قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 912
مشاهدات: 44509
دانلود: 6235


توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44509 / دانلود: 6235
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 1

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مرتبه - بین فقرا تقسیم کرد، و بیست و پنج مرتبه پیاده به حجّ رفت.(1)

299/14.ابو جعفر محمّد بن جریر طبری رحمه‌الله از ابراهیم بن سعد نقل کرده است که گفت: از محمّد بن اسحاق شنیدم:

امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام دو کودک بودند و بازی می کردند، در همان حال امام حسنعليه‌السلام را دیدم که درخت خرمائی را صدا زد، و آن درخت فوراً به طرف او به راه افتاد همانطور که فرزندی به طرف پدرش می شتابد.(2)

300/15. ونیز طبری قدس‌سره از قبیصه بن إیاس نقل کرده است که گفت:

با امام حسن مجتبیعليه‌السلام همسفر بودم و به طرف شام می رفتم، آن حضرت روزه بود و جز مرکبی که داشت هیچ زاد و توشه ای با خود برنداشته بود، همینکه سرخی نور خورشید ناپدید شد و وقت فریضه فرا رسید، نماز را بپا داشت، پس گویا درهای آسمان گشوده شد و چراغهائی آویزان گردید، فرشتگانی فرود آمدند و با خود ظرفهای غذا و میوه و نیز طشت ها و آفتابه های آب را بر زمین نهادند، سفره گسترانیده شد و ما هفتاد نفر بودیم، از سرد و گرم آن سفره خوردیم، امامعليه‌السلام و ما همگی سیر شدیم، دو مرتبه بدون اینکه چیزی کم شده باشد آنها را برگردانیدند.(3)

301/16. طبریقدس‌سره از حضرت جواد الأئمّهعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

امیرالمؤمنینعليه‌السلام به همراه فرزندش امام مجتبیعليه‌السلام و سلمان وارد مسجد شدند و نشستند، مردم در اطراف آن حضرت جمع شدند، ناگاه مردی با شکل و شمایل نیکو و ظاهری آراسته وارد شد و بر آن حضرت

____________________

1- بحار الأنوار: 43/339 ضمن ح 13 به نقل از مناقب که قبلاً ذکر شد.

2- نوادر المعجزات: 100 ح1، دلائل الإمامه: 164 ح4، مدینه المعاجز: 4/231 ح 10.

3- نوادر المعجزات: 102 ح6، دلائل الإمامه: 167 ح 10، مدینه المعاجز: 4/235 ح 16.

۴۴۱

سلام کرد و نشست.

سپس عرض کرد: ای امیر مؤمنان! از شما سه پرسش می کنم، اگر آنها را جواب گفتی می دانم که مردم گناه نابخشودنی و بزرگی را مرتکب شده اند و خود را در دنیا و آخرت به هلاکت افکنده اند که دیگری را برگزیده اند، و اگر جواب نگفتی و پاسخ مناسب به سؤالات من ندادی می دانم که تو و آنها یکسان هستی.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود: از آنچه دلت می خواهد سؤال کن، عرض کرد:

أخبرنی عن الرجل إذا نام أین تذهب روحه؟ وعن الرجل کیف یذکر وینسی؟ وعن الرجل کیف یشبه ولده الأعمام والأخوال ؟

به من خبر بده که آدمی هنگام خواب روح او کجا می رود؟ و چگونه انسان مطلبی را به خاطر می آورد و چگونه فراموش می نماید، و چگونه می شود که فرزند گاهی شبیه عموها و دائی های خود می شود.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام وقتی آن شخص سؤالاتش تمام شد به فرزندش امام حسنعليه‌السلام رو کرد و فرمود:

ای ابو محمّد! تو پاسخ سؤالات این شخص را بگو.

امام حسنعليه‌السلام فرمود: امّا سؤال اوّل که گفتی: وقتی شخص می خوابد روح او کجا می رود؟ پاسخش اینستکه:

روح او به باد، و باد به هوا آویخته می گردد تا وقتی که آن شخص خود را برای بیدار شدن حرکت دهد، پس اگر خداوند تبارک و تعالی به برگشتن روح برای صاحب آن اجازه دهد، آن روح باد را و باد هوا را به سوی خود می کشد، در نتیجه روح برمی گردد و در بدن صاحبش جای می گیرد، و اگر خداوند تبارک و تعالی به برگشت روح اجازه ندهد قضیّه برعکس می شود یعنی هوا باد را و باد آن روح را به سوی خود می کشد و تا هنگام خارج شدن از قبر به بدن صاحبش برنمی گردد.

و امّا سؤال دوّم نسبت به یادآوری و فراموشی، جوابش اینستکه:

دل آدمی در میان ظرفی است و بر روی آن روپوشی قرار گرفته است، اگر وقتی می خواهد مطلبی را بیاد آورد صلوات کاملی بر محمّد و آل

۴۴۲

محمّدعليهم‌السلام بفرستد، پرده از روی آن ظرف کنار می رود، قلب گشوده و به تعبیری روشن می شود و آن شخص آنچه را فراموش کرده بیاد می آورد، و اگر صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام نفرستد یا صلوات را ناقص یعنی بدون ذکر «آل محمّد» بگوید روپوش از روی آن کنار نمی رود، در نتیجه قلب همان گونه تاریک می ماند و فراموشی او برطرف نمی شود.

و امّا سؤال سوّم که از شباهت فرزند به عموها و دائی ها پرسیدی پاسخش اینستکه:

وقتی شخصی با همسرش همبستر می شود اگر قلب او آرام و رگهایش دارای آرامش و بدن دچار لرزه و اضطراب نباشد آن نطفه داخل خود رحم قرار می گیرد و فرزند شبیه پدر و مادرش به دنیا می آید، ولی اگر برخلاف آن شخص از آرامش قلب و رگها برخوردار نباشد و بدنش بخاطر ترس و وحشت و یا عارضه دیگر دچار لرزه و اضطراب باشد نطفه لرزش پیدا می کند و بر بعضی از رگها قرار می گیرد؛ اگر بر رگی از رگهای عموها قرار گرفت فرزند شبیه عموهایش می شود و اگر بر رگی از رگهای دائی ها قرار گرفت فرزند شبیه دائی هایش می شود.

شخص سؤال کننده بعد از آنکه پاسخ سؤالهای خود را شنید عرض کرد:

شهادت می دهم که خدائی جز خداوند یکتا نیست و همواره به آن گواهی می دهم، و شهادت می دهم که محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاده او است، و پیوسته به آن گواهی می دهم.

بعد اشاره به امیرالمؤمنینعليه‌السلام نمود و عرض کرد: و شهادت می دهم که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بعد از خودش به تو وصیّت کرده و تو جانشین او هستی و براهین او یعنی دلایل روشن او را آشکار می کنی، سپس اشاره به امام حسنعليه‌السلام نمود و عرض کرد:

و شهادت می دهم که تو بعد از پدرت وصی و جانشین او هستی، و همان حجّت ها و دلایل او را برپا می داری، و سپس عرض کرد:

و شهادت می دهم که حسین بن علی فرزند رشیدت بعد از برادرش حجّت الهی است و برای مردم دلیل و برهان ارائه می دهد، و شهادت

۴۴۳

می دهم که علیّ بن الحسین برپا دارنده امر حسین است یعنی بعد از او پرچم هدایت را به دوش دارد.

و شهادت می دهم که محمّد بن علی برپادارنده امر علیّ بن الحسین است و ادامه دهنده راه او است.

و شهادت می دهم که جعفر بن محمّد برپادارنده امر محمّد بن علی و فرمانروای بعد از او است.

و شهادت می دهم که موسی بن جعفر برپادارنده امر جعفر بن محمّد و اختیاردار امور بعد از او است.

و شهادت می دهم که علیّ بن موسی برپادارنده امر موسی بن جعفر و رهبر مردمان بعد از او است.

و شهادت می دهم که محمّد بن علی برپادارنده امر علیّ بن موسی و پیشوای جن و انس بعد از او است.

و شهادت می دهم که علیّ بن محمّد برپادارنده امر محمّد بن علی و زمامدار امور بعد از او است.

و شهادت می دهم که حسن بن علی برپادارنده امر علیّ بن محمّد و هدایتگر شیعیان بعد از او است.

وأشهد أنّ رجلاً من ولد الحسن بن علیّ لایسمّی ولایکنّی حتّی یظهر أمره فیملأها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً ،

و شهادت می دهم که آخرین امام مردی از فرزندان حسن بن علی است، نام اصلی او و کنیه اش را نباید گفت تا آنکه ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد.

و بعد از آن عرض کرد: درود و رحمت و برکات الهی بر تو باد ای امیر مؤمنان و از جا برخاست و رفت.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام به امام مجتبیعليه‌السلام فرمود: ای ابو محمّد! به دنبال این شخص برو و ببین کجا می رود؟

امام حسنعليه‌السلام به دنبال او از مسجد خارج شد، و وقتی برگشت به امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کرد: همینکه پای خود را از مسجد بیرون

۴۴۴

گذاشت نفهمیدم چه شد و به کجا رفت. فرمود: ای ابو محمّد! آیا او را شناختی؟

عرض کرد: خدا و رسولش و امیر مؤمنان داناترند.

علیعليه‌السلام فرمود: او خضرعليه‌السلام بود.(1)

302/17. در کتاب «مناقب » در تفسیر آیه شریفه( یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه وَآمِنُوا بِرَسُولِه یُؤْتِکُم کِفْلَیْن مِن رَحْمَته وَیَجْعَل لَکم نُوراً تَمْشُون بِه ) (2) «ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوا پیشه کنید و به رسول خدا و فرستاده اش یعنی محمّد مصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ایمان آورید تا به شما دو نصیب از رحمت خود عطا فرماید و نوری قرار دهد که با روشنائی آن راه بهشت را بپیمائید»، از امام صادقعليه‌السلام نقل می کند که فرمود:

الکفلین: الحسن والحسین عليهما‌السلام والنور علیّ عليه‌السلام .

مراد از «کفلین» در این آیه حسن و حسینعليهما‌السلام و مقصود از نور وجود مبارک امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام است.(3)

303/18. و درهمان کتاب در ذیل این دو آیه شریفه( وَالتین وَالزیْتُون (1) وَطُورِ سینین ) (4) که خداوند تبارک و تعالی به دو میوه معروف انجیر و زیتون و نیز به طور سینا قسم یاد کرده است، از حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام نقل کرده است که فرمود:

____________________

1- دلائل الإمامه: 174 ح 26، المحاسن: 274 ح 199، کمال الدین: 313، عیون الأخبار: 1/65 ح 35، بحار الأنوار: 36/414 ح1، حلیه الأبرار: 3/33 ح 1، إرشاد القلوب: 2/291. مؤلّفرحمه‌الله این حدیث را مختصر ذکر کرده بود، و ما آن را از مصدر به طور کامل نقل کردیم.

2- سوره حدید، آیه 28.

3- مناقب ابن شهراشوب: 3/380، فراترحمه‌الله آن را در تفسیر خود: 468 ح2 از ابن عبّاس نقل کرده است، و مجلسیرحمه‌الله در بحار الأنوار: 23/317 ح 26، و 43/307 ح 70 به نقل از آن کتاب آورده است، و نیز سیّد شرف الدینرحمه‌الله در کتاب تأویل الآیات: 2/669 ح 28 از جابر بن عبداللَّه از پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده است، و سیّد هاشم بحرانیرحمه‌الله آن را در تفسیر برهان: 4/300 ح 6 از آن کتاب نقل کرده است.

4- سوره تین، آیه 1 و 2.

۴۴۵

التین والزیتون، الحسن والحسین عليهما‌السلام وطور سینین علیّ عليه‌السلام والبلد الأمین محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

مراد از «تین و زیتون» در آیه شریفه امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام و مراد از «طور سینین» امیرالمؤمنینعليه‌السلام و مقصود از «بلد أمین» یعنی شهر امن و امان، وجود مقدّس رسول خدا حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.(1)

304/19. علّامه مجلسیرحمه‌الله در کتاب شریف «بحار الأنوار » از ابن عبّاس روایت کرده است که گفت:

روزی در خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بودم و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسینعليهم‌السلام حضور داشتند که ناگاه جبرئیل فرود آمد و با خود سیبی آورده و آن را به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هدیه کرد، پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را پذیرفت و به امیرالمؤمنینعليه‌السلام هدیه کرد، علیعليه‌السلام آن را پذیرفت و بوسید و به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برگردانید، پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سیب را گرفت و به امام حسنعليه‌السلام هدیه کرد، امام مجتبیعليه‌السلام آن را پذیرفته و بوسید و به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برگردانید، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سیب را همان گونه به امام حسین و حضرت زهراعليهما‌السلام هدیه کرد و آنها بعد از بوسیدن آن برگردانیدند، و برای آخرین بار به دست علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام دادند، وقتی امیرالمؤمنینعليه‌السلام خواست آن را برگرداند، از دست مبارکش به روی زمین افتاد و دو نیم گردید، پس نوری از آن درخشید که تا آسمان را روشن کرد، و دیدیم که دو سطر به قلم قدرت پروردگار بر آن نوشته شده است:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

تحیّه من اللَّه إلی محمّد المصطفی وعلیّ المرتضی وفاطمه الزهراء والحسن والحسین سبطی رسول اللَّه، وأمان لمحبّیهما یوم

____________________

1- مناقب ابن شهراشوب: 3/394 سطر 1، بحارالأنوار: 24/105 ح 15 و 43/291 ح54، تفسیر برهان: 4/477 ح4، و آن را در کتاب تأویل الآیات: 2/814 ح4 (با کمی اختلاف) از حضرت رضاعليه‌السلام نقل کرده است.

۴۴۶

القیامه من النار .(1)

بنام خداوند بخشنده مهربان، این هدیه ای است از طرف پروردگار به رسولش محمّد مصطفی، علی، فاطمه و دو سبط پیغمبر یعنی امام حسن و امام حسین، و امان نامه ای برای دوستان ایشان از آتش قیامت است.

305/20. و نیز در همان کتاب روایت شده است که: امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام هر کدام خطّی نوشته بودند، امام حسنعليه‌السلام به برادرش فرمود:

خط من زیباتر از خطّ تو است.

امام حسینعليه‌السلام فرمود: اینطور نیست بلکه خطّ من زیباتر است، هر دو به مادر خود حضرت فاطمهعليها‌السلام عرض کردند: شما بین ما دو نفر داوری کنید.

حضرت زهراعليها‌السلام دوست نداشت یکی از آن دو آزرده خاطر شوند لذا فرمود: از پدرتان علیعليه‌السلام سؤال کنید، وقتی از آن حضرت درخواست کردند او هم مایل نبود یکی از آن دو عزیز اذیّت شوند به همین خاطر فرمود: از جدّ خود رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سؤال کنید.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من بین شما قضاوت و داوری نمی کنم تا از جبرئیل سؤال کنم، وقتی جبرئیل آمد او هم عرض کرد: من داوری نمی کنم تا اسرافیل داوری کند، و اسرافیل عرض کرد: من حکم نمی کنم ولی از خداوند متعال درخواست می کنم تا او قضاوت کند.

وقتی از درگاه الهی مسألت نمود، فرمود: من هم داوری نمی کنم ولی مادرشان حضرت زهراعليها‌السلام باید داوری کند.

فاطمهعليها‌السلام عرض کرد: پروردگارا! فرمان تو را اطاعت کرده و داوری می کنم.

حضرت زهراعليها‌السلام گردن بندی داشت به دو نور چشمانش فرمود: من مرواریدهای این گردن بند را بین شما روی زمین می ریزم، هر کدام از

____________________

1- بحار الأنوار: 43/307 ح 72، مائه منقبه: 26 منقبت 8، غایه المرام: 659.

۴۴۷

شما تعداد بیشتری برداشت خطّ او زیباتر است، آنگاه گردن بند را باز کرد و روی زمین ریخت، جبرئیل در این هنگام کنار عرش الهی بود، خداوند تبارک و تعالی به او فرمان داد فوراً به زمین فرود آمده و آن مرواریدها را بین آن دو نصف کن تا هیچکدام از آنها آزرده نشوند.

ففعل ذلک جبرئیل إکراماً لهما وتعظیماً .

جبرئیل هم به خاطر احترام و بزرگداشت آنها این کار را فوراً انجام داد.(1)

____________________

1- بحار الأنوار: 43/309 سطر 5، و سیّد نعمت اللَّه جزایری این حدیث را در کتاب الأنوار النعمانیّه: 1/19 (با کمی اختلاف) نقل کرده است.

۴۴۸

بخش پنجم: مناقب امام اباعبدالله الحسینعليه‌السلام

قطره ای از دریای کمالات و افتخارات پرورش یافته دامان وحی و قرآن و کامل شده علم و شرافت، سرور شهیدان عالم، حضرت اباعبداللَّه الحسین صلوات اللَّه علیه

۴۴۹
۴۵۰

306/1. قطب الدین راوندیرحمه‌الله در کتاب «خرائج » از امام صادقعليه‌السلام نقل کرده است که: شخصی خدمت امام حسینعليه‌السلام شرفیاب شد و عرض کرد:

حدّثنی بفضلکم الّذی جعل اللَّه لکم .

از فضائلی که خدا برای شما قرار داده حدیثی برای من بفرمائید.

امامعليه‌السلام فرمود: تو طاقت شنیدن و توان پذیرفتن آن را نداری.

عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! حدیث را بفرمائید، من آن را تحمّل می کنم و می پذیرم.

امامعليه‌السلام که اصرار او را دید حدیثی برایش بیان فرمود، ولی هنوز گفتارش به پایان نرسیده بود موهای سر و صورت آن شخص سفید شد و حدیث را فراموش کرد.

امام حسینعليه‌السلام فرمود:أدرکته رحمه اللَّه حیث نسی الحدیث .

رحمت خداوند شامل حال او شد که حدیث را فوراً فراموش کرد.(1)

307/2. روایت شده است: سه نفر خدمت آن حضرت صلوات اللَّه علیه شرفیاب شدند و از او چنین درخواستی کردند، وقتی امام حسینعليه‌السلام به

____________________

1- الخرائج: 2/795 ح5، مختصر البصائر: 108، إثبات الهداه: 5/195 ح 30.

۴۵۱

یکی از آنها حدیثی فرمود، برخاست در حالیکه عقل از سرش پریده بود و واژگون بر روی صورت به راه افتاد و رفت، و آن دو رفیقش هرچه با او صحبت کردند جوابی به آنها نداد و همگی برگشتند.(1)

308/3.سیّد محمّد حسین نوه مجلسی رحمه‌الله در کتابش می نویسد:

از وقایع سال های بعد از 90 هجری اینستکه در مسیر یک رودخانه در شهر تستر سنگریزه ای یافت شد که بر آن کلماتی به خطّ سرخ رنگی نگاشته شده بود.

حاکم شهر آن را نزد سلطان سلیمان فرستاد و او آن را برای جدّم علّامه مجلسیقدس‌سره ارسال کرد، ایشان به کنده کاران ماهر و صنعتگران باهوش آن سنگ را نشان داد تا همگی در نقش آن دقّت کنند، و آنها بعد از بررسی گواهی دادند که این نقش ساخته دست بشر نیست بلکه طبیعی است و به قلم قدرت پروردگار در این سنگ ایجاد شده است.

کلماتی که بر آن نگاشته شده بود چنین بود:

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم لا إله إلّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، علیّ ولیّ اللَّه، قتل الإمام الشهید المظلوم الحسین بن الإمام علیّ بن أبی طالب عليهما‌السلام وکتب بدمه بإذن اللَّه وحوله علی کلّ أرض وحصاه ( وَسَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون ) (2) ».

بنام خداوند بخشنده مهربان، خدائی جز خداوند یکتا نیست، محمّد فرستاده خدا است، علی ولیّ خداوند است، امام شهید مظلوم حسین بن علیعليهما‌السلام کشته شد، و با خون مبارک او به قدرت پروردگار بر هر زمین و هر سنگریزه ای این آیه نوشته شد: «کسانی که به اهل بیت پیغمبر ظلم و ستم کردند به زودی خواهند فهمید که به چه کیفرگاهی بازگشت می کنند».

____________________

1- الخرائج: 2/795 ح4 (با تفصیل بیشتر و ذکر سند)، مختصر البصائر: 107.

2- سوره شعراء آیه 227.

۴۵۲

سپس سلطان دستور داد که برای آن یک جایگاه نقره ای درست کنند و آن را به گونه ای زینت دهند تا بر بازوی خود ببندد.

و مشابه این حکایت خبری است که شیخ بهائیرحمه‌الله نقل کرده است:

در سرزمین کربلا درّ سرخ رنگی یافت شد که بر آن دو بیت زیر نوشته شده بود:

أنا درّ من السماء نثرونی

یوم تزویج والد السبطین

کنت أصفی من اللجین بیاضاً

صبغتنی دماء نحر الحسینعليه‌السلام (1)

من درّی هستم که در مراسم جشن ازدواج امیرالمؤمنین با حضرت زهراعليهما‌السلام از آسمان بر سر مردمان پاشیده شدم.

من از نقره خام رنگم سفیدتر و باصفاتر بود، خون گلوی امام حسینعليه‌السلام مرا اینگونه سرخ کرده است.

309/4.شیخ صدوق قدس‌سره در کتاب «امالی » از عبداللَّه بن فضل روایت کرده است که گفت: نزد امام صادقعليه‌السلام بودم که مردی از اهل طوس وارد شد و از آن حضرت سؤال کرد: ای فرزند رسول خدا! کسی که قبر مبارک امام حسینعليه‌السلام را زیارت کند چه پاداشی خواهد داشت؟

امامعليه‌السلام به او فرمود:

یا طوسی؛ من زار قبر أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ عليهما‌السلام وهو یعلم أنّه إمام من اللَّه مفترض الطاعه علی العباد غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر وقبل شفاعته فی سبعین مذنباً، ولم یسأل اللَّه عزّوجلّ عند قبره حاجه إلّا قضاها له . ...

ای طوسی! کسی که به زیارت قبر اباعبداللَّه الحسینعليه‌السلام برود و او را بشناسد که امام واجب الإطاعه است یعنی خداوند بر همه بندگان واجب

____________________

1- ریاض المدح والرثاء« تألیف شیخ سلیمان بلادی بحرانی: 221، فاطمه الزهراءعليها‌السلام بهجه قلب المصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : 468.

۴۵۳

کرده که از او فرمانبرداری کنند، خدا گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد، و شفاعت او را در مورد هفتاد گنه کار می پذیرد، و در کنار آن قبر مبارک حاجتی را از خدا درخواست نمی کند مگر آنکه برای او برآورده می کند....(1)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : اینکه در حدیث می فرماید: «خدا گناهانی را که در آینده، زائر امام حسینعليه‌السلام مرتکب شود می آمرزد» معنایش اینستکه توفیق توبه کردن به او مرحمت می کند و عاقبتش را نیکو می گرداند، تا اجازه و رخصت در ارتکاب گناه که از نظر عقلی قبیح است لازم نیاید.

310/5. شاذان بن جبرئیل قمیرحمه‌الله در کتاب «فضائل» نقل کرده است که گفته شده: روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بودند و امیرالمؤمنینعليه‌السلام نزد آن حضرت حضور داشتند که ناگاه امام حسینعليه‌السلام وارد شد، پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را گرفت، و در دامان خود نشانید، پیشانی و لبهای مبارک او را بوسید، و در آن زمان شش سال بیشتر از سنّ مبارک او نگذشته بود.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کرد: ای رسول خدا! آیا فرزندم حسینعليه‌السلام را دوست دارید؟

پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:وکیف لا اُحبّه وهو عضو من أعضائی .

چگونه او را دوست نداشته باشم در حالیکه پاره تن من است.

حضرت علیعليه‌السلام عرض کرد: مرا بیشتر دوست دارید یا حسین را؟ قبل از آنکه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جواب دهد امام حسینعليه‌السلام عرض کرد:

یا أبه؛ من کان أعلی شرفاً کان أحبّ إلی النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وأقرب إلیه منزله .

کسی که از جهت نسب برتر و از حیث شرف بالاتر است نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم محبوبتر و از نظر مقام و درجه به او نزدیکتر است.

حضرت علیعليه‌السلام به فرزندش فرمود:

____________________

1- امالی صدوق: 684 ح 11 مجلس 86، بحار الأنوار: 101/23 ح 15.

۴۵۴

آیا با من مفاخره می کنی؟ یعنی حاضری هر کدام افتخارات خود را بازگو کنیم؟

عرض کرد: بلی! اگر مایل باشید.

علیعليه‌السلام به او فرمود: ای حسین! من فرمانروای مؤمنان، زبان راستگویان، معاون و مددکار مصطفی، خزانه دار علم خداوند، و برگزیده او از میان آفریدگان هستم.

من پیشینیان را به طرف بهشت رهبری می کنم، من پرداخت کننده وام و بدهی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستم.

عموی من حمزه سیّدالشهداء است که بهشت برین جایگاه او است، بردارم جعفر طیّار است که با فرشتگان در بهشت پرواز می کند.

من از طرف رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منصب قضاوت دارم، من پرچمدار او هستم، من از طرف خداوند مأموریّت یافتم آیات سوره برائت را برای اهل مکّه قرائت کنم، من کسی هستم که خداوند تبارک و تعالی او را از میان آفریدگانش برگزیده است.

من ریسمان محکم الهی هستم که خداوند بندگانش را در قرآنش دستور داده به آن چنگ بزنند، و فرموده:( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْل اللَّهِ جَمیعاً ) (1) «همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید».

من ستاره درخشان خداوندم، من کسی هستم که فرشتگان آسمانی او را زیارت می کنند، من زبان گویای پروردگارم و حجّت او بر بندگانش می باشم، من دست توانای خداوندم، من وجه باری تعالی در آسمانها و جنب آشکار خداوندم.

من کسی هستم که خداوند درباره من و در حقّ من فرموده است:

( بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُون ( 2 ) لایَسْبِقُونَه بِالْقَوْل وَهُمْ بأمْرِه یَعْمَلُون ) (2) «بلکه بندگان مقرّب خداوند هستند که هرگز او را به گفتار پیشی نمی گیرند، و به فرمان او عمل می کند».

من دستاویز مطمئن از طرف خداوندم که شکستی برایش نیست

____________________

1- سوره آل عمران، آیه 103.

2- سوره انبیاء، آیه 27 26.

۴۵۵

و گسسته نمی گردد، و خداوند شنوا و دانا است.

أنا باب اللَّه الّذی یؤتی منه، أنا علم اللَّه علی الصراط، أنا بیت اللَّه الّذی من دخله کان آمناً، فمن تمسّک بولایتی ومحبّتی آمن من النار .

من درِ رحمت الهی هستم که باید از آن وارد شوند، من نشان خداوندی بر روی صراط هستم، من آن خانه خدایم که هر که در آن وارد شود در امان است، پس هر کس به ولایت و محبّت من درآویزداز آتش دوزخ ایمن است.

من قاتل پیمان شکنان اهل جمل، و ستمگران اهل صفّین، و خارج شدگان از دین یعنی خوارجم، و من کشنده کافرانم، من پدر یتیمان، و پناه بیوه زنان هستم.

من آن کسی هستم که فردای قیامت از ولایتم سؤال می شود، و در آیه شریفه( لتُسْئَلُنَّ یَوْمَئذ عَن النَعیم ) (1) «هر آینه از نعمتها در آن روز سؤال می شوید»، من آن نعمت خداوند تبارک و تعالی هستم که بر بندگانش ارزانی داشته است. من کسی هستم که پروردگار عالم درباره من و در شأن من فرموده است:

( الیَوْم أکْمَلْتُ لَکُم دینَکُم وَأتْمَمْت عَلَیْکُم نِعْمَتی وَرضیتُ لَکُم الإسْلام دیناً ) (2) «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت را بر شما تمام نمودم، و خشنود گشتم که اسلام دین شما باشد».

فمن أحبّنی کان مسلماً مؤمناً کامل الدین .

پس کسی که مرا دوست داشته باشد مسلمان واقعی است و مؤمنی است که دین او کامل است.

من کسی هستم که به سبب من هدایت شدید، و درباره من و دشمن من خداوند تبارک و تعالی فرموده است:( وَقِفُوهُم إنَّهُمْ مَسْئُولُون ) (3) «ایشان را نگهدارید تا از آنها پرسش شود»، یعنی از ولایت من در فردای

____________________

1- سوره تکاثر، آیه 8.

2- سوره مائده، آیه 3.

3- سوره صافّات، آیه 24.

۴۵۶

قیامت از آنها سؤال می کنند، من آن خبر بزرگ هستم.

من کسی هستم که خداوند تبارک و تعالی دین خود را به سبب من در غدیرخم و در معرکه خیبر کامل کرد.

من کسی هستم که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره ام فرمود:

«من کنت مولاه فعلیّ مولاه »؛ «هر که من مولای او هستم علی مولای او است».

من روح نماز مؤمن هستم و مقصود از «حیّ علی الصلاه » «بشتابید به سوی نماز»، و «حیّ علی الفلاح » «به رستگاری روی آورید»، و «حیّ علی خیرالعمل » «برای بهترین عمل شتاب کنید» می باشم.

من کسی هستم که بر دشمنانم این آیه نازل گشته است:

( سَألَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (1) لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَه دافِع ) (1) .

«سائلی از عذاب دردناک که برای کافران وقوعش حتمی است و منع کننده ای برایش نیست سؤال کرد و درخواست نمود».

من مردمان را به سوی حوض می خوانم، و غیر من کسی مؤمنان را به طرف حوض نمی خواند، من پدر پیشوایان پاک و معصوم هستم، من میزان عدالت و وسیله سنجش اعمال در قیامتم، من رئیس و بزرگ اهل دین و پیشوای مؤمنان به طرف خوبیها و آمرزش پروردگارم.

اصحاب و همراهان من فردای قیامت دوستان من هستند که از دشمنانم دوری کرده و اظهار بیزاری نموده اند، هنگام مرگ آنها نمی ترسند و غم و اندوهی ندارند، و در میان قبر هیچگونه عذاب نمی شوند، آنها در مرتبه شهداء و صدّیقین می باشند که در پیشگاه الهی خوشحال و شادمان بسر می برند.

من کسی هستم که شیعیان من پیمان بسته اند با دشمنان خدا و رسول او

____________________

1- سوره معارج، آیه 1 و 2. این آیه اشاره به قصّه نعمان بن حارث یهودی (لعنه اللَّه) دارد که وقتی خبر غدیرخم به گوش او رسید نزد رسول خدا آمد و وقتی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او فرمود: این فرمان الهی بوده است، از خدا درخواست کرد که اگر آن حضرت راست می گوید عذابی نازل کند، خداوند هم سنگی را از آسمان نازل کرد و بر سر او کوبید که هلاک شد.

۴۵۷

دوستی نکنند و روابط دوستانه نداشته باشند، گرچه پدران آنها و یا فرزندانشان باشند.

من کسی هستم که شیعیانم بدون اینکه به حساب آنها رسیدگی شود وارد بهشت می شوند.

من کسی هستم که پرونده شیعیانم که نامهای ایشان در آن است نزد من می باشد.

من یاور اهل ایمانم و برای آنها نزد پروردگار جهانیان شفاعت می کنم.

أنا الضارب بالسیفین، أنا الطاعن بالرمحین، أنا قاتل الکافرین یوم بدر وحنین، أنا مردی الکماه یوم اُحد، أنا ضارب ابن عبدود لعنه اللَّه تعالی یوم الأحزاب، أنا قاتل عمرو ومرحب، أنا قاتل فرسان خیبر .

من با دو شمشیر ضربه و با دو نیزه زخم می زنم، من کافران را در روز بدر و حنین کشتم، من شجاعانِ غرق سلاح و زره را روز اُحد به هلاکت رساندم، من عمرو بن عبدود را روز احزاب، مرحب را در روز خیبر به قتل رساندم.

من کسی هستم که جبرئیل امین درباره او ندا داد:

«لاسیف إلّا ذوالفقار ولا فتی إلّا علیّ ».

«شمشیری جز ذوالفقار نیست، و جوانمردی جز علی نمی باشد».

من در پیروزی و فتح مکّه مدال افتخار داشته ام، من دو بت لات و عزّی را بر زمین کوبیدم و شوکت آنها را شکستم، هُبَل اعلی و مناه ثالثه را من ویران کرده ام.

من آن کسی هستم که بر شانه پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بالا رفتم و بتها را فرو ریختم. من کسی هستم که بت یغوث و یعوق و نسر را شکستم، من کسی هستم که در راه خدا با کافران نبرد کردم.

أنا الّذی تصدّق بالخاتم، أنا الّذی نمت علی فراش النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ووقیته بنفسی من المشرکین .

من کسی هستم که انگشتر خود را به فقیری بخشیدم، من کسی هستم که در بستر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آرمیدم و خود را به خطر انداختم تا او را از مشرکین حفظ کنم.

۴۵۸

من کسی هستم که جنیّان از خشم و غضب من هراسناکند، من کسی هستم که خدا به سبب من عبادت می شود، من مترجم وحی الهی و مظهر علم خداوندم، من کشنده جنگجویان جمل و صفّین بعد از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستم، و من قسمت کننده بهشت و دوزخ می باشم.

در این هنگام علیعليه‌السلام ساکت شد و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به امام حسینعليه‌السلام فرمود: ای ابوعبداللَّه! آیا آنچه را پدرت گفت شنیدی؟ و آنچه او برشمرد یکدهم از یکدهم از دهها فضائل او بلکه از هزار هزار فضیلتی است که او دارد و بلکه او بالاتر از همه این فضائل است.

امام حسینعليه‌السلام عرض کرد:

الحمدللَّه الّذی فضّلنا علی کثیر من عباده المؤمنین وعلی جمیع المخلوقین، وخصّ جدّنا بالتنزیل والتأویل والصدق، ومناجاه الأمین جبرائیل، وجعلنا خیار من اصطفاه الجلیل ورفعنا علی الخلق أجمعین .

سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که ما را بر بیشتر بندگان مؤمن خود و بر همه جهانیان برتری داد، جدّ ما را برای نزول قرآن و علوم قرآن یعنی تفسیر و تأویل آن، و راستی و صداقت، و محلّ راز امین وحی اختصاص داد، و ما را بهترین برگزیدگانش قرار داد، و بر تمامی خلق خود رفعت و برتری بخشید.

سپس امام حسینعليه‌السلام عرض کرد: امّا شما ای امیر مؤمنان نسبت به آنچه فرمودی راستگو و امین هستی.

پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اکنون تو ای فرزندم فضائل خود را یادآوری کن.

امام حسینعليه‌السلام عرض کرد: ای پدرجان! من حسین فرزند علیّ بن ابی طالبم، مادرم فاطمه زهرا سرور تمامی زنان عالم، و جدّم محمّد مصطفی آقا و سرور همه فرزندان آدم است.

ای علی! مادر من مقامی برتر از مادر شما نزد خدا و همه مردمان دارد،

۴۵۹

جدّ من بهتر و والاتر از جدّ شما نزد خدا و همه مردم است.

وأنا فی المهد ناغانی جبرئیل وتلقانی إسرافیل .

من در گهواره بودم که جبرئیل با سخنان خوش آیند خود مرا نوازش می داد، و اسرافیل به دیدار من می آمد.

یا علیّ؛ أنت عند اللَّه أفضل منّی وأنا أفخر منک بالآباء والاُمّهات والأجداد .

ای علی! تو نزد خدا برتر از من و والاتر هستی، و من به حسب و نسب و به داشتن پدران و مادران و اجدادی که دارم بر تو افتخار می کنم.

و بعد از این گفتگو امام حسینعليه‌السلام برخاست و دست به گردن پدرش انداخت و او را بوسید، علیعليه‌السلام هم فرزندش حسین بن علیعليهما‌السلام را دربرگرفت و بوسید و به او فرمود:

زادک اللَّه شرفاً وفخراً وعلماً وحلماً، ولعن اللَّه تعالی ظالمیک یا أباعبداللَّه .

خداوند فخر و شرف و دانش و بردباری تو را زیادتر گرداند و آنهائی را که به تو ای ابوعبداللَّه ستم کنند لعنت کند.

و بعد از آن امام حسینعليه‌السلام به سوی پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برگشت.(1)

311/6. ابن قولویهقدس‌سره در کتاب «کامل الزیارات » از امام صادقعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود: گویا تختی از نور نهاده اند و گنبدی از یاقوت سرخ که با جواهر زینت داده شده بر آن گذاشته اند.

وکأنّی بالحسین بن علیّ عليهما‌السلام جالساً علی ذلک السریر، وحوله تسعون ألف قبّه خضراء وکأنّی بالمؤمنین یزورونه ویسلّمون علیه .

و گویا حسین بن علیعليهما‌السلام را می بینم که روی آن تخت نشسته و اطرافش

____________________

1- الفضائل ابن شاذان: 83، حلیه الأبرار: 2/123 ح 6، معالی السبطین: 58.

۴۶۰