قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 912
مشاهدات: 44513
دانلود: 6235


توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44513 / دانلود: 6235
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 1

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

82/18محدّث نوری قدس‌سره از یگانه دوران خود شیخ احمد پسر زین الدین نقل کرده است که گفت:

در عالم خواب حضرت زین العابدین امام سجّادعليه‌السلام را ملاقات کردم و نزد او شکوه و ناله کردم که زاد و توشه ای برای آخرت آماده نکرده ام، برای توبه خالص توفیق نیافتم، و اعمال صالح را نتوانستم بجا آورم.

حضرت فرمود:

علیک أن تکثر الصلاه علی محمّد وآله، ونحن نعمل بذلک ونجعله لک عوض صلاتک علی محمّد وآله إلی یوم الدین .

آنچه بر شما است این است که زیاد بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستید، و ما در مقام پاداش، عوض صلواتی که شما فرستاده اید آن اعمال صالح را که به انجامش توفیق پیدا نکرده اید تا روز قیامت برای شما انجام می دهیم.(1)

83/19 کلینیرحمه‌الله در کتاب «کافی » از حضرت رضاعليه‌السلام روایت کرده است که آن حضرت به شخصی فرمود: معنی این فرمایش خداوند( وَذَکَر اسْم رَبِّهِ فَصَلَّی ) (2) چیست؟

عرض کرد: یعنی هر گاه نام پروردگارش را به یاد آورد برخیزد و نماز بخواند.

امامعليه‌السلام فرمود: اگر خداوند چنین تکلیفی کرده باشد بسی دشوار و طاقت فرسا است.

عرض کرد: پس معنای آیه چگونه است؟ فرمود:

کلّما ذکر اسم ربّه صلّی علی محمّد وآله .

هر گاه نام پروردگارش را به یاد آورد صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام بفرستد.(3)

____________________

1- دار السلام: 2/112.

2- سوره اعلی، آیه 15.

3- الکافی: 2/494 ح 18.

۱۶۱

84/20 در تفسیر امام عسکریعليه‌السلام ذیل آیه شریفه( وَإذْ نَجَّیْناکُم مِنْ آلِ فِرْعَونَ یَسُومُونَکُم سُوءَ العَذاب ) (1) «به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعونیان نجات دادیم و آنها شما را به بدترین عذاب شکنجه می کردند»، آن حضرت فرمود: از عذاب شدید آنها این بود که ایشان را به کشیدن گِل برای ساختمان بکار می گرفتند و از ترس اینکه فرار کنند آنها را دربند می کردند، با سختی گِل را از نردبان ها بالا می بردند و چه بسا از بالا سقوط می کردند و می مردند یا زمین گیر می شدند و هیچ اعتنائی به آنها نمی کردند تا اینکه خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسیعليه‌السلام وحی (پیغام) فرستاد:

به قوم خود بگو:

لایبتدؤن عملاً إلّا بالصلاه علی محمّد وآله الطیّبین لیخفّف علیهم .

عملی را جز با صلوات بر محمّد و آل اطهار او شروع نکنند تا آن کار بر آنها آسان گردد.

آنها این دستور را اجرا کردند و کارهای دشوار برایشان سبک شد.

و نیز فرمود: هر کس که بر اثر فراموش کردن صلوات سقوط کرد یا زمین گیر شد اگر برایش ممکن است خودش صلوات را بگوید، و اگر برایش مقدور نیست دیگری به جای او صلوات فرستد، تا آن گرفتاری به او خسارت و ضرری وارد نکند. آنها هم این دستور را عمل کردند و سالم ماندند.

و در تفسیر این قسمت از آیه( یُذَبِّحُون أبْناءَکُم ) (2) «پسران شما را می کشتند»، فرمود:

هر گاه یکی از زنهای آنها حامله می شد به قابله هائی که بر آنها می گماشتند رشوه می داد تاگزارش ندهند و دوران حملش تمام شود، و وقتی پسر به دنیا می آمد او را در صحرائی یا سوراخ کوهی یا محلّ دور افتاده ای رها می کرد و ده مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام می فرستاد،

____________________

1- سوره بقره، آیه 49.

2- سوره بقره، آیه 49.

۱۶۲

خداوند فرشته ای را مأمور می کرد تا او را تربیت کند، از یک انگشت او شیر می مکید و از انگشت دیگر غذای نرم و ملایم می خورد و به این شکل بنی اسرائیل رشد کردند، و تعداد آنهائی که سالم ماندند بیش از نفراتی بود که کشته شدند.

و در تفسیر این قسمت از آیه( یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُم ) (1) «زن های شما را زنده نگه می داشتند»، فرمود:

آنها را باقی می گذاشتند و به کنیزی می گرفتند، تا اینکه نزد حضرت موسی آمده ضجّه و ناله کردند و گفتند: دختران و خواهران ما را بکار می گیرند و به خدمت وا می دارند چاره ای برای ما بیندیش.

حضرت آنها را امر فرمود که صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام بفرستند تا نجات پیدا کنند.

و در تفسیر آیه شریفه( إذْ فَرَقْنا بِکُم البَحْرَ فَأنْجَیْناکُم ) (2) «هنگامی که دریا را شکافتیم و شما را نجات بخشیدیم»، فرمود:

هنگامی که حضرت موسی کنار دریا رسید خداوند تبارک و تعالی به او وحی فرستاد: به بنی اسرائیل بگو:

جدّدوا توحیدی وأقرّوا بقلوبکم ذکر محمّد سیّد عبیدی وإمائی، وأعیدوا علی أنفسکم ولایه علیّ عليه‌السلام أخی محمّد وآله الطیّبین .

توحید مرا بخاطر آورید و به دلهایتان نبوّت محمّد سرور بندگانم را اقرار نمائید و با ولایت برادرش علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام تجدید عهد کنید.

و بگوئید: خدایا! مرا بر روی این آب عبور بده. اگر چنین کردید آب دریا برای شما همانند زمین خواهد شد.

حضرت موسیعليه‌السلام این دستور الهی را به ایشان فرمود.

آنها در جواب گفتند: چیزی که ما را ناراحت می کند و خوش آیند ما نیست به ما دستور می دهی، ومگر جز ترس از مرگ بود که ما را از فرعون

____________________

1- سوره بقره، آیه 49.

2- سوره بقره، آیه 50.

۱۶۳

فراری داد، اکنون تو ما را بدون اندیشه کردن به این دریای انبوه آب با این کلمات می اندازی و نمی دانیم چه بر سر ما خواهد آمد.

کالب بن یوحنّا در حالیکه بر مرکب سوار بود به حضرت موسی عرض کرد: مهمّ نیست این خلیج چهار فرسخ باشد آیا خدا تو را به این کار امر فرموده که ما اینها را بگوئیم و داخل شویم؟

موسی فرمود: بله، عرض کرد: تو هم ما را به آن فرمان می دهی؟ فرمود: بله، آنگاه ایستاد، به توحید پروردگار و نبوّت محمّد و ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین اوعليهم‌السلام اقرار کرد و عهد خود را با آنها تازه کرد، سپس عرض کرد:

«اللهمّ بجاههم جوّزنی علی متن هذا الماء »، خدایا به آبروی این بزرگواران و به مقامی که نزد تو دارند مرا بر این آب عبور بده.

سپس اسب خود را به میان آب برد و بر روی آب به راه افتاد و گویا آب برایش مانند زمین نرم و هموار بود تا اینکه به انتهای خلیج رسید، سپس با سرعت برگشت و به بنی اسرائیل گفت:

ای گروه بنی اسرائیل؛ از موسی پیغمبر خود اطاعت کنید،فما هذا الدعاء إلّا مفتاح أبواب الجنان، ومغالیق أبواب النیران، ومستنزل الأرزاق والجالب علی عباداللَّه وإمائه رضاء الرحمان المهیمن الخلاّق .

این دعائی که او به شما تعلیم نمود کلید درهای بهشت و قفل درهای آتش و نازل کننده روزی ها وجلب کننده خشنودی پروردگار مهربان است.

آنها امتناع ورزیدند و گفتند: ما جز بر روی زمین راه نمی رویم، خداوند به موسی فرمود:( أنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر ) (1) عصای خود را به دریا بزن و بگو: «اللهمّ صلّ علی محمّد وآله لمّا فلقته » خدایا بر محمّد و آل محمّد درود فرست و این دریا را برای ما بشکاف.

پس دریا شکافته شد و زمین تا انتهای خلیج ظاهر گردید و حضرت موسی به آنها فرمود: اکنون داخل شوید. گفتند: زمین آن مرطوب و لغزنده است، می ترسیم که در آن فرو رویم.

خداوند تعالی فرمود: ای موسی بگو:

____________________

1- سوره شعراء، آیه 63.

۱۶۴

«اللهمّ بحقّ محمّد وآله الطیّبین جفّفها ».

خدایا به حقّ محمّد و آل پاکش زمین را برای ما خشک گردان.

وقتی آن را گفت، خداوند باد صبا را بر آن فرستاد و آن را خشک نمود.

پس از آن فرمود: داخل شوید.

گفتند: ای پیغمبر خدا؛ ما دوازده قبیله هستیم و وقتی داخل دریا شدیم هر گروهی از ما می خواهد از دیگری سبقت بگیرد و ممکن است حادثه بدی بین ما واقع شود، اگر هر فرقه ای ازما راه مخصوص داشته باشد ما از این وحشتی که داریم در امان خواهیم بود.

خداوند به حضرت موسیعليه‌السلام فرمان داد: با عصایت به عدد آنها یعنی دوازده مرتبه در دوازده موضع بر زمین بزن و بگو:

«اللهمّ بجاه محمّد وآله الطیّبین بیّن لنا الأرض وأمط الماء عنّا ».

خدایا به آبروی محمّد واهل بیت پاک او زمین را برای ما ظاهر کن و آب را دور گردان.

پس دوازده راه پیدا شد و کف زمین به سبب باد صبا خشگ گردید آنگاه به قوم خود گفت: وارد شوید، آنها این بار گفتند: وقتی هر گروه از ما وارد یکی از این راهها شد نمی داند بر سر دیگران چه می آید.

خداوند تبارک و تعالی فرمود: در بین راهها هر انباشته ای از آب را با عصا بزن و بگو: «اللهمّ بجاه محمّد وآله الطیّبین لمّا جعلت فی هذا الماء طیقاناً واسعه یری بعضهم بعضا »، خدایا به آبروی محمّد و آل اطهار او در میان این آب طوقها و کمانهائی بزرگ قرار بده که افراد این گروه بتوانند افراد گروه دیگر را ببینند. سپس بنی اسرائیل داخل شدند...(1)

85/21 و آن حضرت در تفسیر آیه شریفه( وَإذْ أخَذْنا میثاقَ بَنی إسْرائیل لاتَعْبُدونَ إلّا اللَّه وَبِالْوالِدَینِ إحْساناً وَبِذِی القُرْبی وَالیَتامی وَالمَساکینَ وَقُولوا للناسِ حُسْناًوَأقیمُوا الصلاه ) (2) «و هنگامی که از بنی اسرائیل عهد و پیمان گرفتیم که جز خدا را بندگی نکنید و درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان

____________________

1- تفسیر امام عسکریعليه‌السلام : 247 - 243، بحار الأنوار: 94/61 ح 48.

2- سوره بقره، آیه 83.

۱۶۵

و بینوایان نیکی کنید و با مردم نیکو گفتگو کنید و نماز را بپا دارید»، فرمود:

مقصود از «نماز» در این آیه نمازهای پنج گانه و صلوات فرستادن بر محمّد و آل اطهار او است.

وأقیموا أیضاً الصلاه علی محمّد وآله الطیّبین عند أحوال غضبکم ورضاکم، وشدّتکم ورخاکم وهمومکم المغلقه لقلوبکم .

(یعنی در حالات مختلف)؛ وقتی خشمگین می گردید، زمانی که خوشحال هستید، هنگامی که دچار مشکلات می شوید، وقتی که در راحتی و نعمت به سر می برید، و هر گاه که غم ها و غصّه ها دل های شما را احاطه می کنند صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام بفرستید.(1)

86/22 و در تفسیر آیه شریفه( وَکانُوا مِنْ قَبْل یَسْتَفْتِحون عَلی الَّذینَ کَفَروا فَلَمّاجاءَهُم ما عَرَفوا کَفروا بِه فَلَعْنَهُ اللَّه عَلی الکافرین ) (2) «پیش از بعثت پیامبر به نام آن حضرت طلب فتح و نصرت بر کافران می نمودند، آنگاه که آمد و او را شناختند به او کافر شدند پس لعنت خدا بر گروه کافران باد»، امام عسکریعليه‌السلام می فرماید:

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام فرموده است:إنّ اللَّه تعالی أخبر رسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بما کان من إیمان الیهود بمحمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قبل ظهوره، من استفتاحهم علی أعدائهم بذکره والصلاه علیه وآله .

خداوند تبارک و تعالی پیغمبرش را از ایمان یهودیان به آن حضرت پیش از بعثت او خبر داده است که آنها به یاد او و صلوات بر او و اهل بیتش بر دشمنان خود فتح و ظفر پیدا می کردند.(3)

87/23و نیز آن حضرت فرموده است :

____________________

1- تفسیر امام عسکریعليه‌السلام : 327.

2- سوره بقره، آیه 89.

3- تفسیر امام عسکریعليه‌السلام : 393.

۱۶۶

وکان اللَّه عزّوجلّ أمر الیهود فی أیّام موسی وبعده إذا دهمهم أمر ودهمتهم داهیه أن یدعوا اللَّه عزّوجلّ بمحمّد وآله الطیّبین، وأن یستنصروا بهم .

خداوند تبارک و تعالی یهودیان زمان موسی و بعد از او را امر نموده بود که هر گاه مشکلی پیدا کردند و هر زمان دچار مصیبت و بلائی شدند خدا را به واسطه محمّد و آل پاک او بخوانند و به وسیله آنها یاری بجویند.

و آنها این دستور را اجرا می کردند حتّی یهودیان مدینه سالهای متمادی قبل از بعثت پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین کاری می کردند و در بلاها و فتنه ها بر مشکلات و دشواری ها غلبه می یافتند.

ده سال قبل از بعثت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دو قبیله اسد و غطفان و جمعی از مشرکین با یهودیان دشمنی می کردند و قصد اذیّت و آزار آنها را داشتند و آنها از خداوند به تقرّب محمّد و آل طاهرین او درخواست نمودند و بدیها و بلاها را از خود دفع کردند.

یک بار این دو قبیله با سه هزار اسب سوار به بعضی از محلّه های یهودی نشین که در اطراف مدینه بود حمله کردند یهودیان که سیصد نفر بیشتر نبودند به مقابله برخاستند و خدا را به محمّد وآل محمّدعليهم‌السلام خواندند، و به فضل الهی آنها را شکست دادند.

این دو قبیله بعد از این شکست با مشورت یکدیگر تصمیم گرفتند از قبیله های دیگر کمک بگیرند تا آنکه جمعیّت خود را به سی هزار نفر رساندند، آنگاه با این نیروی زیاد دوباره به آن سیصد نفر یهودی هجوم آوردند و آنها را در محاصره خود درآوردند و آب و غذا را بر روی آنها بستند، یهودیان که چنین دیدند امان خواستند و آنها نپذیرفتند و گفتند: راه نجاتی برای شما نیست جز اینکه شما را کشته، زن و بچّه شما را اسیر کرده و اموالتان را به غارت ببریم.

یهودیان که درهای امید را به روی خود بسته دیدند به فکر چاره جویی افتادند، بعضی از شخصیّت ها و بزرگان آنها گفتند: چرا گذشته خود را فراموش کردید؟ مگر حضرت موسی پیشینیان ما را سفارش نکرده بود که در هنگام گرفتاری به واسطه محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام از خدا استمداد کنند، و با روی آوردن به درگاه الهی و تضرّع در پیشگاه او سختی های

۱۶۷

خود را به واسطه محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام برطرف کنند. همه گفتند: همین طور است.

گفتند: پس شما هم چنین کنید تا نجات پیدا کنید. یهودیان دست به دعا برداشتند و عرض کردند:

«اللهمّ بجاه محمّد وآله الطیّبین لمّا سقیتنا، فقد قطعت الظلمه عنّا المیاه حتّی ضعف شبّابنا، وتماوتت ولداننا، وأشرفنا علی الهلکه ».

«خدایا به آبروی محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام آبی به ما برسان، این ستمگران آب را به روی ما بسته اند به حدّی که جوانان ما از تشنگی ضعیف شده اند و چیزی نمانده که هلاک شوند».

خداوند به دعای آنها جواب داد و بارانی با قطرات درشت و پیوسته و شدید نازل نمود بطوری که حوض های آنها و رودخانه ها و ظرفهای آنها را پر کرد، و گفتند: این یکی از دو احسان که به ما رسید.

سپس بر بامها آمدند تا از بلندی نگاه کنند لشکری که آنها را احاطه کرده بر اثر این باران چه برسر آنها آمده است؟ دیدند آنها به شدّت اذیّت شده اند، اسلحه های آنها از کار افتاده، وسایل آنها خراب و غذاهایشان فاسد گردیده است و بعضی از آنها این باران را که در غیر وقت خودش و درشدّت گرمای تابستان آمده به فال بد گرفته و برگشته اند.

آن عدّه ای که مانده بودند به یهودیان گفتند: فرض کردیم آب به شما رسید از کجا غذا به شما می رسد تا بخورید، و اگر جمعی رفته اند ما برنمی گردیم تا به شما و اهل و عیال شما و اموالتان غلبه پیدا کنیم و ناراحتی خود را برطرف کرده، دل خود را تسلّی دهیم.

یهودیان گفتند: آن کسی که ما را به برکت محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام از تشنگی نجات داد قادر و توانا است که به ما غذا هم برساند و آن کسی که شرّ عدّه ای از شما را از ما کم کرد می تواند شرّ بقیّه را هم برطرف کند.

سپس یهود خدا را به محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام خواندند و از او تقاضای طعام نمودند، خداوند قافله بزرگی را که حدود دو هزار شتر و قاطر و الاغ بود و به همراه خود آرد و گندم و خوراک داشتند به سوی آنها فرستاد، این قافله وقتی رسید که لشکر دشمن همگی خواب بودند و خدا خواب آنها را به قدری سنگین قرار داد که متوجّه آمدن آنها نشدند، و آنها به

۱۶۸

راحتی وارد قریه شدند، و همه متاعی که به همراه داشتند به زمین نهادند و به یهودیان فروختند، و از آن محلّ دور شدند در حالیکه هنوز آنها خوابیده بودند، پس از مدّتی از خواب بیدار شدند و قصد جنگیدن با یهودیان کردند و به یکدیگر می گفتند: اینها بر اثر شدّت گرسنگی نیرو و توان خود را از دست داده اند و به زودی به چنگ ما در می آیند.

یهودیان گفتند: این طور که خیال کردید نیست بلکه خداوند به ما غذا رسانید و شما خواب بودید، و در آن حال اگر ما می خواستیم شما را نابود کنیم به راحتی می توانستیم ولی دوست نداشتیم که ناجوانمردانه به شما حمله کنیم، اکنون برگردید و ما را به حال خودمان بگذارید و گرنه خدا را به محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام می خوانیم و از آنها استمداد می کنیم تا شما را ذلیل کند، ولی آنها جز به طغیان و سرکشی پاسخ نگفتند. یهودیان دست به دعا برداشتند و از خدا به واسطه محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام طلب یاری کردند، سپس آنها با همان جمعیّت کم به لشکر دشمن حمله کردند، بعضی از آنها را کشتند و بعضی را اسیرکردند و بقیّه را پراکنده نمودند.

این یهودیان بعد از بعثت پیامبر و ظهور اسلام به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حسد ورزیدند و او را تکذیب کردند و می گفتند: چرا او از میان طایفه عرب است؟

سپس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: این فتح و پیروزی که نصیب یهودیان شد به خاطر این بود که محمّد و آل محمّد را به یاد داشتند.

ألا فاذکروا یا اُمّه محمّد، محمّداً وآله عند نوائبکم وشدائدکم لینصراللَّه به ملائکتکم علی الشیاطین الّذین یقصدونکم .

پس شما ای امّت محمّد! هنگام مصائب و گرفتاری های خود محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام را بیاد آورید تا آنکه خداوند به برکت ایشان فرشتگان موکّل بر شما را بر شیاطینی که شما را قصد می کنند یاری دهد.

با هر یک از شما از طرف راست او فرشته ای است که حسنات او را می نویسد و از طرف چپ او فرشته دیگری است که گناهانش را ثبت می کند، و با او دو شیطان از طرف ابلیس است که او را گمراه می کنند،

۱۶۹

وقتی آن دو شیطان در قلب او وسوسه نمودند اگر یاد خدا کرد و ذکر شریف «لاحول ولا قوّه إلّا باللَّه العلیّ العظیم وصلّی اللَّه علی محمّد وآله [ الطیّبین] » را گفت، آن دو شیطان سرکوب می شوند و نمی توانند فعّالیّت کنند.(1)

و این حدیث ادامه دارد، ما آن مقداری که مناسب با این بخش بود ذکر کردیم.

88/24محدّث نوری قدس‌سره در کتاب «دار السلام » از کتاب «ریاض الأذهان» نقل کرده است:

زنی دخترش را در خواب دید که به انواع عذاب ها گرفتار است، از خواب بیدار شد و از مشاهده این رؤیا بسیار غمناک بود و گریه می کرد، بعد از یک شبانه روز دوباره او را در خواب دید که خوشحال و شادمان است و در باغی ازباغ های بهشت گردش می کند، و چون از دختر علّتش را پرسش کرد، جواب داد: به خاطر گناهان و معاصی عذاب می کشیدم ولی امروز شخصی مرورش به این قبرستان افتاد و چند مرتبه بر پیغمبر و خاندانشعليهم‌السلام صلوات فرستاد، ثواب آن را که میان اهل قبرستان تقسیم کردند عذاب آنها به حور و قصور تبدیل شد.(2)

89/25 و نیز از کتاب «شفاء الأسقام » از محمّد بن سعید حکایت کرده است که گفت:

من با خود عهد کرده بودم هر شب قبل از خواب تعداد معیّنی بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام صلوات فرستم، شبی در عالم رؤیا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را دیدم که وارد حجره ما شدند، و در و دیوار خانه به نور جمال آن حضرت نورانی شد، به من توجّهی کرد و فرمود:

____________________

1- تفسیر امام عسکریعليه‌السلام : 396 - 394، مؤلّفرحمه‌الله قبلاً در مقدمّه قسمتی از این حدیث را آورده است.

2- دار السلام: 2/188.

۱۷۰

أین الفم الّذی کان یصلّی علیّ حتّی اُقبّله ؟

کجاست آن دهانی که با آن بر من صلوات می فرستی تا آن را ببوسم؟

من از آنکه دهان خود را جلو بیاورم حیا کردم و صورتم را جلو آوردم و آن حضرت صورتم را بوسید، و آنگاه از خوشحالی زیاد بیدار شدم و اهل و عیالم رابیدار کردم، بوی عطر چنان در همه حجره می وزید که گویا آنجا پر از مشک خوشبو شده باشد، و این بوی خوش تا هشت شبانه روز از صورت من می وزید و هر کس آن را استشمام می کرد.(1)

90/26 شیخ صدوققدس‌سره در کتاب «علل الشرائع » از امام هادیعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

إنّما اتّخذ اللَّه تعالی إبراهیم خلیلاً، لکثره صلاته علی محمّد وأهل بیته صلوات اللَّه وسلامه علیهم .(2)

خداوند تبارک و تعالی ابراهیم را خلیل خود گرفت، زیرا بر محمّد و آل محمّد - که سلام و درود خدا بر آنها باد - زیاد صلوات می فرستاد.

91/27 در کتاب «بشاره المصطفی لشیعه المرتضی » از حضرت باقرعليه‌السلام روایت می کند که فرمود:

من قال فی رکوعه وسجوده وقیامه: «اللهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد» کتب اللَّه له بمثل الرکوع والسجود والقیام .(3)

هرکس در رکوع و سجده و قیام نمازش صلوات فرستد یعنی بگوید: «اللهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد» خداوند ثوابی مثل ثواب رکوع و سجده و قیام برای او بنویسد.

____________________

1- دار السلام: 2/188.

2- علل الشرائع: 1/33، بحار الأنوار: 94/54 ح 23.

3- بشاره المصطفی: 193، الکافی: 3/324 ح 13، وسائل الشیعه: 4/943 ح3، ثواب الأعمال: 34، بحار الأنوار: 85/108 ح16. علاّمه مجلسیرحمه‌الله در توضیح آن فرموده است: خداوند ثواب و پاداش این اعمال را به خاطر صلوات دو برابر می گرداند و این حدیث بر مستحب بودن صلوات در این حالات دلالت می کند.

۱۷۱

92/28 شیخ حرّ عاملیرحمه‌الله در «وسائل الشیعه » از کتاب «کافی» نقل می کند:

شخصی به نام عبدالسلام به امام صادقعليه‌السلام عرض کرد: من در حال طواف دعائی جز صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام به خاطرم نیامد و وقتی سعی بین صفا ومروه می کردم فقط این ذکر را می گفتم.

حضرت فرمودند:ما اُعطی أحد ممّن سأل أفضل ممّا اُعطیت .

به هیچ کس از آنها که دعا کرده اند بهتر از آنچه به تو عطا شده، عنایت نشده است.(1)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : از این حدیث استفاده می شود که صلوات برترین اعمال است.

93/29 شهیدقدس‌سره در کتاب «منیه المرید » از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده است که فرمود:

من صلّی علیّ فی کتاب لم تزل الملائکه تستغفر له ما دام اسمی فی ذلک الکتاب .(2)

هر کس در نوشتار خود صلوات بر من را ذکر کند تا زمانی که اسم من در آن کتاب باقی باشد فرشتگان برای او استغفار کنند.

مؤلّف رحمه‌الله گوید : این باب را با ذکر دو مطلب خاتمه می دهیم:

اوّل: آنچه به آن حضرت اختصاص دارد، و آن بسیار زیاد است، فقط به روایتی که در کتاب «کافی» از امام باقرعليه‌السلام نقل شده اکتفا می کنیم:

آن حضرت فرموده است:

____________________

1- الکافی: 2/494 ح 17، وسائل الشیعه: 14/211 ح 5، ثواب الأعمال: 155 (با کمی اختلاف)، بحار الأنوار: 94/57 ح34.

2- منیه المرید: 216.

۱۷۲

سه چیز اختصاص به وجود مبارک پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داشت و در غیر آن حضرت نبود:

لم یکن له فی ء، ولایمرّ فی طریق فیمرّ به بعد یومین أو ثلاثه إلّا عرف أنّه قد مرّ فیه لطیب عرفه، وکان لایمرّ بحجر ولا شجر إلّا سجد له .

برای پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سایه نبود، از محلّی که عبور می کرد اگر بعد از دو روز یا سه روز کسی می گذشت به خاطر بوی عطری که در محلّ مانده بود می فهمید رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از آنجا عبور کرده است، به هر سنگ یا درختی که عبور می کرد بر او سجده می کردند.(1)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : چه نیکو سروده است شاعر فارسی زبان که گفته است:

سایه پیغمبر ندارد هیچ می دانی چرا؟

آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است

مطلب دوّم این است که: آیا صلوات موجب بالا رفتن مقام و مرتبه پیغمبر و اهل بیت اطهار او می گردد یا نه؟

گروهی قول دوّم را اختیار کرده اند به گمان اینکه خدای تبارک و تعالی کامل ترین مرتبه ای که سزاوار نوع انسان باشد به پیغمبرش و اهل بیت آن حضرت عنایت کرده و زیادتر از آن تصورّ نمی رود.

بنابراین نظریّه فائده صلوات فقط به کسی که صلوات می فرستد برمی گردد، همان طور که فرمایش امام هادیعليه‌السلام در زیارت جامعه ضمناً بر این مطلب دلالت دارد، زیرا فرموده است:

وجعل صلاتنا علیکم وما خصّنا به من ولایتکم طیباً لخلقنا وطهارهً لأنفسنا .(2)

____________________

1- الکافی: 1/442، بحار الأنوار: 16/368 ح 79.

2- عیون الأخبار: 277 - 2/272، بحار الأنوار: 102/127 ح 4.

۱۷۳

یعنی فائده صلوات ما و ولایتی را که به شما اهل بیت داریم خوبی خلق ما و پاکی نفس ما قرار داده است.

مؤلّفرحمه‌الله قول اوّل را اختیار می کند و می فرماید: صلوات ما باعث زیاد شدن درجه و مرتبه محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام می گردد، به خاطر اخباری که به ما رسیده و به خاطر وجود قابل و فاعل یعنی ذوات مقدّسه چهارده معصومعليهم‌السلام ظرفهائی هستند که قابلیّت پذیرش فیض را دارند، و ذات مقدّس پروردگار فیّاض علی الإطلاق است، و چون مقتضی موجود و مانع مفقود است هیچ اشکالی در قبول این قول نیست، و خود آن حضرت اینگونه بود که از افراد صالح امّتش تقاضای دعا می کرد و می فرمود:

إنّ ربّی وعدنی مرتبه الشفاعه والوسیله ولاتنال إلّا بالدعاء .

پروردگارم به من وعده فرموده است مرا به مرتبه شفاعت و درجه وسیله برساند، و جز با دعا به آن نمی توان رسید.

و این مقداری که ذکر کردیم برای اهل فکر و اندیشه کافی است. از خداوند تبارک و تعالی مسألت داریم که ما را بر ولایت آنها ثابت بدارد، و با آنها محشور فرماید، و او بر آنچه بخواهد قدرت دارد.

۱۷۴

بخش دوّم مناقب حضرت امیر المؤمنان علیعليه‌السلام

قطره ای از دریای مناقب امام پیغمبران گذشته، پدر ائمّه طاهرین، سرور یکتاپرستان، برادر رسول و فرستاده پروردگار عالم، فرمانروای تمام مؤمنان، حضرت علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام

۱۷۵
۱۷۶

94/1. از امیر مؤمنان علیعليه‌السلام روایت شده - و آن حدیث مشهوری است - که فرمود:

کلّما فی القرآن فی الحمد، وکلّما فی الحمد فی البسمله، وکلّما فی البسمله فی الباء، وکلّما فی الباء فی النقطه ،وأنا النقطه الّتی تحت الباء .

تمام آنچه در قرآن است در سوره حمد است و آنچه در سوره حمد است در «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» جمع شده است، وآنچه در «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» است در باء آن است و همه اسرار باء در نقطه آن است و من نقطه زیر باء هستم.(1)

مؤلّف رحمه‌الله در شرح این حدیث می فرماید: اینکه «بسمله» در باء مندرج است بنابر قولی است که باء به معنای بهاء باشد و آن بر اسم هائی که بعداً ذکر می شود احاطه دارد، یا فقط به خاطر ربطی است که بین اسم حقّ و خلق توسّط باء حاصل می شود.

____________________

1- سیّد نعمت اللَّه جزائریرحمه‌الله در کتاب «الأنوار النعمانیّه» از حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود: آنچه بوده و خواهد بود علم آن در قرآن است و علم تمام قرآن در سوره فاتحه است، و علم تمام سوره فاتحه در بسم اللَّه است و علم تمام بسم اللَّه در حرف باءآن است و من نقطه زیر باء هستم. و برسیرحمه‌الله نیز در کتاب «المشارق: 21» از حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام نقل کرده است: من آن نقطه زیر باء هستم.

۱۷۷

زیرا روشن است که اساس هستی تمام مخلوقات ربطی است که بین آنها و اسم حقّ وجود دارد، و اگر آن ربط نبود همه موجودات نیست بودند، نه ذاتی داشتند و نه صفتی و نه وجودی، پس این ربط اصل و اساس است که حافظ اشیاء و محیط بر آنها است، و معنای آن عبارتی که از کمیل رسیده - که «به سبب باء وجود ظاهر گردیده وبه سبب نقطه عابد از معبود تمیز داده می شود»(1) - همین است.

و توجیه روایتی که می فرماید: «موجودات را از باء بسم اللَّه ظاهر کرده است» نیز همین است.

و امّا اینکه نقطه آنچه را که در باء هست در بردارد ممکن است مقصود اینستکه نقطه محلّ ظهور باء است، و این نقطه است که باء را معیّن کرده و ظاهر ساخته است، همان طور که نقطه کتبی باء را ظاهر می کند و آن را در بین مشترکاتش معیّن می نماید، پس مقصود حقیقت امام است که حامل اسم الهی است و آن را در عالم ظاهر کرده ومعیّن نموده است.

یا اینکه مراد از نقطه آن چیزی باشد که اصل الف و سایر حروف است. و آن حکایت از اسمی است که بسیط است بر الف و به طریق اولی بر باء، و در عین بساطت به باقی احاطه دارد، پس صحیح است که بر آن تحت الباء اطلاق شود مثل اینکه می گوئیم: معنا تحت لفظ است، یعنی لفظ این معنی را دربردارد، زیرا نقطه باطن است و باء از آن حکایت می کند و به ذات خود در تحت باء پنهان است. گرچه در قالب باء ظاهر گشته است، پس نقطه به اعتباری مقام و مرتبه او نزد حق است و به اعتباری با آن متحد و به اعتبار دیگر مظهر مقام پروردگار است.

و صحیح است که تحت الباء در عبارت صفت مبتدا باشد برای خبر، و مقصود این باشد که من خود نقطه هستم با اینکه تحت الباء واقع شوم، و

____________________

1- مشارق الأنوار: 38.

۱۷۸

آن به اعتبار نزول آن حقیقت محمّدیّه در این عالم سفلی است.(1)

95/2. بحرانیقدس‌سره درتفسیر برهان ذیل آیه شریفه( سَنَشُدّ عَضُدَک بِأخیکَ وَنَجْعَل لَکُما سُلْطاناً ) (2) «بازوی تورا به برادرت قوی می گردانیم و برای شما دو نفر حجّت و برهان و قدرت و توانائی قرار می دهیم»، از انس نقل کرده است:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاده خود را به طرف گروهی فرستاد، آنها بر او دشمنی کردند و او را کشتند.

این خبر به آن حضرت رسید، این بار علیعليه‌السلام را به سوی آنها فرستاد، آن حضرت جنگجویان آنها را کشت وباقی مانده آنها را اسیر کرد و وقتی که در برگشتن به نزدیک مدینه رسید پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را ملاقات کرد و دربرگرفت و صورتش را بوسید و فرمود:بأبی أنت و اُمّی من شدّ اللَّه به عضدی کما شدّ عضد موسی بهارون .

پدر و مادرم فدای کسی که خدا بازوی مرا به سبب او قوی کرد، همان طور که بازوی موسی را به سبب هارون تقویت نمود.(3)

96/3.بحرانی رحمه‌الله در تفسیر برهان از بُرسیرحمه‌الله نقل می کند که روایت شده:

____________________

1- در کتاب «مصابیح الأنوار: 2/394» از مولای ما امیر مؤمنان علیعليه‌السلام روایت شده است که فرمود: «تمام دانشها در لابلای کتاب های چهارگانه آسمانی است، و همه علوم آن در قرآن است و علوم قرآن در سوره فاتحه و همه علوم سوره فاتحه در «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» و تمام علوم بسم اللَّه در باء آن جمع شده است». در روایت دیگری فرموده است: «من آن نقطه زیر باء هستم، علوم را از یکدیگر جدا و آن را منتشر می کنم همان طور که نقطه زیر باء آن را از حروف مشابه خود یعنی تاء، ثاء و یاء جدا می کند». و ممکن است مراد از نقطه، وحدت و بساطت باشد و معنایش این است که او یگانه ای است که دیگری با او در علوم و معجزات و حالات عجیب او شرکت ندارد، و در توجیه آن وجوه دیگری نیز ذکر شده است، برای اطّلاع بیشتر به کتاب «الإسم الأعظم: 64» مراجعه کنید.

2- سوره قصص، آیه 35.

3- تفسیر برهان: 3/226 ح 1، به نقل از تأویل الآیات: 1/415 ح6، بحار الأنوار: 38/305 سطر 4 (با کمی اختلاف) به نقل از المناقب: 2/228.

۱۷۹

وقتی هارون به برادرش موسی ملحق شد، روزی بر فرعون وارد شدند و از او در دل آنها ترسی پیدا شد، ناگهان اسب سواری را پیشاپیش خود مشاهده کردند که لباسی از طلا پوشیده و در دست شمشیری از طلا داشت - وفرعون طلا را خیلی دوست می داشت - اسب سوار رو به فرعون کرد و فرمود: جواب این دو نفر را بده و گرنه تو را خواهم کشت. فرعون از مشاهده این صحنه ناراحت و پریشان شد و گفت: این کار را فردا انجام خواهم داد، و هنگامی که آنها خارج شدند دربان ها را خواند و آنها را بازخواست کرد، از کیفر عمل ترسانید و به ایشان گفت: چگونه این اسب سوار بدون اجازه بر من وارد شد؟ آنها به عزّت فرعون قسم یاد کردند که جز آن دو نفر کسی داخل نشد. اسب سوار مثال علیعليه‌السلام بود (وجود آن حضرت در قالبی مثالی بود) که خداوند پیامبرانش را در پنهانی به سبب او تأیید کرد و خاتم الأنبیاء را به طور آشکار(1) یاری نمود، او کلمه بزرگ پروردگار است که خدا او را به هرصورتی که خواست برای اولیاء خود ظاهر کرد و آنها را یاری نمود، و به آن کلمه خدا را خواندند، آنها را اجابت کرد و نجاتشان داد، و این آیه به آن قصّه اشاره دارد که فرمود:( وَنَجْعلُ لَکما سُلطاناً فَلایَصِلون إلَیْکما بِآیاتِنا ) (2) ؛ «با آیات و معجزاتی که به شما عطا کردیم برای شما دو نفر قدرتی قرار می دهیم که هرگز دشمنان به شما دست نیابند».

ابن عبّاس می گوید: آیت کبری و نشانه بزرگ الهی که خدا برای آن دو بزرگوار قرار داد همان اسب سوار بود.(1)

____________________

1- سیّد نعمت اللَّه جزائریرحمه‌الله در کتاب «الأنوار النعمانیّه: 1/30» از پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده است که آن حضرت به امیر مؤمنان علیعليه‌السلام فرمود: «یا علیّ إنّ اللَّه تعالی قال لی: یا محمّد، بعثت علیّاً مع الأنبیاء باطناً ومعک ظاهراً»؛ «علی جان؛ خداوند تبارک و تعالی به من فرمود: ای محمّد؛ علی را با همه انبیاء به طور پنهانی و با تو به طور علنی و آشکار همراه نمودم».

2- سوره قصص، آیه 35.

3- مشارق انوار الیقین: 81، تفسیر برهان: 3/226 ح 2.

۱۸۰