قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 912
مشاهدات: 44500
دانلود: 6235


توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44500 / دانلود: 6235
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 1

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حاکم گفت: سر و صورت مرا مجروح کردید، اگر مرا نمی زنید از کجا این جراحتها پیدا شد؟ گفتند: دست ما بشکند اگر تو را قصد کرده باشیم. مرد گرفتار به حاکم گفت: ای بنده خدا، آیا به این لطفی که به من می شود و ضربات شلاّق از من دفع می گردد هیچ توجّه نمی کنی و عبرت نمی گیری؟ وای بر تو، مرا نزد امامعليه‌السلام برگردان و هر چه در مورد من فرمان داد اجرا کن.

حاکم او را نزد امامعليه‌السلام برگردانید و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، کار این شخص عجیب است، از طرفی انکار کردید که از شیعیان شما باشد - و هر که شیعه شما نباشد ناگزیر شیعه ابلیس است و جایگاهش در آتش است - و از طرف دیگر معجزاتی از او مشاهده کردم که مخصوص پیامبران است.

امامعليه‌السلام فرمود:

بگو: یا جانشینان پیغمبران (یعنی اظهار معجزه منحصر به پیامبران نیست بلکه جانشینان واقعی آنها هم به آوردن معجزه توانائی دارند). حاکم هم کلام خود را با اضافه کردن جمله ای که امامعليه‌السلام فرمود تصحیح کرد.

سپس امام عسکریعليه‌السلام به حاکم فرمود: ای بنده خدا این شخص در اینکه ادعا کرده از شیعیان ما است دروغ گفته است دروغی که اگر می فهمید و از روی عمد آن را می گفت به تمام آن عذاب تو گرفتار می شد و در زندان زیر زمینی سی سال باقی می ماند، ولی خداوند به او رحم کرد زیرا کلمه را بر آنچه قصد کرده اطلاق نموده است و از روی عمد دروغ نگفته است و تو ای بنده خدا بدان که خداوند او را از دست تو نجات داده است، او را رها کن، زیرا از دوستان و ارادتمندان ما است گر چه از شیعیان ما نیست.

حاکم گفت: نزد ما این تعبیرات همه مساوی است، چه فرقی بین اینها است؟

امامعليه‌السلام به او فرمود:

۷۰۱

الفرق أنّ شیعتنا هم الّذین یتّبعون آثارنا، ویطیعونا فی جمیع أوامرنا ونواهینا، فأولئک من شیعتنا. فأمّا من خالفنا فی کثیر ممّا فرضه اللَّه علیه فلیسوا من شیعتنا .

شیعیان ما کسانی هستند که از آثار ما پیروی می کنند، دستورات ما را به کار می بندند، و از آنچه نهی کرده ایم اجتناب می نمایند، و امّا کسانی که در بسیاری از آنچه خداوند بر آنها واجب کرده با ما مخالفت می کنند از شیعیان ما نیستند.

سپس امامعليه‌السلام به حاکم فرمود: و تو دروغی گفته ای که اگر از روی عمد مرتکب شده بودی خداوند تو را به هزار تازیانه و سی سال زندان زیر زمینی گرفتار می کرد.

حاکم عرض کرد: آن دروغ چه بوده است ای فرزند رسول خدا؟

امامعليه‌السلام فرمود: معجزاتی را که دیدی به این شخص نسبت دادی در حالیکه معجزه کار او نیست بلکه کار ما است که خداوند در مورد او ظاهر کرد تا حجّت ما را آشکار کند و عظمت و شرافت ما را روشن سازد، و اگر گفته بودی معجزاتی در مورد او مشاهده کردم - و عمل را به او نسبت نمی دادی - آن را انکار نمی کردم، آیا حضرت عیسی که مرده را زنده کرد معجزه نیست؟ آیا معجزه کار آن مرده بود یا عیسی؟ آیا گِل را که به شکل پرنده ساخت و به اذن پرودگار پرنده گردید، این معجزه کار پرنده بود یا حضرت عیسی؟ آیا آنهائی که مسخ شدند و با خواری بوزینه گردیدند معجزه نیست؟ آیا این معجزه کار بوزینه ها بود یا پیغمبر آن زمان؟

حاکم گفت: «أستغفر اللَّه ربّی وأتوب إلیه» «از خدا طلب آمرزش می کنم و به سوی او بازگشت می نمایم».

سپس امام عسکریعليه‌السلام به آن شخص که ادّعا کرده بود شیعه علی بن ابی طالبعليه‌السلام است، فرمود:

یا عبداللَّه لست من شیعه علیّ عليه‌السلام ، إنّما أنت من محبّیه .

ای بنده خدا تو شیعه علی بن ابی طالبعليه‌السلام نیستی بلکه از دوستان او

۷۰۲

می باشی.

همانا شیعیان آن حضرت کسانی هستند که خداوند تبارک و تعالی درباره آنان فرموده است:( وَالَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصالِحات اُولئِکَ أصْحابُ الجَنَّه هُم فیها خالِدُون ) (1) .

«کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام می دهند اهل بهشت خواهند بود، و در آن جا برای همیشه خواهند ماند».

هم الّذین آمنوا باللَّه ووصفوه بصفاته، ونزّهوه عن خلاف صفاته وصدّقوا محمّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فی أقواله وصوّبوه فی کلّ أفعاله، ورأوا علیّاً بعده سیّداً إماماً وقرماً هماماً لایعدله من اُمّه محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أحد، ولا کلّهم إذا جمعوا فی کفّه یوزنون بوزنه، بل یرجّح علیهم کما ترجح السماء والأرض علی الذرّه .

شیعیان کسانی هستند که به خدا ایمان آورده اند و او را به صفاتی که خودش فرموده توصیف می کنند و از صفات دیگر که بر خلاف آن باشد پاک و منزه می دانند، و محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در همه گفتارش تصدیق می کنند، و همه کارهای او را عین صواب و راستی می دانند و عقیده دارند که علیعليه‌السلام بعد از او سرور و پیشوای همگان است و بزرگواری است که هیچکس از امّت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همتای او نیست، بلکه اگر همه آنها را در کفّه ای و علیعليه‌السلام را در کفّه ای دیگر قرار دهند کفّه علیعليه‌السلام بر آنها ترجیح پیدا می کند مانند ترجیح داشتن وزن آسمان و زمین بر یک ذرّه بی مقدار.

و شیعیان علیعليه‌السلام کسانی هستند که در راه خدا هیچ باکی ندارند که مرگ سراغ آنها آید، یا آنها در دام مرگ قرار گیرند و شیعیان علیعليه‌السلام آنها هستند که برادرشان را بر خود ترجیح می دهند گرچه در حال نیاز و حاجت باشند. و آنها کسانی هستند که خداوند در جائی که نهی فرموده آنها را نمی بیند، و جائیکه امر فرموده خالی از آنها نیست.

و شیعیان علی بن ابی طالبعليه‌السلام کسانی هستند که در احترام نمودن و بزرگداشت برادران مؤمن به مولای خود علیعليه‌السلام اقتدا می کنند.

____________________

1- سوره بقره، آیه 82.

۷۰۳

و آنچه گفتم گفتار خودم نیست بلکه گفتار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و این فرمایش پروردگار است که فرموده است:( وَعَمِلُوا الصالِحات ) یعنی بعد از اعتراف به توحید و اعتقاد داشتن به نبوت و امامت همه فرائض و تکالیف الهی را بجا می آورند، و در رأس آنها دو فریضه است:

یکی ادا کردن و پرداختن حقوق برادران دینی، دوّم رعایت تقیّه و آشکار نکردن عقیده مذهبی خود در مقابل دشمنان خداوند برای آنکه جان و مال خود را حفظ کنند.(1)

499/3.علاّمه مجلسی رحمه‌الله در کتاب شریف «بحار الأنوار » از کسی که مورد وثوق و اطمینان است نقل می کند که گفت: این حدیث را بخط امام عسکریعليه‌السلام یافتم که در پشت کتابی نوشته شده بود:

قد صعدنا ذری الحقائق بأقدام النبوّه والولایه، ونوّرنا السبع الطرائق بأعلام الفتوّه، فنحن لیوث الوغی، وغیوث الندی وفینا السیف والقلم فی العاجل، ولواء الحمد والعلم فی الآجل، وأسباطنا خلفاء الدّین وحلفاء الیقین ومصابیح الاُمم، ومفاتیح الکرم .

عالی ترین مراتب حقیقت را با گام های نبوت و ولایت بالا رفتیم، و طبقات هفتگانه را با نشانه های جوانمردی نورانی ساختیم، پس ما شیران بیشه شجاعت و ابرهای رحمت و سخاوت هستیم، در این جهان اهل شمشیر و قلم، و در آن جهان پرچمدار حمد و دانشیم، و قبیله ما هم پیمانان دینی و جانشینان پیغمبران و چراغ های هدایت در میان اُمت و کلید خزانه های جود و کرم می باشند.

موسای کلیم خلعت اصطفاء (برگزیده شدن) پوشید زیرا نسبت به عهد ما از خود وفاداری نشان داد، و روح القدس در بهشت برین از میوه های نورس باغ ما چشیده است، و شیعیان ما گروه رستگاران و طایفه نیکوکاران و پارسایان هستند که مدافع و پشتیبان ما و خصم و دشمن

____________________

1- تفسیر امام عسکری 316: 7، بحار الأنوار: 68/160، تفسیر برهان: 4/23، مدینه المعاجز: 7/589 ح 61.

۷۰۴

ستمگران می باشند، و به زودی چشمه های آب حیات بعد از شعله های آتش برای ایشان آشکار می گردد و آن وقتی است که به عدد طواویه و طواسین(1) از سالها بگذرد.

مجلسیرحمه‌الله پس از نقل این خبر می گوید: و این حکمتی رسا و نعمتی سرشار است که گوش های کر آن را می شنود، و کوههای بلند بر آن کوتاهی می کند.(2)

این حدیث را مجلسیرحمه‌الله در کتاب «اربعین» نقل کرده است و بعضی اختلاف نسخه ها را ذکر نموده و سپس در تفسیر آن وجوهی را برشمرده است:

1. بنا بر نسخه اوّل و خارج کردن الف و لام «الطواسین» که برای عهد خارجی است از حساب، مجموع این جمله سال 1385 می گردد.

2. آنچه «الم» در قرآن وارد شده شمرده شود، خواه با آن حرف دیگری ضمیمه شده باشد مثل حرف صاد که به «المص»، و حرف راء که به «المر» ضمیمه شده است و خواه حرف دیگری به آن اضافه نشده باشد، که در این صورت مجموع آنها با طه و طواسین(3) سال 1159 می شود.

3. آنچه «الم» در قرآن وارد شده بدون در نظر گرفتن ضمیمه ها شمرده شود که در این صورت 858 می گردد، و اگر ابتدای آن را وقت فرمایش این حدیث قرار دهیم و امامعليه‌السلام آن را در اواخر عمر شریف خود یعنی

____________________

1- علاّمه مجلسیرحمه‌الله در کتاب شریف «بحار الأنوار: 52/121 ح 50» جمله ای که در متن ذکر شده - یعنی «لتمام الطواویه والطواسین» - اینگونه آورده است: لتمام «الم» و «طه» و «الطواسین» من السنین، و فرموده است: احتمال دارد تمام «الم» و مشتقّات دیگری که از حروف مقطّعه دارد یعنی «المص» اراده شده باشد که تمام آنها با «طه» و «الطواسین» به هزار و صد و نود و پنج می رسد. و شرح طویلی ذیل خبر ابولبید که پیرامون حروف مقطّعه است ذکر کرده است که برای اطّلاع باید به آنجا مراجعه شود. بحار الأنوار: 78/378 سطر 4. و آن را در ج: 26/264 ح 50 و 52/121 ح 50 از کتاب «محتضر» نقل کرده است. و همچنین این روایت در کتاب «مسند الإمام العسکریعليه‌السلام : 289 ح 6» ذکر شده است.

2- طواسین عبارتند از: طسم و طس که ابتدای سوره های «قصص»، «شعراء» و «نحل» هستند.

۷۰۵

سال 260 هجری بیان کرده باشد باید این عدد را با 858 جمع کرد که در این صورت سال 1118 هجری می شود.

4 - «الم» را فقط یک بار ولی با حرکات و بیّنات آن، و «طه» و «طواسین» را همانگونه حساب کنیم، که در این صورت نیز عددی موافق با فرض سوّم حاصل می شود.

5 - این خبر از خبرهای مشروط و بدائیّه باشد که هنوز به خاطر پیدا نشدن شرطش تحقق نیافته است.

6 - جمله «لتمام الطواویه و الطوسین من السنین» بیان «لظی النیران» باشد که آن اشاره به جنگ و بلا و سختی و فتنه هائی است که در عالم پیدا می شود، در این صورت فرج بعد از آنها واقع می شود، و این خبر از توقیت یعنی معیّن کردن وقت فرج خارج می شود، و باید انتظار قریب الوقوع فرج را داشت تا از این فتنه ها رها شویم.

و بعد از بیان وجوه ششگانه، وجه ششم را تقویت می فرماید و می گوید از وجوه دیگر معتبرتر است.

500/4.قطب الدین راوندی رحمه‌الله در کتاب «خرائج » می نویسد: از محمّد بن عبداللَّه روایت شده است که گفت:

امام عسکریعليه‌السلام در حالی که طفل خردسالی بود میان چاه افتاد و پدر بزرگوارش حضرت هادیعليه‌السلام مشغول نماز خواندن بود و زنها از ترس فریاد می زدند. همینکه امامعليه‌السلام از نماز فازغ شد به آنها فرمود:

چیزی نیست، چرا فریاد می زنید!

سپس اشاره ای فرمود و آب چاه بالا آمد بطوری که تا لبه چاه رسید، و همگی دیدند که ابو محمّد یعنی امام عسکریعليه‌السلام روی آب نشسته و با آب بازی می کند.(1)

____________________

1- الخرائج: 1/451 ذیل ح 36، بحار الأنوار: 50/274 ح 45.

۷۰۶

501/5.حسین بن عبد الوهّاب رحمه‌الله در کتاب «عیون المعجزات » از ابو هاشم نقل می کند که گفت: خدمت امام عسکریعليه‌السلام رسیدم، آن حضرت مشغول نوشتن نامه ای بود، همینکه وقت نماز فرا رسید نامه را رها کرد و به نماز پرداخت، دیدم قلم خود بخود روی آن کاغذ حرکت کرد و بقیّه نامه را نوشت تا به آخر رسید. من از مشاهده این معجزه به سجده افتادم، و امامعليه‌السلام وقتی نماز را به پایان رسانید قلم را بدست گرفت و به مردم اجازه ملاقات داد.(1)

502/6حسن بن محمّد قمی رحمه‌الله در کتاب «تاریخ قم » از بزرگان قم روایت کرده است: حسین بن حسن که از نوادگان امام صادقعليه‌السلام بود. در قم به طور علنی و آشکار شراب می نوشید، روزی برای حاجتی به خانه احمد بن اسحاق که وکیل اوقاف بود رفت، ولی احمد بن اسحاق به او اجازه نداد و با غم و اندوه فراوان برگشت.

مدتی که از این قضیه گذشت احمد بن اسحاق عازم حج گردید و از شهر خارج شد، همینکه به سامراء رسید به خانه امام عسکریعليه‌السلام آمد و از آن حضرت اجازه خواست وارد شود، ولی امامعليه‌السلام به او اجازه نداد.

احمد از بی اعتنائی امام عسکریعليه‌السلام خیلی غمگین شد و گریه فراوانی کرد، و آن قدر التماس نمود تا آن حضرت اجازه اش داد.

وقتی خدمت امامعليه‌السلام شرفیاب شد عرض کرد: ای فرزند رسول خدا چرا مرا از شرفیابی به حضورت منع کردی در حالیکه من از شیعیان و ارادتمندان شما هستم؟

____________________

1- عیون المعجزات: 134، بحار الأنوار: 50/304 ح 80، إثبات الهداه: 3/430 ح 117، مدینه المعاجز: 7/597 ح 63.

۷۰۷

امام عسکریعليه‌السلام فرمود: زیرا تو پسرعموی ما را از درِ خانه ات راندی.

احمد گریه کرد و قسم یاد نمود که فقط به خاطر اینکه از آشامیدن شراب توبه کند او را نپذیرفته است.

امامعليه‌السلام فرمود:صدقت ولکن لابدّ عن إکرامهم وإحترامهم علی کلّ حال، وأن لاتحقرهم ولاتستهین بهم لإنتسابهم إلینا فتکون من الخاسرین .

راست می گوئی ولی در هر حال چاره ای جز گرامی داشتن و احترام آنها نیست، هرگز نباید آنها را به خاطر انتسابی که به ما دارند حقیر و کوچک شمرده و به آنها اهانت کنی، تا از زیانکاران نباشی.

وقتی احمد به قم برگشت اشراف و بزرگان قم به دیدن او آمدند، حسین هم همراه آنها بود، همینکه احمد او را دید از جا برخاست و بطرف او رفت، و با احترام زیاد او را در بالای مجلس نشانید، این برخورد احمد و اظهار محبت او با آن سابقه ای که داشت در نظر حسین خیلی عجیب آمد، لذا از علّت آن پرسش کرد.

احمد آنچه بین او و امام عسکریعليه‌السلام رخ داده بود تعریف کرد.

همینکه حسین گفتار او را شنید از اعمال خود شرمنده و پشیمان شد و در همان مجلس توبه کرد، و چون به خانه اش مراجعه کرد، همه شراب ها را بیرون ریخت، و ظرفها و وسایل دیگرش را شکست و از بین برد، و بعد از آن تقوا پیشه کرد و از هر گناهی اجتناب کرد بطوریکه از پارسایان گردید و در زمره صلحاء و عبادت پیشه گان قرار گرفت، و همواره در مساجد اعتکاف می کرد و به عبادت خدا می پرداخت تا اینکه وفات یافت، و در کنار مزار حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام مدفون گردید.(1)

____________________

1- تاریخ قم: 211، بحار الأنوار: 50/323 ح 17.

۷۰۸

503/7. علاّمه مجلسیرحمه‌الله در کتاب شریف «بحار الأنوار » می نویسد:

در بعضی از مؤلّفات شیعه از علی بن عاصم کوفی نابینا(1) روایت شده است که گفت: خدمت مولایم امام عسکری رسیدم و به او سلام کردم، آن حضرت سلام مرا جواب داد و فرمود:

خوش آمدی ای پسر عاصم، بنشین و استراحت کن، گوارایت باد مقامی که خداوند به تو مرحمت فرموده است، ای پسر عاصم آیا می دانی زیر قدمهای تو چیست؟

عرض کردم: مولای من زیر قدم خود فرشی را احساس می کنم که گسترده اند، خداوند صاحب آن را گرامی بدارد

امامعليه‌السلام به من فرمود: ای پسر عاصم، بدان که تو اکنون بر فرشی قدم نهاده ای که بسیاری از پیامبران و رسولان الهی بر آن نشسته اند

عرض کردم: ای سرور من، کاش تا زمانی که در دنیا هستم همواره در خدمت شما باشم و هرگز شما را رها نکنم.

سپس با خود گفتم: کاش چشم بینایی داشتم و آن را مشاهده می کردم.

امامعليه‌السلام که از ضمیر و باطن همه آگاه است به من فرمود: نزدیک بیا، وقتی نزدیک رفتم دست مبارک خود را بر دیدگان من کشید و به اذن خداوند فوراً روشن شد و بینا گشتم.

سپس فرمود: این، جایِ پای پدر ما حضرت آدم است، و این جای پای هابیل است، و به ترتیب جای پای شیث، هود، صالح، ابراهیم، شعیب، موسی، داود، سلیمان، خضر، دانیال، ذی القرنین، عدنان، عبدالمطلب، عبداللَّه، عبد مناف را به من نشان داد.

وهذا أثر جدّی رسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، وهذا أثر جدّی علیّ بن أبی طالب عليه‌السلام .

(سپس فرمود:) و این، جای پای مبارک خاتم الأنبیاءصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و این، جای پای

____________________

1- او در زمان خود از بزرگان شیعه و محدّثین بوده است، علاّمه خوئیرحمه‌الله در شرح حال او فرموده است: هیچگونه تردیدی در جلالت و بزرگواری او نیست.

۷۰۹

مبارک امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام است.

علیّ بن عاصم گوید: خود را بر آن جای قدمها افکندم و آنها را بوسیدم و سپس دست مبارک امامعليه‌السلام را بوسیدم و عرض کردم: من از اینکه شما را با دست یاری کنم ضعیف و ناتوانم و جز اظهار دوستی و ولایت نسبت به شما و بیزاری از دشمنان شما و لعنت کردن آنها در تنهائی قدرت ندارم، حال من چگونه خواهد بود ای سرور من؟

امامعليه‌السلام فرمود: پدرم از جدّم، و او از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرد که آن حضرت فرمود:

من ضعف عن نصرتنا أهل البیت ولعن فی خلواته أعداءَنا بلّغ اللَّه صوته إلی جمیع الملائکه فکلّما لعن أحدکم أعداءنا صاعدته الملائکه ولعنوا من لایلعنهم .

کسی که از یاری ما اهل بیت عاجز باشد و دشمنان ما را در تنهائی ها لعنت کند خداوند صدای او را به تمام فرشتگان برساند، پس هرگاه یکی از دشمنان ما را لعنت کند فرشتگان آن را بالا برند و کسی که آنها را لعنت نکند لعنت کنند.

و هر گاه صدای او به فرشتگان رسد برای او طلب آمرزش کنند و بر او درود فرستند و گویند:

خداوندا! بر روح این بنده ات که در راه یاری دوستان تو تلاش کرد درود فرست، و اگر توانائی زیادتری داشت و بیشتر می توانست یاری کند حتماً یاری می کرد.

در این هنگام از طرف پروردگار ندایی رسد که: ای فرشتگان من دعای شما را درباره بنده ام اجابت کردم و صدای شما را شنیدم و بر روح او بهمراه ارواح بندگان صالح دیگر درود فرستادم، و او را از برگزیدگان نیکو قرار دادم.(1)

____________________

1- بحار الأنوار: 50/316 سطر 5.

۷۱۰

نظیر این روایت را برسیرحمه‌الله در کتاب «مشارق» نقل کرده است.(1)

504/8. علاّمه مجلسیرحمه‌الله در کتاب شریف «بحار الأنوار» از ابو هاشم نقل می کند که گفت: یکی از دوستان امام حسن عسکریعليه‌السلام ضمن نامه ای از آن حضرت درخواست کرد که به او دعایی بیاموزد.

امامعليه‌السلام در جواب او نوشت: خدا را با این دعا بخوان:

( یا أَسْمَعَ السَّامِعینَ، وَیا أَبْصَرَ الْمُبْصِرینَ وَیا عِزَّ النَّاظِرینَ ( 2 ) وَیا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَیا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ، وَیا أَحْکَمَ الْحاکِمینَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَوْسِعْ لی فی رِزْقی، وَمُدَّ لی فی عُمْری، وَامْنُنْ عَلَیَّ بِرَحْمَتِکَ، وَاجْعَلْنی مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدینِکَ وَلاتَسْتَبْدِلْ بی غَیْری ) .

«ای شنواتر از همه شنوندگان، و ای بیناتر از همه بینایان، ای آنکه بیشتر از همه مراقبی و سریعتر از همه حساب می کنی، ای مهربانتر از همه مهربان ها.

و ای کسی که در حکومت از همه قوی تر هستی بر محمّد و آل محمدعليهم‌السلام درود فرست و روزی مرا فراخ گردان، و بر عمر من بیفزا، و به رحمت خود بر من منّت بگذار، مرا از کسانی قرار بده که دین تو را یاری کند، و غیر از مرا جای من قرار مده».

____________________

1- مشارق الأنوار: 100، بحار الأنوار: 50/304 ح 81 و 11/33 ح 27، مدینه المعاجز: 7/594 ح 62. و در تفسیر امام عسکریعليه‌السلام : 47 ح 21 از آن حضرت نقل شده است که فرمود: مردی به امام صادقعليه‌السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، من از یاری شما با دست و اعضای خود ناتوانم و قدرت ندارم جز اینکه قلبم از دشمنان شما بیزار باشد، تا آخر حدیث. و این حدیث در بحار الأنوار: 27/222 ح 11، و ارشاد القلوب: 2/328 به نقل از تفسیر امام عسکریعليه‌السلام ذکر گردیده است.

2- در نسخه ای «یا أنظر النّاظرین» نقل شده است.

۷۱۱

ابو هاشم گوید: با خود گفتم: خدایا! مرا از حزب و گروه خودت قرار بده.

امام عسکریعليه‌السلام رو کرد به من و فرمود: تو در حزب و گروه او هستی، زیرا به خدا ایمان داری و به رسالت فرستاده او اقرار داری، و به اولیای او که از طرف او بر بندگان ولایت و سرپرستی دارند معرفت داری، و از آنها پیروی می کنی، پس تو را مژده باد، و تو با این بشارت شادمان باش.(1)

505/9. و نیز در همان کتاب از محمد بن حسن نقل کرده است که گفت:

به آن حضرت نامه ای نوشتم و در آن از فقر و ناداری شکایت کردم سپس با خود گفتم: آیا امام صادقعليه‌السلام نفرموده است که: فقر و ناداری با ما از ثروت و بی نیازی با غیر ما بهتر است،(2) و جان دادن در راه ما اهل بیت از زندگی کردن با دشمنان ما بهتر است.

امامعليه‌السلام در جواب نامه اش نوشت: خداوند تبارک و تعالی دوستان ما را وقتیکه گناهان انبوهی مرتکب شده باشند مبتلا به فقر می کند و این را وسیله پاک شدن آنها قرار می دهد با آنکه بسیاری از گناهان آنها را می بخشد. و همان طور که با خودت گفتی:

الفقر معنا خیر من الغنی مع غیرنا، والقتل معنا خیر من الحیاه مع عدوّنا، ونحن کهف لمن إلتجأ إلینا، ونور لمن إستبصر بنا وعصمه لمن اعتصم بنا، من أحبّنا کان معنا فی السنام الأعلی، ومن انحرف عنّا فإلی النار .

فقر و ناداری با ما از ثروت و بی نیازی با غیر ما بهتر است، و کشته شدن در راه ما از زندگی کردن با دشمنان ما بهتر است، و ما پناه کسانی هستیم که به ما

____________________

1- کشف الغمّه: 2/421 سطر 6، بحار الأنوار: 50/298 ضمن ح 72، مناقب ابن شهراشوب: 4/439، إعلام الوری: 374.

2- یعنی آدمی اگر در خط اهل بیتعليهم‌السلام زیست کند و از ولایت و محبت آنها برخوردار باشد و با فقر و ناداری بسازد بهتر است که مال و ثروت فراوان داشته باشد ولی از نعمت ولایت اهل بیتعليهم‌السلام محروم و در صف مخالفین باشد.

۷۱۲

پناهنده شوند، و نور و روشنایی هستیم برای کسانی که از ما بینش و آگاهی بخواهند، و هر که به ما متوسّل شود و به رشته ولایت ما چنگ زند او را حفظ می کنیم، کسی که ما را دوست بدارد در مراتب عالی بهشت با ما خواهد بود، و کسی که از ما روی بگرداند و از راه ما منحرف گردد سرانجام او آتش است.(1)

506/10. حسین بن حمدان در کتاب خود از جعفر بن محمّد رامهرمزی نقل کرده است که گفت: به همراه عدّه ای از برادران، مولا و سرور خود را دیدار کردیم، من با خود گفتم: دوست دارم از فضیلت و برتری آقایم امام عسکریعليه‌السلام دلیل روشن و آشکاری را مشاهده کنم که چشمم را روشن سازد.

ناگهان دیدم آن حضرت به طرف آسمان بالا رفت بطوری که کرانه آسمان را پر کرد، به همراهانم گفتم: آیا می بینید آنچه را من می بینم؟

گفتند: چه چیزی را؟ تا اشاره کردم ناگهان امامعليه‌السلام به شکل اولیّه خود برگشت و داخل مسجد شد.

507/11. کلینیرحمه‌الله در کتاب «کافی » از محمّد بن ربیع شیبانی(2) نقل کرده است که گفت: با یکی از مشرکین و دوگانه پرستان در اهواز برخورد کردم سپس به سامراء رفتم در حالی که بعضی از گفتار او به دلم نشسته بود، در کنار خانه احمد بن خضیب نشسته بودم که امام عسکریعليه‌السلام از دار الخلافه بطرف من آمد، نگاهی به من نمود و با انگشت سبّابه(3) اشاره کرد و فرمود:

____________________

1- کشف الغمّه: 2/421، رجال کشّی: 533 رقم 1018، بحار الأنوار: 50/299 سطر 3، مناقب ابن شهراشوب: 4/435، الخرائج: 2/739 ح 54، إثبات الهداه: 3/423 ح 86.

2- در مصدر «شائی» نقل شده است، و علاّمه خوئیرحمه‌الله در معجم رجال الحدیث: 16/81 فرموده است: سائی (شائی) و (شیبانی) اختلاف الفاظ در مورد محمّد بن ربیع است.

3- انگشتی که میان دو انگشت ابهام و وسطی قرار دارد.

۷۱۳

أحد أحد فرد .

یگانه است، یگانه است، یکتاست.

وقتی امامعليه‌السلام این جمله را فرمود، من از هیبت گفتارش بیهوش گشته و بر زمین افتادم.(1)

508/12. ابن شهر آشوبرحمه‌الله در کتاب «مناقب » از ادریس بن زیاد کفرتوثایی نقل کرده است که گفت:

درباره اهل بیتعليهم‌السلام غلو می کردم و گفتار عظیمی را می گفتم: روزی برای دیدار امام عسکریعليه‌السلام به عسکر رفتم، بر اثر سختی و خستگی راه خود را روی سکوی حمّام انداخته و خوابیدم و چیزی نفهمیدم تا اینکه احساس کردم کسی مرا با چوبدستی خود می زند، بیدار شدم و دیدم امام عسکریعليه‌السلام است، او بر مرکبی سوار گشته و غلامان در اطراف او هستند، از جا برخاستم و قدمهای مبارک او را بوسیدم، اوّل جمله ای که به من گفت این بود که فرمود:

ای ادریس!( بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُون ( 26 ) لایَسْبِقُونَه بِالْقَوْل وَهُمْ بِأمْرِه یَعْمَلُون ) (2) (آن گونه که تو می اندیشی نیست)، «بلکه آنها بندگان گرامی و مقرّب خداوند می باشند که در گفتار بر او پیشی نمی گیرند و همواره به فرمان او عمل می کنند».

عرض کردم: ای مولای من، همین مقدار کافی است، و همانا آمده بودم که از شما آن را سؤال کنم، آنگاه امامعليه‌السلام مرا رها کرد و رفت.(3)

509/13. قطب راوندیرحمه‌الله در کتاب «خرائج » از خدمتگزار امام عسکریعليه‌السلام

____________________

1- الکافی: 1/511 ح 20، إثبات الهداه: 3/405 ح 24، مدینه المعاجز: 7/556 ح 24، الخرائج: 1/445 ح 28، کشف الغمّه: 2/425، بحار الأنوار: 50/293 ح 67، مناقب ابن شهراشوب: 4/429 (با اختصار).

2- سوره انبیاء، آیه 26 و 27.

3- مناقب ابن شهراشوب: 4/428، بحار الأنوار: 50/283 ضمن ح 60، مدینه المعاجز: 7/643 ح 112.

۷۱۴

نقل کرده است که گفت: همواره می دیدم بالای سر آن حضرت را نوری فرا گرفته که بطرف آسمان می درخشید در حالی که امامعليه‌السلام خوابیده بود.(1)

510/14. حمیریرحمه‌الله در کتاب «دلائل » نقل کرده است که گفت:

امام عسکریعليه‌السلام را دیدم که در بازار راه می رفت و برای آن حضرت سایه ای نبود.(2)

511/15. و نیز در همان کتاب نقل کرده است که گفت: به امام عسکریعليه‌السلام عرض کردم: معجزه ویژه ای را به من نشان بده تا برای دیگران بازگو کنم.

فرمود:یابن جریر، لعلّک ترتدّ .

ای پسر جریر، گویا دچار شک و تردید شده ای.

سه بار برای آن حضرت سوگند یاد کردم، آنگاه دیدم امامعليه‌السلام از جایگاه نماز خود پائین رفت و در زمین ناپدید گردید، و پس از مدتی برگشت و ماهی بزرگی در دست داشت، و فرمود:

جئتک به من البحر السابع .

این ماهی را از دریای هفتم آورده ام.

آن را گرفتم و با خود به مدینه السلام بردم، و با آن از دوستان و آشنایان خود پذیرائی کردم.(3)

512/16.قطب راوندی رحمه‌الله گوید: امام عسکریعليه‌السلام اخلاق شریفش مانند

____________________

1- الخرائج: 1/443 ح 25، کشف الغمّه: 2/426، بحار الأنوار: 50/272 ح 39، إثبات الهداه: 3/428 ح 105.

2- دلائل الإمامه: 426 ح 387، إثبات الهداه: 3/432 ح 126.

3- نوادر المعجزات: 191، دلائل الإمامه: 426 ح5، مدینه المعاجز: 7/574 ح 47، إثبات الهداه: 3/432 ح 127.

۷۱۵

اخلاق جدّش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود، چهره مبارک او گندمگون و قامتی زیبا و بدنی مناسب داشت، سن و سال او کم بود ولی هیبت و عظمت بسیاری داشت، همگان او را تعظیم می کردند، حتّی مخالفین بخاطر فضل و دانشی که داشت به ناچار در مقابل او سر فرود می آوردند، و بخاطر پاکی و پاکدامنی و زهد و عبادت و راستی و درستی و شایستگی او را مقدّم می داشتند.

و آن حضرت بسیار بزرگوار، شریف، دانشمند و بخشنده بود، بار سنگین مشکلات را به دوش می گرفت، و هرگز در برابر سختیها از خود ضعف و سستی نشان نمی داد.(1)

513/17.نامه آن حضرت به شیخ بزرگوار ابن بابویه قمی رحمه‌الله که در شهر مقدّس قم مدفون است:

بنام خداوند بخشنده مهربان

سپاس و ستایش سزاوار خداوندی است که پرودگار جهانیان است، و عاقبت از آن پرهیزگاران، و بهشت مخصوص یکتا پرستان، و دوزخ برای منکرین و منحرفین است و هیچ ستم آشکاری جز بر ستمگران نیست، و معبودی جز خداوند که نیکوترین آفریننده است نمی باشد، و تحیّت و درود بر بهترین آفریده های او محمّد و اهل بیت پاک او باد.

امّا بعد، تو را سفارش می کنم - که خداوند برای جلب رضایت و خشنودی خود توفیقت دهد، و از نسل تو فرزندان صالح و درستکار قرار دهد - به پیشه کردن تقوی، و برپاداشتن نماز و پرداختن زکات، زیرا نماز از شخصی که زکات نپردازد پذیرفته نمی شود.

و سفارش می کنم تو را به بخشش گناه، و فرونشاندن خشم، و احسان به خویشاوندان، و همدردی کردن با برادران و تلاش کردن در برآوردن حوائج و خواسته های ایشان در حال سختی و آسانی، و بردباری در

____________________

1- الخرائج: 2/901.

۷۱۶

هنگام جهل و نادانی، و فهم و آگاهی پیدا کردن در دین، و تأمّل و درنگ کردن در کارها، وهم پیمان شدن با قرآن، و داشتن اخلاق نیکو، وبه کارهای نیک فرمان دادن و از کارهای زشت باز داشتن، و از همه زشتی ها خودداری کردن.

خداوند تبارک و تعالی فرموده است:( لا خَیْرَ فی کَثیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إلّا مَنْ أمَرَ بِصَدَقَهٍ أوْ مَعْرُوف أوْ إصلاحٍ بَیْنَ الناس ) (1) .

«در بسیاری از گفتگوهای پنهانی ایشان خیری و فایده ای نیست مگر کسی که به احسان کردن یا کارهای نیکو دستور دهد یا میان مردم را اصلاح نماید».

وعلیک بصلاه اللیل، فإنّ النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أوصی علیّاً عليه‌السلام فقال :

یا علیّ، علیک بصلاه اللیل، علیک بصلاه اللیل علیک بصلاه اللیل، ومن استخفّ بصلاه اللیل فلیس منّا .

و بر تو باد به نماز شب، همانا پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امیرالمؤمنینعليه‌السلام را به آن سفارش کرد و فرمود: ای علی، بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب. و کسی که نماز شب را سبک شمارد از ما نیست.

پس به این سفارشات من عمل کن و تمام شیعیانم را دستور بده که آنچه را به تو دستور داده ام عمل نمایند.

وعلیک بالصبر وإنتظار الفرج، فإنّ النبیّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: «أفضل أعمال اُمّتی إنتظار الفرج ».

ولاتزال شیعتنا فی حزن حتّی یظهر ولدی الّذی بشَّر به النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أنّه یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً .

و بر تو باد که صبر پیشه خود سازی و منتظر فرج و گشایش باشی، همانا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است: برترین و با ارزش ترین عمل امت من انتظار فرج است.

____________________

1- سوره نساء، آیه 114.

۷۱۷

و همواره شیعیان من دچار غم و اندوه باشند تا فرزند من که پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آمدن او مژده داده و درباره اش فرموده است: «او زمین را پر از عدل و داد کند همان طور که پر از جور و ستم شده باشد» ظاهر گردد.

پس صبر و شکیبایی را پیشه کن و تمام شیعیانم را به آن سفارش کن، و بدان که:

( إنَّ الأرْضَ للَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِه وَالعاقِبَهُ لِلْمُتَّقین ) (1) .

«زمین از آنِ خداوند است، به هر کس از بندگان خود که خواهد به ارث بخشد، و عاقبت از آنِ پرهیزکاران است».

و سلام بر تو و تمام شیعیان، و رحمت خداوند و برکات او بر آنها باد، و خداوند ما را کفایت می کند و خوب پشتیبانی است، و او مولا و یاور خوبی است.(2)

____________________

1- سوره أعراف، آیه 128.

2- مناقب ابن شهراشوب: 4/425.

۷۱۸

بخش چهاردهم: مناقب امام زمانعليهم‌السلام

قطره ای از دریای کمالات و افتخارات امام دوازدهم، باقی مانده اولیای الهی در زمین، حجّت خداوند بر بندگان، برطرف کننده غم ها و غصّه ها، جانشین خداوند مهربان، و مهدیّ آل محمّدعليهم‌السلام حضرت حجّت بن الحسن، امام زمان صلوات اللَّه علیه

۷۱۹
۷۲۰