قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 912
مشاهدات: 44546
دانلود: 6239


توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44546 / دانلود: 6239
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 1

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

۱
۲

۳
۴

فهرست مطالب

پیشگفتار 7

مقدمه اول 17

مقدّمه دوّم : 46

مقدّمه سوّم: 53

بخش اوّل: مناقب حضرت محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم 77

بخش دوّم مناقب حضرت امیر المؤمنان علی عليه‌السلام 175

بخش سوّم: مناقب حضرت فاطمه زهرا عليهما‌السلام 399

بخش چهارم: مناقب امام حسن مجتبی عليهما‌السلام 431

بخش پنجم: مناقب امام اباعبدالله الحسین عليه‌السلام 449

بخش ششم: مناقب امام زین العابدین عليهما‌السلام 483

بخش هفتم : مناقب امام محمد باقر عليه‌السلام 509

بخش هشتم: مناقب امام جعفر صادق عليه‌السلام 543

بخش نهم: مناقب امام موسی کاظم عليه‌السلام 581

بخش دهم: مناقب امام رضا عليهما‌السلام 605

بخش یازدهم: مناقب امام جواد عليه‌السلام 641

بخش دوازدهم: مناقب امام هادی عليه‌السلام 671

بخش سیزدهم: مناقب امام حسن عسکری عليه‌السلام 695

بخش چهاردهم: مناقب امام زمان عليهم‌السلام 719

فضائل ذریّه پاک پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم 835

فضائل دوستان و شیعیان آل محمّد 851

خاتمه کتاب 881

۵
۶

پیشگفتار

۷
۸

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و سپاس سزاوار خداوندی است که خود را به ما شناسانده وحجّت های خویش را به ما معرّفی نموده و محبّت خود و اولیائش را به ما الهام کرده و آن را بهترین عمل بندگانش قرار داده است، و سلام و درود بی پایان بر آخرین پیامبرش محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و برگزیدگانش از خاندان پاک او باد.

امّا بعد، مؤلّف کتاب، کمترینِ خدمتگزاران علم و دانش «احمد رضی الدین موسوی تبریزی مستنبط» گوید: زمانی این روایت را که صدوقرحمه‌الله در کتاب «امالی» از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده، با دقّت مورد مطالعه قرار داده بودم که آن حضرت فرموده است:

خداوند تبارک و تعالی برای برادرم حضرت علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام فضائلی قرار داده که غیر از خودش کسی نمی تواند عدد آن را بشمارد، هر کس فضیلتی از آن فضائل را در حالی که به آن اقرار دارد یادآوری کند

۹

خداوند گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد گرچه با گناه جنّ و انس وارد قیامت شود.

و هر کس فضیلتی از آن فضائل را بنویسد تا خطّی از آن نوشته باقی باشد فرشتگان برای او استغفار کنند.

و هر کس به فضیلتی از آن فضائل گوش فرا دهد خداوند گناهانی را که با گوش مرتکب شده ببخشد، و هر کس به نوشته ای از آن فضائل نگاه کند خداوند گناهانی را که با چشم انجام داده بیامرزد.

سپس فرمود:النظر إلی علیّ بن أبی طالب عليه‌السلام عباده، و ذکره عباده، و لا یقبل ایمان عبد إلّا بولایته و البراءة من أعدائه .

نگاه کردن به علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام عبادت و یاد او عبادت است، و ایمان کسی جز با ولایت آن حضرت و بیزاری از دشمنان او پذیرفته نمی شود.(1)

مؤلّفرحمه‌الله گوید: اینکه در روایت فرموده اند: «خداوند گناهان آینده او را نیز ببخشد» یعنی به او توفیق توبه کردن مرحمت نموده و عاقبت او را بخیر گرداند تا از این جمله اجازه در نافرمانی و گناه که از نظر عقلی زشت و ناپسند است لازم نیاید.

و روایتی را که در اصول کافی نقل کرده است: ابی المعزا گفت: از حضرت موسی بن جعفرعليه‌السلام شنیدم که فرمود:

هیچ چیزی برای ابلیس و لشکر او کشنده تر از زیارت برادران ایمانی نیست، وفرمود:

وإنّ المؤمنَین یلتقیان فیذکران اللَّه، ثمّ یذکران فضلنا أهل البیت عليهم‌السلام فلا یبقی علی وجه إبلیس مضغه لحم إلّا تخدّد حتّی أنّ روحه لتستغیث من شدّه ما تجد من الألم، فتحسّ ملائکه السماء وخزّان الجنان فیلعنونه حتّی لایبقی ملک

____________________

1- امالی صدوق: 201 ح10 مجلس28، بحارالأنوار: 38/196 ح4، الدمعه الساکبه: 2/52، روضه الواعظین: 114.

۱۰

مقرّب إلّا لعنه، فیقع خاسئاً حسیراً مدحوراً .

وقتی دو نفر مؤمن یکدیگر را ملاقات کرده و خدا را یاد می کنند و فضائل ما اهل بیت را گفتگو می نمایند بر چهره ابلیس گوشتی نمی ماند مگر اینکه می ریزد تا آنکه روح او از شدّت درد بفریاد می آید، فرشتگان آسمان و خزانه داران بهشت آن را احساس کرده و او را لعنت می کنند و هیچ فرشته مقرّبی نمی ماند مگر اینکه او را لعنت نماید.(2)

و روایت دیگری که در تفسیر امام حسن عسکریعليه‌السلام از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده، که فرمود:

ای امّت محمّد؛ هنگام مصائب و گرفتاری های خود محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام رابیاد آورید تا آنکه به برکت ایشان خدا فرشتگان موکّل بر شما را بر شیاطینی که شما را قصد کرده اند یاری کند.

با هر یک از شما از طرف راست او فرشته ای است که حسنات او را می نویسد و از طرف چپ فرشته ای است که گناهانش را ثبت می کند، و با او دو شیطان است از طرف ابلیس که او را گمراه می کنند، وقتی آن دو شیطان در قلب او وسوسه می کنند اگر یاد خدا کرد و ذکر شریف «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه العلیّ العظیم وصلّی اللَّه علی محمّد وآله [الطیّبین]» را گفت، آن دو شیطان سرکوب شده نمی توانند فعّالیت کنند، نزد ابلیس آمده شکایت می کنند که ما خسته شدیم ما رابه لشکری مدد برسان، هزار نفر برای آنها کمک می فرستد، همینکه او را قصد می کنند یاد خدا کرده و صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام می فرستد، آنها راهی برای نفوذ پیدا نمی کنند و نمی توانند او را مورد حمله خود قرار دهند.

____________________

2- الکافی: 2/188 ح7، الوافی: 5/651 ح 8، بحار الأنوار: 63/258 ح 131 و 74/263 ح 61.

۱۱

به ابلیس می گویند: کسی غیر خودت حریف او نیست، تو و لشکرت به او حمله کنید تا بر او غلبه کرده و او را گمراه کنید.

چون ابلیس چنین اراده ای کرد خداوند تبارک و تعالی به ملائکه اش فرماید: ابلیس به همراه لشکرش بنده مرا هدف گرفته اند، به کمک او بشتابید و با آنها بجنگید.

در مقابل هر شیطان مطرودی صد هزار فرشته در حالی که بر مرکب هائی از آتش سوارند و به دست آنها شمشیرهایی از آتش، نیزه، خنجر، تیر و اسلحه هایی ازآتش است، آماده نبرد شوند. فرشتگان آنها را با این اسلحه ها پی در پی می کشند تا اینکه ابلیس را اسیر کرده اسحله را بر او قرار می دهند، می گوید:خدایا، به من وعده داده ای که تا وقت معلوم و معیّن مهلت داشته باشم.

خداوند به فرشتگان فرماید: وعده کرده ام او را نمیرانم ولی وعده نداده ام که بر او اسلحه و عذاب و درد مسلّط نکنم، شما او را با سلاح آتشین خود بزنید و من اورا زنده نگه می دارم.

فرشتگان بر او جراحت های بسیار وارد کرده و رهایش می کنند، ابلیس بر حال خود و اولاد کشته شده اش در این حال متأثّر و غمناک است و جراحات او را جز صدای کفر مشرکین مداوا نمی کند.

اگر آن شخص مؤمن بر طاعت خدا و یاد او و درود فرستادن ادامه دهد جراحت های ابلیس برایش باقی بماند، و اگر تغییر روش دهد و در مخالفت خدا وسرپیچی از فرامین او تلاش نماید جراحات ابلیس بهبود پیدا کرده و بر این بنده تسلّط پیدا کند و او را لجام نموده بر او سوار می شود، سپس به شیاطین گوید: بخاطر دارید آنچه ما از این شخص کشیدیم الآن ذلیل و رام ما گردیده، شما اکنون بر او سوار شوید.

۱۲

سپس پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:فإن أردتم أن تدیموا علی إبلیس سخنه عینه وألم جراحاته، فداوموا علی طاعه اللَّه وذکره، والصلاه علی محمّد وآله، وإن زلتم عن ذلک، کنتم اُسراء إبلیس فیرکب أقفیتکم بعض مردته .

اگر می خواهید جراحات ابلیس بر او باقی باشد و دائماً متأثّر و غمناک باشد بر اطاعت خدا و یاد او، و صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت داشته باشید، و اگر چنین نکردید اسیر ابلیش گشته و بعضی از لشکریان او بر شما سوار شوند.(1)

بعد از ملاحظه این روایات دوست داشتم که از دریای بیکران فضائل اهل بیتعليهم‌السلام قطره ای گرفته و آن را به رشته تحریر درآورم و به مقدار فرصتی که هست تذکّر دهم و آن را کتاب «القطره من بحار مناقب النبیّ والعترهعليهم‌السلام » نامیدم.

کیف یستوعب الکتاب سجایاه

وهل ینزح الرکاء البحارا

چگونه این کتاب می تواند کرامات و فضائل آنها را در برداشته باشد؟ و آیا با پیاله کوچکی می شود آب دریا را کشید؟

شاعر دیگری گفته است:

قطره نیارد صفت ز دریا لیکن

بر قدر خود کند حکایت دریا

____________________

1- تفسیر منسوب به امام حسن عسکریعليه‌السلام : 396.

۱۳

ذرّه نیارد صفت ز خورشا لیکن

بر مثل خود کند روایت خورشا

ذرّه چه داند حدیث طلعت خورشید

پشّه چه داند رموز خلقت عنقاء

فلو نظر الندمان ختم انائها

لأسکرهم من دونها ذلک الختم

و اگر ندیمان مهری را که بر ظرفها زده شده نگاه کنند، همین مُهر آنها را بدون آشامیدن مست خواهد کرد.

و این کتاب مستطاب را در زمانی که در جوار امیرالمؤمنینعليه‌السلام در نجف اشرف علی مشرّفها آلاف التحیّه والثناء وطن داشتم گردآوری کردم، نکات لطیف وتحقیقات باارزشی که در آن یافت شود از برکات آن حرم مقدّس و فیوضات مولاو سرورم امیرالمؤمنینعليه‌السلام است، خدا و آن امام بزرگوار را بر این لطف و عطای بزرگ سپاسگزام.

شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل

مملوک آن جنابم و محتاج این درم

گر برکنم دل از تو و مهر از تو بگسلم

این مهر بر که افکنم، این دل کجا برم

سفینه دلم از مدح شاه پر گهر است

گواه حال بدین علم عالم العلّام

۱۴

تطوف ملوک الأرض حول جنابه

وتسعی لکم لحظی بلثم ترابه

فیکثر عند الإستلام ازدحامها

فکان کبیت اللَّه بیت علا به

تزاحم تیجان الملوک ببابه

أتاه ملوک الأرض طوعاً وأملتّ

ملیکا سحاب الفضل منه تهلّلت

ومهما دنت زادت خضوعاً به علت

إذا ما رأته من بعید ترجّلت

وإن هی لم تفعل ترجّل هامها

پادشاهان روی زمین اطراف حرمش به طواف مشغولند، و چشمان من به بوسیدن خاک آن مکان سعی می کند.

از نظر شأن و عظمت همانند خانه خداست خانه ای که به آن برتری می یابند، وتاج های شاهان عالم نزد درب آن با یکدیگر برخورد می کنند.

و وقت استلام (کشیدن دست بعنوان تبرّک و بوسیدن) ازدحام زیادی است.

از روی میل و اختیار پادشاهان می آیند درب خانه شاهی که ابرهای رحمت وبخشش از آسمان او بارش دارد.

و هر گاه نزدیک شوند، خضوع آنها زیاد شده و به سبب آن برتری یابند، و زمانی که او را از دور ببینند با قدم ها به طرف او آیند.

و اگر قدم ها این کار را نکند صورتها بر روی زمین کار قدم ها را انجام دهند.

و قبل از شروع در اصل کتاب مقدّماتی را به رشته تحریر درآورده و ذکر می کنم:

۱۵
۱۶

مقدمه اول

وعندنا واللَّه علم الکتاب کلّه .(1)

به خدا قسم «علم الکتاب» یعنی علم همه کتاب نزد ما است.

روایاتی که این مطلب را بیان می کند فراوان است، به روایت اصبغ بن نباته توجّه کنید:

اصبغ می گوید: به امام حسینعليه‌السلام عرض کردم: ای سرور من! از مطلبی سؤال می کنم که به آن یقین دارم و آن از اسرار است و در وجود شما نهفته است. فرمود:

ای اصبغ! آیا می خواهی مکالمه پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را با ابوبکر در روز مسجد قُبا مشاهده کنی؟

عرض کرد: این همان چیزی است که اراده کرده ام.

فرمود: برخیز، ناگهان خود را در کوفه مشاهده کرده و کمتر از چشم بهم زدنی مسجد را دیدم، آن حضرت در صورت من تبسّمی کرد و سپس فرمود: خداوند باد را مسخّر سلیمان بن داود کرد( غُدُوُّها شَهْرٌ وَرَواحُها شَهْرٌ ) (2) ومن بیش از آنچه به او عطا شده نصیبم گردیده است.

عرض کردم: بخدا قسم همان طور است، بعد فرمود:

نحن الّذین عندنا علم الکتاب وبیان ما فیه، ولیس عند أحد من خلقه ماعندنا، لأنّه أهل سرّ اللَّه .

علم کتاب و بیان آن نزد ما است و هیچ کس از آفریدگان خدا به دلیل آنکه اهل سرّالهی است آنچه را نزد ما هست ندارد.

سپس فرمود: ما وابستگان پروردگار و وارثین رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستیم.

فرمود: داخل شو.

پس داخل مسجد شدم، ناگهان پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در محراب دیدم که ردا به خود پیچیده است، در این هنگام امیر مؤمنانعليه‌السلام را مشاهده کردم گریبان ابوبکر را گرفته است. پیامبر در حالی که انگشت به دندان گرفته

____________________

1- الکافی: 1/229 ح 5.

2- سوره سبأ، آیه 12.

۱۷

بود فرمود: تو واصحاب تو بد بازماندگانی بعد از من بودید، لعنت خدا و لعنت من بر شما باد.(1)

از این واقعه تعجّب نکنید، زیرا خاندان وحیعليهم‌السلام به مقتضای ولایتشان قدرت تصرّف در ملکوت آسمان ها و زمین دارند.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرموده است:

قسم بحقّ آن کسی که دانه را شکافت و خلق را آفرید من از اختیار و قدرتی نسبت به ملکوت آسمانها و زمین برخوردارم که شما تحمّل دانستن بعضی از آن را ندارید، اسم اعظم پروردگار هفتاد و دو حرف است آصف بن برخیا یک حرف از آن را می دانست، با آن یک حرف در زمینی که بین او و تخت بلقیس بود تصرّف کرد، آن را پیمود و تخت را برداشت، دو مرتبه زمین به شکل اوّل برگشت و این عمل سریع تر از یک چشم بهم زدن انجام شد.

بخدا قسم؛ تمام هفتاد و دو حرف نزد ما است، و یک حرف است که مخصوص خداوند است و در علم غیب او نهفته است، و هیچ نیرو و قدرتی نیست مگر به سبب خدای بلند مرتبه و بزرگ، شناخت ما را هر کس به ما معرفت پیدا کرد، وانکار کرد ما را هر که ما را نشناخت.(2)

و امام صادقعليه‌السلام در ضمن روایتی فرموده است:

إنّ اللَّه جعل ولایتنا أهل البیت قطب القرآن وقطب جمیع الکتب، علیها یستدیر محکم القرآن، وبها نوهّت الکتب ویستبین الإیمان ....(3)

خداوند ولایت ما اهل بیت را مدار قرآن و جمیع کتب آسمانی قرار داده است، آیات محکم قرآن بر محور آن می چرخد، و به سبب آن کتب آسمانی بلند آوازه شده وایمان آشکار گردید....

____________________

1- بحار الأنوار: 44/184، به نقل از کتاب مناقب آل ابی طالب: 4/52.

2- بحار الأنوار: 27/37 ح 5.

3- تفسیر عیّاشی: 1/5.

۱۸

این مقداری است از آنچه فرموده اند و اظهار کرده اند، و امّا آنچه بخاطر عدم پذیرش ما پنهان کرده اند علم آن نزد خداوند است. آنچه از فضائل و کمالات خود ذکر کرده اند به اندازه درک مردم و قبول آنها است، و هدف ایشان از بیان آن ارشاد مردم به حقایق محکم و وارد کردن آنها به راه مستقیم و رساندن آنها به مراتب عالی است، و از اینها گذشته خداوند دستور داده است که نعمت های اورا تذکّر دهند و فرموده است:

( وَأمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ) .(1)

یعنی نعمت های پروردگارت را بازگو کن.

و ذکر فضائل آنها یادآوری بزرگترین نعمت های خداوند به آنها است.

و مؤیّد این مطلب روایت امام باقرعليه‌السلام است که فرمود:

بعد از بازگشت از نهروان به امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کردند: معاویه ناسزا وبدگوئی کرده و اصحاب شما را می کشد.

آن حضرت در ضمن خطبه ای بعد از حمد و ثناء الهی و درود و صلوات بر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و تذکّر نعمتهای پروردگار بر رسولش فرمود:

اگر این آیه در قرآن کریم نبود آنچه را گفتم نگفته بودم، خداوند تبارک و تعالی فرموده است:( وَأمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ) .

بعد فرمود: خداوندا سپاس و ستایش سزاوار تو است بخاطر نعمتهایت که قابل شمارش نیست، و به خاطر فضل و بخشش تو که فراموش شدنی نیست.

ای مردم؛ بمن رسیده آنچه رسیده، و همانا می بینم اجلم نزدیک شده و گویا هنوز نسبت به شأن من جاهلید و مرا نشناخته اید، و در میان شما بجا می گذارم آنچه را که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بجا گذاشت، و آن کتاب خدا و عترتم می باشند که همان عترت آن هدایت کننده بطرف نجات یعنی خاتم انبیاء و سرور خوبان وپیامبر برگزیده است.(2)

____________________

1- سوره ضحی، آیه 11.

2- بشاره المصطفی: 12.

۱۹

امامان ما آنچه را درباره فضائل خود فرموده اند به این جهت بوده است وچون دل های مردم مریض و افکار آنها ضعیف و عقل های آنان کامل نیست همه فضائل خود را بیان نکرده اند؛ زیرا مردم تاب تحمّل و پذیرش همه حقایق راندارند، چون حقّ سنگین است، و هنگامی که قائم آل محمّدعليه‌السلام إنشاء اللَّه قیام کرد مردم از نظر عقلی و علمی به کمال می رسند.

همان طور که مولای ما حضرت باقر العلومعليه‌السلام فرموده اند:

إذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد، فجمع بها عقولهم، وکملت بها أحلامهم .(1)

وقتی قائم ما (اهل بیت) قیام کرد دست خود را بر روی سر بندگان قرار می دهد، به برکت آن عقل ها و اندیشه ها از پراکندگی نجات پیدا کرده و فهم آنها کامل می گردد.

در آن زمان، وقتی چنین لطفی به بندگان شود مردم اسرار و حقایق را می توانند درک کنند و آن را بپذیرند. حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرموده است:

یا کمیل؛ ما من علم إلّا وأنا أفتحه وما من سرّ إلّا والقائم یختمه .(2)

ای کمیل! هیچ علمی نیست مگر اینکه من آن را آغاز کرده ام و هیچ سرّی نیست مگرآنکه حضرت قائم (صلوات اللَّه علیه) آن را به پایان می رساند.

پس هنگامی که حضرت بقیّه اللَّه ارواحنا فداه ظاهر گردید و زمین را به نور خودروشن ساخت، علوم و حقایق را در میان مردم منتشر می کند؛ زیرا در دولت کریمه آن حضرت به خاطر اینکه دست شریف خود را بر سر مردمان می گذارد، عقول و افکار آنان تمرکز پیدا می کند و فهمشان کامل می گردد.

پس آنچه به ما رسیده و ما به آنچه رسیده ایم - از آن جمله این کتاب -

____________________

1- بحار الأنوار: 52/328 ح 47.

2- بحار الأنوار: 77/269.

۲۰