حجه پسر حجه و برادر حجه و پدر حجتهای نه گانه که نهمی آنها قائم مهدی عليه‌السلام می باشد.

6- فرائد السمطین، ج2، ص312.

۷۲

انّ خلفائی و اوصیائی و حجج اللّه علی الخلق بعدی الاثنا عشر أولهم علی و آخرهم ولدی المهدی فینزل روح اللّه عیسی بن مریم فیصلّی خلف المهدی و تشرق الارض بنور ربها و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب (1) .

5. و نیز از سعید بن جبیر از ابن عباس(حبر امت)نقل می کند که آن حضرت فرمود:

انّ علیّا وصیّی و من ولده القائم المنتظر المهدی الّذی یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما و الّذی بعثنی بالحقّ بشیرا و نذیرا انّ الثابتین علی القول بامامته فی زمان غیبته لا عزّ من الکبریت الاحمر فقام الیه جابر بن عبد اللّه فقال: یا رسول اللّه و للقائم من ولدک غیبه قال( صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم )ای و ربّی و لیمحّص اللّه الذین آمنوا و یمحق الکافرین ثمّ قال یا جابر انّ هذا امر من امر اللّه و سرّ من سرّ اللّه فإیّاک و الشکّ فانّ الشکّ فی امر اللّه عزّ و جلّ کفر (2) .

6. و نیز خواجه کلان حنفی درینابیع الموده از فصل الخطاب خواجه سید محمّد پارسا که از اکابر علمای عامه است، نقل می کند که گوید:

از امامان اهل بیت طهارت ابو محمّد امام حسن عسکریعليه‌السلام می باشد که متولد گردیده در سال 231 روز جمعه ششم ربیع الاول و بعد از پدر بزرگوارش شش سال زندگانی نمود و در پهلوی پدرش دفن گردید.

____________________

1- بدرستی که خلفاء و اوصیاء من و حجتهای خدا بر خلق بعد از من دوازده نفرند؛ اول آنها علی عليه‌السلام و آخر آنها فرزند من مهدی عليه‌السلام است. پس نازل می گردد عیسی بن مریم روح اللّه پس نماز می گذارد عقب مهدی و روشن می کند(آن مهدی)زمین را بنور خدا و می رساند سلطنت او را به مشرق و مغرب.( ینابیع المودة، ج3، ص295).

2- بدرستی که علی وصی من است و از اولاد او قائم منتظر مهدی عليه‌السلام است که پر می کند زمین را از عدل و داد؛ همچنان که پر شده باشد جور و ظلم. به آن خدائی که مرا بحق مبعوث گردانیده بشارت دهنده و بیم دهنده! بدرستی که ثابتین بر قول و عقیده بامامت آن حضرت در زمان غیبتش عزیزترند از کبریت احمر. جابر از جا برخاست عرض کرد: “یا رسول اللّه! برای قائم از فرزند شما غیبتی است؟” فرمودند: “آری، قسم بپروردگار من” آنگاه آیه 135 سوره 3(آل عمران)را قرائت نمودند. یعنی پاک و پاکیزه گرداند خدا مؤمنان را از گناهان در وقت مغلوبیت ایشان و نیست گرداند و هلاک سازد کافران را اگر مغلوب گردند. .(ینابیع المودة، ج3، ص297).

(ملخص معنی آنکه در آن غیبت اگر دولت بر مؤمنان باشد بجهت تمیز است و استشهاد و تمحیص و غیر آن از آنچه اصلح باشد مر ایشان را، و اگر بر کافرانست بجهت محق و محو آثار ایشانست) پس از آن فرمود:“ای جابر این غیبت امری است از امر خدا و سری است از سر، خدا پس بپرهیز از شک بدرستی که شک در امر خدای عز و جل کفر است!” .

۷۳

آنگاه نوشته:

و لم یخلّف ولدا غیر أبی القاسم محمّد المنتظر المسمّی بالقائم و الحجّه و المهدی و صاحب الزّمان و خاتم الائمّه الاثنا عشر عند الامامیه و کان مولد المنتظر لیله النصف من شعبان سنه خمس و خمسین و مائتین امّه امّ ولد یقال لها نرجس توفی أبوه و هو ابن خمس سنین فاختفی الی الان (1) .

7. حافظ ابن حجر مکی در صواعق محرقه بعد از شرح حالات حضرت عسکری امام یازدهمعليه‌السلام گوید:

و لم یخلف غیر ولده(ابی القاسم محمّد الحجّه)و عمره عند وفاه أبیه خمس سنین لکن اتاه اللّه(تبارک و تعالی)فیها الحکمه و یسمّی القائم المنتظر لانّه ستر بالمدینه و غاب فلم یعرف أین ذهب (2) .

8. شیخ سلیمان بلخی حنفی از باب 71 تا باب 86 را اختصاص داده است بحالات حضرت مهدی - عجل اللّه تعالی فرجه - و نقل نموده است اقوال اکابر علماء خودشان را از قبیل هاشم بن سلیمان درکتاب المحجّه ، و علامه سمهودی درجواهر العقدین و ابن ابی الحدید درشرح نهج البلاغه ، و محمّد بن ابراهیم درفرائد السمطین ، و محمّد الصبان المصری دراسعاف الراغبین ، و محمّد بن طلحه درمطالب السؤول ، و صلاح الدین صفدی درشرح الدائره ، و ابو نعیم درحلیة الاولیاء ، و ابن صباغ درفصول المهمّه ، و گنجی شافعی در کتابالبیان ، و خوارزمی درمناقب ، و غیرهم از بسیاری از صحابه، و مخصوصا باب 82 را اختصاص داده به کسانی که

____________________

1- برای آن حضرت(یعنی امام حسن عسکری) عليه‌السلام فرزندی نماند مگر ابو القاسم محمد منتظر نامیده شده بقائم و حجه و مهدی و صاحب الزمان و خاتم امامان دوازده گانه نزد امامیه و مولد آن امام منتظر نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج بوده است و مادرش ام ولد بود که او را نرجس می گفتند و در موقع وفات پدر بزرگوارش پنج ساله بوده و الی الان مخفی و پنهان می باشد (ینابیع المودة، ج3، ص131).

2- باقی نماند برای آن حضرت مگر فرزندش ابی القاسم محمد حجه و عمر آن حضرت در وقت وفات پدرش پنج ساله بوده است لکن در همان طفولیت خداوند متعال او را حکمت داده بود و نامیده شد بقائم منتظر برای آنکه آن حضرت غیبت نموده و پنهان شد و شناخته نشد به کجا رفت (صواعق المحرقه، ص208).

۷۴

حضرت مهدی را در زمان حیات پدر بزرگوارش دیدند به این عنوان:

فی بیان الامام ابو محمّد الحسن العسکری اری ولده القائم المهدی لخواص موالیه و اعلمهم انّ الامام من بعده ولده رضی اللّه عنهما (1) .

و در این باب دوازده خبر نقل می کند از جمع بسیاری که حضرت مهدی را در زمان پدرش امام حسن عسکریعليه‌السلام زیارت نمودند.

تا پیروان کسروی بخوانند و بر انگیخته حیّالشان را بشناسند که نوشته است وجود مهدی امام غائبعليه‌السلام را شیعیان ساخته اند و احدی او را ندیده چگونه بوده و کجا بوده!

علاوه بر صدها کتب غیبت که اکابر علماء و موثقین و محدثین شیعه نوشته اند، از بیانات علماء سنی بشنوید و بر کسروی و احمد امین و مردوخ(و بازیگران و فریبندگان و دین سازان مغلطه کار لعنت نمائید).

و در باب 83 همان کتاب یازده خبر نقل می کند از کسانی که در غیبت کبری خدمت آن حضرت رسیده اند باین عنوان فی بیان من رای صاحب الزمان المهدی(عليه‌السلام )بعد غیبته الکبری(2) . که از نقل آن اخبار جهه حفظ اختصار صرف نظر شد. هر کس طالب است باصل کتاب ینابیع الموده مخصوصا باب 82 و 83 مراجعه نمایند تا کشف حقیقت شود.

خلاصه اکثر علماء منصف عامه با نقل اخبار بسیار که ضیق صفحات، مجال نقل همه آنها را نمی دهد، اظهار عقیده و نظر هم نموده اند که مراد از حضرت مهدی ابی القاسم محمد فرزند برومند حضرت امام حسن عسکریعليه‌السلام می باشد.

9. چنانچه محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السئول فی مناقب آل الرسول در حق آن حضرت گوید:

هو ابن أبی محمد العسکری و مولده بسامراء.(3)

____________________

1- در بیان آنکه امام ابو محمد حسن العسکریعليه‌السلام نشان داد: فرزندش قائم مهدی را بخواص دوستانش و بآنها تعلیم نمود که امام بعد از او فرزندش مهدی می باشد.

2- در کسانی که دیده اند صاحب زمان مهدیعليه‌السلام را بعد از غیبت کبرا (یعنی بعد از هزار سال). (ینابیع المودة، ج3، ص329).

3- او فرزند ابی محمد امام حسن عسکریعليه‌السلام می باشد و محل تولدش سامرا بوده است (مطالب السؤول، ص311).

۷۵

10. و نیز شیخ صلاح الدین صفدی در شرح الدائره نوشته است:

انّ المهدی الموعود هو الامام الثّانی عشر من الائمّه اوّلهم سیّدنا علی و آخرهم المهدی رضی الله عنهم(1) .

11. و خواجه کلان بلخی حنفی در آخر باب 79 ینابیع الموده بعد از نقل اقوال اکابر علماء عامه راجع بحضرت مهدیعليه‌السلام و ولادت آن حضرت چنین اظهار عقیده نموده:

المعلوم المحقق عند الثقات ان ولاده القائمعليه‌السلام کانت لیله الخامس عشر من شعبان سنه خمس و خمسین و مائتین فی بلده سامرّاء عند القران الاصغر الذی کان فی القوس و هو رابع القران الاکبر الذی فی القوس و کان الطالع الدرجه الخامسه و العشرین من السرطان و زایجته المبارکه فی افق سامرّاء(2) .

12. و ابو عبد اللّه فقیه محمّد بن یوسف گنجی شافعی در کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان در آخر باب 20 نوشته است:

ان المهدی ولد الحسن العسکری فهو حیّ موجود باق منذ غیبته الی الان و لا امتناع فی بقائه بدلیل بقاء عیسی و الخضر و الیاسعليهم‌السلام (3) .

13. و یوسف سبط ابن جوزی در تذکره خواص الامّه فی معرفه الائمّه پس از اینکه سلسلۀ نسب آن حضرت را بعلی بن أبی طالب نقل نموده آنگاه گوید:

و هو الخلف الحجّه صاحب الزّمان القائم المنتظر و التّالی و هو آخر الائمّه(4) .

بعد از نقل چند خبر از طرق علماء خودشان (اهل سنت) راجع به ظهور آن

____________________

1- بدرستی که مهدی موعود او امام دوازدهم از ائمه ای می باشد که اول آنها علی و آخر آنها حضرت مهدی رضی اللّه عنهم است.(شرح الدائرة، ص311).

2- معلوم و محقق است نزد ثقات اینکه ولادت قائم (عليه‌السلام ) در شب پانزدهم شعبان سال دویست و پنجاه و پنج بوده است در سامراء نزد قران کوچک آن چنانه ای که باشد در قوس و او چهارم قران بزرگ آن چنانه ایست در قوس و بوده است طالع او در درجه بیست و پنج از سرطان و زایجۀ مبارکه او در افق سامراء بوده است (ینابیع المودة، ج3، ص311).

3- بدرستی که مهدی فرزند حسن عسکری زنده و موجود و باقیست غیبت او الی الان و امتناعی ندارد بقای او بدلیل بقای عیسی و خضر و الیاسعليهم‌السلام (کتاب البیان، باب20).

4- و اوست خلف حجت، صاحب الزمان قائم منتظر و تالی؛ و اوست آخر امامان و اوست مهدی(عليه‌السلام ) (تذکرة الخواص، ص325).

۷۶

حضرت چنین گوید: فذلک هو المهدیعليه‌السلام .

14. و محمّد بن طلحه شافعی در باب 12 مطالب السئول فی مناقب آل الرسول (1) با دلائل بسیاری اثبات وجود حضرت مهدی عجل اللّه فرجه را می نماید به این عنوان: الباب الثّانی عشر فی ابی القاسم محمّد بن الحسن الخالص بن علی المتوکّل بن محمّد القانع بن علیّ الرّضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصّادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الزّکی بن علیّ المرتضی امیر المؤمنین بن ابی طالب،المهدی الحجّه الخلف الصّالح المنتظرعليهم‌السلام .و ابتدا می نماید این باب را باشعاری در مدیحه آن حضرت و اثبات مقامات عالیۀ آن وجود مقدس که برای اثبات مرام ذکر می شود:

فهذا الخلف الحجّه قد أیّده اللّه

هذا یا منهج الحقّ و اتاه سجایاه

و اعلی فی ذری العلیا بالتأیید مرقاه

و اتاه خلی فضل عظیم فتحلاه

و قد قال رسول اللّه قولا قد رویناه

و ذو العلم بما قال اذا ادرک معناه

یری الاخبار فی المهدی جائت بمسماه

و قد ابداه بالنسبه و الوصف و سماه

و یکفی قوله منی لاشراق محیاه

و من بضعه الزهراء مرساه و مسراه

و لن یبلغ ما اوتیه امثال و اشباه

فمن قالوا هو المهدی ما مانوا بمافاه

بیش از یک ورق با دلائل عقلیه و براهین نقلیه ثابت می نماید که جمیع اخبار مأثوره از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ادله و علاماتی را که راجع بحضرت مهدی بیان نموده و در کتب فریقین حتیصحیح بخاری ومسلم وترمذی نقل گردیده، کاملاً مطابقت دارد با محمّد المهدی خلف صالح حضرت عسکری عجل اللّه فرجه که در ایام معتمد علی اللّه، خلیفۀ عباسی در سامراء متولد و از ترس اعادی پنهان گردیده.

و نیز قاضی فضل بن روزبهان که از اکابر متعصبین علماء عامه می باشد که از شدت تعصب انکار اخبار صحیحه صریحه را می نماید، ولی در موضوع حضرت ولی عصر مهدی آل محمّد عجل اللّه تعالی فرجه موافقت با نظر و عقیده امامیه اثناعشریه دارد و عجب آنکه در کتاب ابطال الباطل که ردّ برنهج الحق علامه حلیقدس‌سره (یعنی رد بر شیعیان نوشته)کلماتی در فضائل و مناقب اهل بیت طهارت دارد که از جمله اشعاری در مدح ائمه اطهار انشاء نموده که اشاره به

____________________

1. مطالب السؤول، ج2،ص152.

۷۷

حضرت مهدی و ظهور آن حضرت می نماید که به مناسبت مقام ذکر می نمائیم که گوید:

سلام علی المصطفی المجتبی

سلام علی السیّد المرتضی

سلام علی سیّدتنا فاطمه

من اختارها اللّه خیر النساء

سلام من المسک انفاسه

علی الحسن الالمعیّ الرضا

سلام علی الاورعی الحسین

شهید یری جسمه کربلا

سلام علی السیّد العابدین

علی بن الحسین الزّکی المجتبی

سلام علی الباقر المهتدی

سلام علی الصّادق المقتدی

سلام علی الکاظم الممتحن

رضیّ السجایا امام التقی

سلام علی الثامن المؤتمن

علیّ الرضا سید الاصفیاء

سلام علی المتّقیّ التّقی

محمّد الطیّب المرتجی

سلام علی الالمعیّ النّقی

علیّ المکرم هادی الوری

سلام علی السیّد العسکریّ

امام یجهز جیش الصّفا

سلام علی القائم المنتظر

أبی القاسم الغر نور الهدی

سیطلع کالشّمس فی غاسق

ینجیه من سیفه المنتفی

تری یملأ الارض من عدله

کما ملأت جور أهل الهوی

سلام علیه و آبائه

و انصاره ما تدوم السماء

ما حصل کلام به مقتضای مقام آنکه بعد از سلام بارواح مقدسه أئمه اثنا عشرعليهم‌السلام و ستودن مراتب و درجات مرتب آنها، بنام امام دوازدهم که می رسد، بعد از سلام بر آن حضرت، اقرار می نماید که او است قائم منتظر که کنیه مبارکش ابو القاسم است و زود است که مانند خورشید تابان طالع و ظاهر گردد و عالم را پر از عدل و داد کند هم چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.

برای اثبات مرام و بیداری جوانان روشن ضمیر که بخواهند به سفسطه بازی و مغلطه کاری و دروغ سازیهای کسروی و احمد امین و امثال او پی ببرند و بدانند که عقیده بوجود حضرت مهدی منتظر عجل اللّه تعالی فرجه و ولادت او در هزار و صد و بیست سال قبل و اینکه فرزند برومند حضرت عسکری و یازدهمین فرزند علی امیر المؤمنینعليه‌السلام و دوازدهمین وصی حضرت ختمی مرتبتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده و غیبت او از جعلیات شیعه نیست، بلکه سنی و شیعه معتقد باین معنی هستند، همین مقدار

۷۸

از اخبار من باب نمونه کافیست. و الا اگر بخواهم تمام روایات منقوله از کتب اکابر علماء عامه و اظهار عقاید آنها را بر اثبات مرام ذکر نمایم، خود کتابی بسیار بزرگ خواهد شد.

و برای اهل لسان لازم است مراجعه کنند به کتاب (کشف الاستار ) تألیف علامه المحدثین مرحوم حاج میرزا حسین نوریقدس‌سره القدوسی و کتاب (المهدی ) که به قلم سید جلیل و عالم نبیل، حجه الاسلام مرحوم سید صدر الدین صدر رضوان اللّه علیه نزیل دار العلم قم که مبسوطا از کتب اکابر علماء عامه استخراج نموده و خدمت بزرگی به عالم تشیّع فرمودند.

در اینجا بیادم آمد خبر پرفائده ای که علاوه بر فضائل و مناقب مولی الموحدین امیر المؤمنین علی ابن أبی طالب علیه الصلاه و السلام ذکری از حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه و ظهور آن حضرت شده است و مقتضی دیدم خلاصه آن حدیث را یادآور شوم تا خوانندگان محترم بدانند که اکابر علماء از سنی و شیعه چگونه بنقل اخبار کشف حقایق نموده اند تا روی نویسندگان عنود سیاه گردد.

حدیث عجیبی در فضائل علیعليه‌السلام و اشاره به حضرت مهدیعليه‌السلام

شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 75 ینابیع الموده از ابو المؤید موفق بن احمد اخطب خطباء خوارزم بسند خودش از عبد الرحمن بن ابی لیلی از پدرش نقل می نماید که گفت:

در روز خیبر رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علم را بعلی بن أبی طالب داد و خداوند بدست آن حضرت فتح نصیب مسلمانان نمود و در غدیر خم بمردم شناسانید علی را باین عبارت که: “انه مولی کلّ مؤمن و مؤمنه و قال له أنت منّی و انا منک و انت تقاتل علی التّاویل کما قاتلت علی التنزیل و انت منّی بمنزله هارون من موسی و انا سلم لمن سالمک و حرب لمن حاربک و أنت العروه الوثقی و أنت تبیّن ما اشتبه علیهم من بعدی و أنت امام و ولیّ کلّ مؤمن و مؤمنه بعدی و انت الذی انزل الله فیه (وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ ) و انت الاخذ بسنّتی و ذاب البدع عن ملّتی و انا اوّل من انشق الارض عنه و انت معی فی الجنّه و اوّل من یدخلها انا و انت و الحسن و الحسین و فاطمه و ان اللّه اوحی الیّ ان اخبر

فضلک فقمت به بین الناس و بلغتهم ما امرنی اللّه بتبلیغه و ذلک قوله تعالی( یٰا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ )

۷۹

الی آخر الآیه.”(1) آنگاه فرمود: یا علی اتّق الضغائن الّتی هی فی صدور من لا یظهرها الاّ بعد موتی اولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاّعنون-ثمّ بکی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قال أخبرنی جبرئیل أنّهم یظلمونه بعدی و انّ ذلک الظّلم یبقی حتّی اذا قام قائمهم-و علت کلمتهم و اجتمعت الامّه علی محبّتهم و کان الشّانی لهم قلیلا-و الکاره لهم ذلیلا- و کثر المادح لهم-و ذلک حین تغیّرت البلاد و ضعف العباد و الیأس من الفرج-فعند ذلک یظهر قائم المهدی من ولدی یقوم یظهر الله الحقّ بهم و یخمد الباطل باسیافهم و یتّبعهم النّاس راغبا الیهم او خائفا-ثمّ قال معاشر الناس ابشروا بالفرج فان وعد اللّه حقّ لا یخلف-و قضائه لا یرد و هو الحکیم الخبیر و ان فتح الله قریب. (2)

____________________

1- به درستی که علی بن أبی طالبعليه‌السلام اولی بتصرف بر هر مؤمن و مؤمنه است. آنگاه فرمود بعلی تو از منی و من از تو؛ و تو جنگ می کنی بر تأویل (قرآن) هم چنانی که من جنگ کردم بر تنزیل (قرآن) و تو از من بمنزلۀ هارونی از موسی و من در سلم و سلامتم با کسی که با تو از در سلم و سلامت باشد و در جنگم با کسی که با تو در جنگ است و توئی عروه الوثقی و توئی بیان کننده هر چیزی که مشتبه می شود بر آنها بعد از من و توئی امام و ولی هر مؤمن و مؤمنه بعد از من (این کلمه بعدی که در بسیاری از اخبار رسیده برای اهل بصیرت و انصاف واضح می نماید که کلمه مولی به معنای اولی بتصرف است نه بمعنای محب و ناصر که اهل تسنن گمان نموده اند و اگر بمعنای محب و ناصر بود جمله بعدی معنی نداشت. زیرا دوستی علی و نصرت او در حیات و ممات پیغمبر بایستی عملی باشد نه فقط بعد از پیغمبر او را دوست بدارند و یاری بنمایند پس کلمه مولی به معنای اولی بتصرف است که در زمان حیات رسول اللّه خود اولی بتصرف است و بعد از وفات آن حضرت این مقام مقدس را علی واجد است). و درباره تو نازل گردیده (آیه 3 سوره 9 توبه) یعنی ندایی است از خدا و رسول بسوی مردم روز حج اکبر(اشاره است ببردن علیعليه‌السلام آیات اول سورۀ برائت را و قرائت نمودن بر اهل مکه) و توئی عمل کنندۀ بسنت من و برطرف کننده بدعتها از امت من و من اول کسی بودم که بدعتها را بر طرف نمودم و تو با منی در بهشت و اول کسی که وارد بهشت می شود.من و تو و حسن و حسین و فاطمه هستیم و خداوند وحی نمود که فضیلت و مقام تو را خبر دهم؛ پس بر خواستم بین مردم(در روز غدیر) و رسانیدم بآنها آنچه را که خداوند بمن امر نموده بود تبلیغ او را اینست (معنی) فرموده حق تعالی که: ای پیغمبر و رسول (مکرم) برسان (به مردم) چیزی را که نازل گردیده بتو از جانب خدا تا آخر آیه شریفه (ینابیع المودة، ج3، ص227).2- یا علی! بپرهیز از کینه هائی که در سینه ها پنهان است و ظاهر نمی کنند آن را مگر بعد از مردن من=

۸۰