نقش دوستان در سرنوشت انسان

نقش دوستان در سرنوشت انسان0%

نقش دوستان در سرنوشت انسان نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

نقش دوستان در سرنوشت انسان

نویسنده: علی اکبر صمدی یزدی
گروه:

مشاهدات: 8829
دانلود: 1927

نقش دوستان در سرنوشت انسان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 14 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8829 / دانلود: 1927
اندازه اندازه اندازه
نقش دوستان در سرنوشت انسان

نقش دوستان در سرنوشت انسان

نویسنده:
فارسی

در این کتاب به هر دو جنبه مثبت و منفی آثار و پیامدهای تاثیرپذیری یا تاثیرگذاری دوستان پرداخته شده است.

شخصیت هر انسانی در جهت مثبت یا منفی متأثر از عوامل گوناگونی است، وراثت محیط، آموزش و پرورش و... اموری هستند که نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای در تکوّن شخصیت انسان ها ایفا می کنند و هر کدام سهم قابل توجهی در سعادت یا شقاوت، تکامل یا سقوط علمی، اخلاقی، فکری و رفتاری انسان را برعهده دارند، امّا در میان همه عوامل هیچ عاملی به اندازه دوستان در سرنوشت انسان مؤثر نیستند. دوست، همنشین و رفیق بالاترین تأثیر را در ساختار شخصیت انسان می گذارد، زیرا اثر پذیری افراد از دوستان خویش از هر چیز دیگر زیادتر است، براین اساس اگر دوستان انسان، افراد باایمان، مذهبی، خوش رفتار و دارای صفات نیک و اخلاق حسنه نظیر صداقت، امانت، عفت، سخاوت، ایثار، شجاعت، جوانمردی و... باشند، انسان نیز به حکم اثر پذیری به همین صفات متصف خواهد شد، اگر دوستان انسان، اشخاصی بی عقیده، سست مذهب بد رفتار، آلوده و دارای اخلاقی زشت و اوصافی حیوانی باشند، قهراً به حکم اثرگذاری در دوستان، انسان را در همین وادی قرار داده و به ورطه سقوط می کشانند.
بر همین اساس است که آموزه های دینی به ما توصیه می کنند که قبل از ارزیابی دوستان هر فرد، در مورد وی قضاوت مثبت یا منفی نداشته باشید.
اثرگذاری دوستان به اندازه ای است که می تواند سرنوشت انسان را به طور کلی عوض نموده، فرد سعادتمند را دچار شقاوت، یا شخص شقی را سعادتمند نماید.
مکتب اسلام که فوق العاده خواستار سعادت و کمال انسان هاست، توصیه و تأکید فراوان نموده تا انسان ها در انتخاب دوستان خویش حساس باشند، افراد مثبت، شایسته، با عقیده، خوش رفتار، خوش خلق را برای دوستی برگزینند، تا در سایه دوستی با آنان، رفیق راه سعادت داشته، به سعادت دنیا و آخرت دست پیدا کنند.
اسلام پیروان خویش را از رفاقت و دوستی با افراد بی دین، آلوده، بی ادب، جاهل، دنیا پرست، متکبر، خائن و... به شدت برحذر داشته و خطر همنشینی با آنان را گوشزد نموده است.
نوشته ای که پیش رو دارید در همین موضوع تدوین شده که پس از جمع آوری آیات شریفه قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام و مطالب مربوطه دیگر، در مجالس مذهبی طرح و بیان گردید، و چون مورد استقبال اقشار مختلف به ویژه نسل جوان قرار گرفت به رشته تحریر در آمد، تا در اختیار علاقه مندان قرار گیرد و افراد بیشتری از آن بهره مند گردند.

به دوستان و عزیزانی که علاقمند به مطالعه در زمینه ی مباحث اجتماعی هستند این کتاب پیشنهاد می شود.

امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید.

فصل هفتم: آداب دوستی

اشاره

دوستی و رفاقت آداب و شرایطی دارد که اگر دوستان، آنها را رعایت نمایند، در تحکیم روابط دوستی و پایه های رفاقت بسیار مفید است و سبب می شود دوستی ها بنیادین و پایدار شود و اگر رعایت نشود بنیان دوستی متزلزل شده، سبب از بین رفتن آن می گردد.

در اینجا به برخی از این آداب و شرایط تحت عنوان اخلاق دوستی اشاره می کنیم:

1 تحمل لغزش

یکی از اموری که دوست نسبت به دوست خود باید رعایت کند این است که اگر لغزشی از دوست و همنشین او سرزد، تحمل نماید و زود او را از خود دور نکند. هر کسی در موضع گیری، گفت و شنود، نشست و برخاست، معاشرت و... ممکن است دچار خطا یا لغزش شود. در بسیاری از موارد مثل زندگی مشترک خانوادگی، رفاقت و دوستی باید بسیاری از این لغزش ها را نادیده گرفت و تحمل کرد، چنانچه انسان در برابر هر لغزشی بی تحمل باشد و عکس العمل نشان دهد، موجب رنجش خاطر می شود و پایه های دوستی را سست و متزلزل می سازد، در نتیجه انسان دوستان خود را از دست می دهد، و کسی که دوستان خود را از دست داد، در برابر دشمن خود تنها می ماند.

علیعليه‌السلام می فرماید: «إِحْتَمِلْ زَلَّةَ وَلِیّکَ لِوَقْتِ وَثْبَةِ عَدُوِّکَ»(88)

«لغزش دوست خود را تحمل کن و او را برای روز هجوم دشمن نگه دار».

اگر کسی با برخورد هر لغزشی دوستان خود را از خود براند، دوستی برای او باقی نمی ماند و تنها می شود.

علیعليه‌السلام می فرماید: «مَنْ جانَبَ الْإِخْوانَ عَلی کُلّ ذَنْبٍ قَلَّ أَصْدِقاؤُهُ»(89)

«هر کسی به خاطر هر لغزشی از دوستان خود کناره گیری کند دوستان او کم خواهند شد».

و در بیانی دیگری فرمود: «مَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ زَلَلَ الصَّدیقَ ماتَ وَحیداً»(90)

«کسی که لغزش دوستان را تحمل نکند تنها می میرد؛ یعنی کسی برای او باقی نمی ماند و تنها می شود».

امام صادقعليه‌السلام در بیانی فرمود: «... وَ مَنْ لَمْ یُؤاخِ إِلاَّ مَنْ لا عَیْبَ فِیهِ قَلَّ صَدیقُهُ... »(91)

«هرکس دنبال دوستی باشد که هیچ عیبی نداشته باشد دوستان او کم خواهند شد».

طبیعی است کسانی که بدون عیب باشند، یا وجود ندارند و یا افراد کم یاب و نادری هستند و لذا اگر کسی دنبال افرادی باشد که عیبی نداشته باشند، دوست زیادی پیدا نخواهد کرد و طبعاً دوستان او کم می باشند.

2 نصیحت و خیرخواهی

امر دیگری که دوستان باید نسبت به یکدیگر رعایت نموده و در انجام آن کوتاهی ننمایند، نصیحت و خیرخواهی است.

هر فرد باید کوشش کند دوست خود را به اموری که خیر دنیا و آخرت را در بر دارد، راهنمایی نماید و اگر گرفتار خطا و اشتباه شده است با نصیحت و خیرخواهی وی را به جاده صلاح و سعادت بازگرداند و راه کمال و خوشبختی را به او نشان دهد و موجبات کمال او را فراهم سازد.

علیعليه‌السلام می فرماید: «مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ»(92)

«کسی که دوست و برادر خود را پنهانی موعظه کند، موجبات زینت او را فراهم می سازد و کسی که او را آشکارا نصحیت نماید موجب سرشکستگی وی می شود».

این بیان نورانی بیانگر این است که اصل موعظه و نصیحت، وظیفه و تکلیف است، امّا شیوه آن باید رعایت شود، یعنی باید نصیحت پنهانی و غیر علنی باشد تا آبروی شخص خدشه دار نگردد.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «مَنْ رَأی أَخاهُ عَلی أَمْرِ یَکْرَهُهُ فَلَمْ یَرُدُّهُ عَنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَدْ خانَهُ»(93)

«کسی که ببیند دوست و برادرش بر یک کار ناشایست اقدام می کند و او را از آن باز ندارد، در حالی که بر باز داشتن وی قادر است، در حق وی خیانت نموده است».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «أَلْمُوْمِنُ مِرْآةٌ لِأَخیهِ الْمُؤمِنِ یَنْصَحُهُ إِذا غابَ عَنْهُ وَ یَمیطُ عَنْهُ ما یَکْرَهُ إِذا شَهِدَ وَ یُوَسِّعُ لَهُ فِی الْمَجْلِسِ»(94)

«مؤمن آینه مؤمن است، در نبود او برای او خیرخواهی می کند، و در حضور او امر ناشایست را از وی دور می سازد و در جلسات برای او جا باز می کند».

گرچه در این روایت و برخی روایات دیگر سخن از مؤمن است، امّا پیدا است که وقتی مؤمنین چنین حقوقی بر یکدیگر دارند، حقوق دوستان ایشان بر گردن آنها بیشتر است، زیرا علاوه بر حق مؤمن بر مؤمن، حق دوست بر دوست نیز بر عهده آنها ست.

امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت می کند که فرمود: «مَنْ سَعی فی حاجَةٍ لِأَخیهِ فَلَمْ یَنْصَحْهُ فَقَدْ خانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»(95)

«کسی که در پی انجام کاری برای برادر و دوست خود باشد، امّا برای او خیرخواهی نکند، به خدا و رسول او خیانت کرده است».

3 رعایت ادب و احترام

سوّمین حقی که دوستان باید نسبت به یکدیگر رعایت نمایند، ادب و احترام است. این مسئله نیز نقش بسیار مؤثری در تحکیم پایه های دوستی و رفاقت دارد، همانگونه که بی ادبی و بی حرمتی نسبت به دوستان آفت بسیار بزرگی برای بیان دوستی و رفاقت است.

بسیاری از افراد به تصور اینکه چون با هم دوست هستند، باید با یکدیگر خودمانی باشد، در این امر کوتاهی می کنند، غافل از اینکه خودمانی بودن و ساقط شدن آداب و شرایط، غیر از رعایت ننمودن ادب و احترام است.

گفتار خوب و مؤدبانه، اسم افراد را درست صدا زدن، نگه داشتن احترام در هر جایی، خوب و پسندیده است، مخصوصاً در روابط دوستی و در رفاقت ها.

قرآن کریم می فرماید:( وَقُل لِعِبادِی یَقُولُوا اللَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کَانَ لِلْاِنْسانِ عَدُّواً مُبیناً ) (96)

به بندگانم بگو: «سخنی بگویند که بهترین باشد، چرا که شیطان بوسیله سخنان ناموزون، میان آنها فتنه و فساد می کند، شیطان همیشه دشمن آشکاری برای انسان بوده است».

باید به گونه ای باشیم که ائمهعليهم‌السلام از ما خواسته اند و برای ما می پسندند.

امام صادقعليه‌السلام در حدیثی فرمود: «... فَاِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ اِذا وَرَعَ فِی دینهِ وَ صَدَقَ الْحَدیثَ وَ أَدَّی الْأَمانَةَ وَ حَسُنَ خُلْقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذا جَعْفَرِیٌّ فَیَسُرّنی ذلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنُه السُّرُورُ و قیلَ هذا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ اِذا کَانَ عَلی غَیْرِ ذَلکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلاؤُهُ وَ عارُهُ وَ قِیلَ هَذا أَدَبُ جَعْفَرٍ... »(97)

«وقتی کسی از شما در دین خود باتقوا، در گفتار راستگو و امانت دار باشد و اخلاق نیکو با مردم داشته باشد، می گویند این شخص جعفری است و همین امر موجب شادمانی ما می شود و از طرف وی به من خوشحالی می رسد، و می گویند این ادب جعفر است، امّا اگر غیر از این باشد، ننگ و عار او بر ما وارد می شود، زیرا می گویند این ادب جعفر است».

در این مورد پیشوایان ما دستورات بسیار زیبایی داده اند که هر کدام درس بسیار سازنده ایست.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «إِذا أَخی أَحَدُکُمْ رَجَلا فَلْیَسْأَلْهُ عَنْ إِسْمِه و أَبیهِ وَ قَبیلَتِهِ وَ مَنْزِلِهِ فَاِنَّهُ مِنْ واجِبِ الْحَقِّ وَ صافیِ الْإِخاءِ وَ إِلاّ فَهِیَ مَوَدَّةُ حَمْقاء»(98)

«هر گاه کسی از شما با کسی دوستی و برادری نمود، از نام وی، پدر، قبیله و نشانی منزل او سؤال کند، زیرا این امر از آداب لازم و از صفای برادری و دوستی است، در غیر این صورت دوستی، دوستی احمقانه است».

از موارد ادب و احترام برخورد با روی گشاده و با تبسم روبرو شدن است.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: «مردی آمد نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و در خواست موعظه و نصیحتی نمود. حضرت در پاسخ وی فرمود: «أَلْقِ أَخاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسَطٍ»(99)

«با برادران خود با روی گشاده برخورد کن».

باز از نمونه های ادب و احترام این است که اگر کسی چند روزی دوست خود را ندید، سراغ او را بگیرد و از حال او جویا شود و وی را فراموش نکند.

انس می گوید: «کانَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِذا فَقَدَ الرَّجُلَ مِنْ إِخْوانِهِ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ سَأَلَ عَنْهُ فَاِنْ کَانَ غائِباً دَعا لَهُ وَ اِنْ کانَ شاهِداً زارَهُ وَ اِنْ کانَ مَریضاً عادَهُ»(100)

«شیوه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین بود که وقتی سه روز دوستی را نمی دید، از او سراغ می گرفت، اگر مسافر بود برای او دعا می کرد و اگر حضور داشت به دیدار او می شتافت و اگر مریض بود به عیادت او می رفت».

4 اکرام

دوستان علاوه بر اینکه وظیفه دارند نسبت به یکدیگر ادب و احترام کنند، باید دوست خود را نیز مورد اکرام قرار دهند.

اکرام مرحله ای بالاتر از احترام است و بیشتر جنبه عملی دارد. سفارش شده است که مؤمنین هم نسبت به یکدیگر احترام و ادب کنند و هم اکرام و تجلیل نمایند.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «مَنْ أَتاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَاَکْرَمَهُ فَقَدْ اَکْرَمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ»(101)

«کسی که برادر و دوستش نزد او بیاید و او وی را اکرام و تجلیلش نماید، خداوند را اکرام و تجلیل نموده است».

امام سجادعليه‌السلام در رساله حقوق به بحث بسیار زیبای حقوق رفیق و همنشین که می رسد، می فرماید: «وَ أَمَّا حَقُّ الصَّاحِبِ فَأَنْ تَصَْحَبَهُ بِالتَّفَضُّلِ وَ الْإِنْصافِ وَ تُکْرِمَهُ کَما یُکْرِمُکَ وَ لاتَدَعْهُ یَسْبِقْ إِلی مَکْرُمَةٍ فَإِنْ سَبَقَ کافَأَتَهُ وَتَوَدُّهُ کَما یَوَدُّکَ وَ تَزْجُرُهُ عَمَّایَهُمُّ بِهِ مِنْ مَعْصِیَةٍ وَ کُنْ عَلَیْهِ رَحْمَةَ وَ لاتَکُنْ عَلَیْهِ عَذاباً»؛(102)

«اما حق رفیق این است که بابزرگواری و انصاف با وی رفتار کنی و همانگونه که او تو را گرامی می دارد، گرامیش داری، و اجازه ندهی وی در اکرام تو سبقت گیرد و اگر سبقت گرفت جبران نمایی. او را دوست بداری، همان گونه که او تو را دوست دارد، اگر معصیت می کند، مانع شوی و برای او مایه رحمت باشی نه مایه عذاب».

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «عظِّمُوا أَصْحابَکُمْ وَ وَقِّروُهُمْ وَ لا یَتَجَهَّمُ بَعْضُکُمْ بَعْضَاً وَ لا تُضارُّوا وَ لا تُحاسِدُوا وَ إِیَّاکُمْ وَ الْبُخْلَ کُونُوا عِبادَاللَّهِ الْمُخْلَصینَ»(103)

«دوستان خود را بزرگ شمارید و به آنان احترام نمائید، به یکدیگر اخم نکنید، به یکدیگر آسیب نرسانید، نسبت به هم حسد نورزید، از بخل پرهیز کنید و بندگان خالص خدا باشید».

در برخی روایات، بعضی از مصادیق اکرام دوستان ذکر شده است:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بیانی فرمود: «مِنْ مَکْرُمَةِ الرَّجُلِ لِأَخیهِ أَنْ یَقْبَلَ تُحْفَتَهُ وَ أَنْ یُتْحِفَهُ بِما عِنْدَهُ وَ لا یَتَکَلَّفَ لَهُ شَیْئَاً»(104)

«یکی از مصادیق گرامی داشتن و اکرام انسان بر برادر این است که هدیه و تحفه او را قبول کند و هر چه در نزد خود دارد برای او هدیه ببرد و او را نسبت به چیزی به تکلّف و زحمت نیاندازد».

5 قضای حاجت دوستان

از اموری که لازم است دوستان رعایت نمایند و از آداب دوستی به شمار می آید بر آوردن حاجت است. هر دوستی لازم است تلاش و کوشش کند حاجت دوست خویش را بر آورد، از مشکلات او آگاه شود و در صدد رفع مشکل دوست خویش باشد و اگر گرهی در کار او است، گره گشایی نماید، اگر نیاز به کمک مالی دارد، چنانچه قادر است نیاز او را برطرف سازد؛ این کار علاوه بر اینکه از آداب دوستی است، مایه اجر و ثواب است و سبب پاداش های بزرگ از سوی خداوند تبارک و تعالی می شود.

اساساً در مکتب اسلام برای برآوردن حاجت دیگران بسیار سفارش شده است و این از امتیازات مکتب اسلام است، و نشان دهنده این است که اسلام علاوه بر اینکه دین استدلال و منطق است، دین عاطفه و احساس نیز می باشد و به امور اخلاقی و انسانی نیز اهمیت فراوان قائل است.

امام صادقعليه‌السلام در بیانی مفصل فرمود: «... وَ مَنْ قَضی لِاَخیهِ الْمُؤْمِنِ حاجَةً قَضَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ مَأَةَ أَلْف حاجَةٍ مِنْ ذلِکَ أَوَّلُها الْجَنَّةَ وَ مِنْ ذلِکَ أَنْ یُدْخِلَ قَرابَتَهُ وَ مَعارِفَهُ وَ إِخْوانَهُ الْجَنَّةَ بَعْدَ أَنْ لا یَکُونُوا نُصّابا... »(105)

«کسی که حاجتی از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عز و جل در قیامت یکصد هزار حاجت از او بر آورده می سازد که اولین آنها بهشت است. یکی دیگر از آنها این است که می تواند نزدیکان و آشنایان و دوستان خود را به بهشت ببرد البته مشروط بر اینکه از دشمنان اهل بیت نباشند».

یعنی قضای حاجت افراد، آنقدر ارزشمند است که خداوند مقام شفاعت را به صاحب آن عنایت می کند، می تواند با شفاعت خویش عده ای را به بهشت ببرد.

انجام حاجت مؤمن یا طواف کعبه؟

اسحاق بن عمار از امام صادقعليه‌السلام نقل می کند که فرمود: کسی که خانه کعبه را طواف نماید خداوند، هزار حسنه برای او می نویسد و هزار سیئه از او محو می کند، هزار درجه او را بالا می برد و هزار درخت برای او غرس می کند و ثواب آزادی هزار برده به او عطا می کند، هنگامی که به صحنه محشر رسید، خداوند هشت در بهشت را بروی او می گشاید و گفته می شود از هر در که خواستی وارد بهشت شو.

اسحاق ابن عمار می گوید: گفتم فدایت شوم آیا همه اینها برای یک طواف است؟ فرمود: آری، امّا آیا می خواهی به کاری که ثواب آن بیشتر از این باشد، تو را خبر دهم؟

گفتم: آری.

فرمود: «مَنْ قَضی لِأَخِیهِ الْمُؤمِنْ حاجَةً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ طَوافاً وَ طَوافاً حَتَّی بَلَغَ عَشْراً»(106)

«کسی که حاجتی را از دوست مؤمن خویش برآورد، خداوند ثواب ده طواف را برای او می نویسد».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز فرمود: «منْ قَضی حاجَةً لِأَخِیهِ کُنْتُ واقِفَاً عِنْدَ مِیزانِهِ فَاِنْ رَجَحَ وَ اِلّا شَفَعْتُ لَهُ»(107)

«کسی که حاجتی از برادر و دوست خود را برآورد، من نزد میزان می ایستم اگر میزان اعمال او سنگین بود که هیچ و گرنه او را شفاعت می کنم».

امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرماید: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که می فرمود: «مَنْ قَضی لِأخِیهِ الْمُؤْمِنْ حاجَةً کانَ کَمَنْ عَبَدَاللَّهَ دَهْرَهُ»(108)

«کسی که حاجتی از برادر مؤمن خود برآورده نماید مثل این است که همه روزگار را به عبادت گذرانده باشد».

در حدیث دیگر، این عمل شایسته، در ردیف اعتکاف در مسجد الحرام ذکر شده است.(109)

آنچه ذکر شد، نمونه ای از روایاتی بود که ارزش و ثواب برآوردن حاجت مؤمن و دوستان و برادران را ذکر می کند. متاسفانه در این روزگار این عمل خدا پسندانه و انسانی در میان مؤمنین مورد توجه قرار نمی گیرد، یعنی، دوستی و عاطفه کم رنگ شده است و این برای یک جامعه اسلامی ناگوار و خطرناک است. البته این هم عواملی دارد که یکی از آنها این است که: برخی از افراد، در برابر قضای حاجتی که از آنها می شود به جای قدردانی و سپاسگذاری، ناسپاسی می کنند و حتّی گاهی به تعهدات خود عمل نمی کنند؛ مثلاً برای گرفتن قرض و وام، کسی او را ضمانت می کند، امّا وقتی وام را گرفت در پرداخت اقساط آن کوتاهی می کند، یا نمی پردازد تا جایی که گاهی آبروی ضامن را نیز خدشه دار می کند. همین کار موجب می شود تا شخص ضامن، دیگر برای کسی ضمانت نکند و دست از کار خیر بردارد.

بر این اساس آن شخص مانع خیر می شود و مشمول این آیه شریفه قرآن می شود:

( أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ مَنَّاعٍ لِلْخَیرِ مُعْتَدٍ مُریبٍ... ) (110)

«هر کافر لجوج را در جهنم بیاندازید، کسی که بسیار مانع خیر است، تجاوزگر و دارای شک و تردید است». (حتّی دیگران را به تردید می افکند)

این آیه شریفه را چنین تفسیر می کنند:( یَمْنَعُ النَّاسَ عَنِ الْخَیْرِ مِنَ الاْیمانِ وَ الْاِنْفاقِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ ) (111)

«کسی که مانع از کار خیر مردم می شود نظیر: ایمان و انفاق و عمل صالح می شود».

کمک به دیگران و قضاء حاجت دوستان تا جایی اهمیت دارد که در آموزه های دینی ما سفارش شده است که نگذارید صاحب حاجت نزد شما حاجت خود را اظهار کند، یعنی اگر خبر از گرفتاری و حاجت او دارید، قبل از آنکه عرض حاجت کند، برای رفع حاجت او اقدام نمایید، زیرا این کار هم به مردانگی نزدیک تر است، و هم ارزش بیشتری دارد و آبروی شخص نیز خدشه دار نمی شود.

علیعليه‌السلام فرمود: «... لا یُکَلِّفُ أَحَدُکُمْ أَخاهُ إِذا عَرَفَ حَاجَتَهُ... »(112)

«دوستان خود را به تکلّف و رنج سؤال نیاندازید، هرگاه از نیاز آنها آگاهی یافتید، قبل از آنکه نیاز خود را بیان کند، در صدد رفع نیاز او برآیید».

امام صادقعليه‌السلام در بیان زیبایی فرمود: «أَیُّما مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَةً وَ هُوَ مُعْسِرٌ یَسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوائِجَهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ، قالَ: وَ مَنْ سَتَرَ عَلی مُؤْمِنٍ عَوْرَةً یَخافُها سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَبْعینَ عَوْرَةً مِنْ عَوْراتِ الدُّنْیا و الآخِرَةِ قَالَ: وَ اللَّهُ فِی عَوْنِ الْمُؤْمِنِ ما کَانَ الْمُؤْمِنُ فی عُوْنِ أَخیهِ فَانْتَفِعُوا بِالْعِظَةِ وَ ارْغَبوُا فِی الْخَیْرِ»(113)

«هر مؤمنی که غمی را از مؤمنی که گرفتار است، برطرف سازد، خداوند حوایج دنیا و آخرت او را آسان می کند. کسی که عیبی را از مؤمنی بپوشاند که از آن ترس دارد، خداوند هفتاد عیب دنیا و آخرت او را می پوشاند. خداوند در کمک مؤمن است، مادامی که مؤمن در حال کمک به دوست مؤمن خود باشد، پس، از موعظه ها سودمند گردید و راغب در کار خیر باشید».

حتّی از روایات ما استفاده می شود که مؤمنین باید در بر آوردن نیاز برادران ایمانی خویش، از تمام ظرفیت استفاده کنند و از هیچ گونه تلاشی در این راه کوتاهی نکنند.

ابو بصیر از امام صادقعليه‌السلام روایت می کند که فرمود: «أَیُّما رَجُلٍ مِنْ أَصحابِنا إِسْتَعانَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوانِهِ فِی حاجةٍ فَلَمْ یُبالِغْ فِیها بِکُلِّ جُهْدٍ فَقَدْ خانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْمؤْمنینَ. قالَ أَبُو بَصیرٍ قُلْتُ لِأَبی عَبْدِ اللَّهعليه‌السلام ما تَعْنی بِقَوْلِکَ وَ الْمؤْمِنینَ قالَ مِنْ لَدُنْ أَمیرِ الْمُؤْمنینَ إِلی آخِرِهِمْ»(114)

«هر فردی از شیعیان ما چنانچه کسی از دوستان او از وی کمکی بخواهد، و او تمام تلاش خود را برای کمک به او به کار نگیرد، به خدا و رسول او و مؤمنین خیانت کرده است. ابوبصیر می گوید: به امام صادقعليه‌السلام گفتم: منظور شما از مؤمنین چیست؟ فرمود: از امیرالمؤمنینعليه‌السلام تا آخر».

و نیز در بیان دیگری فرمود: «أَیّمُا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَیْئاً مِمّا یَحْتاجُ إِلَیْهِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْمِنْ عِنْدِ غَیِرِهْ أَقامَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهَهُ مُزْرَقَّةً عَیْنّاهُ مَغْلوُ لَةً یَداهُ إِلی عُنُقِهِ فَیُقالُ هَذا الْخائِنُ الَّذی خانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّارِ»(115)

«هر مؤمنی که از مؤمنی دیگر چیزی را که بدان محتاج است - در حالی که در برآوردن حاجت او قادر باشد - منع کند... خداوند روز قیامت او را بر پا نگه می دارد، در حالی که صورت او سیاه و چشمان او گریان و دستان او بسته باشد و گفته می شود این شخص به خدا و رسول او خیانت کرده است. سپس امر می شود، او را در آتش اندازند».

این همه سفارش و تأکید نشان دهنده اهمیت کمک به مؤمنین است، برآوردن حاجت مؤمن مخصوصاً دوستان وظیفه و تکلیف بسیار مهمی است.